پرنیان خیال (ادبی اجتماعی)
#رسانه در تعريف كلى واژه "رسانه" آمده است: انسانها و جانوران توسط برخی از اندامهای خود میتوانند تغییرات محیط اطراف را به مغز منتقل کنند و سپس تصمیمات لازم را بگیرند. این اندامها عبارتند از چشم، گوش، بینی، زبان و پوست. به هر یک از این اندامها رسانه…
#رسانه
#مقاله
#بخش_دوم
رسانههای اجتماعی در چند سال گذشته تغییراتی اساسی در سبک زندگی شهروندان دهکده جهانی داده اند، اگر چه این تغییرات بر حسب مناطق جغرافیایی، فرهنگها و شرایط اقتصادی جوامع مختلف شدت و ضعف دارند اما انکار ناپذیر نیستند همچنان که اجتناب ناپذیر هم نیستند. برای درک بهتر تاثیرات رسانه های اجتماعی و مطرح شدن حضور در آنها به عنوان بخشی از سبک زندگی، بهتر است به آمارها مراجعه کنیم:
- هر روز بیشتر از ۲۹۴ میلیارد ایمیل فرستاده میشود.
- هر روز بیش از ۲ میلیون پست وبلاگ نوشته میشود.
- اگر فیسبوک کشور بود امروز سومین کشور بزرگ دنیا بود.
- در هر ثانیه دو کاربر جدید وارد لینکدین میشود.
- هر روز بیش از دو میلیارد لایک در فیسبوک زده میشود.
- هر روز بیش از 340 میلیون توئیت در توئیتر منتشر میشود.
- بیش از ۲۷۰ هزار دلار در دقیقه به صورت آنلاین هزینه میشود.
- بیش از یک و نیم میلیارد کاربر آنلاین گفتهاند که رویدادها را از طریق برندهای اجتماعی دنبال میکنند! این رقم ۲۰ درصد جمعیت جهان است.
- در مجموع هر روز کاربران بیش از ۲۰ هزار سال در فیسبوک وقت صرف میکنند.
- مبادلات از طریق تجارت اجتماعی ظرف مدت ۵ سال آینده به بیش از ۳۰ میلیارد دلار میرسد.
برای ارسال حجم بسیار زیاد محتوا، کاربران اینترنتی به شکل شبانه روزی و از سراسر دنیا در حال فعالیت هستند. از همین روست که رسانه های اجتماعی هر روز امکان و قابلیت جدیدی را برای کاربرانشان فراهم میکنند چرا که ادامه حیات و رتبه و جایگاه آنها بسته به حضور و فعالیتهای کاربرانشان است.
نوجوانان اولین انطباق پذیران(early adopters) با تغییرات پُرشتاب تکنولوژیک هستند. 38 سال زمان برد تا رادیو در دسترس 50 میلیون نفر قرار بگیرد، این تعداد نفر برای تلفن 20 سال و برای تلویزیون 13 سال بود، برای وب جهانی 4 سال طول کشید تا 50 میلیون نفر کاربر بدست آورد، برای فیسبوک 3.6 سال و برای توئیتر اندکی کمتر و برای گوگل پلاس تنها 88 روز.
از لحاظ انطباق تکاملی حتی 10000 سال نیز یک چشم برهم زدن است، نیازی به تکامل مغز ما برای خواندن نیست(که قدمت آن به 5000 سال میرسد) چه برسد به اینکه بسیاری از ساعتهای بیداری خود را به تنهایی صرف سروکله زدن با واژگان و نمادها کنیم. امروز یادگرفتن انطباق سریع و کارآمد برای مغز نوجوانان مانند تأمین غذا و سرپناه برای زنده ماندن امری ضروری است.
#مقاله
#بخش_دوم
رسانههای اجتماعی در چند سال گذشته تغییراتی اساسی در سبک زندگی شهروندان دهکده جهانی داده اند، اگر چه این تغییرات بر حسب مناطق جغرافیایی، فرهنگها و شرایط اقتصادی جوامع مختلف شدت و ضعف دارند اما انکار ناپذیر نیستند همچنان که اجتناب ناپذیر هم نیستند. برای درک بهتر تاثیرات رسانه های اجتماعی و مطرح شدن حضور در آنها به عنوان بخشی از سبک زندگی، بهتر است به آمارها مراجعه کنیم:
- هر روز بیشتر از ۲۹۴ میلیارد ایمیل فرستاده میشود.
- هر روز بیش از ۲ میلیون پست وبلاگ نوشته میشود.
- اگر فیسبوک کشور بود امروز سومین کشور بزرگ دنیا بود.
- در هر ثانیه دو کاربر جدید وارد لینکدین میشود.
- هر روز بیش از دو میلیارد لایک در فیسبوک زده میشود.
- هر روز بیش از 340 میلیون توئیت در توئیتر منتشر میشود.
- بیش از ۲۷۰ هزار دلار در دقیقه به صورت آنلاین هزینه میشود.
- بیش از یک و نیم میلیارد کاربر آنلاین گفتهاند که رویدادها را از طریق برندهای اجتماعی دنبال میکنند! این رقم ۲۰ درصد جمعیت جهان است.
