گروه شریعتی
563 subscribers
1.65K photos
551 videos
66 files
1.55K links
به نام خداوند حقیقت، زیبایی و خیر

🌐 نشـانی ما در فیس بوک:
Facebook.com/shariati.group

📩 تماس با ما:
Shariati.group@Gmail.com
Download Telegram
″… من در یک سطح بسیار معمولی و ساده، چند سال پیش درباره قصه آدم فکر می‌کردم و بیش از پنجاه نکته تازه که این نکته‌های تازه هر کدام صفتی از صفات خاص نوع بشر را نشان می‌داد، از این قصه استخراج کردم و بعد با علوم انسان‌شناسی جدید در این صد، صد و پنجاه سال اخیر و همچنین با مکتب‌های مختلف اصالت #انسان از یونان باستان تا کنون (آخرین آن‌ها سارتر و کنتی و کی‌یر که‌گارد (می‌باشد) که این‌ها معتقد به اصالت بشر و اصالت انسان هستند) مقایسه کردم و بعد به یک نتیجه‌ای رسیدم که برای من خیلی شورانگیز بود و این‌را در یکی دو کنفرانس که راجع به #اگزیستانسیالیسم، به فارسی و فرانسه دادم، گفتم: یکی از اتهامات و بزرگترین اتهامی که غرب به مکتب #اسلام و #مذهب اسلام می‌زند، «فاتالیسم اسلامی» است، یعنی اعتقاد به حقارت آدمی و این‌که اسلام به گونه‌ای قضا و قدر و سرنوشت را معتقد است که برای خود بشر در آن اراده‌ای و مسئولیتی نمی‌ماند و ناچار این اعتقاد، انسان زبون و ذلیل می‌آفریند. بنابراین بزرگترین تهمتی که در قرن‌های اخیر به اسلام زده می‌شود، این است که اسلام انسان را قضا و قدری و برده ناتوان و بی‌اراده مشیتی که دست انسان نیست، می‌سازد و چون مسئولیت و اراده را از بشر سلب کرده، انسان را در حد حیوان و گیاه که بی‌مسئولیت و بی‌اراده هستند، پائین آورده. در صورتی که #فلسفه خلقت انسان یا خلقت آدم در اسلام، به گونه‌ای روشن تشریح شده و نشان می‌دهد که انسان موجودی دارای اراده و مسئولیت مستقل است و این اراده شخص انسان حتی در برابر اراده خداوند عرضه و معرفی می‌شود. این‌که انسان در بهشت علیرغم فرمان خداوند میوه ممنوع را می‌خورد و #عصیان می‌کند و بعد بر اساس این عصیان به زمین تبعید می‌شود و به وسیله خداوند محکوم می‌شود، کاملاً نشان می‌دهد که انسان در اسلام موجودی دارای اراده و مسئولیت خاص انسانی است و می‌تواند حتی در برابر نظام کائنات و حتی در برابر فرمان خداوند عصیان کند، چنان‌که عصیان کرد و چنان‌که موجود انسان در فلسفه خلقت انسان به نام موجودی عصیانگر شناخته شده.

بنابراین عصیان در برابر خداوند که در داستان آدم به آن روشنی هست، نشان می‌دهد که، اسلام انسان را هم مسئول و هم دارای اراده می‌داند و این مسئولیت و این اراده نشان می‌دهد که، تهمت غربی‌ها علیه اسلام- که در اسلام انسان اراده ندارد- واهی است. گذشته از این، در این فلسفه خلقت، نشان داده است که انسان از دو عنصر متناقض ساخته شده؛ انسان، بنا به فلسفه خلقت آدم در #قرآن، موجودی است (که از) جامعه دو نقیض، دو اقصای متناقض و متضاد با هم، ساخته شده. آدم از (یک‌طرف) از پلیدترین و پست‌ترین و متعفن‌ترین ماده (از حماء مسنون، از یک گل متعفن بدبو، از یک رسوب، و از خاک)، آفریده می‌شود (و از طرف دیگر) #روح خداوند به عنوان مظهر عالی‌ترین، پاک‌ترین، لطیف‌ترین، مطلق‌ترین و مستعد تکامل تا مرحله مطلق (روح خداوند به این معناست)، در درون این آدم دمی‌ده می‌شود.

