#سخن_روز
#نقد_و_نفی
#محسن_یارمحمدی (پژوهشگر حوزه ی فرهنگ و اسطوره، مدرس)
خیلی وقتها فکر میکنم هستی چه سعادت بزرگی نصیبم کرده که از پنج شش سالگی عمرم را در کلاس درس طی کرده ام.
کم نیست که بیش از #چهل سال، در تمام سطوح تحصیلی یا #معلم باشی یا #متعلّم..
آنهم چه درس بگیری و چه درس بدهی؟! فرهنگ و اسطوره و ادبیات و سینمای و... ایران و عرب و غرب و...
بنویسی و بنویسی و بنویسی..
اما طی چهار دهه خیلی چیزها را میتوان دریافت مثلا؛
هفته ی پیش در کلاسی، کلی در نقد و حتا نکوهش غرب #سرمایه داری و جهان مجازی و دیکتاتوری رنگارنگش حرف میزدم و بویژه اینکه روند پیش رو در عالم #دیجیتال مفهوم و معنای انسان و هرآنچه را انسانی است تغییر خواهد داد که یکی از بچه گفت :
استاد شما دارید غرب و دستاوردهایش را نقد میکنید در حالی که الان با گوشی مطالب را ارائه میکنید یا سوار ماشین میشوید و..
چیزی در ذهنم تکان خورد طی این چهل سال یکی از #جملات_جاودان ِ ذهن ما ایرانیان، در بحث پیرامون دیگرانسانها و دیگر موضوعات این است:
- شما فلانی را یا فلان چیز را #قبول دارید؟!
واقعا وقت آن نرسیده تکلیفمان را با این دست جملات و این نوع پرسشها روشن کنیم؟!
اصلا مگر در زندگی بحث #قبولی و #ردی است؟! این بُتواره ی ذهنی پابرجا محصول چیست؟! و چطور میتوان شکستش؟!
اصلا یعنی چه #قبول دارید یا نه؟!
چرا در #قبول_دارم دنبال #برده_سازی هستیم و در #قبول_ندارم در پی #ملحد و #مرتد و #خونبازی؟!
چرا پذیرش فلان دوست باید توام شود با پذیرش تمام چیزهای دیگرش و تازه بی هیچ نقد و اعتراض و..
چرا در بین ما #نقد=نفی است؟!
آقا من تو را دوست دارم اما فلان رفتارهای ناخوش آیندت را نه..
چیست؟ نکند میترسیم از معنای #ازدست_دادن؟! همینکه هم پیمانمان (دوستمان، همسرمان و.. #ملتمان) اعتراضی میکند آن را منکوب میکنیم چون میترسیم منجر به جدایی و سقوط و حذف و.. ما شود؟! چرا فکرنمیکنیم که ان سرکوب فاجعه ی مهیب تری را پدید میاورد به اسم #ریا_و_تزویر و محصولش میشود نکبتی به اسم #طلاق_عاطفی بین ما و دوستانمان ما فرزندانمان ماو همسرمان و بین حاکمان و ملت؟!
باید به اینها حسابی فکر کنم اما الان باید پاسخی به این جستجوگر عزیزم بدهم میگویم:
ببینید بچه ها، در کل جهان احتمالا #نود درصدی از مردم با زندگیشان درگیرند( اگر نگویم همه) گاه آن را نقد میکنند، گاه ناراضی اند از #زندگی، گاه فحشش میدهند و حتا گاه #بیزارند از زندگی.. اما نود درصد از همین نود درصد هرگز به #حذف_زندگی فکر نمیکنند. میایستند و با امید به فردا ادامه میدهند سعی میکنند زندگی را بفهمند و درحد توان سروشکل دلخواه تری به آن بدهند و این کار #شجاعان و دلیران است.
در این میان اتفاقا فقط #ترسوها هستند که #بازی زندگی را #جنگ تعریف میکنند و بی رحمانه دیگران را میکشند و نهایتا خودکشی میکنند..
حالا دارم به شباهت #انتحاریون فکر میکنم با #هیتلر و #گوبلز و...
الحمدلله اولا و آخرا
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#نقد_و_نفی
#محسن_یارمحمدی (پژوهشگر حوزه ی فرهنگ و اسطوره، مدرس)
خیلی وقتها فکر میکنم هستی چه سعادت بزرگی نصیبم کرده که از پنج شش سالگی عمرم را در کلاس درس طی کرده ام.
کم نیست که بیش از #چهل سال، در تمام سطوح تحصیلی یا #معلم باشی یا #متعلّم..
آنهم چه درس بگیری و چه درس بدهی؟! فرهنگ و اسطوره و ادبیات و سینمای و... ایران و عرب و غرب و...
بنویسی و بنویسی و بنویسی..
اما طی چهار دهه خیلی چیزها را میتوان دریافت مثلا؛
هفته ی پیش در کلاسی، کلی در نقد و حتا نکوهش غرب #سرمایه داری و جهان مجازی و دیکتاتوری رنگارنگش حرف میزدم و بویژه اینکه روند پیش رو در عالم #دیجیتال مفهوم و معنای انسان و هرآنچه را انسانی است تغییر خواهد داد که یکی از بچه گفت :
استاد شما دارید غرب و دستاوردهایش را نقد میکنید در حالی که الان با گوشی مطالب را ارائه میکنید یا سوار ماشین میشوید و..
چیزی در ذهنم تکان خورد طی این چهل سال یکی از #جملات_جاودان ِ ذهن ما ایرانیان، در بحث پیرامون دیگرانسانها و دیگر موضوعات این است:
- شما فلانی را یا فلان چیز را #قبول دارید؟!
واقعا وقت آن نرسیده تکلیفمان را با این دست جملات و این نوع پرسشها روشن کنیم؟!
اصلا مگر در زندگی بحث #قبولی و #ردی است؟! این بُتواره ی ذهنی پابرجا محصول چیست؟! و چطور میتوان شکستش؟!
اصلا یعنی چه #قبول دارید یا نه؟!
چرا در #قبول_دارم دنبال #برده_سازی هستیم و در #قبول_ندارم در پی #ملحد و #مرتد و #خونبازی؟!
چرا پذیرش فلان دوست باید توام شود با پذیرش تمام چیزهای دیگرش و تازه بی هیچ نقد و اعتراض و..
چرا در بین ما #نقد=نفی است؟!
آقا من تو را دوست دارم اما فلان رفتارهای ناخوش آیندت را نه..
چیست؟ نکند میترسیم از معنای #ازدست_دادن؟! همینکه هم پیمانمان (دوستمان، همسرمان و.. #ملتمان) اعتراضی میکند آن را منکوب میکنیم چون میترسیم منجر به جدایی و سقوط و حذف و.. ما شود؟! چرا فکرنمیکنیم که ان سرکوب فاجعه ی مهیب تری را پدید میاورد به اسم #ریا_و_تزویر و محصولش میشود نکبتی به اسم #طلاق_عاطفی بین ما و دوستانمان ما فرزندانمان ماو همسرمان و بین حاکمان و ملت؟!
باید به اینها حسابی فکر کنم اما الان باید پاسخی به این جستجوگر عزیزم بدهم میگویم:
ببینید بچه ها، در کل جهان احتمالا #نود درصدی از مردم با زندگیشان درگیرند( اگر نگویم همه) گاه آن را نقد میکنند، گاه ناراضی اند از #زندگی، گاه فحشش میدهند و حتا گاه #بیزارند از زندگی.. اما نود درصد از همین نود درصد هرگز به #حذف_زندگی فکر نمیکنند. میایستند و با امید به فردا ادامه میدهند سعی میکنند زندگی را بفهمند و درحد توان سروشکل دلخواه تری به آن بدهند و این کار #شجاعان و دلیران است.
در این میان اتفاقا فقط #ترسوها هستند که #بازی زندگی را #جنگ تعریف میکنند و بی رحمانه دیگران را میکشند و نهایتا خودکشی میکنند..
حالا دارم به شباهت #انتحاریون فکر میکنم با #هیتلر و #گوبلز و...
الحمدلله اولا و آخرا
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Forwarded from محسن یارمحمدی
#فریب_ستان
#یادداشت_روز
۱- من آنگونه که روزگاری #کارشناس_ارشد مملکت مدیریت اقتصاد جهانی صادر میکرد و زل میزد به لنز دوربین و آمار اقتصادی میداد، اقتصاد نمی دانم.
اقتصاد دانی ِ من چیزی مثل نَنجون ِ #شیخِ محصور است که تنشها و زنشهای کارد کُندش را تا مغز استخوانم درک میکنم و سالهاست رگ و عصب روح وتنم درگیر این چاقوست.
۲- با مراجعه به آمار بانک مرکزی (درست و غلطش با ایشان) در می آورم
عایدی ایران از نفت و میعانات گازی در هشت سال دوره ی خاتمی ۱۶۳َمیلیارد دلار
درهشت سال احمدی نژاد ۶۱۸ میلیارد دلار(چهاربرابر دولت قبل)
واز سال ۹۲ تا پایان ۹۷ حدود ۳۲۰ میلیارد دلار(دوبرابر دوره ی خاتمی، نصف دور احمدی نژاد) است.
حال کسانی که سن و سالشان اقتضا میکند از احساسات و مشاهدات خود در این سه دوره میتوانند حرف بزنند..
(چرا این گزاره ها آمد؟ چون میخواهم بگویم علی الظاهر میزان صدور منابع و گنجینه های ملت هیچ تاثیر مثبتی بر مشاهدات و احساسات ما ملت ندارد)
۳-همه ی ما یک اصل ساده ی فیزیکی را میدانیم #اصل_بقای_ماده_وانرژی..
به کمک این اصل من میفهمم چیزی که پدید آمد، معدوم نمیشود. حذف نمیشود و.. بلکه از جایی به جای دیگر میرود و از شکلی به شکل دیگر در می آید..
پس کاربرد کلمه ی #حذف و ترکیب غلط افکن #حذف_صفر_از_پول_ملی یک فریب مطلق است بهتر است گفته شود #برداشتن_صفر_از.. چون شما وقتی چیزی را برمی دارید لابد باید جایی بگذارید..
حال این چهار صفر کجا گذاشته میشود؟ تجربه ی زیسته ی ایرانیان در دهه های اخیر نشان داده صفرها سهم کاستهای قدرت و ثروت نیست بلکه مطلقا سهم ملت است..
۴-باز یک مساله ی دیگر هم هست که بنیادین است اینکه ؛ هر #چیز ِ جهان ِ انسانی دو قطبی است چون خود ِ زندگی انسانی میان دو قطب است ؛ خیر و شر، خوب و بد، رستگاری و تباهی، ناکامی و کامیابی و...
افکار، برنامه ها، رفتار و... ما، کفه ی یکی ازین دو قطب را سنگین میکند. نیل ِ زندگی بر موسویان ِ یکتا پرست آب است و بر فرعونیان علوّ طلب ِ خود_ربّ_بین خون است..