- در مجموع هر روز کاربران بیش از ۲۰ هزار سال در فیسبوک وقت صرف میکنند.
- مبادلات از طریق تجارت اجتماعی ظرف مدت ۵ سال آینده به بیش از ۳۰ میلیارد دلار میرسد.
برای ارسال حجم بسیار زیاد محتوا، کاربران اینترنتی به شکل شبانه روزی و از سراسر دنیا در حال فعالیت هستند. از همین روست که رسانه های اجتماعی هر روز امکان و قابلیت جدیدی را برای کاربرانشان فراهم میکنند چرا که ادامه حیات و رتبه و جایگاه آنها بسته به حضور و فعالیتهای کاربرانشان است.
نوجوانان اولین انطباق پذیران(early adopters) با تغییرات پُرشتاب تکنولوژیک هستند. 38 سال زمان برد تا رادیو در دسترس 50 میلیون نفر قرار بگیرد، این تعداد نفر برای تلفن 20 سال و برای تلویزیون 13 سال بود، برای وب جهانی 4 سال طول کشید تا 50 میلیون نفر کاربر بدست آورد، برای فیسبوک 3.6 سال و برای توئیتر اندکی کمتر و برای گوگل پلاس تنها 88 روز.
از لحاظ انطباق تکاملی حتی 10000 سال نیز یک چشم برهم زدن است، نیازی به تکامل مغز ما برای خواندن نیست(که قدمت آن به 5000 سال میرسد) چه برسد به اینکه بسیاری از ساعتهای بیداری خود را به تنهایی صرف سروکله زدن با واژگان و نمادها کنیم. امروز یادگرفتن انطباق سریع و کارآمد برای مغز نوجوانان مانند تأمین غذا و سرپناه برای زنده ماندن امری ضروری است.
لختی سخن پیرامون سروده ای از
استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱)
#بخش_دوم
در سروده کلاسیک به خاطر سیطره تصوف و عرفان به خصوص در سبک عراقی به عنوان دومین و بلندترین سبک سروده پارسی، وضعیت زن در حبس و ذهنی بود. #سبک_عراقی که سراینده های معروفی به نام: انوری، سنایی، نظامی، خاقانی، عطار، مولوی، سعدی، خواجو، عراقی، حافظ تا جامی و... دارد در پانصد سال تاریخ ادبی اش، کنش های تصوف و عرفان تا ترویج اندیشه تازیان را در دین اسلام پی گرفته بود. بینشی که در این سبک بود نسبت به حضور زن کاملا تصوف وار بوده است. مثلا #حافظ می فرماید:
- دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب، سخن از سلسه موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود (۴)
اینجا هم حافظ خواسته از تصور کردن معشوق با واژه #دوش ( دیروز / دیشب) شرایط توصیفی را پیش کشد تا تجسم کنیم حضوری خیالی و مستانه را. چون این وضعیت در سروده کلاسیک مرسوم بود و باید در تصوف و عرفان شهود داشتن بارز شود. یا #انوری که می سرود:
باز، دوش آن صنم باده فروش
شهری از ولوله آورد به جوش
صبحدم بود که می شد به وثاق
چون پرندوش نه بیهُش نه به هوش (۵)
انوری خواسته با تصور کردن حضور معشوق ذهنی، ساختار وجودی اوی غائب یا معشوق را تجسم کنیم. گویی آن مستانه شهرآشوبِ ماهرخ سبب ساز حال خوب هست ولی در بطن حس درونی و وجودی خارجی نباید داشته باشد. چنین وضعی ذهنی و پردازشی از مشخصه های نشانه ای و بارز سروده کلاسیک بوده است. از نکته های مهم دیگر نسبت به معشوق اندیشی بحث معشوق باید زن باشد هست. مرد در نظام مردسالاری استبداد ورز به جانب روایت های ستم بار خود را صاحب عشق می داند پس او عاشق می شود و زن حق حضوری جز معشقوق بودن ندارد.
برعکس این وضعیت معشوق ستایی یا زن اندیشی در سبک عراقی می بینیم در منظومه های عاشقانه به قالب مثنوی در سبک خراسانی مثلا در مثنوی شاهنامه و مثنوی ویس و رامین زن ها حق حضور دارند و آزادانه مرد خود را انتخاب می کنند. #زن_سالاری بخشی از فرهنگ زن اندیشی ایرانیان پیش از تازیان- یعنی قبل از اسلام - هست. پادشاه زن داشتن در دوره ساسانیان که نشانه دموکراسی و حقوق شهروندی مساوی تا فرهنگ فیمینیستی هست را پس از پادشاهی خسروپرویز می بینیم.
پس از #خسروپرویز دو پادشاه زن داشتیم که نشانه به فرهنگ رسیدن مردم ایران است. ولی پس از تازیان - اسلام - زن شد یک شی و حق حضور نداشت که نمونه بارز آن را در منظومه مثنوی لیلی و مجنون از نظامی گنجه ای می بینیم.
