⭕️ فرارسیدن سالروز قیام مردمی ۳۰تیـر / نخست وزیری که نمیخواست «تدارکاتچی» باشد!
#سیتیر ۱۳۳۱ ، یادآور ایستادگی و عزم ملی بخشهایی از مردم ایران و واپسین تلاش اندیشمندان، میهنپرستان و جامعهی تحولخواهان و روشنفکران دموکرات ایران، برای اصلاح قوانین ملی و ارشاد حاکمیت استبدادی و احیای امورات مملکت بر اساس قوانین مشروطیت است.
جانباختگان راه وطن، در این روز با دستور مستقیم و ملوکانهی آریامهری، سرکوب گشتند و به خاک و خون کشیده شدند، تا در تاریخ بماند که مسیر دستیابی به #جمهوریت و #مشروطیت و حاکمیت ارادهی ملی(مردم سالاری)، ذیل سایهی #آزادی و #استقلال و #دموکراسی، چه راه پر مخاطره و پر فراز و نشیبی را پیموده است و چه جانهای عزیز و سرمایههای گرانمایهای صرف گشته تا جامعهی ایرانی در یک مسیر بلوغ بزرگ «سیاسی ـ اجتماعی ـ تاریخی» و دوری از خودکامگی و استبداد و تمامیتخواهی نائل بیاید. در همین راستا، شاید بازخوانی خاطرات دکتر محمد مصدق روشنگر و پند آموز باشد.
🖋 دکتر #مصدق در خاطرههای خود پیرامون کنارهگیریاش چنین مینویسد:
«پس از مراجعت از لاهه، که دولت باید به مجلس معرفی شود برای اینکه اختلاف دربار با دولت راجع به بعضی از اصول متمم قانون اساسی به صورت بارزی جلوهگر نشود، چنین به نظر رسید که وزارت جنگ را اینجانب خود عهدهدار شوم تا دخالت دربار در آن کم بشود و کارها در صلاح کشور پیشرفت کند.
داوطلبی من برای این پست نه برای کار بود، نه استفاده از حقوق[درآمد].
از نظر کار، من نخست وزیر و مافوق وزیر بودم و از نظر حقوق هم هر کاری که در عصر مشروطه متصدی شدم حقوق آن را صرف امور خیریه کردم؛ پس داوطلبیِ من فقط از این نظر بود که تصمیمات دولت در آن وزارت اجرا شود.
اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که مسؤل نبودند چون ستاد ارتش زیر نظر ملوکانه قرار گرفته بود، هر امری که میفرمودند اجرا میشد، ولی دولت که مسؤل بود کاری نمیتوانست بکند و نمیکرد. این بود که روز ۲۶ تیر ۳۱ [۲۵ تیر درست است] قبل از ظهر که به پیشگاه ملوکانه شرفیاب شدم این پیشنهاد را نمودم که مورد موافقت قرار نگرفت و اعلیحضرت فرمایشاتی به این مضمون فرمودند؛ «پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم..!» که چون هیچ وقت حاضر نمیشدم چنین کاری بشود فوراً استعفا دادم و از جای خود حرکت کردم. ولی اعلیحضرت پشت در اتاق که بسته بود ایستادند و از خروج من ممانعت فرمودند. این کار مدتی طول کشید، دچار حمله شدم و از حال رفتم و پس از بهبودی حال که اجازه مرخصی دادند فرمودند تا ساعت هشت بعدازظهر اگر از من به شما خبری نرسید آن وقت استعفای خود را کتباً بفرستید و چنانچه برای من پیشامدی بکند از شما انتظار مساعدت و همراهی دارم، که عرض شد به اعلیحضرت قسم یاد کردم و به عهد خود وفادارم. اکنون اعتراف میکنم که راجع به استعفا، خطای بزرگی مرتکب شدم. چنانچه قوامالسلطنه آن اعلامیه کذایی را نمیداد و با مخالفت صریح مردم مواجه نمیشد و دولت خود را تشکیل میداد و قبل از اینکه دادگاه [لاهه] اعلام رأی کند، دولتین ایران و انگلیس روی این نظر که اختلاف در صلاح دولتین نیست، دعوی خود را از دیوان لاهه پس میگرفتند، کار به نفع دولت انگلیس تمام میشد و زحمات هیأت نمایندگی ایران هدر میرفت.»
📚 روزنامهی اطلاعات، ۲۶ تیر ۱۳۳۱
خاطرات و تالمات دکتر مصدق به قلم دکتر محمد مصدق- به کوشش ایرج افشار ص ۲۵۸-۲۵۹
✅ @Shariati_Group
#سیتیر ۱۳۳۱ ، یادآور ایستادگی و عزم ملی بخشهایی از مردم ایران و واپسین تلاش اندیشمندان، میهنپرستان و جامعهی تحولخواهان و روشنفکران دموکرات ایران، برای اصلاح قوانین ملی و ارشاد حاکمیت استبدادی و احیای امورات مملکت بر اساس قوانین مشروطیت است.
جانباختگان راه وطن، در این روز با دستور مستقیم و ملوکانهی آریامهری، سرکوب گشتند و به خاک و خون کشیده شدند، تا در تاریخ بماند که مسیر دستیابی به #جمهوریت و #مشروطیت و حاکمیت ارادهی ملی(مردم سالاری)، ذیل سایهی #آزادی و #استقلال و #دموکراسی، چه راه پر مخاطره و پر فراز و نشیبی را پیموده است و چه جانهای عزیز و سرمایههای گرانمایهای صرف گشته تا جامعهی ایرانی در یک مسیر بلوغ بزرگ «سیاسی ـ اجتماعی ـ تاریخی» و دوری از خودکامگی و استبداد و تمامیتخواهی نائل بیاید. در همین راستا، شاید بازخوانی خاطرات دکتر محمد مصدق روشنگر و پند آموز باشد.
🖋 دکتر #مصدق در خاطرههای خود پیرامون کنارهگیریاش چنین مینویسد:
«پس از مراجعت از لاهه، که دولت باید به مجلس معرفی شود برای اینکه اختلاف دربار با دولت راجع به بعضی از اصول متمم قانون اساسی به صورت بارزی جلوهگر نشود، چنین به نظر رسید که وزارت جنگ را اینجانب خود عهدهدار شوم تا دخالت دربار در آن کم بشود و کارها در صلاح کشور پیشرفت کند.
داوطلبی من برای این پست نه برای کار بود، نه استفاده از حقوق[درآمد].
از نظر کار، من نخست وزیر و مافوق وزیر بودم و از نظر حقوق هم هر کاری که در عصر مشروطه متصدی شدم حقوق آن را صرف امور خیریه کردم؛ پس داوطلبیِ من فقط از این نظر بود که تصمیمات دولت در آن وزارت اجرا شود.