ربطش به همان برداشتن صفرهاست تا جایی که یادم است روزگاری دور و نزدیک آلمان، هلند،کره جنوبی و... ترکیه تا شش صفر را برداشتند و نتیجه مثبت عاید اکثریت ملت شد در حالیکه زیمباوه، ونزئلا، برزیل (!؟) و.. با این کار ضربات مهلکی بر اکثریت مردم وارد آوردند.. که البته برزیل جسته گویا...
۵- سواد من میگوید اقتصاد باید دستگاهی شگفت و پیچیده باشد که تمام اجزایش ربطی وثیق به هم دارند و در هم موثرند..یعنی #برداشتن_صفر_ازپول فقط و فقط یکی از دهها کاری است که باید برای سروسامان دادن به یک اقتصاد فروپاشیده انجام داد.. آیا کارشناسان ارشد چهل سال گذشته آن دهها کار را #میدانند و مهمتر از آن #میتوانند؟
۶- در بحر بحرانی و گرداب پریشانی اقتصاد ما بیشتر چه واژگانی به گوش میرسد؟
#تورم #رانت #نفت #ربا #نقدینگی #بانکهای_ورشکسته #خصولتی #دلالی #ورشکستگی #باند #مافیا #اختلاس #پولشویی #قاچاق #تحصیل_مال_نامشروع #فرار_مالیاتی #زمین_خواری #کوه_خواری #جنگل_خواری #رود_خواری #دریا_خواری #معدن_خواری #انسان_خواری و... (فکرش را بکنید درست مثل جهنم که در پاسخ پرسش حضرت حق که آیا پر شدی؟ هل امتلأت؟ #هل_من_مزید میزنند)
#سلطان (فکرش را بکنید بیست سال پیش هدیه تهرانی فریاد میزد #سلطان_کیه؟) و...بس نیست؟! اینها را چه کار باید کرد و میتوان؟
۷- یک سوال طنز محور ؛ چرا چهاتار صفر؟ چرا سه تا نه؟ شش تا نه؟! لابد چون در هر دهه ی گذشته ده برابر دهه ی قبلش اقتصاد_خواریده شده باید چهار صفر برداشت؟
#سخن_آخر ؛
راستش در همان حد سواد عمومی خود هم از کارکردهای روانی این داستان خبرکی دارم هم از زرنگ بازیهای این کار هم از نقاط احتمالا مثبتش.. اما از کلیات گفتم.
ما در دهه ی شصت سالهای پرباری از لحاظ یادگیری داشتیم؛
حسین_خاط_خاط حرفه ای کارد کشی بود صورت، بازو، حتا رو گردن.. فقط خط می انداخت چون حرفه ای دعوایی بود نه مثل این روزها که اولین #کاردکشی برای ضارب و مضروب آخرین کاردکشی است.. او همیشه میگفت دعوا نکنید تا اوسّا نشدید تیزی دس نگیرید.. کلوم ِ آخر اگر یه بار خرشدید و چاقورو فرو کردید تو تن کسی بیرونش نیارید.. اون تو بمونه ممکنه طرف نجات پیدا کنه اما بیرون بکشیش تمومه...
نمیدانم این خاطره خودش آمد آخر ما دهه های قبل هفتاد پریم از خاطرات خاطراتی که همه اش همراه خطرات بوده است...
#محسن_یارمحمدی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یادداشت_روز
۱- من آنگونه که روزگاری #کارشناس_ارشد مملکت مدیریت اقتصاد جهانی صادر میکرد و زل میزد به لنز دوربین و آمار اقتصادی میداد، اقتصاد نمی دانم.
اقتصاد دانی ِ من چیزی مثل نَنجون ِ #شیخِ محصور است که تنشها و زنشهای کارد کُندش را تا مغز استخوانم درک میکنم و سالهاست رگ و عصب روح وتنم درگیر این چاقوست.
۲- با مراجعه به آمار بانک مرکزی (درست و غلطش با ایشان) در می آورم
عایدی ایران از نفت و میعانات گازی در هشت سال دوره ی خاتمی ۱۶۳َمیلیارد دلار
درهشت سال احمدی نژاد ۶۱۸ میلیارد دلار(چهاربرابر دولت قبل)
واز سال ۹۲ تا پایان ۹۷ حدود ۳۲۰ میلیارد دلار(دوبرابر دوره ی خاتمی، نصف دور احمدی نژاد) است.
حال کسانی که سن و سالشان اقتضا میکند از احساسات و مشاهدات خود در این سه دوره میتوانند حرف بزنند..
(چرا این گزاره ها آمد؟ چون میخواهم بگویم علی الظاهر میزان صدور منابع و گنجینه های ملت هیچ تاثیر مثبتی بر مشاهدات و احساسات ما ملت ندارد)
۳-همه ی ما یک اصل ساده ی فیزیکی را میدانیم #اصل_بقای_ماده_وانرژی..
به کمک این اصل من میفهمم چیزی که پدید آمد، معدوم نمیشود. حذف نمیشود و.. بلکه از جایی به جای دیگر میرود و از شکلی به شکل دیگر در می آید..
پس کاربرد کلمه ی #حذف و ترکیب غلط افکن #حذف_صفر_از_پول_ملی یک فریب مطلق است بهتر است گفته شود #برداشتن_صفر_از.. چون شما وقتی چیزی را برمی دارید لابد باید جایی بگذارید..
حال این چهار صفر کجا گذاشته میشود؟ تجربه ی زیسته ی ایرانیان در دهه های اخیر نشان داده صفرها سهم کاستهای قدرت و ثروت نیست بلکه مطلقا سهم ملت است..
۴-باز یک مساله ی دیگر هم هست که بنیادین است اینکه ؛ هر #چیز ِ جهان ِ انسانی دو قطبی است چون خود ِ زندگی انسانی میان دو قطب است ؛ خیر و شر، خوب و بد، رستگاری و تباهی، ناکامی و کامیابی و...
افکار، برنامه ها، رفتار و... ما، کفه ی یکی ازین دو قطب را سنگین میکند. نیل ِ زندگی بر موسویان ِ یکتا پرست آب است و بر فرعونیان علوّ طلب ِ خود_ربّ_بین خون است..
ربطش به همان برداشتن صفرهاست تا جایی که یادم است روزگاری دور و نزدیک آلمان، هلند،کره جنوبی و... ترکیه تا شش صفر را برداشتند و نتیجه مثبت عاید اکثریت ملت شد در حالیکه زیمباوه، ونزئلا، برزیل (!؟) و.. با این کار ضربات مهلکی بر اکثریت مردم وارد آوردند.. که البته برزیل جسته گویا...
۵- سواد من میگوید اقتصاد باید دستگاهی شگفت و پیچیده باشد که تمام اجزایش ربطی وثیق به هم دارند و در هم موثرند..یعنی #برداشتن_صفر_ازپول فقط و فقط یکی از دهها کاری است که باید برای سروسامان دادن به یک اقتصاد فروپاشیده انجام داد.. آیا کارشناسان ارشد چهل سال گذشته آن دهها کار را #میدانند و مهمتر از آن #میتوانند؟
۶- در بحر بحرانی و گرداب پریشانی اقتصاد ما بیشتر چه واژگانی به گوش میرسد؟
#تورم #رانت #نفت #ربا #نقدینگی #بانکهای_ورشکسته #خصولتی #دلالی #ورشکستگی #باند #مافیا #اختلاس #پولشویی #قاچاق #تحصیل_مال_نامشروع #فرار_مالیاتی #زمین_خواری #کوه_خواری #جنگل_خواری #رود_خواری #دریا_خواری #معدن_خواری #انسان_خواری و... (فکرش را بکنید درست مثل جهنم که در پاسخ پرسش حضرت حق که آیا پر شدی؟ هل امتلأت؟ #هل_من_مزید میزنند)
#سلطان (فکرش را بکنید بیست سال پیش هدیه تهرانی فریاد میزد #سلطان_کیه؟) و...بس نیست؟! اینها را چه کار باید کرد و میتوان؟
۷- یک سوال طنز محور ؛ چرا چهاتار صفر؟ چرا سه تا نه؟ شش تا نه؟! لابد چون در هر دهه ی گذشته ده برابر دهه ی قبلش اقتصاد_خواریده شده باید چهار صفر برداشت؟
#سخن_آخر ؛
راستش در همان حد سواد عمومی خود هم از کارکردهای روانی این داستان خبرکی دارم هم از زرنگ بازیهای این کار هم از نقاط احتمالا مثبتش.. اما از کلیات گفتم.
ما در دهه ی شصت سالهای پرباری از لحاظ یادگیری داشتیم؛
حسین_خاط_خاط حرفه ای کارد کشی بود صورت، بازو، حتا رو گردن.. فقط خط می انداخت چون حرفه ای دعوایی بود نه مثل این روزها که اولین #کاردکشی برای ضارب و مضروب آخرین کاردکشی است.. او همیشه میگفت دعوا نکنید تا اوسّا نشدید تیزی دس نگیرید.. کلوم ِ آخر اگر یه بار خرشدید و چاقورو فرو کردید تو تن کسی بیرونش نیارید.. اون تو بمونه ممکنه طرف نجات پیدا کنه اما بیرون بکشیش تمومه...
نمیدانم این خاطره خودش آمد آخر ما دهه های قبل هفتاد پریم از خاطرات خاطراتی که همه اش همراه خطرات بوده است...
#محسن_یارمحمدی
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#قداره_ی_حذف
#دکتر_محسن_یارمحمدی
(مدرس ادبیات عرفانی، شاهنامه، مثنوی و حافظ)
دقیقا بیست و هشت سال است در دبیرستانها و دانشگاهها زبان و ادب و فرهنگ فارسی درس میدهم و طبعا بیش از همین زمان، ادبیات و فلسفه و هنر و اسطوره و تاریخ و..میخوانم
یکی از رفتارهای کاملا مشهود مولفان رسمی کتب این حوزه بی شک #حذف_زیستی است بدین معنا که اهل حذف اند و باور دارند که زیستشان منوط به حذف است. چرا؟ عرض میکنم؛
۱) ساعات و واحدهای درسی مربوط به ادبیات فارسی طی سی سال اخیر رفته رفته کم شد.در دانشگاه ادبیات عمومی از چهار واحد به سه واحد تقلیل یافت و در دبیرستانها از پنج ساعت آموزشی به سه ساعت و عملا دوساعت
این نشان میدهد اغلب مباحث مطرح شده ی زبان و ادب و فرهنگ فارسی، در راستای اهمیتهای فرمانده هان وافسران و پیاده نظام سپاه آموزش و پرورش، علم و دانش و..نیست
۲) طی این سالها درسهایی که به هر دلیل متنشان یا حتا پدیدآورنده شان مخالف، منتقد، غیر همسو یا حتا ساکت بوده اند نسبت به دایره ی بسته ی قدرت رسمی اندک اندک حذف شده اند
#مثنوی مورد اقبال مردم حذف میشود چون اصولا همه ی اقبالها باید به سوی آنانی باشد که حاکمیت میخواهد
بعدا وبر خلاف سخنان مقام رهبری، حضرات بیمایه ی بیسواد، گرایش به مثنوی را ترویج صوفی_گری میدانند (دقت کنید دستگاه ارعاب و تمسخر نمی گوید #متصوفه میگوید صوفی_گری)
غزلهای حافظ حذف
غزلهای سعدی وحکایات بوستان و گلستان حذف
ابیاتی ودرسهایی از شاهنامه حذف
قصاید ناصرخسروحذف
الباقی دست کم هزار و دویست سال ادب فارسی نوین ایران حذف
وحکایت معاصران به ازین بایدکه گویند
بسیاری متون و نام پدیدآورندگان که از آغاز حذف مثلا شاملوی بزرگ
متون نظم و نثر فراوان حذف اما نام برخی مثل صادق هدایت و چوبک و سیاوش کسرایی و..هست ولی بعدا همه جوره حذف
ساعدی نازنین و فیلمنامه ی گاو و مهرجویی و هدایت و سایه و سرشک و.. حذف
وکلا ما هیچ فصلی درباب #ادبیات_انتقادی و #نقدونقادی نداشته ایم در کتب عمومی که آنها هم لابد انسان پرسشگر مطالبه گر..پدید خواهد آورد
اما حکایت این همه حذف چیست؟
در لابلای مطالب بالا به چند سبب اشاره کردم
#حسادت #حذفْ_زیستی #بیسوادی و طبعا #ترس #نقد_ستیزی و..
