🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ ناظران کبیر و خیزش ستمدیدگان در ایران
▫️ قدرتهای جهانی در کدام سو ایستادهاند؟
نوشتهی: امین حصوری
29 اکتبر 2022
🔸 بگذارید حرف آخر را اول بزنیم: هیچ قدرتی در جهان نفع مشترکی با ستمدیدگان جغرافیای سیاسیِ ایران ندارد. اینکه اکثر سیاستمداران «جهان غرب»، که ظاهراً دشمنان نظام اسلامی ایران تلقی میشوند، در دفاع از حقانیت این خیزش یا در نکوهش (محتاطانهی) سرکوب معترضانْ ژستهایی رسانهای و دیپلماتیک گرفتند، به این تصور عامیانه دامن زده که گویا بناست (یا ممکن است) که این خیزشْ متحدانی از میان قدرتهای خارجی بیابد. این «امید»، که ترجمانیست از باور سمج «دشمنِ دشمنِ منْ دوستِ من است!»، اغلب در پس درکی عملگرایانه و تاکتیکی از مبارزهی سیاسی سنگر میگیرد؛ تاکتیکی که خود ریشه در درک ویژهای از مناسبات جهانی قدرت و نیز استراتژیِ مبارزه دارد. آرایش میدان نبردهای ژئوپولتیکی هم ظاهراً شواهدی در تأیید و تقویت چنین دریافت و رهیافتی عرضه میکند، که بیان فشردهی آن چنین است: «دولت ایران در بطن نبردی فرساینده با دولت آمریکا و متحدان غربیاش قرار دارد. برآمدن قدرتهای نوظهور شرقی (روسیه و چین) و قطبیشدنِ دوبارهی نظام قدرت جهانی، موجب نزدیکی راهبردی ایران به اردوگاه شرقی شده است. بنابراین، همانگونه که دولت روسیه حمایتی تمامقد از دولت ایران میکند، منافع دولت آمریکا و متحدانش هم ایجاب میکند که از خیزشی که یحتمل به فروپاشی دولت ایران بیانجامد حمایت کنند.»
🔸 این نوشتار جستاریست در نقد این «محاسبهی سرراستِ دو دو تا ــ چهار تا»، و توضیحی بر داعیه/گزارهي ابتدایی متن. هستهی اصلی استدلالی این متن، تحلیلی نظری از جایگاه جغرافیای سیاسی ایران در بافتار نظم جهانیِ معاصر است. با تکیه بر این تحلیل، ادامهی نوشتار نقدیست بر رویکردی که در فراز و نشیب خیزش انقلابی حاضر میکوشد ــ بار دیگر ــ راهکار کهنهی توسل به دولتهای غربی را، همچون ضرورتی برای بهثمرنشستن خیزش، برجسته سازد.
🔸 این پرسش همچنان بهقوت خود باقیست که چرا خواست ستمدیدگان ایران برای خلاصی از سلطهی رژیم مسلط نتواند موقتاً با خواست قدرتهای غربی برای تضعیف دولت ایران همپوشانی بیابد؟ پاسخ فشرده این است که برخلاف تبلیغات رژیم ایران و جریانات و رسانههای شبهآنتیامپریالیست (محور مقاومتی)، که از برجستهسازی خطر دشمنان خارجی تغذیه میکنند، خواست واقعی دولتهای غربی صرفاً تشدید فشارها بر دولت ایران برای مطیعسازی و سوقدادن آن بهسمت اردوگاه غربیست، نه سرنگونی دولت ایران. اما چرا؟ برای توضیح دلایل این امر باید به بافتار نظم جهانی و مناسبات قدرتِ پس پشت آن نظری بیاندازیم، تا به جایگاه دولت ایران در این بافتار و دلالتهای آن برسیم. چون در جهان درهمتنیدهی معاصر، فهم مسئلهی ایران در انتزاع (جدایی) از نظم جهانی و نظام قدرتِ محافظ آن ممکن نیست. اینکه متأثر از رویکردهای حقوقبشری و لیبرالْ «مسئلهی ایران» اغلب مجزا از مناسبات جهانیِ سلطه انگاشته شده و به استبداد دینی و اقتصاد رانتی فروکاسته میشود، نشاندهندهی هژمونی روششناسی پوزیتیویستی بر ساحت فکریِ جوامع امروزیست. خواهیم دید که این خطای روششناختی نه صرفاً در سپهر اندیشه، بلکه بیش از آن در حوزهی تدوین استراتژی سیاسیْ معضلساز میشود: جاییکه ــ بر پایهی چنین درکی ــ بخشی از قدرتهای جهانی همچون متحدان بالقوهی مردمان ستمدیده برای رسیدن به آزادی معرفی میگردند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3em
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #قیام_ژینا
#امین_حصوری #نظم_جهانی #امپریالیسم
👇🏼
🖋@naghd_com
▫️ ناظران کبیر و خیزش ستمدیدگان در ایران
▫️ قدرتهای جهانی در کدام سو ایستادهاند؟
نوشتهی: امین حصوری
29 اکتبر 2022
🔸 بگذارید حرف آخر را اول بزنیم: هیچ قدرتی در جهان نفع مشترکی با ستمدیدگان جغرافیای سیاسیِ ایران ندارد. اینکه اکثر سیاستمداران «جهان غرب»، که ظاهراً دشمنان نظام اسلامی ایران تلقی میشوند، در دفاع از حقانیت این خیزش یا در نکوهش (محتاطانهی) سرکوب معترضانْ ژستهایی رسانهای و دیپلماتیک گرفتند، به این تصور عامیانه دامن زده که گویا بناست (یا ممکن است) که این خیزشْ متحدانی از میان قدرتهای خارجی بیابد. این «امید»، که ترجمانیست از باور سمج «دشمنِ دشمنِ منْ دوستِ من است!»، اغلب در پس درکی عملگرایانه و تاکتیکی از مبارزهی سیاسی سنگر میگیرد؛ تاکتیکی که خود ریشه در درک ویژهای از مناسبات جهانی قدرت و نیز استراتژیِ مبارزه دارد. آرایش میدان نبردهای ژئوپولتیکی هم ظاهراً شواهدی در تأیید و تقویت چنین دریافت و رهیافتی عرضه میکند، که بیان فشردهی آن چنین است: «دولت ایران در بطن نبردی فرساینده با دولت آمریکا و متحدان غربیاش قرار دارد. برآمدن قدرتهای نوظهور شرقی (روسیه و چین) و قطبیشدنِ دوبارهی نظام قدرت جهانی، موجب نزدیکی راهبردی ایران به اردوگاه شرقی شده است. بنابراین، همانگونه که دولت روسیه حمایتی تمامقد از دولت ایران میکند، منافع دولت آمریکا و متحدانش هم ایجاب میکند که از خیزشی که یحتمل به فروپاشی دولت ایران بیانجامد حمایت کنند.»
