معرفی عارفان
1.08K subscribers
32.6K photos
11.7K videos
3.17K files
2.66K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
به دیدارم بیا هر شب، در این تنهایی ِ تنها و تاریک ِ خدا مانند دلم تنگ است 
بیا ای روشن، ای روشن‌تر از لبخند
شبم را روز کن در زیر سرپوش سیاهی‌ها
دلم تنگ است

#اخوان_ثالث
#خاطره

{ يک شب #نصرت_رحمانی وارد کافه نادری شد و به #اخوان_ثالث گفت :
« من همين حالا سی تومن پول احتياج دارم .» اخوان جواب داد :
«من پولم کجا بود؟ برو خدا روزیت رو جای ديگه حواله کنه»
نصرت رحمانی رفت و بعد از مدتی بر‌گشت و بيست‌ تومان پول و يک خودکار به اخوان داد . اخوان گفت :
«اين پول چيه ؟ تو که پول نداشتی!»
نصرت رحمانی گفت :
«از دم در،پالتوی تو رو ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم . چون بيش از سی تومن لازم نداشتم.
اين بيست‌ تومن هم بقيه پولت !
ضمنا"، اين خودکار هم توی پالتوت بود ! :) » }

📗«خاطرات طنز» - #عمران_صلاحی
ای که می دانی ندارم
غیر درگاهت پناهی ؛

دیگر از من برمگردان
روی خود، گاهی نگاهی...




#اخوان_ثالث
.

درون سینه عمری آتش عشق تو پروردم
ولی هرگز ندیدم ذره ای مهر از تو ماه من

هنوزت دوست می دارم چو شبنم بوسه ی گل را
نگاه دردناک و آرزومندم گواه من

نمی دانی نمی دانی چه مشتاق و چه محرومم
نمی دانم نمی دانم چه بود آخر گناه من


#اخوان_ثالث

‌ ‌‎
ساقیا پُر کن به یاد چشم او جامی دگر
تا بسوی عالم مستی زنم گامی دگر ..

چشم مستت را بنازم ، تازه از راه آمدم
بعد ازین جامی که دادی ، باز هم جامی دگر

تا مگر مستانه بر گیرم قلم ، وز راه دور
باز بفرستم بسوی دوست پیغامی دگر

رو که زین پس از کبوتر عاشقی آموختم
گر نشد بام تو ، جویم دانه از بامی دگر

ای " امید " از مستی و از عشق برخوردار شو
خوشتر از ایام مستی نیست ایامی دگر

خنده ی خورشید را هر صبح دانی چیست رمز ؟
گوید از عمرت گذشت ای بی خبر شامی دگر ..

#اخوان_ثالث
ما در سایهٔ آوار تخته سنگ‌های
سکوت آرمیده‌ایم
گامهامان بی صداست
نه بامدادی، نه غروبی
وینجا شبی ست
که هیچ اختری در آن نمی‌درخشد

#اخوان_ثالث
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▫️

▪️کنسرت همنوا با بم، برای کمک، همدلی و هم‌نوایی با زلزله‌زدگان بم.

خانه‌ام آتش گرفته است؛ آتشی جان‌سوز...

۵ دی، سالگرد حادثه فاجعه‌بار زلزله #بم


استاد #محمدرضا_شجریان
#حسین_علیزاده
#کیهان_کلهر
#همایون_شجریان
تصنیف: #فریاد
شعر: #اخوان_ثالث
اخوان ثالث
دیدی دلا که یار نیامد
به پیرمحمد احمدآبادی
(دکتر محمد مصدّق)

🔅دیدی دلا که یار نیامد؟!
گرد آمد و سوار نیامد

بگداخت شمع و سوخت سراپای
وان صبحِ زرنگار* نیامد

آراستیم خانه و خوان* را
وان ضِیفِ* نامدار نیامد

دل را و شوق را و توان را،
غم خورد و غمگسار نیامد

سوزد دل‌اَم به رنج و شکیب‌اَت
ای باغبان! بهار نیامد

بشکفت بس شکوفه و پژمرد
اما گلی به بار نیامد

ای شیرِ پیرِ بسته‌به‌زنجیر
ک‌اَز بند‌اَت ایچ* عار نیامد

دیری گذشت و چون تو دلیری
در صفّ کارزار نیامد

وز سِفله* یاوران تو در جنگ،
کاری به‌جز فرار نیامد

وان رنجِ بی‌حسابِ تو ، دَرداک*
چون هیچ در شمار نیامد

چندان که غم به جان تو بارید،
باران به کوهسار نیامد

#واژگان
*زرنِگار: طلاکوب (این‌جا: زرّین به نور خورشید)

*خوان: سفره
*ضِیف: میهمان

*ایچ: هیچ
*سِفله: دون‌همّت؛ فرومایه؛ ناجوانمرد؛ پست‌فطرت
*دَرداک: دردا که

#اخوان_ثالث
#ایران‌زمین

#خلوت_بیغولگی
#سایه_اش

حامی باش
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
محمدرضا شجریان 🎤
کیهان کلهر🪕

کنسرت تورنتو | سال ۲۰۰۵

من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که میبینم بدآهنگ است
بیا ره توشه برداریم
قدم در راه بی برگشت بگذاریم...

