Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
Forwarded from Akademi (Akademi واحد آموزش/ ثبت نام)
☸️ای سکوت، ای مادرِ فریادها
✍️محمدباقر تاج الدین
✅در مواقعی سکوت می تواند چونان مادر فریادها باشد چرا که دنیایی از حرف و صوت و سخن و بلکه از آن مهم تر دنیایی از پیام های معنادار را با خود داشته باشد!! عموم انسان ها گمان می کنند که همواره حرف زدن و یا همواره نوشتن فضیلت محسوب می شود در حالی که لزوماً این گونه نیست. اگرچه نوشتن و گفتن و به ویژه خوب و بجا نوشتن و گفتن به خودی خود عملی نیکو و ارزشمند است اما در مواقعی که نوشتن و گفتن ارزشمند به دلایل گوناگون چندان امکان پذیر نباشد این گونه به نظر می رسد که بهترین کار و عمل سکوت باشد. از سوی دیگر می دانیم که سکوتِ معنادار توسن خیال و ذهن آدمی را در آسمان ها به پرواز در می آورد و او را رها و سبکبال می سازد تا هرچه بیش تر بیندیشد و عمیق شود و به جهان های گوناگون سفر کند آن هم سفری معنوی. ضمن این که سکوتِ معنادار و عمیق آدمی را هر چه بیش تر به به دنیای درون خویش می برد تا در دریای وجودی خود غوطه ور شود و صیدهای ارزشمندی به دست آورد. با سکوت است که آدمی چونان صیادی با تجربه درون خویش را سرشار از معنا می سازد و وجودی فربه و تنومند می سازد که این درون فربه و تنومند و عمیق از بیرون کم تر متأثر می شود و آسیب می بیند.
✳️منظور از سکوت عمیق و معنادار به هیچ وجه آن نوع سکوت های ظاهری نیست که در مجالس و کلاس های درس و جاهای دیگر می بینیم که افراد به ظاهر ساکت شده اند یا آن ها را ساکت کرده اند که مثلا به حرف های سخنران و مدرس و معلم گوش کنند که در عمل بسیار ممکن است در چنین وضعیتی افراد نه تنها به آن سخنان گوش نکنند و توجهی نشان ندهند بلکه فکرشان به جاهای پرت و بیراه هم برود. روشن است که چنین سکوت هایی هیچ ارزشی ندارند و بدتر از حرف زدن و بلکه بدتر از ورّاجی های بیهوده هستند. سکوت عمیق و معنادار از قضا آن سکوتی است که سکوت کننده با تمرکز کامل بر روی خود برای دقایق و بلکه ساعاتی چونان غواصی حرفه ای در دریاهای وجودی و معنادار شنا می کند و غوطه ور می شود و هر چه می تواند بر دل و جان خویش حاکم می شود. با سکوت عمیق و معنادار است که آدمی بسیاری از زوائد وجودی خویش را به خوبی در می یابد و درک می کند که چگونه این زوائد چونان برای سنگین بر دوش او قرار گرفته اند و وی را از دست یابی به مقصود و هدف اصلی باز داشته اند. مهم ترین نشانۀ سکوت عمیق و معنادار این است که فرد را فقط و فقط بر روی وجود درونی اَش متمرکز می کند و از تمام زرق و برق های این جهانی دور می سازد و تو گویی که جهانی دیگر برای او تصویر و بلکه خلق می کند.
❇️نکتۀ مهم دیگر در رابطه با سکوت عمیق و معنادار این است که هرگاه چنین سکوتی از سوی برخی نویسندگان و اندیشمندان و شاعران و گویندگان سر زند معنایش این است که گاه و وقت نوشتن و گفتن نیست و باید سکوت کرد چرا که از این سکوت می توان به رمز و رازهایی پی برد و پیام هایی را نیز دریافت کرد!! با چنین سکوتی اگر چه به ظاهر نویسنده و گوینده برای مدتی از نوشتن و گفتن باز می ایستد اما چونان حافظ می خواهد بگوید که «هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش» و «به صوت چنگ بگوییم آن حکایت ها/ که از نهفتن آن دیگ سینه می زد جوش».
✅باری، سکوت عمیق و معنادار را ارج نهیم و بدانیم که همۀ ما انسان ها به چنین سکوتی در مواقعی نیاز داریم و از این طریق می توانیم قدری در دریای وجود خویشتن فرو رویم تا بلکه هر چه بهتر و بیش تر در خویشتن شناسی دستاوردهای ارزشمندی نصیب مان شود. ضمن این که توجه داشته باشیم که اگر سکوت اندیشمندان و نویسندگان و گویندگان را دیدید بدانید که این سکوت ها حاوی پیام های مهمی است و در درون خود فریادهای بلندی دارند. اگرچه ممکن است گفته شود که در مواقعی که باید فریاد زد سکوت کردن گناهی نابخشودنی محسوب می شود که این هم در جای خودش حرفی است متین و ارزشمند.
#سکوت
#سکوت_عمیق
#سکوت_ارزشمند
#فریاد
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅در مواقعی سکوت می تواند چونان مادر فریادها باشد چرا که دنیایی از حرف و صوت و سخن و بلکه از آن مهم تر دنیایی از پیام های معنادار را با خود داشته باشد!! عموم انسان ها گمان می کنند که همواره حرف زدن و یا همواره نوشتن فضیلت محسوب می شود در حالی که لزوماً این گونه نیست. اگرچه نوشتن و گفتن و به ویژه خوب و بجا نوشتن و گفتن به خودی خود عملی نیکو و ارزشمند است اما در مواقعی که نوشتن و گفتن ارزشمند به دلایل گوناگون چندان امکان پذیر نباشد این گونه به نظر می رسد که بهترین کار و عمل سکوت باشد. از سوی دیگر می دانیم که سکوتِ معنادار توسن خیال و ذهن آدمی را در آسمان ها به پرواز در می آورد و او را رها و سبکبال می سازد تا هرچه بیش تر بیندیشد و عمیق شود و به جهان های گوناگون سفر کند آن هم سفری معنوی. ضمن این که سکوتِ معنادار و عمیق آدمی را هر چه بیش تر به به دنیای درون خویش می برد تا در دریای وجودی خود غوطه ور شود و صیدهای ارزشمندی به دست آورد. با سکوت است که آدمی چونان صیادی با تجربه درون خویش را سرشار از معنا می سازد و وجودی فربه و تنومند می سازد که این درون فربه و تنومند و عمیق از بیرون کم تر متأثر می شود و آسیب می بیند.
✳️منظور از سکوت عمیق و معنادار به هیچ وجه آن نوع سکوت های ظاهری نیست که در مجالس و کلاس های درس و جاهای دیگر می بینیم که افراد به ظاهر ساکت شده اند یا آن ها را ساکت کرده اند که مثلا به حرف های سخنران و مدرس و معلم گوش کنند که در عمل بسیار ممکن است در چنین وضعیتی افراد نه تنها به آن سخنان گوش نکنند و توجهی نشان ندهند بلکه فکرشان به جاهای پرت و بیراه هم برود. روشن است که چنین سکوت هایی هیچ ارزشی ندارند و بدتر از حرف زدن و بلکه بدتر از ورّاجی های بیهوده هستند. سکوت عمیق و معنادار از قضا آن سکوتی است که سکوت کننده با تمرکز کامل بر روی خود برای دقایق و بلکه ساعاتی چونان غواصی حرفه ای در دریاهای وجودی و معنادار شنا می کند و غوطه ور می شود و هر چه می تواند بر دل و جان خویش حاکم می شود. با سکوت عمیق و معنادار است که آدمی بسیاری از زوائد وجودی خویش را به خوبی در می یابد و درک می کند که چگونه این زوائد چونان برای سنگین بر دوش او قرار گرفته اند و وی را از دست یابی به مقصود و هدف اصلی باز داشته اند. مهم ترین نشانۀ سکوت عمیق و معنادار این است که فرد را فقط و فقط بر روی وجود درونی اَش متمرکز می کند و از تمام زرق و برق های این جهانی دور می سازد و تو گویی که جهانی دیگر برای او تصویر و بلکه خلق می کند.
❇️نکتۀ مهم دیگر در رابطه با سکوت عمیق و معنادار این است که هرگاه چنین سکوتی از سوی برخی نویسندگان و اندیشمندان و شاعران و گویندگان سر زند معنایش این است که گاه و وقت نوشتن و گفتن نیست و باید سکوت کرد چرا که از این سکوت می توان به رمز و رازهایی پی برد و پیام هایی را نیز دریافت کرد!! با چنین سکوتی اگر چه به ظاهر نویسنده و گوینده برای مدتی از نوشتن و گفتن باز می ایستد اما چونان حافظ می خواهد بگوید که «هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش» و «به صوت چنگ بگوییم آن حکایت ها/ که از نهفتن آن دیگ سینه می زد جوش».
✅باری، سکوت عمیق و معنادار را ارج نهیم و بدانیم که همۀ ما انسان ها به چنین سکوتی در مواقعی نیاز داریم و از این طریق می توانیم قدری در دریای وجود خویشتن فرو رویم تا بلکه هر چه بهتر و بیش تر در خویشتن شناسی دستاوردهای ارزشمندی نصیب مان شود. ضمن این که توجه داشته باشیم که اگر سکوت اندیشمندان و نویسندگان و گویندگان را دیدید بدانید که این سکوت ها حاوی پیام های مهمی است و در درون خود فریادهای بلندی دارند. اگرچه ممکن است گفته شود که در مواقعی که باید فریاد زد سکوت کردن گناهی نابخشودنی محسوب می شود که این هم در جای خودش حرفی است متین و ارزشمند.
