📝اگر از کلیشه فراری هستید این کتاب را نخوانید
🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «کتابخانه نیمهشب» نوشت:
🔹کتابخانه نیمهشب برخلاف اسمش که یادآور سکوت و خاموشیست، کتاب پر سروصداییست. از آن جهت که در شبکههای اجتماعی و رسانهها، تبلیغات زیادی برایش شد و پرفروش بودنش در نیویورک تایمز هم در بیشتر دیده شدنش بیتاثیر نبود. این اواخر هر پست اینستاگرامی را که باز میکردید، یا با جملهای از کتاب مواجه میشدید یا این که میدیدید کسی دارد این کتاب را به همه توصیه میکند.
🔹اگر از کلیشه فراری هستید، این کتاب را نخوانید، اما اگر اعتقاد دارید که لابهلای کلیشه هم میتوان تصاویر تازه یافت؛ سری به این کتاب بزنید. در هر صورت ضرر نمیکنید. چون کتاب خوشخوان و روان است، ریتم تندی دارد، حوصله سربر نیست و نویسنده، مت هیگ، در هر فصل فضای تازهای پیش رویتان ترسیم میکند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را از اینجا بخونید.
🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «کتابخانه نیمهشب» نوشت:
🔹کتابخانه نیمهشب برخلاف اسمش که یادآور سکوت و خاموشیست، کتاب پر سروصداییست. از آن جهت که در شبکههای اجتماعی و رسانهها، تبلیغات زیادی برایش شد و پرفروش بودنش در نیویورک تایمز هم در بیشتر دیده شدنش بیتاثیر نبود. این اواخر هر پست اینستاگرامی را که باز میکردید، یا با جملهای از کتاب مواجه میشدید یا این که میدیدید کسی دارد این کتاب را به همه توصیه میکند.
🔹اگر از کلیشه فراری هستید، این کتاب را نخوانید، اما اگر اعتقاد دارید که لابهلای کلیشه هم میتوان تصاویر تازه یافت؛ سری به این کتاب بزنید. در هر صورت ضرر نمیکنید. چون کتاب خوشخوان و روان است، ریتم تندی دارد، حوصله سربر نیست و نویسنده، مت هیگ، در هر فصل فضای تازهای پیش رویتان ترسیم میکند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را از اینجا بخونید.
📝این کتاب شاید حالت را بهتر کند
🖌#یاسمین_فلاحتی درباره رمان «کتابخانه نیمهشب» نوشت:
🔹برای اهالیِ کتاب، کتابخانهایست مابینِ مرگ و زندگی که کتابخانه نیمه شب نام دارد. در این کتابخانه قفسههای کتاب تا ابد ادامه دارند. در این جا شانس تجربه حسرتها و انتخابهایی به تو داده میشود که فرصت تجربه کردنشان را نداشتهای.
🔹با در نظر گرفتن این که هدف این کتاب فقط داستانگویی نیست و در مورد افسردگی و حسرتها و انتخابها صحبت میکند، اما اگر به عنوان یک داستان عرضه شده است، پس حداقل باید کمی پایانش دور از انتظارتر باشد! نه اینکه از همان اول دقیقا بتوانیم پایان داستان را به درستی حدس بزنیم.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#یاسمین_فلاحتی درباره رمان «کتابخانه نیمهشب» نوشت:
🔹برای اهالیِ کتاب، کتابخانهایست مابینِ مرگ و زندگی که کتابخانه نیمه شب نام دارد. در این کتابخانه قفسههای کتاب تا ابد ادامه دارند. در این جا شانس تجربه حسرتها و انتخابهایی به تو داده میشود که فرصت تجربه کردنشان را نداشتهای.
🔹با در نظر گرفتن این که هدف این کتاب فقط داستانگویی نیست و در مورد افسردگی و حسرتها و انتخابها صحبت میکند، اما اگر به عنوان یک داستان عرضه شده است، پس حداقل باید کمی پایانش دور از انتظارتر باشد! نه اینکه از همان اول دقیقا بتوانیم پایان داستان را به درستی حدس بزنیم.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝در این داستان بدون حسرت زندگی کنید
🖌#مهرسا_صفرخانی درباره رمان «کتابخانه نیمهشب» نوشت:
🔹مت هیگ، در طی سفری کوتاه همراه با نورا، جهان انتخابهایمان، فرصتها و مسیرهای پیشرویمان را ترسیم میکند و با زبانی از دل کتابخانه نیمهشب به ما میگوید که زندگی در پس این پرده سیاه حسرت است که جلوی دیدمان را گرفته و اجازه عبور نوری را نمیدهد.
🔹نورا سید، شخصیت اول داستان، ما را با جهانی غرق در افسردگی و ناامیدی آشنا میکند؛ جهانی که هجوم رنگ سیاه در آن، به ما فرصتی برای نگریستن به رنگهای دیگر نمیدهد و تمام تصاویر زیبا در پردهای از حسرتها، پوشیده شدهاند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#مهرسا_صفرخانی درباره رمان «کتابخانه نیمهشب» نوشت:
🔹مت هیگ، در طی سفری کوتاه همراه با نورا، جهان انتخابهایمان، فرصتها و مسیرهای پیشرویمان را ترسیم میکند و با زبانی از دل کتابخانه نیمهشب به ما میگوید که زندگی در پس این پرده سیاه حسرت است که جلوی دیدمان را گرفته و اجازه عبور نوری را نمیدهد.
