بدان که خداي تعالي در #ظاهر
کعبه اي بنا کرده که آن از سنگ و گل است
و در #باطن کعبه اي ساخته که از جان و دل است.
آن کعبه ساخته ابراهيم خليل است و
اين کعبه بنا کرده ی #ربّ جليل است.
آن کعبه منظور نظر #مؤمنان است و
اين کعبه نظرگاه #خداوند رحمان است.
آن کعبه حجاز است و اين کعبه #راز است.
آنجا چاه #زمزم است و اينجا آه دمادم.
آنجا مروه و عرفات است و اينجا محل نور #ذات.
کعبه ی گل را زیارت میکنی #حاجی شوی
کعبه ی دل را زیارت کن که #ناجی شوی.
خواجه_عبدالله_انصاری
کعبه اي بنا کرده که آن از سنگ و گل است
و در #باطن کعبه اي ساخته که از جان و دل است.
آن کعبه ساخته ابراهيم خليل است و
اين کعبه بنا کرده ی #ربّ جليل است.
آن کعبه منظور نظر #مؤمنان است و
اين کعبه نظرگاه #خداوند رحمان است.
آن کعبه حجاز است و اين کعبه #راز است.
آنجا چاه #زمزم است و اينجا آه دمادم.
آنجا مروه و عرفات است و اينجا محل نور #ذات.
کعبه ی گل را زیارت میکنی #حاجی شوی
کعبه ی دل را زیارت کن که #ناجی شوی.
خواجه_عبدالله_انصاری
#بهار
بهار را باید خندهٔ طبیعت دانست. و بالاتر از او باید خندهٔ #خداوند دانست و این لبخند خداوند بالاترین هدیهای است که هنگام عید به آدمیان عرضه میشود و بالاترین مبارکباد و خجستهباشی است که خداوند به عالمیان میگوید. در نزد #عارفان خنده دو معنا دارد: یکی خندهای که از سر تمسخر است و دیگری خندهای که عین شکفتن وجود است. #مولوی وقتی که میگوید: «گل خندان که نخندد چه کند؟» اشاره دارد به اینکه وجود گل عین خندیدن است؛ عین گشادگیست؛ عین شکفتن است؛ و در جای دیگر وقتی که میگوید:
مست و خندان ز خرابات خدا میآیی
بر شر و خیر جهان همچو شرر میخندی
همچو گل ناف تو بر خنده بریدهست خدا
لیک امروز، مَها، نوع دگر میخندی
(دیوان کبیر، غزل ۲۸۶۸)
خندهٔ آتش بر بد و نیک جهان، بر خشک و تر جهان، خندهٔ تمسخر است. بر همان قیاس هم دو نوع غم داریم. غم عارفان ما غم عاشقی است وخندهٔ آنها خندهٔ معشوقی. برای #عشق دو رکن وجود دارد: رکن عاشقانه و رکن معشوقانه. عشق وقتی نزد معشوق میرود خنده میآورد و طربافزاست، وقتی نزد عاشق میرود گریه میآورد و غم میافزاید. و این همان #قبض و #بسطی است که در عارفان وجود دارد.
باران نماد خندیدن آسمان و زمین به روی یکدیگر است. تمثیل بسیار لطیفی است. آب از آسمان فرو میریزد؛ ناپاکان را میشوید. غبار ناپاکی بر روی این آب مینشیند، خداوند این آب را به نزد خود میبرد؛ خوی #غافر و #طاهر و #ساتر خود را به این آب میبخشد و دوباره آن را بسوی زمینیان بازمیگرداند و این لطف و نوازش هر ساله تکرار میشود. عید و بارانهای بهاری نماد بازگشت رحمتهای خداوند است به روی زمین برای شستوشوی ناپاکان. گمان نمیکنم هیچ حالتی از احوال طبیعت مثل بهار این همه آموزنده باشد و این همه درس در دل آن نهفته باشد. بیسبب نبود که پیشینیان ما که با طبیعت تماس بیشتری داشتند، چنین وقتی را برای عید انتخاب کردند و همزمان با نو شدن طبیعت، احوالشان را نو کردند.
