جریانـ
4.57K subscribers
1.87K photos
1.82K videos
44 files
2.15K links
♻️ جريانى براى گسترش
آگاهى، مسئولیت، همبستگی و شادى همگانی
با هدف مراقبت از ایران‌زمین، ایرانیان و فارسی‌زبانان
در پیوند با زمین و دیگرمردمان ♻️

جریانـ | رسانهٔ فرهنگ و جامعه

در «جريانـ» باشيد!

جریان در اینستاگرام:
https://instagram.com/jaryaann_
Download Telegram
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🎶 هم‌خوانی شنیدنی تصنیف «ای تیر غمت را دل عشاق نشانه»

یولدوز توردیوا، خواننده‌ مشهور اهل بخارا (ازبکستان) و سحر بروجردی محمدی، خواننده خوش‌آتیه که کنسرت اخیر او همراه سهراب پورناظری در برلین بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.

🎵#موسیقی این تصنیف قدیمی از حاجی‌ خان است، روی غزلی از «خیالی بخارایی» و تخمیس «شیخ بهایی» که از همان غزل تضمین کرده است.

📜 احمد خیالی بخارایی مشهور به «خیالی بخارایی» (زاده بخارا) از شاعران #شعر #فارسی در سده هشتم و نهم هجری قمری، اهل فَرارود (ماوراءالنهر)

🔗 منبع
#ایران_فرهنگی #ریشه‌های_مشترک
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
زبان مادری‌ام کردی است و به جان دوستش می‌دارم. تمایزی بین کردی و فارسی نمی‌بینم. الان که به اولین سالهای دوران کودکی خود می‌نگرم می‌بینم که فارسی حرف زدن و فهمیدن آن برای من و امثال من یک فرایند طبیعی بوده. بدون آنکه آموزش دیده باشم و یا مخاطب رسانه‌ای بوده باشم در روستای رشتیان سخنانی که به فارسی بود را همانند کردی می‌فهمیدم و متوجه می‌شدم. بی‌راه نیست اگر بگویم فارسی همانند کردی همزاد من و ما بوده است.

پدربزرگم که بیشتر شاهنامه را از بر بود هم روایت کردی را زمزمه می‌کرد هم متن فارسی را. مادرم هم ناخودگاه و به تاثیر از فردوسی نام شش تن از هفت فرزندش را از شاهنامه برگزید. راز عجیبی است چگونه این کتاب در درازنای تاریخ این مرز و بوم و در دورترین نقاط نیز چنان در دل و جان امثال پدران ومادران من رسوخ یافته که روحیه امید و زندگی و عشق به وطن را در آنها به حد اعلا پرورش داده بود.

بزرگتر که شدم لذت خواندن متون کهن فارسی را تجربه کردم و دیدم ادبیات فارسی غنای کم‌نظیری دارد. فارسی امروز هم همان غنا را دارد. چه کسی از شیوایی قلم صادق هدایت لذت نمی‌برد؟ شعر اخوان ثالث هم سرزندگی سعدی و مولوی را تداعی می‌کند. هفته پیش هم از استاد علی‌اشرف صادقی شنیدم که فارسی ما در پیش از اسلام نوعی تکامل تاریخی خود را از سر گذرانده و فهمیدن تاریخ بیهقی و تاریخنامه طبری پس از هزار سال نشان دهنده ایستایی زبان فارسی نیست.

در دوران دانشگاه که با تاریخ ادبیات بیشتر آشنا شدم دریافتم که همه متون اصلی ما به فارسی بوده:
چه متنی که در منطقه ترک‌زبان نوشته شده چه متنی که به سفارش سلطان مغولی به رشته تحریر در آمده است.
بیست سال پیش در تفلیس صدای بانوی سالخورده دستفروشی توجهم را جلب کرد که در بازار میوه‌فروشی با بانگ بلندی رباعیات خیام را عرضه می‌کرد و چند سال بعد هم در دربند روسیه مهمان شهر چند هزار نفری جالگان و متاگی بودم که به زبان فارسی صحبت می‌کردند. در کمبریج انگلستان هم در گوشه ای از کنفرانس شاهد نمازخواندن یک چینی بودم که بیشتر نمازش را به فارسی خواند.

این روزها هم مشغول نهایی کردن تصحیح تاریخی از سلسله شیبانیان در آسیای‌مرکزی هستم که به فارسی نوشته شده. برنامه‌ای هم برای پنج سال آینده دارم که شش متن ناشناخته یا کمتر شناخته شده از خانات خوقند در مرزهای چین را منتشر کنم و شگفتا که همه این شش متن هم به فارسی هستند، متونی که به سفارش حاکمان ترک و مغول نوشته شده و از نظر سیاسی هیچ ارتباطی با ایران نداشته‌اند.

فارسی زبان ملی است، زبان میانجی است، زبان پیوند است و زبان عشق و مدارا.

