به‌سوی تمدن نوین اسلامی
325 subscribers
972 photos
122 videos
38 files
1.91K links
مدیر کانال: جواد بهروزفخر
@javad_behruzfakhr
Download Telegram
⭕️#جایگاه_تمدن_اسلامی_در_تولید_علم..........1⃣

🔸اگر ما علم را به معنی دانش و آگاهی و شناخت هستی‎ها و در مقوله #جنبش_نرم‌افزاری رسیدن به اوج دانایی بدانیم مسلمانان در قرون وسطی از چنین جایگاه رفیعی برخوردار بودند. لازمه تولید علم از سویی داشتن روحیه، انضباط و انگیزه و برخورداری از ارتباط، دانش فنی و ابتكار و نوآوری از سوی دیگر می‎باشد.

🔸#تمدن_و_فرهنگ_اسلامی با چنین پشتوانه‎ای توانست نقش ممتاز در خروج جهان از بُن‎بَست جهل و تاریكی #قرون_وسطی و رسیدن به رنسانس و انقلاب علمی و ادبی و فرهنگی ایفا كند و به عبارت صحیح‌تر #جهان_غرب در تمدن امروز خود #وامدار جهان اسلام و تمدن و فرهنگ اسلامی است و این نكته‎ای است كه اكثر نویسندگان غربی خود به آن اذعان و اعتراف دارند.

🔸#استاد_نورالله_کوثر، عالم اهل سنت

@tamadone_novine_islami
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
🔻#ظرفیت_تمدنی_اربعین 2⃣

⭕️اربعین نوید خروج از عالم مدرن و ظهور تمدن دینی است(#بخش_دوم)
🔹حجت‌الاسلام سیدمحمدحسین متولی‌امامی

🔸#پدیده‌ی_اربعین نه تنها انسان‌ساز است بلکه تاریخ‌ساز است. یعنی در یک #تقابل_تمدنی نویدگر خروج از عالم مدرن و ظهور #تمدن_دینی است. زائر در اینجا تبدیل به یک #مصلح_تاریخی شده که عزم تحول در تاریخ دارد.

🔸زیارت در مقیاس فردی اصلاح زائر و اصلاح نفس را به همراه دارد اما در حماسه اربعین اصلاح یک #تاریخ مطرح شده است. در واقع کسی که در #پیاده_روی_اربعین قدم می‌گذرد از روزمره‌گی خود خارج می‌شود تا #تجلی_امام در تاریخ باشد.

🔸بنابراین کسی که در این پدیده نقش آفرینی می‌کند قبلا دل سپرده #سیدالشهدا شده و حالا برای تجلی نور امام معصوم و نور ولایت در #تارک_تاریخ و #مقیاس_جهانی در حال واسطه‌گری است. او واسطه‌ای برای تجلی #امام_معصوم در تاریخ است.

🔸متفکرین دنیای پُست مدرن به یک #ناامیدی_عجیبی دچار شدند و این ناامیدی هیچ نسخه‌ای برای گذار از دوران مدرن پیش روی خود نمی‌بیینند.

🔸#اربعین می‌تواند نویدگر خروج از دنیای مدرن باشد ولو اینکه به اسم شیعه نباشد. ما می‌توانیم در بستر اربعین رسم #شیعه را به جهان صادر کنیم ولو اینکه اسم شیعه مطرح نشود. حتی در #اهل_سنت و #جهان_غرب می‌توانیم چنان تاثیری داشته باشیم که #رسم_شیعه به عنوان سبک زندگی بیرون از عالم مدرن تمرین شود و دیده شود و #الگو قرار بگیرد.

🔸اینکه در روایت داریم #ثواب چنین زیارتی برابر با آزاد کردن هزار بنده است در واقع به این معناست که #اربعین می‌تواند هزاران انسان را از جهالت و غفلت و شهوت بیرون ببرد.

🔸در واقع در این روایت بر #آزادی بندگان و برده‌هایی تاکید شده است که در #مقیاس_تمدن مادی اسیر دنیای مدرن و دنیای تکنیک شده‌اند.