🔹نورا سید، شخصیت اول داستان، ما را با جهانی غرق در افسردگی و ناامیدی آشنا میکند؛ جهانی که هجوم رنگ سیاه در آن، به ما فرصتی برای نگریستن به رنگهای دیگر نمیدهد و تمام تصاویر زیبا در پردهای از حسرتها، پوشیده شدهاند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝روایت مریم مجدلیه در روزگار پهلوی
🖌#پروانه_حیدری درباره «فصل توتهای سفید» نوشت:
🔹فصل توتهای سفید، روایت مریم مجدلیهایست که مسیحش را مییابد، نگاه از گذشته تاریکش برمیگیرد و به آینده امیدوار میشود؛ حال آن که آینده آن هم در تهران دهه پنجاه خالی از تشویش نیست.
🔹کتاب از حضور موثر مرد خالیست. مردان قصه زنانشان را از خود راندهاند و خود نیز در میانه داستان گم میشوند. زنان در این رمان چشمانتظارند، همواره پشت پنجره یا در کشوری غریب نشسته به انتظار تا سالهای سال؛ اما فروغ این طومار طولانی انتظار را پاره میکند و این میشود عملی حماسی که شخصیت را از بیحرکتی نجات میدهد.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#پروانه_حیدری درباره «فصل توتهای سفید» نوشت:
🔹فصل توتهای سفید، روایت مریم مجدلیهایست که مسیحش را مییابد، نگاه از گذشته تاریکش برمیگیرد و به آینده امیدوار میشود؛ حال آن که آینده آن هم در تهران دهه پنجاه خالی از تشویش نیست.
🔹کتاب از حضور موثر مرد خالیست. مردان قصه زنانشان را از خود راندهاند و خود نیز در میانه داستان گم میشوند. زنان در این رمان چشمانتظارند، همواره پشت پنجره یا در کشوری غریب نشسته به انتظار تا سالهای سال؛ اما فروغ این طومار طولانی انتظار را پاره میکند و این میشود عملی حماسی که شخصیت را از بیحرکتی نجات میدهد.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝به قول امروزیها «دارک»
🖌#فاطمه_کمالی درباره رمان «فصل توتهای سفید» نوشت:
🔹فصل توتهای سفید از آن کتابهاست که انگار تو را به دنیای درون خود میکشند و بعد از یک مدت خواندنش احساس میکنی که روزگاری در خانه گیلاس خانم زندگی کردهای، در سختیها با آنها خون دل خوردهای و در خوشیها در آن حیاط با صفا، قاهقاه خندیدهای! با بهرامِ هیز، پسر منیژه، سر کارهای مسخرهاش بگو مگو کردهای؛ انگار که تو هم این عشق پنهان و نگرانی شدید در برابر امیر را در وجود خود حس میکنی و حتی گاهی از وجود این عشق، خجالت میکشی!
🔹در کتاب، به موضوعات اجتماعی جامعه در آن عصر به خوبی توجه شده و مشکلات به وضوح لمس میشوند؛ میتوان گفت موضوعی که در هرجای این کتاب ردپایی از آن به چشم میخورد، در اصل مظلومیت زنان است؛ چه ایرانی و چه خارجی مثلا لهستانی… مظلومیتی که بسیار ساده اما شدیداً عمیق است.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#فاطمه_کمالی درباره رمان «فصل توتهای سفید» نوشت:
🔹فصل توتهای سفید از آن کتابهاست که انگار تو را به دنیای درون خود میکشند و بعد از یک مدت خواندنش احساس میکنی که روزگاری در خانه گیلاس خانم زندگی کردهای، در سختیها با آنها خون دل خوردهای و در خوشیها در آن حیاط با صفا، قاهقاه خندیدهای! با بهرامِ هیز، پسر منیژه، سر کارهای مسخرهاش بگو مگو کردهای؛ انگار که تو هم این عشق پنهان و نگرانی شدید در برابر امیر را در وجود خود حس میکنی و حتی گاهی از وجود این عشق، خجالت میکشی!
🔹در کتاب، به موضوعات اجتماعی جامعه در آن عصر به خوبی توجه شده و مشکلات به وضوح لمس میشوند؛ میتوان گفت موضوعی که در هرجای این کتاب ردپایی از آن به چشم میخورد، در اصل مظلومیت زنان است؛ چه ایرانی و چه خارجی مثلا لهستانی… مظلومیتی که بسیار ساده اما شدیداً عمیق است.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝کدام مهم است، پیمانه یا دانه؟
🖌#حسام_آبنوس درباره کتاب «فصل توتهای سفید» نوشت:
🔹فصل توتهای سفید، خردهروایتهای جذابی دارد و تصویری که از سالهای دهه پنجاه و قبل از آن ارائه میکند دلنشین و باورپذیر است. جسارت سیده عذرا موسوی را در پرداختن و اشاره کردن به شهر نو را باید ستود. از دیگر سو تصویری که او از زنان و زیست زنانه در آن سالها نشان میدهد هم برای خواننده جذاب است.