منبع:
سروش، عبدالکریم، قمار عاشقانه، تهران: موسسهٔ فرهنگی صراط، ۱۳۷۹، صص ۷۱-۸۱.
بهار را باید خندهٔ طبیعت دانست. و بالاتر از او باید خندهٔ #خداوند دانست و این لبخند خداوند بالاترین هدیهای است که هنگام عید به آدمیان عرضه میشود و بالاترین مبارکباد و خجستهباشی است که خداوند به عالمیان میگوید. در نزد #عارفان خنده دو معنا دارد: یکی خندهای که از سر تمسخر است و دیگری خندهای که عین شکفتن وجود است. #مولوی وقتی که میگوید: «گل خندان که نخندد چه کند؟» اشاره دارد به اینکه وجود گل عین خندیدن است؛ عین گشادگیست؛ عین شکفتن است؛ و در جای دیگر وقتی که میگوید:
مست و خندان ز خرابات خدا میآیی
بر شر و خیر جهان همچو شرر میخندی
همچو گل ناف تو بر خنده بریدهست خدا
لیک امروز، مَها، نوع دگر میخندی
(دیوان کبیر، غزل ۲۸۶۸)
خندهٔ آتش بر بد و نیک جهان، بر خشک و تر جهان، خندهٔ تمسخر است. بر همان قیاس هم دو نوع غم داریم. غم عارفان ما غم عاشقی است وخندهٔ آنها خندهٔ معشوقی. برای #عشق دو رکن وجود دارد: رکن عاشقانه و رکن معشوقانه. عشق وقتی نزد معشوق میرود خنده میآورد و طربافزاست، وقتی نزد عاشق میرود گریه میآورد و غم میافزاید. و این همان #قبض و #بسطی است که در عارفان وجود دارد.
باران نماد خندیدن آسمان و زمین به روی یکدیگر است. تمثیل بسیار لطیفی است. آب از آسمان فرو میریزد؛ ناپاکان را میشوید. غبار ناپاکی بر روی این آب مینشیند، خداوند این آب را به نزد خود میبرد؛ خوی #غافر و #طاهر و #ساتر خود را به این آب میبخشد و دوباره آن را بسوی زمینیان بازمیگرداند و این لطف و نوازش هر ساله تکرار میشود. عید و بارانهای بهاری نماد بازگشت رحمتهای خداوند است به روی زمین برای شستوشوی ناپاکان. گمان نمیکنم هیچ حالتی از احوال طبیعت مثل بهار این همه آموزنده باشد و این همه درس در دل آن نهفته باشد. بیسبب نبود که پیشینیان ما که با طبیعت تماس بیشتری داشتند، چنین وقتی را برای عید انتخاب کردند و همزمان با نو شدن طبیعت، احوالشان را نو کردند.
منبع:
سروش، عبدالکریم، قمار عاشقانه، تهران: موسسهٔ فرهنگی صراط، ۱۳۷۹، صص ۷۱-۸۱.
مناجات با خداوند
در این ابیات مولوی اظهار می دارد که خداوند قدرت مطلق است و ما انسان ها چون نقشی بر پرده با اراده خداوند در اهتزاز هستیم:
ما چو ناییم و نَوا در ما ز تُست
ما چو کوهیم و صدا در ما زتُست
ما چو شطرنجیم اندر برد و مات
برد و مات ما ز تست ای خوش صفات
ما که باشیم ای تو ما را جانِ جان
تا که ما باشیم با تو در میان
ما عدمهاییم و هستیهای ما
تو وجود مطلقی فانی نما
ما همه شیران ولی شیر عَلَم
حملهشان از باد باشد دَمبهدَم
حمله شان پیدا و ناپیداست باد
آن که ناپیداست هرگز کم مباد
باد ما و بود ما از داد تست
هستی ما جمله از ایجاد تست
منگر اندر ما، مکن در ما نظر
اندر اِکرام و سَخای خود نِگر
ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو ناگفتهی ما میشنود
دفتر اول مثنوی
#خداوند_اراده_مطلق
#شیران_علم
#دفتر_اول
در این ابیات مولوی اظهار می دارد که خداوند قدرت مطلق است و ما انسان ها چون نقشی بر پرده با اراده خداوند در اهتزاز هستیم:
ما چو ناییم و نَوا در ما ز تُست
ما چو کوهیم و صدا در ما زتُست
ما چو شطرنجیم اندر برد و مات
برد و مات ما ز تست ای خوش صفات
ما که باشیم ای تو ما را جانِ جان
تا که ما باشیم با تو در میان
ما عدمهاییم و هستیهای ما
تو وجود مطلقی فانی نما
ما همه شیران ولی شیر عَلَم
حملهشان از باد باشد دَمبهدَم
حمله شان پیدا و ناپیداست باد
آن که ناپیداست هرگز کم مباد
باد ما و بود ما از داد تست
هستی ما جمله از ایجاد تست
منگر اندر ما، مکن در ما نظر
اندر اِکرام و سَخای خود نِگر
ما نبودیم و تقاضامان نبود
لطف تو ناگفتهی ما میشنود
دفتر اول مثنوی
#خداوند_اراده_مطلق
#شیران_علم
#دفتر_اول
حقیقت اسماء الله .