#ادامه_دارد...
—-------------------------------—

@behruzfakhr
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
https://telegram.me/tamadone_novine_islami
💠بسمِ‌الله‌ِ‌الرَّحمن‌الرَّحیم💠

🔻#تمدن_اسلامی
🔻#تمدن_شناسی
🔻#مطالعات_تمدنی

⭕️روش‌های تقلیدی در مطالعات برای تمدن نوین اسلامی کارساز نیست

🔸#غلامرضا_جلالی رئیس کمیسیون مطالعات تمدن و تمدن‌شناسی دومین هفته علمی تمدن نوین اسلامی گفت: #مطالعات_تمدنی یا #تمدن‌شناسی مفهوم علمی دارد زیرا مطالعات به این معنی است که هنوز کندوکاوها به مرحله علمی متقن دست نیافته و در عرصه مطالعاتی قرار دارد و به دانش تبدیل نشده است. ما در تمدن‌شناسی با دو موضوع سر و کار داریم: دانش‌های مرتبط با تمدن و مطالعات تمدنی. مطالعات تمدنی کشف زمینه ورود به بحث‌های جدید در حوزه تمدن‌شناسی را دنبال می‌کند و وقتی موضوع به مرحله پختگی رسید، مباحثی که از طریق مطالعات تمدنی به دست می‌آید زمینه را برای طرح پرسش‌های جدید در #دانش_تمدنی فراهم می‌کند.

🔸وی افزود: مطالعات تمدنی #بستر‌ساز برای شکل‌گیری دانش تمدنی است که بزرگترین دانش بشری محسوب می‌شود، زیرا همه دانش‌ها با تعامل با یکدیگر به تولید دانش تمدنی می‌رسند. دانش‌ها در تعامل با یکدیگر می‌توانند نیازهای تمدن گسترده را در حوزه‌های مختلف پاسخگو باشند. مطالعات در #جهان_غرب بسیار دارای دامنه است و حوزه‌های گسترده‌ای را از علوم اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، هنر و …شامل می‌شوند مانند مطالعات ایران‌شناسی، غرب شناسی، قومیت‌شناسی و …

🔸جلالی اضافه کرد: از شاخه‌های مطالعاتی که در زمینه تمدن‌شناسی وجود دارد می‌توان به #مطالعات در طبقه‌بندی علوم اشاره کرد که در ارتباط با جایگاه نقد در مطالعات گوناگون است مانند مطالعات نگاه انتقادی در دانش اجتماعی مسلمانان. مطالعات طبقه‌بندی علوم در جهان غرب رایج است و از این طریق برای کندوکاو در تمدن‌های مختلف استفاده می‌کنند اما در ایران این نوع مطالعات دامنه وسیعی ندارد و برخی از این گونه‌های از مطالعات که در ایران رواج پیدا کرده، #جنبه_تقلیدی دارد و متاثر از روش‌های غربی است.

🔹#مشروح_مطلب را در لینک زیر بخوانید:↙️
http://www.talie.ir/?p=41535

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
⭕️امام خمینی با اتکا به دکترین ولایت روی جهان را به سوی تحول چرخاند

🔻#امام_خمینی
🔻#دکترین_ولایت
🔻#یادداشت_منتخب
🔻#حجت‌الاسلام_رضا_غلامی
https://telegram.me/tamadone_novine_islami

🔸#امام_خمینی(ره) نه تنها تاریخ ایران، بلکه تاریخ جهان را تغییر داد و با به هم ریختن معادلات نظام سلطه، مانع از اسارت یکپارچه ایران و جهان به دست غرب و دستگاه فرانواستعماری شد، امروز با پژوهش‌های متعددی درباره آثار نهضت امام و #انقلاب_اسلامی روبرو هستیم که تلاش کرده‌اند بخشی از آثار ملی و جهانی حرکت امام خمینی(ره) را مورد مداقه قرار دهند، لکن به نظر می‌رسد یک موضوع مهم پژوهشی که جا داشت روی آن کار می شد، توصیف شرایط ایران و جهان در صورت عدم شکل‌گیری #نهضت_امام و انقلاب اسلامی بود.