بنابراین آدم (انسان) در اسلام مساوی است با لجن به اضافه‌ی روح خداوند. فاصله‌ی میان آدم‌ها را هم می‌بینیم که از این حد و این فاصله- پست‌ترین مرز و متعالی‌ترین مرز ممکن در عالم وجود- در نوع انسان هست...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۵ / انسان بی‌خود ص۲۳۳
💠 تمایز آزادی عقیده نزد اندیشه توحیدی و نظام سلطه بشری

🧩 بخش ۱

🔅در بین مفاهیم رایج در علوم انسانی، برخی واژگان و عبارات بسیار پرتکرار، چشم‌گیر و راهبردی است؛ به‌عنوان نمونه مبحث «آزادی عقیده» و در پی آن، «آزادی بیان» که در دنیای امروز، یکی از معیارهای مرزبندی میان جوامع توسعه یافته با جوامع درحال توسعه، دراصل تبلور عینی و میزان پشتیبانی اجتماعی و سیاسی و فرهنگی آن جامعه از این مفاهیم است، و تمامی این حساسیت‌ها نیز نهایتاً در شکل اجرایی و ماهیت عملیِ «آزادی بیان» خود را عیان می‌سازند و سنگ محک قرار می‌گیرند.

🔅اما جدای از بحث آزادی بیان و به رسمیت شناخته شدن اینکه هر انسان در یک جامعه‌ی آزاد، این #حق را دارد که عقاید و باورهای خود را در چارچوب قانونی آن جامعه، اظهار نماید ( که البته همین بحث هم بسیار فراخ و پردامنه است و عمده اندیشمندان نیز معیار تحقق این مسئله را به نهادینه شدن مفاهیم حقوق بشری گره زده‌اند)، باید دید که آیا صرف بیان آزاد هر عقیده‌ای الزاماً امری پسندیده - معقول و مطلوب خیر جمعی است؟ و جدای از آن، صرف بیان این عقاید، آیا تضمینی برای فهم و در نهایت به رسمیت شناختن آن عقیده هم می‌باشد یا خیر...!؟

🔅موضوع مهم اما، بررسی ابتدایی بر روی مفهوم آزادی عقیده از جنبه ساحت مذهبی و بویژه نگاه کلان اسلامی به آن است که متاسفانه دستخوش قرائت‌ها و خوانش‌های متعدد و گاه متضاد جوامع مختلف و سیاستمداران، با رهیافت ابتدایی از این مسائل نزد تفکر اصیل اسلامی شده است. هرچند این مباحث بسیار پرمناقشه و صدالبته کارشناسانه است و بخصوص در بحث علم حقوق و بروز و ظهور این مبانی در حوزه علوم انسانی و سیاسی، جنبه تخصصی و فنی پیدا می‌کند، اما در سطح عمومی‌تر نیاز است که ذهن عامه جامعه نیز با مرور و تحلیل این موارد تلنگری خورده و دچار بازنگری شود.

🔅وجه تمایز و ارزش آدمی به این است که #اختیار و #قدرت #انتخاب داشته باشد و باورهایی را با قلب و جان خود گره بزند و به آنها اعتقاد پیدا کند. "تفکر" آزاد است و کسی نمی‌تواند #انسان را مجبور کند که به چه امری و چگونه فکر کند؛ هم چنین در تفکر اصیل اسلامی، "عقیده" نیز آزاد است و هیچ کسی نمی‌تواند عقیده‌ای را بر آدمی تحمیل نماید و او را در باورها و اعتقاداتش مجبور سازد؛ که اگر غیر از این بود، "جبر" حاکم می‌شد، چنان که بر فرشتگان و حیوانات حاکم می‌باشد، و اگر عقاید جبری بر انسان حاکم بود، دیگر نه ارسال انبیاء و رسول و انزال #وحی موضوعیت و اثری داشت و نه برپایی قیامت، حساب و کتاب و پاداش یا مکافات معنا و مفهومی پیدا می‌کرد!