#سکوت
#سکوت_عمیق
#سکوت_ارزشمند
#فریاد
@tajeddin_mohammadbagher
🔵ای سکوت ای مادرِ فریادها
✳️فریدون مشیری
من سکوت خویش را گم کردهام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه میپرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت، ای مادر فریادها
ساز جانم از تو پرآوازه بود
تا در آغوش تو راهی داشتم
چون شراب کهنه، شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یادها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت، ای مادر فریادها
گم شدم در این هیاهو، گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من؟
گر سکوت خویش را میداشتم
زندگی پر بود از فریاد من
@tajeddin_mohammadbagher
✳️فریدون مشیری
من سکوت خویش را گم کردهام
لاجرم در این هیاهو گم شدم
من که خود افسانه میپرداختم
عاقبت افسانه مردم شدم
ای سکوت، ای مادر فریادها
ساز جانم از تو پرآوازه بود
تا در آغوش تو راهی داشتم
چون شراب کهنه، شعرم تازه بود
در پناهت برگ و بار من شکفت
تو مرا بردی به شهر یادها
من ندیدم خوشتر از جادوی تو
ای سکوت، ای مادر فریادها
گم شدم در این هیاهو، گم شدم
تو کجایی تا بگیری داد من؟
گر سکوت خویش را میداشتم
زندگی پر بود از فریاد من
@tajeddin_mohammadbagher
🔵برگی از یک کتاب
🟪طرحی برای زندگی
✳️«از زندگی چه می خواهید؟ شاید پاسخ شما همسری دلسوز، شغلی خوب و خانه ای زیبا باشد، اما این ها در واقع چیزهایی هستند که در زندگی خواستارشان هستید. من در طرح این پرسش که از زندگی چه می خواهید گسترده ترین معنای آن را در نظر دارم، با اهدافی که در فعالیت های روزمره بر می گزینید کاری ندارم، پرسش من راجع به آرمان بزرگتان در زندگی است. به دیگر سخن پرسش من درباره چیزی است که شاید سخت در جستجوی آن باشید، چیزی که به باور شما ارزشمندترین است. بسیاری از افراد هنگام بیان چنین آرمانی به دردسر می افتند. آنها دقیقه به دقیقه یا حتی دهه به دهه زندگی شان می دانند خواستار چه هستند اما هرگز درنگ نکرده اند تا درباره آرمان بزرگ شان بیاندیشند. شاید این امر قابل درک باشد، فرهنگِ ما افراد را به چنین تأملاتی تشویق و ترغیب نمی کند. درواقع، این فرهنگ جریانی بی پایان از دل مشغولی ها را چنان عرضه و ترغیب می کند که فرد اصلاً خود را ملزم به چنین تأملی نمی بیند. اما بهره مندی از آرمانی بزرگ در زندگی نخستین مولفه فلسفه زندگی است. به این معنی که اگر در زندگی چنین آرمانی نداشته باشید فلسفه زندگی بسامانی هم نخواهید داشت.چرا داشتن چنین فلسفه ای مهم است؟ زیرا بدون آن این خطر هست که آن طور که شایسته است زندگی نکنیم و علی رغم همه فعالیت ها و همه سرگرمی هاتی لذت بخشی که در طول حیاتمان از آن بهره می بریم، زندگی خوبی را به سرانجام نرسانیم. به دیگر سخن، این خطر هست که هنگامی که در بستر مرگ می افتیم به پشت سر بنگریم و ببینیم که یگانه فرصت زندگی را تلف کرده ایم. به جای آن که زندگی مان را صرف پیگیری چیزی کرده باشیم که به راستی ارزشمند است، آن را تباه کرده ایم، چرا که اجازه داده ایم تا دل مشغولِ زلم زیبموهای رنگارنگی شویم که زندگی امروزی در اختیارمان قرار می دهد»
⏹فلسفه ای برای زندگی، روش های کهن رواقی برای زندگی امروز؛ ویلیام.بی.اروین؛ ترجمه محمد یوسفی؛ تهران: انتشارات ققنوس؛ 1395؛ ص 21
@tajeddin_mohammadbagher
🟪طرحی برای زندگی
✳️«از زندگی چه می خواهید؟ شاید پاسخ شما همسری دلسوز، شغلی خوب و خانه ای زیبا باشد، اما این ها در واقع چیزهایی هستند که در زندگی خواستارشان هستید. من در طرح این پرسش که از زندگی چه می خواهید گسترده ترین معنای آن را در نظر دارم، با اهدافی که در فعالیت های روزمره بر می گزینید کاری ندارم، پرسش من راجع به آرمان بزرگتان در زندگی است. به دیگر سخن پرسش من درباره چیزی است که شاید سخت در جستجوی آن باشید، چیزی که به باور شما ارزشمندترین است. بسیاری از افراد هنگام بیان چنین آرمانی به دردسر می افتند. آنها دقیقه به دقیقه یا حتی دهه به دهه زندگی شان می دانند خواستار چه هستند اما هرگز درنگ نکرده اند تا درباره آرمان بزرگ شان بیاندیشند. شاید این امر قابل درک باشد، فرهنگِ ما افراد را به چنین تأملاتی تشویق و ترغیب نمی کند. درواقع، این فرهنگ جریانی بی پایان از دل مشغولی ها را چنان عرضه و ترغیب می کند که فرد اصلاً خود را ملزم به چنین تأملی نمی بیند. اما بهره مندی از آرمانی بزرگ در زندگی نخستین مولفه فلسفه زندگی است. به این معنی که اگر در زندگی چنین آرمانی نداشته باشید فلسفه زندگی بسامانی هم نخواهید داشت.چرا داشتن چنین فلسفه ای مهم است؟ زیرا بدون آن این خطر هست که آن طور که شایسته است زندگی نکنیم و علی رغم همه فعالیت ها و همه سرگرمی هاتی لذت بخشی که در طول حیاتمان از آن بهره می بریم، زندگی خوبی را به سرانجام نرسانیم. به دیگر سخن، این خطر هست که هنگامی که در بستر مرگ می افتیم به پشت سر بنگریم و ببینیم که یگانه فرصت زندگی را تلف کرده ایم. به جای آن که زندگی مان را صرف پیگیری چیزی کرده باشیم که به راستی ارزشمند است، آن را تباه کرده ایم، چرا که اجازه داده ایم تا دل مشغولِ زلم زیبموهای رنگارنگی شویم که زندگی امروزی در اختیارمان قرار می دهد»
⏹فلسفه ای برای زندگی، روش های کهن رواقی برای زندگی امروز؛ ویلیام.بی.اروین؛ ترجمه محمد یوسفی؛ تهران: انتشارات ققنوس؛ 1395؛ ص 21
@tajeddin_mohammadbagher
☸️پیامدهایِ اجتماعیِ مخرّب و دردناکِ تورّم و گرانی
✍️محمدباقر تاج الدین
✳️اگرچه تورم و گرانی از جمله موضوعات اقتصادی اَند و در حوزۀ اقتصاد مورد واکاوی قرار می گیرند اما واقعیت این است که به دلیل در هم تنیدگی نظام های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و تأثیرگذاری های این ها بر روی یکدیگر می توان از پیامدهای اجتماعی مخرّب و دردناکی که تورّم و گرانی برجای می گذارد نیز سخن گفت. در نوشتار حاضر به چند پیامد دردناک و تلخ تورّم و گرانی به شرح زیر اشاره می شود:
1.گسترش و عمق فقر و محرومیت؛ به نظر می رسد که نخستین پیامد دردناکِ تورّم و گرانی گسترش و عمق فقر و محرومیت در بین گروه های مختلف اجتماعی باشد به گونه ای که بسیاری از این گروه ها آن چنان دچار فقر و محرومیت شده اند که توان تأمین هزینه های گوناگون زندگی خود را ندارند و چنین فقر و محرومیتی آنان را از طبقۀ متوسط به طبقة پایین افکنده است!! آشکار است که افزایش تعداد فقرا و محرومین در جامعه به تهدیدی همه جانبه تبدیل می شود و تمامی سرمایه های انسانی و اجتماعی را دچار فرسایش اساسی می کند!!
2.افزایش آسیب ها و مسائل اجتماعی؛ افزایش آسیب ها و مسائل گوناگونی چون: دزدی، گدایی، خودکشی، خشونت، دعواهای خیابانی، تن فروشی، بیکاری، اعتیاد، طلاق، دستفروشی، کارتن خوابی و خیابان خوابی و چندین آسیب و مسأله ریز و درشت دیگر که تمام جامعه را درگیر کرده است!!
3. افزایش حاشیه نشینی در کلان شهرها و شهرهای بزرگ؛ در چنین وضعیت دردناکی بسیاری از جمعیت مناطق فقیر و محروم کشور برای دست یابی به شغل و درآمد و زندگی بهتر به طور عموم به شهرهای بزرگ و به ویژه کلان شهرها مهاجرت می کنند و به دلیل ناتوانی در خرید یا اجاره مسکن در این شهرها به ناچار در حاشیۀ شهرهای مورد نظر ساکن می شوند که این حاشیه نشینی مسائل و مشکلات فراوان را به دنبال دارد!! آمارها از حاشیه نشینی تعداد 20 میلیون نفر از جمعیت کشور حکایت می کنند!!
4.افزایش فرار نخبگان از کشور؛ در اثر افزایش تورم و گرانی و در نتیجه دشوار شدن زندگی در کشور بسیاری از نخبگان تصمیم به خروج از کشور گرفته و مطابق با آمارها و شواهد موجود بسیاری از پزشکان، پرستاران، استادان، کارآفرینان و حتی کارگران ماهر یا از کشور خارج شده و یا تصمیم به خروج از کشور گرفته اند.
5.افزایش ناامیدی و بی انگیزگی؛ در فضای تورم و گرانی فزاینده هر روز بر میزان ناامیدی و بی انگیزگی شهروندان نیز افزوده می شود چرا که بخش مهمی از سرمایه های انسانی و اقتصادی شان در معرض تباهی و نابودی قرار می گیرد. در چنین وضعیت اسف باری شهروندان هر چقدر کوشش می کنند کم تر به نتیجه می رسند و در نتیجه تمام توان و رمق شان تحلیل می رود و بدتر این که امید و انگیزه ای برای شان باقی نمانده است!!.
6.افزایش بیماری های روانی؛ در اثر افزایش تورم و گرانی عموم شهروندان به ویژه فقرا و محرومین جامعه برای رفع نیازهای ضروری دچار دغدغه ها و نگرانی های فزاینده ای شده و در معرض استرس و اضطراب همیشگی قرار می گیرند که نتیجۀ این وضع دردناک افزایش بیماری های روانی است.
7.کاهش سطح سلامت جسمی، روانی و اجتماعی؛ هنگامی که تورم و گرانی افزایش می یابد خودبخود بسیاری از شهروندان امکان رفع نیازهای ضروری خود را نداشته و در اثر کار زیاد و طاقت فرسا از یک سو و عدم برخورداری از فرصت های مناسب برای تقویت وضعیت جسمی و روانی شان سلامت شان از هر نظر به خطر می افتد.
8.کاهش کیفیت زندگی؛ کیفیت زندگی دارای شاخص های کمّی و کیفی فراوانی است که از درآمد کافی گرفته تا میزان کالری دریافتی مناسب، ورزش، فراغت، شادی، آرامش، مسافرت، کیفیت روابط اجتماعی، برابری، آزادی، سلامت جسمی و روانی را در بر می گیرد. بدون تردید تورم و گرانی تمام این شاخص های کیفیت زندگی را دچار نقصان کرده و افراد را در معرض زندگی بی کیفیت قرار می دهد.
#تورم
#گرانی
#فلاکت
#آسیب_اجتماعی
#فقر
#محرومیت
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✳️اگرچه تورم و گرانی از جمله موضوعات اقتصادی اَند و در حوزۀ اقتصاد مورد واکاوی قرار می گیرند اما واقعیت این است که به دلیل در هم تنیدگی نظام های گوناگون اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و تأثیرگذاری های این ها بر روی یکدیگر می توان از پیامدهای اجتماعی مخرّب و دردناکی که تورّم و گرانی برجای می گذارد نیز سخن گفت. در نوشتار حاضر به چند پیامد دردناک و تلخ تورّم و گرانی به شرح زیر اشاره می شود:
1.گسترش و عمق فقر و محرومیت؛ به نظر می رسد که نخستین پیامد دردناکِ تورّم و گرانی گسترش و عمق فقر و محرومیت در بین گروه های مختلف اجتماعی باشد به گونه ای که بسیاری از این گروه ها آن چنان دچار فقر و محرومیت شده اند که توان تأمین هزینه های گوناگون زندگی خود را ندارند و چنین فقر و محرومیتی آنان را از طبقۀ متوسط به طبقة پایین افکنده است!! آشکار است که افزایش تعداد فقرا و محرومین در جامعه به تهدیدی همه جانبه تبدیل می شود و تمامی سرمایه های انسانی و اجتماعی را دچار فرسایش اساسی می کند!!
