▫️ نبرد فرسایش و امید
▫️ امکانها، ضرورتها و چشماندازهای خیزش انقلابی ژینا
نوشتهی: تارا بهروزیان
16 اکتبر 2022
🔸 حدود یک ماه از خیزش ژینا میگذرد. خیزشی که در مدت زمانی کوتاه لایهها و اقشار و گروههای گوناگون را با خود همراه ساخت و با پیشروی شگفتانگیز و دلاورانهی خود و رادیکالیزه کردن جامعه، کلیت رژیم را نشانه گرفته است. اما این روزها که بهرغم سرکوب گسترده، صدای خشم خروشندهی مردم پیوسته از خیابانهای شهرهای کوچک و بزرگ به گوش میرسد بسیاری هنوز در به کاربردن صفت انقلابی برای خیزش «زن، زندگی، آزادی» مردد هستند. این وسواس یا تردید شاید ریشههای نظری قابلتوجیهی داشته باشد، اما لحظهی انقلابی منتظر وسواسهای نظری نمیماند. دیگر نمیتوان شکلگیری ذهنیت انقلابی و کنش گستردهی همپیوند با آن را در جامعهی ایران انکار کرد. با این حال هر وضعیت انقلابی، و هر خواست جمعی انقلابی، برای تحقق انقلاب و حرکت به سمت چشماندازهای رهاییبخش و در نهایت پیروزی مستلزم تداوم، ارتقا، و پیشروی مداوم است. بهویژه هنگامی که هنوز ابزارهای متنوع و زیادی در اختیار ندارد. در چنین وضعیتی بررسی مداوم امکانها، ظرفیتها و موانع خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» اهمیتی دوچندان مییابد و یافتن راهها و راهحلهای تازه برای افزایش توان انقلابی و دمیدن خون تازه و آگاه به رگهای جنبش در مسیر مبارزهی فرسایشی با رژیم به ضرورتی عاجل بدل میشود.
🔸 تصور تغییر بنیادین و ضرورت آن در اذهان جامعه به شکلی فراگیر مشروعیت پیدا کرده است و جنبش انقلابی اینک در مرحلهی به چالش کشیدن اقتدار رژیم و نفی هژمونی آن قرار دارد اما چگونگی فرارفتن از این مرحله تعیینکنندهی گامهای بعدی است. مردم معترض از مرحلهی گسترش حرکت اعتراضی و تبدیل آن به یک جنبش انقلابی سراسری گذر کردهاند. اما همزمان، دستکم هنوز، نهادهای ویژهی خود را تشکیل ندادهاند. پرسش محوری و مشخص در این مرحله میتواند این باشد که در وضعیت کنونی، این «ما»ی جمعی شکلگرفته چگونه میتواند در مسیر مبارزه به یک مرحله بالاتر ارتقا یابد؟
🔸 مردم به هیات یک «ما» ظاهر شدهاند. اما این «ما» به هیچ وجه یک دست نیست. ویژگی «ما»ی انقلابی در معنای مترقی آن، تکثر و چندگونگی است. ارجاع به مردم به مثابهی یک کل همگن و بیشکل و حذف این تکثر و تفاوت به بهانهی اتحاد میتواند به عامل تحلیلبرندهی خصلت انقلابی آن بدل شود. تداوم و ارتقای خیزش منوط به فراخواندن مطالبات و سویههای طبقاتی، اتنیکی، جنسیتی و فرهنگیِ همواره بهحاشیهرانده شده و بازگشت این بهحاشیهراندهشدگان به متن مبارزه و جامعه است. خیزش انقلابی ژینا تا همین جا نیز گامهای بلندی در این مسیر برداشته است. بهویژه با پیشتازی زنان به عنوان بزرگترین گروه بهحاشیهراندهشده و تحت ستم؛ یعنی اکثریتی عظیم که در شبکهی اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک رژیم به اقلیت بدل شده بود. یا