✊🏼 خودپویی، دخالت آگاهانه و تداوم
▫️تداوم هر وضعیت انقلابی به رغم مکانیسم اجتنابناپذیری که شکلگیری آن را ممکن میسازد نیازمند دخالت آگاهانهی عناصر فعال در آن است. خودپویی اساساً به این معنا نیست که شرکتکنندگان در آن از بیان راهکارهای مناسب و مقتضی دست بشویند و بگذارند تا خود جنبش مسیر حرکت خود را بیابد. همین شرکت فعالانه برای اینکه پویایی یک جنبش حفظ شود خود بخشی از فرایند تکوین و تداوم است.
▫️نیروی محرک جنبش کنونی متکی است بر تضادهایی حلناشدنی که نظام حاکم در طول حکومت خود بر هم انباشت و کومه کرد. اما از این سخن نباید برداشت کرد که این تضادها همواره و همیشه با لهیب آتشی شعلهور فوران میکنند و همواره قدرت گداخت خود را حفظ میکنند. جنبش همچون زندگی نیاز به مراقبت دارد. تصویر خودپویی جنبش بدون مراقبتی آگاهانه همانند رشد چمنزاری است بدون رسیدگی.
▫️جنبش کنونی در یک همبستگی بینظیر تقریباً اغلب شهرهای بزرگ و بسیاری از شهرهای کوچک را در برگرفت. جمعیت شهرنشین کشور با رشادتی باورنکردنی، دست خالی با اتکا به نیروی جوانی و دلاوری خود در مقابل عوامل تا دندان مسلح سرکوب ایستادند و مقاومت نشان دادند. سرکوب هار، خشونت بیوقفه، دستگیریهای وسیع و کشتار روزمره در خلال این دوازده روز اخیر لحظهای بازنایستاد و تنها توانست معترضان را از مرکز شهرهای بزرگ به حاشیهها براند گرچه همین را هم در شهرهای کوچک نتوانست. بلندگوهای تبلیغاتی رژیم بیوقفه اعلام میکنند «تمام شد»، «اعتراضات خوابید»، اما شبها بار دیگر خروش «زن زندگی آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» از خانهها از خیابانها از کوچهها از میدانها به عرش آسمان میرسد. جنبش با همان ضرب اولیهی خود تا همین جا هم کاری غولآسا کرده است. اما اگر گمان کنیم این تداوم تنها به نیروی اراده میسر میشود افتادن در دام ارادهباوری رمانتیکی است که واقعیت سرسخت سرکوب میتواند آن را در هم بشکند.
▫️چنین جنبشی با مختصات فعلی، بیش از هرچیز نیازمند گسترش و جلب همبستگی نیروهای گوناگونی است که در طی چهل سال اخیر هریک به نحوی از سیاستهای طبقاتی، جنسیتی، فرهنگی و مرکزگرای حکومت آسیب دیدهاند. ما نیاز به نیروهای جدید داریم. نیاز داریم با همه نوع ابتکارات لهیب این آتش را به همهی لایهها برسانیم. در شرایطی که حکومت در تنگنای خودتافتهی سیاستهای سرکوبگرانهای گرفتار آمده که جز حمایت حلقهای محدود از نیروهای اجتماعیِ دارای پیوندهای مستقیم اقتصادی و ایدئولوژیک با خود، هیچ نزدیکی و پیوند ارگانیکی با دیگر طبقات جامعه ندارد، دستاورد بعدی این جنبش در کوتاهمدت باید جلب حمایت و همبستگی گروهها و افرادی باشد که بهرغم به ستوه آمدن از ستم سالیان، کماکان بهشکلی انفعالی نارضایتی خود را بروز میدهند. ما نیاز داریم از تجربهها، تاکتیکها و فنون استفادهشده در شورشها و قیامها و انقلابهای قبلی در جهت بالیدهتر شدن و گسترش جنبش بهره بگیریم. اگر نمیتوان تظاهرات وسیع و گسترده کرد باید به تظاهرات ضربتی و موضعی روی آورد. اگر نمیتوان ایدهی اعتصاب عمومی را تحقق بخشید میتوان با تشکیل کمیتههای اعتصاب اولین گامها را برای سازماندهی خود برداشت. اگر اینترنت قطع میشود میتوان به تکثیر اعلامیه، دیوارنویسی و گرافیتی پرداخت. و با همهی ابزارهای ممکن از شهرهای مقاوم، بهویژه در کردستان، حمایت کرد.
▫️خود جنبش در این رهگذر، میتواند با نقدی پویا، گرایشها و شعارهای انحرافی را به حاشیه براند. چرا که خودپویی و همبستگی هرگز به معنی تعطیلی نقد در مسیر مبارزه نیست. برعکس، نقد به معنای افزایش توان بالقوه و حفاظت از وجوه مترقی جنبشی است که شاید تنها امید ما برای برونرفت از بنبست سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطیای باشد که در سطح ملی و منطقهای با آن مواجهیم. مهمترین مسئله در حال حاضر درک این موضوع است که هنوز زمان پیروزی مشخص نیست. بیتردید امواج پیاپی اعتراض از هر گوشه و کنار فرا میرسد اما در نهایت سرنوشت همهی اینها علاوه بر عزم و ارادهای استوار، به بردباری و صبوری، هوشیاری و ابتکار عمل زایندهی همهی ما نیاز دارد.
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
#Jîn_Jîan_Azadî
#MahsaAmini
🖋@naghd_com
▫️تداوم هر وضعیت انقلابی به رغم مکانیسم اجتنابناپذیری که شکلگیری آن را ممکن میسازد نیازمند دخالت آگاهانهی عناصر فعال در آن است. خودپویی اساساً به این معنا نیست که شرکتکنندگان در آن از بیان راهکارهای مناسب و مقتضی دست بشویند و بگذارند تا خود جنبش مسیر حرکت خود را بیابد. همین شرکت فعالانه برای اینکه پویایی یک جنبش حفظ شود خود بخشی از فرایند تکوین و تداوم است.
▫️نیروی محرک جنبش کنونی متکی است بر تضادهایی حلناشدنی که نظام حاکم در طول حکومت خود بر هم انباشت و کومه کرد. اما از این سخن نباید برداشت کرد که این تضادها همواره و همیشه با لهیب آتشی شعلهور فوران میکنند و همواره قدرت گداخت خود را حفظ میکنند. جنبش همچون زندگی نیاز به مراقبت دارد. تصویر خودپویی جنبش بدون مراقبتی آگاهانه همانند رشد چمنزاری است بدون رسیدگی.
▫️جنبش کنونی در یک همبستگی بینظیر تقریباً اغلب شهرهای بزرگ و بسیاری از شهرهای کوچک را در برگرفت. جمعیت شهرنشین کشور با رشادتی باورنکردنی، دست خالی با اتکا به نیروی جوانی و دلاوری خود در مقابل عوامل تا دندان مسلح سرکوب ایستادند و مقاومت نشان دادند. سرکوب هار، خشونت بیوقفه، دستگیریهای وسیع و کشتار روزمره در خلال این دوازده روز اخیر لحظهای بازنایستاد و تنها توانست معترضان را از مرکز شهرهای بزرگ به حاشیهها براند گرچه همین را هم در شهرهای کوچک نتوانست. بلندگوهای تبلیغاتی رژیم بیوقفه اعلام میکنند «تمام شد»، «اعتراضات خوابید»، اما شبها بار دیگر خروش «زن زندگی آزادی» و «مرگ بر دیکتاتور» از خانهها از خیابانها از کوچهها از میدانها به عرش آسمان میرسد. جنبش با همان ضرب اولیهی خود تا همین جا هم کاری غولآسا کرده است. اما اگر گمان کنیم این تداوم تنها به نیروی اراده میسر میشود افتادن در دام ارادهباوری رمانتیکی است که واقعیت سرسخت سرکوب میتواند آن را در هم بشکند.
▫️چنین جنبشی با مختصات فعلی، بیش از هرچیز نیازمند گسترش و جلب همبستگی نیروهای گوناگونی است که در طی چهل سال اخیر هریک به نحوی از سیاستهای طبقاتی، جنسیتی، فرهنگی و مرکزگرای حکومت آسیب دیدهاند. ما نیاز به نیروهای جدید داریم. نیاز داریم با همه نوع ابتکارات لهیب این آتش را به همهی لایهها برسانیم. در شرایطی که حکومت در تنگنای خودتافتهی سیاستهای سرکوبگرانهای گرفتار آمده که جز حمایت حلقهای محدود از نیروهای اجتماعیِ دارای پیوندهای مستقیم اقتصادی و ایدئولوژیک با خود، هیچ نزدیکی و پیوند ارگانیکی با دیگر طبقات جامعه ندارد، دستاورد بعدی این جنبش در کوتاهمدت باید جلب حمایت و همبستگی گروهها و افرادی باشد که بهرغم به ستوه آمدن از ستم سالیان، کماکان بهشکلی انفعالی نارضایتی خود را بروز میدهند. ما نیاز داریم از تجربهها، تاکتیکها و فنون استفادهشده در شورشها و قیامها و انقلابهای قبلی در جهت بالیدهتر شدن و گسترش جنبش بهره بگیریم. اگر نمیتوان تظاهرات وسیع و گسترده کرد باید به تظاهرات ضربتی و موضعی روی آورد. اگر نمیتوان ایدهی اعتصاب عمومی را تحقق بخشید میتوان با تشکیل کمیتههای اعتصاب اولین گامها را برای سازماندهی خود برداشت. اگر اینترنت قطع میشود میتوان به تکثیر اعلامیه، دیوارنویسی و گرافیتی پرداخت. و با همهی ابزارهای ممکن از شهرهای مقاوم، بهویژه در کردستان، حمایت کرد.
▫️خود جنبش در این رهگذر، میتواند با نقدی پویا، گرایشها و شعارهای انحرافی را به حاشیه براند. چرا که خودپویی و همبستگی هرگز به معنی تعطیلی نقد در مسیر مبارزه نیست. برعکس، نقد به معنای افزایش توان بالقوه و حفاظت از وجوه مترقی جنبشی است که شاید تنها امید ما برای برونرفت از بنبست سیاسی، اقتصادی و زیستمحیطیای باشد که در سطح ملی و منطقهای با آن مواجهیم. مهمترین مسئله در حال حاضر درک این موضوع است که هنوز زمان پیروزی مشخص نیست. بیتردید امواج پیاپی اعتراض از هر گوشه و کنار فرا میرسد اما در نهایت سرنوشت همهی اینها علاوه بر عزم و ارادهای استوار، به بردباری و صبوری، هوشیاری و ابتکار عمل زایندهی همهی ما نیاز دارد.
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
#Jîn_Jîan_Azadî
#MahsaAmini
🖋@naghd_com
Telegram
نقد
✊🏼 زن زندگی آزادی! ✊🏼
🖋@naghd_com
🖋@naghd_com
فراموش نباید کرد که شبنامههای مهجور و دیوارنویسیهای کوچههای گمنام نیز، آنگاه که شرایط عینی و ذهنی متناظراً فراهم است، میتوانند به اوج گفتمان مسلط مبارزه نقب بزنند و حتی طومار تبلیغاتی تلویزیونهای عظیم و «تینکتانک»های برپاشده با بودجههای میلیونی را یکشبه درهمبپیچند.
(از نقد، «در آستانهی سال پنجم» - اسفند ۱۴۰۰)
✊🏼✊🏼✊🏼
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
#Jîn_Jîan_Azadî
#MahsaAmini
🖋@naghd_com
(از نقد، «در آستانهی سال پنجم» - اسفند ۱۴۰۰)
✊🏼✊🏼✊🏼
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
#Jîn_Jîan_Azadî
#MahsaAmini
🖋@naghd_com
خواستهی آزادی پوشش، انکار آشکار یکی از قویترین پایههای مشروعیت ایدئولوژی حاکم جمهوری اسلامی ایران است. این خواستهی «ساده» یکی از قدرتمندترین عناصر هویت جمهوری اسلامی را به چالش میکشد و ایدئولوژی حاکم را، نه در چگونگی، بلکه در چیستیاش تهدید میکند. خلجان این واحد هستیشناختیِ زنده، فضایی بهمراتب بازتر برای جولان خویش میطلبد و قدرت سفرِ حجمی بزرگتر را در خطِ زمان دارد.
(از نقد، «دختران انقلاب» - 1396)
✊🏼✊🏼✊🏼
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
#Jîn_Jîan_Azadî
#MahsaAmini
🖋@naghd_com
(از نقد، «دختران انقلاب» - 1396)
✊🏼✊🏼✊🏼
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
#Jîn_Jîan_Azadî
#MahsaAmini
🖋@naghd_com
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ جنبش انقلابی ژینا/مهسا:
▫️ خودسازماندهی، رهبری از پایین و همگرایی چندراستایی
نوشتهی: ناصر پیشرو
4 اکتبر 2022
🔸 جنبش انقلابی ژینا/مهسا که طی چند روز سراسر جامعهی ایران را فراگرفته و جمهوری اسلامی را آماج قرار داده به سمت فرایندهای یک انقلاب در حرکت است. اگرچه هنوز در فازهای نخستین این فرآیند هستیم و گذار به مراحل دیگری همانند اعتصاب عمومی و حضور جنبش طبقاتی کارگران در متن آن و ایجاد شکافهای عمیق در ساختار قدرت به صورتی که «حکومتکنندگان دیگر نتوانند» سرکوب کنند نیاز است. در این میانه همچنین سناریوهای دیگری همانند سازش و یا مصادرهی جنبش از بالا برای ایجاد بدیل ارتجاعی دیگری نیز امکانپذیر است. اما آنچه که از هماکنون روشن است بازگشت به شرایط پیشین برای جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست.
🔸 سوژهی جنبش همانند همهی جنبشهای انقلابی مردم عادی و در مرکز آن نسل جوان و زنان پرشوری هستند که به خیابانها آمده به جسورانهترین اشکال ممکن ساختار حکومتی را آماج قرار دادهاند. آتش زدن نمادهای حجاب اجباری که از مرزهای ایدئولوژیک نظام حاکم است، طرح شعارهای آزادیخواهانه، جسارت و ازخودگذشتگی در مقابل دستگاه نظم و سرکوب، نشانههای شرایطی است که به سمت زیر و رو شدن نظم حاکم حرکت میکند. هر فرآیند انقلابی اما باید در متن شرایط زمینهسازِ بروز آن واکاوی شود.
🔸 در خیزشهای پسادیماه و جنبش انقلابی ژینا/مهسا همانند همهی خیزشها و جنبشهای انقلابی خودپویی و خودانگیختگی نقش برجستهای داشته و موتور محرکهی آنهاست. در هر پویش خودانگیخته نیز نوعی سازمانیابی وجود دارد که فرآیند شکلگیری و تداومِ آن را قوام بخشیده، ابتکارات و خلاقیت نوینی میآفریند که طی سالها فعالیت سازمانیافته کشف نمیشود. با این همه، نباید جایگاه خودسازماندهی و اشکال ویژهی آن را نادیده گرفت که از خیزش دیماه تا کنون همانند یک حلقهی بههمپیوسته امتداد داشته است که همانا نقش پیشروهایی است که از دل همین خیزشها شکل گرفتهاند و نقشی بااهمیتی در تداوم و پیوستگی و خودسازماندهی از پایین آنها داشتهاند. این نوع از خودسازمانیابی اما از نوع شناختهشدهی حزبی و سازمانی نیست.