🔸 این نوشتار جستاریست در نقد این «محاسبهی سرراستِ دو دو تا ــ چهار تا»، و توضیحی بر داعیه/گزارهي ابتدایی متن. هستهی اصلی استدلالی این متن، تحلیلی نظری از جایگاه جغرافیای سیاسی ایران در بافتار نظم جهانیِ معاصر است. با تکیه بر این تحلیل، ادامهی نوشتار نقدیست بر رویکردی که در فراز و نشیب خیزش انقلابی حاضر میکوشد ــ بار دیگر ــ راهکار کهنهی توسل به دولتهای غربی را، همچون ضرورتی برای بهثمرنشستن خیزش، برجسته سازد.
🔸 این پرسش همچنان بهقوت خود باقیست که چرا خواست ستمدیدگان ایران برای خلاصی از سلطهی رژیم مسلط نتواند موقتاً با خواست قدرتهای غربی برای تضعیف دولت ایران همپوشانی بیابد؟ پاسخ فشرده این است که برخلاف تبلیغات رژیم ایران و جریانات و رسانههای شبهآنتیامپریالیست (محور مقاومتی)، که از برجستهسازی خطر دشمنان خارجی تغذیه میکنند، خواست واقعی دولتهای غربی صرفاً تشدید فشارها بر دولت ایران برای مطیعسازی و سوقدادن آن بهسمت اردوگاه غربیست، نه سرنگونی دولت ایران. اما چرا؟ برای توضیح دلایل این امر باید به بافتار نظم جهانی و مناسبات قدرتِ پس پشت آن نظری بیاندازیم، تا به جایگاه دولت ایران در این بافتار و دلالتهای آن برسیم. چون در جهان درهمتنیدهی معاصر، فهم مسئلهی ایران در انتزاع (جدایی) از نظم جهانی و نظام قدرتِ محافظ آن ممکن نیست. اینکه متأثر از رویکردهای حقوقبشری و لیبرالْ «مسئلهی ایران» اغلب مجزا از مناسبات جهانیِ سلطه انگاشته شده و به استبداد دینی و اقتصاد رانتی فروکاسته میشود، نشاندهندهی هژمونی روششناسی پوزیتیویستی بر ساحت فکریِ جوامع امروزیست. خواهیم دید که این خطای روششناختی نه صرفاً در سپهر اندیشه، بلکه بیش از آن در حوزهی تدوین استراتژی سیاسیْ معضلساز میشود: جاییکه ــ بر پایهی چنین درکی ــ بخشی از قدرتهای جهانی همچون متحدان بالقوهی مردمان ستمدیده برای رسیدن به آزادی معرفی میگردند...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3em
#مهسا_امینی #زن_زندگی_آزادی #قیام_ژینا
#امین_حصوری #نظم_جهانی #امپریالیسم
👇🏼
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
ناظران کبیر و خیزش ستمدیدگان در ایران
قدرتهای جهانی در کدام سو ایستادهاند؟ نوشتهی: امین حصوری جان کلام آنکه تثبیت و پیکریابی یک خیزش در چهرهها، مقدمهی استحاله و ادغام آن در نظم مسلط است. خیزش ژینا برای تحقق افق انقلابیِاش تنها م…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ دربارهی بازتولید «مکتب دیکتاتورها»:
▫️ تانگوی قدرتهای جهانی با حاکمان ایران
2 ژوئیه 2023
نوشتهی: امین حصوری
🔸 طی هفتههای اخیر شاهد بودهایم که چگونه دولت آمریکا و همتایان غربیاش بار دیگر از هر سو برای رژیم جمهوری اسلامی ایران فرش قرمز پهن میکنند. طی کمتر از یک ماه با زنجیرهی رویدادهایی مواجه شدهایم که گرچه فینفسه مغایرتی با سازوکارهای معمول در مناسبات جهانی قدرت ندارند، اما با نظر به فضایی که با قیام ژینا گشوده شد، موجی از سردرگمی و ناباوری و خشم و سرخوردگی را برانگیختهاند. چون با توجه به مختصات این فضا، که دامنهاش از سپهر سیاسی ایران فراتر میرود، این رویدادها نابهنگام و ظاهراً متناقض به نظر میرسند. خصوصاً که درست بهموازات این همسازی بینالمللی با حاکمان جمهوری اسلامی، دامنهی سرکوبها و اعدامهای دولتی در ایران بهطرز چشمگیری افزایش یافتهاند؛ طوریکه در سطح جهانی هم بازتاب وسیعی داشته است.
🔸 در این نوشتار به این موضوع میپردازیم که ماهعسل کنونی قدرتهای غربی و حاکمان جمهوری اسلامی چه محدودیتها و مازادهای ممکنی برای پراتیک آتی مبارزات جاری در ایران خواهد داشت. برای شروع، به برخی زمینههایی اشاره میکنیم که رویکرد توسل به «نجاتدهنده»های دروغین را خلق کردهاند و کماکان بازتولید میکنند و به دلالتهای وضعیت حاضر در پیوند با رویکرد فوق میپردازیم.
