نیازستان
1.55K subscribers
793 photos
107 videos
132 files
237 links
به ایران:
قسم به موی تو و گیسوان بر بادت
غریق آتش نسیان نمی‌شود یادت..
(حوصله دارید هم‌راه شوید)

ارتباط با ادمین
@Mohsenbarani_niyaz
Download Telegram
#برندگان_و_بازندگان_یک_شهادت
#دکترمحسن_یارمحمدی
پیش درآمد:روشن است که همه ی ما براساس دانسته ها، گزارشها، ودریافتها حرف میزنیم،تحلیل میکنیم و نهایتا نظر میدهیم و قضاوت می کنیم..البته نکته ی مهم انتهای به غیر از روش مندی و حساب کتاب داشتن و...یک #امر_مهم است ؛ #من و #منفعت_من و #قبیله_ی_من میتواند تمام داستان را تغییر دهد
این است که از ازل قضاوت را به کسی سپرده اند که هیچ نفع و ضرری در #دعوا ندارد و هیچ ربط و پیوندی یا شناختی از طرفین ندارد.. پلیدی و لعن #رشوه در اینجاست #رشوه آن بی طرفی و نهایتا #عدل را قربانی #من میکند. پس آنچه میگویم تلاشی است برای در #معدلت ایستادن ( انشاالله)
#شهادت مردی، در #اربعین سالهایی سخت (چهل سال نبرد در راه میهن و باورها) از عمری #شصت_و_سه ساله حکایتی شگفت را رقم زده است.
اگر #رسانه ای ها، تاریخ آمریکای جنایت_پیشه را به قبل و بعد از یازده سپتامبر تقسیم میکنند می توان با همان #نگاه_رسانه ای تاریخ منطقه را به قبل و بعد از سیزدهم دی تقسیم کرد.
در بزرگی این حادثه هیچ شکی نیست جهان،منطقه و بویژه ایران دستخوش التهاباتی شگفت شده و قطب بندیها دارد رخ میدهد
اکنون نیز برای بیان سوالها و گمانهای مربوط به بخش پنهان این داستان وقت مناسبی نیست اما میتوانم براساس شنیده ها وخوانده ها و...از مرگ مردی بگویم که بی شک تاثیر گذار تر از زندگی آن مرد خواهد شد.
#حاج_قاسم هشت سال با صدام و حامیانش جنگیده وبعد از آن بجای آنکه مثل بسیاری از همرزمانش وارد بازی کثیف #تکاثر_ثروت_وقدرت شود کارهایی بزرگ در منطقه کرده که طبعا #کاربزرگ، دوستان بزرگ و دشمنان بزرگ می آفریند..
صهیونیستها، اعراب افراطی، و.. اهریمن بزرگ، امریکا،از دشمنان اویند ( طبعا بخشی از مردم منطقه) و بخش دیگری از مردم منطقه دوست دار اویند.
چندکار بسیار بزرگ او را بگویم که از دل مرگها زندگیهای بیشتری را بیرون کشیده. در قلع و قمع داعشیان وحشی نقشش بی بدیل است،در منکوب کردن اسراییل همینطور، در مجاب کردن پوتین برای ورود به سوریه همینطور، در نجات کردستان سفارشهای سردار به سران کردستان نهایتا مانع از تجزیه ی مورد استقبال اسراییل شده، در افغانستان آنگاه که تقلبات گسترده و حذف دکترعبدالله داشت افغانستان را به یک جنگ داخلی بی بازگشت دیگر می کشید #سردار با سفارشها و تحلیلهایش داستان را به امنیت رسانده و..
معلوم است من که خواهان حفظ یکپارچگی کشورهای منطقه و رفتن بسوی عدالتم این کارها را ستایش میکنم و آن تجزیه طلب که میخواهد در منطقه ای خون_خیز بنای کشتارهایی مهیب تر را بگذارد دشمن سردار است..او میگوید سردار در کشتن بسیاران نقش داشته من میگویم ؛اولا کشتارها راچه کسانی آغاز کردند وحمایت، وبه چه منظور؟ دوم این کشتارها جلوی بسیارتر کشتارها را گرفته.
