▫️ شکست فقرِ قدرت، هفت تپه و جنبش شورایی
نوشتهی: ناصر برین
4ژانویه 2018
🔸 جنبش کارگری میتواند جامعه را از اضطرابی که به آن خو کرده، با چالش نگرش انتقادی، که بخشی از جریان دیالکتیکی فرارونده است، بتکاند. اکنون تجربهی حرکت کارگران هفت تپه، به آن سوژهای بدل گشته، که وضع کنندهی جریان دیالکتیکی فرارونده باشد که در واقعیت مبارزات مطالباتی در برابر سرمایه به نوبهی خود وضع شده است و درون این روند به خود واقعیت بخشیده و به ضرورتی فراروییده که از خود به عنوان چیزی بیواسطه عزیمت کند و هم از این روی است که زمینهی مشترک رشد جنبش طبقاتی را نشان میدهد. بنابراین مبارزات کارگران هفت تپه، تنها به یک مطالبهی اقتصادی فروکاستنی نیست، بلکه پتانسیلی را در جامعه رها نمود، که هم جنبش کارگری را به متن جنبش سیاسی سوق داد و هم تجلی الهامبخش و نشانهی بارز و قدرتمندی برای نیروی رهاییبخش جنبش شورایی گردید.
🔸 سرمایه و دولت مستبدِ آن با دستور کار نئولیبرالی و مکانیسمی که از طریق ایجاد بیثباتی و عدم امنیت شغلی پدید آورده، ذهن کارگر را در جایگاه خدمتگزار سرمایه و در راستای کنترل تمامی رفتار وی بر او تحمیل نموده و جنبش کارگری را از انفعال به بحران فاجعه با کار شاق و پذیرش شلاق سوق داده است. شعار «مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر» دیگر رابطهی میان کار و سرمایه را به شکل تاریخی آن توضیح نمیدهد، بلکه خصلت تحمیل گشته بر کارگر و زاییدهی سوبژکتیویتهای فلج شده است؛ سوبژکتیویتهی فلج شدهای که تا اعماق ذهناش هیچ آرزویی نداشته باشد، به طوری که ریاضتکشی بر بدنهی جامعه تحمیل گردد.
وضعیت تاریخی نو، مستلزم مفاهیمی نو هستند؛ با مفاهیم نو است که مبارزهی طبقاتی پویایی و استمرار مییابد. جامعه میبایستی از ملودرام شکست انقلاب به رویارویی برمیخاست. در این خیزش، ضرورت سازماندهی مجدد کل ساختار زندگی برای تغییر و تفاوت با گذشته و حال، که اینک تصورش در ذهن کلی دشوار به نظر میآید، بایستی بسط یافته و تعریف گردد. بایستی غیرممکنها را طلب کرد.
🔸 ارادهی «ادارهی شورایی» انسانهای کوچک، هر آنچه را که سخت و استوار به نظر میآمد و هر آنچه را که مقدس مینمود، به سطح زمین آورده و دنیویاش کرد. اینک، این زنان و مردان قدرتمند را هیچ خوفی از درافتادن با هالهی مقدس نمیتواند باز دارد. چنین است که به دنبال این حرکت تاریخی، کارگران فولاد اهواز به پیوستار آن تبدیل شدند. و چنین است که هر فریادی در جامعه، نمادی از کارگران هفتتپه را مییابد.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Fl
#ناصر_برین
#هفتتپه #فولاد #اسماعیل_بخشی #جنبش_کارگری #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
نوشتهی: ناصر برین
4ژانویه 2018
🔸 جنبش کارگری میتواند جامعه را از اضطرابی که به آن خو کرده، با چالش نگرش انتقادی، که بخشی از جریان دیالکتیکی فرارونده است، بتکاند. اکنون تجربهی حرکت کارگران هفت تپه، به آن سوژهای بدل گشته، که وضع کنندهی جریان دیالکتیکی فرارونده باشد که در واقعیت مبارزات مطالباتی در برابر سرمایه به نوبهی خود وضع شده است و درون این روند به خود واقعیت بخشیده و به ضرورتی فراروییده که از خود به عنوان چیزی بیواسطه عزیمت کند و هم از این روی است که زمینهی مشترک رشد جنبش طبقاتی را نشان میدهد. بنابراین مبارزات کارگران هفت تپه، تنها به یک مطالبهی اقتصادی فروکاستنی نیست، بلکه پتانسیلی را در جامعه رها نمود، که هم جنبش کارگری را به متن جنبش سیاسی سوق داد و هم تجلی الهامبخش و نشانهی بارز و قدرتمندی برای نیروی رهاییبخش جنبش شورایی گردید.