🔸 تا جایی که به اعتراضات تودهای و مستمر خیابانی مربوط است، باید اذعان کرد که قیام ژینا از مدتی پیش بهراستی وارد فاز افول خود شده است. اما تفسیر این وضعیت بهمنزلهی شکست قیام ژینا مستلزم انکار و نادیدهگرفتن مازادهای قیام ژیناست؛ یعنی همهی اشکال متنوعی از مقاومت که با الهام از قیام ژینا و تجارب آن، افق عبور از نظام جمهوری اسلامی و دگرگونی بنیادین آن را دنبال میکنند. اما این خود بحث مستقل دیگری میطلبد. پس به این پرسش بازگردیم که در وضعیت مشخص کنونی که تأمین ثبات نظام جمهوری اسلامی در دستور کار قدرتهای جهانی قرار گرفته و حاکمان ایران آشکارا مارش پیروزی ساز کردهاند، پیشبرد مبارزات پراتیک برای تداوم و فراروی از قیام ژینا با چه محدودیتها و امکاناتی روبهروست؟ خاطرنشان میکنم که خصوصاً در حوزهی امکاناتْ تنها برخی بالقوهگیهای شرایط کنونی را برخواهم شمرد، نه تغییرات بالفعل یا محتوم. افزون بر این، واکاوی محدودیتها و امکانات مبارزات پراتیک در مقطع کنونی و حول این موضوع مشخص تنها میتواند بخش محدودی از یک واکاوی انتقادیِ ضروری دربارهی کل مسیر تاکنونیِ قیام ژینا باشد؛ چون فراروی از خیزش انقلابی ژینا مستلزم آسیبشناسی جامع و انتقادی و جمعی از نقاط قوت و ضعف آن و چرایی آنهاست.
🔸 بسیاری از مردمانِ ستمدیدهی ایران در نبودِ حداقل آزادیهای سیاسی و امکانات تشکلیابی، و متأثر از فضای تاریخی یادشده در سپهر سیاسی ایران و بافتار مسلط جهانی، رژیم ایران را استثنایی بر نظم جهانی و رویاروی آن تلقی میکردند. در نتیجه، در ذهنیت عمومی عمدتاً معقول بهنظر میرسید که با کمک همپیمانان خارجی بتوان این نظام شر را ساقط کرد تا بتوان برای آتیهي کشور «جایگاهی معقول» در نظم جهانی جستوجو کرد. در همین راستا، بسیاری از مردم (تحتتأثیر فضای مسلط تاریخی و گفتار بورژوایی) آموزهی امپریالیسم در گفتمان چپ را بخشی از یک نظریهی توطئه (توهم توطئه) تلقی میکردند که با «جزماندیشی چپها» پیوند داشت. اکنون اما با معلوم شدن اینکه «دشمن دشمن ما لزوماً دوست ما نیست»، نهفقط آن رؤیای توهمآمیز («نجاتدهندهی خارجی») عمدتاً بر فنا رفته، بلکه خود شالودهی نظم جهانی که موجد چنین همدستی شومی با جنایتکاران بوده نیز تاحدی مورد پرسش قرار گرفته است. در نتیجه، بزنگاه تاریخی مهمی برای تقویت و فراگیرسازیِ این آموزه فراهم شده که مردمان تحتستم هیچ دوستی در میان دولتها ندارند؛ بلکه تنها یاور آنان سایر ستمدیدگان بهپاخاسته در سراسر جهان هستند. تکثیر و گسترش این درک میتواند تکیهگاه خوبی برای پسزدن انگارههای ناسیونالیستی و ــ در مقابل ــ برجستهسازیِ ضرورت همبستگیهای انترناسیونالیستی باشد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3xV
#امین_حصوری
#قیام_ژینا #زن_زندگی_آزادی
#جنبش_انقلابی #امپریالیسم #قدرتهای_جهانی
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ دربارهی بازتولید «مکتب دیکتاتورها»:
▫️ تانگوی قدرتهای جهانی با حاکمان ایران
2 ژوئیه 2023
نوشتهی: امین حصوری
🔸 طی هفتههای اخیر شاهد بودهایم که چگونه دولت آمریکا و همتایان غربیاش بار دیگر از هر سو برای رژیم جمهوری اسلامی ایران فرش قرمز پهن میکنند. طی کمتر از یک ماه با زنجیرهی رویدادهایی مواجه شدهایم که گرچه فینفسه مغایرتی با سازوکارهای معمول در مناسبات جهانی قدرت ندارند، اما با نظر به فضایی که با قیام ژینا گشوده شد، موجی از سردرگمی و ناباوری و خشم و سرخوردگی را برانگیختهاند. چون با توجه به مختصات این فضا، که دامنهاش از سپهر سیاسی ایران فراتر میرود، این رویدادها نابهنگام و ظاهراً متناقض به نظر میرسند. خصوصاً که درست بهموازات این همسازی بینالمللی با حاکمان جمهوری اسلامی، دامنهی سرکوبها و اعدامهای دولتی در ایران بهطرز چشمگیری افزایش یافتهاند؛ طوریکه در سطح جهانی هم بازتاب وسیعی داشته است.
🔸 در این نوشتار به این موضوع میپردازیم که ماهعسل کنونی قدرتهای غربی و حاکمان جمهوری اسلامی چه محدودیتها و مازادهای ممکنی برای پراتیک آتی مبارزات جاری در ایران خواهد داشت. برای شروع، به برخی زمینههایی اشاره میکنیم که رویکرد توسل به «نجاتدهنده»های دروغین را خلق کردهاند و کماکان بازتولید میکنند و به دلالتهای وضعیت حاضر در پیوند با رویکرد فوق میپردازیم.