اعلیحضرت همایون شاهنشاهی که مسؤل نبودند چون ستاد ارتش زیر نظر ملوکانه قرار گرفته بود، هر امری که میفرمودند اجرا میشد، ولی دولت که مسؤل بود کاری نمیتوانست بکند و نمیکرد. این بود که روز ۲۶ تیر ۳۱ [۲۵ تیر درست است] قبل از ظهر که به پیشگاه ملوکانه شرفیاب شدم این پیشنهاد را نمودم که مورد موافقت قرار نگرفت و اعلیحضرت فرمایشاتی به این مضمون فرمودند؛ «پس بگویید من چمدان خود را ببندم و از این مملکت بروم..!» که چون هیچ وقت حاضر نمیشدم چنین کاری بشود فوراً استعفا دادم و از جای خود حرکت کردم. ولی اعلیحضرت پشت در اتاق که بسته بود ایستادند و از خروج من ممانعت فرمودند. این کار مدتی طول کشید، دچار حمله شدم و از حال رفتم و پس از بهبودی حال که اجازه مرخصی دادند فرمودند تا ساعت هشت بعدازظهر اگر از من به شما خبری نرسید آن وقت استعفای خود را کتباً بفرستید و چنانچه برای من پیشامدی بکند از شما انتظار مساعدت و همراهی دارم، که عرض شد به اعلیحضرت قسم یاد کردم و به عهد خود وفادارم. اکنون اعتراف میکنم که راجع به استعفا، خطای بزرگی مرتکب شدم. چنانچه قوامالسلطنه آن اعلامیه کذایی را نمیداد و با مخالفت صریح مردم مواجه نمیشد و دولت خود را تشکیل میداد و قبل از اینکه دادگاه [لاهه] اعلام رأی کند، دولتین ایران و انگلیس روی این نظر که اختلاف در صلاح دولتین نیست، دعوی خود را از دیوان لاهه پس میگرفتند، کار به نفع دولت انگلیس تمام میشد و زحمات هیأت نمایندگی ایران هدر میرفت.»
📚 روزنامهی اطلاعات، ۲۶ تیر ۱۳۳۱
خاطرات و تالمات دکتر مصدق به قلم دکتر محمد مصدق- به کوشش ایرج افشار ص ۲۵۸-۲۵۹
✅ @Shariati_Group
🔆 بیانیه جبهه ملی ایران بهمناسبت سالروز قیام ملی سی تیر ۱۳۳۱
قیام ملّی ۳۰ تیر نشان داد که هیچ ارادهای در مقابل اراده ملّت پایدار نخواهد ماند
... درحالیکه با گذشت ۶۷ سال از آن تاریخ، شوربختانه اکنون شاهد آن هستیم که نظام حاکم در میادین و روابط بینالملل با سوء سیاستها و سوء رفتارها موجب شکست ایران میشود. حضور نمایندگان نظام حاکم در عرصههای بینالمللی چیزی جز سرشکستگی به ارمغان نیاورده است، طبیعی است که سیاست خارجی که براساس درگیر شدن در تضاد و کشمکش و رقابت بین قدرتها شکل بگیرد و سیاست مستقل ملی مبتنی بر حاکمیت ملّی در کار نباشد هیچگاه نمیتواند متضمن اِحقاق حقوق ملّت ایران باشد.
جبهه ملّی ایران ضمن گرامیداشت یاد و خاطره این قیام ملّی و همچنین پاسداشت راه مبارزان و شهیدان راه #استقلال و #آزادی و #حاکمیت_ملّی، بر این باور است که قیام ملّی ۳۰ تیر به طور قطع و یقین به همگان نشان داد که دولت ملی #مصدق ، حاکمیتی با پشتوانه عمیق ملّی و مردمی است. حاکمیتی که برآمده از اراده ملّت باشد، نه تنها در قلمرو اقتصاد، سیاست و حفظ رفاه و امنیت موفق خواهد بود که در روابط بینالملل همواره حافظ حقوق ملّت خویش است و بههیچ عنوان چونین حکومتی نمیتواند پیامآور صُلح و دوستی و رابطهای توأم با مسالمتجویی و حقوقمداری نباشد.
ملت شریف ایران؛ قیام ملّی ۳۰ تیر که توسط پدران و مادران ما رقم خورد، نشان داد که هیچ ارادهای بالاتر از اراده ملّت، حق تعیین سرنوشت برای کشور را ندارد. نشان داد که هیچ ارادهای در مقابل اراده ملّت پایدار نخواهد بود. نشان داد که امور سیاسی تنها به طیف و گروهی خاص معطوف نیست، بلکه همه آحاد ملّت، در تعیین سرنوشت خود تعیینکننده هستند. اکنون اگر ما به #دموکراسی و #جمهوریت باور داریم، نباید بپنداریم که زمینِ بازی سیاست تنها در دست عدهای رقم میخورد. همه ما در آنچه که هست و آنچه که برای ایران عزیزمان رخ میدهد، به میزانی مسئولیت داریم. نباید اجازه دهیم که عدهای با سیاست ناکارآمد، ایرانزمین را به ورطه نابودی ببرند. شرایطی که دولت آمریکا و حاکمیت ایران ایجاد کردهاند، هر آن بیم شعلهور شدن آتش تنش و بحران را ممکن میسازد. بنابراین وظیفه همهی آحاد ملت مخالفت با روشهای خصومتآمیز و مداخلهجویانه و از سوی دیگر تلاش برای برپایی حاکمیت ملّی که هدف ملّت ایران از زمان انقلاب #مشروطیت، نَهضَت ملّی، قیام ملّی ۳۰ تیر و انقلاب ۱۳۵۷ بوده است، میباشد. حاکمیت ملّی است که زمینهساز صُلح و ثَبَات در منطقه و توسعه و رفاه برای ملت ایران خواهد شد.
🔅متن کامل در این پیوند
🆔 @Jebhemelli
✅ @Shariati_Group
قیام ملّی ۳۰ تیر نشان داد که هیچ ارادهای در مقابل اراده ملّت پایدار نخواهد ماند
... درحالیکه با گذشت ۶۷ سال از آن تاریخ، شوربختانه اکنون شاهد آن هستیم که نظام حاکم در میادین و روابط بینالملل با سوء سیاستها و سوء رفتارها موجب شکست ایران میشود. حضور نمایندگان نظام حاکم در عرصههای بینالمللی چیزی جز سرشکستگی به ارمغان نیاورده است، طبیعی است که سیاست خارجی که براساس درگیر شدن در تضاد و کشمکش و رقابت بین قدرتها شکل بگیرد و سیاست مستقل ملی مبتنی بر حاکمیت ملّی در کار نباشد هیچگاه نمیتواند متضمن اِحقاق حقوق ملّت ایران باشد.
جبهه ملّی ایران ضمن گرامیداشت یاد و خاطره این قیام ملّی و همچنین پاسداشت راه مبارزان و شهیدان راه #استقلال و #آزادی و #حاکمیت_ملّی، بر این باور است که قیام ملّی ۳۰ تیر به طور قطع و یقین به همگان نشان داد که دولت ملی #مصدق ، حاکمیتی با پشتوانه عمیق ملّی و مردمی است. حاکمیتی که برآمده از اراده ملّت باشد، نه تنها در قلمرو اقتصاد، سیاست و حفظ رفاه و امنیت موفق خواهد بود که در روابط بینالملل همواره حافظ حقوق ملّت خویش است و بههیچ عنوان چونین حکومتی نمیتواند پیامآور صُلح و دوستی و رابطهای توأم با مسالمتجویی و حقوقمداری نباشد.
ملت شریف ایران؛ قیام ملّی ۳۰ تیر که توسط پدران و مادران ما رقم خورد، نشان داد که هیچ ارادهای بالاتر از اراده ملّت، حق تعیین سرنوشت برای کشور را ندارد. نشان داد که هیچ ارادهای در مقابل اراده ملّت پایدار نخواهد بود. نشان داد که امور سیاسی تنها به طیف و گروهی خاص معطوف نیست، بلکه همه آحاد ملّت، در تعیین سرنوشت خود تعیینکننده هستند. اکنون اگر ما به #دموکراسی و #جمهوریت باور داریم، نباید بپنداریم که زمینِ بازی سیاست تنها در دست عدهای رقم میخورد. همه ما در آنچه که هست و آنچه که برای ایران عزیزمان رخ میدهد، به میزانی مسئولیت داریم. نباید اجازه دهیم که عدهای با سیاست ناکارآمد، ایرانزمین را به ورطه نابودی ببرند. شرایطی که دولت آمریکا و حاکمیت ایران ایجاد کردهاند، هر آن بیم شعلهور شدن آتش تنش و بحران را ممکن میسازد. بنابراین وظیفه همهی آحاد ملت مخالفت با روشهای خصومتآمیز و مداخلهجویانه و از سوی دیگر تلاش برای برپایی حاکمیت ملّی که هدف ملّت ایران از زمان انقلاب #مشروطیت، نَهضَت ملّی، قیام ملّی ۳۰ تیر و انقلاب ۱۳۵۷ بوده است، میباشد. حاکمیت ملّی است که زمینهساز صُلح و ثَبَات در منطقه و توسعه و رفاه برای ملت ایران خواهد شد.