پیشتازی کردستان به عنوان موتور محرک جنبش و همدلی عظیم میان ملیتهای ساکن ایران؛ امری که تا پیش از این شاهدش نبودیم. همهی اینها نشانههای یک گسست انقلابی است. با این حال، مشخص شدن این «ما» در گرو مشخص شدن مطالبات متمایز و متکثر درون آن هم هست. افراد و گروههای اجتماعی حول خواستها و اهداف مشخص بسیج میشوند. گرچه خواست سرنگون کردن رژیم به مثابهی جدیترین مانع بر سر راه دیگر خواستها عامل وحدتبخش جنبش انقلابی است، اما پیشروی جنبش بدون طرح بدیل ممکن نیست. برخلاف آنچه اپوزیسیون راست ترویج میکند طرح بدیل مسئلهای مربوط به فردای سرنگونی نیست. مسئلهای است که بلاواسطه و بلافاصله با وضعیت کنونی و سرنوشت آن پیوند دارد. و طرح هرگونه بدیل وضعیت موجود، ناگزیر به معنای مشخصتر و متعینتر شدن «ما» است. چرا که ادغام در جنبش از مجرای یکدستسازی نمیگذرد. ساطور «وحدت کلمه» مخل همبستگی است. تنها مادام که گروههای اجتماعی تحت انواع ستمْ تبلور خواست و منافع مشخص خود را در پیروزی جنبش ببینند، فعالانه در آن را مشارکت میکنند. بنابراین گام دیگری که میتواند به ارتقا و پیشروی و سوخترسانی به جنبش یاری رساند و از فرسایش آن جلوگیری کند، مشخص شدن خواستهای گروههای گوناگون و برجسته ساختن پیوندهای مشترک میان آنهاست...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3cW
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#سازماندهی
#خیزش_انقلابی
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ امکانها، ضرورتها و چشماندازهای خیزش انقلابی ژینا
نوشتهی: تارا بهروزیان
16 اکتبر 2022
🔸 حدود یک ماه از خیزش ژینا میگذرد. خیزشی که در مدت زمانی کوتاه لایهها و اقشار و گروههای گوناگون را با خود همراه ساخت و با پیشروی شگفتانگیز و دلاورانهی خود و رادیکالیزه کردن جامعه، کلیت رژیم را نشانه گرفته است. اما این روزها که بهرغم سرکوب گسترده، صدای خشم خروشندهی مردم پیوسته از خیابانهای شهرهای کوچک و بزرگ به گوش میرسد بسیاری هنوز در به کاربردن صفت انقلابی برای خیزش «زن، زندگی، آزادی» مردد هستند. این وسواس یا تردید شاید ریشههای نظری قابلتوجیهی داشته باشد، اما لحظهی انقلابی منتظر وسواسهای نظری نمیماند. دیگر نمیتوان شکلگیری ذهنیت انقلابی و کنش گستردهی همپیوند با آن را در جامعهی ایران انکار کرد. با این حال هر وضعیت انقلابی، و هر خواست جمعی انقلابی، برای تحقق انقلاب و حرکت به سمت چشماندازهای رهاییبخش و در نهایت پیروزی مستلزم تداوم، ارتقا، و پیشروی مداوم است. بهویژه هنگامی که هنوز ابزارهای متنوع و زیادی در اختیار ندارد. در چنین وضعیتی بررسی مداوم امکانها، ظرفیتها و موانع خیزش انقلابی «زن زندگی آزادی» اهمیتی دوچندان مییابد و یافتن راهها و راهحلهای تازه برای افزایش توان انقلابی و دمیدن خون تازه و آگاه به رگهای جنبش در مسیر مبارزهی فرسایشی با رژیم به ضرورتی عاجل بدل میشود.