آزادمنشی زن ایرانی را هم در دوره #ساسانیان با زندگی شیرین و خسرو داریم که نظامی به سرایش برد. لیلی که نماینده زن دینی و عرفانی هست توسری خور و حق حضور تا انتخاب ندارد ولی زن در منظومه شیرین و خسرو این شیرین هست که در سرزمین های شمالی ایران بزرگ - ارمنستان - به تاخت با اسب تا بغداد پایتخت ایران می آید و خود خسرو را انتخاب می کند. همین آزادمنشی شیرین بود که زن خسرو پرویز که دختری رومی بود با دسیسه ای پسرش شیرویه را تحریک می کند تا پدرش را بکشد. پس از کشته شدن خسرو پرویز شیرین هم طی مزاحمت های شیرویه خودکشی می کند.
پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#آریا_پورفریاد 🍇🦉🍇
استاد #ایرج_جمشیدی_بینا (۱)
#بخش_دوم
در سروده کلاسیک به خاطر سیطره تصوف و عرفان به خصوص در سبک عراقی به عنوان دومین و بلندترین سبک سروده پارسی، وضعیت زن در حبس و ذهنی بود. #سبک_عراقی که سراینده های معروفی به نام: انوری، سنایی، نظامی، خاقانی، عطار، مولوی، سعدی، خواجو، عراقی، حافظ تا جامی و... دارد در پانصد سال تاریخ ادبی اش، کنش های تصوف و عرفان تا ترویج اندیشه تازیان را در دین اسلام پی گرفته بود. بینشی که در این سبک بود نسبت به حضور زن کاملا تصوف وار بوده است. مثلا #حافظ می فرماید:
- دوش در حلقه ما قصه گیسوی تو بود
تا دل شب، سخن از سلسه موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو در خون می گشت
باز مشتاق کمانخانه ابروی تو بود (۴)
اینجا هم حافظ خواسته از تصور کردن معشوق با واژه #دوش ( دیروز / دیشب) شرایط توصیفی را پیش کشد تا تجسم کنیم حضوری خیالی و مستانه را. چون این وضعیت در سروده کلاسیک مرسوم بود و باید در تصوف و عرفان شهود داشتن بارز شود. یا #انوری که می سرود:
باز، دوش آن صنم باده فروش
شهری از ولوله آورد به جوش
صبحدم بود که می شد به وثاق
چون پرندوش نه بیهُش نه به هوش (۵)
انوری خواسته با تصور کردن حضور معشوق ذهنی، ساختار وجودی اوی غائب یا معشوق را تجسم کنیم. گویی آن مستانه شهرآشوبِ ماهرخ سبب ساز حال خوب هست ولی در بطن حس درونی و وجودی خارجی نباید داشته باشد. چنین وضعی ذهنی و پردازشی از مشخصه های نشانه ای و بارز سروده کلاسیک بوده است. از نکته های مهم دیگر نسبت به معشوق اندیشی بحث معشوق باید زن باشد هست. مرد در نظام مردسالاری استبداد ورز به جانب روایت های ستم بار خود را صاحب عشق می داند پس او عاشق می شود و زن حق حضوری جز معشقوق بودن ندارد.
برعکس این وضعیت معشوق ستایی یا زن اندیشی در سبک عراقی می بینیم در منظومه های عاشقانه به قالب مثنوی در سبک خراسانی مثلا در مثنوی شاهنامه و مثنوی ویس و رامین زن ها حق حضور دارند و آزادانه مرد خود را انتخاب می کنند. #زن_سالاری بخشی از فرهنگ زن اندیشی ایرانیان پیش از تازیان- یعنی قبل از اسلام - هست. پادشاه زن داشتن در دوره ساسانیان که نشانه دموکراسی و حقوق شهروندی مساوی تا فرهنگ فیمینیستی هست را پس از پادشاهی خسروپرویز می بینیم.
پس از #خسروپرویز دو پادشاه زن داشتیم که نشانه به فرهنگ رسیدن مردم ایران است. ولی پس از تازیان - اسلام - زن شد یک شی و حق حضور نداشت که نمونه بارز آن را در منظومه مثنوی لیلی و مجنون از نظامی گنجه ای می بینیم.
آزادمنشی زن ایرانی را هم در دوره #ساسانیان با زندگی شیرین و خسرو داریم که نظامی به سرایش برد. لیلی که نماینده زن دینی و عرفانی هست توسری خور و حق حضور تا انتخاب ندارد ولی زن در منظومه شیرین و خسرو این شیرین هست که در سرزمین های شمالی ایران بزرگ - ارمنستان - به تاخت با اسب تا بغداد پایتخت ایران می آید و خود خسرو را انتخاب می کند. همین آزادمنشی شیرین بود که زن خسرو پرویز که دختری رومی بود با دسیسه ای پسرش شیرویه را تحریک می کند تا پدرش را بکشد. پس از کشته شدن خسرو پرویز شیرین هم طی مزاحمت های شیرویه خودکشی می کند.
پایان این بخش
پاینده آزادی و جمهوری ایرانی
#آریا_پورفریاد 🍇🦉🍇