🔹ماجراهایی که شخصیت اول داستان برایش اتفاق میافتد قرار است در خدمت یک اتفاق باشد، اتفاقی که شاید بتوان گفت هیچوقت روی نمیدهد. من در مواجهه با کتاب پیوسته منتظر بودم تا آن اتفاقی که نویسنده قرار است رقم بزند زمینههایش فراهم شود.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#حسام_آبنوس درباره کتاب «فصل توتهای سفید» نوشت:
🔹فصل توتهای سفید، خردهروایتهای جذابی دارد و تصویری که از سالهای دهه پنجاه و قبل از آن ارائه میکند دلنشین و باورپذیر است. جسارت سیده عذرا موسوی را در پرداختن و اشاره کردن به شهر نو را باید ستود. از دیگر سو تصویری که او از زنان و زیست زنانه در آن سالها نشان میدهد هم برای خواننده جذاب است.
🔹ماجراهایی که شخصیت اول داستان برایش اتفاق میافتد قرار است در خدمت یک اتفاق باشد، اتفاقی که شاید بتوان گفت هیچوقت روی نمیدهد. من در مواجهه با کتاب پیوسته منتظر بودم تا آن اتفاقی که نویسنده قرار است رقم بزند زمینههایش فراهم شود.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝نکبت جنگ
🖌#لادن_عظیمی درباره رمان «سوران سرد» نوشت:
🔹فضای مبهم و رازآلود کتاب از ابتدا تا چند صفحه مانده به انتهای کتاب، با قدرت حفظ میشود. در واقع غیر قابل حدس بودن وقایع از بزرگترین امتیازات این اثر است. امتیازی که مخاطبش را مجبور میکند بیوقفه کتاب را بخواند و ماجراها را دنبال کند.
🔹سوران سرد از نکبت جنگ حرف میزند و توانایی عجیب بشر در از بین بردن همنوعش. از فتح قلههای رذالت که گاهی به غمبارترین شکل ممکن رقم میخورد. سوران سرد از آدمهایی معمولی حرف میزند که شاید اگر زمین بازیشان عوض میشد به آدمهای معمولی «خوبی» تبدیل میشدند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#لادن_عظیمی درباره رمان «سوران سرد» نوشت:
🔹فضای مبهم و رازآلود کتاب از ابتدا تا چند صفحه مانده به انتهای کتاب، با قدرت حفظ میشود. در واقع غیر قابل حدس بودن وقایع از بزرگترین امتیازات این اثر است. امتیازی که مخاطبش را مجبور میکند بیوقفه کتاب را بخواند و ماجراها را دنبال کند.
🔹سوران سرد از نکبت جنگ حرف میزند و توانایی عجیب بشر در از بین بردن همنوعش. از فتح قلههای رذالت که گاهی به غمبارترین شکل ممکن رقم میخورد. سوران سرد از آدمهایی معمولی حرف میزند که شاید اگر زمین بازیشان عوض میشد به آدمهای معمولی «خوبی» تبدیل میشدند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝آدمهایی که میتوانستند قهرمان باشند
🖌#یاسمین_فلاحتی درباره رمان «سوران» نوشت:
🔹داستان، در یکی از پایگاههای واقع در کردستان، به اسم سوران، اتفاق میافتد. نام کتاب با دقت و ظرافت خاصی انتخاب شده است که در ذهن تداعی کننده سرما و وحشت موجزننده در کوهستان است و از همان ابتدا نوید رویارویی با قلمی توانا و گیرا و توصیفات دقیق از طبیعت را به مخاطب میدهد.
🔹کتاب، راوی شخصیتهای معمولی است. انسانهایی عادی که از مرگ میهراسند و همین ترس آنها را تغییر میدهد. ترس، قدرتمند است. آنقدر قدرتمند که بهترین انسانها هم در برابرش تسلیم میشوند. ترس میتواند فضایل اخلاقی را به رذیلتهایی تبدیل کند که در مخیله نگنجد.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#یاسمین_فلاحتی درباره رمان «سوران» نوشت:
🔹داستان، در یکی از پایگاههای واقع در کردستان، به اسم سوران، اتفاق میافتد. نام کتاب با دقت و ظرافت خاصی انتخاب شده است که در ذهن تداعی کننده سرما و وحشت موجزننده در کوهستان است و از همان ابتدا نوید رویارویی با قلمی توانا و گیرا و توصیفات دقیق از طبیعت را به مخاطب میدهد.