🔸 تا جایی که به اعتراضات تودهای و مستمر خیابانی مربوط است، باید اذعان کرد که قیام ژینا از مدتی پیش بهراستی وارد فاز افول خود شده است. اما تفسیر این وضعیت بهمنزلهی شکست قیام ژینا مستلزم انکار و نادیدهگرفتن مازادهای قیام ژیناست؛ یعنی همهی اشکال متنوعی از مقاومت که با الهام از قیام ژینا و تجارب آن، افق عبور از نظام جمهوری اسلامی و دگرگونی بنیادین آن را دنبال میکنند. اما این خود بحث مستقل دیگری میطلبد. پس به این پرسش بازگردیم که در وضعیت مشخص کنونی که تأمین ثبات نظام جمهوری اسلامی در دستور کار قدرتهای جهانی قرار گرفته و حاکمان ایران آشکارا مارش پیروزی ساز کردهاند، پیشبرد مبارزات پراتیک برای تداوم و فراروی از قیام ژینا با چه محدودیتها و امکاناتی روبهروست؟ خاطرنشان میکنم که خصوصاً در حوزهی امکاناتْ تنها برخی بالقوهگیهای شرایط کنونی را برخواهم شمرد، نه تغییرات بالفعل یا محتوم. افزون بر این، واکاوی محدودیتها و امکانات مبارزات پراتیک در مقطع کنونی و حول این موضوع مشخص تنها میتواند بخش محدودی از یک واکاوی انتقادیِ ضروری دربارهی کل مسیر تاکنونیِ قیام ژینا باشد؛ چون فراروی از خیزش انقلابی ژینا مستلزم آسیبشناسی جامع و انتقادی و جمعی از نقاط قوت و ضعف آن و چرایی آنهاست.
🔸 بسیاری از مردمانِ ستمدیدهی ایران در نبودِ حداقل آزادیهای سیاسی و امکانات تشکلیابی، و متأثر از فضای تاریخی یادشده در سپهر سیاسی ایران و بافتار مسلط جهانی، رژیم ایران را استثنایی بر نظم جهانی و رویاروی آن تلقی میکردند. در نتیجه، در ذهنیت عمومی عمدتاً معقول بهنظر میرسید که با کمک همپیمانان خارجی بتوان این نظام شر را ساقط کرد تا بتوان برای آتیهي کشور «جایگاهی معقول» در نظم جهانی جستوجو کرد. در همین راستا، بسیاری از مردم (تحتتأثیر فضای مسلط تاریخی و گفتار بورژوایی) آموزهی امپریالیسم در گفتمان چپ را بخشی از یک نظریهی توطئه (توهم توطئه) تلقی میکردند که با «جزماندیشی چپها» پیوند داشت. اکنون اما با معلوم شدن اینکه «دشمن دشمن ما لزوماً دوست ما نیست»، نهفقط آن رؤیای توهمآمیز («نجاتدهندهی خارجی») عمدتاً بر فنا رفته، بلکه خود شالودهی نظم جهانی که موجد چنین همدستی شومی با جنایتکاران بوده نیز تاحدی مورد پرسش قرار گرفته است. در نتیجه، بزنگاه تاریخی مهمی برای تقویت و فراگیرسازیِ این آموزه فراهم شده که مردمان تحتستم هیچ دوستی در میان دولتها ندارند؛ بلکه تنها یاور آنان سایر ستمدیدگان بهپاخاسته در سراسر جهان هستند. تکثیر و گسترش این درک میتواند تکیهگاه خوبی برای پسزدن انگارههای ناسیونالیستی و ــ در مقابل ــ برجستهسازیِ ضرورت همبستگیهای انترناسیونالیستی باشد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3xV
#امین_حصوری
#قیام_ژینا #زن_زندگی_آزادی
#جنبش_انقلابی #امپریالیسم #قدرتهای_جهانی
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
دربارهی بازتولید «مکتب دیکتاتورها»:
تانگوی قدرتهای جهانی با حاکمان ایران نوشتهی: امین حصوری در وضعیت مشخص کنونی که تأمین ثبات نظام جمهوری اسلامی در دستور کار قدرتهای جهانی قرار گرفته و حاکمان ایران آشکارا مارش پیروزی ساز کردهاند،…
🔹نوشتههای دریافتی 🔹
▫️ مارش اربعین آنها و راه انقلابی ما
▫️ دربارهی دلالتهای فربهسازیِ دولتی شیعهگری
15 نوامبر 2023
نوشتهی: امین حصوری
🔸 برساختن و رواج دولتیِ «فرهنگ اربعین» در سالهای اخیر، بهمدد هزینههای هنگفت دولتی و با جادوی تکرار و تبلیغ، با تورمی فزاینده همراه بوده است؛ طوریکه هر ساله انبوه کثیری از مردم در پیادهروی اربعین مشارکت میکنند. از آنجا که دولت اسلامی حاکم میکوشد با تدارک مشارکت میلیونی در پیادهروی اربعین، این مناسک را بهسان یک مولفهی فرهنگیِ نوپدید نرمالیزه کند، نگاهی دقیقتر به روند تکوین و رشد این پدیده، و دلالتهای چندوجهیِ آن، مجالیست برای آشکارسازی ماهیت سیاسی فرهنگ. در این متن نشان داده میشود که پیدایش و بسط ناگهانی مناسک دولتی پیادهروی اربعین زاییدهی نیازمندهای تاریخمند رژیم ایران برای بازتولید و بسط ارکان سلطهاش بوده است. با عزیمت از این واقعیت که بسط «فرهنگی»-سیاسیِ شیعهگری در ایران متأخر در شالودهی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ریشه دارد، به دلالتها و پیامدهای اقتصادی-سیاسی، فرهنگی و ژئوپولتیکی خاصی که خلق کرده است میپردازیم. و مشخصاً نشان میدهیم که تدارک دولتی گسترده و پرهزینهی کارناوال پیادهروی اربعین و بازنمایی سیاسی و رسانهای پرهیاهوی آن، چگونه به مدیریت فرهنگی-سیاسیِ جامعه خدمت میکند؛ و اینکه این تمهید دولتی چگونه هم راهبرد ژئوپولتیکی معینی را تغذیه میکند و هم نوعی صفآرایی دفاعی (با آرایشی تهاجمی) در برابر رشد خیزشهای تودهای را تدارک میبیند. این نوشتار برای فهم چرایی و چگونگی پیدایش این پدیدهی ظاهراً «فرهنگی» و رشد آن تا ابعاد کنونی، بین خاستگاه پیدایش دولتی این پدیده، محرکهای پویش و گسترش بعدی آن، و کارکردهای امروزیاش برای حاکمان نظام اسلامی ایران تمایز قایل میشود. در دو بخش انتهایی، به دلالتهای این پدیده از منظر نقد فرهنگ مسلط بازمیگردیم؛ راه انقلابی گشودهشده توسط ستمدیدگان (خصوصاً بهواسطهی قیام ژینا) را در برابر سنگفرشِ فریبی که حاکمان از تهران تا کربلا گشودهاند قرار میدهیم؛ و بر بافتار فضای کنونی، چشمانداز و امکانات رویارویی با چنین سازوکارهایی را مرور میکنیم.