اینها چنان ترسی را در جان آن مجموعه می اندازد که دراین سرای بی کسی سایه را به خویش میگیرند که شرح حال روزگار دیکتاتوری پهلوی است..خب قصیده ی سیف الدین فرغانی را (نیز بگذرد) سال بعد حذف خواهید کرد که..
حذف، توطئه ی سکوت، تمسخر و.. بخش،بزرگی از فرهنگ ایران نزد آن فرماندهان و پیاده نظامان ذاتی است
قرار دادن و برساختن معادلهای جعلی تهی هم کاری از پیش،نمیبرد.
سکه ی شعرسپید نام بامداد بر خویش دارد موسوی گرمارودی نمی نشیند براین سکه، در غزل نو نام حسین منزوی و محمدعلی بهمنی و..میدرخشد کودکانی مثل نظری و امثالهم..قدش آنقدر بلند نیست که برسد به این صندلی و سرش،کوچکتر از تاج است و تنش در این تخت گم میشود.. شما براین تخت می نشانیدشان اما تماما ظلم است به همه جملة خود ایشان چون وقتی بیفتند ازین تخت شکستگهای بزرگی منتظرشان است
از میانه ی متن دائم این سخت حضرت امیر به ذهنم می آید بگذارید بنویسم و خلاص:
آتش چون چیزی برای خوردن نیابد از خویش خورد
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#دکتر_محسن_یارمحمدی
(مدرس ادبیات عرفانی، شاهنامه، مثنوی و حافظ)
دقیقا بیست و هشت سال است در دبیرستانها و دانشگاهها زبان و ادب و فرهنگ فارسی درس میدهم و طبعا بیش از همین زمان، ادبیات و فلسفه و هنر و اسطوره و تاریخ و..میخوانم
یکی از رفتارهای کاملا مشهود مولفان رسمی کتب این حوزه بی شک #حذف_زیستی است بدین معنا که اهل حذف اند و باور دارند که زیستشان منوط به حذف است. چرا؟ عرض میکنم؛
۱) ساعات و واحدهای درسی مربوط به ادبیات فارسی طی سی سال اخیر رفته رفته کم شد.در دانشگاه ادبیات عمومی از چهار واحد به سه واحد تقلیل یافت و در دبیرستانها از پنج ساعت آموزشی به سه ساعت و عملا دوساعت
این نشان میدهد اغلب مباحث مطرح شده ی زبان و ادب و فرهنگ فارسی، در راستای اهمیتهای فرمانده هان وافسران و پیاده نظام سپاه آموزش و پرورش، علم و دانش و..نیست
۲) طی این سالها درسهایی که به هر دلیل متنشان یا حتا پدیدآورنده شان مخالف، منتقد، غیر همسو یا حتا ساکت بوده اند نسبت به دایره ی بسته ی قدرت رسمی اندک اندک حذف شده اند
#مثنوی مورد اقبال مردم حذف میشود چون اصولا همه ی اقبالها باید به سوی آنانی باشد که حاکمیت میخواهد
بعدا وبر خلاف سخنان مقام رهبری، حضرات بیمایه ی بیسواد، گرایش به مثنوی را ترویج صوفی_گری میدانند (دقت کنید دستگاه ارعاب و تمسخر نمی گوید #متصوفه میگوید صوفی_گری)
غزلهای حافظ حذف
غزلهای سعدی وحکایات بوستان و گلستان حذف
ابیاتی ودرسهایی از شاهنامه حذف
قصاید ناصرخسروحذف
الباقی دست کم هزار و دویست سال ادب فارسی نوین ایران حذف
وحکایت معاصران به ازین بایدکه گویند
بسیاری متون و نام پدیدآورندگان که از آغاز حذف مثلا شاملوی بزرگ
متون نظم و نثر فراوان حذف اما نام برخی مثل صادق هدایت و چوبک و سیاوش کسرایی و..هست ولی بعدا همه جوره حذف
ساعدی نازنین و فیلمنامه ی گاو و مهرجویی و هدایت و سایه و سرشک و.. حذف
وکلا ما هیچ فصلی درباب #ادبیات_انتقادی و #نقدونقادی نداشته ایم در کتب عمومی که آنها هم لابد انسان پرسشگر مطالبه گر..پدید خواهد آورد
اما حکایت این همه حذف چیست؟
در لابلای مطالب بالا به چند سبب اشاره کردم
#حسادت #حذفْ_زیستی #بیسوادی و طبعا #ترس #نقد_ستیزی و..
اینها چنان ترسی را در جان آن مجموعه می اندازد که دراین سرای بی کسی سایه را به خویش میگیرند که شرح حال روزگار دیکتاتوری پهلوی است..خب قصیده ی سیف الدین فرغانی را (نیز بگذرد) سال بعد حذف خواهید کرد که..
حذف، توطئه ی سکوت، تمسخر و.. بخش،بزرگی از فرهنگ ایران نزد آن فرماندهان و پیاده نظامان ذاتی است
قرار دادن و برساختن معادلهای جعلی تهی هم کاری از پیش،نمیبرد.
سکه ی شعرسپید نام بامداد بر خویش دارد موسوی گرمارودی نمی نشیند براین سکه، در غزل نو نام حسین منزوی و محمدعلی بهمنی و..میدرخشد کودکانی مثل نظری و امثالهم..قدش آنقدر بلند نیست که برسد به این صندلی و سرش،کوچکتر از تاج است و تنش در این تخت گم میشود.. شما براین تخت می نشانیدشان اما تماما ظلم است به همه جملة خود ایشان چون وقتی بیفتند ازین تخت شکستگهای بزرگی منتظرشان است
از میانه ی متن دائم این سخت حضرت امیر به ذهنم می آید بگذارید بنویسم و خلاص:
آتش چون چیزی برای خوردن نیابد از خویش خورد
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یکی_بر_سر_شاخ_بن_میبرید..
علی الظاهر کمسیون اقتصاد مجلس طرح حذف چهار صفر از واحد پولی را تصویب کرده فقط میماند یک نکته؛
ابله ترین و بیشرف ترین انسان روزگار ما هم فهمیده #حذف امکان پذیر نیست و واقع باید بگویند برداشتن چهارصفر اما چون هر برداشتنی گذاشتنی دارد فرزندان معاویه ازین اصطلاح استفاده نمیکنند.
اگر چهار صفر را از اسکناس بردارند همان چهار صفر را در جیب مردم می گذارند و البته چهل سال است چنین میکنند..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
علی الظاهر کمسیون اقتصاد مجلس طرح حذف چهار صفر از واحد پولی را تصویب کرده فقط میماند یک نکته؛
ابله ترین و بیشرف ترین انسان روزگار ما هم فهمیده #حذف امکان پذیر نیست و واقع باید بگویند برداشتن چهارصفر اما چون هر برداشتنی گذاشتنی دارد فرزندان معاویه ازین اصطلاح استفاده نمیکنند.
اگر چهار صفر را از اسکناس بردارند همان چهار صفر را در جیب مردم می گذارند و البته چهل سال است چنین میکنند..
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
#در_نفی_خوبی_کرونا
یک مذهبی که من #خداباور مینامم ، هراتفاق عالم را نمی تواند خیر نداند. او ریز و درشت جهان غیب و شهادت را در شبکه ی در هم تنیده و بسیار پیچیده ای تعریف میکند که سررشته اش به دست یک #شعور_فراگیر است شعوری که سراپا روشنایی و خیر است و قهرا هستی صیرورت و شدنش به سوی اوست
هر اتفاق وقوع یافته در جهان بنا به علل و ریشه های بسیار عیان و نهان باید واقع میشده چرا که همه چیز عالم امکان نظم دارد و حساب و کتاب و..
حال پرسش این است چنین انسانی آیا قائل به بدی ، تاریکی و شر نیست؟
آری نگاه نخست را ،من نگاهی #آنسویی مینامم نگاهی از #ربوه_ی_آسمان اما در عالم انسان و بر #ربوه_ی_خاک از قضا همه چیز تاریک و روشن است و خیر و شر.. و ارزشمندی یک انسان در آن است که در خاک با تمام سختی ها پیگیر نور و نیکی باشد و یارو یاور خیرها... اینجاست که مسئولیت و انتخاب و ثواب و عقاب و پاداش و پادافره و.. معنا می یابد
و اما شنیده ایم که زیر گوشمان میگویند: #کرونا خوب است. و من یا جمله ی #جنگ چیز خوبی است. می افتم.
نه ، نه کرونا خوب است و نه جنگ.. هر دو اموری شیطانی هستند و دست پرورد شیاطین. به تعبیر قرآن عداوت و بغضا و خشم و فقر و فحشا و.. همه ی اینها سلاحهای شیطان است برای به زیر کشیدن انسان
یاور نکنید در جهان امکان خداشناس خداباوری بتواند از لزوم بدی و فقر و فحشا و تباهی سخن بگوید اما تمام قد علیه ایجاد و امضای آن نجنگد
یعنی یک خداباور در عین اینکه میداند تاریکی جز لاینفک زندگی #اینسویی بشر است هرگز و لحظه ای عنان اختیار به بدی نمیدهد و لحظه ای در گسترش نور درنگ نمی کند. ستایشگران فقر و جنگ و سیاهی شیاطینی هستند که نوادگان #ابلیس و #اهریمن اند.
