مجله الکترونیک واو
288 subscribers
845 photos
839 links
با «واو» می‌خواهیم همه وقتمان را با کتاب‌ها سپری کنیم، فارغ از هیاهوی جهان!
Download Telegram
📝جامانده در زمان

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «شکارچیان ماه» نوشت:

🔹«شکارچیان ماه» روایت صابر از گذشته و حال است. این دو با هم در نزاع‌اند و صابر گاهی نه دلش می‌خواهد در گذشته باشد و نه در حال. او جزو همان دسته از آدم‌هایی‌ست که هیچ‌وقت به زندگی عادی برنمی‌گردند.

🔹صابر نمی‌تواند به جهان امروز بازگردد و همان گذشته است که نجاتش می‌دهد. همان سایه‌‌های بیابان که با غبار پوشیده شده‌اند. همان که به سوی صابر دست دراز می‌کند و عجیب و غریب است و معلوم نیست که کیست؛ اما شما می‌فهمید.

#کتاب_ماه

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝دو راهی جنون‌آمیز آرمان و عشق

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد» نوشت:

🔹دکتر نون زنش را بیشتر از مصدق دوست دارد، یک عاشقانه تلخ است. عاشقانه‌ای که نه در تصاویر آشنایی ملکتاج و دکتر که در لحن شرمسار و گناهکارانه دکتر ساخته می‌شود.

🔹حظه‌های جنون دکتر نون و شرمندگی از شکستن روح ملکتاج، انکار عشقش به او و تصویرِ نامه‌های عاشقانه خوب شکل‌‌‌گرفته و توانسته با حسرت از گذشته‌ دوری پرده بردارد که می‌شد آرمان و عشق را کنار هم داشت و هیچ‌کدام‌شان را بیش از دیگری دوست نداشت.

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝لیکوهای یک مرد زخمی

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «تاریک ماه» نوشت:

🔹منصور علیمرادی را نمی‌شود از بیابان جدا کرد، همان‌طور که جنوب را از افسانه‌ها، وهم را از بیابان و غم را از لیکوهایی که «میرجان» می‌خواند. میرجان شخصیت اصلی و راوی رمان «تاریک‌ ماه» است.

🔹کتاب پر از تصویر است. تصویر اندوه، تصویر میهمان‌نوازی قبایل، تصویر آدم‌های کوه و صخره. داستان روی خط صاف حرکت نمی‌کند. مخاطب را در تعلیقی دائم نگه می‌دارد و چند خرده روایت را هم‌زمان پیش می‌برد.

#کتاب_ماه

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝دست‌نوشته‌هایی که سوزانده نشد

🖌#پروانه_حیدری درباره کتاب «هفت روز آخر» نوشت:

🔹این کتاب اثری‌ست که قهرمانانش واقعی‌ترین وجه از خودشان را نشان می‌دهند و همین باعث می‌شود تا تلخی این خاطرات را از یاد نبریم. تصویر چنگ زدن سربازانِ در راه مانده به ماشین‌ها، جاماندگان در شیار کوه‌ها و تصویر تشنگی.

🔹در صفحات میانی حضور توپ و تانک آنقدر کم‌رنگ است که گاهی یادمان می‌رود این آدم‌ها از جنگ برگشته‌اند. تصویری تمام‌نما از انسان در مچ‌اندازی با مرگ. یک مچ‌اندازی طولانی و ناعادلانه. این لب‌های خشکیده چطور به بلند شدن و ادامه دادن نهیب می‌زنند؟

🔺متن کامل این یادداشت را از اینجا بخوانید.
📝بر دوراهی انتخاب

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «جان‌بها» نوشت:

🔹«جان بها» تقابل دو انتخاب است، انتخاب ابراهیم و انتخاب حسین. رمانی که می‌توانست بسیار قوی‌تر عمل کند اما در دام شتاب‌زدگی می‌افتد. اثری که به عنوان اولین تجربه نویسنده کار بی‌اهمیتی نیست و می‌شود نقاط مثبتش را در رو کردن هویت شخصیت‌ها دانست.

🔹نکته مثبتی که اثر را تا حد زیادی نجات داده، پایان‌بندی‌اش است. ضدقهرمانی که روبه‌روی قهرمان می‌ایستد و بیشتر از قهرمان جلوه می‌کند. با آن که همان‌قدر که ابراهیم ساخته نشده، او هم ساخته نشده؛ اما حداقل از او اکت می‌بینیم.

