در جستجوی حقیقت
1.48K subscribers
892 photos
42 videos
99 files
215 links
جنگ هفتاد دو ملت همه را عذر بنه
چون ندیدند حقیقت ره افسانه زدند(حافظ)
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما ین است که میان گل نیلوفر و قرن
پی آواز حقیقت بدویم(سهراب سپهری)
در جستجوی حقیقت کانالی است برای معرفی نوشته ها و تأملات دکتر محمد باقر تاج الدین
Download Telegram
❇️ اصلاح‌طلبانِ ضد اصلاحات!

#احمد_بخارایی #سیاست #اصلاحات #اصلاح‌طلبان #اصلاح‌طلبان_حکومتی

در «جامعه‌شناسی جنسیت» می‌خوانیم که برخی مادران در خانواده‌ی ایرانی با اتخاذ مواضعی مدافع «پسران»، شکاف جنسیتی را به نفع مردها دامن زده‌اند هر چند همین مادران به عنوان یک «زن» در آتش تبعیض، سوخته‌اند.

داشتم فکر می‌کردم اینک و در زمانه‌ی رویارویی نیروهای سیاسی داخل و خارج، چه نازیبا، «اصلاح‌طلبان حکومتی» در نقش همان «مادر» به «تبعیض ساختاری» در ایران، امکان ادامه‌ی حیات می‌دهند زیرا به واسطه‌ی مواضعی که اتخاذ می‌کنند سایه‌ی امن برای ناکارامدی‌های ساختاری (مانند نظارت استصوابی) ایجاد کرده‌اند. اینان، مصداق «نقض غرض» تحت لوای زیبای وطن‌دوستی هستند یعنی؛ شعاری پسندیده اما پی‌آمدی، ضد اصلاحات! به نظر می‌رسد اندیشه و تفکری مکانیکی دارند و ببن صفر و صد در حرکتند! هر چند امروزه نگاهی مثل نگاه من، برچسب‌های ناگوار فراوان در وادی «هیجانات» می‌خورد اما در فضای عقلانی، بسا قابل تأمل باشد.

👇 دیگر یادداشت‌ها و سخن‌رانی‌ها 👇
ـ| Instagram | YouTube | SoundCloud | Site
☸️سیاست و سرنوشت شهروندان

✍️محمدباقر تاج الدین

اگر جامعه را بنا بر قول جامعه شناسان شامل چهار نظام اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی تصور کنیم آن گاه می توان گفت که نظام سیاسی و در واقع سیاست هر جامعه ای بدون تردید بر روی سایر نظام های جامعه تأثیرگذار بوده و در نهایت بر روی سرنوشت و زندگی شهروندان اثرات مثبت و منفی برجای خواهد گذاشت. بدون تردید سیاست های عقلانی، منطقی، علمی و مطابق با نیازها و خواسته های شهروندان در جهان مدرن خواهد توانست سرنوشت و زندگی آنان را هرچه بیش تر بهبود ببخشد و به سمت رفاه و خوشبختی و زندگی با کیفیت سوق دهد.

✳️گفتن ندارد که سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با نیازها و خواسته های شهروندان و مغایر با منافع ملی سرنوشت آنان را نیز دچار سیه روزی و فلاکت خواهد نمود. نگاهی به کارنامۀ کشورهایی که سیاست های عقلانی و علمی در پیش گرفته اند و در راستای منافع ملی و شهروندان حرکت کرده اند به خوبی نشان می دهد که تا کجا رفاه و آرامش و زندگی با کیفیت برای شهروندان خویش به ارمغان آورده اند و در مقابل کشورهایی که سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با منافع ملی در پیش گرفته اند چه سرنوشت تلخ و دردناکی برای شهروندان رقم زده اند.

❇️اگرچه ممکن است گفته شود که سرنوشت شهروندان فقط وابسته به سیاست های نظام سیاسی نبوده و برخی عوامل و شرایط دیگر از جمله عوامل فردی، خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و حتی منطقه ای و بین المللی نیز در این زمینه دخالت دارند اما واقعیت این است که دست کم بخش مهمی از سرنوشت و زندگی شهروندان هر جامعه ای به طور مستقیم و غیر مستقیم ناشی از سیاست هایی است که توسط نظام سیاسی اِعمال می شود. برای مثال هنگامی که نظام سیاسی با در پیش گرفتن برنامه های کاملا نادرست و مخالف با نظر و خواست شهروندان بسیاری از فرصت های زندگی با کیفیت و همراه با رفاه را از آنان می ستاند در چنین وضعیت اسف باری شهروندان چگونه خواهند توانست به سرنوشتی مناسب با شأن و جایگاه انسانی خویش دست یابند. یا در پیش گرفتن سیاست هایی که سبب می شود تمرکز قدرت و ثروت در دستان گروه هایی خاص و به ویژه گروه هایی که به کانون های قدرت و ثروت نزدیک تر هستند قرار بگیرد آن گاه چگونه می توان انتظار داشت که سرنوشت بسیاری از شهروندان جامعه دچار تیره روزی و فلاکت نشود؟