🔸 از دوران پساخیزش دیماه تا کنون بخش معینی از پیشروان و رهبران عملی در خیابان شکل گرفته که بسترساز تداوم خیزشها بوده و هستند. آنها فراخوانها و محل اعتراضات در خیابان را تنظیم و چگونگی اشکال مواجهه با دستگاه سرکوب را تعیین میکنند، مراکز خبررسانی ایجاد کرده و در تعیین شعارها نقشآفرینند. آنها از ابتکارات تودههای مردم میآموزند و آموزش میدهند. این گروه از پیشروان یعنی رهبران عملی جنبش در خیابان هستند که میتوانند در پویش جنبش انقلابی و تداوم و پیوستگی نقش مهمی ایفا کنند...
🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3bg
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
#زن_زندگی_آزادی
#خودانگیختگی
#خودسازماندهی
#قیام_ژینا
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ جنبش انقلابی ژینا/مهسا:
▫️ خودسازماندهی، رهبری از پایین و همگرایی چندراستایی
نوشتهی: ناصر پیشرو
4 اکتبر 2022
🔸 جنبش انقلابی ژینا/مهسا که طی چند روز سراسر جامعهی ایران را فراگرفته و جمهوری اسلامی را آماج قرار داده به سمت فرایندهای یک انقلاب در حرکت است. اگرچه هنوز در فازهای نخستین این فرآیند هستیم و گذار به مراحل دیگری همانند اعتصاب عمومی و حضور جنبش طبقاتی کارگران در متن آن و ایجاد شکافهای عمیق در ساختار قدرت به صورتی که «حکومتکنندگان دیگر نتوانند» سرکوب کنند نیاز است. در این میانه همچنین سناریوهای دیگری همانند سازش و یا مصادرهی جنبش از بالا برای ایجاد بدیل ارتجاعی دیگری نیز امکانپذیر است. اما آنچه که از هماکنون روشن است بازگشت به شرایط پیشین برای جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست.
🔸 سوژهی جنبش همانند همهی جنبشهای انقلابی مردم عادی و در مرکز آن نسل جوان و زنان پرشوری هستند که به خیابانها آمده به جسورانهترین اشکال ممکن ساختار حکومتی را آماج قرار دادهاند. آتش زدن نمادهای حجاب اجباری که از مرزهای ایدئولوژیک نظام حاکم است، طرح شعارهای آزادیخواهانه، جسارت و ازخودگذشتگی در مقابل دستگاه نظم و سرکوب، نشانههای شرایطی است که به سمت زیر و رو شدن نظم حاکم حرکت میکند. هر فرآیند انقلابی اما باید در متن شرایط زمینهسازِ بروز آن واکاوی شود.
🔸 در خیزشهای پسادیماه و جنبش انقلابی ژینا/مهسا همانند همهی خیزشها و جنبشهای انقلابی خودپویی و خودانگیختگی نقش برجستهای داشته و موتور محرکهی آنهاست. در هر پویش خودانگیخته نیز نوعی سازمانیابی وجود دارد که فرآیند شکلگیری و تداومِ آن را قوام بخشیده، ابتکارات و خلاقیت نوینی میآفریند که طی سالها فعالیت سازمانیافته کشف نمیشود. با این همه، نباید جایگاه خودسازماندهی و اشکال ویژهی آن را نادیده گرفت که از خیزش دیماه تا کنون همانند یک حلقهی بههمپیوسته امتداد داشته است که همانا نقش پیشروهایی است که از دل همین خیزشها شکل گرفتهاند و نقشی بااهمیتی در تداوم و پیوستگی و خودسازماندهی از پایین آنها داشتهاند. این نوع از خودسازمانیابی اما از نوع شناختهشدهی حزبی و سازمانی نیست.
🔸 از دوران پساخیزش دیماه تا کنون بخش معینی از پیشروان و رهبران عملی در خیابان شکل گرفته که بسترساز تداوم خیزشها بوده و هستند. آنها فراخوانها و محل اعتراضات در خیابان را تنظیم و چگونگی اشکال مواجهه با دستگاه سرکوب را تعیین میکنند، مراکز خبررسانی ایجاد کرده و در تعیین شعارها نقشآفرینند. آنها از ابتکارات تودههای مردم میآموزند و آموزش میدهند. این گروه از پیشروان یعنی رهبران عملی جنبش در خیابان هستند که میتوانند در پویش جنبش انقلابی و تداوم و پیوستگی نقش مهمی ایفا کنند...
🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3bg
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
#زن_زندگی_آزادی
#خودانگیختگی
#خودسازماندهی
#قیام_ژینا
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جنبش انقلابی ژینا/مهسا:
خودسازماندهی، رهبری از پایین و همگرایی چندراستایی نوشتهی: ناصر پیشرو ایجاد همصدایی و همگرایی بین خیزشهای سیاسی و جنبشهای اجتماعی گام مهمی در سازمانیابی و پیشروی جنبشهای انقلابی است. ایجاد…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ آزادی زندانیان سیاسی
▫️ خواستهای هدفمند برای اعتصابات، برای ارتقای جنبش زن، زندگی، آزادی
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
6 اکتبر 2022
🔸 ارتقای خیزش زن، زندگی، آزادی در مسیری آگـاهـانـه، اینجا و اکنون در گرو آزادی زندانیان سیاسی و پر کردن خلاء رهبری است؛ یک عامل مثبت سیاسی، که در این مرحله میتواند مبارزه علیه ستم جنسیتی و مذهبی را با مبارزه علیه ستم طبقاتی و ستم قومی به یک کل واحد فرا برد. تنیدگی مبارزه علیه این چهار ستم و جهت دادن به خشم و نفرت موجود توسط فعالان سیاسی شناختهشده، توان واقعاً موجود جنبش اجتماعی برای عدم تکرار انحراف انقلاب سال 1357 است.
🔸 در خیزش اخیر، چهار ویژگی مرتبط با زیست مهسا، ستم جنسی، ستم قومی، ستم مذهبی (شیعه نبودن) و ستم طبقاتی (فرودست بودن) موجب سراسری شدن آن، بیشتر بین نوجوانان اقشار میانی جامعه و کمتر نوجوانان بهحاشیهراندهشده است، موضوعی که از اهمیت وافر آن نمیکاهد. پیشرو بودن دختران نوجوان در این خیزش، شرکت پسران دوشادوش آنها و فریاد درد مشترک در خیابان و تويیتها، از فمنیسمِ معطوف به ستم مختص به زن فرا رفته است. بهطوریکه معترضان مرد و زن، پیر و جوان، کرد و فارس و عرب در نفی اجبار و الزامات قدرت حاکم نسبت به زن، خواسته و ناخواسته، رهایی خود را مییابند. جنبشی خودانگیخته که «ناگهان دوباره تا سطح بالا آمده و منفجر شده … به این دلیل که فلاکت مفرط، یا سرکوب تحقیرآمیز نه تنها اقتصادی بلکه سیاسی نیز، چنان فریاد بلندی از هر یک از قربانیانش برآورده که تمام قربانیان فریاد یکدیگر را میشنوند… خودانگیختگی تودهها موتور کنش انقلابی است.»
🔸 در این طوفان بزرگ، در این روزها، که نیروی چپ نیز مانند همه، پس جنبش زن، زندگی، آزادی روان است و امواج شدید آن همه را بهتزده کرده است. شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد نیز، زیر این امواج و پشت هلهلهی رسانهها از چشمها پنهان مانده است. نیروی محرکهای که باید پشت زندانها تجمع کند و فریاد بزند مهساهای ما را آزاد کنید در کف خیابان انرژی خود را مدام خالی میکند. ترکیدن بغض چهلساله، چنان خشمی در این خاک رها کرده که به نظر نگارنده از برآمد 1905 شوروی یا هر خیزشی در قرن بیستم تاکنون فراتر میرود. بریدن زنجیرها و فریادها، جنبش اسپارتاکوس را تداعی میکند. استمرار و اعتلای این خیزش خودانگیخته و خودگستری آن در خاورمیانه وقتی میتواند راهی نو برای اعتلای مبارزهی رادیکال علیه سلطه و استثمار در جهان بگشاید که در گرداب مهلک شور و هیجان خودرهبری منحرف نشود. در این فضا و موقعیت، بیانیهها و شعارهای نیرو چپ نیز در دریای گفتهها، نوشتهها و صداها محو میشود و جز معدودی گوش شنوا به آنها ندارند. تنها نیرویی که امکان دارد صدایش شنیده شود فعالان سیاسی خود مردم هستد. لایک، توئیت و صدای آنهاست که بیانیهها و رهنمودها را به نیروی مادی تبدیل میکند و موجها را در مسیری دیگر میاندازد. آزادی زندانیان سیاسی، جهانی کردن این خواسته، جهت دادن تظاهرات به سوی زندانها، پیوستن قلب تپیدهی جنبش به سر خود جهت ادامه و تکوین مبارزهی محوریترین راهبرد در این مرحله جنبش است. آزادی زندانیان سیاسی و پرکردن خلاء یک «اقلیت کنشگر»، توان انقلابی وارد جنبش میکنند، توانی که ریشه در تاریخ جنبش اخیر دارد و بعید نیست ترکتازی دموکراسی پارلمانی در گوشه و کنار جهان را تحتالشعاع قرار دهد...
🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3bG
#فرنگیس_بختیاری
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی
#قیام_ژینا
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ آزادی زندانیان سیاسی
▫️ خواستهای هدفمند برای اعتصابات، برای ارتقای جنبش زن، زندگی، آزادی
نوشتهی: فرنگیس بختیاری
6 اکتبر 2022
🔸 ارتقای خیزش زن، زندگی، آزادی در مسیری آگـاهـانـه، اینجا و اکنون در گرو آزادی زندانیان سیاسی و پر کردن خلاء رهبری است؛ یک عامل مثبت سیاسی، که در این مرحله میتواند مبارزه علیه ستم جنسیتی و مذهبی را با مبارزه علیه ستم طبقاتی و ستم قومی به یک کل واحد فرا برد. تنیدگی مبارزه علیه این چهار ستم و جهت دادن به خشم و نفرت موجود توسط فعالان سیاسی شناختهشده، توان واقعاً موجود جنبش اجتماعی برای عدم تکرار انحراف انقلاب سال 1357 است.
🔸 در خیزش اخیر، چهار ویژگی مرتبط با زیست مهسا، ستم جنسی، ستم قومی، ستم مذهبی (شیعه نبودن) و ستم طبقاتی (فرودست بودن) موجب سراسری شدن آن، بیشتر بین نوجوانان اقشار میانی جامعه و کمتر نوجوانان بهحاشیهراندهشده است، موضوعی که از اهمیت وافر آن نمیکاهد. پیشرو بودن دختران نوجوان در این خیزش، شرکت پسران دوشادوش آنها و فریاد درد مشترک در خیابان و تويیتها، از فمنیسمِ معطوف به ستم مختص به زن فرا رفته است. بهطوریکه معترضان مرد و زن، پیر و جوان، کرد و فارس و عرب در نفی اجبار و الزامات قدرت حاکم نسبت به زن، خواسته و ناخواسته، رهایی خود را مییابند. جنبشی خودانگیخته که «ناگهان دوباره تا سطح بالا آمده و منفجر شده … به این دلیل که فلاکت مفرط، یا سرکوب تحقیرآمیز نه تنها اقتصادی بلکه سیاسی نیز، چنان فریاد بلندی از هر یک از قربانیانش برآورده که تمام قربانیان فریاد یکدیگر را میشنوند… خودانگیختگی تودهها موتور کنش انقلابی است.»
🔸 در این طوفان بزرگ، در این روزها، که نیروی چپ نیز مانند همه، پس جنبش زن، زندگی، آزادی روان است و امواج شدید آن همه را بهتزده کرده است. شعار زندانی سیاسی آزاد باید گردد نیز، زیر این امواج و پشت هلهلهی رسانهها از چشمها پنهان مانده است. نیروی محرکهای که باید پشت زندانها تجمع کند و فریاد بزند مهساهای ما را آزاد کنید در کف خیابان انرژی خود را مدام خالی میکند. ترکیدن بغض چهلساله، چنان خشمی در این خاک رها کرده که به نظر نگارنده از برآمد 1905 شوروی یا هر خیزشی در قرن بیستم تاکنون فراتر میرود. بریدن زنجیرها و فریادها، جنبش اسپارتاکوس را تداعی میکند. استمرار و اعتلای این خیزش خودانگیخته و خودگستری آن در خاورمیانه وقتی میتواند راهی نو برای اعتلای مبارزهی رادیکال علیه سلطه و استثمار در جهان بگشاید که در گرداب مهلک شور و هیجان خودرهبری منحرف نشود. در این فضا و موقعیت، بیانیهها و شعارهای نیرو چپ نیز در دریای گفتهها، نوشتهها و صداها محو میشود و جز معدودی گوش شنوا به آنها ندارند. تنها نیرویی که امکان دارد صدایش شنیده شود فعالان سیاسی خود مردم هستد. لایک، توئیت و صدای آنهاست که بیانیهها و رهنمودها را به نیروی مادی تبدیل میکند و موجها را در مسیری دیگر میاندازد. آزادی زندانیان سیاسی، جهانی کردن این خواسته، جهت دادن تظاهرات به سوی زندانها، پیوستن قلب تپیدهی جنبش به سر خود جهت ادامه و تکوین مبارزهی محوریترین راهبرد در این مرحله جنبش است. آزادی زندانیان سیاسی و پرکردن خلاء یک «اقلیت کنشگر»، توان انقلابی وارد جنبش میکنند، توانی که ریشه در تاریخ جنبش اخیر دارد و بعید نیست ترکتازی دموکراسی پارلمانی در گوشه و کنار جهان را تحتالشعاع قرار دهد...
🔹 متن کامل این نوشته را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3bG
#فرنگیس_بختیاری
#مهسا_امینی #اعتصابات_سراسری
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی
#قیام_ژینا
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
آزادی زندانیان سیاسی
خواستهای هدفمند برای اعتصابات، برای ارتقای جنبش زن، زندگی، آزادی نوشتهی: فرنگیس بختیاری ارتقای خیزش زن، زندگی، آزادی در مسیری آگـاهـانـه، اینجا و اکنون در گرو آزادی زندانیان سیاسی و پر کردن خل…
بدیهی است که رویکرد انتقادی و انقلابی در هر خیزشِ اجتماعی علیه ستم، بیعدالتی، فشار توانفرسای اقتصادی بر سطح معیشت تهیدستان، بلافاصله انقلابی کارگری و جنبشی با افق روشن و بلافصل سوسیالیستی و رهاییبخش نمیبیند. بر متن بحران تئوری و بحران چشمانداز تاریخیِ رهایی، حتی با نگاهی نزدیکبینانه به موقعیت اقتصادی، سیاسی و بهویژه ایدئولوژیک سرمایهداریِ جهانی و اوضاع بینالمللی، چنین خیالبافی کودکانهای کار نقد نیست؛ اما، رویکردی که در این خیزشها و جنبشها، ظرفیتها، توانها، اجتنابناپذیریها، قابلیت درخشش و رشد و شکوفایی تجربههای زنده و زیستهی کارگران، افقِ بدیلِ ضدسرمایهداری و خودزایندگیِ پراتیک در پیکریابیِ نهادها و گشایش چشماندازهای رهاییبخش را نبیند، و بهجای گوشزد اشتباهات رژیم و طرح پیشنهادهای مشفقانه و چارهجویانه برای نجات آن، خود را بخش و جزئی فعال از پیکرهی این گرایشها تلقی نکند، با پشتِ پا زدنِ آشکار به جنبش تهیدستان و بهجان آمدگان و افق رهایی، خود را بازیچه آن توطئهها و این جنبش را در سینی سیمین، تقدیمِ گرایشهای ارتجاعی و منافع سیاسی و طبقاتی همان توطئهسازانی میکند که با ذرهبینِ نظرِ «کارشناسان امنیتی» در جستوجوی آنهاست.