✍🏼 گودرز رشتیانی
🔗 منبع و تصاویر مرتبط: برگه اینستاگرام نویسنده
#فارسی #پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
سیاست‌های زبانی در بستر تاریخ معاصر
گودرز رشتیانی و وحید بهمن
▪️سیاست‌های زبانی در بستر تاریخ معاصر

🎙گفت‌وگوی دکتر گودرز رشتیانی (عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه تهران) و وحید بهمن (پژوهشگر تاریخ)
🗓 تاریخ: ۱۶ بهمن ۱۴۰۰
📍برگزارکننده: برگه اینستاگرام ایران‌زمین و انجمن علمی تاریخ دانشگاه بهشتی
🔗 منبع
#تاریخ #فارسی #پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
💡 زبان #فارسی نه‌تنها ریشه در پیشینه‌ای غنی از فرهنگ، میراث روایی و اساطیر ایرانی دارد، بلکه در مسیر جاده ابریشم با تنوع فرهنگی و #مدارا عجین شد و به این ترتیب، آیینه‌ای از «هتروگلوسیای ایرانی» یعنی هویت چندصدایی ایرانیان شد. به‌همین دلیل شاهکارهای ادبیات فارسی چون آثار حافظ، مولانا و عطار چندصدایی‌ست و انواع تجربه‌های تاریخی، فرهنگی، قومی و محلی را در خود گرد آورده‌است. بر این مبنا، زبان فارسی زبانی میان‌قومی و آیینه میراث میان‌فرهنگی ایرانیان است. این زبان می‌تواند عرفان و فلسفه عرفانی ایران را که به‌شدت مخالف نژادپرستی و قوم‌مداری‌ست، در سبک‌های مختلف نمایندگی کند.

زبان فارسی به‌دلیل تاریخ فاجعه‌بار ما که لبریز از جنگ، زلزله و خشکسالی بوده، ماهیتی آستانه‌ای می‌یابد و با استفاده از مفهوم ابداع‌شده در مردم‌شناسی می‌توان گفت، زبانی آستانه‌ای، چندصدایی و محل اصلی نوزایی هویتی ایرانیان در چشم‌انداز ادبیات قدرتمند آن در طی تاریخ بوده‌است. چندصدایی، زبان فارسی را به فضایی برای جذب همه هویت‌های فرهنگی، فرهنگ‌ها و خرده‌فرهنگ‌های ایرانی تبدیل می‌کند. به‌واقع فرهنگ ایرانی دو خاستگاه آستانه‌ای و چندصدایی برای پایداری و نوزایی هویت خود و تدوام آن داشته‌است؛ یکی ادبیات فارسی و دیگری آیین‌های ایرانی، یکی دارای بعد کلامی چندصدایی‌ست و دیگری بعد غیرکلامی چندصدایی. هر دو این‌ها هم میان‌قومی‌ست، مثل #نوروز که انواع مختلف دارد؛ نوروز کُردی، نوروز چوپانی، نوروز خلیج فارس یا همان نوروز دریایی و صیادی. زبان فارسی در عین حال منابع تاریخی مختلفی برای رشد و پویایی خود داشته، تاریخ و میراث روایی پیش و پس از اسلام. بنابراین فارسی هرگز رقیب زبان‌های اقوام ایرانی نبوده، بلکه همزاد، برادر و خواهر تنی آن‌ها بوده‌است.

مسئله مهم دیگر این است که «هویت» دارای لایه‌های مختلفی‌ست؛ جنسیت، سن، طبقه، دین، مذهب و غیره. در این‌جا زبان از منظر تنوع فرهنگی و نسبیت زبانی از زیست‌جهان و بافت فرهنگی متأثر است. این فقط در مورد ایران صدق نمی‌کند، همه‌جا همین‌طور است. یعنی هویت یک زن کُرد ایرانی از هویت یک مرد کُرد ایرانی یا زن بلوچ ایرانی متفاوت است. در این‌جا شما با تنوع فرهنگی مواجه هستید که در تضاد با همبستگی ملی نیست. پروین اعتصامی، ژاله قائم‌مقامی یا فروغ فرخزاد هر یک زن ایرانی شاعر هستند و زبان آن‌ها از زبان مثلاً سهراب سپهری یا احمد شاملو متفاوت است. هویت و زبان زن ایرانی می‌تواند متأثر از جنسیت، سن، مذهب و اقلیم او باشد. بنابراین نمی‌توان اولاً از هویت تعریفی بسته و متصّلب داشت و دوم زبان فارسی را متصّلب و تک‌صدایی تعریف کرد. با توجه به ادبیات چندصدایی زبان فارسی، تعریف تک‌صدایی از آن که نماینده یک هویت باشد، در تضاد با کارکردهای فرهنگی، تاریخی و تمدنی این زبان است. چنین زبان قدرتمندی هرگز در بافت و بستری تک‌صدا به‌وجود نمی‌آید، زبانی که مولانا و حافظ در آن به اوج طرح عرفانی مدارا و تنوع فرهنگی و چندصدایی و کثرت در وحدت و وحدت در کثرت از جهان می‌رسند. راز جهان‌گستری این زبان هم همین ویژگی آن است؛ دعوت به عشق، مروت، دوستی و تساهل و گذشت.

