به‌سوی تمدن نوین اسلامی
341 subscribers
972 photos
122 videos
38 files
1.91K links
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
Download Telegram
💠بسمِ‌الله‌ِ‌الرَّحمن‌الرَّحیم💠

🔻#تمدن_برتر

⭕️وضع‌ شناسی تمدن ‌اسلامی(3)

🔸ما تمدنی کُهن هستیم و چون تمدن ما در #سنت_ما ریشه دارد و سنت ما برخلاف #سنت_غربی، از بین نرفته و هنوز درختی است که ثمره می‌دهد، چنین چیزی را آن‌ها [غربی‌ها] نمی‌توانند باور کنند. #باور_مذهبی در کشورهای شرقی، مثل کشورهای غربی نیست. البته عواملی بوده‌اند که باعث شده‌اند ثمردهی #تمدن_اسلامی در مقاطع مختلف تاریخ یکسان و یک شکل نباشد. حالا این نگاه و تصویر از تمدن اسلامی را بخواهیم با کلیت #تمدن_غرب مقایسه کنیم، اشکالی ندارد.

🔸از این زاویه که نگاه می‌کنیم، تازه تمدن غربی #آسیب‌شناسی می‌شود. یکی از آسیب‌های جدی تمدن غرب که در بین خود غربی‌ها، امثال #هایدگر هم متوجه آن هستند، این است که این تمدن به هرحال مدت‌هاست #نشاط خود را از دست داده و مثل قرن هجدهم و #دوره‌ی_روشنگری دیگر آن شعارهای مطلق خودش را نمی‌تواند به دنیا عرضه کند. امروز پای رفتن #تمدن_غربی سست‌تر و نشاط آن کمتر شده است.

🔹#دکتر_موسی_نجفی
کتاب تمدن برتر: نظریه تمدنی بیداری اسلامی و طرح عالم دینی/ انتشارات آرما – اصفهان/ ص 61 و 62

ا—----------------------------------—ا

@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
هایدگر: تمدن غرب منتظر است تا خدایی بیایید و کاری بکند!

⭕️مباحث تمدن‌زایی شیعه(54)
🔻#گزیده‌ی_کتاب
🔻#تمدن‌زایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده

🔸«#هایدگر» در مصاحبه‌اش با روزنامه‌ی اشپیگل می‌گوید: این مصاحبه‌ام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او می‌پرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، می‌گوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: به‌چه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمی‌گوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر می‌گفت: «آن خدا کاری بکند»، جمله‌اش خبر از فکر بزرگ او نمی‌داد، چون می‌داند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که این‌ها متوجه خدای واقعی که در زندگی‌شان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را می‌شناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفته‌اند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای این‌ها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل می‌شوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوج می‌شود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامه‌نگار همین را می‌گفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامه‌های کارشناسان، ولی نمی‌داند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف می‌کند.

🔸از این جهت جمله‌ی هایدگر جمله‌ی عالمانه‌ای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب می‌گوید من می‌دانم از این خدایی که شما از آن سخن می‌گویید، هیچ‌کاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمی‌آید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» می‌گوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمة‌الله‌علیه» می‌گوید: «خدای پس‌فردا»، خدای فردا نه، خدای پس‌فردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانه‌ای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را می‌بینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمی‌بینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پس‌فردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمی‌کند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر می‌شود که می‌فهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایه‌ی سیاهش را بر اندیشه‌ی انسان‌ها می‌اندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افق‌های ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش می‌گشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن می‌گوید می‌خواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی می‌فهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق می‌بینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.

🔹#منبع:
کتاب تمدن‌زایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
خدای پس‌فردا، خدای حضوری و فعال است، نه خدای حصولی متکلمین!