نقد، «خیزش آبان و رویکرد نقد»، آذر 1398
✊🏼✊🏼✊🏼
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
https://t.me/naghd_com/804
🖋@naghd_com
نقد، «خیزش آبان و رویکرد نقد»، آذر 1398
✊🏼✊🏼✊🏼
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#مهسا_امینی
https://t.me/naghd_com/804
🖋@naghd_com
Telegram
نقد
خیزشها و جنبشها، ظرفیتها، توانها، اجتنابناپذیریها، و گشایش چشماندازهای رهاییبخش
🖋@naghd_com
🖋@naghd_com
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ برای آنکه جنبش «زن، زندگی، آزادی» نمیرد!
▫️ فراخوانی انترناسیونالیستی برای آزادی زندانیان سیاسی
✊🏼
14 اکتبر 2022
▫️توضیح نقد: این فراخوان نوشتهی جمعی از زندانیان سیاسی سابق و فعالان سیاسی در تبعید است که همزمان به زبانهای گوناگون ترجمه و منتشر میشود. سایت نقد در همبستگی با این فعالان این فراخوان را منتشر میکند.
▫️از متن فراخوان:
🔸 ما بهعنوان جمعی از فعالان سیاسی تبعیدی و زندانیان سابق که بخشاً از کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸ جان به در بردهایم، نسبت به وقوع یک فاجعهی انسانی در زندانهای ایران بسیار نگرانیم. چون بنا به تجارب و شواهد متعدد دولت ایران سرکوب وحشیانهی اعتراضات خیایانی را در زندانها امتداد و بسط میدهد. ما از همهی وجدانهای بیدار جهان میخواهیم که ضمن اعتراض فعال علیه سرکوبهای خونین تظاهرکنندگان در خیابانها، صدای زندانیان سیاسی ایران باشند. چون باور داریم که همبستگی واقعی با مبارزات مردم ستمدیده در گرو حمایت از جان و آزادی کسانیست که بهدلیل این مبارزات گرفتار زندانها و شکنجه و عذاب میشوند. ما مصرانه از همهی فعالان مدنی و سازمانهای سیاسی در سطح جهان میخواهیم، فراتر از پشتیبانی از این فراخوان و کارزرار رسانهای، به هرطریق که میتوانند برای آزادی زندانیان سیاسی به رژیم ایران فشار بیاورند. از جمله با اطلاعرسانی فعال و مستمر؛ و برگزاری اکسیونهای اعتراضی علیه سرکوب در مقابل کنسولگریها و سفارتخانههای رژیم ایران. ما همچنین از همهی سازمانها و فعالان سیاسی و نهادهای حقوق بشری در همهی کشورها میخواهیم که سیاستمداران محلی و ملی خود را تحت فشار قرار دهند تا علیه سرکوب وحشیانه، بازداشت، شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی در ایران واکنش موثری اتخاذ کنند.
🔸 بیایید با کنش متعهدانهی فردی و جمعی خود، در زنده ماندن و شکوفایی شعار «زن، زندگی، آزادی» سهمی ایفا کنیم. چون این مبارزه و این شعار متعلق به همهی کسانیست که جهانی آزاد و برابر میخواهند.
🔹 متن کامل این فراخوان را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3cC
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی
#نه_به_زندان
#نه_به_شکنجه
#نه_به_اعدام
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ برای آنکه جنبش «زن، زندگی، آزادی» نمیرد!
▫️ فراخوانی انترناسیونالیستی برای آزادی زندانیان سیاسی
✊🏼
14 اکتبر 2022
▫️توضیح نقد: این فراخوان نوشتهی جمعی از زندانیان سیاسی سابق و فعالان سیاسی در تبعید است که همزمان به زبانهای گوناگون ترجمه و منتشر میشود. سایت نقد در همبستگی با این فعالان این فراخوان را منتشر میکند.
▫️از متن فراخوان:
🔸 ما بهعنوان جمعی از فعالان سیاسی تبعیدی و زندانیان سابق که بخشاً از کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۹۸۸ جان به در بردهایم، نسبت به وقوع یک فاجعهی انسانی در زندانهای ایران بسیار نگرانیم. چون بنا به تجارب و شواهد متعدد دولت ایران سرکوب وحشیانهی اعتراضات خیایانی را در زندانها امتداد و بسط میدهد. ما از همهی وجدانهای بیدار جهان میخواهیم که ضمن اعتراض فعال علیه سرکوبهای خونین تظاهرکنندگان در خیابانها، صدای زندانیان سیاسی ایران باشند. چون باور داریم که همبستگی واقعی با مبارزات مردم ستمدیده در گرو حمایت از جان و آزادی کسانیست که بهدلیل این مبارزات گرفتار زندانها و شکنجه و عذاب میشوند. ما مصرانه از همهی فعالان مدنی و سازمانهای سیاسی در سطح جهان میخواهیم، فراتر از پشتیبانی از این فراخوان و کارزرار رسانهای، به هرطریق که میتوانند برای آزادی زندانیان سیاسی به رژیم ایران فشار بیاورند. از جمله با اطلاعرسانی فعال و مستمر؛ و برگزاری اکسیونهای اعتراضی علیه سرکوب در مقابل کنسولگریها و سفارتخانههای رژیم ایران. ما همچنین از همهی سازمانها و فعالان سیاسی و نهادهای حقوق بشری در همهی کشورها میخواهیم که سیاستمداران محلی و ملی خود را تحت فشار قرار دهند تا علیه سرکوب وحشیانه، بازداشت، شکنجه و اعدام زندانیان سیاسی در ایران واکنش موثری اتخاذ کنند.
🔸 بیایید با کنش متعهدانهی فردی و جمعی خود، در زنده ماندن و شکوفایی شعار «زن، زندگی، آزادی» سهمی ایفا کنیم. چون این مبارزه و این شعار متعلق به همهی کسانیست که جهانی آزاد و برابر میخواهند.
🔹 متن کامل این فراخوان را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3cC
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#زندانی_سیاسی
#نه_به_زندان
#نه_به_شکنجه
#نه_به_اعدام
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
برای آنکه جنبش «زن، زندگی، آزادی» نمیرد!
فراخوانی انترناسیونالیستی برای آزادی زندانیان سیاسی همه میدانند که در نظام سیاسی ایران حتی حداقلهای عدالت قضایی هم وجود ندارد؛ و اینکه اعدام یا مرگ مشکوک مخالفان سیاسی در زندانهای ایران پدیده…
صدای همهی زندانیان اوین، شناختهشده یا گمنام، را فریاد میزنیم!
#نه_به_زندان
#نه_به_شکنجه
#زندان_اوین
#مهسا_امینی
🖋@naghd_com
#نه_به_زندان
#نه_به_شکنجه
#زندان_اوین
#مهسا_امینی
🖋@naghd_com
▫️ نبرد فرسایش و امید
▫️ امکانها، ضرورتها و چشماندازهای خیزش انقلابی ژینا
نوشتهی: تارا بهروزیان
16 اکتبر 2022
🔸 حدود یک ماه از خیزش ژینا میگذرد. خیزشی که در مدت زمانی کوتاه لایهها و اقشار و گروههای گوناگون را با خود همراه ساخت و با پیشروی شگفتانگیز و دلاورانهی خود و رادیکالیزه کردن جامعه، کلیت رژیم را نشانه گرفته است. اما این روزها که بهرغم سرکوب گسترده، صدای خشم خروشندهی مردم پیوسته از خیابانهای شهرهای کوچک و بزرگ به گوش میرسد بسیاری هنوز در به کاربردن صفت انقلابی برای خیزش «زن، زندگی، آزادی» مردد هستند. این وسواس یا تردید شاید ریشههای نظری قابلتوجیهی داشته باشد، اما لحظهی انقلابی منتظر وسواسهای نظری نمیماند. دیگر نمیتوان شکلگیری ذهنیت انقلابی و کنش گستردهی همپیوند با آن را در جامعهی ایران انکار کرد. با این حال هر وضعیت انقلابی، و هر خواست جمعی انقلابی، برای تحقق انقلاب و حرکت به سمت چشماندازهای رهاییبخش و در نهایت پیروزی مستلزم تداوم، ارتقا، و پیشروی مداوم است. بهویژه هنگامی که هنوز ابزارهای متنوع و زیادی در اختیار ندارد. در چنین وضعیتی بررسی مداوم امکانها، ظرفیتها و موانع خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» اهمیتی دوچندان مییابد و یافتن راهها و راهحلهای تازه برای افزایش توان انقلابی و دمیدن خون تازه و آگاه به رگهای جنبش در مسیر مبارزهی فرسایشی با رژیم به ضرورتی عاجل بدل میشود.
🔸 تصور تغییر بنیادین و ضرورت آن در اذهان جامعه به شکلی فراگیر مشروعیت پیدا کرده است و جنبش انقلابی اینک در مرحلهی به چالش کشیدن اقتدار رژیم و نفی هژمونی آن قرار دارد اما چگونگی فرارفتن از این مرحله تعیینکنندهی گامهای بعدی است. مردم معترض از مرحلهی گسترش حرکت اعتراضی و تبدیل آن به یک جنبش انقلابی سراسری گذر کردهاند. اما همزمان، دستکم هنوز، نهادهای ویژهی خود را تشکیل ندادهاند. پرسش محوری و مشخص در این مرحله میتواند این باشد که در وضعیت کنونی، این «ما»ی جمعی شکلگرفته چگونه میتواند در مسیر مبارزه به یک مرحله بالاتر ارتقا یابد؟
🔸 مردم به هیات یک «ما» ظاهر شدهاند. اما این «ما» به هیچ وجه یک دست نیست. ویژگی «ما»ی انقلابی در معنای مترقی آن، تکثر و چندگونگی است. ارجاع به مردم به مثابهی یک کل همگن و بیشکل و حذف این تکثر و تفاوت به بهانهی اتحاد میتواند به عامل تحلیلبرندهی خصلت انقلابی آن بدل شود. تداوم و ارتقای خیزش منوط به فراخواندن مطالبات و سویههای طبقاتی، اتنیکی، جنسیتی و فرهنگیِ همواره بهحاشیهرانده شده و بازگشت این بهحاشیهراندهشدگان به متن مبارزه و جامعه است. خیزش انقلابی ژینا تا همین جا نیز گامهای بلندی در این مسیر برداشته است. بهویژه با پیشتازی زنان به عنوان بزرگترین گروه بهحاشیهراندهشده و تحت ستم؛ یعنی اکثریتی عظیم که در شبکهی اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک رژیم به اقلیت بدل شده بود. یا پیشتازی کردستان به عنوان موتور محرک جنبش و همدلی عظیم میان ملیتهای ساکن ایران؛ امری که تا پیش از این شاهدش نبودیم. همهی اینها نشانههای یک گسست انقلابی است. با این حال، مشخص شدن این «ما» در گرو مشخص شدن مطالبات متمایز و متکثر درون آن هم هست. افراد و گروههای اجتماعی حول خواستها و اهداف مشخص بسیج میشوند. گرچه خواست سرنگون کردن رژیم به مثابهی جدیترین مانع بر سر راه دیگر خواستها عامل وحدتبخش جنبش انقلابی است، اما پیشروی جنبش بدون طرح بدیل ممکن نیست. برخلاف آنچه اپوزیسیون راست ترویج میکند طرح بدیل مسئلهای مربوط به فردای سرنگونی نیست. مسئلهای است که بلاواسطه و بلافاصله با وضعیت کنونی و سرنوشت آن پیوند دارد. و طرح هرگونه بدیل وضعیت موجود، ناگزیر به معنای مشخصتر و متعینتر شدن «ما» است. چرا که ادغام در جنبش از مجرای یکدستسازی نمیگذرد. ساطور «وحدت کلمه» مخل همبستگی است. تنها مادام که گروههای اجتماعی تحت انواع ستمْ تبلور خواست و منافع مشخص خود را در پیروزی جنبش ببینند، فعالانه در آن را مشارکت میکنند. بنابراین گام دیگری که میتواند به ارتقا و پیشروی و سوخترسانی به جنبش یاری رساند و از فرسایش آن جلوگیری کند، مشخص شدن خواستهای گروههای گوناگون و برجسته ساختن پیوندهای مشترک میان آنهاست...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3cW
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#سازماندهی
#خیزش_انقلابی
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ امکانها، ضرورتها و چشماندازهای خیزش انقلابی ژینا
نوشتهی: تارا بهروزیان
16 اکتبر 2022
🔸 حدود یک ماه از خیزش ژینا میگذرد. خیزشی که در مدت زمانی کوتاه لایهها و اقشار و گروههای گوناگون را با خود همراه ساخت و با پیشروی شگفتانگیز و دلاورانهی خود و رادیکالیزه کردن جامعه، کلیت رژیم را نشانه گرفته است. اما این روزها که بهرغم سرکوب گسترده، صدای خشم خروشندهی مردم پیوسته از خیابانهای شهرهای کوچک و بزرگ به گوش میرسد بسیاری هنوز در به کاربردن صفت انقلابی برای خیزش «زن، زندگی، آزادی» مردد هستند. این وسواس یا تردید شاید ریشههای نظری قابلتوجیهی داشته باشد، اما لحظهی انقلابی منتظر وسواسهای نظری نمیماند. دیگر نمیتوان شکلگیری ذهنیت انقلابی و کنش گستردهی همپیوند با آن را در جامعهی ایران انکار کرد. با این حال هر وضعیت انقلابی، و هر خواست جمعی انقلابی، برای تحقق انقلاب و حرکت به سمت چشماندازهای رهاییبخش و در نهایت پیروزی مستلزم تداوم، ارتقا، و پیشروی مداوم است. بهویژه هنگامی که هنوز ابزارهای متنوع و زیادی در اختیار ندارد. در چنین وضعیتی بررسی مداوم امکانها، ظرفیتها و موانع خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» اهمیتی دوچندان مییابد و یافتن راهها و راهحلهای تازه برای افزایش توان انقلابی و دمیدن خون تازه و آگاه به رگهای جنبش در مسیر مبارزهی فرسایشی با رژیم به ضرورتی عاجل بدل میشود.
