معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.2K photos
12.4K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با ما منشین اگر نه بدنام شوی..

#حافظ
خُرَّم آن روز کز این منزلِ ویران بروم
راحتِ جان طلبم و از پِیِ جانان بروم

#حافظ
مَحمِلِ جانان ببوس، آنگه به زاری عرضه دار

کز فِراقت سوختم ای مهربان فریادرس

#حافظ
قصر فردوس
به پاداش عمل می‌بخشند
ما که رندیم و گدا
دیر مغان ما را بس
...
#حافظ
ندانم نوحۀ قُمری ،

به طرْفِ جویبار ، از چیست؟ ،






مگر ، او نیز همچون من ،

غمی دارد شبانروزی؟
،






#حافظ
بیا تا گل برافشانیم و مِی در ساغر اندازیم
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم

#حافظ
دل بی‌ تو به جان آمد وقت است که بازآیی

#حافظ

‏اونجایی که حضرت #حافظ میگه:

"دانی که چرا سِرّ نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی... طاقتِ اسرار نداری!"


خیلیارو شسته گذاشته کنار!
حکایت بعضی از آدمای دورمونه...

عموما حسادت، از بی‌هنری
یا به تعبير دهخدا، فقدان فضل نشأت می‌گیره؛
تا جایی که جناب #حافظ فرمودن:

"کمالِ سِرِّ محبت ببین، نه نقصِ گناه
که هرکه بی‌هنر اُفتَد، نظر به عیب کند..."

اسکار بی‌جواب‌ترین سوال
میرسه به این بیت حضرت
#حافظ:

"گر برکنم دل از تو و بردارم از تو مهر
آن مهر بر که افکنم؟ آن دل کجا بَرم؟ "
گر ، مِی‌فروش ،،، حاجتِ رندان روا کند ،

ایزد ، گنه ببخشد و ،،، دفعِ بلا کند ،




ساقی ، به جامِ عدل ،،، بده باده ، تا گدا ،

غیرت نیاوَرَد ، که جهان پُر‌بلا کند ،




حقّا ، کز این غَمان ،،، برسد مژدهٔ امان ،

گر ، سالِکی ، به عهدِ امانت ، وفا کند ،




گر ، رنج پیش‌آید و ،،، گر راحت ، ای حکیم ،

نسبت مَکُن به غیر ،،، که این‌ها ، خدا کند ،




در کارخانه‌ای ، که رَهِ عقل و فضل ، نیست ،

فهمِ ضعیفْ‌رایْ ،،، فضولی چرا کند؟ ،




مطرب ، بساز پرده ،،، که کس بی‌اجل نمُرد ،

وان کو ، نه این ترانه سُرایَد ،،، خطا کند ،




ما را که دردِ عشق و بلای خُمار ،،، کُشت ،

یا ، وصلِ دوست ،،، یا ، میِ صافی ، دوا کند ،




جان ، رفت در سرِ می و ،،، حافظ ، به عشق سوخت ،

عیسی‌دَمی کجاست ، که احیایِ ما کند؟ ،





#حافظ


#عیسی‌دمی_کجاست؟ ،

#که_احیای_ما_کند؟ ،
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما

#حافظ

زیباترین علت پریشانی
به قول حضرت
#حافظ

"گفتمش در عین وصل این ناله و فریاد چیست
گفت ما را جلوه معشوق در این کار داشت... "

دین من همونه که حضرت #حافظ میگه:

"مباش در پیِ آزار و هرچه خواهی کن
که در شریعت ما غیر از این گناهی نیست... "
مِی خور که شیخ و حافظ و مفتی و محتسب
چون نیک بنگری همه تزویر می‌کنند!

#حافظ
اي پادشه خوبان داد از غم تنهايي
دل بي تو به جان آمد وقت است که بازآيي

#حافظ
چه خوبه هروقت خواستیم کَسی‌رو قضاوت کنیم،
این بیتِ جناب #حافظ رو به خودمون یادآور بشیم :

"یکی از عقل می‌لافد ، یکی طامات می‌بافد
بیا کاین داوری‌ها را به پیشِ داور اندازیم..."
دمی با غم به سر بردن ،جهان یک سر نمی ارزد
به مِی بفروش دلقِ ما، کز این بهتر نمی ارزد

#حافظ
با هیچ‌کس نشانی زان دلستان ندیدم
یا من خبر ندارم، یا او نشان ندارد‌!

#حافظ
صوفی ، ار باده به‌اندازه خورَد ، نوشش باد ،

ورنه ، اندیشهٔ این کار ، فراموشش باد ،




آن‌که یک جرعه مِی از دست توانَد دادن ،

دست با شاهدِ مقصود ، در آغوشش باد ،




پیرِ ما گفت : خطا بر قلم صُنع نرفت ،

آفرین بر نظرِ پاکِ خطاپوشَش باد ،




شاهِ تُرکانْ ، سخنِ مدعیان می‌شِنَوَد ،

شرمی از مَظلَمِهٔ خونِ سیاووشش باد ،




گرچه از کِبرْ ، سخن با منِ درویش نگفت ،

جان ، فدایِ شِکَرین‌پستهٔ خاموشش باد ،




چشمم ، از آینه‌دارانِ خط و خالش گشت ،

لبم ،،، از بوسه‌رُبایانِ بَر و دوشش باد ،




نرگسِ مستِ نوازش‌کُنِ مردم‌دارَش ،

خونِ عاشق به قدح گر بِخورَد ، نوشش باد ،




به غلامیِّ تو ، مشهورِ جهان شد حافظ ،

حلقهٔ بندگیِ زلفِ تو ، در گوشش باد ،





#حافظ