🔅متن کامل در این پیوند
🆔 @Jebhemelli
✅ @Shariati_Group
Telegram
.
🔆 اول شهریور، روز #همدان[هگمتانه ـ اکباتان]، قدیمیترین شهر و «پایتخت تاریخ و تمدن» ایران و از کهنترین شهرهای جهان است.
این روز مصادف با روز بزرگداشت #بوعلی_سینا دانشمند و فیلسوف نامدار ایرانی نامگذاری شده است، زیرا آرامگاه او در این شهر است(متولد بخارا) و هر سال گردشگران بسیاری برای دیدار این آرامگاه به همدان میروند.
از مشاهیر تاریخ همدان میتوان ماندانا مادر #کوروش بزرگ و دختر آخرین پادشاه ماد، آستیاگ را نام برد. فاتک پدر مانی، بنیانگذار «آیین مانوی» نیز از اهالی همدان است. فاتک از همدان به تیسفون منتقل شد و مانی در شهر تیسفون به دنیا آمد.
بزرگانی چون #باباطاهر از شاعران نامدار قرن چهارم هجری، #بدیعالزمان همدانی نویسندهٔ قدیمیترین کتاب در فن مقامهنویسی، ابوالعلیحسن عطار از بزرگان ادب و از مشاهیر نحو و لغت و حدیث در قرن چهارم هجری، #عینالقضات همدانی از نوابغ قرن پنجم هجری، دارای آثاری در کلام، حکمت، عرفان و ادب پارسی، ابن صلاح همدانی پزشک و ریاضیدان قرن پنجم و ششم هجری، خواجه رشیدالدین فضلالله از وزرا، دانشمندان و پزشکان صاحبنظر قرن ششم و هفتم هجری، میرسید علی از عرفاً و رهروان سیروسلوک قرن هفتم هجری و #میرزاده_عشقی یکی از ستارگان فروزان شعر و نثر نمایشنامه در دوران انقلاب #مشروطیت هستند.
هوشنگ ایرانی پدر شعر سورئال فارسی و شعر نو عرفانی ایران، احسان یارشاطر بنیانگذار و سرویراستار دانشنامه #ایرانیکا، ویگن، از پیشروان موسیقی پاپ در ایران، مصطفی رحماندوست شاعر، نویسنده و مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان، پرویز اذکایی پژوهشگر و دارای تألیفات بسیار در مورد کتابشناسی، رجالشناسی، تاریخ علم و تاریخ همدان، محمد مفتح روحانی و سیاستمدار، پروفسور ساموئل رهبر پژوهشگر پرآوازهٔ ایران در زمینهٔ هموگلوبین، ابوالحسن #بنیصدر نخستین رئیسجمهور ایران، شیرین عبادی نخستین و تنها ایرانی برندهٔ جایزه صلح نوبل نیز از شخصیتهای دوران معاصر همدان هستند.
✅ @Shariati_Group
.
این روز مصادف با روز بزرگداشت #بوعلی_سینا دانشمند و فیلسوف نامدار ایرانی نامگذاری شده است، زیرا آرامگاه او در این شهر است(متولد بخارا) و هر سال گردشگران بسیاری برای دیدار این آرامگاه به همدان میروند.
از مشاهیر تاریخ همدان میتوان ماندانا مادر #کوروش بزرگ و دختر آخرین پادشاه ماد، آستیاگ را نام برد. فاتک پدر مانی، بنیانگذار «آیین مانوی» نیز از اهالی همدان است. فاتک از همدان به تیسفون منتقل شد و مانی در شهر تیسفون به دنیا آمد.
بزرگانی چون #باباطاهر از شاعران نامدار قرن چهارم هجری، #بدیعالزمان همدانی نویسندهٔ قدیمیترین کتاب در فن مقامهنویسی، ابوالعلیحسن عطار از بزرگان ادب و از مشاهیر نحو و لغت و حدیث در قرن چهارم هجری، #عینالقضات همدانی از نوابغ قرن پنجم هجری، دارای آثاری در کلام، حکمت، عرفان و ادب پارسی، ابن صلاح همدانی پزشک و ریاضیدان قرن پنجم و ششم هجری، خواجه رشیدالدین فضلالله از وزرا، دانشمندان و پزشکان صاحبنظر قرن ششم و هفتم هجری، میرسید علی از عرفاً و رهروان سیروسلوک قرن هفتم هجری و #میرزاده_عشقی یکی از ستارگان فروزان شعر و نثر نمایشنامه در دوران انقلاب #مشروطیت هستند.
هوشنگ ایرانی پدر شعر سورئال فارسی و شعر نو عرفانی ایران، احسان یارشاطر بنیانگذار و سرویراستار دانشنامه #ایرانیکا، ویگن، از پیشروان موسیقی پاپ در ایران، مصطفی رحماندوست شاعر، نویسنده و مترجم کتابهای کودکان و نوجوانان، پرویز اذکایی پژوهشگر و دارای تألیفات بسیار در مورد کتابشناسی، رجالشناسی، تاریخ علم و تاریخ همدان، محمد مفتح روحانی و سیاستمدار، پروفسور ساموئل رهبر پژوهشگر پرآوازهٔ ایران در زمینهٔ هموگلوبین، ابوالحسن #بنیصدر نخستین رئیسجمهور ایران، شیرین عبادی نخستین و تنها ایرانی برندهٔ جایزه صلح نوبل نیز از شخصیتهای دوران معاصر همدان هستند.
✅ @Shariati_Group
.
Telegram
.
🖋 نامۀ انذاردهنده به شاه
🗓 نامهای ملقب به نامه سهامضائه که ۲۰ماه پیش از وقوع انقلاب۵۷ به شخص اول مملکت نگاشته شد، اما با یورش لباس شخصیهای مزدور رژیم پیشین(که روال همیشگی مستبدین است) و عوامل سرکوب و فحاشی و حمله و تهدید به نگارندگان نامه پاسخ داده شد!
🔅 بازتکرار مکرر تاریخ / عبرت از گذشته
اول آذر ۱۳۷۷، زندهیاد #داریوش_فروهر، سیاستمدار ملیگرای ایرانی در خانهاش به همراه همسرش، پروانۀ اسکندری به قتل رسید. چه تلخ و هراسآور بود...
در این پست نامهای را با هم یادآوری کنیم که سه سیاستمدار ملیگرا در ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ خطاب به شاه نوشتند: #فروهر، #بختیار و #سنجابی. متن نامه را در ادامه بخوانید:
📌 پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی!
فزایندگی تنگناها و نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور چنان دورنمای خطرناکی را در برابر دیدگان هر ایرانی قرار داده که امضاکنندگان زیر بنا بر وظیفۀ ملی و دینی در برابر خدا و خلق خدا با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده، مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از «منویات ملوکانه» داشته باشد نمیشناسیم و در حالی که تمام امور مملکت از طریق صدور فرمانها انجام میشود و انتخاب نمایندگان ملت و انشای قوانین و تأسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلیحضرت قرار دارد که همۀ اختیارات و افتخارات و بنابراین مسئولیتها را منحصر و متوجه به خود فرمودهاند این مشروحه را علیرغم خطرات سنگین تقدیم حضور مینماییم.
