به‌سوی تمدن نوین اسلامی
341 subscribers
972 photos
122 videos
38 files
1.91K links
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
Download Telegram
💠بسمِ‌الله‌ِ‌الرَّحمن‌الرَّحیم💠

🔻#پاورقی
🔻#تمدن_اسلامی‌
🔻#جستارهای_نظری

⭕️مفهوم‌شناسی تمدن در منظر فلسفه تاریخ(8)
🔻از بوزینه تا حیوان ابزارساز!؟
#فلسفه_تاریخ_لیبرالیسم(1)

🔸توصیف دیگری که از تاریخ وجود دارد و می‌توان این تحلیل را مبنای #تفکرات_لیبرالیستی دانست، خط سیری است که انسان نخستین را تا انسان ابزارساز توصیف می‌کند. در این نگرش، تحول تاریخ از یک زندگی بدوی، ابتدایی و حیوانی شروع گشته و به سوی رفاه، آرامش و یک زندگی صنعتی مملو از ابزارآلات منجر می‌شود. به همین دلیل، فلسفه‌هایی که امروز درباره انسان نوشته می‌شود، آدمی را #حیوان_پیشرفته و #ابزارساز معرفی می‌کنند. مثلاً «#نیچه» می‌گوید انسان ابر حیوان است. «#هابز» انسان را گرگ انسان می‌داند، «#دورکیم» می‌گوید انسان حیوان اجتماعی هست. «#اشتراوس» می‌گوید انسان حیوان سخن‌گوست. فلسفه‌های اصالت لذت می‌گویند انسان، حیوان لذتجو است. این تعابیر در سراسر گفتارهای اندیشمندان مدرن وجود دارد و مبنای عمل اجتماعی و هدفگذاری #تمدن_غربی است.
#ادامه_دارد...

🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمد‌حسین. جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی. قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 40و41.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
#پاورقی/جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی(32)

🔻#تمدن_اسلامی‌
🔻#جستارهای_نظری

⭕️فصل دوم/منظومه مفاهیم و شبکه عناصر تمدنی(15)
✔️۱- دقت مفهومی به «تمدن» با پسوند «اسلامی»


🔸#هیدگر متفکررا صرفاً فیلسوف نمی‌داند، بلکه شاعران و هنرمندان را به تفکر نزدیک‌‌ترمی‌بیند. به‌جای فلسفه لفظ #اندیشیدن را می‌گذارد. شاعر را هم کسی نمی‌‌داند که نظم می‌سراید بلکه کسی که به #ندای_حقیقت گوش می‌دهد. حقیقت و وجودی که هیدگرازآن سخن می‌گوید، شاید عهد آدمی در عالم و وضع انسان در تاریخ باشد. عهدی که نسبتی با #حقیقت و موضعی در برابر وجود را بر ملاء می‌کند.

🔸حال پرسش اساسی این بحث ، توجه به مفهوم #تمدن_اسلامی است. در صورتی که تمدن را لفظی ترجمه شده از civilization بدانیم، بی‌شک این ترجمه و به کارگیری آن در بستر #فرهنگ_دینی اشتباه و از سر ساده انگاری خواهد بود. مفهوم (سیویلیزیشن)، لفظی است که در #پشتوانه‌های_معنایی خود، درکی از عالم و آدم و فهمی از #فلسفه_تاریخ را پنهان دارد.

🔸در این درک بنیادین، #هستی و #انسان در ابعاد کالبدی و ظاهری‌اش خلاصه می‌شوند و نسل آدمی، از جهش ژنتیکی و ظهور انسان نئاندرتال تا به امروز، یک #حرکت_تکاملی در ابعاد مادی و حیوانی بوده است. گرایش‌هایی که در میمون دیده می‌شود، در آدمی تکامل یافته و حیوانیت او، شدت گرفته است. برای همین است که #نیچه، انسان را «اَبَر حیوان» خطاب کرده است.

🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمد‌حسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 58 و 59

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
هایدگر: تمدن غرب منتظر است تا خدایی بیایید و کاری بکند!