2.افزایش آسیب ها و مسائل اجتماعی؛ افزایش آسیب ها و مسائل گوناگونی چون: دزدی، گدایی، خودکشی، خشونت، دعواهای خیابانی، تن فروشی، بیکاری، اعتیاد، طلاق، دستفروشی، کارتن خوابی و خیابان خوابی و چندین آسیب و مسأله ریز و درشت دیگر که تمام جامعه را درگیر کرده است!!
3. افزایش حاشیه نشینی در کلان شهرها و شهرهای بزرگ؛ در چنین وضعیت دردناکی بسیاری از جمعیت مناطق فقیر و محروم کشور برای دست یابی به شغل و درآمد و زندگی بهتر به طور عموم به شهرهای بزرگ و به ویژه کلان شهرها مهاجرت می کنند و به دلیل ناتوانی در خرید یا اجاره مسکن در این شهرها به ناچار در حاشیۀ شهرهای مورد نظر ساکن می شوند که این حاشیه نشینی مسائل و مشکلات فراوان را به دنبال دارد!! آمارها از حاشیه نشینی تعداد 20 میلیون نفر از جمعیت کشور حکایت می کنند!!
4.افزایش فرار نخبگان از کشور؛ در اثر افزایش تورم و گرانی و در نتیجه دشوار شدن زندگی در کشور بسیاری از نخبگان تصمیم به خروج از کشور گرفته و مطابق با آمارها و شواهد موجود بسیاری از پزشکان، پرستاران، استادان، کارآفرینان و حتی کارگران ماهر یا از کشور خارج شده و یا تصمیم به خروج از کشور گرفته اند.
5.افزایش ناامیدی و بی انگیزگی؛ در فضای تورم و گرانی فزاینده هر روز بر میزان ناامیدی و بی انگیزگی شهروندان نیز افزوده می شود چرا که بخش مهمی از سرمایه های انسانی و اقتصادی شان در معرض تباهی و نابودی قرار می گیرد. در چنین وضعیت اسف باری شهروندان هر چقدر کوشش می کنند کم تر به نتیجه می رسند و در نتیجه تمام توان و رمق شان تحلیل می رود و بدتر این که امید و انگیزه ای برای شان باقی نمانده است!!.
6.افزایش بیماری های روانی؛ در اثر افزایش تورم و گرانی عموم شهروندان به ویژه فقرا و محرومین جامعه برای رفع نیازهای ضروری دچار دغدغه ها و نگرانی های فزاینده ای شده و در معرض استرس و اضطراب همیشگی قرار می گیرند که نتیجۀ این وضع دردناک افزایش بیماری های روانی است.
7.کاهش سطح سلامت جسمی، روانی و اجتماعی؛ هنگامی که تورم و گرانی افزایش می یابد خودبخود بسیاری از شهروندان امکان رفع نیازهای ضروری خود را نداشته و در اثر کار زیاد و طاقت فرسا از یک سو و عدم برخورداری از فرصت های مناسب برای تقویت وضعیت جسمی و روانی شان سلامت شان از هر نظر به خطر می افتد.
8.کاهش کیفیت زندگی؛ کیفیت زندگی دارای شاخص های کمّی و کیفی فراوانی است که از درآمد کافی گرفته تا میزان کالری دریافتی مناسب، ورزش، فراغت، شادی، آرامش، مسافرت، کیفیت روابط اجتماعی، برابری، آزادی، سلامت جسمی و روانی را در بر می گیرد. بدون تردید تورم و گرانی تمام این شاخص های کیفیت زندگی را دچار نقصان کرده و افراد را در معرض زندگی بی کیفیت قرار می دهد.
#تورم
#گرانی
#فلاکت
#آسیب_اجتماعی
#فقر
#محرومیت
@tajeddin_mohammadbagher
☸️تهران؛ بی کیفیت ترین شهر دنیا برای زندگی
✍️محمدباقر تاج الدین
✅برخلاف تصور نادرستی که کسر قابل توجهی از شهروندان تهران و بلکه ا یران در خصوص شهر تهران برای زندگی دارند و گمان می کنند بهترین امکانات را برای یک زندگی با کیفیت دارد، اما بررسی ها و مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که چنین نیست و از قضا تهران یکی از بی کیفیت ترین شهرهای جهان برای زندگی محسوب می شود. جدید ترین مطالعات صورت گرفته در سال 2024 توسط دانشگاه آکسفورد در خصوص «کیفیت زندگی» در شهرهای جهان نشان می دهد که تهران از بین ۱۰۰۰ شهر جهان در رتبه 745 قرار گرفته است. شاخص جهانی «کیفیت زندگی» براساس درآمد خانوارها، نابرابری، هزینه مسکن، خدمات رفاهی و تفریحی و همچنین سرعت اینترنت به دست میآید. همچنین می توان گفت که رتبه تهران به لحاظ کشوری از میان 173 کشور جهان 163 است که به هیچ وجه رتبۀ قابل قبول و رضایت بخشی نیست.
✳️عموماً ایرانیان تصور می کنند که تمام امکانات و خدمات و زیرساخت های مطلوب شهری در کلان شهر تهران ایجاد شده و سایر شهرها در وضعیت بسیار نامناسب و نامطلوبی قرار دارند. این موضوع البته جای تحلیل و بررسی دارد چرا که شاخص های جهانی در خصوص کیفیت زندگی نشان می دهد که چنین نیست و کلان شهر تهران به لحاظ کیفیت زندگی در بدترین وضعیت قرار دارد. مطالعات و بررسی های صورت گرفته توسط پژوهشگران ایرانی نیز حکایت از وضعیت بسیار نامطلوب شهر تهران دارد و از این منظر شاید نیازی به اتکا به تحقیقات خارجی هم نباشد. بسیاری از پژوهش های صورت گرفته توسط پژوهشگران داخلی که نتایج آن در مجلات علمی معتبر داخلی هم منتشر شده اند به خوبی نشان می دهد که تهران یکی از بی کیفیت ترین شهرهای دنیا و حتی در میان برخی شهرهای ایران است!!
❇️چندین شاخص مهم و استاندارد در این زمینه وجود دارد که همگی این ادعا را که تهران به لحاظ کیفیت زندگی در وضعیت نامطلوبی قرار دارد تاأیید می کنند. از شاخصی چون هزینه سرسام آور مسکن گرفته تا نابرابری های گستردۀ اجتماعی، شکاف طبقاتی وحشتناک، فقر فزاینده در این شهر، حاشیه نشینی، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، کمبود زیرساخت های ورزشی و تفریحی و فراغتی به نسبت جمعیت، ترافیک غیر قابل تحمل، مشاغل کاذب، محلات فقیر با بافت های فرسوده و کاملا غیر استاندارد و چندین شاخص دیگر که همگی وضعیت اسف بار این کلان شهر را نشان می دهد. این موضوع البته در خصوص بسیاری از شهرهای دیگر ایران به ویژه در استان های توسعه نیافته نیز مصداق دارد.
✅همچنین بر این ها باید افزود هجوم گستردۀ مهاجرین از تمام مناطق ایران به این کلان شهر را که به هیچ وجه این میزان از مهاجرت و در نتیجه تجمع جمعیت در کلان شهر تهران نمی تواند امکان برآورده نمودن نیازهای گسترده آنان را فراهم سازد. در واقع، به دلیل توسعۀ نامتوازن کشور طی دهه های اخیر جمعیت قابل ملاحظه ای از بسیاری از مناطق ایران به کلان شهر تهران آمده اند که نتیجۀ بسیار دردناک چنین روند نامطلوبی گسترش حاشیه نشینی در اطراف تهران بوده که چند میلیون نفر جمعیت در شرایط کاملا غیر استاندارد در مناطق حاشیه ای در حال زندگی هستند. گزارش مطالعاتی دانشگاه آکسفورد به خوبی نشان می دهد که شاخص کیفیت زندگی با شاخص دموکراتیک بودن و وجود آزادی های اقتصادی، مدنی و سیاسی هر کشوری رابطه ای مستقیم دارد به گونه ای که هر چقدر از کشورهای دموکراتیک به سمت کشورهای غیر دموکراتیک می رویم این شاخص وضعیت بدتری پیدا می کند!!
#تهران
#کیفیت_زندگی
#رفاه
#برابری
#نابرابری
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅برخلاف تصور نادرستی که کسر قابل توجهی از شهروندان تهران و بلکه ا یران در خصوص شهر تهران برای زندگی دارند و گمان می کنند بهترین امکانات را برای یک زندگی با کیفیت دارد، اما بررسی ها و مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که چنین نیست و از قضا تهران یکی از بی کیفیت ترین شهرهای جهان برای زندگی محسوب می شود. جدید ترین مطالعات صورت گرفته در سال 2024 توسط دانشگاه آکسفورد در خصوص «کیفیت زندگی» در شهرهای جهان نشان می دهد که تهران از بین ۱۰۰۰ شهر جهان در رتبه 745 قرار گرفته است. شاخص جهانی «کیفیت زندگی» براساس درآمد خانوارها، نابرابری، هزینه مسکن، خدمات رفاهی و تفریحی و همچنین سرعت اینترنت به دست میآید. همچنین می توان گفت که رتبه تهران به لحاظ کشوری از میان 173 کشور جهان 163 است که به هیچ وجه رتبۀ قابل قبول و رضایت بخشی نیست.
✳️عموماً ایرانیان تصور می کنند که تمام امکانات و خدمات و زیرساخت های مطلوب شهری در کلان شهر تهران ایجاد شده و سایر شهرها در وضعیت بسیار نامناسب و نامطلوبی قرار دارند. این موضوع البته جای تحلیل و بررسی دارد چرا که شاخص های جهانی در خصوص کیفیت زندگی نشان می دهد که چنین نیست و کلان شهر تهران به لحاظ کیفیت زندگی در بدترین وضعیت قرار دارد. مطالعات و بررسی های صورت گرفته توسط پژوهشگران ایرانی نیز حکایت از وضعیت بسیار نامطلوب شهر تهران دارد و از این منظر شاید نیازی به اتکا به تحقیقات خارجی هم نباشد. بسیاری از پژوهش های صورت گرفته توسط پژوهشگران داخلی که نتایج آن در مجلات علمی معتبر داخلی هم منتشر شده اند به خوبی نشان می دهد که تهران یکی از بی کیفیت ترین شهرهای دنیا و حتی در میان برخی شهرهای ایران است!!
❇️چندین شاخص مهم و استاندارد در این زمینه وجود دارد که همگی این ادعا را که تهران به لحاظ کیفیت زندگی در وضعیت نامطلوبی قرار دارد تاأیید می کنند. از شاخصی چون هزینه سرسام آور مسکن گرفته تا نابرابری های گستردۀ اجتماعی، شکاف طبقاتی وحشتناک، فقر فزاینده در این شهر، حاشیه نشینی، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، کمبود زیرساخت های ورزشی و تفریحی و فراغتی به نسبت جمعیت، ترافیک غیر قابل تحمل، مشاغل کاذب، محلات فقیر با بافت های فرسوده و کاملا غیر استاندارد و چندین شاخص دیگر که همگی وضعیت اسف بار این کلان شهر را نشان می دهد. این موضوع البته در خصوص بسیاری از شهرهای دیگر ایران به ویژه در استان های توسعه نیافته نیز مصداق دارد.