🔸 تصور تغییر بنیادین و ضرورت آن در اذهان جامعه به شکلی فراگیر مشروعیت پیدا کرده است و جنبش انقلابی اینک در مرحلهی به چالش کشیدن اقتدار رژیم و نفی هژمونی آن قرار دارد اما چگونگی فرارفتن از این مرحله تعیینکنندهی گامهای بعدی است. مردم معترض از مرحلهی گسترش حرکت اعتراضی و تبدیل آن به یک جنبش انقلابی سراسری گذر کردهاند. اما همزمان، دستکم هنوز، نهادهای ویژهی خود را تشکیل ندادهاند. پرسش محوری و مشخص در این مرحله میتواند این باشد که در وضعیت کنونی، این «ما»ی جمعی شکلگرفته چگونه میتواند در مسیر مبارزه به یک مرحله بالاتر ارتقا یابد؟
🔸 مردم به هیات یک «ما» ظاهر شدهاند. اما این «ما» به هیچ وجه یک دست نیست. ویژگی «ما»ی انقلابی در معنای مترقی آن، تکثر و چندگونگی است. ارجاع به مردم به مثابهی یک کل همگن و بیشکل و حذف این تکثر و تفاوت به بهانهی اتحاد میتواند به عامل تحلیلبرندهی خصلت انقلابی آن بدل شود. تداوم و ارتقای خیزش منوط به فراخواندن مطالبات و سویههای طبقاتی، اتنیکی، جنسیتی و فرهنگیِ همواره بهحاشیهرانده شده و بازگشت این بهحاشیهراندهشدگان به متن مبارزه و جامعه است. خیزش انقلابی ژینا تا همین جا نیز گامهای بلندی در این مسیر برداشته است. بهویژه با پیشتازی زنان به عنوان بزرگترین گروه بهحاشیهراندهشده و تحت ستم؛ یعنی اکثریتی عظیم که در شبکهی اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک رژیم به اقلیت بدل شده بود. یا پیشتازی کردستان به عنوان موتور محرک جنبش و همدلی عظیم میان ملیتهای ساکن ایران؛ امری که تا پیش از این شاهدش نبودیم. همهی اینها نشانههای یک گسست انقلابی است. با این حال، مشخص شدن این «ما» در گرو مشخص شدن مطالبات متمایز و متکثر درون آن هم هست. افراد و گروههای اجتماعی حول خواستها و اهداف مشخص بسیج میشوند. گرچه خواست سرنگون کردن رژیم به مثابهی جدیترین مانع بر سر راه دیگر خواستها عامل وحدتبخش جنبش انقلابی است، اما پیشروی جنبش بدون طرح بدیل ممکن نیست. برخلاف آنچه اپوزیسیون راست ترویج میکند طرح بدیل مسئلهای مربوط به فردای سرنگونی نیست. مسئلهای است که بلاواسطه و بلافاصله با وضعیت کنونی و سرنوشت آن پیوند دارد. و طرح هرگونه بدیل وضعیت موجود، ناگزیر به معنای مشخصتر و متعینتر شدن «ما» است. چرا که ادغام در جنبش از مجرای یکدستسازی نمیگذرد. ساطور «وحدت کلمه» مخل همبستگی است. تنها مادام که گروههای اجتماعی تحت انواع ستمْ تبلور خواست و منافع مشخص خود را در پیروزی جنبش ببینند، فعالانه در آن را مشارکت میکنند. بنابراین گام دیگری که میتواند به ارتقا و پیشروی و سوخترسانی به جنبش یاری رساند و از فرسایش آن جلوگیری کند، مشخص شدن خواستهای گروههای گوناگون و برجسته ساختن پیوندهای مشترک میان آنهاست...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3cW
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#سازماندهی
#خیزش_انقلابی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نبرد فرسایش و امید
امکانها، ضرورتها و چشماندازهای خیزش انقلابی ژینا نوشتهی: تارا بهروزیان تصور تغییر بنیادین و ضرورت آن در اذهان جامعه به شکلی فراگیر مشروعیت پیدا کرده است و جنبش انقلابی اینک در مرحلهی به چالش …
▫️ خیزش پیوسته و نقد مداوم
نوشتهی: یحیی مرادی
20 اکتبر 2022
🔸 با گسترش خیزش «زن، زندگی، آزادی» در یک ماه گذشته و حمایت چشمگیر لایههای گوناگون مردم از آنْ تداوم این جنبش به دغدغهی مهمی بدل شده است. بحرانهای اقتصادی و اجتماعی عمیق جامعهی ایران، گستردگی خیزش، طرح شعارهایی در مخالفت قاطع با حاکمیت سیاسی و تظاهرات، اعتصابات و کنشهای گوناگون سیاسی روزمره، چه در داخل و چه در خارج از کشور، این امکان را به ما میدهد تا از تبدیل آن به یک جنبش انقلابی که نظام سیاسی را به مصاف طلبیده سخن بگوییم. تاکنون ضربآهنگ خودجوش این جنبش ضامن اساسی تداومش بوده است: جنبشی که نیروی محرکش تضادها و گرهگاههایی است که بیش از چهل سال حکومت سرمایهداری مذهبی- نظامی بر جامعهی ایران تحمیل کرده است. اما نمیتوان انتظار داشت که نیروی محرک آغازین یک جنبش به تنهایی حرکت آن را تا به پایان کار تضمین کند. یک جنبش انقلابی در مسیر حرکت خود با انواع موانع روبهرو میشود که لاجرم به سیاستها، استراتژیها و تاکتیکهای گوناگونی برای غلبه بر آنها نیاز دارد. علاوه بر آن همانطور که هر جنبش انقلابی دریچههای تازهای به روی تودههای مردم میگشاید خود نیز از تجاربی که پشت سر میگذارد میآموزد. این فرایند دوسویهی آموختن و آموزاندن در تمامی مراحل بسط و گسترش جنبش عمل میکند و از دل آن میتواند کیفیتهای جدیدی پدید آید که پیش از آن ناشناخته بودند.
🔸 در این چند هفته رویکردهای گوناگونی مطرح شده که بیش از آنکه باعث گسترش این جنبش انقلابی باشد همچون مانعی در مقابل آن عمل میکند. مقابلهی نظری با چنین رویکردهایی و نشان دادن سستیها و کاستیهای آنها ضروری است. رشد یک جنبش انقلابی تا حد زیادی به نقد ضعفهایش و نهراسیدن از مواجهه با آنها منوط است.
در این مقاله بهاجمال به برخی گزارهها و رویکردهایی اشاره میشود که میتوانند مانع پیشروی جنبش شوند:
▫️ جنبش همه چیز است. نیازی به نظریهای سیاسی یا اقتصادی نیست!
▫️ تظاهرات روزانه کفایت میکند!
▫️ جنبش کنونی جنبش همه با هم است. نیازی به تمایز و تفکیک نیروهای متفاوت نیست!
▫️ مجامع و تشکلهای صنفی از پیش موجود برای جنبش انقلابی مناسب نیستند!
▫️ ایجاد صف مستقل چپ در این شرایط بیمعناست!
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3do
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#سازماندهی
#خیزش_انقلابی
#یحیی_مرادی
👇🏼
🖋@naghd_com
نوشتهی: یحیی مرادی
20 اکتبر 2022
🔸 با گسترش خیزش «زن، زندگی، آزادی» در یک ماه گذشته و حمایت چشمگیر لایههای گوناگون مردم از آنْ تداوم این جنبش به دغدغهی مهمی بدل شده است. بحرانهای اقتصادی و اجتماعی عمیق جامعهی ایران، گستردگی خیزش، طرح شعارهایی در مخالفت قاطع با حاکمیت سیاسی و تظاهرات، اعتصابات و کنشهای گوناگون سیاسی روزمره، چه در داخل و چه در خارج از کشور، این امکان را به ما میدهد تا از تبدیل آن به یک جنبش انقلابی که نظام سیاسی را به مصاف طلبیده سخن بگوییم. تاکنون ضربآهنگ خودجوش این جنبش ضامن اساسی تداومش بوده است: جنبشی که نیروی محرکش تضادها و گرهگاههایی است که بیش از چهل سال حکومت سرمایهداری مذهبی- نظامی بر جامعهی ایران تحمیل کرده است. اما نمیتوان انتظار داشت که نیروی محرک آغازین یک جنبش به تنهایی حرکت آن را تا به پایان کار تضمین کند. یک جنبش انقلابی در مسیر حرکت خود با انواع موانع روبهرو میشود که لاجرم به سیاستها، استراتژیها و تاکتیکهای گوناگونی برای غلبه بر آنها نیاز دارد. علاوه بر آن همانطور که هر جنبش انقلابی دریچههای تازهای به روی تودههای مردم میگشاید خود نیز از تجاربی که پشت سر میگذارد میآموزد. این فرایند دوسویهی آموختن و آموزاندن در تمامی مراحل بسط و گسترش جنبش عمل میکند و از دل آن میتواند کیفیتهای جدیدی پدید آید که پیش از آن ناشناخته بودند.
🔸 در این چند هفته رویکردهای گوناگونی مطرح شده که بیش از آنکه باعث گسترش این جنبش انقلابی باشد همچون مانعی در مقابل آن عمل میکند. مقابلهی نظری با چنین رویکردهایی و نشان دادن سستیها و کاستیهای آنها ضروری است. رشد یک جنبش انقلابی تا حد زیادی به نقد ضعفهایش و نهراسیدن از مواجهه با آنها منوط است.
در این مقاله بهاجمال به برخی گزارهها و رویکردهایی اشاره میشود که میتوانند مانع پیشروی جنبش شوند:
▫️ جنبش همه چیز است. نیازی به نظریهای سیاسی یا اقتصادی نیست!
▫️ تظاهرات روزانه کفایت میکند!
▫️ جنبش کنونی جنبش همه با هم است. نیازی به تمایز و تفکیک نیروهای متفاوت نیست!
▫️ مجامع و تشکلهای صنفی از پیش موجود برای جنبش انقلابی مناسب نیستند!
▫️ ایجاد صف مستقل چپ در این شرایط بیمعناست!
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3do
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#سازماندهی
#خیزش_انقلابی
#یحیی_مرادی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
خیزش پیوسته و نقد مداوم
نوشتهی: یحیی مرادی جنبش انقلابی کنونی ایران در هفتههای اخیر گامهای بلندی در تغییر برآیند نیروها برداشته و تا حدی چشماندازهای مبهم گذشته را در زمینهی نحوهی پیوند حلقههای منفرد مبارزه و ایجا…
▫️ بهار رزمندگان، پاییز ستمگران
نوشتهی: کمال خسروی
۲۳ اکتبر ۲۰۲۲
🔸 خیزش انقلابی کنونی و شکلپذیری وجوه وجودیِ انقلابیاش را میتوان در تنش بیش-تعیّنی و کم-تعیّنی خصلتبندی کرد. گشایش این تنش و حل این تضاد در فرآیند جنبش اجتماعی، راههای شکلپذیریِ وجوه انقلابی را میگشاید. خصلت بیش-تعیّنی، از یکسو عمل را در قلمروی وسیعتر تسهیل میکند و راه مشارکت واقعی در کردار اجتماعی تودهوار افراد و گروههای اجتماعی متنوعی را هموار میسازد؛ از سوی دیگر، امکان تأویل انگیزهها و هدفهای این کردار را گسترش میدهد، به نحوی که ایدئولوژیهای گوناگون میتوانند با «همزیستی» در کنار یکدیگر، مشروعیت آن کردار را توجیه کنند. کم-تعیّنی، حوزهی عمل را محدود میکند و از اینرو با کمبود یا بحران تأویلها دست به گریبان است. گشایش نهایی این تنش، مبارزه و پالایش تأویلهای ناشی از بیش-تعیّنی و والایش و استحکام تأویلهای هنوز غایبِ ناشی از کم-تعیّنی را به عرصهی مبارزهی طبقاتی و نبردی هژمونیک میکشاند.
🔸بدیهی است که گشایش این تنش و حل این تضاد به سهم خود گام موثری در حل مسئلهی بسیار پراهمیت سازمانیابی و راهبری جنبش برخواهد داشت.
🔸 پراتیک خودزاینده به معنای اختراع دوبارهی همهی دانش و تجربهی مبارزات رهاییبخشِ دستکم دو سدهی پیشین در جهان نیست. پراتیک خودزاینده فقط مدعی است که نباید خودزایندگیِ پراتیک را در چارچوب انتظارات و توقعات ایدئولوژیک اسیر کرد، بلکه شکوفایی و زایندگی پراتیک را عنصر سرشتیِ آن دانست و این شکوفایی و زایندگی را در فرآیند مبارزهی سیاسی و رهاییبخش و در دیالکتیک نقد منفی/نقد مثبت، لحاظ کرد. پراتیک خودزاینده اختراع دوبارهی چرخهای شناختهشدهی مبارزه نیست، بلکه برشناسی چرخها و چرخدندههای بزرگ و کوچکی است که مبارزه و هر پراتیک مشخص میسازد؛ همچنین نگاه و رویکردی انتقادی به همهی چرخها یا دستآوردهای موجود است، چنانکه بتوان بنا بر نیازهای یک پراتیک مشخص، چرخ تازهای را جایگزین چرخی کهنه کرد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3dQ
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#خیزش_انقلابی
#کمال_خسروی
👇🏼
🖋@naghd_com
نوشتهی: کمال خسروی
۲۳ اکتبر ۲۰۲۲
🔸 خیزش انقلابی کنونی و شکلپذیری وجوه وجودیِ انقلابیاش را میتوان در تنش بیش-تعیّنی و کم-تعیّنی خصلتبندی کرد. گشایش این تنش و حل این تضاد در فرآیند جنبش اجتماعی، راههای شکلپذیریِ وجوه انقلابی را میگشاید. خصلت بیش-تعیّنی، از یکسو عمل را در قلمروی وسیعتر تسهیل میکند و راه مشارکت واقعی در کردار اجتماعی تودهوار افراد و گروههای اجتماعی متنوعی را هموار میسازد؛ از سوی دیگر، امکان تأویل انگیزهها و هدفهای این کردار را گسترش میدهد، به نحوی که ایدئولوژیهای گوناگون میتوانند با «همزیستی» در کنار یکدیگر، مشروعیت آن کردار را توجیه کنند. کم-تعیّنی، حوزهی عمل را محدود میکند و از اینرو با کمبود یا بحران تأویلها دست به گریبان است. گشایش نهایی این تنش، مبارزه و پالایش تأویلهای ناشی از بیش-تعیّنی و والایش و استحکام تأویلهای هنوز غایبِ ناشی از کم-تعیّنی را به عرصهی مبارزهی طبقاتی و نبردی هژمونیک میکشاند.
🔸بدیهی است که گشایش این تنش و حل این تضاد به سهم خود گام موثری در حل مسئلهی بسیار پراهمیت سازمانیابی و راهبری جنبش برخواهد داشت.
🔸 پراتیک خودزاینده به معنای اختراع دوبارهی همهی دانش و تجربهی مبارزات رهاییبخشِ دستکم دو سدهی پیشین در جهان نیست. پراتیک خودزاینده فقط مدعی است که نباید خودزایندگیِ پراتیک را در چارچوب انتظارات و توقعات ایدئولوژیک اسیر کرد، بلکه شکوفایی و زایندگی پراتیک را عنصر سرشتیِ آن دانست و این شکوفایی و زایندگی را در فرآیند مبارزهی سیاسی و رهاییبخش و در دیالکتیک نقد منفی/نقد مثبت، لحاظ کرد. پراتیک خودزاینده اختراع دوبارهی چرخهای شناختهشدهی مبارزه نیست، بلکه برشناسی چرخها و چرخدندههای بزرگ و کوچکی است که مبارزه و هر پراتیک مشخص میسازد؛ همچنین نگاه و رویکردی انتقادی به همهی چرخها یا دستآوردهای موجود است، چنانکه بتوان بنا بر نیازهای یک پراتیک مشخص، چرخ تازهای را جایگزین چرخی کهنه کرد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3dQ
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#خیزش_انقلابی
#کمال_خسروی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
بهار رزمندگان، پاییز ستمگران
نوشتهی: کمال خسروی در ابعادی جهانی/تاریخی میتوان گفت که بار دیگر ممکن است فرصتی تاریخی پیش آید و بار دیگر، چپ آماده نیست. شاید این ناآمادگی ــ بهرغم ستایش دستآوردهای تجربهی مبارزاتی و نظری مب…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ ناظران کبیر و خیزش ستمدیدگان در ایران
▫️ قدرتهای جهانی در کدام سو ایستادهاند؟
نوشتهی: امین حصوری
29 اکتبر 2022
🔸 بگذارید حرف آخر را اول بزنیم: هیچ قدرتی در جهان نفع مشترکی با ستمدیدگان جغرافیای سیاسیِ ایران ندارد. اینکه اکثر سیاستمداران «جهان غرب»، که ظاهراً دشمنان نظام اسلامی ایران تلقی میشوند، در دفاع از حقانیت این خیزش یا در نکوهش (محتاطانهی) سرکوب معترضانْ ژستهایی رسانهای و دیپلماتیک گرفتند، به این تصور عامیانه دامن زده که گویا بناست (یا ممکن است) که این خیزشْ متحدانی از میان قدرتهای خارجی بیابد. این «امید»، که ترجمانیست از باور سمج «دشمنِ دشمنِ منْ دوستِ من است!»، اغلب در پس درکی عملگرایانه و تاکتیکی از مبارزهی سیاسی سنگر میگیرد؛ تاکتیکی که خود ریشه در درک ویژهای از مناسبات جهانی قدرت و نیز استراتژیِ مبارزه دارد. آرایش میدان نبردهای ژئوپولتیکی هم ظاهراً شواهدی در تأیید و تقویت چنین دریافت و رهیافتی عرضه میکند، که بیان فشردهی آن چنین است: «دولت ایران در بطن نبردی فرساینده با دولت آمریکا و متحدان غربیاش قرار دارد. برآمدن قدرتهای نوظهور شرقی (روسیه و چین) و قطبیشدنِ دوبارهی نظام قدرت جهانی، موجب نزدیکی راهبردی ایران به اردوگاه شرقی شده است. بنابراین، همانگونه که دولت روسیه حمایتی تمامقد از دولت ایران میکند، منافع دولت آمریکا و متحدانش هم ایجاب میکند که از خیزشی که یحتمل به فروپاشی دولت ایران بیانجامد حمایت کنند.»