📌 در زمانی مبادرت به چنین اقدامی میشود که مملکت از هر طرف در لبههای پرتگاه قرار گرفته، همۀ جریانها به بنبست کشیده، نیازمندیهای عمومی به خصوص خواروبار و مسکن با قیمتهای تصاعدی بینظیر دچار نایابی گشته، کشاورزی و دامداری رو به نیستی گذارده، صنایع نوپای ملی و نیروهای انسانی در بحران و تزلزل افتاده، تراز بازرگانی کشور و نابرابری صادرات و واردات وحشتآور گردیده، نفت این میراث گرانبهای خدادادی به شدت تبذیر شده، برنامههای عنوان شده #اصلاح و #انقلاب ناکام مانده و از همه بدتر نادیده گرفتن حقوق انسانی و آزادیهای فردی و اجتماعی و نقض اصول قانون اساسی همراه با خشونتهای پلیسی به حداکثر رسیده و رواج فساد و فحشا و تملق، فضیلت بشری و اخلاق ملی را به تباهی کشانده است.
📌 حاصل تمام این اوضاع توأم با وعدههای پایانناپذیر و گزافهگوییها و تبلیغات و تحمیل جشنها و تظاهرات، نارضایی و نومیدی عمومی و ترک وطن و خروج سرمایهها و عصیان نسل جوان شده که عاشقانه داوطلب زندان و شکنجه و مرگ میگردند و دست به کارهایی میزنند که دستگاه حاکمه آن را خرابکاری و خیانت و خود آنها، فداکاری و شرافت مینامند.
📌 این همه ناهنجاری در وضع زندگی ملی را ناگزیر باید مربوط به طرز مدیریت مملکت دانست، مدیریتی که بر خلاف نص صریح قانون اساسی و اعلامیۀ جهانی #حقوقبشر جنبۀ فردی و استبدادی در آرایش نظام شاهنشاهی پیدا کردهاست. در حالی که «نظام شاهنشاهی» خود برداشتی کلی از نهاد اجتماعی حکومت در پهنۀ تاریخ #ایران میباشد که با انقلاب #مشروطیت دارای تعریف قانونی گردیده و در قانون اساسی و متمم آن حدود «حقوق سلطنت» بدون کوچکترین ابهامی تعیین و «قوای مملکت ناشی از ملت» و«شخص پادشاه از مسئولیت مبری» شناخته شدهاست.
📌 در روزگار کنونی و موقعیت جغرافیایی حساس کشور ما ادارۀ امور چنان پیچیده گردیده که توفیق در آن تنها با استمداد از همکاری صمیمانۀ تمام نیروهای مردم در محیطی آزاد و قانونی و با احترام به شخصیت انسانها امکانپذیر میشود. این مشروحۀ سرگشاده به مقامی تقدیم میگردد که چند سال پیش در دانشگاه هاروارد فرمودهاند:
«نتیجۀ تجاوز به آزادیهای فردی و عدم توجه به احتیاجات روحی انسانها ایجاد سرخوردگی است و افراد سرخورده راه منفی پیش میگیرند تا ارتباط خود را با همۀ مقررات و سنن اجتماعی قطع کنند و تنها وسیلۀ رفع این سرخوردگیها احترام به شخصیت و آزادی افراد و ایمان به این حقیقتهاست که انسانها بردۀ دولت نیستند و بلکه دولت خدمتگزار افراد مملکت است».
👈 و نیز به تازگی در مشهد مقدس اعلام فرمودهاید:
«رفع عیب به وسیلۀ هفتتیر نمیشود و بلکه به وسیلۀ جهاد اجتماعی میتوان علیه فساد مبارزه کرد.»
بنابراین تنها راه باز گشت و رشد ایمان و شخصیت فردی و همکاری ملی و خلاصی از تنگناها و دشواریهایی که آیندۀ ایران را تهدید میکند ترک حکومت استبدادی، تمکین مطلق به اصول مشروطیت، احیای حقوق ملت، احترام واقعی به قانون اساسی و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، انصراف از حزب واحد، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان و تبعید شدگان سیاسی و استقرار حکومتی است که متکی بر اکثریت نمایندگان منتخب از طرف ملت باشد و خود را بر طبق قانون اساسی مسئول اداره مملکت بداند.
✅ @Shariati_Group
ـ
🗓 نامهای ملقب به نامه سهامضائه که ۲۰ماه پیش از وقوع انقلاب۵۷ به شخص اول مملکت نگاشته شد، اما با یورش لباس شخصیهای مزدور رژیم پیشین(که روال همیشگی مستبدین است) و عوامل سرکوب و فحاشی و حمله و تهدید به نگارندگان نامه پاسخ داده شد!
🔅 بازتکرار مکرر تاریخ / عبرت از گذشته
اول آذر ۱۳۷۷، زندهیاد #داریوش_فروهر، سیاستمدار ملیگرای ایرانی در خانهاش به همراه همسرش، پروانۀ اسکندری به قتل رسید. چه تلخ و هراسآور بود...
در این پست نامهای را با هم یادآوری کنیم که سه سیاستمدار ملیگرا در ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ خطاب به شاه نوشتند: #فروهر، #بختیار و #سنجابی. متن نامه را در ادامه بخوانید:
📌 پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی!
فزایندگی تنگناها و نابسامانیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور چنان دورنمای خطرناکی را در برابر دیدگان هر ایرانی قرار داده که امضاکنندگان زیر بنا بر وظیفۀ ملی و دینی در برابر خدا و خلق خدا با توجه به اینکه در مقامات پارلمانی و قضایی و دولتی کشور کسی را که صاحب تشخیص و تصمیم بوده، مسئولیت و مأموریتی غیر از پیروی از «منویات ملوکانه» داشته باشد نمیشناسیم و در حالی که تمام امور مملکت از طریق صدور فرمانها انجام میشود و انتخاب نمایندگان ملت و انشای قوانین و تأسیس حزب و حتی انقلاب در کف اقتدار شخص اعلیحضرت قرار دارد که همۀ اختیارات و افتخارات و بنابراین مسئولیتها را منحصر و متوجه به خود فرمودهاند این مشروحه را علیرغم خطرات سنگین تقدیم حضور مینماییم.
📌 در زمانی مبادرت به چنین اقدامی میشود که مملکت از هر طرف در لبههای پرتگاه قرار گرفته، همۀ جریانها به بنبست کشیده، نیازمندیهای عمومی به خصوص خواروبار و مسکن با قیمتهای تصاعدی بینظیر دچار نایابی گشته، کشاورزی و دامداری رو به نیستی گذارده، صنایع نوپای ملی و نیروهای انسانی در بحران و تزلزل افتاده، تراز بازرگانی کشور و نابرابری صادرات و واردات وحشتآور گردیده، نفت این میراث گرانبهای خدادادی به شدت تبذیر شده، برنامههای عنوان شده #اصلاح و #انقلاب ناکام مانده و از همه بدتر نادیده گرفتن حقوق انسانی و آزادیهای فردی و اجتماعی و نقض اصول قانون اساسی همراه با خشونتهای پلیسی به حداکثر رسیده و رواج فساد و فحشا و تملق، فضیلت بشری و اخلاق ملی را به تباهی کشانده است.
