اگرچه روزگارت چون قلم به سر بدرانید، از سر قلم مرو. و با آن همه که امروز چون سر قلم خویش هم خستهای، هم شکستهای، هم سیاهپوشیده، اما چکنی؟ زمین تا جگرخسته نشود، جگرگوشگان سبزپوش به هر گوشه بیرون نتواند داد. و صفحهی بوستان تا سیاهرنگ نیاید، به مزاج گل و سوسن، سرخ و سپید نشود. کمال سعادت در سیاهی است.(...) محک حقایق توی، سیاهرنگ بهتری. بلال دعوتی. حضرت رسولالله را از سیاهی نگریزد. لعاب گوزنان سپید باشد و به هیچ کار نیاید. خون آهوان سیاه شود و هم در زلف آهوچشمان به کار برند. سخنان روحانیمزاج را به رنگ سیاه حروف صید توان کرد. آب حیوان و یاقوت رخشان در ظلمات است.
#خاقانی
منشآت/ بتصحیح محمد روشن/ ص۲۰۹,۲۱۰
#خاقانی
منشآت/ بتصحیح محمد روشن/ ص۲۰۹,۲۱۰
.
دست به دست مدّعی، شانه به شانه میروی
آه... که با رقیب من، جانب خانه میروی!
بیخبر از کنار من، ای نفَسِ سپیدهدم
گرمتر از شرارهی آهِ شبانه میروی
من به زبانِ اشک خود، میدهمت سلام و تو
بر سرِ آتشِ دلم، همچو زبانه میروی
در نگهِ نیازِ من، موجِ امیدها تویی
وه که چه مست و بیخبر سوی کرانه میروی!
گردشِ جامِ چشم تو، هیچ به کام ما نشد
تا به مرادِ مدّعی، همچو زمانه میروی
حال که داستان من، بهر تو شد فسانهای
بازبگو به خوابِ خوش، با چه فسانه میروی...؟
محمدرضا_شفیعی_کدکنی
دست به دست مدّعی، شانه به شانه میروی
آه... که با رقیب من، جانب خانه میروی!
بیخبر از کنار من، ای نفَسِ سپیدهدم
گرمتر از شرارهی آهِ شبانه میروی
من به زبانِ اشک خود، میدهمت سلام و تو
بر سرِ آتشِ دلم، همچو زبانه میروی
در نگهِ نیازِ من، موجِ امیدها تویی
وه که چه مست و بیخبر سوی کرانه میروی!
گردشِ جامِ چشم تو، هیچ به کام ما نشد
تا به مرادِ مدّعی، همچو زمانه میروی
حال که داستان من، بهر تو شد فسانهای
بازبگو به خوابِ خوش، با چه فسانه میروی...؟
محمدرضا_شفیعی_کدکنی
بانگ ناقوس در دلم برخاست
من سر آسیمهوار و خوابآلود
جستم از جا
چه بود ؟ آه چه بود ؟
روز شادی است ؟ یا نوای عزاست ؟
هیچ کس لب به پاسخم نگشود
باد جنبید و کشته شد فانوس
شب گرانبار و تیره چون کابوس
بانگ ناقوس در دلم برخاست
آه می پرسم از خود
این چه نواست ؟
از برای که می زند ناقوس ؟
هوشنگ_ابتهاج
من سر آسیمهوار و خوابآلود
جستم از جا
چه بود ؟ آه چه بود ؟
روز شادی است ؟ یا نوای عزاست ؟
هیچ کس لب به پاسخم نگشود
باد جنبید و کشته شد فانوس
شب گرانبار و تیره چون کابوس
بانگ ناقوس در دلم برخاست
آه می پرسم از خود
این چه نواست ؟
از برای که می زند ناقوس ؟
هوشنگ_ابتهاج
دریغا عهد آسانی که مقدارش ندانستم
ندانی قدر وصل الا که درمانی به هجرانی
نه در زلف پریشانت من تنها گرفتارم
که دل در بند او دارد به هر مویی پریشانی
#سعدی
ندانی قدر وصل الا که درمانی به هجرانی
نه در زلف پریشانت من تنها گرفتارم
که دل در بند او دارد به هر مویی پریشانی
#سعدی
.