⭕️مباحث تمدن‌زایی شیعه(54)
🔻#گزیده‌ی_کتاب
🔻#تمدن‌زایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده

🔸«#هایدگر» در مصاحبه‌اش با روزنامه‌ی اشپیگل می‌گوید: این مصاحبه‌ام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او می‌پرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، می‌گوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: به‌چه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمی‌گوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر می‌گفت: «آن خدا کاری بکند»، جمله‌اش خبر از فکر بزرگ او نمی‌داد، چون می‌داند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که این‌ها متوجه خدای واقعی که در زندگی‌شان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را می‌شناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفته‌اند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای این‌ها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل می‌شوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوج می‌شود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامه‌نگار همین را می‌گفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامه‌های کارشناسان، ولی نمی‌داند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف می‌کند.

🔸از این جهت جمله‌ی هایدگر جمله‌ی عالمانه‌ای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب می‌گوید من می‌دانم از این خدایی که شما از آن سخن می‌گویید، هیچ‌کاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمی‌آید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» می‌گوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمة‌الله‌علیه» می‌گوید: «خدای پس‌فردا»، خدای فردا نه، خدای پس‌فردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانه‌ای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را می‌بینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمی‌بینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پس‌فردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمی‌کند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر می‌شود که می‌فهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایه‌ی سیاهش را بر اندیشه‌ی انسان‌ها می‌اندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افق‌های ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش می‌گشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن می‌گوید می‌خواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی می‌فهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق می‌بینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.

🔹#منبع:
کتاب تمدن‌زایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
به‌سوی تمدن نوین اسلامی
💢درس‌گفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(7) 🔻اثرگذاری و فراگیری دو عنصر کلیدی در خصوص تمدن‌های برجسته (2) #درس‌گفتارها #گزیده‌ی_کتاب #فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی #حجت‌الاسلام_دکتر_رضا_غلامی 🔸از طرفی، بعضی دیگر مانند هابز، مؤلفه اصلی در شکل‌گیری تمدن‌های برجسته،…
💢درس‌گفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(8)

🔻اشکال تلقى فاکت از تمدن و نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب

#درس‌گفتارها
#گزیده‌ی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجت‌الاسلام_دکتر_رضا_غلامی


🔸اشکال تلقى فاکت از تمدن
بحث دیگر مهم، تلقى «#فاکت» از تمدن است که در کلام امثال #فرانسوا_گیزو قابل مشاهده است. گیزو تأکید می‌کند که «تمدن، فاکتی است همچون دیگر فاکت‌ها». دقت فرمایید، وقتی تمدن را فاکت در نظر گرفتیم، عملاً وجه متافیزیکی و الهی آن را منتفی دانسته‌ایم. در این صورت، حتی در بعد فیزیکی هم تا می‌توانیم تمدن را در ساحت فنی توسعه می‌دهیم تا امکان اندازه‌گیری و پیش‌بینی تمدن را از دست ندهیم؛ از این‌رو، در این تلقی از تمدن، فکر و فرهنگ در حاشیه است و اگر هم حضور داشته باشد، فرم بر محتوا غلبه دارد.

🔸نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب
شاید از همین نقطه بتوانیم به بحث‌های #ضد_تمدنی در خود غرب هم توجه کنیم، بحث‌هایی که به ویژه در نگاه روشنفکران آلمانی از اوایل قرن نوزده میلادی بروز و ظهور پیدا کرده است؛ در واقع، مبدأ رویکردهای ضد تمدنی را عمدتاً باید در نقد تلقی صرف مادی انگارانه از تمدن جست‌وجو کرد و چه بسا بحث #هگل در تبیین رابطه فرهنگ و تمدن و مترادف دانستن فرهنگ و تمدن، ریشه در همین نقدها داشته باشد. حتی #فروید تعبیری دارد که می گوید: «من از جدا کردن فرهنگ و تمدن بیزارم».