🔹کتاب، راوی شخصیتهای معمولی است. انسانهایی عادی که از مرگ میهراسند و همین ترس آنها را تغییر میدهد. ترس، قدرتمند است. آنقدر قدرتمند که بهترین انسانها هم در برابرش تسلیم میشوند. ترس میتواند فضایل اخلاقی را به رذیلتهایی تبدیل کند که در مخیله نگنجد.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝آشنا هستم با، سرنوشت تَرِ آب، عادت سبز درخت
🖌#آزاده_جهان_احمدی درباره رمان «سوران سرد» نوشت:
🔹رمان سوران سرد داستانی است واقعگرایانه که در پیوند با طبیعت و دنیای بیرون تا حدودی رنگ تخیلی به خود میگیرد. این رمان با شخصیت سهراب که نزد سرهنگ خسروی میرود آغاز میشود و در ادامه با شخصیت سینا یکی از شخصیتهای اصلی داستان ادامه مییابد و در نهایت با شخصیت سهراب داستان به فرجام میرسد.
🔹طبیعت در این رمان صدای سلطه دارد. به عبارت دیگر مکان رخدادها باعث شده است که طبیعت به منزله امری فرادست عمل کند نه فرودست. همین نکته نیز به صورت ضمنی گویای این است که هرکسی با طبیعت همسو باشد پیروز است و هر کسی که زبان طبیعت را نفهمد محکوم به نابودی و مرگ است.
📚#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#آزاده_جهان_احمدی درباره رمان «سوران سرد» نوشت:
🔹رمان سوران سرد داستانی است واقعگرایانه که در پیوند با طبیعت و دنیای بیرون تا حدودی رنگ تخیلی به خود میگیرد. این رمان با شخصیت سهراب که نزد سرهنگ خسروی میرود آغاز میشود و در ادامه با شخصیت سینا یکی از شخصیتهای اصلی داستان ادامه مییابد و در نهایت با شخصیت سهراب داستان به فرجام میرسد.
🔹طبیعت در این رمان صدای سلطه دارد. به عبارت دیگر مکان رخدادها باعث شده است که طبیعت به منزله امری فرادست عمل کند نه فرودست. همین نکته نیز به صورت ضمنی گویای این است که هرکسی با طبیعت همسو باشد پیروز است و هر کسی که زبان طبیعت را نفهمد محکوم به نابودی و مرگ است.
📚#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝هراس در پایگاهی سرد و دور از خانه
🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «سوران سرد» نوشت:
🔹سوران سرد یک فلاشبک طولانیست. آغازش دیدار سهراب با هم خدمتی قدیمیاش است و پایانش حل شدن معمایی که روزهای جوانی سهراب را به باد داده است.
🔹جواد افهمی فضاسازی بلد است. میتواند طبیعت خفته در دل سرما را بیدار کند. میتواند شخصیتهایش را به تنگنا بیندازد و نسبت بهشان بیرحم باشد، اما امان از آن فلاشبکهای بیموقع که مخاطب را گیج میکند. عمده ضربه داستان به دلیل این فلاشبکهاست که به درستی در داستان جای نگرفتهاند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «سوران سرد» نوشت:
🔹سوران سرد یک فلاشبک طولانیست. آغازش دیدار سهراب با هم خدمتی قدیمیاش است و پایانش حل شدن معمایی که روزهای جوانی سهراب را به باد داده است.
🔹جواد افهمی فضاسازی بلد است. میتواند طبیعت خفته در دل سرما را بیدار کند. میتواند شخصیتهایش را به تنگنا بیندازد و نسبت بهشان بیرحم باشد، اما امان از آن فلاشبکهای بیموقع که مخاطب را گیج میکند. عمده ضربه داستان به دلیل این فلاشبکهاست که به درستی در داستان جای نگرفتهاند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝این کتاب را ورق بزنید، تعریفکردنی نیست!
🖌#هاجر_شهابی درباره رمان «سوران سرد» نوشت:
🔹یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب جزئیاتی است که نویسنده از آن به درستی در راستای خلق رمان خود استفاده کرده است. داستان با جزئیات کامل نوشته شده و صحنهها مثل یک فیلم در ذهن خواننده شکل میگیرند. متن کتاب با وجود بلند بودنش خستهکننده نیست.
🔹سوران سرد از آن دست کتابهایی نیست که کسی بشیند سیر تا پیاز یا خلاصهاش را برای کسی تعریف کند. با تعریف کردنش چیزی عاید فرد نمیشود. کتاب آنقدر تصویری است که اگر کسی میخواهد بداند آنجا چه شده و بر سربازان چه گذشته خودش باید کتاب را ورق بزند و لذت خواندنش را به جان خودش بریزد.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#هاجر_شهابی درباره رمان «سوران سرد» نوشت:
🔹یکی از مهمترین ویژگیهای کتاب جزئیاتی است که نویسنده از آن به درستی در راستای خلق رمان خود استفاده کرده است. داستان با جزئیات کامل نوشته شده و صحنهها مثل یک فیلم در ذهن خواننده شکل میگیرند. متن کتاب با وجود بلند بودنش خستهکننده نیست.