کشورهایی که دولت های آنان "سیاست شادکامی شهروندان" را در پیش گرفته اند همواره در پی ارتقاء سطح زندگی شهروندان شان بوده و تمامی کوشش های خود را به کار گرفته اند تا تمامی شهروندان از بهترین و مناسب ترین سطح رفاهی، شادکامی، کیفیت زندگی، تأمین اجتماعی، آموزش های مطلوب، تفریح و فراغت، بهداشت و درمان مطلوب و تمامی فرصت های پیشرفت برخوردار شوند. در مقابل، کشورهایی که "سیاست تلخ کامی شهروندان" را در پیش گرفته اند و در واقع سیاست های آلوده به انواع ایدئولوژی را در پیش گرفته اند آشکار است که سرنوشت شهروندان در تمامی ابعاد آن دچار تیره روزی، تلخ کامی و تباهی شده است.

✳️شوربختانه این که اگر سرنوشت شهروندان به نوعی در اسارت سیاست های سراسر اشتباه، غیر عقلانی و غیر انسانی درآید هزینه های چنین سیاست نادرستی را بیش از همه شهروندان آن جامعه باید بپردازند که البته گفتن ندارد که هزینه های بسیار تلخ و سنگینی نیز خواهد بود. لذا شهروندان هر جامعه ای فقط و فقط با در پیش گرفته شدن سیاست های عقلانی، اخلاقی و انسانی و در یک کلام سیاست شادکامی خواهند توانست به یک زندگی با کیفیت، شاد، توأم با رفاه، آرامش بخش، بدون نگرانی و همراه با سرزندگی، خوشی، خوبی و ارزشمندی دست یابند و تنها از همین راه است که انسانیت واقعی انسان و شأن و جایگاه حقیقی او حفظ می شود و هر راه دیگری غیر از این در پیش گرفته شود تنها نتیجۀ تلخ آن سقوط انسانیت خواهد بود. واقعیت بسیار تلخ و دردناک این است که سیاست هایی که اکنون در جامعۀ ایران اتخاذ و اجرا می شود تا حد زیادی سیاست های غیر عقلانی، غیر علمی و مغایر با نیازها و خواست های واقعی اکثریت شهروندان این جامعه بوده و نتایج این سیاست ها نیز بسیار ناگوار و ناخوشایند است که نه تنها هیچ دردی از دردهای موجود را درمان نمی کند بلکه هر روز بر دردهای باشندگان این سرزمین می افزاید و خدا داند که این دردِ کمی نیست!!!!!

#سیاست
#سرنوشت
#شهروندان
#شادکامی
#فقر
#محرومیت
#ایران


@tajeddin_mohammadbagher
☸️عبور شهروندان و جامعه از سیاست هایِ موجود

✍️محمدباقر تاج الدین

واقعیت آشکار این است که جامعۀ ایران و شهروندان اَش از طیف ها و گروه های اجتماعی گوناگون به دلیل برخورداری از هوشمندی ها و توانمندی های قابل توجه از سیاست ها و برنامه های موجود عبور کرده و پیشی گرفته اند. به دیگر سخن اکثریت شهروندان ایرانی دیگر نیازی به سیاست ها و برنامه های ارائه شده توسط سیاست گذاران و برنامه ریزانِ فعلی نداشته و بنابر تشخیص و درک خود زندگی و امور شان را در زمینه های گوناگون سامان می دهند و تو گویی که به صورت هوشمندانه نظمی جدید در بین گروه های اجتماعی گوناگون جامعه شکل گرفته و بنابر قانونی نانوشته به خوبی دست به کنش گری های مطلوب نیز می زنند!! سیاست گذاری ها و برنامه های موجود نشان از این موضوع مهم دارد که از جامعه و شهروندان اَش بسیار عقب افتاده و دیگر نمی تواند مطابق با نیازها و خواسته های آنان به ویژه نسل جدید عمل کند. در واقع در سرزمینی به نام ایران اکنون با دو روایت از زندگی مواجه هستیم که یکی روایت شهروندان و دیگری روایت نظام سیاسی است که تفاوت بسیار آشکاری نیز بین این دو نوع روایت وجود دارد!!!