درون سینه عمری آتش عشق تو پروردم
ولی هرگز ندیدم ذره ای مهر از تو ماه من
هنوزت دوست می دارم چو شبنم بوسه ی گل را
نگاه دردناک و آرزومندم گواه من
نمی دانی نمی دانی چه مشتاق و چه محرومم
نمی دانم نمی دانم چه بود آخر گناه من
#اخوان_ثالث
درون سینه عمری آتش عشق تو پروردم
ولی هرگز ندیدم ذره ای مهر از تو ماه من
هنوزت دوست می دارم چو شبنم بوسه ی گل را
نگاه دردناک و آرزومندم گواه من
نمی دانی نمی دانی چه مشتاق و چه محرومم
نمی دانم نمی دانم چه بود آخر گناه من
#اخوان_ثالث
گنج و رنج زبان
ای زبان هم گَنج بیپایان تویی
ای زبان هم رنج بیدرمان تویی
#حضرت_مولانا
این زبان هم گنج است و هم رنج.
با یک جمله می توان گره از کار و فکر و احساس کسی گشود. با جمله دیگر می توان در تمام وجود کسی گره افکند.
اگر با کلام و زبان نمی توانیم گره گشایی کنیم، بهتر است لب دوخته و زبان در هم کشیم و نظاره گر باشیم، گوش ها را باز کرده و بیاموزیم.
ای زبان تو بس زیانی مر مرا
چون تویی گویا چه گویم من ترا
ای زبان هم آتش و هم خرمنی
چند این آتش درین خرمن زنی
در نهان جان از تو افغان میکند
گرچه هر چه گوییش آن میکند
ای زبان هم گنج بیپایان توی
ای زبان هم رنج بیدرمان توی
هم صفیر و خدعهٔ مرغان توی
هم انیس وحشت هجران توی
چند امانم میدهی ای بی امان
ای تو زه کرده به کین من کمان
#مثنوی_معنوی
ای زبان هم گَنج بیپایان تویی
ای زبان هم رنج بیدرمان تویی
#حضرت_مولانا
این زبان هم گنج است و هم رنج.
با یک جمله می توان گره از کار و فکر و احساس کسی گشود. با جمله دیگر می توان در تمام وجود کسی گره افکند.
اگر با کلام و زبان نمی توانیم گره گشایی کنیم، بهتر است لب دوخته و زبان در هم کشیم و نظاره گر باشیم، گوش ها را باز کرده و بیاموزیم.
ای زبان تو بس زیانی مر مرا
چون تویی گویا چه گویم من ترا
ای زبان هم آتش و هم خرمنی
چند این آتش درین خرمن زنی
در نهان جان از تو افغان میکند
گرچه هر چه گوییش آن میکند
ای زبان هم گنج بیپایان توی
ای زبان هم رنج بیدرمان توی
هم صفیر و خدعهٔ مرغان توی
هم انیس وحشت هجران توی
چند امانم میدهی ای بی امان
ای تو زه کرده به کین من کمان
#مثنوی_معنوی
دل چون شکسته سازم ز گذشته های شیرین
چه ترانه های محزون که به یادگار دارد
غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را
غم یار بی خیال غـم روزگــار دارد
#شهریار
چه ترانه های محزون که به یادگار دارد
غم روزگار گو رو پی کار خود که ما را
غم یار بی خیال غـم روزگــار دارد
#شهریار
#ارتعاش و #احساس
ارتعاش ما در هر چیزی بالاترین نقش را دارد. اگر چیزی را می خواهیم باید احساس و ارتعاش خوب در خودمان ایجاد کنیم، مثلا اگر بیمار هستید وخواهان سلامت.
به اعضای سالم بدنتان توجه کنید. واحساستان را تا جایی که می توانید خوب نگه دارید چون وقتی به نقاط سالم بدنتان توجه می کنید. ارتعاش سلامتی می فرستید و بیماری چاره ای ندارد، جز اینکه شما را ترک کند. چرا که چیزهای شبیه هم(هم ارتعاش) کنار هم قرار می گیرند.
و این ملزم به اینست که شما توجه به بیماریتان نکنید و با احساس خوب و شکر گزاری نسبت به سالم بودنِ بدنتان نقاط مری ض را ترمیم کنید.
آری قانون شگفت انگیز جذب در هر رویدادی به شما یاری می رساند
ارتعاش ما در هر چیزی بالاترین نقش را دارد. اگر چیزی را می خواهیم باید احساس و ارتعاش خوب در خودمان ایجاد کنیم، مثلا اگر بیمار هستید وخواهان سلامت.
