پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
309 subscribers
31.5K photos
10.5K videos
7.29K files
8.74K links
پرنیان خیال با مطالب ادبی ،شعر،مقاله ،کتاب ومتنهای اجتماعی تاریخی تلاش برای گسترش فرهنگ کتاب خوانی دارد.
Download Telegram
Forwarded from شعرنو/ترانه
ای دیر بدست آمده بس زود برفتی
آتش زدی اندر من و چون دود برفتی

چون آرزوی تنگدلان دیر رسیدی
چون دوستی سنگدلان زود برفتی

زان پیش که در باغ وصال تو دل من
از داغ فراق تو بر آسود برفتی

ناگشته من از بند تو آزاد بجستی
نا کرده مرا وصل تو خشنود برفتی

آهنگ به جان من دلسوخته کردی
چون در دل من عشق بیفزود برفتی

#انوری
@sherenoo
نگفتمت که به یغما رود دلت سعدی
چو دل به عشق دهی دلبران یغما را
هنوز با همه دردم امید درمانست
که آخری بود آخر شبان یلدا را
#سعدی
..........................
به اختیار شکیبایی از تو نتوان بود
به اضطرار توان بود اگر شکیباییست
نظر به روی تو هر بامداد نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست یلداییست
#سعدی
........................
وز رو چو برانداخت نقاب شب زلف
گفتی از روز قیامت شب یلدا برخاست
#سعدی
.........................
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
#وحشی_بافقی
......................
صحبت حکام ظلمت شب یلداست
نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بی‌مروت دنیا
چند نشینی که خواجه کی به درآید
#حافظ
......................
هر جا روم ز کوی تو سر بر زمین زنم
نفرین کنم ارادهٔ بیجای خویش را
عمر ابد ز عهده نمی‌آیدش برون
نازم عقوبت شب یلدای خویش را
#وحشی_بافقی
......................
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
#وحشی_بافقی
........................
رتبهٔ عرفان شود شام فنا روشنت
قیمت انوار شمع در شب یلدا طلب
#وحشی_بافقی
........................
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا
#ناصرخسرو
.......................
نور رایش تیره شب را روز نورانی کند
دود خشمش روز روشن را شب یلدا کند
#منوچهری
........................
آری که افتاب مجرد به یک شعاع
بیخ کواکب شب یلدا برافکند
#خاقانی
.......................
هست چون صبح آشکارا کاین صباحی چند را
بیم صبح رستخیز است از شب یلدای من
#خاقانی
......................
ز آمیزش عالم و طبع عالم
دلم نفرت و طبع عنقا گرفته
شب محنت من ز امداد فکرت
درازی شبهای یلدا گرفته
#انوری
........................
شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
#اوحدی
........................

چون لاله دل از مهرتوان سوختن اما
اسرار دل سوخته پیدا نتوان کرد
تا در سر زلفش نکنی جان گرامی
پیش تو حدیث شب یلدا نتوان کرد
#خواجوی_کرمانی
.........................
هست در سالی شبی ایام را یلدا ولیک
کس نشان ندهد که ماهی را دو شب یلدا بود
تنگ چشمانرا نیاید روی زیبا در نظر
قیمت گوهر چه داند هر که نابینا بود
#خواجوی_کرمانی
.......................

شب یلدای غمم را سحری پیدا نیست
گریه‌های سحرم را اثری پیدا نیست
#محتشم_کاشانی
......................
من بی‌نام و نشان را به سر کوی وفا
هرکه می‌داد نشان تو غلط بود غلط
با خود از بهر تسلی شب یلدای فراق
هرچه گفتم ز زبان تو غلط بود غلط
#محتشم_کاشانی
.......................
من از روز جزا واقف نبودم
شب یلدای هجران آفریدند
#فروغی_بسطامی
.......................
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف تو قصه‌ایست ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور
#عبید_زاکانی
......................
چه عجب گر دل من روز ندید
زلف تو صد شب یلدا دارد
#فیض_کاشانی
......................
شب یلدا است هر تاری ز مویت، وین عجب کاری
که من روزی نمی‌بینم، خود این شب‌های یلدا را
#سلمان_ساوجی
......................
بیدار شو که در شب یلدای نیستی
در پرده است چشم ترا طرفه خوابها
#صائب_تبریزی
انتخاب بانو علوی
خیزید که هنگام صبوح دگر آمد
شب رفت و ز مشرق علم صبح برآمد

نزدیک خروس از پی بیداری مستان
دیریست که پیغام نسیم سحر آمد

#انوری
#پگاهتان_نیکو
🆔 @kakhesokhan
ابیاتی از شاعران کلاسیک فارسی که در آن از #نوروز با تعبیرهای مختلف نام برده شده است.