✅همچنین بر این ها باید افزود هجوم گستردۀ مهاجرین از تمام مناطق ایران به این کلان شهر را که به هیچ وجه این میزان از مهاجرت و در نتیجه تجمع جمعیت در کلان شهر تهران نمی تواند امکان برآورده نمودن نیازهای گسترده آنان را فراهم سازد. در واقع، به دلیل توسعۀ نامتوازن کشور طی دهه های اخیر جمعیت قابل ملاحظه ای از بسیاری از مناطق ایران به کلان شهر تهران آمده اند که نتیجۀ بسیار دردناک چنین روند نامطلوبی گسترش حاشیه نشینی در اطراف تهران بوده که چند میلیون نفر جمعیت در شرایط کاملا غیر استاندارد در مناطق حاشیه ای در حال زندگی هستند. گزارش مطالعاتی دانشگاه آکسفورد به خوبی نشان می دهد که شاخص کیفیت زندگی با شاخص دموکراتیک بودن و وجود آزادی های اقتصادی، مدنی و سیاسی هر کشوری رابطه ای مستقیم دارد به گونه ای که هر چقدر از کشورهای دموکراتیک به سمت کشورهای غیر دموکراتیک می رویم این شاخص وضعیت بدتری پیدا می کند!!
#تهران
#کیفیت_زندگی
#رفاه
#برابری
#نابرابری
@tajeddin_mohammadbagher
☸️بلعیده شدن درآمدهای ناچیز شهروندان توسط هزینه های سرسام آور
(تحلیلی بر وضعیت هزینه و درآمد خانوارها در ایران)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅مروری بر وضعیت هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی به خوبی نشان می دهد که به دلیل بالا بودن هزینه های زندگی درآمد خانوارها به هیچ وجه کفاف این هزینه ها را نمی دهد و در نتیجه همچنان کسر قابل توجهی از جمعیت کشور زیر خط فقر روزگاران خود را با شرایط نامطلوبی سپری می کنند. غیر از آمارهای رسمی و غیر رسمی موجود که تناقض های جدی نیز با یکدیگر دارند شهروندان نیز به صورت ماهانه بر اساس درآمدهایی که کسب می کنند هزینه های گوناگون زندگی شان را تأمین کرده و این پرسش اساسی را مطرح می کنند که: آیا ما فقیرتر شدن خودمان را هم نمی فهمیم؟!! تمامی آمارهای موجود حکایت از این موضوع دارد که همواره متوسط درآمد خانوارهای ایرانی از متوسط هزینه های آن ها کم تر بوده است و این خود نشان از فقیر ماندن شهروندان دارد. گروه های درآمدی در ایران بنابر «پرسشنامه طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی ارائه شده توسط مرکز آمار ایران» شامل سه گروه زیر است: 1. گروه مزد و حقوق بگیری مانند: کارکنان بخش دولتی و خصوصی، کارگران بخش دولتی و خصوصی، معلمان، استادان دانشگاه، پزشکان، پرستاران و پیراپزشکان، بازنشستگان. 2. گروه غیر مزد و حقوق بگیری مانند: شاغلان بخش کشاورزی، شاغلان در مشاغل آزاد، فعالیت های ورزشی، فعالیت های هنری، فعالیت های خدماتی، فعالیت های صنایع غذایی و موارد مشابه دیگر 3.گروه درآمدی متفرقه مانند: درآمد حاصل از اجاره زمین و مستغلات، درآمد حاصل از حساب پس انداز، درآمد حاصل از دستفروشی و سایر موارد مشابه است.
✳️هزینه های هر خانوار نیز مطابق با پرسشنامۀ مورد اشاره شامل دو بخش اصلی 1. هزینه های خوراکی و 2.هزینه های غیر خوراکی و چندین بخش فرعی و طولانی دیگر است که فقط به برخی موارد به شرح زیر اشاره می شود. 1.هزینه های خوراکی شامل: نان و غلات، برنج، فرآورده های لبنی(شیر، ماست، کره، پنیر و......)، فرآورده های گوشتی(گوشت قرمز، گوشت سفید و.....)، میوه و خشکبار، سبزی ها، انواع حبوب(لپه، لوبیا، عدس و.......)، قند و شکر و شیرینی ها، ادویه ها و چاشنی ها و انواع نوشیدنی ها(چای، نسکافه، قهوه و......). 2.هزینه های غیر خوراکی شامل: هزینه های پوشاک و کفش و تعمیرات آن ها(بچه گانه، زنانه و مردانه)، هزینه های خرید مسکن و تعمیرات و نگهداری آن(شارژ ساختمان، پول برق، آب، گاز، فاضلاب، و هزینه های تعمیرات هر بخش از مسکن)، هزینه های اجارۀ مسکن، هزینه های تهیه لوازم خانگی(تهیه یخچال، گاز، تلویزیون، ماشین لباس شویی و......)، هزینه های خرید لوزام و کالاهای خانگی(یخچال، تلویزیون، گاز، ماشین لباس شویی، مبلمان، فرش و.......) تعمیرات لوازم خانگی(تعمیرات وسایل خانگی مانند یخچال، گاز، ماشین لباس شویی و......)، هزینه های بهداشتی و درمانی خانوار(هزینه های درمانی سرپایی و غیر سرپایی شامل ویزیت شدن، جراحی، دارو، بستری شدن، خدمات دندانپزشکی، خدمات سونوگرافی، رادیولوژی، آزمایشگاه، اندوسکوپی، نوار قلب و.......)، هزینه های حمل و نقل(تأمین سوخت خودروها و موتورسیکلت، کرایه های مترو، اتوبوس شهری، تاکسی، قطار، هواپیما، وانت بار و....)، هزینه های ارتباطات خانوار(تلفن ثابت، تلفن همراه و.....)، هزینه های خدمات فرهنگی و تفریحی خانوار(هزینه های مسافرت های درون شهری و برون شهری، لوازم بازی و سرگرمی فرزندان، وسایل ورزشی، شهریه باشگاه های ورزشی، بلیط ورزشگاه ها، آموزش موسیقی، بلیط سینما و تآتر و کنسرت، بلیط نگارخانه ها و پارک ها و بوستان ها، ، و...... )، هزینه های آموزش و تحصیلات خانوار(شهریۀ مدرسه، شهریۀ دانشگاه، تهیه لوازم التحریر، آموزش زبان، آموزش کامپیوتر، تهیه کتاب، آموزش کنکور و...... )، هزینه های غذاهای آماده رستوران خانوار(کباب، جوجه کباب، انواع خورشت و.......)، هزینه های کالاها و خدمات متفرقه خانوار(آرایشی، اصلاح و.....)، هزینه های خرید و نگهداری وسایل نقلیه(خودرو، دوچرخه، موتور سیکلت، بیمه خودرو، معاینه فنی، ) و هزینه های تعمیرات وسایل نقلیه(تعمیرات جزیی و کلی و......).
(تحلیلی بر وضعیت هزینه و درآمد خانوارها در ایران)
✍️محمدباقر تاج الدین
✅مروری بر وضعیت هزینه و درآمد خانوارهای ایرانی به خوبی نشان می دهد که به دلیل بالا بودن هزینه های زندگی درآمد خانوارها به هیچ وجه کفاف این هزینه ها را نمی دهد و در نتیجه همچنان کسر قابل توجهی از جمعیت کشور زیر خط فقر روزگاران خود را با شرایط نامطلوبی سپری می کنند. غیر از آمارهای رسمی و غیر رسمی موجود که تناقض های جدی نیز با یکدیگر دارند شهروندان نیز به صورت ماهانه بر اساس درآمدهایی که کسب می کنند هزینه های گوناگون زندگی شان را تأمین کرده و این پرسش اساسی را مطرح می کنند که: آیا ما فقیرتر شدن خودمان را هم نمی فهمیم؟!! تمامی آمارهای موجود حکایت از این موضوع دارد که همواره متوسط درآمد خانوارهای ایرانی از متوسط هزینه های آن ها کم تر بوده است و این خود نشان از فقیر ماندن شهروندان دارد. گروه های درآمدی در ایران بنابر «پرسشنامه طرح آمارگیری هزینه و درآمد خانوارهای شهری و روستایی ارائه شده توسط مرکز آمار ایران» شامل سه گروه زیر است: 1. گروه مزد و حقوق بگیری مانند: کارکنان بخش دولتی و خصوصی، کارگران بخش دولتی و خصوصی، معلمان، استادان دانشگاه، پزشکان، پرستاران و پیراپزشکان، بازنشستگان. 2. گروه غیر مزد و حقوق بگیری مانند: شاغلان بخش کشاورزی، شاغلان در مشاغل آزاد، فعالیت های ورزشی، فعالیت های هنری، فعالیت های خدماتی، فعالیت های صنایع غذایی و موارد مشابه دیگر 3.گروه درآمدی متفرقه مانند: درآمد حاصل از اجاره زمین و مستغلات، درآمد حاصل از حساب پس انداز، درآمد حاصل از دستفروشی و سایر موارد مشابه است.
✳️هزینه های هر خانوار نیز مطابق با پرسشنامۀ مورد اشاره شامل دو بخش اصلی 1. هزینه های خوراکی و 2.هزینه های غیر خوراکی و چندین بخش فرعی و طولانی دیگر است که فقط به برخی موارد به شرح زیر اشاره می شود. 1.هزینه های خوراکی شامل: نان و غلات، برنج، فرآورده های لبنی(شیر، ماست، کره، پنیر و......)، فرآورده های گوشتی(گوشت قرمز، گوشت سفید و.....)، میوه و خشکبار، سبزی ها، انواع حبوب(لپه، لوبیا، عدس و.......)، قند و شکر و شیرینی ها، ادویه ها و چاشنی ها و انواع نوشیدنی ها(چای، نسکافه، قهوه و......). 2.هزینه های غیر خوراکی شامل: هزینه های پوشاک و کفش و تعمیرات آن ها(بچه گانه، زنانه و مردانه)، هزینه های خرید مسکن و تعمیرات و نگهداری آن(شارژ ساختمان، پول برق، آب، گاز، فاضلاب، و هزینه های تعمیرات هر بخش از مسکن)، هزینه های اجارۀ مسکن، هزینه های تهیه لوازم خانگی(تهیه یخچال، گاز، تلویزیون، ماشین لباس شویی و......)، هزینه های خرید لوزام و کالاهای خانگی(یخچال، تلویزیون، گاز، ماشین لباس شویی، مبلمان، فرش و.......) تعمیرات لوازم خانگی(تعمیرات وسایل خانگی مانند یخچال، گاز، ماشین لباس شویی و......)، هزینه های بهداشتی و درمانی خانوار(هزینه های درمانی سرپایی و غیر سرپایی شامل ویزیت شدن، جراحی، دارو، بستری شدن، خدمات دندانپزشکی، خدمات سونوگرافی، رادیولوژی، آزمایشگاه، اندوسکوپی، نوار قلب و.......)، هزینه های حمل و نقل(تأمین سوخت خودروها و موتورسیکلت، کرایه های مترو، اتوبوس شهری، تاکسی، قطار، هواپیما، وانت بار و....)، هزینه های ارتباطات خانوار(تلفن ثابت، تلفن همراه و.....)، هزینه های خدمات فرهنگی و تفریحی خانوار(هزینه های مسافرت های درون شهری و برون شهری، لوازم بازی و سرگرمی فرزندان، وسایل ورزشی، شهریه باشگاه های ورزشی، بلیط ورزشگاه ها، آموزش موسیقی، بلیط سینما و تآتر و کنسرت، بلیط نگارخانه ها و پارک ها و بوستان ها، ، و...... )، هزینه های آموزش و تحصیلات خانوار(شهریۀ مدرسه، شهریۀ دانشگاه، تهیه لوازم التحریر، آموزش زبان، آموزش کامپیوتر، تهیه کتاب، آموزش کنکور و...... )، هزینه های غذاهای آماده رستوران خانوار(کباب، جوجه کباب، انواع خورشت و.......)، هزینه های کالاها و خدمات متفرقه خانوار(آرایشی، اصلاح و.....)، هزینه های خرید و نگهداری وسایل نقلیه(خودرو، دوچرخه، موتور سیکلت، بیمه خودرو، معاینه فنی، ) و هزینه های تعمیرات وسایل نقلیه(تعمیرات جزیی و کلی و......).