🔸از دیگر کسانی که در این زمینه اظهارنظر صریح دارند، #توماس_مان است که در زمان دریافت جایزه نوبل ادبی در سال ۱۹۲۹ میلادی می گوید: «فرهنگ مساوی معنویت است، اما تمدن یعنی ماشین وارگی». برای #نیچه، تمدن چیزی نیست جز تحمیل نظم، سرکوب و تقلیل فرد انسانی. نیچه در جایی می‌گوید: «نقاط اوج فرهنگ و تمدن از هم فاصله دارد؛ نباید در گرداب تضادی که بین فرهنگ و تمدن برپا است، گمراه شد. شکوهمندترین بزنگاه‌های فرهنگ. اگر از نظر اخلاقی بگوییم . در زمانه‌های فساد بوده است نه آن دوره‌های مکرری که در آن انسان‌ها داوطلبانه یا به زور، چون حیوانات رام می‌شوند و اصطلاحاً به آن تمدن می‌گویند. این دوران، برای بلندترین روح‌ها و سخت‌ترین جان‌ها تحمل ناپذیر است. تمدن در مجموع، خواهان چیزی است متفاوت از آنچه فرهنگ می‌پرود؛ چه بسا عکس آن است».
#ادامه_دارد...

🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درس‌گفتارهایی از حجت‌الاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 28 و 29.

ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
به‌سوی تمدن نوین اسلامی
💢درس‌گفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(8) 🔻اشکال تلقى فاکت از تمدن و نگاهی به رویکرد ضد تمدنی در غرب #درس‌گفتارها #گزیده‌ی_کتاب #فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی #حجت‌الاسلام_دکتر_رضا_غلامی 🔸اشکال تلقى فاکت از تمدن بحث دیگر مهم، تلقى «#فاکت» از تمدن است که در کلام…
💢درس‌گفتارهای فلسفه تمدن نوین اسلامی(9)

🔻فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن

#درس‌گفتارها
#گزیده‌ی_کتاب
#فلسفه_تمدن_نوین_اسلامی
#حجت‌الاسلام_دکتر_رضا_غلامی

🔸فهم نادرست نیچه از فرهنگ و نسبت آن با تمدن
البته من نقدهای جدی روی این حرف‌ها دارم اما هدف از خواندن این مطلب برای شما این بود که اجمالاً بدانید جریان ضد‌تمدنی در خود غرب چه می‌گوید. در سخنِ #نیچه، روی چند چیز تکیه شده است: اول، بر روی فردگرایی و اینکه هیچ چیز نباید آن را تحت‌الشعاع قرار دهد؛ ثانياً، بر روی نقش و سهم هنر، ادبیات، نقاشی، شعر و اندیشه‌های فلسفی که جنبه‌های انسانی بشر را بروز و ظهور می‌بخشد. واقعیت این است که #فردگرایی به قیمت قربانی کردن جامعه برای تأمین آزادی‌ها و منافع اقلیتی که به دلیل بهره‌مندی از ثروت، خود را طبقه برتر در جامعه محسوب می‌کنند هیچ توجیهی ندارد. در نقطه مقابل، #جامعه‌گرایی به مفهوم حذف شدن فرد انسانی و هضم کامل آن در جامعه نیز حتماً با آنچه آزادی و عدالت اقتضا می‌کند، منافات دارد؛ از این رو، در نگاه اسلام، فرد و جامعه هر دو محترم‌اند و هر دو به وسیله عدالت به هم می‌رسند. از طرف دیگر، گرچه هنر، ادبیات و اندیشه‌های فلسفی می‌تواند زمینه بروز و ظهور جلوه‌های خاص انسانی را فراهم کند، همین هنر، ادبیات و اندیشه‌های فلسفی می‌تواند در مادی‌ترین شکل ممکن، انسان را از عمق و حقیقت وجودش غافل کرده و به یک حیوان انسان‌نما تقلیل دهد؛ بنابراین، این گونه نیست که فرهنگ به معنای آنچه امثالِ نیچه آن را توصیف می‌کنند، بتواند ذیل جهان‌بینی‌های الحادی خود را از آنچه آنها آن را #مادی‌زدگی یا #ماشین‌وارگی می‌خوانند، خلاص کند بلکه می‌تواند به جاده صاف‌کن و تسهیل‌گر پروژه‌های بزرگ مادی‌گرا مبدل شود.