و چرا #کرونا سیاه است ؟! به نتایج بروز ظهور این دستاویز شیطانی دقت کنید؛
۱-جمع دوستان را و روابط رو در روی ایشان را گسسته است.ترس از این #ویروس_منحوس نمی گذارد به دیدار پدر و مادر و عزیزان برویم چرا مه بسیاریمان در دل میترسیم نکند حامل این هدیه ی #چین_منحوس و سبک زندگی کثیف ایشان باشیم. #عهد_صحبت چنان گسسته است که گویا نبوداست خود آشنایی..
پس تفرقه و جدایی نمی تواند خیر باشد که یدالله مع الجماعة
۲- #کرونا همچون ابزاری در دست سرمایه داران و قدرتمندان صاحب رسانه درآمده ، طی همین چهار پنج ماه فقرای جهان فقیر تر شده اند و زالوهای جهان با خون بیشتری که خورده اند گنده تر شده اند . میلیونها گوشی هوشمند و لپ تاپ و.. به ناچار وارد زندگی بسیاری شده تا اهریمن #جهان_مجازی پروژه های خود را بیشتر بسط و گستزش دهد و بیشتر انسان را بکشد به یوغ بردگی خویش
۳- #کرونا بیشتر قربانیانش را پیرانی میگیرد که عمری بر خاک دویده اند و بسیاریشان هنوز میدوند تا جهانی بهتر برای خود و فرزندانشان ساخته باشند و بسیاریشان گنجهای دانش و تجربه اند و لوسیفر جهان مجازی با تکیه بر همه چیز دانی خویش و داشتن گنجینه ای مثل #هوش_مصنوعی دارد تک تک ایشان را حذف میکند.
۴- کرونا فقیران را میکشد و قلع و قمع می کند تا شیاطین خوشحال شوند که : خب طبیعی است این ضعفا حذف میشوند تا اغنیای صاحب لیاقت بمانند قانون انتخاب اصلح.. و این از سیاه ترین سگالشهای عیر انسانی است که خودش را در پس آرایش تهوع آور علم پنهان کرده ؟! چرا ؟! چون اولا به ریشه ها و علل این فقر و ضعف ( که خود این افرادند ) اشارتی نمی کند و دوم اینکه برای رفع یک مشکل راه حل را حذف آن مشکل میداند و اساسا پروژه ی #حذف یک امر شیطانی است. حذف و انگار مساله ، مشکل، مخالف، منتقد و... راهکاری پلید و اهریمنی است چرا که نخست بار او به جهان نور انسانی حمله برد تا هستی را بی_اوبارد.
۵- کرونا فی الحال جان و مال مردم جنوب_جهان را در هرکجای جهان، حتا شمالش به خطر انداخته شما هیچ صاحب منصبی را در هیو جای جهان ندیدید که قربانی این ویروس منحوس شود کأنه این ویروس با ایشان قرابت ژنتیک دارد و همخویی تام دارد که حتا مبتلا شدگانشان سوخ طبع و پرنیروتر میشوند و پس از مدتی سرومروگنده باز میگردند سر کارهاشان. باری اگر نمیدانید بدانید حدود نهصد میلیون انسان فقیر جنوب_جهان نشین در چند ماه روبرو با شدت بیشتری اسیر فقر غذایی خواهند شد زیرا همان چرخه ی ناچرخ کشاورزی و تولید مواد غذایی دچار اخلال و اختلال عمدی و سهوی شده تا آن حدود یک میلیارد کشته شوند و لابد برای شیطان فرقی ندارد که نیمی ازین تعداد #کودک هستند.
۶- و..
حتما میتوان در سیاهی و تباهی #کرونا باز هم سخن گفت من فقط بخشی ازین شرور را نشان دادم تا بدانم وقتی عفریته های جهل دهان به ستایش تیرگی می گشایند منظورشان چیست!؟ گران شدن #تهران و تاراندن غیر خودیها از این شهر تا قرق نوادگان زالو صفت شیطان شود بحث دیگری است که انشالله باید بدآن پرداخت..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_وفرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#در_نفی_خوبی_کرونا
یک مذهبی که من #خداباور مینامم ، هراتفاق عالم را نمی تواند خیر نداند. او ریز و درشت جهان غیب و شهادت را در شبکه ی در هم تنیده و بسیار پیچیده ای تعریف میکند که سررشته اش به دست یک #شعور_فراگیر است شعوری که سراپا روشنایی و خیر است و قهرا هستی صیرورت و شدنش به سوی اوست
هر اتفاق وقوع یافته در جهان بنا به علل و ریشه های بسیار عیان و نهان باید واقع میشده چرا که همه چیز عالم امکان نظم دارد و حساب و کتاب و..
حال پرسش این است چنین انسانی آیا قائل به بدی ، تاریکی و شر نیست؟
آری نگاه نخست را ،من نگاهی #آنسویی مینامم نگاهی از #ربوه_ی_آسمان اما در عالم انسان و بر #ربوه_ی_خاک از قضا همه چیز تاریک و روشن است و خیر و شر.. و ارزشمندی یک انسان در آن است که در خاک با تمام سختی ها پیگیر نور و نیکی باشد و یارو یاور خیرها... اینجاست که مسئولیت و انتخاب و ثواب و عقاب و پاداش و پادافره و.. معنا می یابد
و اما شنیده ایم که زیر گوشمان میگویند: #کرونا خوب است. و من یا جمله ی #جنگ چیز خوبی است. می افتم.
نه ، نه کرونا خوب است و نه جنگ.. هر دو اموری شیطانی هستند و دست پرورد شیاطین. به تعبیر قرآن عداوت و بغضا و خشم و فقر و فحشا و.. همه ی اینها سلاحهای شیطان است برای به زیر کشیدن انسان
یاور نکنید در جهان امکان خداشناس خداباوری بتواند از لزوم بدی و فقر و فحشا و تباهی سخن بگوید اما تمام قد علیه ایجاد و امضای آن نجنگد
یعنی یک خداباور در عین اینکه میداند تاریکی جز لاینفک زندگی #اینسویی بشر است هرگز و لحظه ای عنان اختیار به بدی نمیدهد و لحظه ای در گسترش نور درنگ نمی کند. ستایشگران فقر و جنگ و سیاهی شیاطینی هستند که نوادگان #ابلیس و #اهریمن اند.
و چرا #کرونا سیاه است ؟! به نتایج بروز ظهور این دستاویز شیطانی دقت کنید؛
۱-جمع دوستان را و روابط رو در روی ایشان را گسسته است.ترس از این #ویروس_منحوس نمی گذارد به دیدار پدر و مادر و عزیزان برویم چرا مه بسیاریمان در دل میترسیم نکند حامل این هدیه ی #چین_منحوس و سبک زندگی کثیف ایشان باشیم. #عهد_صحبت چنان گسسته است که گویا نبوداست خود آشنایی..
پس تفرقه و جدایی نمی تواند خیر باشد که یدالله مع الجماعة
۲- #کرونا همچون ابزاری در دست سرمایه داران و قدرتمندان صاحب رسانه درآمده ، طی همین چهار پنج ماه فقرای جهان فقیر تر شده اند و زالوهای جهان با خون بیشتری که خورده اند گنده تر شده اند . میلیونها گوشی هوشمند و لپ تاپ و.. به ناچار وارد زندگی بسیاری شده تا اهریمن #جهان_مجازی پروژه های خود را بیشتر بسط و گستزش دهد و بیشتر انسان را بکشد به یوغ بردگی خویش
۳- #کرونا بیشتر قربانیانش را پیرانی میگیرد که عمری بر خاک دویده اند و بسیاریشان هنوز میدوند تا جهانی بهتر برای خود و فرزندانشان ساخته باشند و بسیاریشان گنجهای دانش و تجربه اند و لوسیفر جهان مجازی با تکیه بر همه چیز دانی خویش و داشتن گنجینه ای مثل #هوش_مصنوعی دارد تک تک ایشان را حذف میکند.
۴- کرونا فقیران را میکشد و قلع و قمع می کند تا شیاطین خوشحال شوند که : خب طبیعی است این ضعفا حذف میشوند تا اغنیای صاحب لیاقت بمانند قانون انتخاب اصلح.. و این از سیاه ترین سگالشهای عیر انسانی است که خودش را در پس آرایش تهوع آور علم پنهان کرده ؟! چرا ؟! چون اولا به ریشه ها و علل این فقر و ضعف ( که خود این افرادند ) اشارتی نمی کند و دوم اینکه برای رفع یک مشکل راه حل را حذف آن مشکل میداند و اساسا پروژه ی #حذف یک امر شیطانی است. حذف و انگار مساله ، مشکل، مخالف، منتقد و... راهکاری پلید و اهریمنی است چرا که نخست بار او به جهان نور انسانی حمله برد تا هستی را بی_اوبارد.
۵- کرونا فی الحال جان و مال مردم جنوب_جهان را در هرکجای جهان، حتا شمالش به خطر انداخته شما هیچ صاحب منصبی را در هیو جای جهان ندیدید که قربانی این ویروس منحوس شود کأنه این ویروس با ایشان قرابت ژنتیک دارد و همخویی تام دارد که حتا مبتلا شدگانشان سوخ طبع و پرنیروتر میشوند و پس از مدتی سرومروگنده باز میگردند سر کارهاشان. باری اگر نمیدانید بدانید حدود نهصد میلیون انسان فقیر جنوب_جهان نشین در چند ماه روبرو با شدت بیشتری اسیر فقر غذایی خواهند شد زیرا همان چرخه ی ناچرخ کشاورزی و تولید مواد غذایی دچار اخلال و اختلال عمدی و سهوی شده تا آن حدود یک میلیارد کشته شوند و لابد برای شیطان فرقی ندارد که نیمی ازین تعداد #کودک هستند.
۶- و..