✳️به عبارت دیگر، سیاستگذاری ها و برنامه های مختلفی که توسط مجموعۀ نظام سیاسی اجرا می شود نسبت به سطح آگاهی و نیاز های شهروندان جامعه دچار تأخیر ها و عقب ماندگی های جدی است و فایده ای برای آنان ندارد. نمونه های فراوانی برای این ادعا می توان ارائه نمود که در این جا فقط به چند نمونه از آن ها اشاره می شود. کنش گری های شهروندان در نوروز امسال به خوبی نشان داده که با سیاست ها و برنامه های ایدئولوژیک رسمی بسیار متفاوت است. کتاب های درسی ای که در مدارس تدریس می شوند از سطح آگاهی نسل جدید عقب مانده و نسل جدید هیچ ارتباطی با این کتاب ها برقرار نمی کنند. بسیاری از سیاست ها و برنامه هایی که برای کارمندان، استادان، معلمان، کارگران، پزشکان و سایر گروه های اجتماعی ارائه و اِعمال می شوند هیچ تأثیری در وضع و حال این گروه ها نداشته و شوربختانه این که فقط سرمایه های مادی و معنوی جامعه است که هدر می رود!! هزاران بنر و پوستر و بیلبورد ایدئولوژیک که در سراسر شهرها، جادّه ها، پارک ها، سازمان ها، مدارس، دانشگاه ها و سایر مکان های عمومی نصب می شوند توجه هیچ یک از شهروندان را به خود جلب نمی کنند و تأسف بار این که فقط هزینه های گزافی است که از جیب شهروندان پرداخت می شود!!! صدا و سیما که قرائت رسمی و ایدئولوژیک را ارائه می دهد دیگر هیچ جایگاهی در بین اکثریت شهروندان نداشته و برای خودش می گوید و برای خودش هم می خندد و شوربختانه این که فقط بودجۀ هنگفتی را به باد فنا می دهد!!!

❇️مسألۀ اصلی در بحث حاضر این است که عموم شهروندان جامعه و به ویژه نسل جدید دچار تحولات و تغییرات گسترده و عمیقِ فکری و فرهنگی از یک سو و سبک و شیوۀ زندگی از سوی دیگر شده اند به گونه ای که اکنون در زیست جهانی به کلی متفاوت و حتی متضاد با زیست جهان نسل های پیشین زندگی می کنند. این در حالی است که سیاستگذاران و برنامه ریزان جامعه گمان می کنند که با شیوه های پیشین، سنتی و ایدئولوژیک می توانند چنین جامعۀ پیچیده و تحول یافته ای را مدیریت کنند و به خواسته ها و نیازهای شان پاسخ گویند. این موضوع چون روز روشن است که هیچ کدام از سیاست ها و برنامه های موجود توان و جامعیت لازم و ضروری برای پاسخ گویی به نیازها و خواسته های گسترده و جدید شهروندان را نداشته چرا که شهروندان از از این سیاست ها و برنامه ها به طور کامل عبور کرده و پیشی گرفته اند. آشکار است که بیش تر شهروندان جامعۀ ایران خواهان برخورداری از رفاه اجتماعی، زندگیِ با کیفیت، آرامش، مداراجویی، آزادی های اجتماعی و مدنی و برابری بوده و از سیاست ها و برنامه های ایدئولوژیک و گذشته نگرانۀ موجود خسته و دلزده شده اند و در نتیجه اقدام به عبور از این سیاست ها و برنامه ها کرده اند!!!.