❇️خط فقر برای یک خانوار چهار نفرۀ شهری 30 میلیون تومان برآورد شده است که دربین هزینه های غیر خوراکی هزینۀ تأمین مسکن بالاترین نرخ را دارد که حدود 55 درصد از هزینه های خانوار را در بر می گیرد. این در حالی است که برخی گروه های درآمدی اعلام شده در بالا آشکارا درآمدهای ماهانه شان دست بالا 10 تا 15 میلیون تومان است. لذا می ماند این پرسش اساسی که گروه های درآمدی مورد اشاره چگونه خواهند توانست لیست بلند بالای هزینه های گوناگون اعضای خانواده شان را برآورده سازند؟ بدون تردید بسیاری از نیازهای برشمرده شده به هیچ وجه امکان برآورده شدن ندارند و بسیاری از خانوارهای شهری و حتی روستایی همچنان زیر خط فقر و در شرایط بسیار ناگوار و دردناک زیست می کنند. این مشکل برای مناطق توسعه نیافتۀ کشور بسی دردناک تر و وخیم تر است. ضمن این که بخشی از جمعیت کشور مانند مددجویان تحت پوشش سازمان های حمایتی، زنان سرپرست خانوار، مشاغل موقتی و کاذب و خیل عظیم بیکاران که هیچ درآمد ثابت و قابل توجهی ندارند در وضعیت بسیار اسف بار و رنج آوری روزگاران خود را سپری می کنند!!
#هزینه
#درآمد
#فقر
#خانوار
@tajeddin_mohammadbagher
#هزینه
#درآمد
#فقر
#خانوار
@tajeddin_mohammadbagher
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔵جادوی موسیقی
موسیقی زیبای بدخشان افغانستان که همسایه بدخشان تاجیکستان است.
🟪آوازی از میر مفتون بدخشی خوانندۀ مشهور بدخشان
این آلبوم را یکی از دانشجویان من به نام تصدیق الله وزیری که خود اهل بدخشان هستند فرستاده است که بدینوسیله از ایشان سپاسگزاری می کنم.
#افغانستان
#بدخشان
#موسیقی
#میرمفتون_بدخشی
@tajeddin_mohammadbagher
موسیقی زیبای بدخشان افغانستان که همسایه بدخشان تاجیکستان است.
🟪آوازی از میر مفتون بدخشی خوانندۀ مشهور بدخشان
این آلبوم را یکی از دانشجویان من به نام تصدیق الله وزیری که خود اهل بدخشان هستند فرستاده است که بدینوسیله از ایشان سپاسگزاری می کنم.
#افغانستان
#بدخشان
#موسیقی
#میرمفتون_بدخشی
@tajeddin_mohammadbagher
🔵برگی از یک کتاب
🟪سیاستِ شادکامی
✳️«در عمق کوه های هیمالیا که بین هند و چین واقع شده است، کشور کوچک بوتان با مسلک بودایی جای گرفته است: سرزمینی با کوه های بلند، جنگل های انبوه، جویبارها و رودخانه هایی که از یخچال های طبیعی سرچشمه گرفته اند. اما هیچ یک از اینها به چشم گردشگران خارجی نمی آید. بوتان تا دهۀ 1960 تقریبا برای جهان خارج ناشناخته بود. فقر، بی سوادی و مرگ و میر نوزادان این کشور را در ردیف بدترین کشورها قرار داده بود. ولی در سال 1972 چیزی نامتعارف در این کشور دورافتاده رخ داد که توجه مردم سرتاسر جهان را به خود جلب کرده. پادشاه جدید، جی جم سینگی وانچوک اعلام کرد که از این پس معیار اصلی ملت او برای اندازه گیری پیشرفت "شادکامی ناخالص ملی" خواهد بود و نه "تولید ناخالص ملی". او با بیان طرح توسعۀ پنج ساله اعلام کرد:«اگر در پایان زمان طرح، ملت ما شادکام تر از پیش نشوند باید بدانیم که طرح ما شکست خورده است».
چهار رکن شادکامی ناخالص ملی در این کشور عبارتند از:
1.حکمرانی خوب و استقرار دموکراسی: اگرچه ملت بوتان به نظر از حکمران شان رضایت زیادی دارند اما وانچوک شاه به این نتیجه رسیده است که دموکراسی در دراز مدت مطمئن ترین ضمانت شادکامی را در اختیار ما می گذارد.
2.توسعۀ اجتماعی-اقتصادی با ثبات و عادلانه: با جدیت از رشد اقتصادی حمایت می شود، اما حکومت عالماً و عامداً از رشد سریع و غیر عادلانه اجتناب می کند برای این که در درازمدت گسترش آرام تر و یکنواخت تری را حفظ کند.
3.صیانت از محیط زیست: رشد اقتصادی مدام فدا می شود تا برای حفاظت از محیط زیست و بیرای حفظ زیبایی طبیعی آن برای نسل های آینده.
4.صیانت از فرهنگ: حکومت نه تنها به دنبال حفظ مولفه های خاصی از فرهنگ سنتی بوتان است بلکه در صدد این است که ارزش هایی مانند: مشارکت داوطلبانه و خدمت به دیگران، مدارا، همکاری و توازن هماهنگ میان خانواده، کار و فراغت را نیز ارتقاء دهد.
#شاد_کامی
#سیاست
#شهروندان
#کیفیت_زندگی
◀️سیاست شادکامی(1396)، دِرِک باک، ترجمه نرگس سلحشور، تهران: نشر نگاه معاصر، صص 10-11
@tajeddin_mohammadbagher
🟪سیاستِ شادکامی
✳️«در عمق کوه های هیمالیا که بین هند و چین واقع شده است، کشور کوچک بوتان با مسلک بودایی جای گرفته است: سرزمینی با کوه های بلند، جنگل های انبوه، جویبارها و رودخانه هایی که از یخچال های طبیعی سرچشمه گرفته اند. اما هیچ یک از اینها به چشم گردشگران خارجی نمی آید. بوتان تا دهۀ 1960 تقریبا برای جهان خارج ناشناخته بود. فقر، بی سوادی و مرگ و میر نوزادان این کشور را در ردیف بدترین کشورها قرار داده بود. ولی در سال 1972 چیزی نامتعارف در این کشور دورافتاده رخ داد که توجه مردم سرتاسر جهان را به خود جلب کرده. پادشاه جدید، جی جم سینگی وانچوک اعلام کرد که از این پس معیار اصلی ملت او برای اندازه گیری پیشرفت "شادکامی ناخالص ملی" خواهد بود و نه "تولید ناخالص ملی". او با بیان طرح توسعۀ پنج ساله اعلام کرد:«اگر در پایان زمان طرح، ملت ما شادکام تر از پیش نشوند باید بدانیم که طرح ما شکست خورده است».
چهار رکن شادکامی ناخالص ملی در این کشور عبارتند از:
1.حکمرانی خوب و استقرار دموکراسی: اگرچه ملت بوتان به نظر از حکمران شان رضایت زیادی دارند اما وانچوک شاه به این نتیجه رسیده است که دموکراسی در دراز مدت مطمئن ترین ضمانت شادکامی را در اختیار ما می گذارد.
2.توسعۀ اجتماعی-اقتصادی با ثبات و عادلانه: با جدیت از رشد اقتصادی حمایت می شود، اما حکومت عالماً و عامداً از رشد سریع و غیر عادلانه اجتناب می کند برای این که در درازمدت گسترش آرام تر و یکنواخت تری را حفظ کند.
3.صیانت از محیط زیست: رشد اقتصادی مدام فدا می شود تا برای حفاظت از محیط زیست و بیرای حفظ زیبایی طبیعی آن برای نسل های آینده.
4.صیانت از فرهنگ: حکومت نه تنها به دنبال حفظ مولفه های خاصی از فرهنگ سنتی بوتان است بلکه در صدد این است که ارزش هایی مانند: مشارکت داوطلبانه و خدمت به دیگران، مدارا، همکاری و توازن هماهنگ میان خانواده، کار و فراغت را نیز ارتقاء دهد.
#شاد_کامی
#سیاست
#شهروندان
#کیفیت_زندگی
◀️سیاست شادکامی(1396)، دِرِک باک، ترجمه نرگس سلحشور، تهران: نشر نگاه معاصر، صص 10-11
@tajeddin_mohammadbagher
☸️اگر هنر نبود واقعیت ما را هلاک می کرد
✍️محمدباقر تاج الدین
✅هنر، امری انسانی و اجتماعی است به این معنا که از احساسات و هوش انسانی و همچنین زمینه های اجتماعی و فرهنگی سرچشمه می گیرد و هدف اصلی آن انتقال احساسات پرمایه و عمیق به دیگران است تا از این رهگذر انسان ها بتوانند زمینه های فرارَوی از واقعیت های دردناک و رنج آور روزمرّه را تا حدودی فراهم سازند و به آرامش درون دست یابند. هنر، آدمی را از درد و رنج های این جهانی جدا می کند و مهم تر این که وی را از تنهایی وجودی(اگزیستانسیل) رها می سازد و شوق بودن و زیستن را برایش به ارمغان می آورد. هنر، ما را از واقعیت های خشن و سختی که هر دَم آزارمان می دهد تا حدودی دور می کند و زمینه را برای سبکبالی روح و روان مان فراهم می سازد. شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی معتقد بود که: «هنر نه تنها شخص را از دلتنگیهای مبهم و یأس و حرمان نجات میدهد، بلکه میتواند منبع لذتها و شادیها و نشاطهای بیپایان گردد». عنوان نوشتۀ حاضر نیز که از نیچه فیلسوف مشهور آلمانی وام گرفته شد به خوبی بیانگر همین امر مهم است که بدون هنر واقعیت های این جهانی که بسیار سخت و زمخت می نمایند آدمی را به ورطۀ نابودی می کشاند.
✳️زیستن در این جهان همواره برای انسان دشواری های فراوانی داشته و دارد و به همین دلیل مهم آدمی همیشه به دنبال ساختن چیزهایی بوده است که وی را از این دشواری ها رهایی ببخشد و هنر یکی از همان انسان ساخته هایی است که بودن در این جهان را برایش قابل تحمّل کند. اگر بپذیریم که هنر، توانایی و مهارت آفریدن زیبایی است که به شکلی نمادین ظهور میکند آن گاه درخواهیم یافت که زیبایی هایی که از طریق هنر آفریده می شود می تواند بر زشتی ها و پلیدی های این جهان غلبه کند. این پرسش کلیدی را می توان مطرح نمود که به راستی زندگی چگونه بود اگر انواع هنرهایی که می شناسیم در این جهان نبودند؟ اگر شعر و موسیقی و رقص و نقاشی وجود نداشتند چگونه می توانستیم بودن خود را در این جهان معنا کنیم؟ پس از آن جا که هنر زیبایی را خلق می کند زندگی با تمام رنج ها و مشقت هایش را تاحدودی آسان می سازد چرا که نگاه انسان را به سمت و سوی زیبایی ها می کشاند و زاویۀ دیدش را از زشتی ها و پلیدی ها و زمختی های این جهان تغییر می دهد.