حتی شخص #پیامبر اکرم(ص) نیز نمی‌توانستند دیگران را به "عقیده" مجبور سازند، چنان که خداوند سبحان خطاب به ایشان فرمود:

«فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌ * لَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ» (الغاشیة، ۲۱ و ۲۲)
ترجمه: بنابراين تو اى پيامبر! يادآورى نما كه تو فقط يادآورى كننده‌اى * تو بر آنان تسلّطى ندارى (که بتوانی مجبورشان کنی).

🔅در کلام اسلامی، حتی ابلیس و سایر شیاطین جنّ و انس نیز فقط دعوت کننده و وسوسه کننده هستند، اما هیچ سلطه‌ای ندارند که بتوانند کسی را مجبور به #کفر، #شرک، #عصیان و #انحراف بنمایند، مگر آن که کسی به اختیار خودش، "ولایت = سرپرستی" آن‌ها را برگزیند و تبعیت نماید:

«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَلَى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ * إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِينَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِينَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ» (النّحل، ۹۹ و ۱۰۰)
- حقیقتاً او، بر كسانى كه #ايمان دارند و بر پروردگارشان توكّل می‌كنند، تسلّطى ندارد * تسلّط او تنها بر كسانى است كه او را به سرپرستى خود برگزيده‌اند و آن‌ها كه نسبت به او [خدا] شرک مى‌ورزند (و فرمان شيطان را به جاى فرمان خدا، گردن مى‌نهند).

بنابراین، همگان در عقاید خود آزادند. هر کسی می‌تواند بر اساس براهین عقلی، علم و شناخت، به عقایدی برسد، و یا براساس موهومات، خیالات و خرافات، باورهایی را با قلب و جان خود گره بزند.

🔅 #آزادی و بالتبع "آزادی عقیده"، از آن دسته شعارهایی می‌باشند که بیش از توجه به معانی و مصادیق آن، توسط بسیاری از نظامات بشری و بخصوص نظم نوینی که در دنیای امروز حاکم کشته است (#نظم_نوین_جهانی) و ما اصطلاحاً از آن بعنوان "نظام سلطه" یاد می‌کنیم، مورد سوء استفادۀ ابزاری و شعاری قرار گرفته‌اند!

اما نکته کلیدی این است که احترام به تمامی عقاید، دروغ است! ، معنای "آزادی عقیده" این نیست که هر عقیده‌ای خوب، مفید، درست، متعالی و قابل احترام می‌باشد، بلکه صرفاً بیا آن‌ها آزاد است و نه ترویج و تبیین و تقلید از آن‌ها...