#شهروندان
#جامعه
#سیاست_ها
#برنامه_ها
#زیست_جهان_جدید


@tajeddin_mohammadbagher
🔵برگی از یک کتاب


🟪سیاستِ شادکامی


✳️«در عمق کوه های هیمالیا که بین هند و چین واقع شده است، کشور کوچک بوتان با مسلک بودایی جای گرفته است: سرزمینی با کوه های بلند، جنگل های انبوه، جویبارها و رودخانه هایی که از یخچال های طبیعی سرچشمه گرفته اند. اما هیچ یک از اینها به چشم گردشگران خارجی نمی آید. بوتان تا دهۀ 1960 تقریبا برای جهان خارج ناشناخته بود. فقر، بی سوادی و مرگ و میر نوزادان این کشور را در ردیف بدترین کشورها قرار داده بود. ولی در سال 1972 چیزی نامتعارف در این کشور دورافتاده رخ داد که توجه مردم سرتاسر جهان را به خود جلب کرده. پادشاه جدید، جی جم سینگی وانچوک اعلام کرد که از این پس معیار اصلی ملت او برای اندازه گیری پیشرفت "شادکامی ناخالص ملی" خواهد بود و نه "تولید ناخالص ملی". او با بیان طرح توسعۀ پنج ساله اعلام کرد:«اگر در پایان زمان طرح، ملت ما شادکام تر از پیش نشوند باید بدانیم که طرح ما شکست خورده است».
چهار رکن شادکامی ناخالص ملی در این کشور عبارتند از:
1.حکمرانی خوب و استقرار دموکراسی: اگرچه ملت بوتان به نظر از حکمران شان رضایت زیادی دارند اما وانچوک شاه به این نتیجه رسیده است که دموکراسی در دراز مدت مطمئن ترین ضمانت شادکامی را در اختیار ما می گذارد.

2.توسعۀ اجتماعی-اقتصادی با ثبات و عادلانه: با جدیت از رشد اقتصادی حمایت می شود، اما حکومت عالماً و عامداً از رشد سریع و غیر عادلانه اجتناب می کند برای این که در درازمدت گسترش آرام تر و یکنواخت تری را حفظ کند.

3.صیانت از محیط زیست: رشد اقتصادی مدام فدا می شود تا برای حفاظت از محیط زیست و بیرای حفظ زیبایی طبیعی آن برای نسل های آینده.

4.صیانت از فرهنگ: حکومت نه تنها به دنبال حفظ مولفه های خاصی از فرهنگ سنتی بوتان است بلکه در صدد این است که ارزش هایی مانند: مشارکت داوطلبانه و خدمت به دیگران، مدارا، همکاری و توازن هماهنگ میان خانواده، کار و فراغت را نیز ارتقاء دهد.

#شاد_کامی
#سیاست
#شهروندان
#کیفیت_زندگی


◀️سیاست شادکامی(1396)، دِرِک باک، ترجمه نرگس سلحشور، تهران: نشر نگاه معاصر، صص 10-11


@tajeddin_mohammadbagher
☸️تاریخ شرکت بیمه نیست

✍️محمدباقر تاج الدین

کارل مارکس اندیشمند آلمانی در کتاب هجدهم برومر لویی بناپارت گفته است: «این آدمیان هستند که تاریخ خود را می سازند، ولى نه آن گونه که خود می خواهند، یا در شرایطى که خود برگزیده باشند؛ بل که در شرایط داده شده‌اى که بازمانده از گذشته است و خود، یک راست با آن درگیرند». این گفتۀ مارکس از یک سو بر مسئولیت های اساسی انسان در بروز تحولات تاریخی صحّه می گذارد و از سوی دیگر نقش انکار ناپذیر تاریخ، سنت و میراث گذشته را یادآور می شود. در واقع مارکس می خواهد به انسان ها بگوید که یادتان باشد تاریخ دارای قانون مندی های خاص خودش است و این گونه نیست که مطابق با خواست و میل شما حرکت کند. در نتیجه تاریخ به هیچ فرد یا گروهی ضمانت هم نمی دهد که همواره به آنان وفادار بماند و تا ابد همراهی کند و تمامی آرزوها و خواسته های شان را آن گونه که می خواهند برآورده نماید. تاریخ برای ملت های جهان به یک شکل و شیوه رقم نمی خورد و اساساً تاریخ شرکت بیمه نیست که ضمانت خاصی به کسی یا گروهی بدهد. به عبارت دیگر، تاریخ به فرمان کسی عمل نمی کند و صدها و بل هزاران عوامل انسانی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و در حقیقت بسیاری عوامل بیرونی و درونی باید در کنار هم قرار بگیرند تا حادثه ای در تاریخ روی دهد.

✳️نشناختن قانون مندی های حاکم بر تاریخ و همچنین نشناختن قانون مندی های حاکم بر ساحات وجودی انسان و جامعه چنین می شود که حالا عده ای گمان کنند تمام آرزوها و امیدهای شان از دست رفته است و گویی که تاریخ به آن ها خیانت ورزیده است!!!. بسیار ساده دلانه و تقلیل گرایانه است که کس یا کسانی گمان کنند که قانون مندی های حاکم بر تاریخ و جامعه و یا اساساً قانون مندی های حاکم بر این جهان همگی به دست انسان است و هر طور که بخواهند می توانند عمل کنند و هر آرزویی که داشته باشند می توانند برآورده نمایند. برای مثال انقلابیون برای توجیه بسیاری از اقدامات و عملکردهای خویش از تاریخ گذشته سود می جویند و صحنه های گذشته را برای خود شبیه سازی می کنند و قهرمانان تاریخی(چه در جبهۀ موافق و چه در جبهۀ مخالف) را به صحنه می آورند تا از این طریق دل خوش باشند برای به دست آوردن موفقیت ها و پیروزی ها یا توجیه شکست ها!!