📌 حاصل تمام این اوضاع توأم با وعدههای پایانناپذیر و گزافهگوییها و تبلیغات و تحمیل جشنها و تظاهرات، نارضایی و نومیدی عمومی و ترک وطن و خروج سرمایهها و عصیان نسل جوان شده که عاشقانه داوطلب زندان و شکنجه و مرگ میگردند و دست به کارهایی میزنند که دستگاه حاکمه آن را خرابکاری و خیانت و خود آنها، فداکاری و شرافت مینامند.
📌 این همه ناهنجاری در وضع زندگی ملی را ناگزیر باید مربوط به طرز مدیریت مملکت دانست، مدیریتی که بر خلاف نص صریح قانون اساسی و اعلامیۀ جهانی #حقوقبشر جنبۀ فردی و استبدادی در آرایش نظام شاهنشاهی پیدا کردهاست. در حالی که «نظام شاهنشاهی» خود برداشتی کلی از نهاد اجتماعی حکومت در پهنۀ تاریخ #ایران میباشد که با انقلاب #مشروطیت دارای تعریف قانونی گردیده و در قانون اساسی و متمم آن حدود «حقوق سلطنت» بدون کوچکترین ابهامی تعیین و «قوای مملکت ناشی از ملت» و«شخص پادشاه از مسئولیت مبری» شناخته شدهاست.
📌 در روزگار کنونی و موقعیت جغرافیایی حساس کشور ما ادارۀ امور چنان پیچیده گردیده که توفیق در آن تنها با استمداد از همکاری صمیمانۀ تمام نیروهای مردم در محیطی آزاد و قانونی و با احترام به شخصیت انسانها امکانپذیر میشود. این مشروحۀ سرگشاده به مقامی تقدیم میگردد که چند سال پیش در دانشگاه هاروارد فرمودهاند:
«نتیجۀ تجاوز به آزادیهای فردی و عدم توجه به احتیاجات روحی انسانها ایجاد سرخوردگی است و افراد سرخورده راه منفی پیش میگیرند تا ارتباط خود را با همۀ مقررات و سنن اجتماعی قطع کنند و تنها وسیلۀ رفع این سرخوردگیها احترام به شخصیت و آزادی افراد و ایمان به این حقیقتهاست که انسانها بردۀ دولت نیستند و بلکه دولت خدمتگزار افراد مملکت است».
👈 و نیز به تازگی در مشهد مقدس اعلام فرمودهاید:
«رفع عیب به وسیلۀ هفتتیر نمیشود و بلکه به وسیلۀ جهاد اجتماعی میتوان علیه فساد مبارزه کرد.»
بنابراین تنها راه باز گشت و رشد ایمان و شخصیت فردی و همکاری ملی و خلاصی از تنگناها و دشواریهایی که آیندۀ ایران را تهدید میکند ترک حکومت استبدادی، تمکین مطلق به اصول مشروطیت، احیای حقوق ملت، احترام واقعی به قانون اساسی و اعلامیۀ جهانی حقوق بشر، انصراف از حزب واحد، آزادی مطبوعات، آزادی زندانیان و تبعید شدگان سیاسی و استقرار حکومتی است که متکی بر اکثریت نمایندگان منتخب از طرف ملت باشد و خود را بر طبق قانون اساسی مسئول اداره مملکت بداند.
✅ @Shariati_Group
ـ
Telegram
.
🗓 ۱۴ مرداد سالروز صدور فرمان مشروطیت
💢 خدایان سیزیف را محکوم کرده بودند که سنگی را بالای کوه ببرد و او تلاش میکرد سنگ را بالای کوه برساند، اما هنوز به میانه کوه نرسیده، سنگ به پایین میغلطید و این تلاش دوباره تکرار میشد...
۱۲۰ذسال پیش «خرنامه»ها، «یک کلمه»ها نوشته شد، همین طور شبنامهها، سیاحتنامهها و سفرنامههای ابراهیم بیک مراغهای و حاج سیاح... تلاشها و جانفشانیها شد تا شاید ایرانیان، آن قطعه سنگ را به بالای کوه برسانند. ایرانیان (البته تنها کمتر از پنج درصد از آن کتابها!) برعلیه این تفکر سنتی که انسان را مهجور و دارای صغر عقلی و در نتیجه نیازمند چوپان و قیم میدانسته عصیان کردند، میخواستند دیگر رعیت نباشند، بلکه شهروند باشند و بندهای هزاران سالهی اربابان خود را بگسلند. آن اقلیتِ ایرانیان، به دنبال این اندیشهی جدید بودند که #انسان با تولد خود، دارای حقوق طبیعی می شود و هر قدرتی که بر فراز جامعه و انسانها شکل میگیرد؛ وقتی مشروعیت دارد که نه از آسمان یا از خون و تخم و تبار بلکه از اراده تک تک افراد و مردم آن جامعه سرچشمه گرفته باشد... و بدین ترتیب، فرمان #مشروطیت صادر شد و قانون اساسی نوشته شد و مجلس اول گشوده شد.
به قول ملکالشعرای بهار «در پناه سر زلف تو بهارستانی است / که در او هیئت دل مجلس شوری دارند...»
💢 اما به زودی ورق برگشت. آرزوها برباد رفت، شیخ سلیم که زمانی در تبریز، بالای منبر مردم را به قیام برعلیه #استبداد فرا میخواند و برای گرسنگان، وعده کبابِ #مشروطه میداد، خودش مثل اکثر سران #انقلاب، بر دار شد، آنهم درست زمانی که تهران فتح شده بود و استبداد از #ایران فرار کرده بود! و سردارِ انقلاب نیز مثل تمامی سردارانِ دیگر آن انقلاب، به وضعی فجیع در تهران کشته شد و مجلسش که هزاران امید بر آن میرفت، این بار نه از بیرون، که از درون به توپ بسته شد، از سوی انبوه نمایندگان بیخاصیت!
💢 پس سوال اصلی این است که چرا انقلاب، دقیقاً زمانی که پیروز میگردد شکست میخورد؟!
زمانی که ظاهراً بر تمام دشمنانش پیروز میشود، مرگش فرا میرسد؟! چراکه، محمدعلی #شاه دیکتاتور، فرار کرده و دیگر کسی نبود که روزنامه نگارش را در باغشاه سلاخی کند و مجلس شان را به توپ ببندد؟ جواب روشن است، به قول مولوی:
ای شهان کُشتیم ما خصم برون/ماند خصمی زو بتر در اندرون...
چون، هنوز میلیونها #دیکتاتور در باتلاقِ اندیشهها باقی مانده و یکی از آنها به سادگی میتواند چون دیوی از شیشهی ذهن بیرون جهد و جای آن را که فرار کرده بگیرد و چنین نیز شد! و روزنامه نگاران دوباره کشته شدند و مجلسشان نیز طویله نامیده شد..!
تقریبا ۱۵ سال پس از انقلاب، #رضاخان، هرکسی را که میخواست مورد تفقد قرار دهد، میگفت او را هم به طویله ببرید، یعنی نماینده مجلسش کنید!
پس در اینجا تنها تختها و شاه ها عوض میشوند، حزبها ساخته و عوض و دیکتاتورها تراشیده و دوباره شکسته میشوند، اما هرگز در طول #تاریخ «پرِ» خودمان را در دُمِ آن دیکتاتورها ندیدهایم که چون تیری زهرآگین بر قلبمان نشستهاند. در اینجا دویست سال است که دیوارها و ساختمانها عوض میشوند، همینطور گاریها و ماشینها و رنگها و سایزها... اما دریغ از تغییر آدمها...
اینجا آشپزخانهها و کابینتها و اسباب آلاتش را که نگاه میکنیم، به کل عوض شدهاند، از انواع تلویزیون ال ای دی، یخچال ساید بای ساید... میلیونها تومان خرج برداشته، اما نه یک قفسه کتاب که یک نسخه کتاب پیدا نمیشود تا آدم لای زخمش بگذارد!