#فردوسی:
چو خورشید تابان، میان هوا
نشسته بر او شاه فرمانروا
جهان انجمن شد بر تخت او
از آن بر شده فرّ بخت او
به جمشید بر، گوهر افشاندند
مر آن روز را روزِ نو خواندند
...
به نوروز نو، شاه گیتی فروز
بر آن تخت بنشست فیروز روز

#رودکی:
باد بر تو مبارک و خنشان
جشن نوروز و گوسپندکشان

#خیام:
بر چهره‌ی گل نسیم نوروز خوش است
در صحن چمن، روی دل‌افروز خوش است
از دی که گذشت هر چه گویی خوش نیست
خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است
*
چون ابر به نوروز رخ لاله بشست
برخیز و بجام باده کن عزم درست
کاین سبزه که امروز تماشاگه تست
فردا همه از خاک تو برخواهد رست
*
چون لاله به نوروز قدح گیر به دست
با لاله‌رخی اگر ترا فرصت هست
می نوش به خرمی که این چرخ کهن
ناگاه ترا چو خاک گرداند پست

#ابوسعید_ابوالخیر:
نوروز شد و جهان برآورد نفس
حاصل ز بهار عمر ما را غم و بس
از قافله‌ی بهار نامد آواز
تا لاله ز باغ سرنگون ساخت جرس

#امیرخسرو:
اوست نوروز من و چون فتدش جعد به پای
راست با روز برابر شدن شب نگرید
*
در این موسوم که از دل‌های پرسوز
بشسته گرد غم باران نوروز
*
چون‌ گل نوروز کند نافه باز
نرگس سرمست درآید به ناز
*
چو بستان تازه گشت از باد نوروز
جهان بستد بهار عالم افروز

#حافظ:
ز کوی یار می‌آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی
چو گل گر خرده‌ای داری خدا را صرف عشرت کن
که قارون را غلط‌ها داد سودای زراندوزی
به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی
به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی
*
ابر آذاری برآمد باد نوروزی وزید
وجه می می‌خواهم و مطرب که می‌گوید رسید

#انوری:
روزش به فرخی همه نوروز و عید باد
ماهش ز خرمی همه نیسان و تیر باد
*
باد نوروز سحرگه چو به بستان بگذشت
گل صدبرگ برون رست ز پیرامن خار
*
فرخنده و مبارک و میمون و سعد باد
نوروز و مهرگان و بهار و خزان تو

#اوحدی:
جهان از باد نوروزی جوان شد
زمین در سایه‌ی سنبل نهان شد
*
شب هجرانت ای دلبر شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری

#بیدل:
تجدد از بهارت رنگ گرداندن نمی‌داند
نفس هر پر زدن بی‌پرده دارد صبح نوروزی

#ناصرخسرو:
از پس خویشت بدواند همی
گه سوی نوروز و گهی زی خزان

#مولانا:
نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم
نوروز و چنین باران باریده مبارک باد
*
مستی و عاشقی و جوانی و یار ما
نوروز و نوبهار و حمل می‌زند صلا
*
اندر دل من یار دل‌افروز تویی
یاران هستند لیک دلسوز تویی
شادند جهانیان به نوروز و به عید
عید من و نوروز من امروز تویی

#منوچهری_دامغانی:
آمد نوروز هم از بامداد
آمدنش فرخ و فرخنده باد
باز جهان خرم و خوب ایستاد
مُرد زمستان و بهاران بزاد
*
نوروز بزرگم بزن ای مطرب نوروز
زیرا که بود نوبت نوروز به نوروز
*
آمدت نوروز و آمد جشن نوروزی فراز
کامکارا کار گیتی تازه از سر گیر باز.