حتما میتوان در سیاهی و تباهی #کرونا باز هم سخن گفت من فقط بخشی ازین شرور را نشان دادم تا بدانم وقتی عفریته های جهل دهان به ستایش تیرگی می گشایند منظورشان چیست!؟ گران شدن #تهران و تاراندن غیر خودیها از این شهر تا قرق نوادگان زالو صفت شیطان شود بحث دیگری است که انشالله باید بدآن پرداخت..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_وفرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
#حکایت_ریاضی_و_مریم
۱-وقتی به واکنشهای از سرخشم و سخنان بی مبنا وگاه بی ربط مردم دربرابر خطاهای احمقانه ی آقایان نگاه میکنم بیشتر ناامید میشوم وراستش اکثریت معترض را ازنظر زیرساختهای وجودی دقیقا همانند اقلیت حاکم مییابم
۲- مدتهاست #تفکر را #گام_نخست میدانم.بدین معنا که اگر ما به #راه_اندیشیدن قدم بگذاریم اینکه نخستین گام را چگونه وبه چه سو برمیداریم همه ی مسیر راتعیین میکند
۳- غالبان وگلوگاه بدستان حاکمیت( پس از انواع حذف پیش روان وگاه اهل فکران انقلاب)گامهای خود رابه گونه ای برداشته اند که به تعبیر قرآن رسیده #پرتگاه_آتش والبته که حاضر بهیچ #توبه ای نیستند
۴- ربط اینها چیست؟
آقایان برای #خلوت_کردن #حذف میکنند آنهم دختران را،بعد سیل مهیب خشمها و خشونت هایی پدید می آید که مرا میترساند ترسی بمراتب بزرگتر ازآنچه اکنون دارم متفکران،فمنیستها،صلح_طلبها و..چنان فحش و ناسزا و..به مردان میبندند که من پناه میبرم به جیم-الف
یک بامزه میگوید:بجای حذف،درسی از #مریم_میرزاخانی بگذارید
واین یعنی طرف هیچ چیز ازحاکمیتش نمیداند
خانم متفکراگر کودک بپرسد این کیست وکجاست وچرا؟چه بایدش گفت؟
@niyazestanbarani
#حکایت_ریاضی_و_مریم
۱-وقتی به واکنشهای از سرخشم و سخنان بی مبنا وگاه بی ربط مردم دربرابر خطاهای احمقانه ی آقایان نگاه میکنم بیشتر ناامید میشوم وراستش اکثریت معترض را ازنظر زیرساختهای وجودی دقیقا همانند اقلیت حاکم مییابم
۲- مدتهاست #تفکر را #گام_نخست میدانم.بدین معنا که اگر ما به #راه_اندیشیدن قدم بگذاریم اینکه نخستین گام را چگونه وبه چه سو برمیداریم همه ی مسیر راتعیین میکند
۳- غالبان وگلوگاه بدستان حاکمیت( پس از انواع حذف پیش روان وگاه اهل فکران انقلاب)گامهای خود رابه گونه ای برداشته اند که به تعبیر قرآن رسیده #پرتگاه_آتش والبته که حاضر بهیچ #توبه ای نیستند
۴- ربط اینها چیست؟
آقایان برای #خلوت_کردن #حذف میکنند آنهم دختران را،بعد سیل مهیب خشمها و خشونت هایی پدید می آید که مرا میترساند ترسی بمراتب بزرگتر ازآنچه اکنون دارم متفکران،فمنیستها،صلح_طلبها و..چنان فحش و ناسزا و..به مردان میبندند که من پناه میبرم به جیم-الف
یک بامزه میگوید:بجای حذف،درسی از #مریم_میرزاخانی بگذارید
واین یعنی طرف هیچ چیز ازحاکمیتش نمیداند
خانم متفکراگر کودک بپرسد این کیست وکجاست وچرا؟چه بایدش گفت؟
@niyazestanbarani
#یادداشتهای_پریشانی
به روایت آفرینش و نخستین انسان فکر میکنم و هربار چیزی بر من آشکار میشود.
داشتم به مخرب ترین عمل انسان فکر میکردم و یاد #ابلیس مرا دوباره برد به سرآغاز..
در آن ازلیت بی زمان که همه چیز از جنس معنا بود و مینو ، دوگانه ی #انسان_ابلیس به من گفت که #ابلیس نخستین سرنمون #سانسورچی است او وقتی در برابر چیزی قرار گرفت که خوش نمی داشت ، علم انکار برافراشت. انکار در واقع نادیده انگاشتن بود و #حذف یک چیز دست کم در ساحت ذهن، فکر، خیال یا ... #معنا
اما چون نمی توان چیزی را در مینو حذف کرد او قولش را با لام تاکید به آینده احاله کرد لأغوینهم اجمعین...
بعد و وقتی که آن معانی #پیکر_مند شدند، آدم و حوا در زمین زایش را تجربه کردند.
آن مینو در #گیتی مجسم و متجسد شد. و چندی بعد دوباره دوگانه ای پدیدار آمد.
#قابیل برادر خویش را خوش نمی داشت و.. عرصه ی #وجود که باشد، امکان حذف هم هست.
بنابراین، این شکل متجسد ابلیس، اینجا و در #عالم_موجود ، می توانست برادر را #همتبار خود را #سانسور کند و او را سانسور کرد.
اما دریغا و دردا با تن باقی مانده چه بایدش کرد؟!
حیران در درد و نفرینی جان فرسا که فقط #قابیلش میفهمد، نعش سند محذوف را به دوش می کشید و پای کشان و لرزان با دهانی تلخ و شور و تنی بی رمق، روز به شب می رساند و شب به روز..
تا #کلاغ آمد و شیوه ی پنهان کردن مورد حذف شده را به او آموخت..
کسی چه می داند آهی که #قابیل کشید چه بود و چگونه بود آن گاه؟!
که باید شیوه ی نهان_داشت را از مرغی می آموخت مرغی از آن سان که...
#قابیل نعش #تای دیگر خویش را نهان کرد.. اما گمان من این است که او ، هنوز معنای این نعش را که خون آلوده نیز هست، نتوانسته از دوش جان بردارد و... همچنان در افقهای بی کران با همان دهان سنگ شده در تلخی و شوری بی پایان ..چنانکه احساس میکنی خون در دهان می چرخانی و هی دست میبری به دهان و جلوی دیدگان می گیری که نمی توانی اب دهان بریزی بر خاک ببینیش که خونی نیست اما تو با دهانی خشک هی مزه مزه اش می کنی و...
-هیهات هیهات برادرکم برادرکم چه میکشی تو قابیل ؟!
و کدام عذاب الیم جانکاه تر از این؟!..
باری پدیده ی شگفتی است #سانسور همان #حذف...
و سر در این معنا داشتم که باز دریافت دیگری ویران ترم کرد؛
انسان شگفت ترین است چون اهل حذف است اما شگفت تر از خود حذف شیوه ی حذف است این چه موجودی است که توانایی اش در نابودی تا اینهمه بی انتهاست؟
چرا!؟
زیرا انسان، در حذف، آن تواناترین است که می تواند برای حذف یک #چیز خود آن #چیز را #ابزار کند. او میتواند با انسان ، انسان را با خود ، خود را ، با خدا ، خدا را حذف کند...
نمی تواند؟!
میتواند می دانید چرا؟!
چون این کامل ترین نوع حذف است و انسان این را آموخته ، چیزی که هرگز در مخیله ی هیچ کلاغ نمی گنجد...
#محسن_بارانی بهمن ۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
به روایت آفرینش و نخستین انسان فکر میکنم و هربار چیزی بر من آشکار میشود.
داشتم به مخرب ترین عمل انسان فکر میکردم و یاد #ابلیس مرا دوباره برد به سرآغاز..
در آن ازلیت بی زمان که همه چیز از جنس معنا بود و مینو ، دوگانه ی #انسان_ابلیس به من گفت که #ابلیس نخستین سرنمون #سانسورچی است او وقتی در برابر چیزی قرار گرفت که خوش نمی داشت ، علم انکار برافراشت. انکار در واقع نادیده انگاشتن بود و #حذف یک چیز دست کم در ساحت ذهن، فکر، خیال یا ... #معنا
اما چون نمی توان چیزی را در مینو حذف کرد او قولش را با لام تاکید به آینده احاله کرد لأغوینهم اجمعین...
بعد و وقتی که آن معانی #پیکر_مند شدند، آدم و حوا در زمین زایش را تجربه کردند.
آن مینو در #گیتی مجسم و متجسد شد. و چندی بعد دوباره دوگانه ای پدیدار آمد.
#قابیل برادر خویش را خوش نمی داشت و.. عرصه ی #وجود که باشد، امکان حذف هم هست.
بنابراین، این شکل متجسد ابلیس، اینجا و در #عالم_موجود ، می توانست برادر را #همتبار خود را #سانسور کند و او را سانسور کرد.
اما دریغا و دردا با تن باقی مانده چه بایدش کرد؟!
حیران در درد و نفرینی جان فرسا که فقط #قابیلش میفهمد، نعش سند محذوف را به دوش می کشید و پای کشان و لرزان با دهانی تلخ و شور و تنی بی رمق، روز به شب می رساند و شب به روز..
تا #کلاغ آمد و شیوه ی پنهان کردن مورد حذف شده را به او آموخت..
کسی چه می داند آهی که #قابیل کشید چه بود و چگونه بود آن گاه؟!
که باید شیوه ی نهان_داشت را از مرغی می آموخت مرغی از آن سان که...
#قابیل نعش #تای دیگر خویش را نهان کرد.. اما گمان من این است که او ، هنوز معنای این نعش را که خون آلوده نیز هست، نتوانسته از دوش جان بردارد و... همچنان در افقهای بی کران با همان دهان سنگ شده در تلخی و شوری بی پایان ..چنانکه احساس میکنی خون در دهان می چرخانی و هی دست میبری به دهان و جلوی دیدگان می گیری که نمی توانی اب دهان بریزی بر خاک ببینیش که خونی نیست اما تو با دهانی خشک هی مزه مزه اش می کنی و...
-هیهات هیهات برادرکم برادرکم چه میکشی تو قابیل ؟!
و کدام عذاب الیم جانکاه تر از این؟!..
باری پدیده ی شگفتی است #سانسور همان #حذف...
و سر در این معنا داشتم که باز دریافت دیگری ویران ترم کرد؛
انسان شگفت ترین است چون اهل حذف است اما شگفت تر از خود حذف شیوه ی حذف است این چه موجودی است که توانایی اش در نابودی تا اینهمه بی انتهاست؟
چرا!؟
زیرا انسان، در حذف، آن تواناترین است که می تواند برای حذف یک #چیز خود آن #چیز را #ابزار کند. او میتواند با انسان ، انسان را با خود ، خود را ، با خدا ، خدا را حذف کند...
نمی تواند؟!
میتواند می دانید چرا؟!
چون این کامل ترین نوع حذف است و انسان این را آموخته ، چیزی که هرگز در مخیله ی هیچ کلاغ نمی گنجد...
#محسن_بارانی بهمن ۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشتهای_پریشانی
#وقتی_که_طوفان_بیاید
در فرهنگ ما بزرگترین و تباهی آورترین شاخص انسان #منیت است.
منیت ناشی از خودبزرگبینی (عجب) است منیت محصول #برتری_طلبی است.
من انسان بدون شک در کنار من های دیگر است که معنا می گیرد و من برتری طلب یعنی اینکه دیگر من ها را باید به زیر بکشم ، هم سطح که نه پایین تر از من قرار دهم و اگر منی بود که خیلی محکم بود و پایین نمی آمد باید بشکنمش ، کوتاهش کنم و اگر نشود باید حذفش کنم
استعاره ی این #منیت را هم در فرهنگ آریایی می بینیم هم در فرهنگ سامی.