🔸 تصور تغییر بنیادین و ضرورت آن در اذهان جامعه به شکلی فراگیر مشروعیت پیدا کرده است و جنبش انقلابی اینک در مرحلهی به چالش کشیدن اقتدار رژیم و نفی هژمونی آن قرار دارد اما چگونگی فرارفتن از این مرحله تعیینکنندهی گامهای بعدی است. مردم معترض از مرحلهی گسترش حرکت اعتراضی و تبدیل آن به یک جنبش انقلابی سراسری گذر کردهاند. اما همزمان، دستکم هنوز، نهادهای ویژهی خود را تشکیل ندادهاند. پرسش محوری و مشخص در این مرحله میتواند این باشد که در وضعیت کنونی، این «ما»ی جمعی شکلگرفته چگونه میتواند در مسیر مبارزه به یک مرحله بالاتر ارتقا یابد؟
🔸 مردم به هیات یک «ما» ظاهر شدهاند. اما این «ما» به هیچ وجه یک دست نیست. ویژگی «ما»ی انقلابی در معنای مترقی آن، تکثر و چندگونگی است. ارجاع به مردم به مثابهی یک کل همگن و بیشکل و حذف این تکثر و تفاوت به بهانهی اتحاد میتواند به عامل تحلیلبرندهی خصلت انقلابی آن بدل شود. تداوم و ارتقای خیزش منوط به فراخواندن مطالبات و سویههای طبقاتی، اتنیکی، جنسیتی و فرهنگیِ همواره بهحاشیهرانده شده و بازگشت این بهحاشیهراندهشدگان به متن مبارزه و جامعه است. خیزش انقلابی ژینا تا همین جا نیز گامهای بلندی در این مسیر برداشته است. بهویژه با پیشتازی زنان به عنوان بزرگترین گروه بهحاشیهراندهشده و تحت ستم؛ یعنی اکثریتی عظیم که در شبکهی اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک رژیم به اقلیت بدل شده بود. یا پیشتازی کردستان به عنوان موتور محرک جنبش و همدلی عظیم میان ملیتهای ساکن ایران؛ امری که تا پیش از این شاهدش نبودیم. همهی اینها نشانههای یک گسست انقلابی است. با این حال، مشخص شدن این «ما» در گرو مشخص شدن مطالبات متمایز و متکثر درون آن هم هست. افراد و گروههای اجتماعی حول خواستها و اهداف مشخص بسیج میشوند. گرچه خواست سرنگون کردن رژیم به مثابهی جدیترین مانع بر سر راه دیگر خواستها عامل وحدتبخش جنبش انقلابی است، اما پیشروی جنبش بدون طرح بدیل ممکن نیست. برخلاف آنچه اپوزیسیون راست ترویج میکند طرح بدیل مسئلهای مربوط به فردای سرنگونی نیست. مسئلهای است که بلاواسطه و بلافاصله با وضعیت کنونی و سرنوشت آن پیوند دارد. و طرح هرگونه بدیل وضعیت موجود، ناگزیر به معنای مشخصتر و متعینتر شدن «ما» است. چرا که ادغام در جنبش از مجرای یکدستسازی نمیگذرد. ساطور «وحدت کلمه» مخل همبستگی است. تنها مادام که گروههای اجتماعی تحت انواع ستمْ تبلور خواست و منافع مشخص خود را در پیروزی جنبش ببینند، فعالانه در آن را مشارکت میکنند. بنابراین گام دیگری که میتواند به ارتقا و پیشروی و سوخترسانی به جنبش یاری رساند و از فرسایش آن جلوگیری کند، مشخص شدن خواستهای گروههای گوناگون و برجسته ساختن پیوندهای مشترک میان آنهاست...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3cW
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#اعتصابات_سراسری
#سازماندهی
#خیزش_انقلابی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نبرد فرسایش و امید
امکانها، ضرورتها و چشماندازهای خیزش انقلابی ژینا نوشتهی: تارا بهروزیان تصور تغییر بنیادین و ضرورت آن در اذهان جامعه به شکلی فراگیر مشروعیت پیدا کرده است و جنبش انقلابی اینک در مرحلهی به چالش …
▫️ خیزش پیوسته و نقد مداوم
نوشتهی: یحیی مرادی
20 اکتبر 2022