بحث این نبود.در یادداشتی دیگر تحت عنوان #خروج_بر_تاریخ #ورود_به_اسطوره به این ابعاد خواهم پرداخت
اشاره به این موارد به این منظور بود که بگویم ؛زندگی سردار برکت داشته پس، مرگش هم میتواند برکت داشته باشد به شرطهاو شروطها
ج.ا.ا به سبب صدها دلیل ؛دشمنی بیگانکان، حماقت و بی تدبیری حاکمان و..به تنگنای سختی افتاده است.
بی عدالتی ها، فسادها و..سیاهی های جاری در صدر وذیل جامعه، نهایتا فاجعه ی آبان ماه را آفرید که باز و بنا به ابهام خودخواسته و ذاتی ج.ا و مخالفان و دشمنانش،ابعادش مشخص نشده. شکافی مهیب میان حاکمیت با مردم و مردم با مردم ایجاد شده ، موافقان افراطی دامن قدسی حاکمیت ج.ا را مبرا از هرگردی حتا کبریایی میدانند و مخالفان هیچ خیر و نوری در این حاکمیت نمی بینند اما این وسط فرقی هست؛
موافقان افراطی بیشتر ریشه های حمایتی شان در داخل است و مخالفان افراطی بیشتر از خارج حمایت میشوند توسط آمریکا و اسرائیل و انگلیس و اعرابی که برای اکثریت ملت ما به هیچوجه بهتر از حاکمیت_کارنابلد نیستند
در این آشوب زده ایام ناگهان مجنونی از تبار اهریمن، پوست خربزه میگذارد زیر پای آلت دستی مثل ترامپ و یک شخصیت نام و نشان دار و رسمی ایران را سخیفانه ترور می میکند و مرد از تاریخ می رود به اسطوره و اکثریت مردم رنجدیده از دواخل بی خرد و دشمن باخرد میدود زیر تابوت شهیدی که او را از خود میداند.
حالا توپ در زمین حاکمیت است او میتواندبه روش گذشته در باد این همه خلوص و عشق و حضور مردم متوهم شود که ؛ بعلع اینهمه خواهان دارم و فرمان ماشین داغان شده را همچنان بسپارد به امثال حسین شریعتمداری ها که جاده ی زندگی را یکطرفه معرفی کرده اند و اصلا باوری به #فرمان ندارند یا میتواند به سرعقل بیاید و از فرصت وفاقی که پیش آمده سعی در اصلاح امور کند و ماشین را بدست خردمندان بسپارد تا تعمییر شود..
زندگی #سردار_نیکنام برای ج.ا.ا پر برکت بوده در صورت قدرشناسی و خردورزی #شهادتش نیز برای ج ا.ا پربرکت تر خواهد شد مگر اینکه ج.ا بخواهد ایران را از ادامه ی نامش حذف کند.. ادامه 👇👇👇
#یادداشت_های_پریشانی
#ما_و_روایت بخش اول #تولد_یک_روایت

بس فسانه ی عشق تو خواندم به جان
تو مرا کافسانه گشتستم بخوان

اول از خود کلمه ی روایت بگویم که از «روی» است. درست است که نوشته اند روی و روایة یعنی نقل کردن حدیثی یا شعری و.. اما این کلمه معانی مختلفی را نشان میدهد
تابیدن به معنای بافتن و فتیله و محکم کردن و بستن یا حتا سیراب و سیر کردن و رویه معنای روش و فکر و.. هم دارد
در یادداشت پیش رو این معانی را باید در ذهن داشت
اگر همه چیز کلمه بوده است و باشد که هست و انسان کلمة الله. پس هر انسانی نهایتا یک روایت خواهد بود. حال برخی روایتی یک کلمه ای اند و برخی عبارت و برخی جمله و.. برخی متنی حجیم اما بی سر و ته و برخی متنی موجز و برخی متنی چند لایه و..
اما این روایت چگونه پدید می آید؟
همانگونه که کتابها از دل کتابها پدید می آیند روایت ها و ما انسانها نیز محصول روایات متعدد دیگریم. هم کلمات و عبارات و جملاتی که بصورتی صامد تکرار میشوند و هم عبارات و جملات ترکیبی و...گاه واژه ای و عبارتی نوین که سابقه نداشته است
هر چه انسان بیشتر خوانده باشد و فهمیده باشد و آن خوانده ها را از آن خود کرده باشد روایت پدید آمده اش پربار تر و پیچیده تر خواهد بود.اگر مثلا حافظ یا مولانا پیچیده و تو‌در تو هستند به این سبب است که ایشان بسیار بسیار قاری و حافظ بوده اند.