#منی چون بپیوست با کردگار
شکست اندر آورد و برگشت کار
هنگامی که جمشید اعلان کرد جهان_آفرین است هیچکس هیچ نگفت چرایی اش بسیار مهم است
- برخی بواسطه ی کارهای عظیم جمشید او را محق میدانستند. اینها را من ضعیف_روان ترین اطرافیان جمشید میدانم.به این سبب که خود سرکوفتشان را در جمشید میدیدند و در دست زدن و کرنش برای او، در واقع خویش را در جایگاه او قرار داده بودند و فکر میکنم همه ی ما چنین تجربه ای داریم وقتی در دل یک حاکم، یک ورزشکار و..حتا یک متفکر و مصلح را ستایش میکنیم. در واقع حسرت او نشدن خود را با دیدن او و پنداشت اینکه او من است ارضا می کنیم این استمنا آنقدر سخیف است که با آلت دیگری صورت میگیرد اما ما به ارگاسم می رسیم
-گروه دیگر ساکتان کسانی هستند که از وجود جمشید وجود دارند یعنی کسانی که کمی معترضند به چنین جایگاهی اما بودنشان در گرو همین جایگاه است. این بهره وران زبل مانند دسته ی اول مغروق من برتر نیستند در کمینند و انتظار وقت فرصت میکنند تا جای جمشید را بگیرند. می بینید که نخستین قربانیان جمشیدها همین ها هستند. لایه ی نزدیک به قدرتی که راس قدرت ازایشان خاطر جمع نیست چون هم قدرتی دارند و ذوب در من شهریار نشده اند(نمونه های تاریخی گذشته و حالش را به وفور پیدا کنید)
-گروه دیگر ترسوهای بزدلی هستند که اساسا فرقی نمی کند که در راس باشد برای ایشان بودن یک قدرت که در ظل او فقط #باشند کافیست فرقی ندارد این قدرت شاه است یا شیخ و نمونه های ایشان را هم بسیار میتوان سراغ داد. هرکه خر است پالان باش و هرکه در است دالان سخن رایجی است در باب ایشان
گروه دیگر لاجرم مردم عادی اند که اصولاً کارشان به این کارها نیست و ضرب المثلشان اینکه هرکسی کار خودش بار خودش و آتیش به انبار خودش
فعلا این مربع اربعه باشد تا بعد(انشالله)
آری این طبقات در برابر جمشید به یک آن محو میشوند. فرایند مهیب #حذف در این شکل سیاه ترین و پلید ترین آینده ها را رقم میزند آنگونه که نتیجه ی این حذف جمشیدوار فرمانروایی #ضحاک شد
در فرهنگ سامی نیز نماد این منیت ابلیس است
او که به هزاران سال خود را در راس هرم وجود میدانسته و لابد رفیق و خلیفه بلافصل خدا ، هنگامیکه با یک من برتر روبرو می شود. فرمان ازلی را رد میکند. غیرممکن ترین را ممکن میکند
فرمان ازلی خطاب به همه ی ذی_وجود ها این است که هرگاه دربرابر من دیگر_بزرگتر قرار گرفتید نماز برید و گرامی اش بدارید اما ابلیس از این حکم ذاتی ماسوا اللهی را سرمیکشد اینجا اسیر سجده نکردن برآدم یا عظمت آدم و..نشوید به نقض قانونی فکر کنید که ناموس هستی بوده است و به صورت خودکار و بی هیچ هیچی اجرا میشده فسجدوا و کلهم و...همه موید این است اما #أنا و #انانیت انقدر نیرومند است که میتواند به #جان_و_ناموس_هستی نه بگوید از آن سربپیچد و کل بازی را ازاین رو به آن روکند
علت ابلیس أنا خیری بدست
این مرض در نفس هر #مخلوق هست
گفت همه ی #بود ها #من دارند چون مخلوق اند و آفریده،اما خداوند خدا ندارد چون مخلوق نیست و..
حال برگردم به سخن اول؛
انسان، جهان و خدا در #جمع معنا دارند یا معنای اصیل تری دارند. هرچه انواع متکثر من به هم بگرایند و #اجتماع و بعدا #جامعه ای بسازند خدایی تر اند.ازین جهت هم که گفت:
یدالله مع الجماعة. این جماعت ، جماعت من های متکثر است در این گرد هم آمدن است که قدرت افزون میشود قدرتی که در فرهنگ معرفتی ما #نخستین_صفت باری تعالی است.
آری سخن بر سر حضور خداست.و مگر نه اینکه جهان پویای در حال شدنی که حضرتش آفریده مجمع تمامی چیزهاست؟ و مگر نه اینکه انسان تعبیری است از همین معنا؟! مجموعه ی متکثر ومتنوع و..من های بی نهایتی که در یکی دومتر دیکر گرد آمده؟
در سه گز تن عالمی پنهان شده
بحر علمی در نمی پنهان شده
و این است که در میان آیینه های تجلی خداوند خدا انسان اکمل است و جهان اصغر است وچکیده ی جهان اکبر؟
علی الظاهر موضوع ساده است اگر #من خدایی باشد روادار و پذیرا است.دیگران را خوب میفهمد چو ایشان را من های خود نیبیند و میداند و نتیجتا به طرق مختلف حافظان، بایکوت و ترور و..نمیکند چنانکه جمشید کرد یا ابلیس
ادامه 👇👇
#وقتی_که_طوفان_بیاید
در فرهنگ ما بزرگترین و تباهی آورترین شاخص انسان #منیت است.
منیت ناشی از خودبزرگبینی (عجب) است منیت محصول #برتری_طلبی است.
من انسان بدون شک در کنار من های دیگر است که معنا می گیرد و من برتری طلب یعنی اینکه دیگر من ها را باید به زیر بکشم ، هم سطح که نه پایین تر از من قرار دهم و اگر منی بود که خیلی محکم بود و پایین نمی آمد باید بشکنمش ، کوتاهش کنم و اگر نشود باید حذفش کنم
استعاره ی این #منیت را هم در فرهنگ آریایی می بینیم هم در فرهنگ سامی.
#منی چون بپیوست با کردگار
شکست اندر آورد و برگشت کار
هنگامی که جمشید اعلان کرد جهان_آفرین است هیچکس هیچ نگفت چرایی اش بسیار مهم است
- برخی بواسطه ی کارهای عظیم جمشید او را محق میدانستند. اینها را من ضعیف_روان ترین اطرافیان جمشید میدانم.به این سبب که خود سرکوفتشان را در جمشید میدیدند و در دست زدن و کرنش برای او، در واقع خویش را در جایگاه او قرار داده بودند و فکر میکنم همه ی ما چنین تجربه ای داریم وقتی در دل یک حاکم، یک ورزشکار و..حتا یک متفکر و مصلح را ستایش میکنیم. در واقع حسرت او نشدن خود را با دیدن او و پنداشت اینکه او من است ارضا می کنیم این استمنا آنقدر سخیف است که با آلت دیگری صورت میگیرد اما ما به ارگاسم می رسیم
-گروه دیگر ساکتان کسانی هستند که از وجود جمشید وجود دارند یعنی کسانی که کمی معترضند به چنین جایگاهی اما بودنشان در گرو همین جایگاه است. این بهره وران زبل مانند دسته ی اول مغروق من برتر نیستند در کمینند و انتظار وقت فرصت میکنند تا جای جمشید را بگیرند. می بینید که نخستین قربانیان جمشیدها همین ها هستند. لایه ی نزدیک به قدرتی که راس قدرت ازایشان خاطر جمع نیست چون هم قدرتی دارند و ذوب در من شهریار نشده اند(نمونه های تاریخی گذشته و حالش را به وفور پیدا کنید)
-گروه دیگر ترسوهای بزدلی هستند که اساسا فرقی نمی کند که در راس باشد برای ایشان بودن یک قدرت که در ظل او فقط #باشند کافیست فرقی ندارد این قدرت شاه است یا شیخ و نمونه های ایشان را هم بسیار میتوان سراغ داد. هرکه خر است پالان باش و هرکه در است دالان سخن رایجی است در باب ایشان
گروه دیگر لاجرم مردم عادی اند که اصولاً کارشان به این کارها نیست و ضرب المثلشان اینکه هرکسی کار خودش بار خودش و آتیش به انبار خودش
فعلا این مربع اربعه باشد تا بعد(انشالله)
آری این طبقات در برابر جمشید به یک آن محو میشوند. فرایند مهیب #حذف در این شکل سیاه ترین و پلید ترین آینده ها را رقم میزند آنگونه که نتیجه ی این حذف جمشیدوار فرمانروایی #ضحاک شد
در فرهنگ سامی نیز نماد این منیت ابلیس است
او که به هزاران سال خود را در راس هرم وجود میدانسته و لابد رفیق و خلیفه بلافصل خدا ، هنگامیکه با یک من برتر روبرو می شود. فرمان ازلی را رد میکند. غیرممکن ترین را ممکن میکند
فرمان ازلی خطاب به همه ی ذی_وجود ها این است که هرگاه دربرابر من دیگر_بزرگتر قرار گرفتید نماز برید و گرامی اش بدارید اما ابلیس از این حکم ذاتی ماسوا اللهی را سرمیکشد اینجا اسیر سجده نکردن برآدم یا عظمت آدم و..نشوید به نقض قانونی فکر کنید که ناموس هستی بوده است و به صورت خودکار و بی هیچ هیچی اجرا میشده فسجدوا و کلهم و...همه موید این است اما #أنا و #انانیت انقدر نیرومند است که میتواند به #جان_و_ناموس_هستی نه بگوید از آن سربپیچد و کل بازی را ازاین رو به آن روکند
علت ابلیس أنا خیری بدست
این مرض در نفس هر #مخلوق هست
گفت همه ی #بود ها #من دارند چون مخلوق اند و آفریده،اما خداوند خدا ندارد چون مخلوق نیست و..
حال برگردم به سخن اول؛
انسان، جهان و خدا در #جمع معنا دارند یا معنای اصیل تری دارند. هرچه انواع متکثر من به هم بگرایند و #اجتماع و بعدا #جامعه ای بسازند خدایی تر اند.ازین جهت هم که گفت:
یدالله مع الجماعة. این جماعت ، جماعت من های متکثر است در این گرد هم آمدن است که قدرت افزون میشود قدرتی که در فرهنگ معرفتی ما #نخستین_صفت باری تعالی است.
آری سخن بر سر حضور خداست.و مگر نه اینکه جهان پویای در حال شدنی که حضرتش آفریده مجمع تمامی چیزهاست؟ و مگر نه اینکه انسان تعبیری است از همین معنا؟! مجموعه ی متکثر ومتنوع و..من های بی نهایتی که در یکی دومتر دیکر گرد آمده؟
در سه گز تن عالمی پنهان شده
بحر علمی در نمی پنهان شده
و این است که در میان آیینه های تجلی خداوند خدا انسان اکمل است و جهان اصغر است وچکیده ی جهان اکبر؟
علی الظاهر موضوع ساده است اگر #من خدایی باشد روادار و پذیرا است.دیگران را خوب میفهمد چو ایشان را من های خود نیبیند و میداند و نتیجتا به طرق مختلف حافظان، بایکوت و ترور و..نمیکند چنانکه جمشید کرد یا ابلیس
ادامه 👇👇
ادامه #وقتی_که_طوفان_بیاید👆👆👆
اما سخن آخر اینکه من تاریخ ایران را #تاریخ_ضعف می دانم(بویژه از زمان ساسانیان به بعد و بویژه در چند دهه ی اخیر)
چرا که بر #حذف و #حصر و #نفی و... من هایی استوار شده که بودنشان جز ناموس خلقت است. هر من هر شخصیت ( پرسنال یا پرستیژ ) گیاهی است درختی است بنایی است در بیابان عدم که اگر حد خویش بداند و رعایت کند به تداوم #خلقت کمک کرده است و آیینه ای ساخته که خدا درآن بیشتر نمود دارد .