🔸 با گسترش خیزش «زن، زندگی، آزادی» در یک ماه گذشته و حمایت چشمگیر لایههای گوناگون مردم از آنْ تداوم این جنبش به دغدغهی مهمی بدل شده است. بحرانهای اقتصادی و اجتماعی عمیق جامعهی ایران، گستردگی خیزش، طرح شعارهایی در مخالفت قاطع با حاکمیت سیاسی و تظاهرات، اعتصابات و کنشهای گوناگون سیاسی روزمره، چه در داخل و چه در خارج از کشور، این امکان را به ما میدهد تا از تبدیل آن به یک جنبش انقلابی که نظام سیاسی را به مصاف طلبیده سخن بگوییم. تاکنون ضربآهنگ خودجوش این جنبش ضامن اساسی تداومش بوده است: جنبشی که نیروی محرکش تضادها و گرهگاههایی است که بیش از چهل سال حکومت سرمایهداری مذهبی- نظامی بر جامعهی ایران تحمیل کرده است. اما نمیتوان انتظار داشت که نیروی محرک آغازین یک جنبش به تنهایی حرکت آن را تا به پایان کار تضمین کند. یک جنبش انقلابی در مسیر حرکت خود با انواع موانع روبهرو میشود که لاجرم به سیاستها، استراتژیها و تاکتیکهای گوناگونی برای غلبه بر آنها نیاز دارد. علاوه بر آن همانطور که هر جنبش انقلابی دریچههای تازهای به روی تودههای مردم میگشاید خود نیز از تجاربی که پشت سر میگذارد میآموزد. این فرایند دوسویهی آموختن و آموزاندن در تمامی مراحل بسط و گسترش جنبش عمل میکند و از دل آن میتواند کیفیتهای جدیدی پدید آید که پیش از آن ناشناخته بودند.
🔸 در این چند هفته رویکردهای گوناگونی مطرح شده که بیش از آنکه باعث گسترش این جنبش انقلابی باشد همچون مانعی در مقابل آن عمل میکند. مقابلهی نظری با چنین رویکردهایی و نشان دادن سستیها و کاستیهای آنها ضروری است. رشد یک جنبش انقلابی تا حد زیادی به نقد ضعفهایش و نهراسیدن از مواجهه با آنها منوط است.
در این مقاله بهاجمال به برخی گزارهها و رویکردهایی اشاره میشود که میتوانند مانع پیشروی جنبش شوند:
▫️ جنبش همه چیز است. نیازی به نظریهای سیاسی یا اقتصادی نیست!
▫️ تظاهرات روزانه کفایت میکند!
▫️ جنبش کنونی جنبش همه با هم است. نیازی به تمایز و تفکیک نیروهای متفاوت نیست!
▫️ مجامع و تشکلهای صنفی از پیش موجود برای جنبش انقلابی مناسب نیستند!
▫️ ایجاد صف مستقل چپ در این شرایط بیمعناست!
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3do
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#سازماندهی
#خیزش_انقلابی
#یحیی_مرادی
👇🏼
🖋@naghd_com
نوشتهی: یحیی مرادی
20 اکتبر 2022
🔸 با گسترش خیزش «زن، زندگی، آزادی» در یک ماه گذشته و حمایت چشمگیر لایههای گوناگون مردم از آنْ تداوم این جنبش به دغدغهی مهمی بدل شده است. بحرانهای اقتصادی و اجتماعی عمیق جامعهی ایران، گستردگی خیزش، طرح شعارهایی در مخالفت قاطع با حاکمیت سیاسی و تظاهرات، اعتصابات و کنشهای گوناگون سیاسی روزمره، چه در داخل و چه در خارج از کشور، این امکان را به ما میدهد تا از تبدیل آن به یک جنبش انقلابی که نظام سیاسی را به مصاف طلبیده سخن بگوییم. تاکنون ضربآهنگ خودجوش این جنبش ضامن اساسی تداومش بوده است: جنبشی که نیروی محرکش تضادها و گرهگاههایی است که بیش از چهل سال حکومت سرمایهداری مذهبی- نظامی بر جامعهی ایران تحمیل کرده است. اما نمیتوان انتظار داشت که نیروی محرک آغازین یک جنبش به تنهایی حرکت آن را تا به پایان کار تضمین کند. یک جنبش انقلابی در مسیر حرکت خود با انواع موانع روبهرو میشود که لاجرم به سیاستها، استراتژیها و تاکتیکهای گوناگونی برای غلبه بر آنها نیاز دارد. علاوه بر آن همانطور که هر جنبش انقلابی دریچههای تازهای به روی تودههای مردم میگشاید خود نیز از تجاربی که پشت سر میگذارد میآموزد. این فرایند دوسویهی آموختن و آموزاندن در تمامی مراحل بسط و گسترش جنبش عمل میکند و از دل آن میتواند کیفیتهای جدیدی پدید آید که پیش از آن ناشناخته بودند.