🔺متن کامل این نوشتار را از اینجا بخوانید.
📝اگر از کلیشه فراری هستید این کتاب را نخوانید

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «کتابخانه نیمه‌شب» نوشت:

🔹کتابخانه نیمه‌شب برخلاف اسمش که یادآور سکوت و خاموشی‌ست، کتاب پر سروصدایی‌ست. از آن جهت که در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌ها، تبلیغات زیادی برایش شد و پرفروش بودنش در نیویورک تایمز هم در بیشتر دیده شدنش بی‌تاثیر نبود. این اواخر هر پست اینستاگرامی را که باز می‌کردید، یا با جمله‌ای از کتاب مواجه می‌شدید یا این که می‌دیدید کسی دارد این کتاب را به همه توصیه می‌کند.

🔹اگر از کلیشه فراری هستید، این کتاب را نخوانید، اما اگر اعتقاد دارید که لابه‌لای کلیشه هم می‌توان تصاویر تازه یافت؛ سری به این کتاب بزنید. در هر صورت ضرر نمی‌کنید. چون کتاب خوش‌خوان و روان است، ریتم تندی دارد، حوصله سربر نیست و نویسنده، مت هیگ، در هر فصل فضای تازه‌ای پیش رویتان ترسیم می‌کند.

#کتاب_ماه

🔺متن کامل این نوشتار را از اینجا بخونید.
📝احمد اگر شهید شد، فخری زنده‌ست

🖌#پروانه_حیدری درباره کتاب «پاییز آمد» نوشت:

🔹«پاییز آمد» روایتی‌ست از یک آری و هزاران اندوه. روایتی‌ از انسان‌های صادق و عاشق. آنان که دوست داشتن‌شان را انکار نمی‌کنند که حب دیگری را در دل داشتن، راه را به آسمان می‌گشاید.

🔹 اکثر رخدادهای این اثر شبیه رمان‌های ایرانی عاشقانه عامه‌پسند است. همان‌ها که خیلی‌هامان دیگران را از خواندن‌شان منع می‌کنیم، چرا که زیادی رویاگونه و غیرقابل باورند، اما این روایت آن قدر سختی تویش دارد که خوشی‌هایش به ظرافت بال سنجاقک می‌ماند؛ هر دم با حادثه‌ای می‌شکند.

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝روایت مریم مجدلیه در روزگار پهلوی

🖌#پروانه_حیدری درباره «فصل توت‌های سفید» نوشت:

🔹فصل توت‌های سفید، روایت مریم مجدلیه‌‌ای‌ست که مسیحش را می‌یابد، نگاه از گذشته تاریکش برمی‌گیرد و به آینده امیدوار می‌شود؛ حال آن که آینده آن هم در تهران دهه پنجاه خالی از تشویش نیست.

🔹کتاب از حضور موثر مرد خالی‌ست. مردان قصه زنان‌شان را از خود رانده‌اند و خود نیز در میانه داستان گم می‌شوند. زنان در این رمان چشم‌انتظارند، همواره پشت پنجره یا در کشوری غریب نشسته به انتظار تا سال‌‌های سال؛ اما فروغ این طومار طولانی انتظار را پاره می‌کند و این می‌شود عملی حماسی که شخصیت را از بی‌حرکتی نجات می‌دهد.

#کتاب_ماه

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝روایتی تازه از ایمان و عشق

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «غمسوزی» نوشت:

🔹غمسوزی داستان آدم‌های خوبی‌ست که نقش بازی نمی‌کنند، تصنعی در کلام و رفتار ندارند و تا آن جا که باید در بستر قصه شکل گرفته‌اند. منش و کردار این شخصیت‌ها توی ذوق نمی‌زند و آنچنان خوب ساخته‌ شده‌اند که گاه نقص‌های اثر را هم می‌پوشانند و آن را به درستی پیش می‌برند.

🔹خوب و بد شخصیت‌ها، عصبانیت‌شان، طلبکاری‌شان از همدیگر و شیطنتی که در واگویه‌های ذهنی‌شان است، به خصوص در اسوف، از آن‌ها بت نمی‌سازد و بیشتر در دل مخاطب جایشان می‌کند.