به اعضای سالم بدنتان توجه کنید. واحساستان را تا جایی که می توانید خوب نگه دارید چون وقتی به نقاط سالم بدنتان توجه می کنید. ارتعاش سلامتی می فرستید و بیماری چاره ای ندارد، جز اینکه شما را ترک کند. چرا که چیزهای شبیه هم(هم ارتعاش) کنار هم قرار می گیرند.
و این ملزم به اینست که شما توجه به بیماریتان نکنید و با احساس خوب و شکر گزاری نسبت به سالم بودنِ بدنتان نقاط مری ض را ترمیم کنید.
آری قانون شگفت انگیز جذب در هر رویدادی به شما یاری می رساند
زیبایی دلی ست برافروخته و روحی ست سرمست شده.
زیبایی نقشی نیست که بنگرید یا نوایی که بشنوید، نقشی ست که با چشمِ بسته هم می بینید و نوایی ست که با گوشِ بسته هم می شنوید.
📖 #پیامبر_و_دیوانه
جبران_خلیل_جبران
زیبایی نقشی نیست که بنگرید یا نوایی که بشنوید، نقشی ست که با چشمِ بسته هم می بینید و نوایی ست که با گوشِ بسته هم می شنوید.
📖 #پیامبر_و_دیوانه
جبران_خلیل_جبران
سر زلف پر بند تو تا بدیدم
به یک بند شدم عاشق بند بندت
گزند تو را قدر و قیمت که داند
بیا تا به جانم رسانی گزندت
#عطار
به یک بند شدم عاشق بند بندت
گزند تو را قدر و قیمت که داند
بیا تا به جانم رسانی گزندت
#عطار
در واقع هنر امانتی است از جانب خدا که به انسان سپردهشده و شناختِ هنر ارتباطِ نزدیکی با خداشناسی ایجاد میکند. از این جهت هنر با صنعت فرق دارد، صنعت خود را به طبیعت نزدیک میکند اما هنر سعی دارد انسان را از محسوسات و آنچه عینی است ، رها گرداند.
هنر امروز برخلاف اومانیسم یونان باستان و رنسانس که در چهارچوبهای واقعی و عینی مانده بود ، عصیان کرده و از آنچه در گذشته بوده ، فاصله میگیرد. امروزه هنر، علیه طبیعت شده، برخلاف گذشته که همراه طبیعت بود.
هنر امروز به منظور تفنن نیست، بلکه سعی در بالا بردن روح انسان دارد.
هنر آنچه را که می بود و نیست را نشان می دهد ، غصه رنجی است از کمبود آنچه وجود دارد اما غم، از آنچه وجود ندارد نشأت می گیرد و هنرمند آنچه که در طبیعت کمبودش احساس می شود را خلق می کند.
دین همچون دری به سوی عالمی است که هنر پنجره آن است ؛ هنر آن جهان مطلوب را در این عالَم میسازد.
علی شریعتی
«هنر»
.
هنر امروز برخلاف اومانیسم یونان باستان و رنسانس که در چهارچوبهای واقعی و عینی مانده بود ، عصیان کرده و از آنچه در گذشته بوده ، فاصله میگیرد. امروزه هنر، علیه طبیعت شده، برخلاف گذشته که همراه طبیعت بود.
هنر امروز به منظور تفنن نیست، بلکه سعی در بالا بردن روح انسان دارد.
هنر آنچه را که می بود و نیست را نشان می دهد ، غصه رنجی است از کمبود آنچه وجود دارد اما غم، از آنچه وجود ندارد نشأت می گیرد و هنرمند آنچه که در طبیعت کمبودش احساس می شود را خلق می کند.
دین همچون دری به سوی عالمی است که هنر پنجره آن است ؛ هنر آن جهان مطلوب را در این عالَم میسازد.
علی شریعتی
«هنر»
.
خادم آمد گفت صوفی خر کجاست
گفت خادم ریش بین جنگی بخاست
خادم وقتی آمد، صوفی پرسید خر کجاست؟ خادم گفت: ریشت را ببین یعنی ای نادان، این حرف شایسته این ریش هست؟ این ریش مناسب سن تو هست؟ و براثر این حرف بین شان دعوا شد.