حضرت آدم سمبل همه انسان ها است و هر آنچه خداوند به او آموخت، یعنی به همه انسانها آموخت.
#معلم حقیقی خداوند است و انسان تنها موجودی است که دارای علم الاسماء است.
اسمائی که خداوند به انسان آموخت،
فقط «لفظ» نبود بلکه حقایق عالم را به او آموخت.
حقایق #جهان هستی، اسمِ حق هستند. ذات حق تعالی همیشه در پرده «اسم» ظاهر میشود. اسمائی که #خداوند آموخت فقط به #انسان بود
و بدین جهت، انسان است که معنی (اسماء
الله) «رحيم، رحمت، لطف، جمیل و کمال» را میداند.
الفاظی که برای اسماء الله استفاده میشود
« اسمِ اسم» هستند. این لفظ (رحیم) اسم است (برای حقیقت رحيميت) معنی رحمت اسم خداوند است.
خداوند به انسان الفاظی مانند دیکشنری (کتاب لغت) به انسان یاد نداد، بلکه معاني اسماء را به او آموخت. #حقیقت اشیاء جنبه اسم بودن آنها برای حق تعالی است.
غلامحسین_ابراهیمی_دینانی
حضرت آدم سمبل همه انسان ها است و هر آنچه خداوند به او آموخت، یعنی به همه انسانها آموخت.
#معلم حقیقی خداوند است و انسان تنها موجودی است که دارای علم الاسماء است.
اسمائی که خداوند به انسان آموخت،
فقط «لفظ» نبود بلکه حقایق عالم را به او آموخت.
حقایق #جهان هستی، اسمِ حق هستند. ذات حق تعالی همیشه در پرده «اسم» ظاهر میشود. اسمائی که #خداوند آموخت فقط به #انسان بود
و بدین جهت، انسان است که معنی (اسماء
الله) «رحيم، رحمت، لطف، جمیل و کمال» را میداند.
الفاظی که برای اسماء الله استفاده میشود
« اسمِ اسم» هستند. این لفظ (رحیم) اسم است (برای حقیقت رحيميت) معنی رحمت اسم خداوند است.
خداوند به انسان الفاظی مانند دیکشنری (کتاب لغت) به انسان یاد نداد، بلکه معاني اسماء را به او آموخت. #حقیقت اشیاء جنبه اسم بودن آنها برای حق تعالی است.
غلامحسین_ابراهیمی_دینانی
#خداوند
به صدق قلب نگاه میکند
نه به لقلقهٔ زبان.
گر حدیثت کژ بَُوَد، معنیت راست
آن کژیّ ِلفـظ، مقـبول ِخداست
#مولانای جان
#مثنوی_دفتر_سوم_۱۷۱
ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
ناظـر قلبـیم اگر خاشع بُوَد
گرچه گفت ِلفظ، ناخاضع رود
#مولانای جان
#مثنوی_دفتر_دوم
حـق همیگوید، نظـرمان بـر دل است
نیست بر صورت، که آن آب و گِل است
#مولانای جان
#مثنوی_دفتر_سوم
به صدق قلب نگاه میکند
نه به لقلقهٔ زبان.