در اینجا همه چیز عوض شده غیر از آدمها! شاید با مثالی بهتر روشن کنم:
همیشه از اتوبان زنجان - تبریز که میگذرم روستاهای زیادی میبینم که خالی از سکنه شدهاند. برخی تمام و برخی نصف جمعیتیش را از دست دادهاند. روستای ما هم یکی از این روستاها بوده که اکثر ساکنانش برای کار به تهران مهاجرت کردهاند. وقتی آنها را پس از سالها در میدان فلاح، جلیلی، آذری، اسلامشهر و... میبینیم خیلی عوض شدهاند، لباس، ماشین، خانه، مد، کارتهای بانکی، رنگ و بو... اما وقتی دو کلمه صحبت میکنیم و به روابط و برخوردش با زن و همسایههایش نگاه میکنیم، تازه پی میبریم که بابا این همان مش قربانعلی خودمان است!... البته خود این تهرانیها هم که همزمان با آمدن ما به تهران، به شهرهای لندن، پاریس و... رفته و با امثال #سارتر و #سیمون_دوبوار نشست و برخاست داشتند، نشان دادند که اینها هم چندان توفیری با مش قربانعلی ما نداشتهاند..!
💢 شکستها که تکرار میگردد کمکم تبدیل به شکست فلسفی گشته و انسان، دیگر از هر تلاشی برای غلتاندن دوباره سنگ نیز مأیوس شده و بر تخته سنگ تکیه کرده، تنها نظاره گر «شب شط علیل» میگردد!
✅ @Shariati_Group
💢 خدایان سیزیف را محکوم کرده بودند که سنگی را بالای کوه ببرد و او تلاش میکرد سنگ را بالای کوه برساند، اما هنوز به میانه کوه نرسیده، سنگ به پایین میغلطید و این تلاش دوباره تکرار میشد...
۱۲۰ذسال پیش «خرنامه»ها، «یک کلمه»ها نوشته شد، همین طور شبنامهها، سیاحتنامهها و سفرنامههای ابراهیم بیک مراغهای و حاج سیاح... تلاشها و جانفشانیها شد تا شاید ایرانیان، آن قطعه سنگ را به بالای کوه برسانند. ایرانیان (البته تنها کمتر از پنج درصد از آن کتابها!) برعلیه این تفکر سنتی که انسان را مهجور و دارای صغر عقلی و در نتیجه نیازمند چوپان و قیم میدانسته عصیان کردند، میخواستند دیگر رعیت نباشند، بلکه شهروند باشند و بندهای هزاران سالهی اربابان خود را بگسلند. آن اقلیتِ ایرانیان، به دنبال این اندیشهی جدید بودند که #انسان با تولد خود، دارای حقوق طبیعی می شود و هر قدرتی که بر فراز جامعه و انسانها شکل میگیرد؛ وقتی مشروعیت دارد که نه از آسمان یا از خون و تخم و تبار بلکه از اراده تک تک افراد و مردم آن جامعه سرچشمه گرفته باشد... و بدین ترتیب، فرمان #مشروطیت صادر شد و قانون اساسی نوشته شد و مجلس اول گشوده شد.
به قول ملکالشعرای بهار «در پناه سر زلف تو بهارستانی است / که در او هیئت دل مجلس شوری دارند...»
💢 اما به زودی ورق برگشت. آرزوها برباد رفت، شیخ سلیم که زمانی در تبریز، بالای منبر مردم را به قیام برعلیه #استبداد فرا میخواند و برای گرسنگان، وعده کبابِ #مشروطه میداد، خودش مثل اکثر سران #انقلاب، بر دار شد، آنهم درست زمانی که تهران فتح شده بود و استبداد از #ایران فرار کرده بود! و سردارِ انقلاب نیز مثل تمامی سردارانِ دیگر آن انقلاب، به وضعی فجیع در تهران کشته شد و مجلسش که هزاران امید بر آن میرفت، این بار نه از بیرون، که از درون به توپ بسته شد، از سوی انبوه نمایندگان بیخاصیت!
💢 پس سوال اصلی این است که چرا انقلاب، دقیقاً زمانی که پیروز میگردد شکست میخورد؟!
زمانی که ظاهراً بر تمام دشمنانش پیروز میشود، مرگش فرا میرسد؟! چراکه، محمدعلی #شاه دیکتاتور، فرار کرده و دیگر کسی نبود که روزنامه نگارش را در باغشاه سلاخی کند و مجلس شان را به توپ ببندد؟ جواب روشن است، به قول مولوی:
ای شهان کُشتیم ما خصم برون/ماند خصمی زو بتر در اندرون...
چون، هنوز میلیونها #دیکتاتور در باتلاقِ اندیشهها باقی مانده و یکی از آنها به سادگی میتواند چون دیوی از شیشهی ذهن بیرون جهد و جای آن را که فرار کرده بگیرد و چنین نیز شد! و روزنامه نگاران دوباره کشته شدند و مجلسشان نیز طویله نامیده شد..!
تقریبا ۱۵ سال پس از انقلاب، #رضاخان، هرکسی را که میخواست مورد تفقد قرار دهد، میگفت او را هم به طویله ببرید، یعنی نماینده مجلسش کنید!
پس در اینجا تنها تختها و شاه ها عوض میشوند، حزبها ساخته و عوض و دیکتاتورها تراشیده و دوباره شکسته میشوند، اما هرگز در طول #تاریخ «پرِ» خودمان را در دُمِ آن دیکتاتورها ندیدهایم که چون تیری زهرآگین بر قلبمان نشستهاند. در اینجا دویست سال است که دیوارها و ساختمانها عوض میشوند، همینطور گاریها و ماشینها و رنگها و سایزها... اما دریغ از تغییر آدمها...
اینجا آشپزخانهها و کابینتها و اسباب آلاتش را که نگاه میکنیم، به کل عوض شدهاند، از انواع تلویزیون ال ای دی، یخچال ساید بای ساید... میلیونها تومان خرج برداشته، اما نه یک قفسه کتاب که یک نسخه کتاب پیدا نمیشود تا آدم لای زخمش بگذارد!
در اینجا همه چیز عوض شده غیر از آدمها! شاید با مثالی بهتر روشن کنم:
همیشه از اتوبان زنجان - تبریز که میگذرم روستاهای زیادی میبینم که خالی از سکنه شدهاند. برخی تمام و برخی نصف جمعیتیش را از دست دادهاند. روستای ما هم یکی از این روستاها بوده که اکثر ساکنانش برای کار به تهران مهاجرت کردهاند. وقتی آنها را پس از سالها در میدان فلاح، جلیلی، آذری، اسلامشهر و... میبینیم خیلی عوض شدهاند، لباس، ماشین، خانه، مد، کارتهای بانکی، رنگ و بو... اما وقتی دو کلمه صحبت میکنیم و به روابط و برخوردش با زن و همسایههایش نگاه میکنیم، تازه پی میبریم که بابا این همان مش قربانعلی خودمان است!... البته خود این تهرانیها هم که همزمان با آمدن ما به تهران، به شهرهای لندن، پاریس و... رفته و با امثال #سارتر و #سیمون_دوبوار نشست و برخاست داشتند، نشان دادند که اینها هم چندان توفیری با مش قربانعلی ما نداشتهاند..!
💢 شکستها که تکرار میگردد کمکم تبدیل به شکست فلسفی گشته و انسان، دیگر از هر تلاشی برای غلتاندن دوباره سنگ نیز مأیوس شده و بر تخته سنگ تکیه کرده، تنها نظاره گر «شب شط علیل» میگردد!