🔸در واقع، جا دارد این پرسش مطرح شود که اگر انقلاب اسلامی متولد نشده بود، نه فقط ایران چگونه در زیر لگدهای استعمارفرانو له شده بود، بلکه دنیا چگونه به صورت یکپارچه در قبضه برنامه‌های شیطانی غرب قرار می‌گرفت؟ حقیقت این است که نهضت امام، دنیا را از خطر تباهی به وسیله رهبران بی‌خرد و ماجراجوی نظام سرمایه‌داری که برای رسیدن به منافع تمام ناشدنی خود هیچ حد و مرزی را نمی‌شناسند نجات داد و فرصتی را فراهم کرد تا در کنار #جهان_غرب جهان تازه‌ای با عنوان #جهان_الهی شکل بگیرد که نه فقط مسلمانان، بلکه بخش قابل توجهی از موحدین عالم که به شتاب به سوی بی‌هویتی و هضم در غرب در حرکت بودند را در بطن خود جای دهد.

🔸اما سؤال اینجاست که #امام_خمینی(ره) با اتکاء به کدام دکترین، شجاعانه روی جهان را به سوی تحول چرخاند و امیدهای تازه‌ای را برای شکل‌گیری و حیات جهان الهی پدید آورد؟ پاسخ این است که #دکترین_ولایت.

🔹متن کامل یادداشت را در لینک زیر بخوانید:
http://www.talie.ir/?p=47694

ا—--------------------------—ا
هایدگر: تمدن غرب منتظر است تا خدایی بیایید و کاری بکند!

⭕️مباحث تمدن‌زایی شیعه(54)
🔻#گزیده‌ی_کتاب
🔻#تمدن‌زایی_شیعه
🔻#استاد_اصغر_طاهرزاده

🔸«#هایدگر» در مصاحبه‌اش با روزنامه‌ی اشپیگل می‌گوید: این مصاحبه‌ام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او می‌پرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، می‌گوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: به‌چه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمی‌گوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر می‌گفت: «آن خدا کاری بکند»، جمله‌اش خبر از فکر بزرگ او نمی‌داد، چون می‌داند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که این‌ها متوجه خدای واقعی که در زندگی‌شان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را می‌شناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفته‌اند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای این‌ها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل می‌شوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوج می‌شود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامه‌نگار همین را می‌گفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامه‌های کارشناسان، ولی نمی‌داند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف می‌کند.

🔸از این جهت جمله‌ی هایدگر جمله‌ی عالمانه‌ای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب می‌گوید من می‌دانم از این خدایی که شما از آن سخن می‌گویید، هیچ‌کاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمی‌آید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» می‌گوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمة‌الله‌علیه» می‌گوید: «خدای پس‌فردا»، خدای فردا نه، خدای پس‌فردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانه‌ای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را می‌بینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمی‌بینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پس‌فردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمی‌کند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر می‌شود که می‌فهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایه‌ی سیاهش را بر اندیشه‌ی انسان‌ها می‌اندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افق‌های ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش می‌گشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن می‌گوید می‌خواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی می‌فهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق می‌بینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.

🔹#منبع:
کتاب تمدن‌زایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
به‌سوی تمدن نوین اسلامی
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (110) ⭕️فصل سوم/فاصله جامعه‌سازی تا تمدن‌زایی 🔻جایگاه اراده آدمی در زایش‌های تمدنی (3) #پاورقی #تمدن_اسلامی‌ #جستارهای_نظری 🔸در اوایل قرن نوزدهم، دانشمندان علوم اجتماعی هم چون #کنت که پدر جامعه‌شناسی شناخته شده است، یا…
💢جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی (111)

⭕️فصل سوم/فاصله جامعه‌سازی تا تمدن‌زایی

🔻جایگاه اراده آدمی در زایش‌های تمدنی (4)