🔸 این نوشتار جستاریست در نقد این «محاسبهی سرراستِ دو دو تا ــ چهار تا»، و توضیحی بر داعیه/گزارهي ابتدایی متن. هستهی اصلی استدلالی این متن، تحلیلی نظری از جایگاه جغرافیای سیاسی ایران در بافتار نظم جهانیِ معاصر است. با تکیه بر این تحلیل، ادامهی نوشتار نقدیست بر رویکردی که در فراز و نشیب خیزش انقلابی حاضر میکوشد ــ بار دیگر ــ راهکار کهنهی توسل به دولتهای غربی را، همچون ضرورتی برای بهثمرنشستن خیزش، برجسته سازد.
🔸 این پرسش همچنان بهقوت خود باقیست که چرا خواست ستمدیدگان ایران برای خلاصی از سلطهی رژیم مسلط نتواند موقتاً با خواست قدرتهای غربی برای تضعیف دولت ایران همپوشانی بیابد؟ پاسخ فشرده این است که برخلاف تبلیغات رژیم ایران و جریانات و رسانههای شبهآنتیامپریالیست (محور مقاومتی)، که از برجستهسازی خطر دشمنان خارجی تغذیه میکنند، خواست واقعی دولتهای غربی صرفاً تشدید فشارها بر دولت ایران برای مطیعسازی و سوقدادن آن بهسمت اردوگاه غربیست، نه سرنگونی دولت ایران. اما چرا؟ برای توضیح دلایل این امر باید به بافتار نظم جهانی و مناسبات قدرتِ پس پشت آن نظری بیاندازیم، تا به جایگاه دولت ایران در این بافتار و دلالتهای آن برسیم. چون در جهان درهمتنیدهی معاصر، فهم مسئلهی ایران در انتزاع (جدایی) از نظم جهانی و نظام قدرتِ محافظ آن ممکن نیست. اینکه متأثر از رویکردهای حقوقبشری و لیبرالْ «مسئلهی ایران» اغلب مجزا از مناسبات جهانیِ سلطه انگاشته شده و به استبداد دینی و اقتصاد رانتی فروکاسته میشود، نشاندهندهی هژمونی روششناسی پوزیتیویستی بر ساحت فکریِ جوامع امروزیست. خواهیم دید که این خطای روششناختی نه صرفاً در سپهر اندیشه، بلکه بیش از آن در حوزهی تدوین استراتژی سیاسیْ معضلساز میشود: جاییکه ــ بر پایهی چنین درکی ــ بخشی از قدرتهای جهانی همچون متحدان بالقوهی مردمان ستمدیده برای رسیدن به آزادی معرفی میگردند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3em
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #قیام_ژینا
#امین_حصوری #نظم_جهانی #امپریالیسم
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ ناظران کبیر و خیزش ستمدیدگان در ایران
▫️ قدرتهای جهانی در کدام سو ایستادهاند؟
نوشتهی: امین حصوری
29 اکتبر 2022
🔸 بگذارید حرف آخر را اول بزنیم: هیچ قدرتی در جهان نفع مشترکی با ستمدیدگان جغرافیای سیاسیِ ایران ندارد. اینکه اکثر سیاستمداران «جهان غرب»، که ظاهراً دشمنان نظام اسلامی ایران تلقی میشوند، در دفاع از حقانیت این خیزش یا در نکوهش (محتاطانهی) سرکوب معترضانْ ژستهایی رسانهای و دیپلماتیک گرفتند، به این تصور عامیانه دامن زده که گویا بناست (یا ممکن است) که این خیزشْ متحدانی از میان قدرتهای خارجی بیابد. این «امید»، که ترجمانیست از باور سمج «دشمنِ دشمنِ منْ دوستِ من است!»، اغلب در پس درکی عملگرایانه و تاکتیکی از مبارزهی سیاسی سنگر میگیرد؛ تاکتیکی که خود ریشه در درک ویژهای از مناسبات جهانی قدرت و نیز استراتژیِ مبارزه دارد. آرایش میدان نبردهای ژئوپولتیکی هم ظاهراً شواهدی در تأیید و تقویت چنین دریافت و رهیافتی عرضه میکند، که بیان فشردهی آن چنین است: «دولت ایران در بطن نبردی فرساینده با دولت آمریکا و متحدان غربیاش قرار دارد. برآمدن قدرتهای نوظهور شرقی (روسیه و چین) و قطبیشدنِ دوبارهی نظام قدرت جهانی، موجب نزدیکی راهبردی ایران به اردوگاه شرقی شده است. بنابراین، همانگونه که دولت روسیه حمایتی تمامقد از دولت ایران میکند، منافع دولت آمریکا و متحدانش هم ایجاب میکند که از خیزشی که یحتمل به فروپاشی دولت ایران بیانجامد حمایت کنند.»
🔸 این نوشتار جستاریست در نقد این «محاسبهی سرراستِ دو دو تا ــ چهار تا»، و توضیحی بر داعیه/گزارهي ابتدایی متن. هستهی اصلی استدلالی این متن، تحلیلی نظری از جایگاه جغرافیای سیاسی ایران در بافتار نظم جهانیِ معاصر است. با تکیه بر این تحلیل، ادامهی نوشتار نقدیست بر رویکردی که در فراز و نشیب خیزش انقلابی حاضر میکوشد ــ بار دیگر ــ راهکار کهنهی توسل به دولتهای غربی را، همچون ضرورتی برای بهثمرنشستن خیزش، برجسته سازد.
🔸 این پرسش همچنان بهقوت خود باقیست که چرا خواست ستمدیدگان ایران برای خلاصی از سلطهی رژیم مسلط نتواند موقتاً با خواست قدرتهای غربی برای تضعیف دولت ایران همپوشانی بیابد؟ پاسخ فشرده این است که برخلاف تبلیغات رژیم ایران و جریانات و رسانههای شبهآنتیامپریالیست (محور مقاومتی)، که از برجستهسازی خطر دشمنان خارجی تغذیه میکنند، خواست واقعی دولتهای غربی صرفاً تشدید فشارها بر دولت ایران برای مطیعسازی و سوقدادن آن بهسمت اردوگاه غربیست، نه سرنگونی دولت ایران. اما چرا؟ برای توضیح دلایل این امر باید به بافتار نظم جهانی و مناسبات قدرتِ پس پشت آن نظری بیاندازیم، تا به جایگاه دولت ایران در این بافتار و دلالتهای آن برسیم. چون در جهان درهمتنیدهی معاصر، فهم مسئلهی ایران در انتزاع (جدایی) از نظم جهانی و نظام قدرتِ محافظ آن ممکن نیست. اینکه متأثر از رویکردهای حقوقبشری و لیبرالْ «مسئلهی ایران» اغلب مجزا از مناسبات جهانیِ سلطه انگاشته شده و به استبداد دینی و اقتصاد رانتی فروکاسته میشود، نشاندهندهی هژمونی روششناسی پوزیتیویستی بر ساحت فکریِ جوامع امروزیست. خواهیم دید که این خطای روششناختی نه صرفاً در سپهر اندیشه، بلکه بیش از آن در حوزهی تدوین استراتژی سیاسیْ معضلساز میشود: جاییکه ــ بر پایهی چنین درکی ــ بخشی از قدرتهای جهانی همچون متحدان بالقوهی مردمان ستمدیده برای رسیدن به آزادی معرفی میگردند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3em
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #قیام_ژینا
#امین_حصوری #نظم_جهانی #امپریالیسم
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
ناظران کبیر و خیزش ستمدیدگان در ایران
قدرتهای جهانی در کدام سو ایستادهاند؟ نوشتهی: امین حصوری جان کلام آنکه تثبیت و پیکریابی یک خیزش در چهرهها، مقدمهی استحاله و ادغام آن در نظم مسلط است. خیزش ژینا برای تحقق افق انقلابیِاش تنها م…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان!
▫️ مسیرها و چالشهای پیشِ روی جنبش دانشجویی
جمعی از دانشجویان
1 نوامبر 2022
📝 توضیح نقد: نوشتهی حاضر از سوی گروهی از دانشجویان برای سایت نقد ارسال شده است و با توجه به شرایط جنبش بدون ذکر نام نویسندگان منتشر میشود.
🔸 اوجگیری جنبش دانشجویی و کنشهای شکوهمند دانشجویان در چند هفتهی اخیر نویدبخش روزگاری نو در همگامی جنبشهای گوناگون اعتراضی در سراسر جامعه است. اشکال مختلف بروز این کنشها، از تجمع و تحصن گرفته تا اعتصاب و بیانیه، بخش مهمی از خیزش انقلابی این روزهای کشور است. اما تداوم و اثرگذاری جنبش دانشجویی مستلزم بررسی دقیقتر ویژگیهای فضای دانشگاه و شرایط خاص دانشجو در مقام سوژهای صنفی- سیاسی از یک سو، و واکاوی عمیق اقدامات فعلی و آتی رژیم برای سرکوب دانشجویان از سوی دیگر است. نکاتی که در ادامه میآید پیشنهادات و مسائلی تاکتیکی است که بحث و گفتوگوی بیشتر دربارهشان میتواند به درک عمیقتر مسیر و چالشهای پیشِ رو یاری برساند.
🔸 مهمترین مسئله در نظر گرفتن این نکته است که خیزش انقلابی کنونی برآیندی است از تمامی تضادهای جنسیتی، اتنیکی، اقتصادی و اجتماعیِ جامعه با رژیم حاکم، و به همین دلیل نمیتوان هیچ بخشی از خیزش را برابر با کلیت آن قلمداد کرد. به این ترتیب، جنبش دانشجویی نه «موتور پیشران» جامعه است و نه نماینده و مظهر آن، بلکه بخشی از این جنبش گسترده و سراسری است و باید با شناخت دقیق امکانها و بالقوگیهای خود با جنبش همراهی کند. بدیهی است که هیچ بخشی از جنبش صرفاً با اتکا به نیروی خود نمیتواند به سرنگونی رژیم، خواست اصلی و نهایی همهی مشارکتکنندگان، برسد، بنابراین از آنجا که چشمانداز پیشِ روی خیزش فقطوفقط با همیاری و همراهی تمامی بخشها حاصل میشود، همهی شاخههای متنوع باید تاکتیکهایی را به خدمت بگیرند تا در مسیر بلند رسیدن به هدف بیشترین اثرگذاری و بیشترین امکان مبارزهی مداوم را داشته باشند.
🔸 نباید از یاد برد که خیزش انقلابی جاری در ابتدای مسیر بلندِ پیشِ روی خود قرار دارد و موفقیت در این مسیر مستلزم آمادگی برای کنشهای جمعی در میانمدت و بلندمدت است. مهمترین کار شکل دادن به شبکهها و تشکیلاتی است که میتواند در روزهای تعیینکننده گامی برگشتناپذیر رو به پیش بردارد. تشکیل کمیتههای اعتصاب، کمیتهی پیگیری وضعیت دانشجویان زندانی و تعلیقی، کمیتهی حقوقی برای مشاورهی حقوقی به زندانیان دانشجو و غیردانشجو، کمیتهی اسکان برای دانشجویان خوابگاهی که از حضور در خوابگاه منع شدهاند یا بنابه شرایط امنیتی امکان بازگشت به خوابگاه را ندارند، و همینطور کمک به اسکان خانوادهی زندانیانی که از شهرهای دیگر برای پیگیری وضعیت زندانیان خود میآیند و... از جمله اقداماتی است که میتوان انجام داد. همچنین باید در نظر داشت که تکیهی بیشازحد به تشکلهای علنی، برای مثال شوراهای صنفی، با این خطر روبهروست که با دستگیری فعالانِ اغلب شناختهشدهی صنفی امکان دارد بخش مهمی از ارتباطات از میان برود و روند مبارزه مخدوش شود. از همین حالا باید شروع به تشکیل کمیتهها و تشکیلات تازه کرد...
🔹 متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3eM
#زن_زندگی_آزادی #قیام_ژینا
#جنبش_دانشجویی #سرکوب_دانشگاه
#مهسا_امینی
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان!
▫️ مسیرها و چالشهای پیشِ روی جنبش دانشجویی
جمعی از دانشجویان
1 نوامبر 2022
📝 توضیح نقد: نوشتهی حاضر از سوی گروهی از دانشجویان برای سایت نقد ارسال شده است و با توجه به شرایط جنبش بدون ذکر نام نویسندگان منتشر میشود.
🔸 اوجگیری جنبش دانشجویی و کنشهای شکوهمند دانشجویان در چند هفتهی اخیر نویدبخش روزگاری نو در همگامی جنبشهای گوناگون اعتراضی در سراسر جامعه است. اشکال مختلف بروز این کنشها، از تجمع و تحصن گرفته تا اعتصاب و بیانیه، بخش مهمی از خیزش انقلابی این روزهای کشور است. اما تداوم و اثرگذاری جنبش دانشجویی مستلزم بررسی دقیقتر ویژگیهای فضای دانشگاه و شرایط خاص دانشجو در مقام سوژهای صنفی- سیاسی از یک سو، و واکاوی عمیق اقدامات فعلی و آتی رژیم برای سرکوب دانشجویان از سوی دیگر است. نکاتی که در ادامه میآید پیشنهادات و مسائلی تاکتیکی است که بحث و گفتوگوی بیشتر دربارهشان میتواند به درک عمیقتر مسیر و چالشهای پیشِ رو یاری برساند.
🔸 مهمترین مسئله در نظر گرفتن این نکته است که خیزش انقلابی کنونی برآیندی است از تمامی تضادهای جنسیتی، اتنیکی، اقتصادی و اجتماعیِ جامعه با رژیم حاکم، و به همین دلیل نمیتوان هیچ بخشی از خیزش را برابر با کلیت آن قلمداد کرد. به این ترتیب، جنبش دانشجویی نه «موتور پیشران» جامعه است و نه نماینده و مظهر آن، بلکه بخشی از این جنبش گسترده و سراسری است و باید با شناخت دقیق امکانها و بالقوگیهای خود با جنبش همراهی کند. بدیهی است که هیچ بخشی از جنبش صرفاً با اتکا به نیروی خود نمیتواند به سرنگونی رژیم، خواست اصلی و نهایی همهی مشارکتکنندگان، برسد، بنابراین از آنجا که چشمانداز پیشِ روی خیزش فقطوفقط با همیاری و همراهی تمامی بخشها حاصل میشود، همهی شاخههای متنوع باید تاکتیکهایی را به خدمت بگیرند تا در مسیر بلند رسیدن به هدف بیشترین اثرگذاری و بیشترین امکان مبارزهی مداوم را داشته باشند.