✅ @Shariati_Group
″... یکی از پیشبینیهای مترقی فرقه شیعی این است که "حوادث مستحدثه" را که در هر زمانی روی میدهد و طبیعتاً در قوانین فقهی پیشین حکمش و راهحلش نیامده است، باید علمای محقق #مجتهد رسیدگی کنند و براساس موازین علمی و اجتهادی و شناخت عملی و علمی که از #اسلام دارند، آن را طرح و حل کنند و پاسخش را بیابند. این اصل نشان میدهد که چگونه اسلام مسألهی زمان و حرکت و عامل تغییر و تحول و نوآوری را در طی ادوار تاریخی یيشبینی کرده است و آگاهان و اسلامشناسان را در برابر آن «مسئول» دانسته است. حوادث مستحدثه، به طور کلی همهی رویدادهای فرهنگی، فکری، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و انسانی است، مسائلی از قبیل #استعمار کهنه و نو، ماشین، #آلیناسیون #انسان جدید، #بوروکراسی، #تکنوکراسی، #فاشیسم، #دموکراسی، #مشروطیت، #فیلم، #تلویزیون، #سوسیالیسم، #کاپیتالیسم، #صهیونیسم، مسأله #فلسطین، #ناسیونالیسم در جامعه اسلامی، هیپیايسم، #عصیان نسل جوان، عقب ماندگی، رابطهی شرق و غرب، #غرب_زدگی تکنولوژی و ماشینیسم، هجوم فرهنگی، فرهنگ زداییِ روشنفکران، بورژوازی دلال، #ماتریالیسم، بحران #مذهب، تزلزل مبانی اخلاقی و گسیختگی سنتی، گسستگی تاریخی، #تمدن، #تجدد، #آزادی زنان، جنسیت (سکسوالیته)، تبرئه #یهود به وسیله #پاپ از اتهام قتل #مسیح پس از دو هزار سال! گرسنگی، #استثمار طبقاتی جدید، دگرگونی روابط طبقاتی، #انقلاب اقتصادی، #ادبیات و #هنر نـو، ایدئولوژیهای نیرومند و ایمانزای امروز... همه حوادث مستحدثهای هستند که جامعهی اسلامی، در ابعاد گوناگونش با آنها درگیر یا در تماس است و بر #عالم آگاه و مسئول اسلامی است که با #حق اجتهاد و #فتوی و تحقیق آزادی که دارد، این مسائل را با بینش اسلامی و بر اساس مبانی علمی این مکتب طرح کند، و برای مبارزه با آنها، #انتخاب، اقتباس، نفی، تأیید، تحلیل و شناخت آنها، راهحل نشان دهد، نظر بدهد، #مردم را آموزش فکری دهد و متعهد کند و «رهبریِ اجتماعی» مردم را بر عهده گیرد...″
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
✅ @Shariati_Group
📚 معلم علےشریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
Telegram
.
📌 کارنامه مصدق نشان میدهد که در ایران امکان یک توسعه دموکراتیک ملی و مستقل وجود دارد
♦️معمولاً تمام انقلابها و جنبشهایمان از #مشروطیت به بعد در مرحله اول تا قبل از پیروزی، با نوعی ائتلاف و اتحاد و وحدت همهی نیروها انجام میشده و به پیروزی میرسیده است؛ اما وحدت قبل از پیروزی جای خود را به تفرقه پس از پیروزی میدهد. تجربه آن ۱۴ سال ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۹ تجربه بسیار مهمی در این زمینه است.
♦️ما از #انقلاب مشروطه و دولت #مشروطه، نهایتاً سر از یک #دولت استبدادی درمیآوریم که تمام دستاوردهای مشروطه را از بین میبرد؛ ولی آنچه از آن باقی میگذارد و تحقق میبخشد، نوعی مدرنیزاسیون بدون #مدرنیته است. دانشگاه ساخته میشود؛ اما دانشگاهی که در آن #آزادی و حقیقتگویی وجود ندارد. #ارتش #مدرن ساخته میشود؛ اما ارتشی که به یک اراده ملی و یک نیروی دموکراتیک مردمی، متکی نیست که بتواند در روز حادثه در برابر دشمن بایستد؛ بلکه برعکس، به یک نهاد مدرن مجهز در راستای سرکوب #مردم تبدیل میشود. این تناقض دوره #رضا_شاه است. رضاشاه البته این کارها را به قیمت نابودی #روح و جوهره مشروطیت که چیزی جز حکومت #قانون و آزادی نبود، انجام داد.
در واقع هرگاه آزادی یا #رفاه و #عدالت، در مقابل #امنیت قرار میگرفت، اولویت اصلی امنیت میشد. به این معنی که امنیت، اولویت اصلی است.
♦️ما اساساً تاریخ ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی نداشتهایم؛ اما #سلطنت برای اینکه برای خود پشتوانه پیدا کند، مقاطع پراکنده را به هم وصل میکند و ۲۵۰۰ سال تمام عیار مستمر و مدام از نظام شاهنشاهی میسازد و ارائه میدهد. اما آیا همه #تاریخ چنین است؟ در دو، سه قرن اول که #ایران بخشی از امپراتوری بزرگ جهان #اسلام بوده، پس از آن نیز حکومتهای محلی و امارات و امیرنشینانی چون امیر اسماعیل سامانی، یعقوب لیث صفاری و… حضور دارند. در دورههای مختلف نیز امپراتوریهای مغول، ایلخانی، تیموری را میبینیم. در دورههای مشخصی نیز سلطنت ایرانی داریم.
♦️اما حتی بین دو دورهی قاجاریه و صفویه نیز دوره ملوکالطوایفی داریم. نهاد سلطنت حتی در مقتدرترین دورههای #حکومت خود از آن قدرتی برخوردار نیست که به همه جامعه ایران دسترسی داشته باشد و آن استبدادی را که ما تصور و تصویر میکنیم، بر همه سرزمین اعمال کند. در دوران پیشامدرن اساساً چنین امکانی وجود نداشته است.
♦️توسعه رضاشاهی توسعه پایدار نبود. جنبه سختافزاری توسعه بیشتر مطرح بود. توسعه پایدار قطعاً یک توسعه #دموکراتیک با مشارکت همه شهروندان البته متناسب با #فرهنگ ایرانی و اسلامی خواهد بود؛ یعنی ما شهروندانی صاحب حقوق انسانی داشته باشیم و شهروندان باید به حقوق خود آگاهی داشته و پاسدار حقوقشان باشند؛ وگرنه حکومت استبدادی که بخواهد از بالا بر رعیت بدون حقوق حکومت کند، توسعه ناپایداری خواهد داشت. توسعه مفهومی است همهجانبه که جز بامشارکت شهروندان صاحب حقوق ممکن نیست؛ اما ممکن است حکومت استبدادی از بالا با اتکا به درآمد #نفت مستقر شود و بتواند سریعاً راه و کارخانه بسازد. چنین چیزی ممکن است؛ اما اگر مشروعیت و مقبولیت نداشته باشد، دوامی نخواهد داشت.
♦️کره جنوبی پیش از دموکراتیک شدن، حکومت اقتدارگرایی داشت. تحت آن حکومت اقتدارگرا، رشد اقتصادی در خور توجهی نیز پیدا کرد. یک عامل مهم آن این بود که #بوروکراسی سالمی داشت؛ به این دلیل که #فساد ضد توسعه است. برای اینکه فساد نباشد، یا بوروکراسی از بالا باید چنان قوی باشد که راه را بر هرگونه فسادی ببندد یا حکومت دموکراتیکی وجود داشته باشد که در آن رسانههای غیردولتی آزادی داشته باشند تا همه چیز را شفاف کنند؛ درغیر این صورت سیستم استبدادی بشدت در معرض فساد است.