#خاقانی:
خیز به شمشیر صبح سر ببُر این مرغ را
تحفه‌ی نوروز ساز پیش شه کامیاب
*
عادت بود که هدیه‌ی نوروزی آورند
آزادگان به خدمت بانو ز هر دیار

#خواجو:
باد نوروز چو برخاست نیارند نشست
بلبلان بی‌گل و مستان صبوحی بی‌مل
*
فصل نوروز چو در برگ سمن می‌نگرم
بی‌گل روی تو خارم ز بصر می‌روید

#فرخی_سیستانی:
بدین شایستگی جشنی بدین بایستگی روزی
مَلِک را در جهان هر روز، جشنی داد و نوروزی
*
سده آمد که ترا‌ مژده دهد از نوروز
مژده بپذیر و بده خلعت و کارش بطراز

#عنصری:
باد نوروزی همي در بوستان بتگر شود
تا زصنعش هر درختي لعبتی ديگر شود
باغ همچون كلبه‌ی بزاز پرديبا شود
راغ همچون طبله‌ی عطار پرعنبر شود
*
نوروز بزرگ آمد، آرایش عالم
میراث، به نزدیک ملوک عجم از جم

#سعدی:
آدمی نیست که عاشق نشود فصل بهار
هر گیاهی که به نوروز نجنبد حطب است
*
بیامد باد صبح و بوی نوروز
به کام دوستان و بخت پيروز
مبارک بادت اين سال و همه سال
همايون بادت اين روز و همه روز
*
کام‌جویان را ز ناکامی چشیدن چاره نیست
بر زمستان صبر باید طالب نوروز را
*
باد نوروز که بوی گل و‌ سنبل دارد
لطف این باد ندارد که تو می‌پیمایی

#سنایی:
با تابش زلف و رخت ای ماه دل‌افروز
از شام تو قدر آید از صبح تو نوروز

#عراقی:
رخسار خوش تو عاشقان را
خوشتر ز هزار عید نوروز

#عطار:
میی در ده که فردا هست نوروز
بباید ساختن جشنی دل‌افروز
*
می و معشوق و عشق و روز نوروز
ز توبه، توبه باید کرد امروز

#مسعود_سعد_سلمان:
رسید عید و من از روی حورِ دلبر دور
چگونه باشم، بی روی آن بهشتی حور
رسید عید همایون شها به خدمت تو
نهاده پیش تو هدیه، نشاطِ لهو و سرور
برسم عید، شها باده‌ی مروق نوش
به لحن بربط و چنگ و چغانه و طنبور


#نظامی:
بهاری داری از وی بر خور امروز
که هر فصلی نخواهد بود نوروز
گلی کو را نبوید آدمی زاد
چو هنگام خزان آید برد باد

نوروز برشما مبارک و سبز🌹🌹🌹
#روشنگری
#نام_ایران
#قسمت1
@anjoman_iranban
به کار بردن اسم #ایران در کتب و اشعار ایرانی:
در #شاهنامه فردوسی بیشتر از 720 بار واژه ایران به کار رفته است
در دیوان اشعار #عبید_زاکانی 2 بار واژه ایران به کار رفته است

#فرخی_سیستانی 16 بار از واژه ایران استفاده کرده است

#اسدی_طوسی بیشتر از 50 بار از واژه ایران استفاده کرده است

#سنایی_غزنوی 11 بار از واژه ایران استفاده کرده است

#نظامی_گنجوی 23 بار از واژه ایران استفاده کرده است

#خاقانی_شروانی بیش از 30 بار از واژه ایران استفاده نموده است

#انوری 13 بار از واژه ایران استفاده نموده است

#اقبال_لاهوری 26 بار از واژه ایران استفاده کرده است


#مولوی_رومی 4 بار واژه ایران را در اشعارش به کار برده است

#سعدی_شیرازی 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است

#عطار_نیشابوری در اثارش 4 بار از واژه ایران استفاده کرده است

#وحشی_بافقی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است

#رودکی_سمرقندی 1 بار واژه ایران را به کار برده است

#ناصرخسرو_قبادیانی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است

#منوچهری_دامغانی 5 بار از واژه ایران استفاده کرده است

#اوحدی_مراغه_ای 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است

#ابوسعید_ابوالخیر 1 بار از واژه ایران استفاده کرده است

#شاه_نعمت_الله ولی 2 بار از واژه ایران استفاده کرده است
@anjoman_iranban
Aaram-e Jan
Mohammad Esfahani
هنرمند: محمد اصفهانی
نام قطعه: آرام جان
شاعر: انوری
آلبوم: هفت‌سین
آهنگساز و تنظیم‌کننده: کامبیز روشن‌روان
سال انتشار: ۱۳۸۱
ناشر: مشکات