❇️هنر، همزاد بشر است و تو گویی که همزمان با به وجود آمدن آدمی در این جهان هنر نیز به وجود آمد چرا که اگر غیر از این می بود انسان نمی توانست جهان فعلی را تحمل کند. هنر همزمان با انسان آمد تا بگوید که این جهان در عین حالی که برخی زشتی ها، سرسختی ها و دشواری هایی را با خود دارد اما می توان با نگاهی زیباشناسانه به آن نگریست تا درد و رنج ها اندکی التیام یابد. ضمن این که هنر امری تعالی بخش است و آدمی را از زندگی زبونانه و پَست و بی مایه رها می سازد تا به او بگوید که زندگی فقط غرق شدن در واقعیت های روزمرّه نیست، بلکه واقعیت های دیگری نیز وجود دارند که ارزش تعقیب کردن و پرداختن به آن واقعیت ها نیز خالی از لطف نیست.
✅اگر فیزیکدان و ریاضی دان و فیلسوف و دیگر دانشمندان جهان را ریاضی وار و منطقی و عقلانی فهم می کنند هنرمند اما جهان را هنرمندانه و زیبایی شناسانه می فهمد و تصویر می کند و به همگان اعلام می کند که فهم ریاضی وار و منطقی و عقلانی اگرچه ممکن است در جای خودش ارزشمند باشد و شناخت های والایی برای مان ایجاد کند، اما فهم زیبایی شناسانه است که آدمی را از تنهایی و بی معنایی و دلزدگی می رهاند و زندگی دشوار و رنج آور را بدل به زندگی قابل تحمل می کند. بی پرده باید گفت که به هنر نیاز داریم و محتاج آنیم تا از پوچی و بی معنایی و دشواری ها و رنج های فراوان زندگی برهیم. هنر، شکوه زندگی را نشان انسان می دهد و به عنوان برترین نیرویی تلقی می شود که مخالف اراده ای است که می خواهد زندگی را انکار کند. باری، انسان لحظه ای بدون هنر نمی تواند زیست خود را سپری کند و با این همه هنر نیز در خدمت زندگی و انسان است چرا که انواع واقعیت های سخت و زمخت به سمت او حمله ور می شوند و تو گویی که وی را از هستی معنادار تهی می سازند!!
#هنر
#واقعیت
#انسان
#زندگی
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅هنر، امری انسانی و اجتماعی است به این معنا که از احساسات و هوش انسانی و همچنین زمینه های اجتماعی و فرهنگی سرچشمه می گیرد و هدف اصلی آن انتقال احساسات پرمایه و عمیق به دیگران است تا از این رهگذر انسان ها بتوانند زمینه های فرارَوی از واقعیت های دردناک و رنج آور روزمرّه را تا حدودی فراهم سازند و به آرامش درون دست یابند. هنر، آدمی را از درد و رنج های این جهانی جدا می کند و مهم تر این که وی را از تنهایی وجودی(اگزیستانسیل) رها می سازد و شوق بودن و زیستن را برایش به ارمغان می آورد. هنر، ما را از واقعیت های خشن و سختی که هر دَم آزارمان می دهد تا حدودی دور می کند و زمینه را برای سبکبالی روح و روان مان فراهم می سازد. شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی معتقد بود که: «هنر نه تنها شخص را از دلتنگیهای مبهم و یأس و حرمان نجات میدهد، بلکه میتواند منبع لذتها و شادیها و نشاطهای بیپایان گردد». عنوان نوشتۀ حاضر نیز که از نیچه فیلسوف مشهور آلمانی وام گرفته شد به خوبی بیانگر همین امر مهم است که بدون هنر واقعیت های این جهانی که بسیار سخت و زمخت می نمایند آدمی را به ورطۀ نابودی می کشاند.
✳️زیستن در این جهان همواره برای انسان دشواری های فراوانی داشته و دارد و به همین دلیل مهم آدمی همیشه به دنبال ساختن چیزهایی بوده است که وی را از این دشواری ها رهایی ببخشد و هنر یکی از همان انسان ساخته هایی است که بودن در این جهان را برایش قابل تحمّل کند. اگر بپذیریم که هنر، توانایی و مهارت آفریدن زیبایی است که به شکلی نمادین ظهور میکند آن گاه درخواهیم یافت که زیبایی هایی که از طریق هنر آفریده می شود می تواند بر زشتی ها و پلیدی های این جهان غلبه کند. این پرسش کلیدی را می توان مطرح نمود که به راستی زندگی چگونه بود اگر انواع هنرهایی که می شناسیم در این جهان نبودند؟ اگر شعر و موسیقی و رقص و نقاشی وجود نداشتند چگونه می توانستیم بودن خود را در این جهان معنا کنیم؟ پس از آن جا که هنر زیبایی را خلق می کند زندگی با تمام رنج ها و مشقت هایش را تاحدودی آسان می سازد چرا که نگاه انسان را به سمت و سوی زیبایی ها می کشاند و زاویۀ دیدش را از زشتی ها و پلیدی ها و زمختی های این جهان تغییر می دهد.
❇️هنر، همزاد بشر است و تو گویی که همزمان با به وجود آمدن آدمی در این جهان هنر نیز به وجود آمد چرا که اگر غیر از این می بود انسان نمی توانست جهان فعلی را تحمل کند. هنر همزمان با انسان آمد تا بگوید که این جهان در عین حالی که برخی زشتی ها، سرسختی ها و دشواری هایی را با خود دارد اما می توان با نگاهی زیباشناسانه به آن نگریست تا درد و رنج ها اندکی التیام یابد. ضمن این که هنر امری تعالی بخش است و آدمی را از زندگی زبونانه و پَست و بی مایه رها می سازد تا به او بگوید که زندگی فقط غرق شدن در واقعیت های روزمرّه نیست، بلکه واقعیت های دیگری نیز وجود دارند که ارزش تعقیب کردن و پرداختن به آن واقعیت ها نیز خالی از لطف نیست.
✅اگر فیزیکدان و ریاضی دان و فیلسوف و دیگر دانشمندان جهان را ریاضی وار و منطقی و عقلانی فهم می کنند هنرمند اما جهان را هنرمندانه و زیبایی شناسانه می فهمد و تصویر می کند و به همگان اعلام می کند که فهم ریاضی وار و منطقی و عقلانی اگرچه ممکن است در جای خودش ارزشمند باشد و شناخت های والایی برای مان ایجاد کند، اما فهم زیبایی شناسانه است که آدمی را از تنهایی و بی معنایی و دلزدگی می رهاند و زندگی دشوار و رنج آور را بدل به زندگی قابل تحمل می کند. بی پرده باید گفت که به هنر نیاز داریم و محتاج آنیم تا از پوچی و بی معنایی و دشواری ها و رنج های فراوان زندگی برهیم. هنر، شکوه زندگی را نشان انسان می دهد و به عنوان برترین نیرویی تلقی می شود که مخالف اراده ای است که می خواهد زندگی را انکار کند. باری، انسان لحظه ای بدون هنر نمی تواند زیست خود را سپری کند و با این همه هنر نیز در خدمت زندگی و انسان است چرا که انواع واقعیت های سخت و زمخت به سمت او حمله ور می شوند و تو گویی که وی را از هستی معنادار تهی می سازند!!
#هنر
#واقعیت
#انسان
#زندگی
@tajeddin_mohammadbagher
🔵همراه با شاعران پارسی گو
🟪غزلیات شمس تبریزی/مولوی
به گِردِ دل همیگردی چه خواهی کرد میدانم
چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد میدانم
یکی بازی برآوردی که رخت دل همه بردی
چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد میدانم
به یک غمزه جگر خستی پس آتش اندر او بستی
بخواهی پخت میبینم بخواهی خورد میدانم
به حق اشکِ گرمِ من به حق آهِ سردِ من
که گرمَم پرس چون بینی که گرم از سرد میدانم
مرا دل سوزد و سینه تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد میدانم
به دل گویم که چون مردان صبوری کن دلم گوید
نه مردم نی زن ار از غم ز زن تا مرد میدانم
دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی نمیگفتی
که از مردی برآوردن زِ دریا گرد میدانم
جوابم داد دل کان مه چو جفت و طاق میبازد
چو ترسا جفت گویم گر زِ جفت و فرد میدانم
چو در شطرنج شد قایم بریزد نَرْدِ شش پنجی
بگویم ماتِ غم باشم اگر این نَرْد میدانم
@tajeddin_mohammadbagher
🟪غزلیات شمس تبریزی/مولوی
به گِردِ دل همیگردی چه خواهی کرد میدانم
چه خواهی کرد دل را خون و رخ را زرد میدانم
یکی بازی برآوردی که رخت دل همه بردی
چه خواهی بعد از این بازی دگر آورد میدانم
به یک غمزه جگر خستی پس آتش اندر او بستی
بخواهی پخت میبینم بخواهی خورد میدانم
به حق اشکِ گرمِ من به حق آهِ سردِ من
که گرمَم پرس چون بینی که گرم از سرد میدانم
مرا دل سوزد و سینه تو را دامن ولی فرق است
که سوز از سوز و دود از دود و درد از درد میدانم
به دل گویم که چون مردان صبوری کن دلم گوید
نه مردم نی زن ار از غم ز زن تا مرد میدانم
دلا چون گرد برخیزی ز هر بادی نمیگفتی
که از مردی برآوردن زِ دریا گرد میدانم
جوابم داد دل کان مه چو جفت و طاق میبازد
چو ترسا جفت گویم گر زِ جفت و فرد میدانم
چو در شطرنج شد قایم بریزد نَرْدِ شش پنجی
بگویم ماتِ غم باشم اگر این نَرْد میدانم
@tajeddin_mohammadbagher
Forwarded from جامعهشناسی
🔴 حکم شهرداری برای انجمن جامعهشناسی ایران
زاکانی: تخلیه کنید!
ساختمان انجمن جامعهشناسی ایران واقع در یوسفآباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعهشناسی رفته تا به هر نحوی که میتواند بیتوجهی خود را به نهادهای علمی و فعالیتهای آموزشی نشان دهد. به نظر میرسد در شرایط موجود تسهیلگری برای نهادهای مدنی، امری سیاستزده شدهاست. شهرداری تهران به ریاست علیرضا زاکانی در این دوره بارها بیتوجهی خود را به این نوع از نهادها نشان دادهاست. فراز با سید حسین سراجزاده که مدتی ریاست انجمن جامعهشناسی ایران را به عهده داشته، مصاحبه کردهاست.
🔻 تخلیه کنید!