چنین انسانهایی دیگران و روایت‌هایشان را بسیار خوانده اند و این دیگران بطور خلاصه همان جهان است.
وقتی روایات دیگر در وجود قاری سرریز میشود کم کم روایتی دیگر شکل میگیرد و بعدا ثبت میشود و دیگران می خوانندش. و دیگران او را روایتی تک کلمه ای خواهند یافت یا پرگو، روایتی تکراری تا ترکیبی و...روایتی عجیب که باید بارها و بارها خواند.
اگر به ماندگاران علم و هنر و تفکر و.. تاریخ انسان نگاهی بیندازیم در واقع با صفی از روایات روبرو شده ایم. از زرتشت تا افلاطون و عیسی و محمد و مولانا به نظر من چیزی جز روایت نیستند که باید خوانده و فهمیده شوند تا ما به گفته ی بوسعید ابوالخیر بشویم روایت نویس یا کسی که روایتی شود و دیگران بنویسندش..
اما در شکل گیری روایت نو نکته ای بسیار ظریف وجود دارد. روایت نو پس از غوطه ها خوردن در روایات گذشته و ممزوج ایشان شدن از جایی شکل میگیرد که یک گریز اتفاق می افتد‌.
یک نقطه ای در آفریدن اثر هنری وجود دارد که من #نقطه_ی_گریز می نامم.
#زمان_جایی وجود دارد که کره ی زمین پدید آمده ی تو، بر چنبره ای که کرات دیگر برایش تعریف کرده اند و مدتها و مدتها چرخیده ای و چرخانده اندت و ... #خروج میکند.
روایت تو آنقدر به هم تابیده ،بافته شده،در هم تنیده، راه رفته،فکر شده، سیراب شدن و..که از جایی به بعد جبرا خروج میکند بر هرآنچه پیشتر بوده .هدف این خروج به گمان من #تشخص است. یعنی از این منظومه تو بیرون میروی تا نقطه ای را برای بودنی نو پیدا کنی. البته که این نقطه نقطه_مدار است. و همین است که کار را سخت میکند. تولد یک ستاره و نشستن اش در یک مدار جدید بسیار بسیار سخت است زیرا تو باید جایی بایستی که ربطی معقول با هزاران #کره_روایت دیگر داشته باشی و بمانی و بچرخی و مسیری نشان دهی.
برای بسیاری از روایات جدید ،به هزاران دلیل چنین اتفاقی (تولد یک روایت) صورت نمی گیرد. مثلا این روایت آن قدرها که باید بار نگرفته ، این روایت فقط در خودش محدود است و طبعا نمی تواند مناسبتی با روایات دیگر داشته باشد، این روایت برای خروج عجله کرده است و.. این است که جهان ما پر است روایاتی مانند شهاب سنگها زیبا اما نه پایا ، و البته روایات تکراری و بی سر و ته و... نهایتا ناماندگار..
بگذارید مثالی بیاورم؛ از نظر من محمد یک کلان روایت است. او سالها و سالها جستجو کرده و انواع سختی ها را در راهی که رفته چشیده و خویش را پربار کرده تا در یک لحظه ی خاص رسیده به مقام #قرائت. فرمان اقرأ بیان امری است که تو میتوانی بخوانی و اگر محمد می گوید نمی توانم منظورش مطلبی نیست که به گمان تقلیل گرایان جبراییل به خط بی نقطه و اعراب عربی جلویش گرفته احتمالا او حیرت کرده ، بسیار هم ترسیده ، کار را بسیار بزرگ‌ یافته که می خواهد فرار کند از این بار شگفت. همین است که درباره ی نخستین روز یا شب وحی سخن از تکرار وحی و مشاهده ی چند باره ی جبراییل می شود تا به او بگوید این #نقطه_ی_گریز تست و آغاز تولد یک ستاره ا ی که بدرخشید و ماه مجلس شد.
نه که محمد قبلا نمی خوانده کتاب جهان را او بارها و بارها به قرايت آیات الله پرداخته اما ازین به بعد او قرائت خاص خود را دارد قرائتی که همراه امر #قل است.👇👇👇