زبان فارسی یکی از چندصدایی‌ترین زبان‌های جهان است. می‌توان ادعا کرد که با توجه به تأثیرپذیری زبان فارسی از زیست‌جهان و زیست‌آیین‌های اقوام و ملل مختلف، ما در جهان زبان‌های فارسی داریم. یعنی زبان فارسی به‌دلیل خصلت چندصدایی خود، امکان ظهور انواع زبان‌های اجتماعی، ادبی و فرهنگی را در بستر خود داده‌است. به‌همین دلیل هم می‌گویند Persianate Worlds یا Persianate Societies یعنی جهان‌ها و جوامع فارسی‌زبان. در این‌جا فارسی به‌دلیل بُعد متکثر و متنوع خود معادل ایران دانسته ‌شده است. همان‌طور که وقتی ما می‌گوییم کشورهای حوزه نوروز به معنی این نیست که در این کشورها آیین دیگری جز نوروز وجود ندارد بلکه مشخصه بینامتنی و بینافرهنگی در بین آن‌ها نقطه مشترکی به نام نوروز است. در این‌جا هم فارسی به‌عنوان زبانی مشترک میان ملل و اقوامی‌ست که با این زبان آشنا هستند، و این زبان غیر از میراث مشترک، پُلی برای ارتباط با آن‌ها بوده‌است. زیست‌جهان ایرانی منظر یک‌پارچه اما متنوعی دارد که زبان فارسی آیینه این منظر اقلیمی و وحدت در چشم‌انداز تنوع فرهنگی و نسبیت زبانی‌ست.

رشد زبان فارسی محدود به جغرافیای ایران نیست، به ‌همان نسبت، قونیه، دهلی، دوشنبه، بخارا، بلخ و... در رشد و بلوغ آن با زیست‌جهان‌ها و زیست‌آیین‌های مختلف نقش داشته‌اند. همان‌طور که امروز زبان انگلیسی ابزار بیان تجربه ملل مختلف است، زبان فارسی هم زبانی برای بیان زیبایی‌شناسانه، عرفانی و فلسفی اقوام و ملل مختلف به ‌شمار می‌آید.

🎙 #علیرضا_حسن‌زاده
عضو هیئت علمی و رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی میراث فرهنگی
⬅️ خواندن متن کامل گفت‌وگو
🔗 منبع
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
💡 تا چند دهه قبل، در مدارس خانگی و سنتی قونیه، آثار مولانا و سعدی به کودکان آموزش داده‌می‌شد. ... بدون زبان فارسی، در دیپلماسی میراثی هم رابطه ما با کشورهای دیگر چون تاجیکستان، افغانستان، ترکیه، هند، جمهوری آذربایجان و... دچار اختلال می‌شود. بنابراین تضعیف زبان فارسی تنها به وحدت اقوام ایرانی آسیب نمی‌زند که به رابطه ما با حوزه ایران فرهنگی آسیب وارد می‌سازد.

با توجه به رابطه میان‌فرهنگی و میان‌متنی زبان فارسی با سایر زبان‌های ایرانی می‌توان ترجمه خودجوش ادبیات فارسی به زبان اقوام ایرانی چون لری، کردی، گیلکی و غیره را دید. مثال آن شاهنامه گیلکی، بختیاری، لری، کردی و... است. وجود قصه‌های شاهنامه به زبان‌های دیگر ایرانی از این همزیستی حکایت دارد.

در ایران نقالی گیلکی و قصه‌گویی قهوه‌خانه‌ای از #شاهنامه و سایر آثار برجسته ادبیات #فارسی رواج داشته‌است.‌ خودِ من قصه‌های «هفت گنبد» نظامی گنجوی را به زبان گیلکی شنیده‌ام درحالی‌که راویان صدساله آن، قصه را به زبان گیلکی و تالشی به‌عنوان قصه‌ای عامیانه تعریف می‌کردند. یعنی تعامل و رابطه میان‌متنی بین زبان فارسی و سایر زبان‌های ایران و البته موجود در ایران وجود داشته‌است و بین این زبان‌ها دیوار بتنی وجود نداشته‌است. ترانه‌های گیلکی و تالشی چندزبانه‌اند. یعنی شما در یک ترانه فولکلوریک گیلکی و تالشی بندهای فارسی را به شکلی خودجوش می‌بینید. اصولاً اقوام ایرانی چندزبانه بوده‌اند. مثلاً فردی تالشی می‌تواند همزمان به تالشی، گیلکی، فارسی و حتی ترکی صحبت کند. چندزبانگی در ایران پدیده‌ای متأخر نیست. این چندزبانگی در دل قصه‌ها و ترانه‌های فولکلوریک امری خودجوش بوده‌است. ترانه‌های «احمد عاشورپور» که آغازگر خواندن آوازهای محلی و قومی در دهه ۳۰ در رادیوست، به دو زبان فارسی و گیلکی‌اند. این عیناً در فولکلور گیلان هم وجود دارد یعنی از فولکلورِ هزاران‌ساله در خلق ترانه‌های چندزبانه الهام گرفته‌است.‌ در سرتاسر ایران شاعران بزرگی وجود دارند که رشد زبان فارسی را موجب شده‌اند؛ شعرسرایی صائب تبریزی، نظامی گنجوی، حزین لاهیجی، هوشنگ ابتهاج، شهریار، باباطاهر همدانی و بسیاری دیگر به زبان فارسی امری تحمیلی نبوده‌است.