گفت من خر را به تو بسپردهام
من ترا بر خر موکل کردهام
صوفی گفت:من خرم را به تو سپردم و از تو خواستم مراقب او باشی.
بحث با توجیه کن حجت میار
آنچ من بسپردمت وا پس سپار
طبق موازین و اصول حرف بزن، روشن تر سخن بگو و مغلطه نکن. امانتی که به تو سپرده ام به من پس بده.
از تو خواهم آنچ من دادم به تو
باز ده آنچ فرستادم به تو
من آن چیز را که به تو سپرده ام از تو می خواهم. باید آنرا به من پس دهی.
گفت پیغمبر که دستت هر چه برد
بایدش در عاقبت وا پس سپرد
پیامبر ص فرمود: دست تو هر آن چیز را گرفته باید سرانجام عیناً آن را پس دهد.
شرح مثنوی شریف
استاد کریم زمانی
گفت خادم ریش بین جنگی بخاست
خادم وقتی آمد، صوفی پرسید خر کجاست؟ خادم گفت: ریشت را ببین یعنی ای نادان، این حرف شایسته این ریش هست؟ این ریش مناسب سن تو هست؟ و براثر این حرف بین شان دعوا شد.
گفت من خر را به تو بسپردهام
من ترا بر خر موکل کردهام
صوفی گفت:من خرم را به تو سپردم و از تو خواستم مراقب او باشی.
بحث با توجیه کن حجت میار
آنچ من بسپردمت وا پس سپار
طبق موازین و اصول حرف بزن، روشن تر سخن بگو و مغلطه نکن. امانتی که به تو سپرده ام به من پس بده.
از تو خواهم آنچ من دادم به تو
باز ده آنچ فرستادم به تو
من آن چیز را که به تو سپرده ام از تو می خواهم. باید آنرا به من پس دهی.
گفت پیغمبر که دستت هر چه برد
بایدش در عاقبت وا پس سپرد
پیامبر ص فرمود: دست تو هر آن چیز را گرفته باید سرانجام عیناً آن را پس دهد.
شرح مثنوی شریف
استاد کریم زمانی
ای یوسف خوش نام ما ، خوش میروی بر بام ما
ای درشکسته جام ما ، ای بردریده دام ما
ای نور ما ، ای سور ما ، ای دولت منصور ما
جوشی بنه در شور ما ، تا می شود انگور ما
ای دلبر و مقصود ما ، ای قبله و معبود ما
آتش زدی در عود ما ، نظاره کن در دود ما
ای یار ما ، عیار ما ، دام دل خمار ما
پا وامکش از کار ما ، بستان گرو دستار ما
در گل بمانده پای دل ، جان میدهم چه جای دل
وز آتش سودای دل ، ای وای دل ، ای وای ما
#مولانا
#دیوان_شمس
#شکرگزاری_از_ته_قلب
#يك_مديتيشن_واقعى
دکتر جو دیسپنزا از موسسه درمان های ذهنی آمریکا میگوید :
"ما تحقیقاتی کردیم که اگر در شبانه روز فقط ده دقیقه با احساس
و از ته قلب شکرگزاری کنیم ، حدود 12000 واکنش شیمیایی متفاوت در بدنمان فعال میشود که برای سلامتی و شفایمان تاثیر دارد.
این تحقیقات نشان میدهد شکر گزاری {از ته قلب} باعث ترشح هورمون های دوپامین و سروتونین در مغزمان میشود که باعث احساس شادی میشود و دقیقا مثل داروی ضد افسردگی عمل میکند. "
#دکتر_جو_دیسپنزا
#يك_مديتيشن_واقعى
دکتر جو دیسپنزا از موسسه درمان های ذهنی آمریکا میگوید :
"ما تحقیقاتی کردیم که اگر در شبانه روز فقط ده دقیقه با احساس
و از ته قلب شکرگزاری کنیم ، حدود 12000 واکنش شیمیایی متفاوت در بدنمان فعال میشود که برای سلامتی و شفایمان تاثیر دارد.
این تحقیقات نشان میدهد شکر گزاری {از ته قلب} باعث ترشح هورمون های دوپامین و سروتونین در مغزمان میشود که باعث احساس شادی میشود و دقیقا مثل داروی ضد افسردگی عمل میکند. "
#دکتر_جو_دیسپنزا