🔸 سرمایه و دولت مستبدِ آن با دستور کار نئولیبرالی و مکانیسمی که از طریق ایجاد بیثباتی و عدم امنیت شغلی پدید آورده، ذهن کارگر را در جایگاه خدمتگزار سرمایه و در راستای کنترل تمامی رفتار وی بر او تحمیل نموده و جنبش کارگری را از انفعال به بحران فاجعه با کار شاق و پذیرش شلاق سوق داده است. شعار «مرگ بر کارگر، درود بر ستمگر» دیگر رابطهی میان کار و سرمایه را به شکل تاریخی آن توضیح نمیدهد، بلکه خصلت تحمیل گشته بر کارگر و زاییدهی سوبژکتیویتهای فلج شده است؛ سوبژکتیویتهی فلج شدهای که تا اعماق ذهناش هیچ آرزویی نداشته باشد، به طوری که ریاضتکشی بر بدنهی جامعه تحمیل گردد.
وضعیت تاریخی نو، مستلزم مفاهیمی نو هستند؛ با مفاهیم نو است که مبارزهی طبقاتی پویایی و استمرار مییابد. جامعه میبایستی از ملودرام شکست انقلاب به رویارویی برمیخاست. در این خیزش، ضرورت سازماندهی مجدد کل ساختار زندگی برای تغییر و تفاوت با گذشته و حال، که اینک تصورش در ذهن کلی دشوار به نظر میآید، بایستی بسط یافته و تعریف گردد. بایستی غیرممکنها را طلب کرد.
🔸 ارادهی «ادارهی شورایی» انسانهای کوچک، هر آنچه را که سخت و استوار به نظر میآمد و هر آنچه را که مقدس مینمود، به سطح زمین آورده و دنیویاش کرد. اینک، این زنان و مردان قدرتمند را هیچ خوفی از درافتادن با هالهی مقدس نمیتواند باز دارد. چنین است که به دنبال این حرکت تاریخی، کارگران فولاد اهواز به پیوستار آن تبدیل شدند. و چنین است که هر فریادی در جامعه، نمادی از کارگران هفتتپه را مییابد.
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-Fl
#ناصر_برین
#هفتتپه #فولاد #اسماعیل_بخشی #جنبش_کارگری #شورا
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
شکست فقرِ قدرت، هفت تپه و جنبش شورایی
نوشتهی: ناصر برین
وضعیت تاریخی نو، مستلزم مفاهیمی نو هستند؛ با مفاهیم نو است که مبارزهی طبقاتی پویایی و استمرار مییابد. جامعه میبایستی از ملودرام شکست انقلاب به رویارویی برمیخاست. در این خی…
وضعیت تاریخی نو، مستلزم مفاهیمی نو هستند؛ با مفاهیم نو است که مبارزهی طبقاتی پویایی و استمرار مییابد. جامعه میبایستی از ملودرام شکست انقلاب به رویارویی برمیخاست. در این خی…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ آفرینش امر نو
نوشتهی: ناصر برین
22 فوریه 2023
🔸 انقلاب 57 توانست رختِ وجهی از دوگانهی قرنها سلطهی امپراتوران و پادشاهان را از تن برکَند، اما موفق به نقد وجه دیگر آن نشد، یعنی نتوانست دینِ تشخصیافته در هیئت روحانیت را جامه بدرد و جامهی جمهوری بر تن کُند. انقلاب 57 نتوانست گذشته را به نفی مطلق بسپارد و چنین شد که روحانی خدعهگری با تردستیْ خلافت را نقاب جمهوریت پوشاند و انقلاب را در اوج ازخودبیگانگی «تودهها» شکست داد و جامعه را به جایی عقبتر از نقطهی آغازش برگرداند تا چکامهی خود را از گذشته برگیرد. آن انقلاب نتوانست خرافات گذشته را همراه با نفی آخرین شاه بروبد و نابود سازد و برای همین نتوانست به کار خویش بپردازد. جامعه برای فهم و درک نقصانهای خیزشهای متوالی بعد از آنْ به زمان نیاز داشت تا بازایستد و بار دیگر با نیرویی تازه برگرفته از خاک خونین و با عزیمتی انقلابی برای پایاندادن به نفی نیمهی بازمانده از انقلاب 57 برخیزد و محتوای خویش را در حیات سیاسی مدرن بیافریند؛ و از درون آن، شرایط، موقعیت و مناسبات جدیدی پدید آورد که جامعه به آن نیاز دارد.