#اخوان_ثالث



💠💠💠 آواز استادجان شجریان
احساس می‌کنم ملولی ز صحبتم،
آن پاکی و زلالی لبخند در تو نیست.
و آن جلوه‌های قدسی دیگر نمی‌کنی.
می بینمت ز دور و دلم می‌تپد ز شوق،
می‌بینم برابر و سر بر نمی‌کنی
این رنج کاهدم که تو نشناختی مرا،
در من ریا نبود صفا بود هر چه بود؛
من روستاییم، نفسم پاک و راستین
باور نمی‌کنم که تو باور نمی‌کنی...

#اخوان_ثالث
قاصدک
محمدرضا شجریان
قاصدک

سروده مهدی #اخوان_ثالث
ساز پرویز #مشکاتیان
آواز محمد رضا #شجریان



قاصدك ! هان ، چه خبر آوردي ؟
از كجا وز كه خبر آوردي ؟
خوش خبر باشي ، اما ،‌اما
گرد بام و در من
بي ثمر مي گردي

انتظار خبري نيست مرا
نه ز ياري نه ز ديار و دياري باري
برو آنجا كه بود چشمي و گوشي با كس
برو آنجا كه تو را منتظرند

قاصدك
در دل من همه كورند و كرند
دست بردار ازين در وطن خويش غريب
قاصد تجربه هاي همه تلخ
با دلم مي گويد
كه دروغي تو ، دروغ
كه فريبي تو. ، فريب

قاصدك
هان ،
ولي . . . آخر . . . اي واي
راستي آيا رفتي با باد ؟
با توام ، آي ! كجا رفتي ؟ آي

راستي آيا جايي خبري هست هنوز ؟
مانده خاكستر گرمي ، جايي ؟
در اجاقي , طمع شعله نمي بندم خُردك شرري هست هنوز ؟

قاصدك
ابرهاي همه عالم شب و روز
در دلم مي گريند
باده یِ عشق و محبت
ز سبویی دگر است
آب این باغ فرح بخش
ز جویی دگر است

نه عجب گر دل من
برد به سوی تو نماز
قبله دانی که به هر شهر
ز سویی دگر است ..

#اخوان_ثالث
ای که
می‌دانی
ندارم غیر درگاهت پناهی
دیگر از من برنگردان روی خود،
گاهی
نگاهی

#اخوان ثالث
ای که
می‌دانی
ندارم غیر درگاهت پناهی
دیگر از من برنگردان روی خود،
گاهی
نگاهی

#اخوان ثالث
باده یِ عشق و محبت
ز سبویی دگر است
آب این باغ فرح بخش
ز جویی دگر است

نه عجب گر دل من
برد به سوی تو نماز
قبله دانی که به هر شهر
ز سویی دگر است ..

#اخوان_ثالث
باده یِ عشق و محبت
ز سبویی دگر است
آب این باغ فرح بخش
ز جویی دگر است

نه عجب گر دل من
برد به سوی تو نماز
قبله دانی که به هر شهر
ز سویی دگر است ..

#اخوان_ثالث
من شنيدم ضجّه ى مردان ِ فرتوت ِ سپيد ابرو
هق هق ِ طفلان ِ خرد ِ آشيان بر باد
من شنيدم شيون ِ آن زن كه مى زد چنگ در گيسو ،
مُشت مشت از موى ِ سر مى كند و مى زد داد :

"-: آى دنيا ! مردم ِ دنيا !
واى ، پس دين كو ، مروّت كو ؟
آى آدمها،
آدميّت كو ...؟؟!!"

#اخوان_ثالث

من شنيدم ضجّه ى مردان ِ فرتوت ِ سپيد ابرو
هق هق ِ طفلان ِ خرد ِ آشيان بر باد
من شنيدم شيون ِ آن زن كه مى زد چنگ در گيسو ،
مُشت مشت از موى ِ سر مى كند و مى زد داد :

"-: آى دنيا ! مردم ِ دنيا !
واى ، پس دين كو ، مروّت كو ؟
آى آدمها،
آدميّت كو ...؟؟!!"

#اخوان_ثالث
رویش عشق
سرآغاز کتاب من و توست
گوش کن این صدای دل یک بلبل مست
در تمنای گلی است
که به او می‌گوید
تا ابد
لحظه به لحظه دل من
با همه مستی و شیدایی و عشق همه تقدیم تو باد

#جعلی
#اخوان_ثالث
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM

چون درختی
در صميم سرد و بی‌ابر زمستانی...



#اخوان_ثالث
در گذرگاه زمان
خیمه شب بازی دهر،
با همه تلخی و شیرینی خود می گذرد؛
عشقها می میرند،
رنگها رَنگِ دگر می گیرند،
و در این بین فقط خاطره هاست
که چه شیرین و چه تلخ
دست ناخورده به جا می ماند...

#اخوان_ثالث