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝هراس در پایگاهی سرد و دور از خانه

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «سوران سرد» نوشت:

🔹سوران سرد یک فلاش‌بک طولانی‌ست. آغازش دیدار سهراب با هم‌ خدمتی قدیمی‌اش است و پایانش حل شدن معمایی که روزهای جوانی سهراب را به باد داده است.

🔹جواد افهمی فضاسازی بلد است. می‌تواند طبیعت خفته در دل سرما را بیدار کند. می‌تواند شخصیت‌هایش را به تنگنا بیندازد و نسبت بهشان بی‌رحم باشد، اما امان از آن فلاش‌بک‌های بی‌موقع که مخاطب را گیج می‌کند. عمده ضربه داستان به دلیل این فلاش‌بک‌هاست که به درستی در داستان جای نگرفته‌اند.

#کتاب_ماه

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝چند ارکیده برای پدر

🖌#پروانه_حیدری درباره کتاب «پادشاهی پیر در تبعید» نوشت:

🔹آرنو گایگر، نویسنده اتریشی، از روزهای تاریک پدرش برای‌مان نوشته‌است. روزهایی که او و دیگران علائم بیماری پدر را نمی‌دیده‌اند و رفتارهایش را گذاشته‌اند به حساب لجبازی‌ و لجاجتی که در سن بالا بروز پیدا می‌کند. به حساب هرچیزی جز بیماری دمانس یا به زبان خودمان، زوال عقل.

🔹کتاب «پادشاهی پیر در تبعید» گزارشی از جداافتادگی آدم‌ها از زندگی‌ست. دوست‌داشتن‌شان با صبوری، دوام آوردن اندوه‌شان و یافتن راهی برای نشان دادن مهری که در گذر زمان کم‌رنگ شده‌است.

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝خودِ زندگی، بی کم و کاست

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «پیرمرد و دریا» نوشت:

🔹در «پیرمرد و دریا» تمامی احوال آدمی نمایان‌گر می‌شود، ضعف و سستی‌اش، سرمستی‌اش، عذاب وجدانش، اندوهش و در آخر ناگریزی‌اش از ادامه دادن. خواستن و جنگیدن تا انتهای مسیر حتی اگر صیدت پاره‌ای استخوان باشد. تو بزرگ‌ترین ماهی را به دام انداختی، باقی‌اش تقصیر کوسه‌هاست.

🔹لطافت بی‌رحمانه‌ای که در ساختن لحظات این پیرمرد چشم‌آبی وجود دارد را، تنها ارنست همینگوی می‌تواند بسازد. اوست که می‌تواند شما را با یک ماهی‌گیر چشم به‌راه در پهنه دریا تنها بگذارد و اجازه دهد همراه او برای لحظه لحظه زندگی بجنگید، همراهش با ماه و ستاره و آسمان اختلاط کنید و به دوردست چشم بدوزید تا هنگامی که طعمه‌ای به دام بیفتد، آن وقت است که مبارزه آغاز می‌شود یا به عبارت بهتر، زندگی آغاز می‌شود.

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝این خاک شناسنامه دارد

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «آهسته آهسته برایم بخوان» نوشت:

🔹«آهسته آهسته برایم بخوان» عاشقانه اندوه‌باری از روزهای ابتدایی جنگ تحمیلی ایران و عراق است. اثری که جراحت عمیق جنگ را چنان لطیف و بکر به تصویر می‌کشد که انگار زخم را نشانده باشی روی بال پروانه‌ای و به هر بال‌زدنی، دلت از این همه زیبایی بربادرفته بگیرد.

🔹کتاب از رشادت حرف نمی‌زند. غم را به تصویر می‌کشد. غم در چهره‌ زنان که به قول خسرو، غم چهره‌ای زنانه دارد اما جنگ نه. از کسانی می‌گوید که رفتگان روزهای ابتدایی جنگ بوده‌اند و همراهان‌شان تلخی زندگی را تا قبل از واقعه این‌گونه از نزدیک نچشیده‌اند. موفقیت رمان در به تصویر کشیدن اندوه با این همه یادگاری و آشنازدایی ستودنی‌ست.

#کتاب_ماه

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝قرار نیست گولتان بزنیم!

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «دست‌های کوچولو کف می‌زنند» نوشت:

🔹مشکل بزرگ داستان این است که در حد یک ایده جذاب باقی می‌ماند. انگار که نویسنده هم به معضل خانم پاواراتی دچار شده باشد، موزه‌ای که نجات‌دهنده نیست و داستانی که آن طور که باید شکل نمی‌گیرد. «دست‌های کوچولو کف می‌زنند» شبیه یک غذای فست‌فودی ست. یا اشباع‌تان می‌کند یا زده می‌شوید.