🔸 در این چند هفته رویکردهای گوناگونی مطرح شده که بیش از آنکه باعث گسترش این جنبش انقلابی باشد همچون مانعی در مقابل آن عمل میکند. مقابلهی نظری با چنین رویکردهایی و نشان دادن سستیها و کاستیهای آنها ضروری است. رشد یک جنبش انقلابی تا حد زیادی به نقد ضعفهایش و نهراسیدن از مواجهه با آنها منوط است.
در این مقاله بهاجمال به برخی گزارهها و رویکردهایی اشاره میشود که میتوانند مانع پیشروی جنبش شوند:
▫️ جنبش همه چیز است. نیازی به نظریهای سیاسی یا اقتصادی نیست!
▫️ تظاهرات روزانه کفایت میکند!
▫️ جنبش کنونی جنبش همه با هم است. نیازی به تمایز و تفکیک نیروهای متفاوت نیست!
▫️ مجامع و تشکلهای صنفی از پیش موجود برای جنبش انقلابی مناسب نیستند!
▫️ ایجاد صف مستقل چپ در این شرایط بیمعناست!
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3do
#مهسا_امینی
#زن_زندگی_آزادی
#سازماندهی
#خیزش_انقلابی
#یحیی_مرادی
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
خیزش پیوسته و نقد مداوم
نوشتهی: یحیی مرادی جنبش انقلابی کنونی ایران در هفتههای اخیر گامهای بلندی در تغییر برآیند نیروها برداشته و تا حدی چشماندازهای مبهم گذشته را در زمینهی نحوهی پیوند حلقههای منفرد مبارزه و ایجا…
▫️ نوزایی انداموارههای اقتدار تودهای - بخش سوم
▫️ گذر به ساختارهای جدید – زایشی با تاخیر و چالش
7 فوریه 2024
نوشتهی: همایون ایوانی
🔸 بخش نخست این نوشته به موضوع آفرینش دوبارهی کمیتههای شهری و کمیتههای همیاری در دوران پس از آبان ۹۸ و کرونا و بخش دوم به مجامع عمومی کارگری و اجتماعات مردمی پرداخت. در بخش سوم، به چالشی در پیدا کردن ساختاری درخورِ سطح مبارزه طبقاتی و اجتماعی کنونی به صورتی تجربی و ساده شده نزدیک میشویم. به دریافت نگارنده، یکی از دلایل وقفه در بلوغ و باروری سازمانی جنبشهای مردمی در ایران واپس ماندن از گذر به ساختار تشکیلاتی و مبارزاتی نوین است. شبکههای مسطح سالهاست که در جنبشهای اعتراضی ایران، پدیده شناخته شدهای هستند که تواناییها و کاستیهایش در عمل برای کنشگران داخل و خارج از کشور تجربه شده است. چالشی که در چند ساله اخیر با آن روبهرو هستیم، گذرِ این شبکههای مسطح به ساختارهایی کاراتر ــ از جمله ساختارِ شبکههای فدرالیستی ــ است. این نوشتار به این گونه از سازماندهی شبکهای با نگاهی به تفاوت در ساختارش با شبکههای مسطح، سازوکارِ تصمیمگیری، ظرفیتهای شبکه فدرالیستی برای گسترش، دوام و ادامهکاری میپردازد. سپس امکان و ضرورتِ گسترش همکاری بینگروهی با اتکاء به ساختار شبکههای فدرالیستی به بحث گذارده میشود. بخش پایانی، انبوه چالشهای بیرونی و درونی مورد بررسی قرار میگیرند و برخی راهکارهای مقابله با این چالشها مرور میشوند.