🔸 نمونهی تاریخی گسترش دولتی آیینهای شیعهگری در ایران نشان میدهد که پیدایش مولفههای ظاهراً فرهنگی در فضای یک جامعه و حتی مولفههایی که بهتدریج به بخشی از فرهنگ عمومی بدل میشوند، در کنار سایر عوامل تاریخی، پیوند وثیقی با نظام سیاسی حاکم بر جامعه و سازوکارهای هژمونی/سرکوبِ دولتی دارد. بهطور کلی، تلاشهای دولت برای «فرهنگسازی» متأثر از ساختار و ملزومات کلانتریست که دولت در آن محاط است و در چارچوب آن عمل (function) میکند. از همین منظر، برای مثال، میتوان درک و داعیهای را به چالش کشید که از منظر خودپوییِ فرهنگ، حجاب زنان را صرفاً همچون مولفهای فرهنگی بازنمایی میکند. حال آنکه تحمیل دولتی حجاب بر زنان (حجاب اجباری) از سوی حاکمان جمهوری اسلامی یکی از اصلیترین ارکان «لازم» برای بنا کردن حکومت شیعی بوده است: حجاب زنان در همان حال که بازنمایی شیعهگری بهسان ایدئولوژی حاکم را در ساحتهای داخلی و فرامرزی تسهیل میکند، سلطهی شیعهگری بر حیات عمومی جامعه را نرمالیزه میکند.
🔸 در کنار مجموعهای از اقدامات دولتی برای تقویت زیرساختیِ آیینها و نمادهای شیعهگری در امالقرای اسلامی، «گفتمان امنیت ملی» بهعنوان بازوی مکمل رهیافت فوق تکوین یافت. اما مصالح نهاییِ این گفتمان از تلفیق شیعهگری و ناسیونالیسم ایرانگرا فراهم شد؛ دو رویکرد ظاهراً ناسازگاری که اینک بهمیانجی امر ژئوپولتیکی بهسادگی در مقولهی عظمتطلبی ملی پیوند مییافتند. بدینسان، ایدئولوژی ظاهراً دینبنیاد جمهوری اسلامی ــ در چرخشی آشکار ــ به درونمایهی تلویحی خود یعنی «ناسیونالیسم فارس-شیعی» رسمیت بخشید و میدان وسیعتری در اختیار آن نهاد. در امتداد این چرخش راهبردی، گفتمان هویتیِ قدرتمندی حول ناسیونالیسم فارس-شیعی شکل گرفت که بسیاری از مولفههای ناسیونالیستی و ایرانپرستانه را در شیعهگریِ دولتی ادغام میکرد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3M3
#شیعهگری #چشمانداز_انقلابی #عوامل_تاریخی
#امین_حصوری
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ مارش اربعین آنها و راه انقلابی ما
▫️ دربارهی دلالتهای فربهسازیِ دولتی شیعهگری
15 نوامبر 2023
نوشتهی: امین حصوری
🔸 برساختن و رواج دولتیِ «فرهنگ اربعین» در سالهای اخیر، بهمدد هزینههای هنگفت دولتی و با جادوی تکرار و تبلیغ، با تورمی فزاینده همراه بوده است؛ طوریکه هر ساله انبوه کثیری از مردم در پیادهروی اربعین مشارکت میکنند. از آنجا که دولت اسلامی حاکم میکوشد با تدارک مشارکت میلیونی در پیادهروی اربعین، این مناسک را بهسان یک مولفهی فرهنگیِ نوپدید نرمالیزه کند، نگاهی دقیقتر به روند تکوین و رشد این پدیده، و دلالتهای چندوجهیِ آن، مجالیست برای آشکارسازی ماهیت سیاسی فرهنگ. در این متن نشان داده میشود که پیدایش و بسط ناگهانی مناسک دولتی پیادهروی اربعین زاییدهی نیازمندهای تاریخمند رژیم ایران برای بازتولید و بسط ارکان سلطهاش بوده است. با عزیمت از این واقعیت که بسط «فرهنگی»-سیاسیِ شیعهگری در ایران متأخر در شالودهی ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ریشه دارد، به دلالتها و پیامدهای اقتصادی-سیاسی، فرهنگی و ژئوپولتیکی خاصی که خلق کرده است میپردازیم. و مشخصاً نشان میدهیم که تدارک دولتی گسترده و پرهزینهی کارناوال پیادهروی اربعین و بازنمایی سیاسی و رسانهای پرهیاهوی آن، چگونه به مدیریت فرهنگی-سیاسیِ جامعه خدمت میکند؛ و اینکه این تمهید دولتی چگونه هم راهبرد ژئوپولتیکی معینی را تغذیه میکند و هم نوعی صفآرایی دفاعی (با آرایشی تهاجمی) در برابر رشد خیزشهای تودهای را تدارک میبیند. این نوشتار برای فهم چرایی و چگونگی پیدایش این پدیدهی ظاهراً «فرهنگی» و رشد آن تا ابعاد کنونی، بین خاستگاه پیدایش دولتی این پدیده، محرکهای پویش و گسترش بعدی آن، و کارکردهای امروزیاش برای حاکمان نظام اسلامی ایران تمایز قایل میشود. در دو بخش انتهایی، به دلالتهای این پدیده از منظر نقد فرهنگ مسلط بازمیگردیم؛ راه انقلابی گشودهشده توسط ستمدیدگان (خصوصاً بهواسطهی قیام ژینا) را در برابر سنگفرشِ فریبی که حاکمان از تهران تا کربلا گشودهاند قرار میدهیم؛ و بر بافتار فضای کنونی، چشمانداز و امکانات رویارویی با چنین سازوکارهایی را مرور میکنیم.