🔸 نباید از یاد برد که خیزش انقلابی جاری در ابتدای مسیر بلندِ پیشِ روی خود قرار دارد و موفقیت در این مسیر مستلزم آمادگی برای کنشهای جمعی در میانمدت و بلندمدت است. مهمترین کار شکل دادن به شبکهها و تشکیلاتی است که میتواند در روزهای تعیینکننده گامی برگشتناپذیر رو به پیش بردارد. تشکیل کمیتههای اعتصاب، کمیتهی پیگیری وضعیت دانشجویان زندانی و تعلیقی، کمیتهی حقوقی برای مشاورهی حقوقی به زندانیان دانشجو و غیردانشجو، کمیتهی اسکان برای دانشجویان خوابگاهی که از حضور در خوابگاه منع شدهاند یا بنابه شرایط امنیتی امکان بازگشت به خوابگاه را ندارند، و همینطور کمک به اسکان خانوادهی زندانیانی که از شهرهای دیگر برای پیگیری وضعیت زندانیان خود میآیند و... از جمله اقداماتی است که میتوان انجام داد. همچنین باید در نظر داشت که تکیهی بیشازحد به تشکلهای علنی، برای مثال شوراهای صنفی، با این خطر روبهروست که با دستگیری فعالانِ اغلب شناختهشدهی صنفی امکان دارد بخش مهمی از ارتباطات از میان برود و روند مبارزه مخدوش شود. از همین حالا باید شروع به تشکیل کمیتهها و تشکیلات تازه کرد...
🔹 متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3eM
#زن_زندگی_آزادی #قیام_ژینا
#جنبش_دانشجویی #سرکوب_دانشگاه
#مهسا_امینی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
قسم به خون یاران، ایستادهایم تا پایان!
مسیرها و چالشهای پیشِ روی جنبش دانشجویی میدانیم که رژیم بهشدت میکوشد شرایط جامعه را عادی جلوه دهد و خیزش را پدیدهای کمدامنه و گذرا معرفی کند. این نکتهای است که میتواند بسیار مفید باشد. در ش…
📝 شکست سکوت
«باید با تمام توان از تسلیم شدن به تئوریهای توطئه و فروغلتیدن به تخطئهی جنبش پرهیز کرد؛ نه از اینرو که ممکن است این تئوریها خطا باشند، بلکه به این دلیل که دشمنان هر جنبش آزادیخواهانه و انقلابی واقعی، از هیچ کوششی برای بیاعتبار کردن آن، حتی از اختراع و شایع کردن توطئههای دروغین اِبا نخواهند داشت. برعکس، با جدی گرفتن اینگونه شواهد و با افشای آنها باید نشان داد که حتی آنجا که واقعیت دارند، آتشی را افروختهاند، که دیر یا زود، دامنگیر خود آنها نیز خواهد شد. دلنگرانان پروسواس و دلسوزی که بنا بر تجربههای بسیار، هراس دارند جنبش تهیدستان از سر ناآگاهی بازیچه و قربانی طرحها و توطئههای داخلی و خارجی شود، باید بکوشند به وظیفهی روشنگرانهشان در راستای اعتلای همین جنبش و در خدمت آن عمل کنند؛ مبادا در انکار مشروعیت و حقانیتش.»
(کمال خسروی، «شکست سکوت»، ۱۳۹۶)
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#خیزش_انقلابی
#قیام_ژینا
🖋@naghd_com
«باید با تمام توان از تسلیم شدن به تئوریهای توطئه و فروغلتیدن به تخطئهی جنبش پرهیز کرد؛ نه از اینرو که ممکن است این تئوریها خطا باشند، بلکه به این دلیل که دشمنان هر جنبش آزادیخواهانه و انقلابی واقعی، از هیچ کوششی برای بیاعتبار کردن آن، حتی از اختراع و شایع کردن توطئههای دروغین اِبا نخواهند داشت. برعکس، با جدی گرفتن اینگونه شواهد و با افشای آنها باید نشان داد که حتی آنجا که واقعیت دارند، آتشی را افروختهاند، که دیر یا زود، دامنگیر خود آنها نیز خواهد شد. دلنگرانان پروسواس و دلسوزی که بنا بر تجربههای بسیار، هراس دارند جنبش تهیدستان از سر ناآگاهی بازیچه و قربانی طرحها و توطئههای داخلی و خارجی شود، باید بکوشند به وظیفهی روشنگرانهشان در راستای اعتلای همین جنبش و در خدمت آن عمل کنند؛ مبادا در انکار مشروعیت و حقانیتش.»
(کمال خسروی، «شکست سکوت»، ۱۳۹۶)
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#خیزش_انقلابی
#قیام_ژینا
🖋@naghd_com
▫️ قیام ژینا و گشایش چشماندازهای هنری:
▫️ سینما پس از جمهوری اسلامی
نوشتهی: آرش اسدی
9 نوامبر 2022
🔸 خیزش انقلابی ژینا با گذر از هفتهی هشتم، برای نخستین بار احتمال، امکان، تصور یا رویای «روزی پس از جمهوری اسلامی» را در چشمانداز جامعهی ایران قرار میدهد. دستکم میتوان در عالم نظر، جهانی بدون رژیم ولایت فقیه را تصور کرد. به میزان ظلمهایی که این دستگاه ستم اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک بر تاریخ معاصر ایران روا کرد، به شمار بیشمار زندگیای که جمهوری اسلامی تباه کرد، اکنون میتوان برای نخستین بار، به همان تعداد بیشمار، دلایلی امیدبخش برای ترسیم رویای جهانِ پس از رژیم ولایت فقیه داشت.
🔸 روایت و بیان آنچه بر زندگیهای ما رفته است، بخشی از پروژهی بدیل خواهد بود. بیان خواستها، آرزوها، رویاها و حتی کابوسهای از دست رفته، از طریق زبان هنر، تنها نفی نظم مسلط جمهوری اسلامی نیست، ارزندگی آن در طرح خلاقانهی جهانی نوینی است که میتواند روزی در دسترس قرار گیرد. به پاس هر زندگیای که رژیم نابود کرد، به یاد هر تک لبخند یا گریه، میتوان گسترهای عظیم از امکانات خلاقانه برای بدیل این رژیم به وجود آورد. ساخت آینده، ساخت فردای بدون جمهوری اسلامی، میتواند بازتاب خود را در تمام این روایتها بیابد. هنر ضرورتاً وادی مجزایی از زیست روزمره نیست، کالای تجملی نیست که تنها در اختیار عدهی قلیلی باشد. قیام ژینا برای نخستین بار امکان ایجاد چشماندازهای متعددی را در برابر هنر قرار داده است. تولید و تکثیر ایدههای درخشان هنری، در همین چند هفته خود گویای اهمیت اندیشیدن به وضعیت و جایگاه آیندهی هنر است. با امحای تدریجی دستگاه سرکوبْ فرصت شکوفایی هنری پیش میآید، فرصتی که تا پیش از قیام ژینا چندان در افق دید نبود.
🔸 تداوم و تعمیق خیزش و تکمیل انقلاب، ما را با یک سوال ساده، دستکم در یک زمینهی خاص مواجه میکند: هنر پس از این تجربهی مهیب، تجربهای که هنوز فرصت تولید زبانی برای بیان کافی و وافی آن ایجاد نشده است، چگونه میتواند خود را از خوناب رژیم جمهوری اسلامی بشوید؟ آیا اساساً ممکن است انباشت دههها پلشتیای را که تارک «هنر ایرانی» را نیز دربرگرفته بود، با تغییری در قوانین فراموش کرد و به پیش رفت؟ آیا مشخصاً سینما پس از جمهوری اسلامی تداوم سینمایِ پیش از انقلاب آتی خواهد بود؟ یا یک سوال حاشیهای، چه بیان سینماییای، کدام زبان هنری، قادر به تصویر و توصیف آنچه بر ما رفت خواهد بود؟ کدام شکل تجربی سینمایی قادر خواهد بود حتا گوشهای از دهشتِ هول و سیلاب بلایی را که روزگاری جمهوری اسلامی نام داشت توصیف کند؟ چنین هنری چه نسبتی با پیش از خیزش انقلابی ژینا خواهد داشت؟ و چه سرنوشتی پیشاروی هنرمندانی خواهد بود که مستقیم و غیرمستقیم وابستهی حکومت هستند؟ عدهای از اینان اگر طناب دار به گردن نوید افکاری نینداختند اما با ساخت فیلم و تولید پروپاگاندا برای رژیم، جمهوریِ طناب دار را توجیه کردند، حرمت انسان را با هنر خود به منتهای تباهی و حقارت بردند، آیا باید فراموش کنیم؟ آن هم به طور دسته جمعی؟
🔸 در این نوشته ابتدا در اشارهای گذرا کلیتی از جریان سینمایِ رسمی ایران طرح میشود، سپس به نسبت خیزش انقلابی ژینا و بقا یا امحای جناح بااعتبارِ سینمایِ رسمی ایران، که از آن با عنوان «سینمای کارمندانِ بانک» یاد میکنیم، پرداخته میشود. در آخر به مسئولیت فردی هنرمند یا مشخصاً در این مورد خاص سینماگر اشاره میشود. در این متن، هر نوع ارجاع به ایدئولوژی جمهوری اسلامی، با در نظر گرفتن تمامیت آن به عنوان ساختاری نظامی، سرمایهداری و مذهبی پیش فرض گرفته شده است. پرواضح است که هرگونه بحث و اندیشه، یا بنا نهادن شکل سینماییِ متفاوت از جریان رو به افول کنونی، تنها در پروسهای جمعی و از خلال کنش و گفتوگویی جمعی حاصل میشود و خارج از توان و موضوعیت این نوشته است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3fD
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
#خیزش_انقلابی #هنر_انقلاب
#سینما #آرش_اسدی
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ سینما پس از جمهوری اسلامی
نوشتهی: آرش اسدی
9 نوامبر 2022
🔸 خیزش انقلابی ژینا با گذر از هفتهی هشتم، برای نخستین بار احتمال، امکان، تصور یا رویای «روزی پس از جمهوری اسلامی» را در چشمانداز جامعهی ایران قرار میدهد. دستکم میتوان در عالم نظر، جهانی بدون رژیم ولایت فقیه را تصور کرد. به میزان ظلمهایی که این دستگاه ستم اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک بر تاریخ معاصر ایران روا کرد، به شمار بیشمار زندگیای که جمهوری اسلامی تباه کرد، اکنون میتوان برای نخستین بار، به همان تعداد بیشمار، دلایلی امیدبخش برای ترسیم رویای جهانِ پس از رژیم ولایت فقیه داشت.
🔸 روایت و بیان آنچه بر زندگیهای ما رفته است، بخشی از پروژهی بدیل خواهد بود. بیان خواستها، آرزوها، رویاها و حتی کابوسهای از دست رفته، از طریق زبان هنر، تنها نفی نظم مسلط جمهوری اسلامی نیست، ارزندگی آن در طرح خلاقانهی جهانی نوینی است که میتواند روزی در دسترس قرار گیرد. به پاس هر زندگیای که رژیم نابود کرد، به یاد هر تک لبخند یا گریه، میتوان گسترهای عظیم از امکانات خلاقانه برای بدیل این رژیم به وجود آورد. ساخت آینده، ساخت فردای بدون جمهوری اسلامی، میتواند بازتاب خود را در تمام این روایتها بیابد. هنر ضرورتاً وادی مجزایی از زیست روزمره نیست، کالای تجملی نیست که تنها در اختیار عدهی قلیلی باشد. قیام ژینا برای نخستین بار امکان ایجاد چشماندازهای متعددی را در برابر هنر قرار داده است. تولید و تکثیر ایدههای درخشان هنری، در همین چند هفته خود گویای اهمیت اندیشیدن به وضعیت و جایگاه آیندهی هنر است. با امحای تدریجی دستگاه سرکوبْ فرصت شکوفایی هنری پیش میآید، فرصتی که تا پیش از قیام ژینا چندان در افق دید نبود.
🔸 تداوم و تعمیق خیزش و تکمیل انقلاب، ما را با یک سوال ساده، دستکم در یک زمینهی خاص مواجه میکند: هنر پس از این تجربهی مهیب، تجربهای که هنوز فرصت تولید زبانی برای بیان کافی و وافی آن ایجاد نشده است، چگونه میتواند خود را از خوناب رژیم جمهوری اسلامی بشوید؟ آیا اساساً ممکن است انباشت دههها پلشتیای را که تارک «هنر ایرانی» را نیز دربرگرفته بود، با تغییری در قوانین فراموش کرد و به پیش رفت؟ آیا مشخصاً سینما پس از جمهوری اسلامی تداوم سینمایِ پیش از انقلاب آتی خواهد بود؟ یا یک سوال حاشیهای، چه بیان سینماییای، کدام زبان هنری، قادر به تصویر و توصیف آنچه بر ما رفت خواهد بود؟ کدام شکل تجربی سینمایی قادر خواهد بود حتا گوشهای از دهشتِ هول و سیلاب بلایی را که روزگاری جمهوری اسلامی نام داشت توصیف کند؟ چنین هنری چه نسبتی با پیش از خیزش انقلابی ژینا خواهد داشت؟ و چه سرنوشتی پیشاروی هنرمندانی خواهد بود که مستقیم و غیرمستقیم وابستهی حکومت هستند؟ عدهای از اینان اگر طناب دار به گردن نوید افکاری نینداختند اما با ساخت فیلم و تولید پروپاگاندا برای رژیم، جمهوریِ طناب دار را توجیه کردند، حرمت انسان را با هنر خود به منتهای تباهی و حقارت بردند، آیا باید فراموش کنیم؟ آن هم به طور دسته جمعی؟
🔸 در این نوشته ابتدا در اشارهای گذرا کلیتی از جریان سینمایِ رسمی ایران طرح میشود، سپس به نسبت خیزش انقلابی ژینا و بقا یا امحای جناح بااعتبارِ سینمایِ رسمی ایران، که از آن با عنوان «سینمای کارمندانِ بانک» یاد میکنیم، پرداخته میشود. در آخر به مسئولیت فردی هنرمند یا مشخصاً در این مورد خاص سینماگر اشاره میشود. در این متن، هر نوع ارجاع به ایدئولوژی جمهوری اسلامی، با در نظر گرفتن تمامیت آن به عنوان ساختاری نظامی، سرمایهداری و مذهبی پیش فرض گرفته شده است. پرواضح است که هرگونه بحث و اندیشه، یا بنا نهادن شکل سینماییِ متفاوت از جریان رو به افول کنونی، تنها در پروسهای جمعی و از خلال کنش و گفتوگویی جمعی حاصل میشود و خارج از توان و موضوعیت این نوشته است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3fD
#زن_زندگی_آزادی #مهسا_امینی
#خیزش_انقلابی #هنر_انقلاب
#سینما #آرش_اسدی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
قیام ژینا و گشایش چشماندازهای هنری
سینما پس از جمهوری اسلامی نوشتهی: آرش اسدی در این بین میتوان به امکانات زبانی رسانهی سینما اندیشید: سینما چه امکاناتی برای روایت زندگی دارد؟ روایت محذوفشدگان به چه شکلی میتواند در سینما بازتاب…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ «گیوتین»
▫️ نقد و بررسی ماهیت و مکانیزمهای قدرت استبدادی
نوشتهی: داریوش راد
16 نوامبر 2022
🔸 همزمان که این کلمات نوشته میشود، گسترهای از ابرهای سیاه برآمده از آتشی که برای چیرگی بر زنان و جوانان عصیانزده فوران کرده، و حرکت آن از بالای سر جلوی نور خورشید را گرفته، در گوشه و کنار ایران قابل مشاهده است. زنان و جوانان در خیابان و دانشگاه و مدارس به آسمان مینگرند و به زمانی فکر میکنند که آسمان به نظر آبی میرسید؛ وقتی که نور خورشید حداقل از بین ابرهای طوفانی خود را نشان میداد؛ آنها از خود میپرسند آیا آن روشنایی فقط خواب و خیال تعدادی انسان ناامید نبود؟ آیا از فاجعهای که اکنون در خیابان بر سر ما فرومیریزد زنده بیرون خواهیم آمد؟ آیا زندگی در آزادی و رهایی با ما فاصلهی چندانی ندارد؟ آیا این آتش مرگ را حقیقتاً میتوان به زودی خاموش کرد؟
🔸 همانطور که نمیتوانیم به دام این باور سادهلوحانه بیفتیم که مدینه فاضلهای در آیندهای نزدیک در انتظار این زنان و جوانان است، همچنین نمیتوانیم به سادگی تسلیم پیامبرانی شویم که از پایان تاریخ و فروپاشی انسان سخن میگویند. نه تنها به این دلیل که به زنان و جوانان عصیانزده در خیابان کمکی نمیکند، بلکه به این دلیل ساده که در طبیعت بشر پذیرش شکست نهایی وجود ندارد. همانطور که ارنست بلوخ در اثر خود «اصول امید» میگوید، «هرگاه که انسان در وضعیت نامطلوب قرار میگیرد، زندگی خصوصی و عمومی او را رویاها فرامیگیرند، رویای یک زندگی بهتر از آنچه تاکنون به او داده شده است.» او از رویاهای سرگردانی که بیهوده در تصورات روزانهی انسان پرورانده میشوند و هرگز واقعیتی قابل دوام و تداوم پیدا نمیکنند سخن نمیگوید. این رویا، در واقع درک پروژهای برای آینده است که رنج در بند بودن کنونی آنها را نفی میکند زیرا هم عملی و هم ضروری است. این رویا همان انگیزهی ارگانیک همهی انسانهای تحت ستم است، حتی بهرغم اینکه آنها را در مورد اهمیت این پروژه فریب داده باشند. با این حال، این را نیز میتوان فهمید که برای کسانی که با واقعگرایی ساختگی جامعهی سلسلهمراتبی سرمایهداری فریب خورده باشند هر پروژهای که بر امکان موفقیت انسان تأکید کند معمولاً پوچ و بیمعنی به نظر برسد. دقیقاً همچون کسی که در تاریکی برای مدت طولانی سکونت داشته و در نتیجه نور را فراموش کرده است، به همین دلیل به کوری تسلیم شدن برای او بسیار آسانتر از به یاد آوردن آن روشنایی است که زمانی با آن آشنا بوده است. در هر حال، هدف این نوشته یادآوری وجود نوری خارج از آن تاریکی محدودکنندهی اندیشه-عمل انسانهاست، و نشان دادن اینکه تنها راهی که میتواند ما را از تاریکی به روشنایی هدایت کند فقط امید به پیروزی انقلاب است.