🔹سوران سرد از آن دست کتابهایی نیست که کسی بشیند سیر تا پیاز یا خلاصهاش را برای کسی تعریف کند. با تعریف کردنش چیزی عاید فرد نمیشود. کتاب آنقدر تصویری است که اگر کسی میخواهد بداند آنجا چه شده و بر سربازان چه گذشته خودش باید کتاب را ورق بزند و لذت خواندنش را به جان خودش بریزد.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝داستان یک شهر
🖌#یاسمین_فلاحتی درباره رمان «آهسته آهسته برایم بخوان» نوشت:
🔹آهسته آهسته برایم بخوان، قصه آدمهای خرمشهر و آبادان در بحبوحه سقوط این دو شهر در زمانه جنگ است ولی این همه داستان نیست. نویسنده از دل یک روایت ذهنی در بستری پر از احساس و پر از حسرت، به سراغ ترسیم «خرمشهر» رفته است.
🔹رابطه آدمها با شهر چیز غریبی است، با خاک با رود. حتی قصه عاشقی آدمها، قصه رابطهشان با مکان و زمان است. شهری که به مثابه مادر با فرزندانش مهربان است و دست مهربانش آنها را در آغوش میکشد و آرامشان میکند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#یاسمین_فلاحتی درباره رمان «آهسته آهسته برایم بخوان» نوشت:
🔹آهسته آهسته برایم بخوان، قصه آدمهای خرمشهر و آبادان در بحبوحه سقوط این دو شهر در زمانه جنگ است ولی این همه داستان نیست. نویسنده از دل یک روایت ذهنی در بستری پر از احساس و پر از حسرت، به سراغ ترسیم «خرمشهر» رفته است.
🔹رابطه آدمها با شهر چیز غریبی است، با خاک با رود. حتی قصه عاشقی آدمها، قصه رابطهشان با مکان و زمان است. شهری که به مثابه مادر با فرزندانش مهربان است و دست مهربانش آنها را در آغوش میکشد و آرامشان میکند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝قصههایی مثل نخلها ماندگار
🖌#فاطمه_امی درباره رمان «آهسته آهسته برایم بخوان» نوشت:
🔹در داستانهایی که منوچهری در این کتاب کنار هم قرار داده، تعلیق وجود دارد. مخاطب از شخصیتهای داستان عقبتر است و لابهلای حرفهایشان میگردد تا سر دربیاورد اینبار جنگ چه کسی را با خودش برده است. در واقع نویسنده در متنش اعتراف میکند که این عزا و از دست دادن است که آدمهای داستان را به هم نزدیک کرده است.
🔹این کتاب رمانی عاشقانه است؛ اگرچه داستان در متن جنگ روایت میشود و لابهلای آن خرمشهر و جنگ همچنان جریان دارد. نام کتاب از ترجمه ترانهای به زبان عربی برداشته شده و آدمهای درون داستان آن را برای هم میخوانند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#فاطمه_امی درباره رمان «آهسته آهسته برایم بخوان» نوشت:
🔹در داستانهایی که منوچهری در این کتاب کنار هم قرار داده، تعلیق وجود دارد. مخاطب از شخصیتهای داستان عقبتر است و لابهلای حرفهایشان میگردد تا سر دربیاورد اینبار جنگ چه کسی را با خودش برده است. در واقع نویسنده در متنش اعتراف میکند که این عزا و از دست دادن است که آدمهای داستان را به هم نزدیک کرده است.
🔹این کتاب رمانی عاشقانه است؛ اگرچه داستان در متن جنگ روایت میشود و لابهلای آن خرمشهر و جنگ همچنان جریان دارد. نام کتاب از ترجمه ترانهای به زبان عربی برداشته شده و آدمهای درون داستان آن را برای هم میخوانند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝اصیل، خاکی، دلنشین
🖌#حانیه_اخلاقی درباره رمان «آهسته آهسته برایم بخوان» نوشت:
🔹آهسته آهسته برایم بخوان، داستان مقاومت سه زن، از روزهای آغازین اشغال خرمشهر است تا آزادی؛ فروغ، کارون و مرغوب؛ زنانی که هرکدام رختِ سیاه و داغی عظیم و پیکرِ عزیزی را از خرمشهر، در هر فصل کتاب به یادگار گذاشتهاند. زنانی که ستونِ داستاناند.
🔹مریم منوچهری داستانش را از ذهنِ زنانِ درگیر با تبعاتِ جنگ روایت میکند. او در فصل به فصل داستانها نشان میدهد که آسیبهای روحی و اجتماعی جنگ تمام نمیشود. در واقع، اصلا جنگ تمام نمیشود.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#حانیه_اخلاقی درباره رمان «آهسته آهسته برایم بخوان» نوشت:
🔹آهسته آهسته برایم بخوان، داستان مقاومت سه زن، از روزهای آغازین اشغال خرمشهر است تا آزادی؛ فروغ، کارون و مرغوب؛ زنانی که هرکدام رختِ سیاه و داغی عظیم و پیکرِ عزیزی را از خرمشهر، در هر فصل کتاب به یادگار گذاشتهاند. زنانی که ستونِ داستاناند.