مشکل دقیقا از جایی شروع می شود که یک من حد خویش نمیداند یا حد خود را و سهم خود را بالاتر از آنچه هست میپندارد . چنین انسان #حدناشناسی نخستین کارش #افزون_طلبی است و طبعا #علو و #خودبزرگ_پنداری و این افزون_تر به دست نمی آید مگر اینکه #اقلیم دیگر من ها لاغرتر شود و اگر نمیشود و گردن نمی نهد باید حذف شود.
این افعی برای بزرگتر شدن هر #من ناهمسو، هر من ناخودی هر من نه از من را می بلعد گیاهها و درختها و بناهای من ها دانه دانه نابود میشوند و باد عدم وزیدن میگیرد.
نیستی، مرگ ، ویرانی در برابر #ذی_الوجود ها است که کم نیرو میشود وقتی که تو دانه دانه ی بود ها را نابود کرده ای بدون اینکه بفهمی هر #بود نهایتا منجر به تداوم بود توست و نه برعکس.. کارت تمام است.
وقتی که طوفان بیاید نه جمشید خواهد ماند و نه ابلیس..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
اما سخن آخر اینکه من تاریخ ایران را #تاریخ_ضعف می دانم(بویژه از زمان ساسانیان به بعد و بویژه در چند دهه ی اخیر)
چرا که بر #حذف و #حصر و #نفی و... من هایی استوار شده که بودنشان جز ناموس خلقت است. هر من هر شخصیت ( پرسنال یا پرستیژ ) گیاهی است درختی است بنایی است در بیابان عدم که اگر حد خویش بداند و رعایت کند به تداوم #خلقت کمک کرده است و آیینه ای ساخته که خدا درآن بیشتر نمود دارد .
مشکل دقیقا از جایی شروع می شود که یک من حد خویش نمیداند یا حد خود را و سهم خود را بالاتر از آنچه هست میپندارد . چنین انسان #حدناشناسی نخستین کارش #افزون_طلبی است و طبعا #علو و #خودبزرگ_پنداری و این افزون_تر به دست نمی آید مگر اینکه #اقلیم دیگر من ها لاغرتر شود و اگر نمیشود و گردن نمی نهد باید حذف شود.
این افعی برای بزرگتر شدن هر #من ناهمسو، هر من ناخودی هر من نه از من را می بلعد گیاهها و درختها و بناهای من ها دانه دانه نابود میشوند و باد عدم وزیدن میگیرد.
نیستی، مرگ ، ویرانی در برابر #ذی_الوجود ها است که کم نیرو میشود وقتی که تو دانه دانه ی بود ها را نابود کرده ای بدون اینکه بفهمی هر #بود نهایتا منجر به تداوم بود توست و نه برعکس.. کارت تمام است.
وقتی که طوفان بیاید نه جمشید خواهد ماند و نه ابلیس..
#دکتر_محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
#زیستن_در_بطن_جوکهای_کودکی
اینکه جوکهای دوره ی کودکی و نوجوانی ات تحقق پیدا کند به شدیدترین شکل، نامش چیست؟و اثرش کدام است و معناش چه؟چه حالی عارضه میشود بر تو وقتی می بینی تمام شوخیهای سی چهل سال پیش کودکی نوجوانی ات عین واقعیت شده اند؟
این سوالات و مباحث دامنه دار است اما از احوال عارض شده یکیش این جنون شگفت است که نیمه شب از خواب بپری و هی چرا چرا کنی و عجب عجب و به قول قرآن بلغت القلوب الحناجر شوی
#اوس_مختار مهربان و صبور و ساده ی محله ی ما را بچه های دهه ی شصتی ته اتابک خوب می شناسند. مردی نه چندان باسواد که همه چیزهای جهان را می دانست. او در غفلتها و شیطنت های راستین کودکی و نوجوانی شخصیت برخی جوکها و لطیفه های ما می شد.چه جوکهایی که ساخته بودند و بچه ها فقط نام شخصیتش تغییر می دادند و چه جوکهایی که قریحه ی بچه ها میساخت.
- یک روز اوس مختار می خواست برود میدان خراسان، سر ده متری خورد زمین و برای اینکه خیط نشود تا میدان را سینه خیز رفت
آیا می توانید چهره نگاری هولناک تاریخ معاصر و اصلا کل تاریخ ما را دریابید؟!
ندیده اید کسانی را که آنقدر عجب و غرور ابلیسی دارند که لغزشی کوچک را از ترس عذر خواهی یا رسوایی، چنان ادامه میدهند که تاریخی را و ملتی را سینه خیز میکشند بر زمین تا و یوم القیامه فرصت هم می خواهند؟
و اما جوکی که این روزها زیاد می چرخد در ذهن طوفانی من این لطیفه ی کوتاه است مثل خاری یا تکه شیشه ی شکسته ای در پا که هیچ نیست اما زمینگیرت میکند
- یک روز اوس مختار در مسابقات محلی با خودش کشتی می گیرد و سوم میشود
شما ویرانکننده تر از این جوک چیز دیگری دارید؟
دوم هم نه ها ، سوم
و اما ربطش به وقایع روز
دیگر همه می دانیم اساس نظامهای قدرت در ایران #حذف است. مخصوص امروز و دیروز هم نیست همیشه چنین بوده و البته شدت و حدت داشته است.
از داریوش کبیر چنین بوده تا سلطان مسعود که وزیر پدرش را در آستانه ی اعدامی رذالت بار و پس از مصادره ی تمام دارایی ها و اندوخته ها و...پیامی می فرستاد.از سر کینی شگفت و برای نیش زدنی حقارت بار:
که این آرزوی تست که خواسته بودی چون پادشاه شوی ما را بر دار کنی، ما بر تو رحمت خواستیم کرد، اما امیر المومنین نبشته است که تو قرمطی شده ای و به فرمان او بر دار می کنند.
و حسنک البته هیچ پاسخ نداد.
اگر بگویم خلاصه ی نقشه ی وجودی و خلق و خوی تمام فرمانروایان این مملکت را در همین چند سطر می توان استخراج کرد سخنی به گزاف نگفته ام
حسنک به سبب بی اعتنایی های گذشته نسبت به مسعود عیاش و مملکت به باد ده و به سبب حمایت از پادشاهی برادرش محمد(آنهم به فرمان و خواست پادشاه پیشین) و اندک خفتی که به بوسهل( وزیر حقیر کنونی مسعود)داده باید اعدام شود( تصفیه های پس از انقلابها و ...)آنوقت پادشاه جبار آنقدر حقیر است که در دم آخر پیام برای مردی پر حشمت می فرستد تا دل او را ریش کند و آنقدر ترسو است که مسوولیت کار خود را به گردن نمی گیرد و بر گردن خلیفه ی بغداد می اندازد و.. قصد شکار و نشاط سه روزه می کند و به کوه و کمر می زند
باری منظورم فرهنگ حذف بود که شده است از #سیاه_مایه های وجودی حکام و نیز ملت ما
کمتر کسی است که نداند حذف سریع شهردار تهران، پس شش ماه شهرداری و بیچاره و بی آبرو کردنش در سال بعد به سبب محبوبیتی بود که داشت و احتمال اینکه رییس جمهور بعد میشد
یا در آستانه ی انتخابات ۱۴۰۰ چرا باید نواری لو میرفت و چرا کسانی نان خویش را در خون سرداری تکه تکه شده باید چرب میکردند چنانکه در نشستی به قول خودشان دفاع نکنند از خون هم میدانشان و وقتی قول و قسم ظریف را مبنی بر شرکت نکردن در انتخابات بشنوند خوشحال شوند و بگذرند از همه چیز ؟
دردا و دریغا و اندوه ها..
که چه ها نکرده است میل خفت و خیز با عفریته ی سراسر نجاست قدرت؟
که البته در چشم برخی لؤلؤ مکنون است و حور و غلمانی مایه ی جنون..
باری اکنون عرصه آماده است و اوس مختار در مسابقات محلی می خواهد با خودش کشتی بگیرد. آیا او این بار نیز سوم خواهد شد؟
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#زیستن_در_بطن_جوکهای_کودکی
اینکه جوکهای دوره ی کودکی و نوجوانی ات تحقق پیدا کند به شدیدترین شکل، نامش چیست؟و اثرش کدام است و معناش چه؟چه حالی عارضه میشود بر تو وقتی می بینی تمام شوخیهای سی چهل سال پیش کودکی نوجوانی ات عین واقعیت شده اند؟
این سوالات و مباحث دامنه دار است اما از احوال عارض شده یکیش این جنون شگفت است که نیمه شب از خواب بپری و هی چرا چرا کنی و عجب عجب و به قول قرآن بلغت القلوب الحناجر شوی
#اوس_مختار مهربان و صبور و ساده ی محله ی ما را بچه های دهه ی شصتی ته اتابک خوب می شناسند. مردی نه چندان باسواد که همه چیزهای جهان را می دانست. او در غفلتها و شیطنت های راستین کودکی و نوجوانی شخصیت برخی جوکها و لطیفه های ما می شد.چه جوکهایی که ساخته بودند و بچه ها فقط نام شخصیتش تغییر می دادند و چه جوکهایی که قریحه ی بچه ها میساخت.
- یک روز اوس مختار می خواست برود میدان خراسان، سر ده متری خورد زمین و برای اینکه خیط نشود تا میدان را سینه خیز رفت
آیا می توانید چهره نگاری هولناک تاریخ معاصر و اصلا کل تاریخ ما را دریابید؟!
ندیده اید کسانی را که آنقدر عجب و غرور ابلیسی دارند که لغزشی کوچک را از ترس عذر خواهی یا رسوایی، چنان ادامه میدهند که تاریخی را و ملتی را سینه خیز میکشند بر زمین تا و یوم القیامه فرصت هم می خواهند؟
و اما جوکی که این روزها زیاد می چرخد در ذهن طوفانی من این لطیفه ی کوتاه است مثل خاری یا تکه شیشه ی شکسته ای در پا که هیچ نیست اما زمینگیرت میکند
- یک روز اوس مختار در مسابقات محلی با خودش کشتی می گیرد و سوم میشود
شما ویرانکننده تر از این جوک چیز دیگری دارید؟
دوم هم نه ها ، سوم
و اما ربطش به وقایع روز
دیگر همه می دانیم اساس نظامهای قدرت در ایران #حذف است. مخصوص امروز و دیروز هم نیست همیشه چنین بوده و البته شدت و حدت داشته است.