⭕️مباحث تمدن‌زایی شیعه(56)
🔻#گزیده‌ی_کتاب
🔻#تمدن‌زایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده

🔸به این جمله دقت کنید که: خدای پس‌فردا چه خدایی است؟ خدای #عالم_بقیة‌الله، خدای حضوری و فعال است و نه خدای حصولی که متکلمین بخواهند او را اثبات کنند، و بدانید در آینده‌ی جهان چنین خدایی نقش آفرین است، که به تعبیر‌ی می‌توان گفت؛ آن خدا، #خدای_خمینی «رحمة‌الله‌علیه» است. بعضی از غربی‌ها رسیده‌اند به این که با #ولایت_فقیه می‌شود آینده‌ی جهان را نجات داد. اگر شما بروید در دانشگاه‌های آلمان بگویید این تئوری چطور است؛ که «یک کارشناس کشف حکم خدا بیاید جامعه را ادارد کند»؟ می‌گویند خوب است، می‌گویید ما توان تحقق چنین برنامه‌ای را داریم، می‌گویند نمی‌شود. چون شرایط تحقق ولایت فقیه در آن فرهنگ از بین رفته است - چه در روش و چه در محتوا - ما هنوز - به جهت روح غربی حاکم بر زمانه - در اصل معنای #حکومت_اسلامی به معنای واقعی‌اش، که ولی فقیه، نائب یک امام زنده است، مانده‌ایم. لااقل سعی کنیم مانند امثال #دکتر_فردید جایگاه دینی و تاریخی ولایت فقیه را بشناسیم.

🔸هنوز افراد مذهبی معنی ولایت فقیه را که می‌خواهد #تمدن_آینده را بسازد، به اندازه‌ای که زمانه اجازه می‌دهد، نمی‌شناسند، چون #روح تاریخی و حضوری قضیه - همان روح بسیجی‌های جبهه و جنگ - برایمان روشن نیست. امثال #هایدگر می‌دانند روح آینده منتظر یک فضای حضوری است که خدای خمینی «رحمة‌الله‌علیه» آن را به صحنه می‌آورد. او منتظر امثال #امام_خمینی «رحمة‌الله‌علیه» است ولی بعضی‌ها فکر می‌کنند حضور حضرت روح‌الله «رحمة‌الله‌علیه» یک چیز عادی در کنار بقیه‌ی حادثه‌های زماده است! دکتر فردید می‌گوید من آینده را فقط به امید #بسیجیان، روشن می‌دانم. وقتی که این جمله را می‌گوید، مجامع علمی او را حذف میکنند. اما او دیگر این طوری شده‌است، چون #اسلام حضوری متعلق به روح حضرت بقیةالله‌الاعظم (ع) را در #انقلاب_اسلامی شناخته و به همین جهت هم در سال‌های ۶۵ یا ۶۶ به خطبه‌های نماز جمعه‌ی #آقای_هاشمی که برای جهان غرب یک نوع ترقی قائل است اشکال می‌کند.
#ادامه_دارد...

🔹#منبع:
کتاب تمدن‌زایی شیعه، ص 63 و 64؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
به‌سوی تمدن نوین اسلامی
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (113) ⭕️فصل سوم/فاصله جامعه‌سازی تا تمدن‌زایی 🔻جایگاه اراده آدمی در زایش‌های تمدنی (6) #پاورقی #تمدن_اسلامی‌ #جستارهای_نظری 🔸۳- ۲) رویکرد انسجام گرایانه ساختارگرایی در سده اخیر، مقبولیت فراوانی در میان مجامع علمی جهان…
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (114)

⭕️فصل سوم/فاصله جامعه‌سازی تا تمدن‌زایی

🔻جایگاه اراده آدمی در زایش‌های تمدنی (7)