🔸 آنچه اکنون شگفتی جهانیان را در توالی خیزشهای پیشین برانگیخته، خودنمایندگی کسانی است که به خیابانها آمدهاند تا در نخستین اقدام خویش به رابطهی یکسویهی قدرتِ بازنمایی نمایندهبودن پایان نهند. شعار «نه شاه میخواهیم، نه رهبر» نشان میدهد که آنها دیگر خویش را به هیچ بازنماییکنندهای تفویض نمیکنند. این انسانها دریافتهاند که میتوان رابطهی یکسویهی سلسلهمراتبی قدرت بازنمایی را نقض کنند و خود صدای خویش باشند. حکومتشوندگان به خیابان آمدهاند تا دیگر فقط «سخن نگویند» بلکه اقدام کنند، به همین دلیل اقدامشان برای برمصدرنشستگان قدرتْ تهدیدگر و ناشناخته است. آنان صدای هیچیک از اپوزیسیون درونحکومتی را بازتاب نمیدهند و خودْ صداهایی برخاسته از پایینترین ردهی سلسلهمراتب جامعهایاند که برساختهی نظام استبدادی سرمایه است.
🔸 نخستین ضرورت در فهم معنایِ «انقلابی» وضعیتِ جاری با مانیفست «زن، زندگی، آزادی» که بیانی فشرده اما شکوهمند است و تا اعماق جامعه رسوخ کرده، تلاش برای شناخت ریشهی آن است. این جنبش ریزومیْ بازگشایندهی دورانی انقلابی است که در بستری بسیار پایهایتر رخ میدهد و نزاع آن بر سر «حیاتی سیاسی» است و قوامبخش «آزادی» ــ برآمده از پیکارهای رنسانسی ــ و ضامن برابری و وفاق جامعه.
🔸 برای بازشناسی مفهوم «انقلاب»ْ نخست باید گفت برخلاف تصور ذهنی شناختهشدهی کلاسیک از مفهوم مدرسی «انقلاب» که با شکست نظم اقتصاد سیاسی همراه با سوژهای دگرگونساز ــ رهبر، حزب یا پیشوا ــ مرتبط است، انقلابی در مرحلهی (تداوم در انقطاع) کنونی و با رجوع به پایهی بنیادین این مانیفستْ در حال رخ دادن است؛ از همینروست که امروز در این جامعه با وجود شرایط انحطاط زیستی و فلاکت اقتصادی، انقیاد «تنانگی زن» از اقتصاد مهمتر شده و بر آن اولویت مییابد! با نگرشی تکراستایی نمیتوان درک کرد که اگرچه اقتصاد زیربنای سپهر اجتماعی طبقات است، اما خود سپهر اجتماعیْ ابزارِ زندگی برای کمال آن است... در سپهر اجتماعی، در کف خیابان و محل کار و فعالیت که همان «شهر» است، آنجا که «زن» در انقیاد است، «زندگی» رو به مرگ است و جاییکه زندگی پژمرده میشود، «آزادی» به خطر میافتد و زمانیکه آزادی در معرض انحطاط باشد، استبدادْ «حیات سپهر اجتماعی» را به ژرفای تباهی میکشاند. با توالی این حرکت بنیادی است که مفهوم انقلاب در تأسیس امر مشترک اجتماعی میتواند به پرسش اجتماعی درآید.