#مبانی_و_جهت‌گیری / ع.م

@Shariati_Group

🚩 ادامه دارد...
″... یکی از پیشبینی‌های مترقی فرقه شیعی این است که "حوادث مستحدثه" را که در هر زمانی روی می‌دهد و طبیعتاً در قوانین فقهی پیشین حکمش و راه‌حلش نیامده است، باید علمای محقق #مجتهد رسیدگی کنند و براساس موازین علمی و اجتهادی و شناخت عملی و علمی که از #اسلام دارند، آن را طرح و حل کنند و پاسخش را بیابند. این اصل نشان می‌دهد که چگونه اسلام مسأله‌ی زمان و حرکت و عامل تغییر و تحول و نوآوری را در طی ادوار تاریخی یيش‌بینی کرده است و آگاهان و اسلام‌شناسان را در برابر آن «مسئول» دانسته است. حوادث مستحدثه، به طور کلی همه‌ی رویدادهای فرهنگی، فکری، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و انسانی است، مسائلی از قبیل #استعمار کهنه و نو، ماشین، #آلیناسیون #انسان جدید، #بوروکراسی، #تکنوکراسی، #فاشیسم، #دموکراسی، #مشروطیت، #فیلم، #تلویزیون، #سوسیالیسم، #کاپیتالیسم، #صهیونیسم، مسأله #فلسطین، #ناسیونالیسم در جامعه اسلامی، هیپی‌ايسم، #عصیان نسل جوان، عقب ماندگی، رابطه‌ی شرق و غرب، #غرب_زدگی تکنولوژی و ماشینیسم، هجوم فرهنگی، فرهنگ زداییِ روشنفکران، بورژوازی دلال، #ماتریالیسم، بحران #مذهب، تزلزل مبانی اخلاقی و گسیختگی سنتی، گسستگی تاریخی، #تمدن، #تجدد، #آزادی زنان، جنسیت (سکسوالیته)، تبرئه #یهود به وسیله #پاپ از اتهام قتل #مسیح پس از دو هزار سال! گرسنگی، #استثمار طبقاتی جدید، دگرگونی روابط طبقاتی، #انقلاب اقتصادی، #ادبیات و #هنر نـو، ایدئولوژی‌های نیرومند و ایمان‌زای امروز... همه حوادث مستحدثه‌ای هستند که جامعه‌ی اسلامی، در ابعاد گوناگونش با آن‌ها درگیر یا در تماس است و بر #عالم آگاه و مسئول اسلامی است که با #حق اجتهاد و #فتوی و تحقیق آزادی که دارد، این مسائل را با بینش اسلامی و بر اساس مبانی علمی این مکتب طرح کند، و برای مبارزه با آن‌ها، #انتخاب، اقتباس، نفی، تأیید، تحلیل و شناخت آن‌ها، راه‌حل نشان دهد، نظر بدهد، #مردم را آموزش فکری دهد و متعهد کند و «رهبریِ اجتماعی» مردم را بر عهده گیرد...″


@Shariati_Group
📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۷ / مسئولیت شیعه بودن
″... الان توی فارسی وقتی می‌گویند فلانی خودآگاهست، یعنی آگاه است، درصورتیکه #خودآگاه غیر از #آگاه است. خودآگاهی مساوی است با #مذهب: "خودآگاهی" ترجمه‌ی "کنسیانس" است یعنی وجدان خود، احساس خود، علم خود و حضوری نسبت به خویشتن خویش، علم حضوری، پی بردن به آن منی که در درون من نسبت به خویشتن خویش، پی بردن به آن منی که در درون من «نمود»ین یا من‌های «نمودین» پوک، پوچ و دروغین مدفونند و مجهول. تلاش برای استخراج خویشتن و یافتن کبریتی برای اشتعال در پنهانی‌ترین کانون وجودی خویشتن و در خویش سر به شورش برداشتن، در خود برافروختن و برانگیختن گنجینه‌های پنهان در ویرانه‌های وجودی خویش و #کفر نسبت به ″منی" که می‌نمایم و #ایمان به آن منی که زندگی همواره آن را در من کتمان می‌کند و #عصیان علیه منی که هستم و #عشق به آن منی که باید باشم و به‌هرحال چشم دوختن در اعماق خویشتن خویش. (خودآگاهی)
#خودآگاهی چیزی که دائما مرا از بیرون، از این مشغولیت‌های دائم (که مرا قربانی می‌کند) به ″خودم″ فرا بخواند. مرا جلو آینه، دائمٱ هر چند یکبار قرار بدهد، تا من «خودم» را ببینم.
هیچکس نیست که تصویر راستین خودش جلو چشمش باشد، حتی آنهایی که روزی سه چهار ساعت جلو آینه هستند، یک بار هم خودشان را ندیده‌اند!
خودآگاهی! بالاتر از آگاهی، از #فلسفه، آگاهی از #علم، آگاهی از تکنیک و آگاهی از صنعت است، اینها آگاهی است نه «خودآگاهی»، یعنی چیزیکه مرا به‌خویش بنمایاند، چیزیکه مرا استخراج کند، چیزیکه مرا بخودم معرفی کند، چیزیکه متوجهم کند که من چقدر «ارزش» دارم ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۰ / روشنفکر و مسئولیت‌های او
Forwarded from عکس نگار
🔶 عبودیت، مسیر شناخت مشیت و قوانین الهی