انجمن جامعهشناسی ایران، انجمنی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۷۰ تاسیس شده و در زمینههای علمی، پژوهشی، کارشناسی و مشاوره فعالیت میکند. دستور تخلیه ساختمان یوسفآباد انجمنی علمی با سابقه بیش از ۳۰ سال فعالیت صادر شده است. از سال ۱۳۹۳ یک مرکز آموزشهای تخصصی با شرکت مخاطبان عام در حوزه مباحث علوم اجتماعی جامعه محور در منطقه یوسف آباد شکل گرفت. شورای شهر وقت در راستای فعالیتهای جامعه محور و شهروندی طی مصوبهای ساختمان مذکور را در اختیار انجمن جامعهشناسی قرار داد و انجمن نیز این ساختمان را به امکانات آموزشی تجهیز کرد. به عبارتی دیگر این اقدام انجمن در راستای آموزش جامعه محور است که مورد استفاده کسانی قرار میگیرد که به دانشگاه نمیروند و یا برای توسعه دانش خود به آموزشهای بیشتر نیازمندند. حتی افراد با شرکت در کلاسهای این مرکز گواهی دریافت میکنند. به نظر میرسد سال گذشته از جانب املاک شهرداری منطقه شش برای تخلیه ساختمان یوسفآباد اخطار صادر و مکان مذکور واگذار شدهاست. از سوی دیگر شهرداری برای مدیریت شهری اتفاقا به فعالیت این انجمنهای علمی در حوزه اجتماعی و شهروندی نیازمند است.
🔻 حذف نهادهای مدنی مستقل
سمیه توحیدلو جامعهشناس در صفحه شخصی ایکس خود نوشته است: «انجمن جامعهشناسی ایران، فضایی آموزشی در سطح شهر تهران دارد که امکان برگزاری کلاس خارج از فضای دانشگاه را به ما همیشه داده، زیرا وظیفه این نهاد مدنی فرادانشگاهیاست. ۱۰ سال است آموزشهای تخصصی این مجموعه در آنجا برگزار میشده و دسترسپذیری آموزش رایگان یا با حداقل شهریه ممکن بوده است. مصوبه شورای شهر پیشین برای اماکن شهرداری را هم داشته است. شهرداری بدون اطلاع شورای فعلی اقدام به پس گرفتن قضایی این مجموعه کرده است. کاری که برای خانه اندیشمندان یکبار تکرار شد. مقابله و حذف نهادهای مدنی مستقل که فعالیتشان نه سیاسی که تخصصی و اجتماعی است؛ نشان از دشمنی آشکار این نگرش با علوم اجتماعی و انسانیاست. این درحالیست که وظیفه نهادهای شهری کمک به توسعه این مجموعهها است».
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
🔴 حکم شهرداری برای انجمن جامعهشناسی ایران
زاکانی: تخلیه کنید!
ساختمان انجمن جامعهشناسی ایران واقع در یوسفآباد تهران به دستور شهرداری باید تخلیه شود. به یاد داریم شهرداری چه بر سر خانه اندیشمندان علوم انسانی آورد و حال به سراغ انجمن جامعهشناسی رفته تا به هر نحوی که میتواند بیتوجهی خود را به نهادهای علمی و فعالیتهای آموزشی نشان دهد. به نظر میرسد در شرایط موجود تسهیلگری برای نهادهای مدنی، امری سیاستزده شدهاست. شهرداری تهران به ریاست علیرضا زاکانی در این دوره بارها بیتوجهی خود را به این نوع از نهادها نشان دادهاست. فراز با سید حسین سراجزاده که مدتی ریاست انجمن جامعهشناسی ایران را به عهده داشته، مصاحبه کردهاست.
🔻 تخلیه کنید!
انجمن جامعهشناسی ایران، انجمنی غیرانتفاعی است که در سال ۱۳۷۰ تاسیس شده و در زمینههای علمی، پژوهشی، کارشناسی و مشاوره فعالیت میکند. دستور تخلیه ساختمان یوسفآباد انجمنی علمی با سابقه بیش از ۳۰ سال فعالیت صادر شده است. از سال ۱۳۹۳ یک مرکز آموزشهای تخصصی با شرکت مخاطبان عام در حوزه مباحث علوم اجتماعی جامعه محور در منطقه یوسف آباد شکل گرفت. شورای شهر وقت در راستای فعالیتهای جامعه محور و شهروندی طی مصوبهای ساختمان مذکور را در اختیار انجمن جامعهشناسی قرار داد و انجمن نیز این ساختمان را به امکانات آموزشی تجهیز کرد. به عبارتی دیگر این اقدام انجمن در راستای آموزش جامعه محور است که مورد استفاده کسانی قرار میگیرد که به دانشگاه نمیروند و یا برای توسعه دانش خود به آموزشهای بیشتر نیازمندند. حتی افراد با شرکت در کلاسهای این مرکز گواهی دریافت میکنند. به نظر میرسد سال گذشته از جانب املاک شهرداری منطقه شش برای تخلیه ساختمان یوسفآباد اخطار صادر و مکان مذکور واگذار شدهاست. از سوی دیگر شهرداری برای مدیریت شهری اتفاقا به فعالیت این انجمنهای علمی در حوزه اجتماعی و شهروندی نیازمند است.
🔻 حذف نهادهای مدنی مستقل
سمیه توحیدلو جامعهشناس در صفحه شخصی ایکس خود نوشته است: «انجمن جامعهشناسی ایران، فضایی آموزشی در سطح شهر تهران دارد که امکان برگزاری کلاس خارج از فضای دانشگاه را به ما همیشه داده، زیرا وظیفه این نهاد مدنی فرادانشگاهیاست. ۱۰ سال است آموزشهای تخصصی این مجموعه در آنجا برگزار میشده و دسترسپذیری آموزش رایگان یا با حداقل شهریه ممکن بوده است. مصوبه شورای شهر پیشین برای اماکن شهرداری را هم داشته است. شهرداری بدون اطلاع شورای فعلی اقدام به پس گرفتن قضایی این مجموعه کرده است. کاری که برای خانه اندیشمندان یکبار تکرار شد. مقابله و حذف نهادهای مدنی مستقل که فعالیتشان نه سیاسی که تخصصی و اجتماعی است؛ نشان از دشمنی آشکار این نگرش با علوم اجتماعی و انسانیاست. این درحالیست که وظیفه نهادهای شهری کمک به توسعه این مجموعهها است».
درج دیدگاه
🌏جامعهشناسی👇
🆔 @IRANSOCIOLOGY
☸️تاریخ شرکت بیمه نیست
✍️محمدباقر تاج الدین
✅کارل مارکس اندیشمند آلمانی در کتاب هجدهم برومر لویی بناپارت گفته است: «این آدمیان هستند که تاریخ خود را می سازند، ولى نه آن گونه که خود می خواهند، یا در شرایطى که خود برگزیده باشند؛ بل که در شرایط داده شدهاى که بازمانده از گذشته است و خود، یک راست با آن درگیرند». این گفتۀ مارکس از یک سو بر مسئولیت های اساسی انسان در بروز تحولات تاریخی صحّه می گذارد و از سوی دیگر نقش انکار ناپذیر تاریخ، سنت و میراث گذشته را یادآور می شود. در واقع مارکس می خواهد به انسان ها بگوید که یادتان باشد تاریخ دارای قانون مندی های خاص خودش است و این گونه نیست که مطابق با خواست و میل شما حرکت کند. در نتیجه تاریخ به هیچ فرد یا گروهی ضمانت هم نمی دهد که همواره به آنان وفادار بماند و تا ابد همراهی کند و تمامی آرزوها و خواسته های شان را آن گونه که می خواهند برآورده نماید. تاریخ برای ملت های جهان به یک شکل و شیوه رقم نمی خورد و اساساً تاریخ شرکت بیمه نیست که ضمانت خاصی به کسی یا گروهی بدهد. به عبارت دیگر، تاریخ به فرمان کسی عمل نمی کند و صدها و بل هزاران عوامل انسانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و در حقیقت بسیاری عوامل بیرونی و درونی باید در کنار هم قرار بگیرند تا حادثه ای در تاریخ روی دهد.
✳️نشناختن قانون مندی های حاکم بر تاریخ و همچنین نشناختن قانون مندی های حاکم بر ساحات وجودی انسان و جامعه چنین می شود که حالا عده ای گمان کنند تمام آرزوها و امیدهای شان از دست رفته است و گویی که تاریخ به آن ها خیانت ورزیده است!!!. بسیار ساده دلانه و تقلیل گرایانه است که کس یا کسانی گمان کنند که قانون مندی های حاکم بر تاریخ و جامعه و یا اساساً قانون مندی های حاکم بر این جهان همگی به دست انسان است و هر طور که بخواهند می توانند عمل کنند و هر آرزویی که داشته باشند می توانند برآورده نمایند. برای مثال انقلابیون برای توجیه بسیاری از اقدامات و عملکردهای خویش از تاریخ گذشته سود می جویند و صحنه های گذشته را برای خود شبیه سازی می کنند و قهرمانان تاریخی(چه در جبهۀ موافق و چه در جبهۀ مخالف) را به صحنه می آورند تا از این طریق دل خوش باشند برای به دست آوردن موفقیت ها و پیروزی ها یا توجیه شکست ها!!
❇️این گفته هرگز به این معنا نیست که انسان ها هیچ گونه اختیار و اراده ای برای تغییر امور این جهان را ندارند و کاملا تحت تأثیر جریانات تاریخی قرار دارند و این جبر تاریخ است که اراده و کنش گری شان را هدایت می کند، بلکه تمام سخن در این است که نباید گمان کرد تمامی امور این جهان در دست آدمیان است و هر آرزو و اراده ای که داشته باشند حتما و به ناگزیر برآورده خواهد شد. به این معنا هم نیست که انسان ها دست از کنش گری و کوشش بردارند و برای تغییر امور نامطلوب کاری نکنند و در جهت بهروزی و بهزیستی خویش و جامعه اقدامی نکنند که صد البته باید هم چنین کنند اما با آگاهی و شناخت نسبت به قانون مندی های حاکم بر انسان، جامعه و تاریخ تا بعدها دچار یأس و سرخوردگی نشوند.
✅دانستن این موضوع مهم ضرورت دارد که کنش گری های عقلانی و آگاهانه به نتایج مطلوب و سازنده ای بدل خواهد شد و کنش گری های ناشی از احساسات و خوش باشی ها و از سرِ عدم شناخت و عدم عقلانیت به نتایج نامطلوب و نادرست. تمام سخن در این است که آدمی باید هم قانون مندی های حاکم بر ساحات وجودی خویش یعنی پنج ساحت شناختی، احساسی، ارادی، رفتاری و گفتاری خود را به خوبی بداند و آگاه باشد و هم قانون مندی های حاکم بر تاریخ و جامعه و هم قانون مندی های حاکم بر این جهان را و اگر غیر از این باشد و دست به کنش گری بزند لازم است بداند که احتمال قریب به یقین به نتایجی که دنبال شان بوده است، نمی رسد. بر این اساس است که گفته می شود "تاریخ شرکت بیمه نیست".