🔸 نمونهی تاریخی گسترش دولتی آیینهای شیعهگری در ایران نشان میدهد که پیدایش مولفههای ظاهراً فرهنگی در فضای یک جامعه و حتی مولفههایی که بهتدریج به بخشی از فرهنگ عمومی بدل میشوند، در کنار سایر عوامل تاریخی، پیوند وثیقی با نظام سیاسی حاکم بر جامعه و سازوکارهای هژمونی/سرکوبِ دولتی دارد. بهطور کلی، تلاشهای دولت برای «فرهنگسازی» متأثر از ساختار و ملزومات کلانتریست که دولت در آن محاط است و در چارچوب آن عمل (function) میکند. از همین منظر، برای مثال، میتوان درک و داعیهای را به چالش کشید که از منظر خودپوییِ فرهنگ، حجاب زنان را صرفاً همچون مولفهای فرهنگی بازنمایی میکند. حال آنکه تحمیل دولتی حجاب بر زنان (حجاب اجباری) از سوی حاکمان جمهوری اسلامی یکی از اصلیترین ارکان «لازم» برای بنا کردن حکومت شیعی بوده است: حجاب زنان در همان حال که بازنمایی شیعهگری بهسان ایدئولوژی حاکم را در ساحتهای داخلی و فرامرزی تسهیل میکند، سلطهی شیعهگری بر حیات عمومی جامعه را نرمالیزه میکند.
🔸 در کنار مجموعهای از اقدامات دولتی برای تقویت زیرساختیِ آیینها و نمادهای شیعهگری در امالقرای اسلامی، «گفتمان امنیت ملی» بهعنوان بازوی مکمل رهیافت فوق تکوین یافت. اما مصالح نهاییِ این گفتمان از تلفیق شیعهگری و ناسیونالیسم ایرانگرا فراهم شد؛ دو رویکرد ظاهراً ناسازگاری که اینک بهمیانجی امر ژئوپولتیکی بهسادگی در مقولهی عظمتطلبی ملی پیوند مییافتند. بدینسان، ایدئولوژی ظاهراً دینبنیاد جمهوری اسلامی ــ در چرخشی آشکار ــ به درونمایهی تلویحی خود یعنی «ناسیونالیسم فارس-شیعی» رسمیت بخشید و میدان وسیعتری در اختیار آن نهاد. در امتداد این چرخش راهبردی، گفتمان هویتیِ قدرتمندی حول ناسیونالیسم فارس-شیعی شکل گرفت که بسیاری از مولفههای ناسیونالیستی و ایرانپرستانه را در شیعهگریِ دولتی ادغام میکرد...
🔹متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3M3
#شیعهگری #چشمانداز_انقلابی #عوامل_تاریخی
#امین_حصوری
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
مارش اربعین آنها و راه انقلابی ما
دربارهی دلالتهای فربهسازیِ دولتی شیعهگری نوشتهی: امین حصوری در عصری که بنیانهای ستم همچنان فراگیر و پابرجاست، و در جاییکه نهاد مذهبْ شالودهای ژرف در ساختار و کارکردهای دولت پیدا کرده است، …
▫️ جستاری در بازبینی قیام ژینا
▫️ آیا خیزش «زن، زندگی، آزادی» شکست خورده است؟
10 فوریه 2024
نوشتهی: امین حصوری
🔸 بنا بر دیدگاهی که قیام ژینا را از مدتها پیش شکستخورده و پایانیافته تلقی میکند، طرح این سؤال یحتمل دیرهنگام یا بیمعناست. از میان حاملان این دیدگاه، برخی اساساً خیزش ژینا را از همان ابتدا محکوم به شکست تلقی میکردند. اما برای آنهایی که در امتداد همراهی با پویش گذشتهی خیزش، به سرنوشت شکنندهی آن دل بستهاند، طرح چنین سؤالی ممکن است تاحدی وهنآمیز یا گمراهکننده جلوه کند؛ دستکم در این شکل زمخت و کلیشهای. چون پیشاپیش، با رویکردی «صفر و یکی»، ارزیابی از یک فرایند اجتماعی پیچیده و چندلایه و یک رویداد تاریخی تاثیرگذار را به پاسخهای بله یا خیر فرومیکاهد. با این حال، مخاطبان اصلی این متن از قضا چنین افرادی هستند: کسانی که به پویش و سرنوشت ماحصلِ این جنبش دل بستهاند. آنها تصدیق خواهند کرد که لازمهی «مراقبت جمعی» از دستاوردهای یک خیزش تودهای، گفتوگوی جمعی و مستمر دربارهی شرایط عینی پویش آن است. به بیان دیگر، ارزیابی انتقادی درجهی سرزندگی اجتماعی و سیاسی مازادهای قیام ژینا لازمهی تعهد وفادارانه به آرمانها و دستاوردهای آن است.