🔸 استراتژی سیاسی این جنبش در حال تکامل همانا نفی حاکمیت جمهوری اسلامی با تمام مقدمات ارتجاعی و مؤخرات استبدادی و استثماریاش است. وجه ایجابی آن برای تأسیس امر مشترک اجتماعی با اطلاق تکوجهی «انقلاب زنانه» به حرکت اجتماعی مردم ایران در منطقهای که همواره کانون مرد/پدرسالاری و تبعیض جنسیتی بوده، حاکی از اهمیت بسیار آن است؛ اما، بدون تأکید به وجه دیگر این سیاست جاری اجتماعی مبتنی بر محور زندگی، که همانا بنیان اقتصادی و تولید شرایط مادی آن خاصه حیات زیستی کارگران و تهیدستان را در تأسیس امر مشترک اجتماعی بیان میدارد، بنای وجه سلبی را نیز دچار بیآلترناتیوی ایجابی خواهد کرد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3po
#ناصر_برین
#قیام_ژینا #مهسا_امینی
#ژن_ژیان_ئازادی #زن_زندگی_آزادی
#انقلاب_بهمن
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ آفرینش امر نو
نوشتهی: ناصر برین
22 فوریه 2023
🔸 انقلاب 57 توانست رختِ وجهی از دوگانهی قرنها سلطهی امپراتوران و پادشاهان را از تن برکَند، اما موفق به نقد وجه دیگر آن نشد، یعنی نتوانست دینِ تشخصیافته در هیئت روحانیت را جامه بدرد و جامهی جمهوری بر تن کُند. انقلاب 57 نتوانست گذشته را به نفی مطلق بسپارد و چنین شد که روحانی خدعهگری با تردستیْ خلافت را نقاب جمهوریت پوشاند و انقلاب را در اوج ازخودبیگانگی «تودهها» شکست داد و جامعه را به جایی عقبتر از نقطهی آغازش برگرداند تا چکامهی خود را از گذشته برگیرد. آن انقلاب نتوانست خرافات گذشته را همراه با نفی آخرین شاه بروبد و نابود سازد و برای همین نتوانست به کار خویش بپردازد. جامعه برای فهم و درک نقصانهای خیزشهای متوالی بعد از آنْ به زمان نیاز داشت تا بازایستد و بار دیگر با نیرویی تازه برگرفته از خاک خونین و با عزیمتی انقلابی برای پایاندادن به نفی نیمهی بازمانده از انقلاب 57 برخیزد و محتوای خویش را در حیات سیاسی مدرن بیافریند؛ و از درون آن، شرایط، موقعیت و مناسبات جدیدی پدید آورد که جامعه به آن نیاز دارد.
🔸 آنچه اکنون شگفتی جهانیان را در توالی خیزشهای پیشین برانگیخته، خودنمایندگی کسانی است که به خیابانها آمدهاند تا در نخستین اقدام خویش به رابطهی یکسویهی قدرتِ بازنمایی نمایندهبودن پایان نهند. شعار «نه شاه میخواهیم، نه رهبر» نشان میدهد که آنها دیگر خویش را به هیچ بازنماییکنندهای تفویض نمیکنند. این انسانها دریافتهاند که میتوان رابطهی یکسویهی سلسلهمراتبی قدرت بازنمایی را نقض کنند و خود صدای خویش باشند. حکومتشوندگان به خیابان آمدهاند تا دیگر فقط «سخن نگویند» بلکه اقدام کنند، به همین دلیل اقدامشان برای برمصدرنشستگان قدرتْ تهدیدگر و ناشناخته است. آنان صدای هیچیک از اپوزیسیون درونحکومتی را بازتاب نمیدهند و خودْ صداهایی برخاسته از پایینترین ردهی سلسلهمراتب جامعهایاند که برساختهی نظام استبدادی سرمایه است.