🔅″... #تاریخ بشر و بشریت، درست همچون یک فرد است، زندگی و طول عمرش، اسمش تاریخ است. و همان طور که #فلسفه_تاریخ در فرد عبارت است از مسئؤلیت او و حرکت او از لجن تا خداوند، بشریت هم در طول عمرش- یعنی در تاریخ، برای یک مهاجرت مسئول است. در حال #هجرت است از لجن(بدویت نزدیک به ماده و نزدیک به جمود و رکود و جهل و ناخودآگاهی)، به طرف خداوند، رجعت به الوهیت (انا لله و انا الیه راجعون) و رجعت به طرف خداوند، که از آنجا منشعب شدیم. چقدر مسائل اساسی اینجا وجود دارد!

🔅چگونه #انسان و این اراده می‌تواند از لجن به طرف خداوند نجات پیدا کند؟ #آزادی خودش را به چه وسیله می‌تواند از این گل رسوبی سفت متعفن بدبو به دست بیاورد و به #معراج الهی پرواز کند؟ به چه هدایتی؟ #حکمت. به چه وسیله؟ #عبادت (به آن معنایی که اینجا یکمرتبه دیگر، در نیایش گفتم). عبادت، #نیایش نیست؛

🔅نیایش یکی از جلوه‌های عبادت است. عبادت یعنی چه؟ یعنی شناختن قوانین علمی‌ای که در طبیعت، در #روح، در معنی، در اندیشه، در تعقل و در زندگی بشری وجود دارد و این قوانین، قوانین علمی است که به دست خداوند نوشته شده و در عالم و در آدم تعبیه شده است. عبودیت و عبادت، یعنی انسان اراده خودش را تابع این قوانین علمی بکند؛ بشناسد و بعد از این قوانین علمی پیروی کند، تا بتواند نجات و #کمال پیدا کند. چنانکه در رشته‌های علمی، ما به وسیله عبادت به تکامل می‌رسیم؛ عبادت چه چیز؟

🔅مهندس کشاورزی با یک باغبان بی‌سواد چه فرقی دارند؟ فرقش این است که مهندس بیشتر از قوانین گیاهی پیروی مسلم می‌کند، قوانینی که در زمین و آب و هوا و گیاه هست، تا باغبان. باغبان است که عاصی است و عبادت نمی‌کند، یعنی از قوانینی که خداوند در زمین و گیاه و گیاه شناسی و میوه دادن و رشد نبات نهاده، پیروی نمی‌کند. باغبان برای همین است که نمی‌تواند از آفت و از پستی نوع میوه، نجات پیدا کند، تا از قوانین طبیعت نجات پیدا کند. مهندس کشاورزی به چه وسیله از قوانین طبیعت نجات پیدا می‌کند و اراده خودش را اعمال می‌کند و بعد میوه مطلوب را بر درخت تحمیل می‌کند؟ به وسیله‌ی تابعیت و پیروی شدید و دقیق و محتاطانه از قوانین موجود در گیاه، نه به وسیله‌ی #عصیان در برابر آن...

🔅همین حالت برای نجات آدمی از ذلت و پستی و انحطاط جهانی و معراج و تکامل مطلقش وجود دارد. با شناختن قوانینی که در هستی هست، و به میزانی که از قوانین پیروی می‌کنیم، به همان میزان می‌توانیم از قید این قوانین نجات پیدا کنیم. به میزانی که از قوانین طبیعی پیروی می‌کنیم، می‌توانیم از دام طبیعت نجات پیدا کنیم علم به همین صورت پیش می‌رود.