🔸 بر این اساس، نفس طرح سؤال دربارهی حیات خیزش «زن، زندگی، آزادی» قاعدتاً مناسبت خاصی نمیطلبد. ولی چرا در این شکل زمخت؟ و چرا در این مقطع زمانی خاص؟ این بازاندیشی فشرده دربارهی قیام ژینا را با همین سؤال دربارهی ضرورت یا مناسبت این بازاندیشی شروع میکنم. پس از آن، به معنای پیروزیْ و بر پایهی آنْ به دستاوردهای خیزش ژینا میپردازم و این سؤال را پی میگیرم که آیا خیزش ژینا اساساً میتوانست به فتحی سیاسی بیانجامد. سپس، سازوکارهای مُنقادسازی دولتی سوژگی را همچون چالش اساسیِ پیشاروی خیزشهای تودهای در جنوب جهانی مرور میکنم؛ و از آنجا، در مسیر آسیبشناسیِ کلی خیزش ژینا، کارکرد سوژگیهای متعارض را بررسی میکنم. این بررسی آسیبشناسانه را بهطور انضمامیتر با واکاوی پیامدهای فراگیری ذهنیت و سوژهی نولیبرال بر خیزش ژینا ادامه میدهم. و سرانجام، نشانگان حیات خیزش ژینا ــ در پی تحول آن به یک «فرا-جنبش» سیاسی ــ را پی میگیرم؛ و در همین راستا، ضرورت و امکان تدوین یک «فرا-روایت» ضدسرمایهدارانه بر پایهی مازادهای خیزش ژینا و با فاعلیت جنبشهای اجتماعی را طرح میکنم.
🔸 آیا از پی رویهی کمابیش یکسالهی مرعوبسازی و تضعیف، اساساً چیزی از آن خیزش انقلابی باقی مانده است؟ در مواجههی بیپرده با این پرسشها، اگر برآنیم که مازادی از قیام ژینا باقی مانده است، باید استدلال کنیم دقیقاً چه چیزی؟ و اینکه این مازاد احتمالی چگونه میتواند دستمایهی عروج دوبارهی خیزش ــ در شکلی موثرتر ــ باشد؟ یا برعکس، اگر برآنیم که مازادهای آن خیزش باشکوه عمدتاً نابود شدهاند (یا تا مرزهای بحرانی و بازگشتناپذیرْ تضعیف شدهاند)، در اینصورت باید بتوانیم عوامل این افول تراژیک را برشماریم.
🔸 واضح است که قیام ژینا بهدلایلی متعدد (که فهم آنها اهمیت زیادی دارد) از پیشروی تا مرحلهی دستیابی به هر شکلی از پیروزی سیاسی بازماند. اما دستاوردهای برجستهای در حوزهی تغییر ذهنیت عمومی و ارتقای سوژگی ستمدیدگان داشت که وجه پیروزی درونماندگار آن را رقم زدهاند. و باز روشن است که بهرغم این پیروزی درونماندگار، ناکامی خیزش ژینا در کنار زدن قدرت حاکم یا عقب راندن قطعیاش در حوزههایی معین (پیروزی سیاسی)، هرگونه گمانهزنی دربارهی پیروزی نهایی را بلاموضوع میسازد. اگر بخواهیم سیاههی فشردهای از دستاوردهای خیزش ژینا بهدست بدهیم میباید به تغییراتی ارجاع بدهیم که مستقیم با غیرمستقیم به ارتقای ذهنیت سیاسی جامعه یاری رساندند و زمینههای ارتقای سطح سوژگی ستمدیدگان را گسترش دادند.
🔸 برای اجتناب از اشتباه رایجی که وجود بالقوگیهای مادی را با فعلیتیابی بالقوگیها یکی میگیرد، باید تصدیق کنیم که در پهنهی پویای تاریخ هیچ پیشروی اجتماعی-سیاسیای فینفسه تداوم خود را تضمین نمیکند. اما در عین حال، باید اذعان کنیم که تجربهی خیزش ژینا تخیل سیاسی و اجتماعی میلیونها نفر را چنان دگرگون کرد که رد اثرات آن بر ذهنیت عمومیْ بهسادگی و بهزودی محوشدنی نیست. تمام شوکهای ارعابگرانهای که حاکمان در یکسال اخیر بر روان جامعه وارد کردهاند، در تحلیل نهایی تلاشی برای محو این اثرات ژرف و دیرپا بوده است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3VC
#قیام_ژینا #امین_حصوری #زن_زندگی_آزادی
#خیزشهای_تودهای #سالگرد_انقلاب_بهمن
👇🏽
🖋@naghd_com
▫️ آیا خیزش «زن، زندگی، آزادی» شکست خورده است؟
10 فوریه 2024
نوشتهی: امین حصوری
🔸 بنا بر دیدگاهی که قیام ژینا را از مدتها پیش شکستخورده و پایانیافته تلقی میکند، طرح این سؤال یحتمل دیرهنگام یا بیمعناست. از میان حاملان این دیدگاه، برخی اساساً خیزش ژینا را از همان ابتدا محکوم به شکست تلقی میکردند. اما برای آنهایی که در امتداد همراهی با پویش گذشتهی خیزش، به سرنوشت شکنندهی آن دل بستهاند، طرح چنین سؤالی ممکن است تاحدی وهنآمیز یا گمراهکننده جلوه کند؛ دستکم در این شکل زمخت و کلیشهای. چون پیشاپیش، با رویکردی «صفر و یکی»، ارزیابی از یک فرایند اجتماعی پیچیده و چندلایه و یک رویداد تاریخی تاثیرگذار را به پاسخهای بله یا خیر فرومیکاهد. با این حال، مخاطبان اصلی این متن از قضا چنین افرادی هستند: کسانی که به پویش و سرنوشت ماحصلِ این جنبش دل بستهاند. آنها تصدیق خواهند کرد که لازمهی «مراقبت جمعی» از دستاوردهای یک خیزش تودهای، گفتوگوی جمعی و مستمر دربارهی شرایط عینی پویش آن است. به بیان دیگر، ارزیابی انتقادی درجهی سرزندگی اجتماعی و سیاسی مازادهای قیام ژینا لازمهی تعهد وفادارانه به آرمانها و دستاوردهای آن است.