🔸 در این مقاله سعی خواهد شد تا با یک چشم انداز تاریخی-اجتماعی پدیدهی قدرت از نوع استبدادی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم که برای ایجاد این سیستم غولپیکر سیاسی در اعماق و در زیر سطح جامعه قرار داده شده است و معمولاً اگرچه به آن نیمنگاهی انداخته میشود لیکن هیچگاه در عمق به آن پرداخته نشده است. این در واقع همان مسئلهای است که هر بار جامعهی آزادیخواه ایران به چیستی ستم و قیام، استیلاء و استقلال، استبداد و آزادی میرسد با آن مواجه میشود و به نظر میرسد اکنون نیز با ضرورتی انکارناپذیر به همان نقطه رسیده است. از این رو برای رسیدن به این مقصود در ادامه، ماهیت و مکانیزمهای قدرت استبدادی و ابزارها و اهداف آن را به گونهای که در اعماق جامعه توسط ساختارهای مختلف حاکمیتی شکل گرفته و حقانیت و مشروعیت یافتهاند به بحث خواهیم گذاشت...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3gn
#داریوش_راد
#زن_زندگی_آزادی #قیام_ژینا
#مهسا_امینی
#قدرت #نظام_استبدادی
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ «گیوتین»
▫️ نقد و بررسی ماهیت و مکانیزمهای قدرت استبدادی
نوشتهی: داریوش راد
16 نوامبر 2022
🔸 همزمان که این کلمات نوشته میشود، گسترهای از ابرهای سیاه برآمده از آتشی که برای چیرگی بر زنان و جوانان عصیانزده فوران کرده، و حرکت آن از بالای سر جلوی نور خورشید را گرفته، در گوشه و کنار ایران قابل مشاهده است. زنان و جوانان در خیابان و دانشگاه و مدارس به آسمان مینگرند و به زمانی فکر میکنند که آسمان به نظر آبی میرسید؛ وقتی که نور خورشید حداقل از بین ابرهای طوفانی خود را نشان میداد؛ آنها از خود میپرسند آیا آن روشنایی فقط خواب و خیال تعدادی انسان ناامید نبود؟ آیا از فاجعهای که اکنون در خیابان بر سر ما فرومیریزد زنده بیرون خواهیم آمد؟ آیا زندگی در آزادی و رهایی با ما فاصلهی چندانی ندارد؟ آیا این آتش مرگ را حقیقتاً میتوان به زودی خاموش کرد؟
🔸 همانطور که نمیتوانیم به دام این باور سادهلوحانه بیفتیم که مدینه فاضلهای در آیندهای نزدیک در انتظار این زنان و جوانان است، همچنین نمیتوانیم به سادگی تسلیم پیامبرانی شویم که از پایان تاریخ و فروپاشی انسان سخن میگویند. نه تنها به این دلیل که به زنان و جوانان عصیانزده در خیابان کمکی نمیکند، بلکه به این دلیل ساده که در طبیعت بشر پذیرش شکست نهایی وجود ندارد. همانطور که ارنست بلوخ در اثر خود «اصول امید» میگوید، «هرگاه که انسان در وضعیت نامطلوب قرار میگیرد، زندگی خصوصی و عمومی او را رویاها فرامیگیرند، رویای یک زندگی بهتر از آنچه تاکنون به او داده شده است.» او از رویاهای سرگردانی که بیهوده در تصورات روزانهی انسان پرورانده میشوند و هرگز واقعیتی قابل دوام و تداوم پیدا نمیکنند سخن نمیگوید. این رویا، در واقع درک پروژهای برای آینده است که رنج در بند بودن کنونی آنها را نفی میکند زیرا هم عملی و هم ضروری است. این رویا همان انگیزهی ارگانیک همهی انسانهای تحت ستم است، حتی بهرغم اینکه آنها را در مورد اهمیت این پروژه فریب داده باشند. با این حال، این را نیز میتوان فهمید که برای کسانی که با واقعگرایی ساختگی جامعهی سلسلهمراتبی سرمایهداری فریب خورده باشند هر پروژهای که بر امکان موفقیت انسان تأکید کند معمولاً پوچ و بیمعنی به نظر برسد. دقیقاً همچون کسی که در تاریکی برای مدت طولانی سکونت داشته و در نتیجه نور را فراموش کرده است، به همین دلیل به کوری تسلیم شدن برای او بسیار آسانتر از به یاد آوردن آن روشنایی است که زمانی با آن آشنا بوده است. در هر حال، هدف این نوشته یادآوری وجود نوری خارج از آن تاریکی محدودکنندهی اندیشه-عمل انسانهاست، و نشان دادن اینکه تنها راهی که میتواند ما را از تاریکی به روشنایی هدایت کند فقط امید به پیروزی انقلاب است.
🔸 در این مقاله سعی خواهد شد تا با یک چشم انداز تاریخی-اجتماعی پدیدهی قدرت از نوع استبدادی را مورد نقد و بررسی قرار دهیم که برای ایجاد این سیستم غولپیکر سیاسی در اعماق و در زیر سطح جامعه قرار داده شده است و معمولاً اگرچه به آن نیمنگاهی انداخته میشود لیکن هیچگاه در عمق به آن پرداخته نشده است. این در واقع همان مسئلهای است که هر بار جامعهی آزادیخواه ایران به چیستی ستم و قیام، استیلاء و استقلال، استبداد و آزادی میرسد با آن مواجه میشود و به نظر میرسد اکنون نیز با ضرورتی انکارناپذیر به همان نقطه رسیده است. از این رو برای رسیدن به این مقصود در ادامه، ماهیت و مکانیزمهای قدرت استبدادی و ابزارها و اهداف آن را به گونهای که در اعماق جامعه توسط ساختارهای مختلف حاکمیتی شکل گرفته و حقانیت و مشروعیت یافتهاند به بحث خواهیم گذاشت...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3gn
#داریوش_راد
#زن_زندگی_آزادی #قیام_ژینا
#مهسا_امینی
#قدرت #نظام_استبدادی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
«گیوتین»
نقد و بررسی ماهیت و مکانیزمهای قدرت استبدادی نوشتهی: داریوش راد در ایران برتری جنسیتی یک فلسفهی محوری نظام استبداد دینی برای توجیه است، زیرا ساختارهای قدرت با استفاده از بنیادهای ذهنی ایدئولوژی …
ماشین خونریز رژیم جلاد جمهوری اسلامی به حرکت افتاده است. متوقفش سازیم!
سردمداران جانی جمهوری اسلامی که تاکنون از هیچ اقدامی برای به سکوت کشاندن تودههای مردم دریغ نکردهاند، در آخرین اقدام خود در ساعات بامدادی امروز بعد از وقفهای چند روزه رذیلانه مجیدرضا رهنورد یکی دیگر از معترضان جوان را در مشهد در مقابل چشمان هار و وقیح بسیجیهای سرکوبگر و هلهلهی و شادی مزدوران قاتل به دار آویختند. رژیم جنایتکار بعد از اعدام محسن شکاری که بیگمان آزمایشی برای سنجش واکنش مردم ایران و جهان بود، آنگاه که از واکنشهای ضعیف و پراکنده و بیاثر اطمینان یافت، به قتل دومی دست یازید. این ماشین کشتار که از ابتدای سال ۵۷ تا به همین امروز بیوقفه سر جوانان عزیز ما را بالای دار برده است متوقف نخواهد شد و اشتهای سیریناپذیر و عطش خونریز خود را برای حفظ نظام رسوایش تازه و تیزتر خواهد کرد. اما همزمان آتش خشم مردم را نیز شعلهورتر خواهد ساخت. تنها راه برای خاتمه دادن به این کشتار اقدام متحد تودههای مردم ایران و جهان در مخالفت با اعدام است. بدون مبارزه برای رسوا کردن سیاست جنایتکارانه سردمداران رژیم، بدون کوشش ایرانیان مترقی در خارج از کشور برای رساندن صدای مبارزان دربند ایران به تمامی مجامع عمومی، بدون مقاومت همه جانبه و فراگیر مردم ایران این ماشین کشتار باز نخواهد ایستاد و همچون پیشینهی سیاه دهههای گذشته انتقام خود را از مبارزهی جانانهی ماههای اخیر خواهد گرفت.
زنده باد مقاومت!
برچیده باد داغ و درفش و اعدام!
زن زندگی آزادی!
✊🏼✊🏼
#قیام_علیه_اعدام
#نه_به_شکنجه
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#StopExecutionsInIran
#مهسا_امینی
#محسن_شکاری
#مجیدرضا_رهنورد
🖋@naghd_com
سردمداران جانی جمهوری اسلامی که تاکنون از هیچ اقدامی برای به سکوت کشاندن تودههای مردم دریغ نکردهاند، در آخرین اقدام خود در ساعات بامدادی امروز بعد از وقفهای چند روزه رذیلانه مجیدرضا رهنورد یکی دیگر از معترضان جوان را در مشهد در مقابل چشمان هار و وقیح بسیجیهای سرکوبگر و هلهلهی و شادی مزدوران قاتل به دار آویختند. رژیم جنایتکار بعد از اعدام محسن شکاری که بیگمان آزمایشی برای سنجش واکنش مردم ایران و جهان بود، آنگاه که از واکنشهای ضعیف و پراکنده و بیاثر اطمینان یافت، به قتل دومی دست یازید. این ماشین کشتار که از ابتدای سال ۵۷ تا به همین امروز بیوقفه سر جوانان عزیز ما را بالای دار برده است متوقف نخواهد شد و اشتهای سیریناپذیر و عطش خونریز خود را برای حفظ نظام رسوایش تازه و تیزتر خواهد کرد. اما همزمان آتش خشم مردم را نیز شعلهورتر خواهد ساخت. تنها راه برای خاتمه دادن به این کشتار اقدام متحد تودههای مردم ایران و جهان در مخالفت با اعدام است. بدون مبارزه برای رسوا کردن سیاست جنایتکارانه سردمداران رژیم، بدون کوشش ایرانیان مترقی در خارج از کشور برای رساندن صدای مبارزان دربند ایران به تمامی مجامع عمومی، بدون مقاومت همه جانبه و فراگیر مردم ایران این ماشین کشتار باز نخواهد ایستاد و همچون پیشینهی سیاه دهههای گذشته انتقام خود را از مبارزهی جانانهی ماههای اخیر خواهد گرفت.
زنده باد مقاومت!
برچیده باد داغ و درفش و اعدام!
زن زندگی آزادی!
✊🏼✊🏼
#قیام_علیه_اعدام
#نه_به_شکنجه
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد
#StopExecutionsInIran
#مهسا_امینی
#محسن_شکاری
#مجیدرضا_رهنورد
🖋@naghd_com
Telegram
نقد
برچیده باد داغ و درفش و اعدام!
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ ترانهی «برای»: به نام انقلاب، برای ضدانقلاب
نوشتهی: بهنام امینی
15 فوریه 2023
🔸 ترانهی «برای» شروین حاجیپور برندهی جایزهی موسیقایی گِرَمی شده است و بسیاری از دوستداران موسیقی در غرب این ترانه را به دلیل تحولخواهی و ترقیگراییاش واجد تحسین و پاداش دانستهاند. واکنش اکثریت قاطعی از جامعهی ایرانی هم به شکل پیشبینیپذیری مثبت و پر از شور و شعف بوده است.
🔸 البته از همان زمان انتشار این ترانه برخی از گروههای اجتماعی، بهویژه فمینیستها و چپها، از وجود شعار مرد-میهن-آبادی در آن ناخرسند بودند. برخی دیگر نیز از مرکزگرایانه بودن محتوای ترانه شکایت داشتند و در ادامه چنین نارضایتیهایی، نسخههای دیگری از این ترانه نیز توسط هنرمندان دیگری منتشر شدند. با این حال، بسیاری از این ناراضیان هم در نهایت کلّیت این ترانه را با چشم پوشیدن بر بعضی اجزاء به زعم آنان ناپسندش، قابلقبول و مثبت ارزیابی کردند، با این استدلال که گویا ترانه به بهترین شکل بازگوکننده دردها و مطالبات جامعهی ایرانی و قیام زن-زندگی-آزادی است.
🔸 مدعای اصلی این نوشته اینست که طرفداران میلیونی این ترانه بهدرستی آن را راوی نگرش منتقدانه اکثریت جامعهی ایرانی میدانند اما برخلاف نظر آنها نه تنها کلیت این ترانه و شکل و محتوای آن مترقی نیست بلکه در مجموع منعکسکنندهی ماهیت ضدانقلابی اکثریت جامعهی ایرانی است. به عبارت دیگر، ترانه «برای» همچون ایدئولوژی لیبرالی حاکم بر جامعهی ایرانی، ظاهری مترقی و اغواگرانه اما ماهیتی ضدانقلابی و منطبق با نظم سیاسی-اجتماعی ناعادلانهی جهان امروز دارد که شوربختانه پژواکی پربسامد و غالب در قیام زن-زندگی-آزادی هم پیدا کرده است. بررسی ترانهی عامهپسند «برای» با هوادارانی دهها میلیونی حقایق بسیاری دربارهی جامعهی ایرانی به ما میگوید که هزاران نظرسنجی بهاصطلاح علمی اما در واقع بازاری و کالایی قادر به بازتاب حتی قطرهای از دریای واقعیتهای این جامعه نخواهد بود. ترانه «برای» به خوبی بازتابدهندهی فهم غالب و عمومی ضدانقلابی از زن-زندگی-آزادی است.