شاعران اقوام ایرانی از زمینه‌های فرهنگی متنوع بوده‌اند، مثل افراشته و شیون فومنی در گیلان. سلسله‌های سیاسی با زمینه قومی چون صفویه و قاجار و غیره زبان فارسی را انتخاب می‌کردند چون این زبان همواره میانجی، و به‌دلیل زمینه مرتبط با تنوع فرهنگی، غنی و قدرتمند بوده و است. «فارسی» زبان یک نژاد نبوده، زبان اقوام و مللی بوده که به‌دنبال خلق میراث مشترک و ارتباط فرهنگی و تمدنی با هم و گفت‌وگو با یکدیگر بوده‌اند. به این دلیل، ادبیات فارسی آیینه یک میراث میان‌فرهنگی‌ست و در آن از میراث روایی اقوام ایرانی تا ملل دیگر را می‌توان یافت، چین، هند و یونان و غیره. این زبان، زبان صلح و تلفیق و ترکیب افق‌های فرهنگی و تمدنی بوده و با گسترش ادبیات فارسی و هنر ایرانی، جلوی گفتمان جنگ را در جهان گرفته‌است. شاهان صفوی و عثمانی به فارسی شعر می‌سرودند. سلسله‌های غیرفارس‌زبان مثل گورکانیان و سلجوقیان در رشد این زبان نقش داشته‌اند. پیوند زبان فارسی با عرفان، نشان‌دهنده قدرت چندصدایی آن است. این شکاف‌هایی که برخی سعی در برجسته کردن آن دارند امری برساخته و تصنعی‌ست و ریشه در یک گفتمان سطحی، سیاست‌زده و غیرعلمی دارد. در این نوع از ادعاها فقدان و غیبت علوم میراثی و هویتی چون مردم‌شناسی، زبان‌شناسی و تاریخ کاملاً برجسته است.

دو جریان غلط در رابطه با این موضوع وجود دارد؛ یکی کسانی‌که جایگاه میان‌قومی و میان‌فرهنگی و ملی زبان فارسی را انکار می‌کنند و دیگری کسانی‌که زبان‌های قومی و محلی ایران را منبع تهدید برای فارسی می‌دانند. هر دو این دیدگاه‌ها به‌دور از نگاهی منصفانه و علمی‌ست.‌ این مرز بسته‌ای که در این دو تفسیر کشیده می‌شود در تضاد با واقعیت‌های تاریخی، کهن و باستانی همزیستیِ زبان‌های ایرانی با هم قرار دارد. زبان‌های محلی و قومی باعث غنای زبان فارسی شده‌اند کمااین‌که برعکس. شکل کاربرد #زبان در ایران و هویت زبانی ایرانیان چندزبانگی به‌عنوان واقعیتی ‌کهن و قدیمی‌ست، یعنی توانایی همزمان صحبت کردن به چند زبان‌. این از گذشته وجود داشته و متأخر نیست. جوامع چندزبانه جوامعی‌اند که در آن‌ها اقوام قدرت تکلم به چند زبان را دارند.

🎙 #علیرضا_حسن‌زاده
رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی میراث فرهنگی
🔗 متن کامل گفت‌وگو
⬅️ بخش نخست گفت‌وگو
#وحدت_در_کثرت
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
💡 زبان فارسی یک زبان میان‌قومی‌ست، پل ارتباط اقوام ایرانی با هم. پل ارتباطی ما با کشورهایی چون افغانستان و تاجیکستان. میراث مشترک ما با هند، ترکیه و غیره. معلوم است که اگر این پل خراب شود چه اتفاقی می‌افتد؛ گسست و شکاف ظاهر می‌شود.‌ شبکه‌هایی مثل بی‌بی‌سی فارسی نماد نگاه‌های علمی و آکادمیک به موضوعات و مسائل نیستند. آن‌ها به‌دنبال تولید گفتمان علمی نیستند. انگیزه اصلی آن‌ها سیاسی‌ست.‌ این شبکه سال گذشته نیز به سراغ #نوروز به‌عنوان نماد باستانی و کهن وحدت ایرانیان رفت و «حاجی فیروز» را نماد برده‌داری اعلام کرد تا منبع مهم همگرایی در فرهنگ ایرانی را تضعیف کرده و به تولید شکاف و ایجاد واگرایی در ایران بپردازند. ما در پژوهشگاه در قالب ۲۰ نشست به آن‌ها پاسخ دادیم. شخص بنده نیز کتاب «وضع آیینی و وضع هنجاری» را در تحلیل آیین‌های ایرانی از سوی انتشارات آمستردام به چاپ رساندم و به اساتید مقیم آمریکا و کانادا که بی‌بی‌سی برای تأیید و طرح فرضیه غلط خود درباره نوروز به سراغ آن‌ها رفته‌بود، علاوه‌بر پاسخ علمی پیشنهاد مناظره در فضای مجازی دادم اما حاضر نشدند چراکه گفتمان آن‌ها سطحی و به دور از مستندات علوم میراثی بود. این بار هم مسئله تقابل زبان فارسی و زبان‌های اقوام ایرانی را مطرح کرده‌اند. این شکاف برساخته است و ربطی به واقعیت تاریخی کشور کهن و باستانی ما ندارد. «هشتگ منوفارسی» بر اساس من/دیگری ساخته شده‌است. این یعنی به‌دنبال دیگری‌سازی از زبان فارسی هستند. این دیگری‌سازی با هدف ایجاد شکاف در همگرایی اقوام ایرانی انجام شده‌است.