#پاورقی
#تمدن_اسلامی‌
#جستارهای_نظری

🔸تفسیرگرایی دوشاخه شد که یک شاخه آن، رویکردهای فردگرایانه به خود گرفت و روان‌شناسی را توسعه بخشید. شاخه دیگر، بر جوامع و #قواعد_فرهنگی تأکید کرد و جامعه‌شناسی تفسیری را ایجاد کرد. در این نگرش، ارادۀ انسان‌ها واقعیت را می‌سازند و دانشمند علوم تجربی و انسانی، کاشف حقایق نیست، بلکه کاشف قواعد خودساخته انسانی است. تماس با واقعیت از منظرهای مختلفی ممکن است و دانشمند، وظیفه‌ای جز کشف فرآیند معنابخشی انسان‌ها به واقعیت را ندارد. بنابراین، دانشمند علوم طبیعی، با پیش‌فرض‌های فرهنگی به سراغ طبیعت رفته و هریک، تفسیری نسبت به هستی به دست می‌دهند. دانشمند علوم اجتماعی وظیفه درک این معنابخشی را دارد. بنابراین، انسان‌ها موجوداتی فرهنگی‌اند و به تبع آن، علم امری فرهنگی و تاریخی بوده و مبنای مستقلی ندارد. انسان لیوانی است که فرهنگ و تاریخ او را پر کرده است و ارادۀ او، در دل اراده جمعی و حرکت تاریخی محو می‌شود. تمدنی که در این دیدگاه ترسیم می‌شود، خارج از کنترل افراد و بیرون از قوانین علمی ایجاد می‌شود.

🔸در واقع، جامعه در حرکت غیرقابل پیش بینی‌اش، به شکوفایی تمدنی می‌رسد و ترسیم افق مورد نظر، امکان‌پذیر نیست. تاریخ همگان را با خود می‌برد و اراده‌های فردی در فرهنگ و تاریخ هضم خواهد شد. هر جامعه متناسب با بوم و فرهنگ خویش حرکت می‌کند و #تمدن و علمی متناسب با خویش می‌سازد. اما باید دقت کرد که این #تمدن‌ها، ساختنی نیست، بلکه تمدن‌ها در فرآیند تاریخ خود به خود ظاهر می‌شوند. اراده‌گرایی و سوبژکتیویسم که سراسر تاریخ غربی را فراگرفته، خروج انسان از حقیقت را رقم زده است. حرف #هایدگر این است که انسان باید انکشاف امر متعالی دهد نه این که خود را سازنده و خالق بداند. این دیدگاه، لطمه سنگینی بر مبناگروی زد و جهان غربی را دچار اندیشه‌های #پست‌مدرن نمود. در تفکر پست‌مدرن، هیچ مبنایی برای تکیه و اعتماد وجود ندارد. انسان در برابر حرکت تاریخ، موجودی مسلوب‌الاراده است و هیچ امیدی به خارج شدن از تحمیل‌های تاریخی نیست.
#ادامه_دارد...

🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمد‌حسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 123 و 124.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
💢 هایدگر: تمدن غرب منتظر است تا خدایی بیایید و کاری بکند!

#گزیده‌ی_کتاب
#تمدن‌زایی_شیعه
#استاد_اصغر_طاهرزاده

🔸#هایدگر در مصاحبه‌اش با روزنامه‌ی اشپیگل می‌گوید: این مصاحبه‌ام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او می‌پرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، می‌گوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: به‌چه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمی‌گوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر می‌گفت: «آن خدا کاری بکند»، جمله‌اش خبر از فکر بزرگ او نمی‌داد، چون می‌داند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که این‌ها متوجه خدای واقعی که در زندگی‌شان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را می‌شناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفته‌اند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای این‌ها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل می‌شوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوج می‌شود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامه‌نگار همین را می‌گفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامه‌های کارشناسان، ولی نمی‌داند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف می‌کند.

🔸از این جهت جمله‌ی هایدگر جمله‌ی عالمانه‌ای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب می‌گوید من می‌دانم از این خدایی که شما از آن سخن می‌گویید، هیچ‌کاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمی‌آید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» می‌گوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمة‌الله‌علیه» می‌گوید: «خدای پس‌فردا»، خدای فردا نه، خدای پس‌فردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانه‌ای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را می‌بینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمی‌بینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پس‌فردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمی‌کند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر می‌شود که می‌فهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایه‌ی سیاهش را بر اندیشه‌ی انسان‌ها می‌اندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افق‌های ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش می‌گشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن می‌گوید می‌خواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی می‌فهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق می‌بینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.

🔹#منبع:
کتاب تمدن‌زایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔺کلامی از پرفسور #کربن در مقایسه فلاسفه اسلامی با فلاسفه غرب (به نقل از سید حسین نصر)

#هایدگر
#ملاصدرا
#سهروردی
#فلسفه_غرب

@Islamicphilosophy_ir
@tamadone_novine_islami