#پاورقی
#تمدن_اسلامی‌
#جستارهای_نظری

🔸تمدن مدرن که به جهت رشد علوم تجربی و توسعه فن آوری‌ها، به سرعت جهانی شد و مقبولیت عامی در شرق و غرب یافت، نه تنها به علوم وحیانی در دوران رنسانس پشت نمود که حتی معرفت عقلی را نیز نامعتبر و نامفهوم قلمداد کرد و علم تجربی را تنها معرفت معتبر نامید. یکه‌تازی پوزیتیویسم در دوران مدرن و وجود زمینه‌های مبناگروی در تفکر فلسفی شرق، تفکرات مبناگرایانه را در #جهان_اسلام رسمیت بخشید و مخالفتی را نیز در جریان‌های دینی برنیانگیخت. معتبر شدن مبناگرایی در شرق و به خصوص در میان مجامع دانشگاهی، باعث شد تا تلقی خاصی از #تمدن_غربی در میان برخی مسلمين و به خصوص روشنفکران به‌وجود آید. با نگرش مذکور که معتقد است دانشمندان، متکی بر مبانی ثابت و مشخصی تولید علم کرده و با انگیزه کشف قوانین طبیعت و حقایق، نسخه واحدی از معرفت را به بشریت تقدیم می‌کنند، غرب جهانی پیشرفته است که تنها در ابعاد اخلاقی و اندیشه‌های کلامی و الهی دچار مشکل شده است. در این منظر، غرب به دلیل رشد علمی و گستردگی فن‌آوری‌هایش، یک پدیده فرهنگی - علمی و یک واحد عینی به هم‌پیوسته نیست، بلکه #جهان_غرب، یک اتفاق سیاسی است که #انقلاب_اسلامی، در برابر رویکرد سیاسی و حقوقی آن، اعتراض دارد.

🔸سطح تحلیل این‌گونه از مسلمانان، تقابل #جمهوری_اسلامی وغرب را به یک جنگ سیاسی و نظامی تقلیل می‌دهد و ساختارهای رسمی و علوم و دستاوردهای غربی را به مثابه علومی همه‌جایی وهمه‌گیر که از مسلمین به غرب انتقال یافته، تلقی می‌کند. بنابراین، مشکلی که در جهان غرب، از دیدگاه این دسته از مسلمانان وجود دارد، مشکل اخلاقی و حقوقی است. این دسته که می‌توان آنها را با عنوان «مسلمانان تجددمآب» شناخت، ریشه تقابل انقلاب اسلامی و غرب را تمدنی ندانسته و تنها به روحیه استکباری غرب در حوزه سیاست تمرکز کرده‌اند. مشکلات اخلاقی و مشکلات سیاسی مثل #استکبار، #امپریالیسم و #زیاده‌خواهی دولت‌های غربی، باعث انحراف آنهاست واما علوم و دستاوردهای ایشان، مورد تقدیر و تشکرو تعظیم است. این نگرش معتقد است ریشه‌های علمی که امروزه در جهان غرب دیده می‌شود، ابتدا در دست مسلمین بود و در یک تنبلی و کاهلی، از دست مسلمین خارج شد و به دست اغیار افتاد! برای نمونه مهندس بازرگان می‌گوید: بشر همان راهی را ناخودآگاه رفت که انبیاء می‌خواستند با هدایت جامعه بروند!

🔸به نظر می‌رسد که با قبول چنین دیدگاهی، رضاخان هم جهت خوبی برای توسعه ایران گرفته بود. فقط تنها اشکال او خشونت علیه دین و مقابله با روحانیت بود. در نگرش مذکور، می‌توان رضاخان را به خاطر توسعه ادارات دولتی و بخش‌های منظم آموزشی و مدیریتی، هم چنین به خاطر تأسیس گسترده مدارس جدید، تحول در معماری و شهرسازی، تحول در نوع پوشش و حتی حمام ها و.... تمجید کرد؟
#ادامه_دارد...

🔹#منبع:
متولی امامی، سیدمحمد‌حسین؛
جستارهای نظری در باب تمدن اسلامی،
قم، نشر معارف. چاپ 1394، ص 120 و 121.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami
💢 هایدگر: تمدن غرب منتظر است تا خدایی بیایید و کاری بکند!