این رویکرد آنان با هدف کاهش سرمایه اجتماعی و منابع مهمی است که حافظ یکپارچگی جامعه و اقوام ایرانی چون نوروز و زبان میان‌قومی فارسی و غیره هستند. هدف، تضعیف ایران است. مثلاً مهمان این شبکه، خانمی که فاقد دانش مردم‌شناسی‌ست از تحمیل نوروز به اقوام جنوب ایران در این شبکه می‌گوید. حال آن‌که او نمی‌داند در جنوب ایران نوروز دریایی، صیادی یا خلیج فارس وجود داشته و این عنصر فرهنگی ایرانیان جنوب تا قاره آفریقا هم گسترش یافته‌است. یا آن‌ها از ریشه‌های برده‌داری در ایران می‌گویند. اما فیلم «سیاهان جنوب» اثر فرهاد ورهرام کارگردان و مردم‌شناس برجسته ایران را که فرضیه آن‌ها را نقض می‌کند، نه می‌بینند، نه نمایش می‌دهند و نه معرفی می‌کنند. به نظر می‌رسد هدف آن‌ها سست کردنِ پلِ اتصال، ضربه زدن به یکپارچگی اقوام ایرانی، تمامیت ارضی کشور ایران و ایجاد شکاف میان اقوام است. متنی شدن فرهنگ و زبان‌های قومی و وجود شبکه‌های استانی که زبان آن‌ها قومی و محلی‌ست و امکان انتشار کتاب، فیلم و موسیقی به زبان‌های قومی نشان از چنین اتنوساید و تبعیضی که مطرح می‌کنند، ندارد.

جوک‌های قومی با توجه به رشد جامعه مدنی در ایران نسبت به قبل کاهش فراوان داشته‌است. حال به‌جای جوک‌های قومی که به‌دلیل رشد مدنی و اخلاق شهروندی در میان مردم ایران کاهش یافته، یک امر دیگر را مطرح می‌کنند؛ تقابل زبان‌های قومی و زبان فارسی. این تقابل برساخته و تصنعی‌ست. نهضت جنگل یکی از نهضت‌های مدنی ایران است که اولین بار از حقوق و حق رأی زنان سخن می‌گوید، زبان روزنامه این نهضت فارسی‌ست.

زبان فارسی به‌عنوان زبانی میان‌قومی حافظ هویت همه اقوام ایرانی در طی تاریخ کهن ما بوده‌است. ما در تاریخ خود منابع فراوانی برای درک تنوع فرهنگی داریم. از منشور کورش تا ادبیات عرفانی ایرانی و اسلامی ما. در شرایط بد اقتصادی و شکاف طبقاتی و اقتصادیِ فعلی، ... باید به اقتصاد مناطق مرزی و محروم ایران رسید و مانع از قومی شدن فقر در کشور شد، آن وقت این گفتمان‌های غیرعلمی که تولید می‌کنند، نمی‌تواند منجر به تضعیف اتحاد و یکپارچگی اقوام ایرانی شود.

می‌دانید که مانعی در تاریخ کلاسیک و کهن ما برای مکتوب و متنی شدن زبان‌های اقوام ایرانی وجود نداشته‌است، نسخ خطی به زبان‌های مازندرانی، گیلکی و... شاهد این ادعاست. «دیوان شرفشاه» کتابی خطی به زبان گیلکی‌ست و کتاب «کنزالاسرار» به مازندرانی‌ست. به‌نظرم همزمان باید جوایز حوزه علوم میراثی، هنر و ادبیات بومی را نیز توسعه داد. مهم‌ترین کار برای حفظ زبان‌های قومی و محلی و بومی ما افزایش سرمایه نمادین آن‌ها و نشان دادن همزیستی زبان‌های قومی ما با زبان فارسی‌ست.