#موسیقی
#محمد_اصفهانی
#انوری
#کامبیز_روشن‌روان
#Music
Benshin Tamashayat Konam
Arman Garshasbi
🎵بنشین تماشایت کنم
🎙#آرمان_گرشاسبی


♡بردی دل و در كمين جانی ... !♡

#انوری

♥️📌
لختی سخن پیرامون سروده ای از
استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱)
#بخش_دوم


در سروده کلاسیک به خاطر سیطره تصوف و عرفان به خصوص در سبک عراقی به عنوان دومین و بلندترین سبک سروده پارسی، وضعیت زن در حبس و ذهنی بود. #سبک_عراقی که سراینده های معروفی به نام: انوری، سنایی، نظامی، خاقانی، عطار، مولوی، سعدی، خواجو، عراقی، حافظ تا جامی و... دارد در پانصد سال تاریخ ادبی اش، کنش های تصوف و عرفان تا ترویج اندیشه تازیان را در دین اسلام پی گرفته بود. بینشی که در این سبک بود نسبت به حضور زن کاملا تصوف وار بوده است. مثلا #حافظ می فرماید:
- دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب، سخن از سلسه موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود (۴)
اینجا هم حافظ خواسته از تصور کردن معشوق با واژه #دوش ( دیروز / دیشب) شرایط توصیفی را پیش کشد تا تجسم کنیم حضوری خیالی و مستانه را. چون این وضعیت در سروده کلاسیک مرسوم بود و باید در تصوف و عرفان شهود داشتن بارز شود. یا #انوری که می سرود:
باز، دوش آن صنم باده فروش
شهری از ولوله آورد به جوش
صبحدم بود که می شد به وثاق
چون پرندوش نه بیهُش نه به هوش (۵)
انوری خواسته با تصور کردن حضور معشوق ذهنی، ساختار وجودی اوی غائب یا معشوق را تجسم کنیم. گویی آن مستانه شهرآشوبِ ماهرخ سبب ساز حال خوب هست ولی در بطن حس درونی و وجودی خارجی نباید داشته باشد. چنین وضعی ذهنی و پردازشی از مشخصه های نشانه ای و بارز سروده کلاسیک بوده است‌. از نکته های مهم دیگر نسبت به معشوق اندیشی بحث معشوق باید زن باشد هست. مرد در نظام مردسالاری استبداد ورز به جانب روایت های ستم بار خود را صاحب عشق می داند پس او عاشق می شود و زن حق حضوری جز معشقوق بودن ندارد.
برعکس این وضعیت معشوق ستایی یا زن اندیشی در سبک عراقی می بینیم در منظومه های عاشقانه به قالب مثنوی در سبک خراسانی مثلا در مثنوی شاهنامه و مثنوی ویس و رامین زن ها حق حضور دارند و آزادانه مرد خود را انتخاب می کنند. #زن_سالاری بخشی از فرهنگ زن اندیشی ایرانیان پیش از تازیان- یعنی قبل از اسلام - هست. پادشاه زن داشتن در دوره ساسانیان که نشانه دموکراسی و حقوق شهروندی مساوی تا فرهنگ فیمینیستی هست را پس از پادشاهی خسروپرویز می بینیم.
پس از #خسروپرویز دو پادشاه زن داشتیم که نشانه به فرهنگ رسیدن مردم ایران است. ولی پس از تازیان - اسلام - زن شد یک شی و حق حضور نداشت که نمونه بارز آن را در منظومه مثنوی لیلی و مجنون از نظامی گنجه ای می بینیم.
آزادمنشی زن ایرانی را هم در دوره #ساسانیان با زندگی شیرین و خسرو داریم که نظامی به سرایش برد. لیلی که نماینده زن دینی و عرفانی هست توسری خور و حق حضور تا انتخاب ندارد ولی زن در منظومه شیرین و خسرو این شیرین هست که در سرزمین های شمالی ایران بزرگ - ارمنستان - به تاخت با اسب تا بغداد پایتخت ایران می آید و خود خسرو را انتخاب می کند. همین آزادمنشی شیرین بود که زن خسرو پرویز که دختری رومی بود با دسیسه ای پسرش شیرویه را تحریک می کند تا پدرش را بکشد. پس از کشته شدن خسرو پرویز شیرین هم طی مزاحمت های شیرویه خودکشی می کند.



پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#آریا_پورفریاد 🍇🦉🍇