🔸 نوشتهی کنونی با رویکردی تجربی و هیوریستیک آماده شده است. متاسفانه تجربهی سازماندهی، افتان و خیزان از میان آزمون و خطاهای بسیار و راههای ناآزمودهای در دورهی کنونی گذر میکند که نمیتوان آنها را دور زد و یا از روی این مراحل جهید، فقط میتوان آن را به دقت بازبینی کرد و در لحظات حساس کوشید که آن را از خطاهای مهلک بازداشت و مسیرهای تجربهشدهی پیشین را برای گذر به پختگی و کارایی بیشتر سازمانی در لحظهی کنونی، به نیروهای درگیر در امر سازماندهی امروز بازنمایی کرد. در لحظهی فعلی مبارزهی طبقاتی در ایران، امکان توافق عمومی یا حتی جلب نظر بخش اصلی کنشگران و نهادهای کوشنده در جنبشهای اجتماعی و طبقاتی بر روی ساختار و یا رویکردی واحد برای پیشبرد مبارزه وجود ندارد یا بسیار ضعیف است. اگر فرض را بر این بگیریم که نسخه از پیش آمادهای برای سازماندهی بهینه و عقلانی وجود داشته باشد، با این حال، همرأیی و توافق عمومی بر آن در وضع فعلی قابل حصول نیست. این به معنای تایید یا رد رویکردهای دیگر نیست، بلکه فقط توضیح ویژگی این نوشته است که نبایستی بهعنوان یک راهحل قطعی در نظر گرفته شود، بلکه ایدهها و المنتهایی تجربی هستند که شاید برخی نیروها، کلکتیوها و گروههای درگیر در امر سازماندهی، برای شکلدهی و یا پیداکردن راه حلهای خودویژه و مشخصتر خودشان، نکاتی از آن را به کار گیرند.
🔸 بهرغم تجربی بودن این نوشته، به دلایلی که فکر میکنم برای خوانندگان قابل فهم باشد، از ذکر و بررسی بسیاری از نمونههای تشکلهای خاص خودداری شده و تنها به بحث دربارهی شکل تجریدی و عمومی ساختارهای مختلف شبکهای پرداخته شده است. از این رو، بسیاری از گامها و رویکردهای پیشنهادی، در چارچوب نظریه عمومی سازمان درجا زده و کاربرد مشخص پیشنهادات این نوشتار، بیشتر پس از یک بحث درونی و مشخص، شاید به کارِ سازماندهندگان جنبشهای امروز بیاید. با همهی کاستیهای جدیای که نگارنده از هم اکنون به آن اشراف دارد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3V2
#همایون_ایوانی #سازماندهی #مبارزه_طبقاتی
#شبکههای_فدرالیستی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ گذر به ساختارهای جدید – زایشی با تاخیر و چالش
7 فوریه 2024
نوشتهی: همایون ایوانی
🔸 بخش نخست این نوشته به موضوع آفرینش دوبارهی کمیتههای شهری و کمیتههای همیاری در دوران پس از آبان ۹۸ و کرونا و بخش دوم به مجامع عمومی کارگری و اجتماعات مردمی پرداخت. در بخش سوم، به چالشی در پیدا کردن ساختاری درخورِ سطح مبارزه طبقاتی و اجتماعی کنونی به صورتی تجربی و ساده شده نزدیک میشویم. به دریافت نگارنده، یکی از دلایل وقفه در بلوغ و باروری سازمانی جنبشهای مردمی در ایران واپس ماندن از گذر به ساختار تشکیلاتی و مبارزاتی نوین است. شبکههای مسطح سالهاست که در جنبشهای اعتراضی ایران، پدیده شناخته شدهای هستند که تواناییها و کاستیهایش در عمل برای کنشگران داخل و خارج از کشور تجربه شده است. چالشی که در چند ساله اخیر با آن روبهرو هستیم، گذرِ این شبکههای مسطح به ساختارهایی کاراتر ــ از جمله ساختارِ شبکههای فدرالیستی ــ است. این نوشتار به این گونه از سازماندهی شبکهای با نگاهی به تفاوت در ساختارش با شبکههای مسطح، سازوکارِ تصمیمگیری، ظرفیتهای شبکه فدرالیستی برای گسترش، دوام و ادامهکاری میپردازد. سپس امکان و ضرورتِ گسترش همکاری بینگروهی با اتکاء به ساختار شبکههای فدرالیستی به بحث گذارده میشود. بخش پایانی، انبوه چالشهای بیرونی و درونی مورد بررسی قرار میگیرند و برخی راهکارهای مقابله با این چالشها مرور میشوند.