🔸با این وجود، نقد اساسی من به حرف نیچه درباره فرهنگ به آنجا برمی‌گردد که او شکوهمندترین بزنگاه‌های فرهنگ را در زمانه‌های فساد معرفی می‌کند. معلوم نیست نیچه این انحصار را از کجا آورده‌است؟ آیا تاریخ این را تأیید می‌کند؟ در نقطه مقابل سخن نیچه، تاریخ مملوّ از شکوهمندترین بزنگاه‌های فرهنگ است که در شرایط فقدان فساد شکل گرفته و قهرمانان این بزنگاه‌ها، نه تنها خود از هرگونه آلودگی و فساد مبرّا هستند از شرایط پاک وسالم جامعه در جهت رشد خود بهره‌ها برده‌اند؛ از این رو، نه تنها انحصار قابل قبول نیست، بی‌تفاوتی در برابر مفاسد اجتماعی نیز موجه نیست. با این حال، باید گفت اصولاً ابتلائات و آزمون‌های بزرگ و پیچیده در دنیا، که یک طرف آن شیطان و دعوت‌های شیطانی قرار دارد، از راه‌های کلیدی برای رشد و تعالی انسان محسوب می‌شود. ضمناً این مطلب را نیز متذکر می‌شوم که ما #فرهنگ را (با تعریف حقیقی‌اش) با #تمدن (به معنای درستش) قابل جمع می‌دانیم و این گونه نیست که پذیرش تمدن را لزوماً به منزله کنار گذاشتن فرهنگ تلقی کنیم که بحث آن مفصل است. با این حال، آنچه مسلم است، بحث #هویت_فردی و سرنوشت آن در تمدن بحث مهمی است که باید در جای خود به آن پرداخت؛ در واقع، در بسیاری از تمدن‌ها، هویت‌های فردی قربانی همگرایی می‌شود و این خود در تضعیف فرهنگ و اندیشه مؤثر است.
#ادامه_دارد...

🔹منبع:
کتابِ "فلسفه تمدن نوین اسلامی"
درس‌گفتارهایی از حجت‌الاسلام دکتر رضا غلامی
صفحه 29 و 30.

ا—--------------------------—ا
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
💢 هایدگر: تمدن غرب منتظر است تا خدایی بیایید و کاری بکند!

#گزیده‌ی_کتاب
#تمدن‌زایی_شیعه
#استاد_اصغر_طاهرزاده

🔸#هایدگر در مصاحبه‌اش با روزنامه‌ی اشپیگل می‌گوید: این مصاحبه‌ام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او می‌پرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، می‌گوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: به‌چه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمی‌گوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر می‌گفت: «آن خدا کاری بکند»، جمله‌اش خبر از فکر بزرگ او نمی‌داد، چون می‌داند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که این‌ها متوجه خدای واقعی که در زندگی‌شان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را می‌شناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفته‌اند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای این‌ها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل می‌شوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوج می‌شود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامه‌نگار همین را می‌گفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامه‌های کارشناسان، ولی نمی‌داند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف می‌کند.

🔸از این جهت جمله‌ی هایدگر جمله‌ی عالمانه‌ای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب می‌گوید من می‌دانم از این خدایی که شما از آن سخن می‌گویید، هیچ‌کاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمی‌آید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» می‌گوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمة‌الله‌علیه» می‌گوید: «خدای پس‌فردا»، خدای فردا نه، خدای پس‌فردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانه‌ای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را می‌بینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمی‌بینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پس‌فردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمی‌کند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر می‌شود که می‌فهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایه‌ی سیاهش را بر اندیشه‌ی انسان‌ها می‌اندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افق‌های ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش می‌گشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن می‌گوید می‌خواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی می‌فهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق می‌بینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.

🔹#منبع:
کتاب تمدن‌زایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami