#یادداشتهای_پریشانی
#وقتی_که_طوفان_بیاید
در فرهنگ ما بزرگترین و تباهی آورترین شاخص انسان #منیت است.
منیت ناشی از خودبزرگبینی (عجب) است منیت محصول #برتری_طلبی است.
من انسان بدون شک در کنار من های دیگر است که معنا می گیرد و من برتری طلب یعنی اینکه دیگر من ها را باید به زیر بکشم ، هم سطح که نه پایین تر از من قرار دهم و اگر منی بود که خیلی محکم بود و پایین نمی آمد باید بشکنمش ، کوتاهش کنم و اگر نشود باید حذفش کنم
استعاره ی این #منیت را هم در فرهنگ آریایی می بینیم هم در فرهنگ سامی.
#منی چون بپیوست با کردگار
شکست اندر آورد و برگشت کار
هنگامی که جمشید اعلان کرد جهان_آفرین است هیچکس هیچ نگفت چرایی اش بسیار مهم است
- برخی بواسطه ی کارهای عظیم جمشید او را محق میدانستند. اینها را من ضعیف_روان ترین اطرافیان جمشید میدانم.به این سبب که خود سرکوفتشان را در جمشید میدیدند و در دست زدن و کرنش برای او، در واقع خویش را در جایگاه او قرار داده بودند و فکر میکنم همه ی ما چنین تجربه ای داریم وقتی در دل یک حاکم، یک ورزشکار و..حتا یک متفکر و مصلح را ستایش میکنیم. در واقع حسرت او نشدن خود را با دیدن او و پنداشت اینکه او من است ارضا می کنیم این استمنا آنقدر سخیف است که با آلت دیگری صورت میگیرد اما ما به ارگاسم می رسیم
-گروه دیگر ساکتان کسانی هستند که از وجود جمشید وجود دارند یعنی کسانی که کمی معترضند به چنین جایگاهی اما بودنشان در گرو همین جایگاه است. این بهره وران زبل مانند دسته ی اول مغروق من برتر نیستند در کمینند و انتظار وقت فرصت میکنند تا جای جمشید را بگیرند. می بینید که نخستین قربانیان جمشیدها همین ها هستند. لایه ی نزدیک به قدرتی که راس قدرت ازایشان خاطر جمع نیست چون هم قدرتی دارند و ذوب در من شهریار نشده اند(نمونه های تاریخی گذشته و حالش را به وفور پیدا کنید)
-گروه دیگر ترسوهای بزدلی هستند که اساسا فرقی نمی کند که در راس باشد برای ایشان بودن یک قدرت که در ظل او فقط #باشند کافیست فرقی ندارد این قدرت شاه است یا شیخ و نمونه های ایشان را هم بسیار میتوان سراغ داد. هرکه خر است پالان باش و هرکه در است دالان سخن رایجی است در باب ایشان
گروه دیگر لاجرم مردم عادی اند که اصولاً کارشان به این کارها نیست و ضرب المثلشان اینکه هرکسی کار خودش بار خودش و آتیش به انبار خودش
فعلا این مربع اربعه باشد تا بعد(انشالله)
آری این طبقات در برابر جمشید به یک آن محو میشوند. فرایند مهیب #حذف در این شکل سیاه ترین و پلید ترین آینده ها را رقم میزند آنگونه که نتیجه ی این حذف جمشیدوار فرمانروایی #ضحاک شد
در فرهنگ سامی نیز نماد این منیت ابلیس است
او که به هزاران سال خود را در راس هرم وجود میدانسته و لابد رفیق و خلیفه بلافصل خدا ، هنگامیکه با یک من برتر روبرو می شود. فرمان ازلی را رد میکند. غیرممکن ترین را ممکن میکند
فرمان ازلی خطاب به همه ی ذی_وجود ها این است که هرگاه دربرابر من دیگر_بزرگتر قرار گرفتید نماز برید و گرامی اش بدارید اما ابلیس از این حکم ذاتی ماسوا اللهی را سرمیکشد اینجا اسیر سجده نکردن برآدم یا عظمت آدم و..نشوید به نقض قانونی فکر کنید که ناموس هستی بوده است و به صورت خودکار و بی هیچ هیچی اجرا میشده فسجدوا و کلهم و...همه موید این است اما #أنا و #انانیت انقدر نیرومند است که میتواند به #جان_و_ناموس_هستی نه بگوید از آن سربپیچد و کل بازی را ازاین رو به آن روکند
علت ابلیس أنا خیری بدست
این مرض در نفس هر #مخلوق هست
گفت همه ی #بود ها #من دارند چون مخلوق اند و آفریده،اما خداوند خدا ندارد چون مخلوق نیست و..
حال برگردم به سخن اول؛
انسان، جهان و خدا در #جمع معنا دارند یا معنای اصیل تری دارند. هرچه انواع متکثر من به هم بگرایند و #اجتماع و بعدا #جامعه ای بسازند خدایی تر اند.ازین جهت هم که گفت:
یدالله مع الجماعة. این جماعت ، جماعت من های متکثر است در این گرد هم آمدن است که قدرت افزون میشود قدرتی که در فرهنگ معرفتی ما #نخستین_صفت باری تعالی است.
آری سخن بر سر حضور خداست.و مگر نه اینکه جهان پویای در حال شدنی که حضرتش آفریده مجمع تمامی چیزهاست؟ و مگر نه اینکه انسان تعبیری است از همین معنا؟! مجموعه ی متکثر ومتنوع و..من های بی نهایتی که در یکی دومتر دیکر گرد آمده؟
در سه گز تن عالمی پنهان شده
بحر علمی در نمی پنهان شده
و این است که در میان آیینه های تجلی خداوند خدا انسان اکمل است و جهان اصغر است وچکیده ی جهان اکبر؟
علی الظاهر موضوع ساده است اگر #من خدایی باشد روادار و پذیرا است.دیگران را خوب میفهمد چو ایشان را من های خود نیبیند و میداند و نتیجتا به طرق مختلف حافظان، بایکوت و ترور و..نمیکند چنانکه جمشید کرد یا ابلیس
ادامه 👇👇
#وقتی_که_طوفان_بیاید
در فرهنگ ما بزرگترین و تباهی آورترین شاخص انسان #منیت است.
منیت ناشی از خودبزرگبینی (عجب) است منیت محصول #برتری_طلبی است.
من انسان بدون شک در کنار من های دیگر است که معنا می گیرد و من برتری طلب یعنی اینکه دیگر من ها را باید به زیر بکشم ، هم سطح که نه پایین تر از من قرار دهم و اگر منی بود که خیلی محکم بود و پایین نمی آمد باید بشکنمش ، کوتاهش کنم و اگر نشود باید حذفش کنم
استعاره ی این #منیت را هم در فرهنگ آریایی می بینیم هم در فرهنگ سامی.
#منی چون بپیوست با کردگار
شکست اندر آورد و برگشت کار
هنگامی که جمشید اعلان کرد جهان_آفرین است هیچکس هیچ نگفت چرایی اش بسیار مهم است
- برخی بواسطه ی کارهای عظیم جمشید او را محق میدانستند. اینها را من ضعیف_روان ترین اطرافیان جمشید میدانم.به این سبب که خود سرکوفتشان را در جمشید میدیدند و در دست زدن و کرنش برای او، در واقع خویش را در جایگاه او قرار داده بودند و فکر میکنم همه ی ما چنین تجربه ای داریم وقتی در دل یک حاکم، یک ورزشکار و..حتا یک متفکر و مصلح را ستایش میکنیم. در واقع حسرت او نشدن خود را با دیدن او و پنداشت اینکه او من است ارضا می کنیم این استمنا آنقدر سخیف است که با آلت دیگری صورت میگیرد اما ما به ارگاسم می رسیم
-گروه دیگر ساکتان کسانی هستند که از وجود جمشید وجود دارند یعنی کسانی که کمی معترضند به چنین جایگاهی اما بودنشان در گرو همین جایگاه است. این بهره وران زبل مانند دسته ی اول مغروق من برتر نیستند در کمینند و انتظار وقت فرصت میکنند تا جای جمشید را بگیرند. می بینید که نخستین قربانیان جمشیدها همین ها هستند. لایه ی نزدیک به قدرتی که راس قدرت ازایشان خاطر جمع نیست چون هم قدرتی دارند و ذوب در من شهریار نشده اند(نمونه های تاریخی گذشته و حالش را به وفور پیدا کنید)