از داریوش کبیر چنین بوده تا سلطان مسعود که وزیر پدرش را در آستانه ی اعدامی رذالت بار و پس از مصادره ی تمام دارایی ها و اندوخته ها و...پیامی می فرستاد.از سر کینی شگفت و برای نیش زدنی حقارت بار:
که این آرزوی تست که خواسته بودی چون پادشاه شوی ما را بر دار کنی، ما بر تو رحمت خواستیم کرد، اما امیر المومنین نبشته است که تو قرمطی شده ای و به فرمان او بر دار می کنند.
و حسنک البته هیچ پاسخ نداد.
اگر بگویم خلاصه ی نقشه ی وجودی و خلق و خوی تمام فرمانروایان این مملکت را در همین چند سطر می توان استخراج کرد سخنی به گزاف نگفته ام
حسنک به سبب بی اعتنایی های گذشته نسبت به مسعود عیاش و مملکت به باد ده و به سبب حمایت از پادشاهی برادرش محمد(آنهم به فرمان و خواست پادشاه پیشین) و اندک خفتی که به بوسهل( وزیر حقیر کنونی مسعود)داده باید اعدام شود( تصفیه های پس از انقلابها و ...)آنوقت پادشاه جبار آنقدر حقیر است که در دم آخر پیام برای مردی پر حشمت می فرستد تا دل او را ریش کند و آنقدر ترسو است که مسوولیت کار خود را به گردن نمی گیرد و بر گردن خلیفه ی بغداد می اندازد و.. قصد شکار و نشاط سه روزه می کند و به کوه و کمر می زند
باری منظورم فرهنگ حذف بود که شده است از #سیاه_مایه های وجودی حکام و نیز ملت ما
کمتر کسی است که نداند حذف سریع شهردار تهران، پس شش ماه شهرداری و بیچاره و بی آبرو کردنش در سال بعد به سبب محبوبیتی بود که داشت و احتمال اینکه رییس جمهور بعد میشد
یا در آستانه ی انتخابات ۱۴۰۰ چرا باید نواری لو میرفت و چرا کسانی نان خویش را در خون سرداری تکه تکه شده باید چرب میکردند چنانکه در نشستی به قول خودشان دفاع نکنند از خون هم میدانشان و وقتی قول و قسم ظریف را مبنی بر شرکت نکردن در انتخابات بشنوند خوشحال شوند و بگذرند از همه چیز ؟
دردا و دریغا و اندوه ها..
که چه ها نکرده است میل خفت و خیز با عفریته ی سراسر نجاست قدرت؟
که البته در چشم برخی لؤلؤ مکنون است و حور و غلمانی مایه ی جنون..
باری اکنون عرصه آماده است و اوس مختار در مسابقات محلی می خواهد با خودش کشتی بگیرد. آیا او این بار نیز سوم خواهد شد؟
الحمدلله اولا و آخرا
#محسن_یارمحمدی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_های_پریشانی
- معبد و قربانگاه
۱- در مطالعهی آیینهای مزدیسنایی درمییابیم که #مزدا_اهورا و #اهریمن فرقهایی با هم دارند. شاید نخستین و بنیادیترین فرق این دو سرنمون ِ اسطورهای، داشتن/نداشتن نیروی اندیشه و بهکاربستن آن است.
اهورامزدا نخست وهومنه (خرد نیک ) را میسازد. خرد دو ویژهگی بنیادین دارد: نخست اینکه #پیشبین و آیندهنگر است و دو دیگر اینکه خرد است که آفریننده و سازنده است.
براین اساس اهریمن در مقابل اهورا قرار میگیرد. او پیشبین نیست و نمیتواند آخرتاندیش (آیندهنگر) باشد و کسیکه اهل اندیشیدن و آیندهنگری نیست قطعن آفریننده و سازنده نیز نمیتواند بود. اینچنین است که اهریمن اهل ویرانی و کشتن است.او قادر به پدید آوردن تنها و چیزهای مادی نیست اما به یاری نیروهایی مانند خشم، آز ، رشک و... مهمتر از همه دروغ گیتی را میآشوبد و میدان حیات ، ایجاد ممات میکند.
۲- پیشتر از زرتشت، #مهر، ایزد عشق و پیمان، که خورشید چشم اوست و با خورشید است که مراقب پیمانهای مهر و آریاییان است، گاو مقدس را قربانی میکند و از این قربانی کردن زنده گی های گیاهی و جانوری را پدید میآورد. اما و به مرور زمان و رشد انسان کمکم حکایت تغییر میکند.
زرتشت در یک سلوک روحانی/آسمانی به دریافتی دیگر دست مییابد. او نالهی دردمندانهی روان ِ گاو سپنت را میشنود که به درگاه مزدااهورا گلایه میکند و از قربانی شدن خویش شاکی و گریان است.
در یک دیالوگ، اهورا مزدا قربانی کردن را منع میکند و ازین پس کشندهی گاو، نه مهر که اهریمن میشود.
در اساطیر مزدیسنایی، مهر که یک ایزد ارجمند است نباید دست به خون بیالاید، اینجاست که آیین قربانی کردن تمام میشود زیرا کاری اهریمنی است ( ر.ک؛ داستان ابراهیم و قربانی کردن انسان ) این اهریمن است که کیومرث را میکشد و گاو سپید نخستین را نیز ... و همانطور که آمد چون پیشبین نیست عمل کشتن موجب زایشهای جدید میشود و تمام موجودات سودمند و فلزات از تن این دو آفریدهی نخستین پدید میآیند. اهریمن که قصد داشت با #حذف، جای خویش و نهایتن مرگ و تباهی را افزایش دهد بر زنده گی ها و پیشرفتها میافزاید و بدین سان و در چنین بافتی همه چیز رو به روشنایی و روز میگذارد.
۳- و اما امروز....
امروز سازندهگان ، خواهندهگان ، آبادکنندهگان و رونق دهندهگان معابد نیز در همان کارند که بودند.در گوشه و کنار جهان براساس غریزهای درونی و نهاندیشه ، تلاش اهالی مرگ این است که معابد خویش را در گوشه کنار جهان بنا کنند و با فراخواندن پیروان خود این معابد را رونق بدهند. بسیاری از این معابد بر ویرانههای معابد پیشین ساخته میشود با نامی دیگر. بسیاری از سازههای امروزین که از قضا هیچ ربطی با جهان کهن ندارد حالا تبدیل به معابدی میشود که در آن آیینها و رسوم مختلف قربانی کردن و نذر دادن و... صورت میگیرد و بدین سان ویرانی مهیبتری شکل میگیرد. معابد و قربانگاههایی که کالبدشان ، تنی و چیزی کاملن امروزی است.
این معابد و قربانگاههای نهان که قرار است پر آنها نمایش مرگ و ترویج مرگ_زیستی شود، بسیار بسیار زیادند.
از واژهگان و مفاهیم امروزی گرفته، تا سازهها و نهادهای جدید و... همه را میتوان محملی برای احیای معابد و قربانگاههای کهن تبدیل کرد...
#محسن_یارمحمدی
دانش آموختهی دکتری زبان و ادبیات فارسی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
- معبد و قربانگاه
۱- در مطالعهی آیینهای مزدیسنایی درمییابیم که #مزدا_اهورا و #اهریمن فرقهایی با هم دارند. شاید نخستین و بنیادیترین فرق این دو سرنمون ِ اسطورهای، داشتن/نداشتن نیروی اندیشه و بهکاربستن آن است.
اهورامزدا نخست وهومنه (خرد نیک ) را میسازد. خرد دو ویژهگی بنیادین دارد: نخست اینکه #پیشبین و آیندهنگر است و دو دیگر اینکه خرد است که آفریننده و سازنده است.
براین اساس اهریمن در مقابل اهورا قرار میگیرد. او پیشبین نیست و نمیتواند آخرتاندیش (آیندهنگر) باشد و کسیکه اهل اندیشیدن و آیندهنگری نیست قطعن آفریننده و سازنده نیز نمیتواند بود. اینچنین است که اهریمن اهل ویرانی و کشتن است.او قادر به پدید آوردن تنها و چیزهای مادی نیست اما به یاری نیروهایی مانند خشم، آز ، رشک و... مهمتر از همه دروغ گیتی را میآشوبد و میدان حیات ، ایجاد ممات میکند.
۲- پیشتر از زرتشت، #مهر، ایزد عشق و پیمان، که خورشید چشم اوست و با خورشید است که مراقب پیمانهای مهر و آریاییان است، گاو مقدس را قربانی میکند و از این قربانی کردن زنده گی های گیاهی و جانوری را پدید میآورد. اما و به مرور زمان و رشد انسان کمکم حکایت تغییر میکند.
زرتشت در یک سلوک روحانی/آسمانی به دریافتی دیگر دست مییابد. او نالهی دردمندانهی روان ِ گاو سپنت را میشنود که به درگاه مزدااهورا گلایه میکند و از قربانی شدن خویش شاکی و گریان است.
در یک دیالوگ، اهورا مزدا قربانی کردن را منع میکند و ازین پس کشندهی گاو، نه مهر که اهریمن میشود.
در اساطیر مزدیسنایی، مهر که یک ایزد ارجمند است نباید دست به خون بیالاید، اینجاست که آیین قربانی کردن تمام میشود زیرا کاری اهریمنی است ( ر.ک؛ داستان ابراهیم و قربانی کردن انسان ) این اهریمن است که کیومرث را میکشد و گاو سپید نخستین را نیز ... و همانطور که آمد چون پیشبین نیست عمل کشتن موجب زایشهای جدید میشود و تمام موجودات سودمند و فلزات از تن این دو آفریدهی نخستین پدید میآیند. اهریمن که قصد داشت با #حذف، جای خویش و نهایتن مرگ و تباهی را افزایش دهد بر زنده گی ها و پیشرفتها میافزاید و بدین سان و در چنین بافتی همه چیز رو به روشنایی و روز میگذارد.
۳- و اما امروز....
امروز سازندهگان ، خواهندهگان ، آبادکنندهگان و رونق دهندهگان معابد نیز در همان کارند که بودند.در گوشه و کنار جهان براساس غریزهای درونی و نهاندیشه ، تلاش اهالی مرگ این است که معابد خویش را در گوشه کنار جهان بنا کنند و با فراخواندن پیروان خود این معابد را رونق بدهند. بسیاری از این معابد بر ویرانههای معابد پیشین ساخته میشود با نامی دیگر. بسیاری از سازههای امروزین که از قضا هیچ ربطی با جهان کهن ندارد حالا تبدیل به معابدی میشود که در آن آیینها و رسوم مختلف قربانی کردن و نذر دادن و... صورت میگیرد و بدین سان ویرانی مهیبتری شکل میگیرد. معابد و قربانگاههایی که کالبدشان ، تنی و چیزی کاملن امروزی است.
این معابد و قربانگاههای نهان که قرار است پر آنها نمایش مرگ و ترویج مرگ_زیستی شود، بسیار بسیار زیادند.
از واژهگان و مفاهیم امروزی گرفته، تا سازهها و نهادهای جدید و... همه را میتوان محملی برای احیای معابد و قربانگاههای کهن تبدیل کرد...
#محسن_یارمحمدی
دانش آموختهی دکتری زبان و ادبیات فارسی
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