🎙 #علیرضا_حسن‌زاده
عضو هیئت علمی و رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی میراث فرهنگی
🔗 متن کامل گفت‌وگو
⬅️ بخش نخست گفت‌وگو ⬅️ بخش دوم گفت‌وگو
#وحدت_در_کثرت
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
💡در حوزه میراث فرهنگی، علوم میراثی و هویتی چون زبان‌شناسی، مردم‌شناسی و باستان‌شناسی باید آگاهی عمومی را افزایش داد. بارها پیام‌هایی از همشهری‌های گیلانیِ خود داشته‌ام که ادعا می‌کردند گیلک‌ها تا قبل از آموزش و پرورش مدرن (قبل از مشروطه) توانایی حرف زدن به فارسی را نداشته‌اند. این ادعا با یافته‌های میدانی مردم‌شناسی کاملاً رد می‌شود. من در سال ۱۳۷۰ تعداد ۴۰ روستای گیلان را زیر پا گذاشتم تا راویان و سرخوانان محلی، قصه‌ها و ترانه‌های دوزبانه فارسی و گیلکی را برایم بخوانند. آن‌ها زبان گیلکی را به‌شکلی ایده‌آل بلد بودند و فارسی را هم به‌خوبی حرف می‌زدند. اگر کسی با نوروزخوانی و اشعار نمایش عروس گل آشنا باشد، می‌داند که بخش عمده‌ای از این سنت‌ها در گیلان، گیلکیِ فارسی بوده و این در دیگر مناطق هم صادق است. در غیاب علوم میراثی در حوزه عمومی، گفتمان‌های سطحی می‌تواند نگاهی سطحی را به‌وجود بیاورد.

فارسی زبانی میان‌قومی‌ست، نه تک‌قومی. زبانی چندصدایی‌ست و نه تک‌صدایی. فارسی یکی از چندصدایی‌ترین زبان‌های دنیاست، به‌دلیل انعکاس و تجمیع زیست‌جهان و زیست‌آیین همه اقوام و ملل منطقه‌، ادبیات عرفانی، این‌که ایران پل شرق و غرب بوده و این‌که با مناطقی که بستر تنوع فرهنگی یا همان کثرت در وحدت بوده، مثل خراسان و قونیه پیوند داشته‌است. وقتی نظریه کمربند زبان فارسی از هند تا آسیای مرکزی و آسیای صغیر مطرح شد، گروهی از روشنفکران قومی به آن اعتراض کردند اما نظریه میان‌قومی و میان‌فرهنگی بودنِ زبان فارسی نظریه یادشده را به‌شکل علمی تبیین، تعریف و اصلاح کرد. این‌که زبان فارسی الهام‌بخش گوته در گفت‌وگوی شرق و غرب می‌شود، همین ویژگی مهم را نشان می‌دهد.

در ایران سیستم غالب ازدواج برون‌گروهی‌ست و مثلاً ترک‌ها، کردها، گیلک‌ها، لرها و غیره با هم ازدواج می‌کنند و خانواده‌های چندزبانه بسیارند. بخش عمده ایرانیان دست‌کم دو زبان و حتی تا چهار یا پنج زبان را می‌توانند صحبت کنند. در جوامع چندزبانه، یک زبان ملی مادری و میانجی یا Lingua franca و یک زبان قومیِ مادری داریم. اما این با زبانی مثل انگلیسی یا فرانسوی به‌عنوان زبان میانجی متفاوت است. چون فارسی ریشه‌ای تاریخی و بسیار کهن دارد و بُعد تمدنی، فرهنگی و میراثی آن در طی تاریخ قوی بوده فقط زبانی میانجی نیست، بلکه میراثی مشترک است. بنابراین تلاش در ایجاد تقابل و دوقطبی میان فارسی و زبان‌های دیگر اقوام ایرانی با واقعیت تاریخی و فرهنگی همزیستی این زبان‌ها در تضاد آشکار است. عیب دانستن لهجه مسئله تاریخی ما نیست، مسئله متأخر سیستم بوروکراتیک در زمان شکل‌گیری مدرنیزاسیون و مثلاً ظهور فیلمفارسی است.

بین زبان‌های ایرانی با فارسی رابطه‌ای گفت‌وگویی وجود داشته‌است. «مختوم‌قلی فراغی» که به او لقب فردوسی ادبیات ترکمنی داده‌اند، تحت تأثیر ادبیات فارسی قرار دارد و حافظ و خیام را می‌ستاید. این در مورد «شرفشاه گیلانی»، «امیر پازواری مازندرانی» و «مولوی کُرد» هم صدق می‌کند. مختوم‌قلی از نظامی تأثیر می‌گیرد و این رابطه میان‌متنی زبان فارسی و ترکمنی را نشان می‌دهد. اصولاً کارکرد اصلی زبان ایجاد ارتباط است و زبان فارسی در طی قرون طولانی فضای مفاهمه را میان اقوام ایرانی به‌وجود آورده، همواره در برابر خشونت قرار داشته و پیام‌آور صلح بوده‌است. ما بدون زبان فارسی بخش مهمی از این مفاهمه را از دست می‌دهیم.