🔸 نوشتهی کنونی با رویکردی تجربی و هیوریستیک آماده شده است. متاسفانه تجربهی سازماندهی، افتان و خیزان از میان آزمون و خطاهای بسیار و راههای ناآزمودهای در دورهی کنونی گذر میکند که نمیتوان آنها را دور زد و یا از روی این مراحل جهید، فقط میتوان آن را به دقت بازبینی کرد و در لحظات حساس کوشید که آن را از خطاهای مهلک بازداشت و مسیرهای تجربهشدهی پیشین را برای گذر به پختگی و کارایی بیشتر سازمانی در لحظهی کنونی، به نیروهای درگیر در امر سازماندهی امروز بازنمایی کرد. در لحظهی فعلی مبارزهی طبقاتی در ایران، امکان توافق عمومی یا حتی جلب نظر بخش اصلی کنشگران و نهادهای کوشنده در جنبشهای اجتماعی و طبقاتی بر روی ساختار و یا رویکردی واحد برای پیشبرد مبارزه وجود ندارد یا بسیار ضعیف است. اگر فرض را بر این بگیریم که نسخه از پیش آمادهای برای سازماندهی بهینه و عقلانی وجود داشته باشد، با این حال، همرأیی و توافق عمومی بر آن در وضع فعلی قابل حصول نیست. این به معنای تایید یا رد رویکردهای دیگر نیست، بلکه فقط توضیح ویژگی این نوشته است که نبایستی بهعنوان یک راهحل قطعی در نظر گرفته شود، بلکه ایدهها و المنتهایی تجربی هستند که شاید برخی نیروها، کلکتیوها و گروههای درگیر در امر سازماندهی، برای شکلدهی و یا پیداکردن راه حلهای خودویژه و مشخصتر خودشان، نکاتی از آن را به کار گیرند.
🔸 بهرغم تجربی بودن این نوشته، به دلایلی که فکر میکنم برای خوانندگان قابل فهم باشد، از ذکر و بررسی بسیاری از نمونههای تشکلهای خاص خودداری شده و تنها به بحث دربارهی شکل تجریدی و عمومی ساختارهای مختلف شبکهای پرداخته شده است. از این رو، بسیاری از گامها و رویکردهای پیشنهادی، در چارچوب نظریه عمومی سازمان درجا زده و کاربرد مشخص پیشنهادات این نوشتار، بیشتر پس از یک بحث درونی و مشخص، شاید به کارِ سازماندهندگان جنبشهای امروز بیاید. با همهی کاستیهای جدیای که نگارنده از هم اکنون به آن اشراف دارد...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3V2
#همایون_ایوانی #سازماندهی #مبارزه_طبقاتی
#شبکههای_فدرالیستی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
نوزایی انداموارههای اقتدار تودهای
بخش سوم: گذر به ساختارهای جدید ـ زایشی با تاخیر و چالش نوشتهی: همایون ایوانی ضرورت همکاریِ بینگروهی که توانایی هماهنگی و مبارزهی مشترک بین افراد و گروهها را در جنبشهای اجتماعی و طبقاتی کنونی …