گر حدیثت کژ بَُوَد، معنیت راست
آن کژیّ ِلفـظ، مقـبول ِخداست
#مولانای جان
#مثنوی_دفتر_سوم_۱۷۱
ما برون را ننگریم و قال را
ما درون را بنگریم و حال را
ناظـر قلبـیم اگر خاشع بُوَد
گرچه گفت ِلفظ، ناخاضع رود
#مولانای جان
#مثنوی_دفتر_دوم
حـق همیگوید، نظـرمان بـر دل است
نیست بر صورت، که آن آب و گِل است
#مولانای جان
#مثنوی_دفتر_سوم
#شمس_تبریزی
دین ،عادت و تقلید
شمس تبریزی از تقلید بیزار بود .او وظیفه خود را این می دانست که عادت ها را به هم بزند .
شمس می داند که هر چیز نو ،بعد از مدتی تبدیل به عادت می شود و بعد تبدیل به سنت می شود و همین عادت ،کهنگی می آورد .
شمس می داند در دین و آداب دینی، این رخوت تا چه حد بیماری زا می شود
پس شمس سعی می کند ،سنت شکنی نماید و اهل تقلید را به دوباره ،بازخوانی خود ،فرا بخواند .
شمس قبول ندارد که یک بار ،انسان ایمان بیاورد و تمام شود .برای او نوبه نوکردن ایمان و پویایی، در وجود آدمی مهم است .
«پیش ما یک بار مسلمان ،نتوان شدن !
مسلمان می شود و کافر می شود و باز مسلمان می شود و هر باری از هوای نفسانی بیرون می آید ،تا آن وقت که کامل شود !»
#مولانا نیز به خوبی با این نگرش آشنا بود و می دانست که حتی در شعائر دینی ،فرد ذوب می شود .چنانکه یا #حسین می گوید بر سینه می زند ،ولی از آن فرخی و تازگی و بهجت حسینی و الهی نشان ندارد و جامعه اسلامی و دینی ،با وجود انجام حدود دینی، به علت عادت کردن به آداب ،روز به روز بیشتر از باطن دین فاصله می گیرد .
عارفان هر دمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند
#عارف هر لحظه در شادی و اتصال با #خداوند زندگی می کند و صید تازه ای و لذت جدیدی را تجربه می کند ،اما مردم در عادت کهنه خود زندگی می کنند .چون عنکبوتی که مگس را پیله می کند تا بعد از آن استفاده نماید و همواره در خستگی و روزمرگی روزش را به پایان می رساند .
ادامه دارد
#زهرا_غریبیان_لواسانی
دین ،عادت و تقلید
شمس تبریزی از تقلید بیزار بود .او وظیفه خود را این می دانست که عادت ها را به هم بزند .
شمس می داند که هر چیز نو ،بعد از مدتی تبدیل به عادت می شود و بعد تبدیل به سنت می شود و همین عادت ،کهنگی می آورد .
شمس می داند در دین و آداب دینی، این رخوت تا چه حد بیماری زا می شود
پس شمس سعی می کند ،سنت شکنی نماید و اهل تقلید را به دوباره ،بازخوانی خود ،فرا بخواند .
شمس قبول ندارد که یک بار ،انسان ایمان بیاورد و تمام شود .برای او نوبه نوکردن ایمان و پویایی، در وجود آدمی مهم است .
«پیش ما یک بار مسلمان ،نتوان شدن !
مسلمان می شود و کافر می شود و باز مسلمان می شود و هر باری از هوای نفسانی بیرون می آید ،تا آن وقت که کامل شود !»
#مولانا نیز به خوبی با این نگرش آشنا بود و می دانست که حتی در شعائر دینی ،فرد ذوب می شود .چنانکه یا #حسین می گوید بر سینه می زند ،ولی از آن فرخی و تازگی و بهجت حسینی و الهی نشان ندارد و جامعه اسلامی و دینی ،با وجود انجام حدود دینی، به علت عادت کردن به آداب ،روز به روز بیشتر از باطن دین فاصله می گیرد .