🔹مریم منوچهری داستانش را از ذهنِ زنانِ درگیر با تبعاتِ جنگ روایت میکند. او در فصل به فصل داستانها نشان میدهد که آسیبهای روحی و اجتماعی جنگ تمام نمیشود. در واقع، اصلا جنگ تمام نمیشود.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝این خاک شناسنامه دارد
🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «آهسته آهسته برایم بخوان» نوشت:
🔹«آهسته آهسته برایم بخوان» عاشقانه اندوهباری از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی ایران و عراق است. اثری که جراحت عمیق جنگ را چنان لطیف و بکر به تصویر میکشد که انگار زخم را نشانده باشی روی بال پروانهای و به هر بالزدنی، دلت از این همه زیبایی بربادرفته بگیرد.
🔹کتاب از رشادت حرف نمیزند. غم را به تصویر میکشد. غم در چهره زنان که به قول خسرو، غم چهرهای زنانه دارد اما جنگ نه. از کسانی میگوید که رفتگان روزهای ابتدایی جنگ بودهاند و همراهانشان تلخی زندگی را تا قبل از واقعه اینگونه از نزدیک نچشیدهاند. موفقیت رمان در به تصویر کشیدن اندوه با این همه یادگاری و آشنازدایی ستودنیست.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «آهسته آهسته برایم بخوان» نوشت:
🔹«آهسته آهسته برایم بخوان» عاشقانه اندوهباری از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی ایران و عراق است. اثری که جراحت عمیق جنگ را چنان لطیف و بکر به تصویر میکشد که انگار زخم را نشانده باشی روی بال پروانهای و به هر بالزدنی، دلت از این همه زیبایی بربادرفته بگیرد.
🔹کتاب از رشادت حرف نمیزند. غم را به تصویر میکشد. غم در چهره زنان که به قول خسرو، غم چهرهای زنانه دارد اما جنگ نه. از کسانی میگوید که رفتگان روزهای ابتدایی جنگ بودهاند و همراهانشان تلخی زندگی را تا قبل از واقعه اینگونه از نزدیک نچشیدهاند. موفقیت رمان در به تصویر کشیدن اندوه با این همه یادگاری و آشنازدایی ستودنیست.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝رئالیسمی آغشته به ناتورالیسم
🖌#الهام_اشرفی درباره رمان «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» نوشت:
🔹رمان ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین رمانی است واقعگرا؛ رئالیسمی آغشته به ناتورالیسم. بین اهالی ادبیات معروف است که اگر بیل در نگاه رئالیستها یک بیل است، در نگاه ناتورالیستها «کجبیل فرسوده لعنتی» است! و به گمان من همین جملهی کنایهآمیز دقیقاً لحن و نثر روایت مسعود در رمان است.
🔹خانواده کوچک مسعود همه از افراد فرودست شهر بزرگ مشهد هستند، آنها در دل ثروت و هتلهای فراوان دوروبرشان و در دل دادوستدهای تجاری کلان و نیمهکلان بین زائران و گردشگرها و هتلدارها و بازاریان، زیستی فقیرانه و روبهزوال دارند. خانهشان مخروبهای است در دل هتلهای گرانقیمت و چندستاره که یکجورهایی از دل محله بیرون زده است.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#الهام_اشرفی درباره رمان «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» نوشت:
🔹رمان ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین رمانی است واقعگرا؛ رئالیسمی آغشته به ناتورالیسم. بین اهالی ادبیات معروف است که اگر بیل در نگاه رئالیستها یک بیل است، در نگاه ناتورالیستها «کجبیل فرسوده لعنتی» است! و به گمان من همین جملهی کنایهآمیز دقیقاً لحن و نثر روایت مسعود در رمان است.
🔹خانواده کوچک مسعود همه از افراد فرودست شهر بزرگ مشهد هستند، آنها در دل ثروت و هتلهای فراوان دوروبرشان و در دل دادوستدهای تجاری کلان و نیمهکلان بین زائران و گردشگرها و هتلدارها و بازاریان، زیستی فقیرانه و روبهزوال دارند. خانهشان مخروبهای است در دل هتلهای گرانقیمت و چندستاره که یکجورهایی از دل محله بیرون زده است.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝از منجلاب گریز نیست!
🖌#نجمه_نیلی_پور درباره رمان «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» نوشت:
🔹مسعود از زمین و زمان شکایت دارد، از اینکه چرا از عراق مهاجرت کردهاند، از اینکه چرا پدرش همیشه در مستراح خانه میرود و گریه میکند، از اینکه چرا وقتی خبر اعدام صدام را دادند پدرش در لابی هتل اتابکی مثل ابر بهار شروع کرد به اشک ریختن و فریاد زدن، از اینکه چرا مادرش راضی نمیشود به فروش خانه، از اینکه چرا دختر عرب همانجا در عراق خودکشی نکرد و هزاران شکایت دیگر که در لابهلای داستان خطی قاسم فتحی، خواننده آرامآرام با آنها آشنا میشود.