🔅در مسائل انسانی و اخلاقی هم همین طور است: « ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون». «لیعرفون» دیگر در آن ندارد، برای اینکه اگر «لیعرفون» می‌بود، دیگر خود خدا عربی بلد بود؛ می‌گفت: لیعرفون! «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون» یعنی: «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»، جن و انس را جز برای عبادت نیافریدیم. عبادت به معنای پیروی از قوانینی است که مشیت الهی در هستی نهاده است- هستی طبیعت و هستی روح- و یکی از این قوانین «نیایش» است. چگونه من می‌توانم از این قوانین پیروی بکنم؟ اول به وسیله‌ی شناختن، بعد، عبودیت از مشیت الهی، یعنی مسیر هستی، و این عبودیت راه نجات آدمی از لجن و رسیدنش به «روح خداوند» است...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۱۹ / حسین وارث آدم / فلسفه تاریخ در اسلام
″... من فقط می‌توانم نشانی‌هایش را به تو بدهم: آنچه تو را، در راه #ایمان ضعیف می‌کند، آنچه تو را در رفتن، به ماندن می‌خواند، آنچه تو را در راه مسئولیت به تردید می‌افکند، آنچه تو را به خود بسته است و نگهداشته است، آنچه دلبستگی‌اش نمی‌گذارد تا پیام را بشنوی، تا #حقیقت را اعتراف کنی، آنچه تو را به فرار می‌خواند، آنچه تو را به توجیه و تأویل‌های #مصلحت جویانه می‌کشاند، و #عشق به او، کور و کرت می‌کند ابراهیمی‌‌ای و ضعف اسماعیلی‌ات تو را بازیچه ابلیس می‌سازد. در قله بلند شرفی و سراپا فخر و فضیلت، در زندگی‌ات تنها یک چیز هست که برای به دست آوردنش از بلندی فرود می‌آیی، برای از دست ندادنش، همه‌ی دستاوردهای ابراهیم‌وارت را از دست می‌دهی، او اسماعیل تو است...
اسماعیل تو ممکن است یک شخص باشد، یا یک شیء، ! یا یک حالت، یک وضع، و حتی یک نقطه‌ی ضعف...

و اکنون، تو ای که به منی رسیده‌ای، ابراهیم‌وار، باید قربانی‌ات را آورده باشی، باید از هم آغاز، اسماعیل‌ات را برای #ذبح در منی #انتخاب کرده باشی؛ #اسماعیل تو کیست؟ چیست؟ نیازی نیست که کسی بداند، باید خود بدانی و خدا...

اسماعیل تو ممکن است فرزندت نباشد، تنها پسرت نباشد، زنت، شویت، شغلت، شهرتت، شهوتت، قدرتت، موقعیت‌ات، مقامت... من نمی‌دانم، هرچه در چشم تو، جای اسماعیل را در چشم #ابراهیم دارد، هرچه تو را، در انجام مسئولیت، در کار برای حقیقت، سد شده است، بند آزادیت شده است، پیوند لذتی شده است که تو را به ماندن با خویش می‌خواند، همچون غل جامعه به زمین استوارت بسته است، نمی‌گذاردت بِرَوی، همان که با ابلیس همداستان می‌شود تا نگهش داری. همان که گوشَت را در برابر پیام #حق کر می‌کند و فهمت را تار و دلت را چرکین، همانکه برایت #عصیان در برابر فرمان ایمان و فرار از زیر بار مسئولیت سنگین و دشوار را توجیه می‌کند، هرچه و هر که تو را نگه می‌دارد، تا نگهش‌داری اینها، نشانی‌های «اسماعیل» است. تو خود او را در زندگیت بجوی و بردار. و اکنون که آهنگ خدا کرده‌ای، در منی ذبح‌اش کن ...″

@Shariati_Group

📚 معلم علے‌شریعتے
مجموعه آثار ۲۹ / ابراهیم در کشاکش یک انتخاب