عارفان هر دمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند
#عارف هر لحظه در شادی و اتصال با #خداوند زندگی می کند و صید تازه ای و لذت جدیدی را تجربه می کند ،اما مردم در عادت کهنه خود زندگی می کنند .چون عنکبوتی که مگس را پیله می کند تا بعد از آن استفاده نماید و همواره در خستگی و روزمرگی روزش را به پایان می رساند .
ادامه دارد
#زهرا_غریبیان_لواسانی
🌟
همان طور که " نفس ها "
از نظر " قرب " به خداوند
دارای مراتب حقیقی هستند،
" متوفی " آن ها نیز به حسب
مراتبشان فرق می کنند.
بعضی نفس ها را خود #خداوند_تعالی
«توفّی» می نماید و بنابراین
نفس شخص غیر از خدا را درک نمی کند
و بعضی دیگر را #ملک_الموت
«توفّی» می کند؛ در نتیجه نفس شخص،
ملائکه ی پایین تر را درک نمی کند،
و بعضی دیگر را ملائکه ای که
#دستیاران_ملک_الموت هستند،
«توفّی» می کنند.
#علامه_طباطبایی
#رساله_الانسان_بعد_الدنیا
همان طور که " نفس ها "
از نظر " قرب " به خداوند
دارای مراتب حقیقی هستند،
" متوفی " آن ها نیز به حسب
مراتبشان فرق می کنند.
بعضی نفس ها را خود #خداوند_تعالی
«توفّی» می نماید و بنابراین
نفس شخص غیر از خدا را درک نمی کند
و بعضی دیگر را #ملک_الموت
«توفّی» می کند؛ در نتیجه نفس شخص،
ملائکه ی پایین تر را درک نمی کند،
و بعضی دیگر را ملائکه ای که
#دستیاران_ملک_الموت هستند،
«توفّی» می کنند.
#علامه_طباطبایی
#رساله_الانسان_بعد_الدنیا
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یک حبه نور
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده رحمتگر
قُلْ لَنْ يُصِيبَنَآ إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (٥١)
بگو: «هیچ حادثهای برای ما رخ نمیدهد، مگر آنچه #خداوند برای ما نوشته و مقرّر داشته است؛ او مولا (و سرپرست) ماست؛ و #مؤمنان باید تنها بر خدا توكّل كنند!»
#سوره_توبه_آیه_۵۱
بسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشنده رحمتگر
قُلْ لَنْ يُصِيبَنَآ إِلَّا مَا كَتَبَ اللَّهُ لَنَا هُوَ مَوْلَانَا وَعَلَى اللَّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (٥١)
بگو: «هیچ حادثهای برای ما رخ نمیدهد، مگر آنچه #خداوند برای ما نوشته و مقرّر داشته است؛ او مولا (و سرپرست) ماست؛ و #مؤمنان باید تنها بر خدا توكّل كنند!»
#سوره_توبه_آیه_۵۱
حتی اگر همهی درها هم به رویت بسته شود، در پایان…
او ( #خداوند ) از جایی که هیچکس نمی داند،
پنجره ای می گشاید….
هر چند تو ابتدا نمی توانی آن را ببینی، اما پشت روزنه های تنگ، چه #بهشت هایی که #پنهان است….
پس #شکر_کن….!!!!
وقتی به مراد خود رسیده باشی،
شکر کردن آسان است….
اما #صوفی کسی ست که حتی زمان برآورده نشدن آرزویش هم میتواند #شاکر باشد….
#الیف_شافاک
او ( #خداوند ) از جایی که هیچکس نمی داند،
پنجره ای می گشاید….
هر چند تو ابتدا نمی توانی آن را ببینی، اما پشت روزنه های تنگ، چه #بهشت هایی که #پنهان است….
پس #شکر_کن….!!!!
وقتی به مراد خود رسیده باشی،
شکر کردن آسان است….
اما #صوفی کسی ست که حتی زمان برآورده نشدن آرزویش هم میتواند #شاکر باشد….
#الیف_شافاک
حمیرا-دیشب تو خواب هلال ماهو دیدم-یار میاد
🆔[@TIAM_MUSIC]