#تاریخ
#انسان
#جامعه
#سیاست
@tajeddin_mohammadbagher
✍️محمدباقر تاج الدین
✅کارل مارکس اندیشمند آلمانی در کتاب هجدهم برومر لویی بناپارت گفته است: «این آدمیان هستند که تاریخ خود را می سازند، ولى نه آن گونه که خود می خواهند، یا در شرایطى که خود برگزیده باشند؛ بل که در شرایط داده شدهاى که بازمانده از گذشته است و خود، یک راست با آن درگیرند». این گفتۀ مارکس از یک سو بر مسئولیت های اساسی انسان در بروز تحولات تاریخی صحّه می گذارد و از سوی دیگر نقش انکار ناپذیر تاریخ، سنت و میراث گذشته را یادآور می شود. در واقع مارکس می خواهد به انسان ها بگوید که یادتان باشد تاریخ دارای قانون مندی های خاص خودش است و این گونه نیست که مطابق با خواست و میل شما حرکت کند. در نتیجه تاریخ به هیچ فرد یا گروهی ضمانت هم نمی دهد که همواره به آنان وفادار بماند و تا ابد همراهی کند و تمامی آرزوها و خواسته های شان را آن گونه که می خواهند برآورده نماید. تاریخ برای ملت های جهان به یک شکل و شیوه رقم نمی خورد و اساساً تاریخ شرکت بیمه نیست که ضمانت خاصی به کسی یا گروهی بدهد. به عبارت دیگر، تاریخ به فرمان کسی عمل نمی کند و صدها و بل هزاران عوامل انسانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و در حقیقت بسیاری عوامل بیرونی و درونی باید در کنار هم قرار بگیرند تا حادثه ای در تاریخ روی دهد.
✳️نشناختن قانون مندی های حاکم بر تاریخ و همچنین نشناختن قانون مندی های حاکم بر ساحات وجودی انسان و جامعه چنین می شود که حالا عده ای گمان کنند تمام آرزوها و امیدهای شان از دست رفته است و گویی که تاریخ به آن ها خیانت ورزیده است!!!. بسیار ساده دلانه و تقلیل گرایانه است که کس یا کسانی گمان کنند که قانون مندی های حاکم بر تاریخ و جامعه و یا اساساً قانون مندی های حاکم بر این جهان همگی به دست انسان است و هر طور که بخواهند می توانند عمل کنند و هر آرزویی که داشته باشند می توانند برآورده نمایند. برای مثال انقلابیون برای توجیه بسیاری از اقدامات و عملکردهای خویش از تاریخ گذشته سود می جویند و صحنه های گذشته را برای خود شبیه سازی می کنند و قهرمانان تاریخی(چه در جبهۀ موافق و چه در جبهۀ مخالف) را به صحنه می آورند تا از این طریق دل خوش باشند برای به دست آوردن موفقیت ها و پیروزی ها یا توجیه شکست ها!!
❇️این گفته هرگز به این معنا نیست که انسان ها هیچ گونه اختیار و اراده ای برای تغییر امور این جهان را ندارند و کاملا تحت تأثیر جریانات تاریخی قرار دارند و این جبر تاریخ است که اراده و کنش گری شان را هدایت می کند، بلکه تمام سخن در این است که نباید گمان کرد تمامی امور این جهان در دست آدمیان است و هر آرزو و اراده ای که داشته باشند حتما و به ناگزیر برآورده خواهد شد. به این معنا هم نیست که انسان ها دست از کنش گری و کوشش بردارند و برای تغییر امور نامطلوب کاری نکنند و در جهت بهروزی و بهزیستی خویش و جامعه اقدامی نکنند که صد البته باید هم چنین کنند اما با آگاهی و شناخت نسبت به قانون مندی های حاکم بر انسان، جامعه و تاریخ تا بعدها دچار یأس و سرخوردگی نشوند.
✅دانستن این موضوع مهم ضرورت دارد که کنش گری های عقلانی و آگاهانه به نتایج مطلوب و سازنده ای بدل خواهد شد و کنش گری های ناشی از احساسات و خوش باشی ها و از سرِ عدم شناخت و عدم عقلانیت به نتایج نامطلوب و نادرست. تمام سخن در این است که آدمی باید هم قانون مندی های حاکم بر ساحات وجودی خویش یعنی پنج ساحت شناختی، احساسی، ارادی، رفتاری و گفتاری خود را به خوبی بداند و آگاه باشد و هم قانون مندی های حاکم بر تاریخ و جامعه و هم قانون مندی های حاکم بر این جهان را و اگر غیر از این باشد و دست به کنش گری بزند لازم است بداند که احتمال قریب به یقین به نتایجی که دنبال شان بوده است، نمی رسد. بر این اساس است که گفته می شود "تاریخ شرکت بیمه نیست".
#تاریخ
#انسان
#جامعه
#سیاست
@tajeddin_mohammadbagher
🔵برگی از یک کتاب
🟪چرا ملت ها شکست می خورند؟
✳️نهادهای سیاسی فراگیر، نهادهای سیاسی استثماری
«تمامی نهادهای اقتصادی را جامعه به وجود می آورد. برای مثال نهادهای اقتصادی کره شمالی توسط کمونیست هایی وضع شد که در دهه 1940 اداره این کشور را در دست گرفتند. به همین ترتیب نهادهای اقتصادی مستعمرات آمریکای لاتین توسط فاتحان اسپانیایی تحمیل شد. کره جنوبی نسبت به کره شمالی به نهادهای اقتصادی بسیار متفاوتی دست یافت، چرا که افرادی دیگر با منابع و اهدافی متفاوت در مورد کیفیت ساختار جامعه تصمیم گیری کردند. به عبارت دیگر، کره جنوبی سپهر سیاسی دیگری داشت. سیاست فرایندی است که از طریق آن یک جامعه قوانینی را که بر آن حکم خواهد راند انتخاب می کند. نهادهای اقتصادی در احاطه سیاست قرار دارند. گواه روشنش نهادهای اقتصادی فراگیری هستند که اگر چه برای بهروزی اقتصادی کشورها مفیدترند، اما جای خود را به نهادهای استثماری می دهند، زیرا منافع برخی افراد یا گروه ها مانند فرادستان حزب کمونیست در کره شمالی یا مالکان مزارع بزرگ نیشکر در مستعمره باربادوس چنین اقتضا می کند. وقتی بر سر نهادها درگیری به وجود می آید نتیجه بستگی به ایندارد که کدام فرد یا گروه در بازی سیاست برنده می شود، چه کسی می تواند حمایت بیشتری کسب کند، منافع اضافه تری به دست آورد و اتحاد موثرتری را شکل دهد. به طور خلاصه در جنگ نهادها نتیجه به شیوه توزیع قدرت سیاسی در جامعه بستگی دارد. نهادهای سیاسی جامعه اند که نتیجه بازی را تعیین می کنند. این نهادها عبارت از قواعدی هستند که در مناسبات سیاسی، بر انگیزه ها حکم می رانند. آنها هستند که تعیین می کنند دولت چگونه انتخاب می شود و کدام بخش از حکومت حق انجام چه کاری را دارد، به علاوه مشخص می سازند چه کسی در جامعه قدرت دارد و این قدرت برای چه اهدافی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. اگر قدرت در حلقه های محدود و به صورت غیر مشروط تعریف شود آن گاه نهادهای سیاسی مطلقه اند، مانند سلطنت های مطلقه ای که در قسمت اعظم تاریخ در سراسر جهان حاکم بودند. تحت سیطره نهادهای سیاسی مطلقه- از قبیل آن چه در کره شمالی می بینیم و در مستعمرات آمریکای لاتین رواج داشت- هر کس حکومت را در دست بگیرد قادر است با هزینه جامعه نهادهای اقتصادی را در خدمت افزایش قدرت و ثروت خویش قرار دهد. در مقابل، نهادهای سیاسی کثرت گرا هستند که قدرت را به طور گسترده در جامعه توزیع می کنند و آن را مقید می سازند. در این جوامع قدرت به جای آن که به یک نفر یا یک گروه اندک واگذار شود در دست ائتلافی گسترده و یا اکثریتی نسبی از گروه ها قرار می گیرد».
◀️چرا ملت ها شکست می خورند؟ دارون عجم اوغلو و جیمز ای رابینسون، ترجمه محسن میردامادی و محمد حسین نعیمی پور، انتشارات روزنه، 1396، ص 118
@tajeddin_mohammadbagher
🟪چرا ملت ها شکست می خورند؟
✳️نهادهای سیاسی فراگیر، نهادهای سیاسی استثماری
«تمامی نهادهای اقتصادی را جامعه به وجود می آورد. برای مثال نهادهای اقتصادی کره شمالی توسط کمونیست هایی وضع شد که در دهه 1940 اداره این کشور را در دست گرفتند. به همین ترتیب نهادهای اقتصادی مستعمرات آمریکای لاتین توسط فاتحان اسپانیایی تحمیل شد. کره جنوبی نسبت به کره شمالی به نهادهای اقتصادی بسیار متفاوتی دست یافت، چرا که افرادی دیگر با منابع و اهدافی متفاوت در مورد کیفیت ساختار جامعه تصمیم گیری کردند. به عبارت دیگر، کره جنوبی سپهر سیاسی دیگری داشت. سیاست فرایندی است که از طریق آن یک جامعه قوانینی را که بر آن حکم خواهد راند انتخاب می کند. نهادهای اقتصادی در احاطه سیاست قرار دارند. گواه روشنش نهادهای اقتصادی فراگیری هستند که اگر چه برای بهروزی اقتصادی کشورها مفیدترند، اما جای خود را به نهادهای استثماری می دهند، زیرا منافع برخی افراد یا گروه ها مانند فرادستان حزب کمونیست در کره شمالی یا مالکان مزارع بزرگ نیشکر در مستعمره باربادوس چنین اقتضا می کند. وقتی بر سر نهادها درگیری به وجود می آید نتیجه بستگی به ایندارد که کدام فرد یا گروه در بازی سیاست برنده می شود، چه کسی می تواند حمایت بیشتری کسب کند، منافع اضافه تری به دست آورد و اتحاد موثرتری را شکل دهد. به طور خلاصه در جنگ نهادها نتیجه به شیوه توزیع قدرت سیاسی در جامعه بستگی دارد. نهادهای سیاسی جامعه اند که نتیجه بازی را تعیین می کنند. این نهادها عبارت از قواعدی هستند که در مناسبات سیاسی، بر انگیزه ها حکم می رانند. آنها هستند که تعیین می کنند دولت چگونه انتخاب می شود و کدام بخش از حکومت حق انجام چه کاری را دارد، به علاوه مشخص می سازند چه کسی در جامعه قدرت دارد و این قدرت برای چه اهدافی می تواند مورد استفاده قرار گیرد. اگر قدرت در حلقه های محدود و به صورت غیر مشروط تعریف شود آن گاه نهادهای سیاسی مطلقه اند، مانند سلطنت های مطلقه ای که در قسمت اعظم تاریخ در سراسر جهان حاکم بودند. تحت سیطره نهادهای سیاسی مطلقه- از قبیل آن چه در کره شمالی می بینیم و در مستعمرات آمریکای لاتین رواج داشت- هر کس حکومت را در دست بگیرد قادر است با هزینه جامعه نهادهای اقتصادی را در خدمت افزایش قدرت و ثروت خویش قرار دهد. در مقابل، نهادهای سیاسی کثرت گرا هستند که قدرت را به طور گسترده در جامعه توزیع می کنند و آن را مقید می سازند. در این جوامع قدرت به جای آن که به یک نفر یا یک گروه اندک واگذار شود در دست ائتلافی گسترده و یا اکثریتی نسبی از گروه ها قرار می گیرد».
◀️چرا ملت ها شکست می خورند؟ دارون عجم اوغلو و جیمز ای رابینسون، ترجمه محسن میردامادی و محمد حسین نعیمی پور، انتشارات روزنه، 1396، ص 118
@tajeddin_mohammadbagher