🔸 بر این اساس، نفس طرح سؤال دربارهی حیات خیزش «زن، زندگی، آزادی» قاعدتاً مناسبت خاصی نمیطلبد. ولی چرا در این شکل زمخت؟ و چرا در این مقطع زمانی خاص؟ این بازاندیشی فشرده دربارهی قیام ژینا را با همین سؤال دربارهی ضرورت یا مناسبت این بازاندیشی شروع میکنم. پس از آن، به معنای پیروزیْ و بر پایهی آنْ به دستاوردهای خیزش ژینا میپردازم و این سؤال را پی میگیرم که آیا خیزش ژینا اساساً میتوانست به فتحی سیاسی بیانجامد. سپس، سازوکارهای مُنقادسازی دولتی سوژگی را همچون چالش اساسیِ پیشاروی خیزشهای تودهای در جنوب جهانی مرور میکنم؛ و از آنجا، در مسیر آسیبشناسیِ کلی خیزش ژینا، کارکرد سوژگیهای متعارض را بررسی میکنم. این بررسی آسیبشناسانه را بهطور انضمامیتر با واکاوی پیامدهای فراگیری ذهنیت و سوژهی نولیبرال بر خیزش ژینا ادامه میدهم. و سرانجام، نشانگان حیات خیزش ژینا ــ در پی تحول آن به یک «فرا-جنبش» سیاسی ــ را پی میگیرم؛ و در همین راستا، ضرورت و امکان تدوین یک «فرا-روایت» ضدسرمایهدارانه بر پایهی مازادهای خیزش ژینا و با فاعلیت جنبشهای اجتماعی را طرح میکنم.
🔸 آیا از پی رویهی کمابیش یکسالهی مرعوبسازی و تضعیف، اساساً چیزی از آن خیزش انقلابی باقی مانده است؟ در مواجههی بیپرده با این پرسشها، اگر برآنیم که مازادی از قیام ژینا باقی مانده است، باید استدلال کنیم دقیقاً چه چیزی؟ و اینکه این مازاد احتمالی چگونه میتواند دستمایهی عروج دوبارهی خیزش ــ در شکلی موثرتر ــ باشد؟ یا برعکس، اگر برآنیم که مازادهای آن خیزش باشکوه عمدتاً نابود شدهاند (یا تا مرزهای بحرانی و بازگشتناپذیرْ تضعیف شدهاند)، در اینصورت باید بتوانیم عوامل این افول تراژیک را برشماریم.
🔸 واضح است که قیام ژینا بهدلایلی متعدد (که فهم آنها اهمیت زیادی دارد) از پیشروی تا مرحلهی دستیابی به هر شکلی از پیروزی سیاسی بازماند. اما دستاوردهای برجستهای در حوزهی تغییر ذهنیت عمومی و ارتقای سوژگی ستمدیدگان داشت که وجه پیروزی درونماندگار آن را رقم زدهاند. و باز روشن است که بهرغم این پیروزی درونماندگار، ناکامی خیزش ژینا در کنار زدن قدرت حاکم یا عقب راندن قطعیاش در حوزههایی معین (پیروزی سیاسی)، هرگونه گمانهزنی دربارهی پیروزی نهایی را بلاموضوع میسازد. اگر بخواهیم سیاههی فشردهای از دستاوردهای خیزش ژینا بهدست بدهیم میباید به تغییراتی ارجاع بدهیم که مستقیم با غیرمستقیم به ارتقای ذهنیت سیاسی جامعه یاری رساندند و زمینههای ارتقای سطح سوژگی ستمدیدگان را گسترش دادند.
🔸 برای اجتناب از اشتباه رایجی که وجود بالقوگیهای مادی را با فعلیتیابی بالقوگیها یکی میگیرد، باید تصدیق کنیم که در پهنهی پویای تاریخ هیچ پیشروی اجتماعی-سیاسیای فینفسه تداوم خود را تضمین نمیکند. اما در عین حال، باید اذعان کنیم که تجربهی خیزش ژینا تخیل سیاسی و اجتماعی میلیونها نفر را چنان دگرگون کرد که رد اثرات آن بر ذهنیت عمومیْ بهسادگی و بهزودی محوشدنی نیست. تمام شوکهای ارعابگرانهای که حاکمان در یکسال اخیر بر روان جامعه وارد کردهاند، در تحلیل نهایی تلاشی برای محو این اثرات ژرف و دیرپا بوده است...
🔹 متن کامل این مقاله را در لینک زیر بخوانید:
https://wp.me/p9vUft-3VC
#قیام_ژینا #امین_حصوری #زن_زندگی_آزادی
#خیزشهای_تودهای #سالگرد_انقلاب_بهمن
👇🏽
🖋@naghd_com
نقد: نقد اقتصاد سیاسی - نقد بتوارگی - نقد ایدئولوژی
جستاری در بازبینی قیام ژینا
در آستانهی سالگرد انقلاب 57 نوشتهی: امین حصوری در ماههای اخیر، پیامدهای جهانی و منطقهای گسترش تهاجم نظامی اسرائیل به غزه فضای مساعدی در اختیار حاکمان جمهوری اسلامی نهاد تا در کنار پیشبرد ضربتی…