🔹خواننده کتاب «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» باید بداند که در این کتاب با حجم زیادی از شهرزدگی، مسافرزدگی و زندگیگریزی روبهرو میشود و انگار قرار است داستان، مخاطب را به این نتیجه برساند که پیشرفت شهری چگونه بنایش را روی خانههای قدیمی و آدمهای سنتی محکم کرده و همچون اژدهایی هر روز در حال آتشزدن و آبکردن هویت واقعی آدمها، مکانها و زمانهاست.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#نجمه_نیلی_پور درباره رمان «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» نوشت:
🔹مسعود از زمین و زمان شکایت دارد، از اینکه چرا از عراق مهاجرت کردهاند، از اینکه چرا پدرش همیشه در مستراح خانه میرود و گریه میکند، از اینکه چرا وقتی خبر اعدام صدام را دادند پدرش در لابی هتل اتابکی مثل ابر بهار شروع کرد به اشک ریختن و فریاد زدن، از اینکه چرا مادرش راضی نمیشود به فروش خانه، از اینکه چرا دختر عرب همانجا در عراق خودکشی نکرد و هزاران شکایت دیگر که در لابهلای داستان خطی قاسم فتحی، خواننده آرامآرام با آنها آشنا میشود.
🔹خواننده کتاب «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» باید بداند که در این کتاب با حجم زیادی از شهرزدگی، مسافرزدگی و زندگیگریزی روبهرو میشود و انگار قرار است داستان، مخاطب را به این نتیجه برساند که پیشرفت شهری چگونه بنایش را روی خانههای قدیمی و آدمهای سنتی محکم کرده و همچون اژدهایی هر روز در حال آتشزدن و آبکردن هویت واقعی آدمها، مکانها و زمانهاست.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝قصه روح سرگردان خانههای قدیمی
🖌#حانیه_اخلاقی درباره رمان «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» نوشت:
🔹داستان کتاب در مشهد اتفاق میافتد. داستانِ خانهای پرماجراست که در بین هتلهای چند ستاره منتهی به حرم محصور شده است. خانهای که محلِ زندگی خانواده عربی سه نفره، ببخشید. چهار نفره است. بابا، مامان، پسر، و پدربزرگ که بیست سال پیش وسطِ حیاطِ خانه دفن شده است. و تمام داستان همین است!
🔹اولین رمانِ قاسم فتحی، شروع خوبی برای انتقال جوهرِ قلم اوست. قلمی که با موجسواری بر هویت شهری، یک اثرِ طنز_اجتماعی را رقم میزند. او، قصّهگوی اصیلی است. از اصالتی مدفون در خانهای محصور مینویسد و هویتهایی ناب خلق میکند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#حانیه_اخلاقی درباره رمان «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» نوشت:
🔹داستان کتاب در مشهد اتفاق میافتد. داستانِ خانهای پرماجراست که در بین هتلهای چند ستاره منتهی به حرم محصور شده است. خانهای که محلِ زندگی خانواده عربی سه نفره، ببخشید. چهار نفره است. بابا، مامان، پسر، و پدربزرگ که بیست سال پیش وسطِ حیاطِ خانه دفن شده است. و تمام داستان همین است!
🔹اولین رمانِ قاسم فتحی، شروع خوبی برای انتقال جوهرِ قلم اوست. قلمی که با موجسواری بر هویت شهری، یک اثرِ طنز_اجتماعی را رقم میزند. او، قصّهگوی اصیلی است. از اصالتی مدفون در خانهای محصور مینویسد و هویتهایی ناب خلق میکند.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝باز شدن چشمها بعد از فروپاشی!
🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» نوشت:
🔹کتاب نام خلاقانهای دارد، تقدیمی دلچسبی هم در ابتدای اثر به چشم میخورد. «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» یک موقعیت جذاب است که حیف میشود. تصویری تازه از مشهد و زائرانش، در محاصره لودر و تراکتور و خاک و سیمان.
🔹نویسنده روی موضوعی تازه دست گذاشته و توانسته خود را از حصار داستانهای تکراری که در مکانی مقدس شکل میگیرند، برهاند. او بخشی را برجسته کرده که داستانش روی همان مدار میچرخد و نخواسته که تاثیرات جانبی و اتمسفر خاص این فضا، گزندی به روایتش از آن بخش وارد کند. این فاصله گرفتن از مکان و تاثیرناپذیری از قصههای همیشگی، جالب است و میتوان آن را به عنوان یکی از نکات مثبت اثر دانست.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» نوشت:
🔹کتاب نام خلاقانهای دارد، تقدیمی دلچسبی هم در ابتدای اثر به چشم میخورد. «ناخن کشیدن روی صورت شفیعالدین» یک موقعیت جذاب است که حیف میشود. تصویری تازه از مشهد و زائرانش، در محاصره لودر و تراکتور و خاک و سیمان.