🔹کتاب از لحاظ فکری و روحی آنقدر درگیرتان نمی‌کند و بعد از اتمامش شاید تنها بگویید: «عجب…» و بعد از اندک مدتی از خاطرتان بر‌ود.

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝باز شدن چشم‌ها بعد از فروپاشی!

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «ناخن کشیدن روی صورت شفیع‌الدین» نوشت:

🔹کتاب نام خلاقانه‌ای دارد، تقدیمی دلچسبی هم در ابتدای اثر به چشم می‌خورد. «ناخن کشیدن روی صورت شفیع‌الدین» یک موقعیت جذاب است که حیف می‌شود. تصویری تازه از مشهد و زائرانش، در محاصره لودر و تراکتور و خاک و سیمان.

🔹نویسنده روی موضوعی تازه دست گذاشته و توانسته خود را از حصار داستان‌های تکراری که در مکانی مقدس شکل می‌گیرند، برهاند. او بخشی را برجسته کرده که داستانش روی همان مدار می‌چرخد و نخواسته که تاثیرات جانبی و اتمسفر خاص این فضا، گزندی به روایتش از آن بخش وارد کند. این فاصله گرفتن از مکان و تاثیرناپذیری از قصه‌های همیشگی، جالب است و ‌می‌توان آن را به عنوان یکی از نکات مثبت اثر دانست.

#کتاب_ماه

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝احساسات یک آدم خیالاتی

🖌#پروانه_حیدری درباره داستان «شب‌های روشن» نوشت:

🔹در شب‌های روشن، احساسات بی‌پرده روایت می‌شوند، انگار کسی که عاشق می‌شود، صفات دیگری چون صداقت ناخواسته در وجودش بیدار می‌شود و همین عشق را ارزشمندتر می‌کند. ناستانکا اعتراف می‌کند که کاش هر دوی شما را داشتم و از این گفته هم شرمسارست و هم خشنود.

🔹شاید عشق همین است که به ناستانکا بگویی انتظارش حماقت نیست و دلت از حرف‌های خودت زخمی بشود. عشق خودخواه است، مهربان است، فداکار است؛ اما سهم کدام‌شان بیشتر است؟ به گمانم فداکاری! جوان همچنان که از نیامدن معشوق ناستانکا سر به آسمان دارد و خوشحال است، با اشک‌های داغ و پی‌درپی ناستانکا دلش می‌گیرد. با رنج ناستانکا رنج می‌کشد و همان زخم‌ها وادارش می‌کند تا برخلاف میلش ناستانکا را امیدوار نگه‌دارد. عشق، دیگری را از خود بیشتر دوست داشتن است؛ حتی اگر به قیمت صد پاره شدن دل خودت باشد.

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.
📝همه‌چیز از زن آغاز و به او باز می‌گردد

🖌#پروانه_حیدری درباره رمان «خون دریا» نوشت:

🔹آنچه خون دریا را از سایر آثار مشابه متمایز می‌کند، اعتراف به احساسات مختلف از سوی شخصیت‌هاست. مهدی عشقش را انکار نمی‌کند. در نمازش خم ابروی یار را به یاد می‌آورد و های‌های می‌گرید. سارا خودش را قوی و محکم نشان نمی‌دهد، حتی گاهی به مهدی اصرار می‌کند که خودش را به تاروپود این عشق زمینی گره بزند و دیرتر به ماموریتش برود. آدم‌ها عشق‌شان را در پیله احتیاط نمی‌پیچیند و با بی‌قراری ابرازش می‌کنند. این نشانه صداقت قلم نویسنده است.

🔹خون دریا عاشقانه منصفانه‌ و دردآلودی‌ست. گناه این دو نفر انگار این است، که دیگری را بیشتر از خود دوست دارند و تن به زخم‌هایی می‌دهند که مرهمی برایش نیست. سارا عاشقی بلد است و عاشقی را بلد بودن، یعنی تحمل زخم را داشتن. تحمل هزار تیغ تیز که قلب را نشانه می‌رود.

🔺متن کامل این نوشتار را در سایت مجله الکترونیک واو بخوانید.