🔸 نخستین ضرورت در فهم معنایِ «انقلابی» وضعیتِ جاری با مانیفست «زن، زندگی، آزادی» که بیانی فشرده اما شکوهمند است و تا اعماق جامعه رسوخ کرده، تلاش برای شناخت ریشهی آن است. این جنبش ریزومیْ بازگشایندهی دورانی انقلابی است که در بستری بسیار پایهایتر رخ میدهد و نزاع آن بر سر «حیاتی سیاسی» است و قوامبخش «آزادی» ــ برآمده از پیکارهای رنسانسی ــ و ضامن برابری و وفاق جامعه.
🔸 برای بازشناسی مفهوم «انقلاب»ْ نخست باید گفت برخلاف تصور ذهنی شناختهشدهی کلاسیک از مفهوم مدرسی «انقلاب» که با شکست نظم اقتصاد سیاسی همراه با سوژهای دگرگونساز ــ رهبر، حزب یا پیشوا ــ مرتبط است، انقلابی در مرحلهی (تداوم در انقطاع) کنونی و با رجوع به پایهی بنیادین این مانیفستْ در حال رخ دادن است؛ از همینروست که امروز در این جامعه با وجود شرایط انحطاط زیستی و فلاکت اقتصادی، انقیاد «تنانگی زن» از اقتصاد مهمتر شده و بر آن اولویت مییابد! با نگرشی تکراستایی نمیتوان درک کرد که اگرچه اقتصاد زیربنای سپهر اجتماعی طبقات است، اما خود سپهر اجتماعیْ ابزارِ زندگی برای کمال آن است... در سپهر اجتماعی، در کف خیابان و محل کار و فعالیت که همان «شهر» است، آنجا که «زن» در انقیاد است، «زندگی» رو به مرگ است و جاییکه زندگی پژمرده میشود، «آزادی» به خطر میافتد و زمانیکه آزادی در معرض انحطاط باشد، استبدادْ «حیات سپهر اجتماعی» را به ژرفای تباهی میکشاند. با توالی این حرکت بنیادی است که مفهوم انقلاب در تأسیس امر مشترک اجتماعی میتواند به پرسش اجتماعی درآید.
🔸 استراتژی سیاسی این جنبش در حال تکامل همانا نفی حاکمیت جمهوری اسلامی با تمام مقدمات ارتجاعی و مؤخرات استبدادی و استثماریاش است. وجه ایجابی آن برای تأسیس امر مشترک اجتماعی با اطلاق تکوجهی «انقلاب زنانه» به حرکت اجتماعی مردم ایران در منطقهای که همواره کانون مرد/پدرسالاری و تبعیض جنسیتی بوده، حاکی از اهمیت بسیار آن است؛ اما، بدون تأکید به وجه دیگر این سیاست جاری اجتماعی مبتنی بر محور زندگی، که همانا بنیان اقتصادی و تولید شرایط مادی آن خاصه حیات زیستی کارگران و تهیدستان را در تأسیس امر مشترک اجتماعی بیان میدارد، بنای وجه سلبی را نیز دچار بیآلترناتیوی ایجابی خواهد کرد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3po
#ناصر_برین
#قیام_ژینا #مهسا_امینی
#ژن_ژیان_ئازادی #زن_زندگی_آزادی
#انقلاب_بهمن
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
آفرینش امر نو
نوشتهی: ناصر برین انقلاب 57 توانست رختِ وجهی از دوگانهی قرنها سلطهی امپراتوران و پادشاهان را از تن برکَند، اما موفق به نقد وجه دیگر آن نشد، یعنی نتوانست دینِ تشخصیافته در هیئت روحانیت را جامه …