معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.9K photos
12.8K videos
3.24K files
2.8K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عمارت کن مرا آخر
که ویرانم به جان تو

مولانا
چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات

به هر که قدر تو دانست می‌دهند برات

هلال وار ز راه دراز می‌آیند

برای کارگزاری ز قاضی الحاجات

#مولانا
ای آخرین رنج،
تنهای تنها می کشیدم انتظارت
ناگاه دستی خشمگین مشتی به در کوفت.
دیوارها در کام تاریکی فرو ریخت،
لرزید جانم از نسیمی سرد و نمناک.
آنگاه دستی در من درآویخت !
دانستم این ناخوانده، مرگ است
از سالهای پیش با من آشنا بود
بسیار او را دیده بودم
اما نمی دانم کجا بود!
فریاد تلخم در گلو مرد!
با خود مرا در کام ظلمت ها فرو برد،
در دشت ها، در کوه ها،
در دره های ژرف و خاموش،
بر روی دریا های خون در تیرگی ها،
در خلوت گردابهای سرد و تاریک
در کام اوهام،
در ساحل متروک دریاهای آرام،
شبهای جاویدان مرا در بر گرفتند .
ای آخرین رنج،
من خفته ام بر سینهء خاک
بر باد شد آن خاطره از رنج خرسند
کنون تو تنها مانده ای ای آخرین رنج!
برخیز برخیز،
از من بپرهیز،
برخیز، از این گور وحشت زا حذر کن.
گر دست تو کوتاه شد از دامن من.
بر روی بال آرزویهایم سفر کن
با روح بیمارم بیامرز،
بر عشق ناکامم بپیوند!

#فریدون_مشیری
#گناه_دریا
#برای_آخرین_رنج
ای لبت ساغرِ بیجادهِٔ من!

بوسه‌ات، ناب‌ترین بادهِٔ من

آدمیزاده و این زیبایی؟!

با تو رازی است، پریزادهِٔ من!

ای همآغوشیِ تو، مائده‌ام

وی تنت سفرهِٔ آمادهِٔ من!

سر به افلاک رساند از عشقت

دلکِ سادهِٔ افتادهِٔ من!

تا ببندم به نمازت قامت

بسترِ وصلِ تو سجّادهِٔ من

تا به آن‌جا که تو هستی برسم،

از کجا می‌گذرد، جادهِٔ من؟

سرو، رعنایی و آزادی را

از تو آموخته، آزادهِٔ من!

رقمِ حُسنِ خدادادیِ تُست

هنرِ طبعِ خدادادهِٔ من

تا به تبیینِ جهان پردازم

عشقِ تو، فلسفهٔ سادهٔ من

#حسین_منزوی
#با_عشق_در_حوالی_فاجعه
#غزل_شماره_۹
می تراوید آفتاب از بوته ها.
دیدمش در دشت های نم زده
مست اندوه تماشا ، یار باد،
مویش افشان ، گونه اش شبنم زده.
لاله ای دیدیم - لبخندی به دشت-
پرتویی در آب روشن ریخته.
او صدا را در شیار باد ریخت:
جلوه اش با بوی خنک آمیخته.
رود، تابان بود و او موج صدا:
خیره شد چشمان ما در رود وهم.
پرده روشن بود ، او تاریک خواند:
طرح ها در دست دارد دود وهم.
چشم من بر پیکرش افتاد ، گفت:
آفت پژمردگی نزدیک او.
دشت: دریای تپش، آهنگ ، نور.
سایه می زد خنده تاریک او.

#سهراب_سپهری
دردِ دليم، شورِ دو عالم غبارِ ماست‌
اما زيارتِ لبِ خاموش کرده‌ايم.

#بیدل_دهلوی
مرا مثل زبان عربی
از راست به چپ نخوان
مرا مثل زبان لاتین
از چپ به راست نخوان
مرا مثل چینی
از بالا به پایین نخوان
مرا خیلی ساده بخوان
هم چنان که خورشید
سبزه ها را
و گنجشک
کتاب گل را می خواند!

تو اولین روشنفکری هستی
که عشق را مساله ای قومی نمی دانی
و از تخت
تریبونی برای سخنرانی نساخته ای!

خوب می دانم که من اولین زن زندگی توام
اما شیطانی که هر روز با ما قهوه می نوشد
همواره مرا تشویق می کند
تا از تو بپرسم
دومی چه کسی است؟

#سعاد_الصباح
آنقدر که از دست دادن چیزی ما را افسرده می‌کند، از داشتن همان چیز احساس خوشبختی نمی‌کنیم، و این ذات آدمیزاد است!

#ژان پل سارتر
هر کار نیکی صدقه است

حضرت رسول (ص)فرمودند:
بر هرمسلمانی است که هر روز صدقه بدهد

عرض شد :کسیکه مال ندارد چکارکند ؟
فرمودند :

برداشتن چیزهای آسیب رسان
ازسر راه مردم صدقه است.

نشان دادن راه به کسی صدقه است

عیادت مریض صدقه است
دعوت به کار خیر صدقه است

جواب سلام مردم را دادن صدقه است

آموختن چیزی که بلدی به دیگران صدقه است
گر شاخه ها دارد تری
ور سرو دارد سروری

ور گل کند صد دلبری
ای جان !
تو چیزِ دیگری ..

#مولانا
ایمان بدون عشق انسان
را متعصب

وظیفهٴبدون عشق انسان
را بداخلاق

قدرت بدون عشق انسان
را خشن

عدالت بدون عشق انسان
را سخت

و زندگی بدون عشق انسان
را بیمار میکند
رسم مهر rasm-mehr@
علیرضاقربانی - تا عاشقی
علیرضاقربانی
تا عاشقی


عاشقان را به ترازوی عقل خود مسنج،
که عشق از آن منزّه بود که او را به ترازوی عقل بر توان سخت.

عین‌القضات‌همدانی
هو
ملکا!

تو آنی که خود گفتی
و چنان که گفتی آنی!
من چه دانستم که
این دود آتش داغ است،
من پنداشتم که هرجا آتش است،
چراغ است،
من چه دانستم که در دوستی،
کشته را گناه است،
و قاضیِ خصم را پناه است،
من چه دانستم
که حیرت به وصال تو طریق است،
و ترا او بیش جوید
که در تو غریق است
.

الهی‌نامه
خواجه‌عبدالله‌انصاری
Divanegi
Ragheb
چشم و دل
هر دو به رخسار تو
آشفته و مست...

_امیرخسرو_دهلوی
گر تو را دانش و گر نادانی است

آخر کار تو سرگردانی است


#شیخ_بهایی
نکته مگو هیچ به راهم مکن
راه من این است تو راهم مزن

خانه لیلی است و مجنون منم
جان من این جاست برو جان مکن

هر کی در این خانه درآید ورا
همچو منش باز بماند دهن

#مولانای_جان
َ

دیگرانت عشق می خوانند ومن ...
سلطان عشق

ای توبالاتر ز وهم این وآن؛
بی من مرو....

_مولانا
چون مراقب باشی و گیری رسن
حاجتت ناید قیامت آمدن

آنک رمزی را بداند او صحیح
حاجتش ناید که گویندش صریح

#مولانای_جان
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
عاقلان مخمور و رندان باده نوش
اختیار خود بدیشان کی دهند

رند سرمستیم ای واعظ برو
عاقلان خود پند مستان کی دهند

#شاه_نعمت_الله_ولی
صبا خاک وجود ما
بدان "عالی جناب" انداز
بود کان "شاه خوبان" را
نظر بر "منظر" اندازیم

#حافظ