🔹نویسنده روی موضوعی تازه دست گذاشته و توانسته خود را از حصار داستانهای تکراری که در مکانی مقدس شکل میگیرند، برهاند. او بخشی را برجسته کرده که داستانش روی همان مدار میچرخد و نخواسته که تاثیرات جانبی و اتمسفر خاص این فضا، گزندی به روایتش از آن بخش وارد کند. این فاصله گرفتن از مکان و تاثیرناپذیری از قصههای همیشگی، جالب است و میتوان آن را به عنوان یکی از نکات مثبت اثر دانست.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝اصالت زندگی در شرایط جنگی
🖌#لیلا_مهدوی درباره کتاب «لهجههای غزهای» نوشت:
🔹لهجههای غزهای مماس با واقعیت و بیپرده روایت شده است از زاویه و دوربین نگاههایی که هنوز در بهت و تحیر ماندهاند. از مردمک چشمهایی که هنوز تنشان از داغ گرم است و وقتی نداشتند تا هرم آتش افتاده در آبادیهایشان را خوب حس کنند. روایتهایی درست از دل حادثه.
🔹روایتها در لهجههای غزهای بهگونهایست که در هر ورق راوی یک لحظه از واقعیت را ثبت میکند ولی عمق کلمات به واسطه خلوص و البته فرم روایی در ذهن مخاطب ژرفا دارد و ما به عنوان مخاطب میتوانیم خودمان در ذهن خودمان واقعیت بیکم و کاست گفته شده در بیان مستقیم و صریح نویسنده را بارها و بارها تصویر کنیم.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#لیلا_مهدوی درباره کتاب «لهجههای غزهای» نوشت:
🔹لهجههای غزهای مماس با واقعیت و بیپرده روایت شده است از زاویه و دوربین نگاههایی که هنوز در بهت و تحیر ماندهاند. از مردمک چشمهایی که هنوز تنشان از داغ گرم است و وقتی نداشتند تا هرم آتش افتاده در آبادیهایشان را خوب حس کنند. روایتهایی درست از دل حادثه.
🔹روایتها در لهجههای غزهای بهگونهایست که در هر ورق راوی یک لحظه از واقعیت را ثبت میکند ولی عمق کلمات به واسطه خلوص و البته فرم روایی در ذهن مخاطب ژرفا دارد و ما به عنوان مخاطب میتوانیم خودمان در ذهن خودمان واقعیت بیکم و کاست گفته شده در بیان مستقیم و صریح نویسنده را بارها و بارها تصویر کنیم.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝رنجهایمان ما را به هم پیوند میدهد
🖌#حانیه_اخلاقی درباره کتاب «لهجههای غزهای» نوشت:
🔹ماهیت این کتاب، شبیه هر روایت دیگری از غزه، مقاومت است. اما نه آن مقاومتی که ما تصورش را داریم. مقاومت، نه در پشتِ خاکریزها و با اسلحه و بمبافکن و پشت خط جولان؛ بلکه در دنیایِ واقعی؛ در زندگی در جنگ و با جنگ که پیوندی ناگسستنی دارد با ترس، اضطراب، عشق، امید و خشم. مقاومتی که واقعی است و از افسانهها زاییده نشده. آدمها را خسته میکند. کلافه میکند. غمگین میکند. و بیشتر از همه، خشمشان را لبریز میکند. این همان مقاومتی است که ما را با آدمهای این روایتها پیوند میدهد.
🔹خواندن کتاب «لهجههای غزهای» را مدت زیادی به تعویق انداختم. نه برای اینکه اینروزها شلوغترین روزهای زندگیام را میگذرانم. بلکه برای اینکه احساس میکردم الان در موقعیت مناسبش نیستم. من آدم رنجدیدهای نیستم و احساس میکردم توانایی رویارویی با حجم زیادی از رنج و مرگ و غم و فقدان را ندارم.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
🖌#حانیه_اخلاقی درباره کتاب «لهجههای غزهای» نوشت:
🔹ماهیت این کتاب، شبیه هر روایت دیگری از غزه، مقاومت است. اما نه آن مقاومتی که ما تصورش را داریم. مقاومت، نه در پشتِ خاکریزها و با اسلحه و بمبافکن و پشت خط جولان؛ بلکه در دنیایِ واقعی؛ در زندگی در جنگ و با جنگ که پیوندی ناگسستنی دارد با ترس، اضطراب، عشق، امید و خشم. مقاومتی که واقعی است و از افسانهها زاییده نشده. آدمها را خسته میکند. کلافه میکند. غمگین میکند. و بیشتر از همه، خشمشان را لبریز میکند. این همان مقاومتی است که ما را با آدمهای این روایتها پیوند میدهد.
🔹خواندن کتاب «لهجههای غزهای» را مدت زیادی به تعویق انداختم. نه برای اینکه اینروزها شلوغترین روزهای زندگیام را میگذرانم. بلکه برای اینکه احساس میکردم الان در موقعیت مناسبش نیستم. من آدم رنجدیدهای نیستم و احساس میکردم توانایی رویارویی با حجم زیادی از رنج و مرگ و غم و فقدان را ندارم.
#کتاب_ماه
🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.