-گروه دیگر ترسوهای بزدلی هستند که اساسا فرقی نمی کند که در راس باشد برای ایشان بودن یک قدرت که در ظل او فقط #باشند کافیست فرقی ندارد این قدرت شاه است یا شیخ و نمونه های ایشان را هم بسیار میتوان سراغ داد. هرکه خر است پالان باش و هرکه در است دالان سخن رایجی است در باب ایشان
گروه دیگر لاجرم مردم عادی اند که اصولاً کارشان به این کارها نیست و ضرب المثلشان اینکه هرکسی کار خودش بار خودش و آتیش به انبار خودش
فعلا این مربع اربعه باشد تا بعد(انشالله)
آری این طبقات در برابر جمشید به یک آن محو میشوند. فرایند مهیب #حذف در این شکل سیاه ترین و پلید ترین آینده ها را رقم میزند آنگونه که نتیجه ی این حذف جمشیدوار فرمانروایی #ضحاک شد
در فرهنگ سامی نیز نماد این منیت ابلیس است
او که به هزاران سال خود را در راس هرم وجود میدانسته و لابد رفیق و خلیفه بلافصل خدا ، هنگامیکه با یک من برتر روبرو می شود. فرمان ازلی را رد میکند. غیرممکن ترین را ممکن میکند
فرمان ازلی خطاب به همه ی ذی_وجود ها این است که هرگاه دربرابر من دیگر_بزرگتر قرار گرفتید نماز برید و گرامی اش بدارید اما ابلیس از این حکم ذاتی ماسوا اللهی را سرمیکشد اینجا اسیر سجده نکردن برآدم یا عظمت آدم و..نشوید به نقض قانونی فکر کنید که ناموس هستی بوده است و به صورت خودکار و بی هیچ هیچی اجرا میشده فسجدوا و کلهم و...همه موید این است اما #أنا و #انانیت انقدر نیرومند است که میتواند به #جان_و_ناموس_هستی نه بگوید از آن سربپیچد و کل بازی را ازاین رو به آن روکند
علت ابلیس أنا خیری بدست
این مرض در نفس هر #مخلوق هست
گفت همه ی #بود ها #من دارند چون مخلوق اند و آفریده،اما خداوند خدا ندارد چون مخلوق نیست و..
حال برگردم به سخن اول؛
انسان، جهان و خدا در #جمع معنا دارند یا معنای اصیل تری دارند. هرچه انواع متکثر من به هم بگرایند و #اجتماع و بعدا #جامعه ای بسازند خدایی تر اند.ازین جهت هم که گفت:
یدالله مع الجماعة. این جماعت ، جماعت من های متکثر است در این گرد هم آمدن است که قدرت افزون میشود قدرتی که در فرهنگ معرفتی ما #نخستین_صفت باری تعالی است.
آری سخن بر سر حضور خداست.و مگر نه اینکه جهان پویای در حال شدنی که حضرتش آفریده مجمع تمامی چیزهاست؟ و مگر نه اینکه انسان تعبیری است از همین معنا؟! مجموعه ی متکثر ومتنوع و..من های بی نهایتی که در یکی دومتر دیکر گرد آمده؟
در سه گز تن عالمی پنهان شده
بحر علمی در نمی پنهان شده
و این است که در میان آیینه های تجلی خداوند خدا انسان اکمل است و جهان اصغر است وچکیده ی جهان اکبر؟
علی الظاهر موضوع ساده است اگر #من خدایی باشد روادار و پذیرا است.دیگران را خوب میفهمد چو ایشان را من های خود نیبیند و میداند و نتیجتا به طرق مختلف حافظان، بایکوت و ترور و..نمیکند چنانکه جمشید کرد یا ابلیس
ادامه 👇👇