#گزیده‌ی_کتاب
#تمدن‌زایی_شیعه
#استاد_اصغر_طاهرزاده

🔸#هایدگر در مصاحبه‌اش با روزنامه‌ی اشپیگل می‌گوید: این مصاحبه‌ام را بعد از مرگم چاپ کنید. از او می‌پرسند: «درمان #تمدن_غرب چیست؟»، می‌گوید: «خدایی بیاید و کاری کند!». شاید بگویید: به‌چه دلیل این قدر این جمله بزرگ است؟ به نظر من چون نمی‌گوید: «خدای موجود که در ذهن و فرهنگ غرب است، کاری بکند»، اگر می‌گفت: «آن خدا کاری بکند»، جمله‌اش خبر از فکر بزرگ او نمی‌داد، چون می‌داند این برداشتی که امروزه مردم از خدا دارند برای تغییر سرنوشت این #تمدن کافی نیست، آن خدایی که باید بیاید خدای دیگری است، به این معنی که این‌ها متوجه خدای واقعی که در زندگی‌شان نقش آفرین باشد، نیستند خدای ارسطویی را می‌شناسند اگر نگوییم طاغوت را خدا گرفته‌اند و در شرایطی هم نیستند که بتوان آن خدا را به آنها معرفی کرد، چون هرچه ما از خدا برای این‌ها بگوییم به همین #خدای_ذهنی که دارند منتقل می‌شوند و لذا باید زمانه آنچنان عوض شود که امکان #آزادی_ذهن، از خدایی که دارند فراهم شود و با خدای واقعی و وجودی یعنی خدای #اهل_البیت و #پیامبر(ع) آشنا شوند، که در شرح کتاب «آنگاه که فعالیت‌های فرهنگی پوج می‌شود» باب آن باز شده است. لذاست که در واقع باید هایدگر در جواب آن روزنامه‌نگار همین را می‌گفت که گفت. اگر چه برای او مسلم است که #خدا باید تمدن غرب را نجات دهد، نه برنامه‌های کارشناسان، ولی نمی‌داند کدام خدا، چون آن خدا خودش خود را در #تمدن_آینده مُنکشف می‌کند.

🔸از این جهت جمله‌ی هایدگر جمله‌ی عالمانه‌ای است؛ با همین حرفش به #جهان_غرب می‌گوید من می‌دانم از این خدایی که شما از آن سخن می‌گویید، هیچ‌کاری در تغییر سرنوشت این تمدن بر نمی‌آید؛ آن خدایی که باید بیاید و کاری بکند، همان خدایی است که «#نیچه» می‌گوید مرده است. یک خدایی باید بیابد و کاری بکند که آقای #دکتر_فردید «رحمة‌الله‌علیه» می‌گوید: «خدای پس‌فردا»، خدای فردا نه، خدای پس‌فردا، حرف دکتر فردید هم حرف عالمانه‌ای است، چون مردم بر اساس افق فکری امروزشان نهایتاً خدای فردا را می‌بینند، اما آن خدایی را که ماوراء این افق موجود است هنوز نمی‌بینند. شاید از این حرفها تعجب کنید؛ که مگر خدا هم فردا و پس‌فردا دارد؟! علت این تعجب آن است که هنوز در امروز هستید، اصلاً این زبان برای کسی که ماوراء این تمدن تنفس نمی‌کند، زبان نامأنوسی است. عظمت تفکر وقتی ظاهر می‌شود که می‌فهمد چگونه #روح_زمانه جون آختاپوسی سایه‌ی سیاهش را بر اندیشه‌ی انسان‌ها می‌اندازد تا نتوانند آزاد از آن زمانه فکر کنند. هایدگر انصافاً افق‌های ارزشمندی را در جلو خوانندگان آثارش می‌گشاید. او کتابی نوشت به نام «زمان». بعد قولی داد جلد دومش را هم بنویسد، اما هرگز ننوشت. چون دید در بحث زمان، وقتی از «زمان» سخن می‌گوید می‌خواهد به افقی ماوراء #روح_مدرنیته و تفکر ارسطویی نظر شود، ولی کتابی را که او #فوق علم حصولی نوشته است دارند با علم حصولی می‌فهمند، حساب کرد جلد دوم کتاب را هم با همین افق می‌بینند، این بود که جلد دوم را ننوشت و این ننوشتن، بیشتر از نوشتن ارزشمند بود، چون پیام خود را با آن ننوشتن به همه رساند که در چه شرایطی گرفتار است.

🔹#منبع:
کتاب تمدن‌زایی شیعه، ص 61 و 62؛
تالیف استاد اصغر طاهرزاده.

ا—--------------------------—ا

https://telegram.me/tamadone_novine_islami