🔹 متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3p0
#قیام_ژینا
#مهسا_امینی
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#انقلاب
#طبقه
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ ترانهی «برای»: به نام انقلاب، برای ضدانقلاب
نوشتهی: بهنام امینی
15 فوریه 2023
🔸 ترانهی «برای» شروین حاجیپور برندهی جایزهی موسیقایی گِرَمی شده است و بسیاری از دوستداران موسیقی در غرب این ترانه را به دلیل تحولخواهی و ترقیگراییاش واجد تحسین و پاداش دانستهاند. واکنش اکثریت قاطعی از جامعهی ایرانی هم به شکل پیشبینیپذیری مثبت و پر از شور و شعف بوده است.
🔸 البته از همان زمان انتشار این ترانه برخی از گروههای اجتماعی، بهویژه فمینیستها و چپها، از وجود شعار مرد-میهن-آبادی در آن ناخرسند بودند. برخی دیگر نیز از مرکزگرایانه بودن محتوای ترانه شکایت داشتند و در ادامه چنین نارضایتیهایی، نسخههای دیگری از این ترانه نیز توسط هنرمندان دیگری منتشر شدند. با این حال، بسیاری از این ناراضیان هم در نهایت کلّیت این ترانه را با چشم پوشیدن بر بعضی اجزاء به زعم آنان ناپسندش، قابلقبول و مثبت ارزیابی کردند، با این استدلال که گویا ترانه به بهترین شکل بازگوکننده دردها و مطالبات جامعهی ایرانی و قیام زن-زندگی-آزادی است.
🔸 مدعای اصلی این نوشته اینست که طرفداران میلیونی این ترانه بهدرستی آن را راوی نگرش منتقدانه اکثریت جامعهی ایرانی میدانند اما برخلاف نظر آنها نه تنها کلیت این ترانه و شکل و محتوای آن مترقی نیست بلکه در مجموع منعکسکنندهی ماهیت ضدانقلابی اکثریت جامعهی ایرانی است. به عبارت دیگر، ترانه «برای» همچون ایدئولوژی لیبرالی حاکم بر جامعهی ایرانی، ظاهری مترقی و اغواگرانه اما ماهیتی ضدانقلابی و منطبق با نظم سیاسی-اجتماعی ناعادلانهی جهان امروز دارد که شوربختانه پژواکی پربسامد و غالب در قیام زن-زندگی-آزادی هم پیدا کرده است. بررسی ترانهی عامهپسند «برای» با هوادارانی دهها میلیونی حقایق بسیاری دربارهی جامعهی ایرانی به ما میگوید که هزاران نظرسنجی بهاصطلاح علمی اما در واقع بازاری و کالایی قادر به بازتاب حتی قطرهای از دریای واقعیتهای این جامعه نخواهد بود. ترانه «برای» به خوبی بازتابدهندهی فهم غالب و عمومی ضدانقلابی از زن-زندگی-آزادی است.
🔹 متن کامل این نوشتار را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3p0
#قیام_ژینا
#مهسا_امینی
#ژن_ژیان_ئازادی
#زن_زندگی_آزادی
#انقلاب
#طبقه
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
ترانهی «برای»: به نام انقلاب، برای ضدانقلاب
نوشتهی: بهنام امینی اما آیا جریانهای ضدانقلابی تمامی مخالفان جمهوری اسلامی را به صف خود کشاندهاند؟ چندماه اعتراضات قیام ژینا نشان داد که مقاومت انقلابی، گرچه پراکنده، اما هنوز زنده است. جریانها…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ آفرینش امر نو
نوشتهی: ناصر برین
22 فوریه 2023
🔸 انقلاب 57 توانست رختِ وجهی از دوگانهی قرنها سلطهی امپراتوران و پادشاهان را از تن برکَند، اما موفق به نقد وجه دیگر آن نشد، یعنی نتوانست دینِ تشخصیافته در هیئت روحانیت را جامه بدرد و جامهی جمهوری بر تن کُند. انقلاب 57 نتوانست گذشته را به نفی مطلق بسپارد و چنین شد که روحانی خدعهگری با تردستیْ خلافت را نقاب جمهوریت پوشاند و انقلاب را در اوج ازخودبیگانگی «تودهها» شکست داد و جامعه را به جایی عقبتر از نقطهی آغازش برگرداند تا چکامهی خود را از گذشته برگیرد. آن انقلاب نتوانست خرافات گذشته را همراه با نفی آخرین شاه بروبد و نابود سازد و برای همین نتوانست به کار خویش بپردازد. جامعه برای فهم و درک نقصانهای خیزشهای متوالی بعد از آنْ به زمان نیاز داشت تا بازایستد و بار دیگر با نیرویی تازه برگرفته از خاک خونین و با عزیمتی انقلابی برای پایاندادن به نفی نیمهی بازمانده از انقلاب 57 برخیزد و محتوای خویش را در حیات سیاسی مدرن بیافریند؛ و از درون آن، شرایط، موقعیت و مناسبات جدیدی پدید آورد که جامعه به آن نیاز دارد.
🔸 آنچه اکنون شگفتی جهانیان را در توالی خیزشهای پیشین برانگیخته، خودنمایندگی کسانی است که به خیابانها آمدهاند تا در نخستین اقدام خویش به رابطهی یکسویهی قدرتِ بازنمایی نمایندهبودن پایان نهند. شعار «نه شاه میخواهیم، نه رهبر» نشان میدهد که آنها دیگر خویش را به هیچ بازنماییکنندهای تفویض نمیکنند. این انسانها دریافتهاند که میتوان رابطهی یکسویهی سلسلهمراتبی قدرت بازنمایی را نقض کنند و خود صدای خویش باشند. حکومتشوندگان به خیابان آمدهاند تا دیگر فقط «سخن نگویند» بلکه اقدام کنند، به همین دلیل اقدامشان برای برمصدرنشستگان قدرتْ تهدیدگر و ناشناخته است. آنان صدای هیچیک از اپوزیسیون درونحکومتی را بازتاب نمیدهند و خودْ صداهایی برخاسته از پایینترین ردهی سلسلهمراتب جامعهایاند که برساختهی نظام استبدادی سرمایه است.
🔸 نخستین ضرورت در فهم معنایِ «انقلابی» وضعیتِ جاری با مانیفست «زن، زندگی، آزادی» که بیانی فشرده اما شکوهمند است و تا اعماق جامعه رسوخ کرده، تلاش برای شناخت ریشهی آن است. این جنبش ریزومیْ بازگشایندهی دورانی انقلابی است که در بستری بسیار پایهایتر رخ میدهد و نزاع آن بر سر «حیاتی سیاسی» است و قوامبخش «آزادی» ــ برآمده از پیکارهای رنسانسی ــ و ضامن برابری و وفاق جامعه.
🔸 برای بازشناسی مفهوم «انقلاب»ْ نخست باید گفت برخلاف تصور ذهنی شناختهشدهی کلاسیک از مفهوم مدرسی «انقلاب» که با شکست نظم اقتصاد سیاسی همراه با سوژهای دگرگونساز ــ رهبر، حزب یا پیشوا ــ مرتبط است، انقلابی در مرحلهی (تداوم در انقطاع) کنونی و با رجوع به پایهی بنیادین این مانیفستْ در حال رخ دادن است؛ از همینروست که امروز در این جامعه با وجود شرایط انحطاط زیستی و فلاکت اقتصادی، انقیاد «تنانگی زن» از اقتصاد مهمتر شده و بر آن اولویت مییابد! با نگرشی تکراستایی نمیتوان درک کرد که اگرچه اقتصاد زیربنای سپهر اجتماعی طبقات است، اما خود سپهر اجتماعیْ ابزارِ زندگی برای کمال آن است... در سپهر اجتماعی، در کف خیابان و محل کار و فعالیت که همان «شهر» است، آنجا که «زن» در انقیاد است، «زندگی» رو به مرگ است و جاییکه زندگی پژمرده میشود، «آزادی» به خطر میافتد و زمانیکه آزادی در معرض انحطاط باشد، استبدادْ «حیات سپهر اجتماعی» را به ژرفای تباهی میکشاند. با توالی این حرکت بنیادی است که مفهوم انقلاب در تأسیس امر مشترک اجتماعی میتواند به پرسش اجتماعی درآید.
🔸 استراتژی سیاسی این جنبش در حال تکامل همانا نفی حاکمیت جمهوری اسلامی با تمام مقدمات ارتجاعی و مؤخرات استبدادی و استثماریاش است. وجه ایجابی آن برای تأسیس امر مشترک اجتماعی با اطلاق تکوجهی «انقلاب زنانه» به حرکت اجتماعی مردم ایران در منطقهای که همواره کانون مرد/پدرسالاری و تبعیض جنسیتی بوده، حاکی از اهمیت بسیار آن است؛ اما، بدون تأکید به وجه دیگر این سیاست جاری اجتماعی مبتنی بر محور زندگی، که همانا بنیان اقتصادی و تولید شرایط مادی آن خاصه حیات زیستی کارگران و تهیدستان را در تأسیس امر مشترک اجتماعی بیان میدارد، بنای وجه سلبی را نیز دچار بیآلترناتیوی ایجابی خواهد کرد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3po
#ناصر_برین
#قیام_ژینا #مهسا_امینی
#ژن_ژیان_ئازادی #زن_زندگی_آزادی
#انقلاب_بهمن
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ آفرینش امر نو
نوشتهی: ناصر برین
22 فوریه 2023
🔸 انقلاب 57 توانست رختِ وجهی از دوگانهی قرنها سلطهی امپراتوران و پادشاهان را از تن برکَند، اما موفق به نقد وجه دیگر آن نشد، یعنی نتوانست دینِ تشخصیافته در هیئت روحانیت را جامه بدرد و جامهی جمهوری بر تن کُند. انقلاب 57 نتوانست گذشته را به نفی مطلق بسپارد و چنین شد که روحانی خدعهگری با تردستیْ خلافت را نقاب جمهوریت پوشاند و انقلاب را در اوج ازخودبیگانگی «تودهها» شکست داد و جامعه را به جایی عقبتر از نقطهی آغازش برگرداند تا چکامهی خود را از گذشته برگیرد. آن انقلاب نتوانست خرافات گذشته را همراه با نفی آخرین شاه بروبد و نابود سازد و برای همین نتوانست به کار خویش بپردازد. جامعه برای فهم و درک نقصانهای خیزشهای متوالی بعد از آنْ به زمان نیاز داشت تا بازایستد و بار دیگر با نیرویی تازه برگرفته از خاک خونین و با عزیمتی انقلابی برای پایاندادن به نفی نیمهی بازمانده از انقلاب 57 برخیزد و محتوای خویش را در حیات سیاسی مدرن بیافریند؛ و از درون آن، شرایط، موقعیت و مناسبات جدیدی پدید آورد که جامعه به آن نیاز دارد.
🔸 آنچه اکنون شگفتی جهانیان را در توالی خیزشهای پیشین برانگیخته، خودنمایندگی کسانی است که به خیابانها آمدهاند تا در نخستین اقدام خویش به رابطهی یکسویهی قدرتِ بازنمایی نمایندهبودن پایان نهند. شعار «نه شاه میخواهیم، نه رهبر» نشان میدهد که آنها دیگر خویش را به هیچ بازنماییکنندهای تفویض نمیکنند. این انسانها دریافتهاند که میتوان رابطهی یکسویهی سلسلهمراتبی قدرت بازنمایی را نقض کنند و خود صدای خویش باشند. حکومتشوندگان به خیابان آمدهاند تا دیگر فقط «سخن نگویند» بلکه اقدام کنند، به همین دلیل اقدامشان برای برمصدرنشستگان قدرتْ تهدیدگر و ناشناخته است. آنان صدای هیچیک از اپوزیسیون درونحکومتی را بازتاب نمیدهند و خودْ صداهایی برخاسته از پایینترین ردهی سلسلهمراتب جامعهایاند که برساختهی نظام استبدادی سرمایه است.
🔸 نخستین ضرورت در فهم معنایِ «انقلابی» وضعیتِ جاری با مانیفست «زن، زندگی، آزادی» که بیانی فشرده اما شکوهمند است و تا اعماق جامعه رسوخ کرده، تلاش برای شناخت ریشهی آن است. این جنبش ریزومیْ بازگشایندهی دورانی انقلابی است که در بستری بسیار پایهایتر رخ میدهد و نزاع آن بر سر «حیاتی سیاسی» است و قوامبخش «آزادی» ــ برآمده از پیکارهای رنسانسی ــ و ضامن برابری و وفاق جامعه.
🔸 برای بازشناسی مفهوم «انقلاب»ْ نخست باید گفت برخلاف تصور ذهنی شناختهشدهی کلاسیک از مفهوم مدرسی «انقلاب» که با شکست نظم اقتصاد سیاسی همراه با سوژهای دگرگونساز ــ رهبر، حزب یا پیشوا ــ مرتبط است، انقلابی در مرحلهی (تداوم در انقطاع) کنونی و با رجوع به پایهی بنیادین این مانیفستْ در حال رخ دادن است؛ از همینروست که امروز در این جامعه با وجود شرایط انحطاط زیستی و فلاکت اقتصادی، انقیاد «تنانگی زن» از اقتصاد مهمتر شده و بر آن اولویت مییابد! با نگرشی تکراستایی نمیتوان درک کرد که اگرچه اقتصاد زیربنای سپهر اجتماعی طبقات است، اما خود سپهر اجتماعیْ ابزارِ زندگی برای کمال آن است... در سپهر اجتماعی، در کف خیابان و محل کار و فعالیت که همان «شهر» است، آنجا که «زن» در انقیاد است، «زندگی» رو به مرگ است و جاییکه زندگی پژمرده میشود، «آزادی» به خطر میافتد و زمانیکه آزادی در معرض انحطاط باشد، استبدادْ «حیات سپهر اجتماعی» را به ژرفای تباهی میکشاند. با توالی این حرکت بنیادی است که مفهوم انقلاب در تأسیس امر مشترک اجتماعی میتواند به پرسش اجتماعی درآید.
🔸 استراتژی سیاسی این جنبش در حال تکامل همانا نفی حاکمیت جمهوری اسلامی با تمام مقدمات ارتجاعی و مؤخرات استبدادی و استثماریاش است. وجه ایجابی آن برای تأسیس امر مشترک اجتماعی با اطلاق تکوجهی «انقلاب زنانه» به حرکت اجتماعی مردم ایران در منطقهای که همواره کانون مرد/پدرسالاری و تبعیض جنسیتی بوده، حاکی از اهمیت بسیار آن است؛ اما، بدون تأکید به وجه دیگر این سیاست جاری اجتماعی مبتنی بر محور زندگی، که همانا بنیان اقتصادی و تولید شرایط مادی آن خاصه حیات زیستی کارگران و تهیدستان را در تأسیس امر مشترک اجتماعی بیان میدارد، بنای وجه سلبی را نیز دچار بیآلترناتیوی ایجابی خواهد کرد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3po
#ناصر_برین
#قیام_ژینا #مهسا_امینی
#ژن_ژیان_ئازادی #زن_زندگی_آزادی
#انقلاب_بهمن
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
آفرینش امر نو
نوشتهی: ناصر برین انقلاب 57 توانست رختِ وجهی از دوگانهی قرنها سلطهی امپراتوران و پادشاهان را از تن برکَند، اما موفق به نقد وجه دیگر آن نشد، یعنی نتوانست دینِ تشخصیافته در هیئت روحانیت را جامه …