♦️یک نمونه مهم در راستای توسعه پایدار، تجربه دولت ملی دکتر #مصدق است. تجربه مصدق نشان میدهد که در بدترین شرایط محاصره اقتصادی و درحالی که حتی یک قطره نفت هم نمیتوانست بفروشد و قدرت #بریتانیا را نیز در برابر خود میدید، در یک وضعیت فشار اقتصادی، در طول آن دو سال و چند ماه کارنامه درخشانی دارد. این کارنامه نشان میدهد که در ایران امکان یک توسعه دموکراتیک ملی و مستقل وجود دارد.
♦️دولت #محمد_مصدق اولین دولت در تاریخ ایران است که توانست تز اقتصاد بدون نفت را عملی کند. همچنین اولین دولتی بود که تراز بازرگانیاش مثبت شد. درحالی که همواره تاپیش از دولت مصدق، بدهکار بود. در بدترین شرایط اقتصادی از نظر درآمد توانست طرحهایی به سود طبقات زحمتکش، دهقانان و… ارائه دهد. درعین حال دولتی بود که در آن حکومت «قانون» وجود داشت، یک دولت دموکراتیک بود که در اوج محبوبیت و نفوذ و کاریزمایی که دکتر مصدق داشت، یک #حزب و #روزنامه به خاطر مخالفت با مصدق تعطیل نشد...
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #هاشم_آغاجری - شرق
♦️معمولاً تمام انقلابها و جنبشهایمان از #مشروطیت به بعد در مرحله اول تا قبل از پیروزی، با نوعی ائتلاف و اتحاد و وحدت همهی نیروها انجام میشده و به پیروزی میرسیده است؛ اما وحدت قبل از پیروزی جای خود را به تفرقه پس از پیروزی میدهد. تجربه آن ۱۴ سال ۱۲۸۵ تا ۱۲۹۹ تجربه بسیار مهمی در این زمینه است.
♦️ما از #انقلاب مشروطه و دولت #مشروطه، نهایتاً سر از یک #دولت استبدادی درمیآوریم که تمام دستاوردهای مشروطه را از بین میبرد؛ ولی آنچه از آن باقی میگذارد و تحقق میبخشد، نوعی مدرنیزاسیون بدون #مدرنیته است. دانشگاه ساخته میشود؛ اما دانشگاهی که در آن #آزادی و حقیقتگویی وجود ندارد. #ارتش #مدرن ساخته میشود؛ اما ارتشی که به یک اراده ملی و یک نیروی دموکراتیک مردمی، متکی نیست که بتواند در روز حادثه در برابر دشمن بایستد؛ بلکه برعکس، به یک نهاد مدرن مجهز در راستای سرکوب #مردم تبدیل میشود. این تناقض دوره #رضا_شاه است. رضاشاه البته این کارها را به قیمت نابودی #روح و جوهره مشروطیت که چیزی جز حکومت #قانون و آزادی نبود، انجام داد.
در واقع هرگاه آزادی یا #رفاه و #عدالت، در مقابل #امنیت قرار میگرفت، اولویت اصلی امنیت میشد. به این معنی که امنیت، اولویت اصلی است.
♦️ما اساساً تاریخ ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی نداشتهایم؛ اما #سلطنت برای اینکه برای خود پشتوانه پیدا کند، مقاطع پراکنده را به هم وصل میکند و ۲۵۰۰ سال تمام عیار مستمر و مدام از نظام شاهنشاهی میسازد و ارائه میدهد. اما آیا همه #تاریخ چنین است؟ در دو، سه قرن اول که #ایران بخشی از امپراتوری بزرگ جهان #اسلام بوده، پس از آن نیز حکومتهای محلی و امارات و امیرنشینانی چون امیر اسماعیل سامانی، یعقوب لیث صفاری و… حضور دارند. در دورههای مختلف نیز امپراتوریهای مغول، ایلخانی، تیموری را میبینیم. در دورههای مشخصی نیز سلطنت ایرانی داریم.
♦️اما حتی بین دو دورهی قاجاریه و صفویه نیز دوره ملوکالطوایفی داریم. نهاد سلطنت حتی در مقتدرترین دورههای #حکومت خود از آن قدرتی برخوردار نیست که به همه جامعه ایران دسترسی داشته باشد و آن استبدادی را که ما تصور و تصویر میکنیم، بر همه سرزمین اعمال کند. در دوران پیشامدرن اساساً چنین امکانی وجود نداشته است.
♦️توسعه رضاشاهی توسعه پایدار نبود. جنبه سختافزاری توسعه بیشتر مطرح بود. توسعه پایدار قطعاً یک توسعه #دموکراتیک با مشارکت همه شهروندان البته متناسب با #فرهنگ ایرانی و اسلامی خواهد بود؛ یعنی ما شهروندانی صاحب حقوق انسانی داشته باشیم و شهروندان باید به حقوق خود آگاهی داشته و پاسدار حقوقشان باشند؛ وگرنه حکومت استبدادی که بخواهد از بالا بر رعیت بدون حقوق حکومت کند، توسعه ناپایداری خواهد داشت. توسعه مفهومی است همهجانبه که جز بامشارکت شهروندان صاحب حقوق ممکن نیست؛ اما ممکن است حکومت استبدادی از بالا با اتکا به درآمد #نفت مستقر شود و بتواند سریعاً راه و کارخانه بسازد. چنین چیزی ممکن است؛ اما اگر مشروعیت و مقبولیت نداشته باشد، دوامی نخواهد داشت.
♦️کره جنوبی پیش از دموکراتیک شدن، حکومت اقتدارگرایی داشت. تحت آن حکومت اقتدارگرا، رشد اقتصادی در خور توجهی نیز پیدا کرد. یک عامل مهم آن این بود که #بوروکراسی سالمی داشت؛ به این دلیل که #فساد ضد توسعه است. برای اینکه فساد نباشد، یا بوروکراسی از بالا باید چنان قوی باشد که راه را بر هرگونه فسادی ببندد یا حکومت دموکراتیکی وجود داشته باشد که در آن رسانههای غیردولتی آزادی داشته باشند تا همه چیز را شفاف کنند؛ درغیر این صورت سیستم استبدادی بشدت در معرض فساد است.
♦️یک نمونه مهم در راستای توسعه پایدار، تجربه دولت ملی دکتر #مصدق است. تجربه مصدق نشان میدهد که در بدترین شرایط محاصره اقتصادی و درحالی که حتی یک قطره نفت هم نمیتوانست بفروشد و قدرت #بریتانیا را نیز در برابر خود میدید، در یک وضعیت فشار اقتصادی، در طول آن دو سال و چند ماه کارنامه درخشانی دارد. این کارنامه نشان میدهد که در ایران امکان یک توسعه دموکراتیک ملی و مستقل وجود دارد.
♦️دولت #محمد_مصدق اولین دولت در تاریخ ایران است که توانست تز اقتصاد بدون نفت را عملی کند. همچنین اولین دولتی بود که تراز بازرگانیاش مثبت شد. درحالی که همواره تاپیش از دولت مصدق، بدهکار بود. در بدترین شرایط اقتصادی از نظر درآمد توانست طرحهایی به سود طبقات زحمتکش، دهقانان و… ارائه دهد. درعین حال دولتی بود که در آن حکومت «قانون» وجود داشت، یک دولت دموکراتیک بود که در اوج محبوبیت و نفوذ و کاریزمایی که دکتر مصدق داشت، یک #حزب و #روزنامه به خاطر مخالفت با مصدق تعطیل نشد...
✅ @Shariati_Group
✍ دکتر #هاشم_آغاجری - شرق