‌ما ارزش‌های چندزبانگی را توضیح نداده‌ایم. مهم‌ترین کار برای حفظ زبان‌های قومی، محلی و بومی افزایش سرمایه نمادین آن‌ها و نشان دادن همزیستی زبان‌های قومی ما با زبان فارسی‌ست. یکی از این راه‌ها ایجاد جایزه‌های معتبر ادبی برای زبان‌های ایرانی‌ست. لازم است در تقویم‌مان برای شاعران ایرانی چون شهریار، مختوم‌قلی، امیر پازواری، شرفشاه و غیره که نماد وحدت اقوام‌اند روز بزرگداشتی در سطح ملی تعیین شود. جایزه مهرگان ادب به رمان‌ها و داستان‌هایی که به زبان اقوام ایرانی نوشته می‌شود، اختصاص می‌یابد. جوایز آل‌احمد، واو، احمد محمود، گلشیری و غیره هم می‌توانند این کار را انجام دهند. یونسکو باید زبان‌های اقوام ایرانی را در لیست میراث مکتوب ثبت کند. صدها عنصر میراث ناملموس که عناصری به زبان‌های کردی، گیلکی، ترکی، بلوچی، ترکمنی، عربی و غیره‌اند به‌عنوان گنجینه میراث ناملموس کشور ما بدون هیچ‌گونه تبعیضی از سوی مدیریت ثبت معاونت میراث فرهنگی ثبت شده‌است. این اقدام ارزشمندی‌ست. جایزه شهریار می‌تواند برای شعر اقوام ایرانی اختصاص یابد و جایزه نظامی گنجوی برای ادبیات ایران از فارسی تا سایر زبان‌های اقوام ایرانی که الهام‌بخش صلح و وحدت باشد.

🎙 #علیرضا_حسن‌زاده
عضو هیئت علمی و رئیس پژوهشکده مردم‌شناسی میراث فرهنگی
🔗 متن کامل
⬅️ بخش ۱ ⬅️ بخش ۲ ⬅️ بخش ۳
#وحدت_در_کثرت
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
سخنرانی هویت ملی و بنیادهای آن
شاهرخ مسکوب
⭕️ هویت ملی و بنیادهای آن
سخنرانی #شاهرخ_مسکوب
انجمن فرهنگی ایرانیان مقیم اتریش - ۱۹۹۸
منبع و مطالب بیشتر درباره مسکوب
ایران‌شناس، شاهنامه‌پژوه و نویسنده برجسته
(۲۰ دی ۱۳۰۲/بابل – ۲۳ فروردین ۱۳۸۴/پاریس)
نسخه کامل‌تر
#ایده_ایران #ایران‌دوستی
#هویت #ملی‌گرایی #زبان #فارسی #شعر
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
ایدئولوژی که حاکم شد، تاریخ به محاق می‌رود. تاریخ این سرزمین حکایت تکثرهایی است که همواره با نخی ظریف به هم وصل بوده‌اند. زیستن در سنت با خودآگاهی به سنت متفاوت است. دومی است که امری مدرن است، امری مستلزم نگاه ناظر، مستلزم "تحلیل"، شکافتن مفاهیم، تجزیه مفهوم برای تسلط بر آن.

اقوام و ساکنان این سرزمین در طی سالیان دارای ریشه‌های مشترکی با یکدیگر بوده‌اند، بی‌آنکه این اشتراک را به مثابه امری نیازمند تحلیل بدانند. نظامی گنجوی از قفقاز ایران را "دل عالم" می‌دانست و منظومه‌هایش داستان‌های ایرانشهر بود. حکیم بزرگ توس از خراسان احیاکننده تاریخ آرزوشده ایرانیان بود تا بعدها با نبوغ سهروردی حماسه‌ پهلوانی ایرانی با تبدیل به حماسه عرفانی و بعدتر در نظام معنایی اشعار حافظ با درونی شدن تداوم یابد و در تمامی این مسیر زبان فارسی نقشی محوری داشته؛ نقش پیوند دهنده ظریف تکثرهایی که به میانجی این زبان خود را دارای ریشه‌های مشترک می‌دانستند، بی آنکه این اشتراک را امری غیرطبیعی بدانند.

ایدئولوژی، نفی‌کننده تاریخ است. تاریخ، در میان کثرت‌ها، "وحدت طبیعی" را می‌جوید و ایدئولوژی "تمامیت تحمیلی" را؛ هنجارهای دفعی و یکسان‌ساز که می‌خواهند همه تکثرها را در ارزش پایه خود مستحیل کنند. اینجا و به یمن این محیط آلوده است که موریانه‌های جونده وحدت تاریخی هم سر و کله‌شان پیدا می‌شود. "ملیت"ها جعل می‌شوند و عاشقان واسازی در محیط ضد سیاست و ایدئولوژی‌زده حق‌های ابداعی‌شان را برای خستگان از تمامیت‌خواهی به ارمغان می‌آورند. زبان میانجی فرهنگی به زبان قومی موسوم به "فارس" تبدیل می‌شود و با پریدن از تاریخ، این گونه وانمود می‌شود که ایران کشوری است حاصل معاهده به هم پیوستن چند ملیت (منظورشان واحد سیاسی است) گوناگون، پس باید معاهده را از نو نوشت! برزخ کنونی ما، فرهنگ و تاریخ در محاصره ایدئولوژی و واسازی.

✍🏼 #علیرضا_نداف
منبع: فیسبوک نویسنده
#ریشه‌های_مشترک #وحدت_در_کثرت
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
در «جریان» باشید.
@Jaryaann
Forwarded from جریانـ
💡... زبان فارسی دو ويژگی عمده تاريخی دارد:

يکی اينکه زبان فرهنگ است؛ يکی از کهن‌ترين زبان‌های زنده دنياست که ده‌ها هزار کتاب و قطعات نثر و نظم با استفاده از آن نوشته و سروده شده است. زبان ارتباط فرهنگی و تمدنی ما با تعدادی از همسايگان امروزی ماست. فارسی‌‌زبان صرفاً فارسی‌دانان نيست؛ چه در آن صورت تعدادی از ايران‌شناسان خارجی را هم بايد فارسی‌زبان به معنای فارسی‌دان دانست. خير. فارسی‌زبان يعنی کسی که فارسی زبان تجربه زيسته فرهنگی اوست؛ عامل ارتباط با تاريخ و فرهنگش؛ فارغ از اينکه زبان مادری‌اش چيست؛ چه بسياری از کسانی که در رشد و اعتلای اين زبان در طی قرن‌های گذشته مساهمت داشته‌اند کسانی بودند که شايد زبان مادری‌شان غير‌فارسی بود اما همان‌ها زبان فارسی را به عنوان زبان فرهنگ و زبان مکتوب خود زيسته بودند. ...

نکته دوم: با اين وصف زبان فارسی يک ويژگی مهم ديگر دارد: زبان فارسی زبان يک قوم نيست. زبان يک ملت است. زبان «ايرانشهر» است. زبانی است ريشه گرفته در تاريخ يک سرزمين با چند هزار سال تاریخ که هويت پيوسته و تاريخی و فرهنگی خود را حفظ کرده و اين زبان را در مراحل مختلف خود متحول کرده و اينک هزار و اندی سال است که در شکل فارسی کنونی آن در ادبيات و فرهنگ و زندگی مردمان اين سرزمين زیست کرده. همه ايرانيان در طول تاريخ اين هويت را با يکديگر و در کنار هم شکل داده اند؛ به عنوان يک ملت. اين مليت مفهومی تاريخی/فرهنگی دارد. ربطی به دولت-ملت‌های مدرن ندارد. مفهومی نيست که با يک تصميم سياسی و يا با اراده‌ای قاهره در لحظه‌ای از تاريخ اين سرزمين شکل گرفته باشد. هويتی است سيال و تاريخی که در عين وحدت خود ضامن حضور کثرت‌هاست: وحدت در عين کثرت و کثرت در عين وحدت. اين است ويژگی ايرانشهری که در تاريخ می‌شناسيم. نه اين مليت و نه اين زبان بر ساکنان اين سرزمين هيچگاه تحميل نشده است. تحميلی قومی نيست. اساساً زبان فارسی زبانی قومی نيست چرا که فارس و فارسی يک قوميت نيست. همه ساکنان اين سرزمين از چند هزار سال پيش به اين سو ايرانی‌اند با همه تنوع‌هايشان و زبان مشترک فرهنگی همه سازندگان اين سرزمين و اين فرهنگ و اين تمدن زبان فارسی است؛ زبانی که با آن فرهنگ و تمدن چند هزار ساله خود را منتقل کرده‌اند و متحول کرده‌اند. با اين تحول زبان فارسی هم متحول شده و از زبان‌های قديم آن به زبان فارسی دوره اسلامی رسیده است. ما در ايران تنها زبان فارسی نداريم. هيچ‌گاه تنها زبان فارسی نداشته‌ايم. سياهه نام‌های زبان‌ها و لهجه‌های ايرانی سياهه بلندی است. همه اين زبان‌ها و لهجه‌ها در طول تاریخ برای خود فرهنگ شفاهی و مکتوب داشته و دارند اما همه آنها در عين حال خادم زبان فارسی در تحول تاريخی‌اش بوده‌اند؛ زبان فرهنگ ملی و دینی اين سرزمين.

✍🏼 حسن انصاری
(عضو هیئت علمی مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون)
منبع
#ایده_ایران #وحدت_در_کثرت #ایران_فرهنگی
#پارسی_میراث_همه_ایرانیان
🗓 ۲۵ اردیبهشت‌ماه
روز بزرگداشت #فردوسی و پاسداشت زبان #فارسی
در «جریان» باشید.
@Jaryaann