❇️این گفته هرگز به این معنا نیست که انسان ها هیچ گونه اختیار و اراده ای برای تغییر امور این جهان را ندارند و کاملا تحت تأثیر جریانات تاریخی قرار دارند و این جبر تاریخ است که اراده و کنش گری شان را هدایت می کند، بلکه تمام سخن در این است که نباید گمان کرد تمامی امور این جهان در دست آدمیان است و هر آرزو و اراده ای که داشته باشند حتما و به ناگزیر برآورده خواهد شد. به این معنا هم نیست که انسان ها دست از کنش گری و کوشش بردارند و برای تغییر امور نامطلوب کاری نکنند و در جهت بهروزی و بهزیستی خویش و جامعه اقدامی نکنند که صد البته باید هم چنین کنند اما با آگاهی و شناخت نسبت به قانون مندی های حاکم بر انسان، جامعه و تاریخ تا بعدها دچار یأس و سرخوردگی نشوند.

دانستن این موضوع مهم ضرورت دارد که کنش گری های عقلانی و آگاهانه به نتایج مطلوب و سازنده ای بدل خواهد شد و کنش گری های ناشی از احساسات و خوش باشی ها و از سرِ عدم شناخت و عدم عقلانیت به نتایج نامطلوب و نادرست. تمام سخن در این است که آدمی باید هم قانون مندی های حاکم بر ساحات وجودی خویش یعنی پنج ساحت شناختی، احساسی، ارادی، رفتاری و گفتاری خود را به خوبی بداند و آگاه باشد و هم قانون مندی های حاکم بر تاریخ و جامعه و هم قانون مندی های حاکم بر این جهان را و اگر غیر از این باشد و دست به کنش گری بزند لازم است بداند که احتمال قریب به یقین به نتایجی که دنبال شان بوده است، نمی رسد. بر این اساس است که گفته می شود "تاریخ شرکت بیمه نیست".
#تاریخ
#انسان
#جامعه
#سیاست


@tajeddin_mohammadbagher
☸️از سیاست هایِ شادکامانه تا سیاست هایِ تلخ کامانه

✍️محمدباقر تاج الدین

"سیاست های شادکامانه" آن نوع سیاست هایی اَند که شادکامی همۀ شهروندان را در هستۀ مرکزی تمامی سیاستگذاری ها و برنامه ریزی های خودش قرار می دهد و در این مسیر تمام سرمایه های مادّی و معنوی کشور را در جهت ارتقاء سطح رفاه، کیفیت زندگی، تأمین اجتماعی، آموزش های مطلوب، تفریح و فراغت، بهداشت و درمان مطلوب و تمامی فرصت های پیشرفت شهروندان به کار می گیرد. نظام سیاسی هر کشوری وظیفۀ قانونی، انسانی و اخلاقی ای بر عهده دارد که فقط و فقط در جهت ارتقاء شادکامی شهروندان بکوشد و در این مسیر از هیچ کوششی دریغ نکند. لذا اگر نظام سیاسی هر کشوری شادکامی شهروندان خودش را بخواهد سیاستگذاری ها و برنامه ریزی هایی که انجام می دهد نیز در همین راستا و مسیر خواهد بود.

✳️مهم ترین نکته در بحث حاضر این است که اگر ملتی پس از اجرای سیاست ها و برنامه هایی که دولت در دست اقدام دارد شادکام تر شوند به معنای پیروزی بزرگی تلقی می شود و اگر غیر از این باشد یعنی تلخ کام تر شوند به معنای شکست تمام سیاست ها و برنامه ها خواهد بود. در واقع، شاخص اصلی در موفقیت سیاست ها و برنامه ها دست یابی به شادکامی تمامی شهروندان است و هرگونه ادعای دیگر در این زمینه در حد شعار و حرف باقی خواهد ماند. آشکار است که کشورهایی که دولت های آن ها "سیاست شادکامی شهروندان" را در پیش گرفته اند همواره در پی ارتقاء سطح زندگی شهروندان شان بوده و تمامی کوشش های خود را به کار گرفته اند تا تمامی شهروندان از بهترین و مناسب ترین سطح شادکامی برخوردار شوند.

❇️در "سیاست شادکامانه" تمام توجه و کوشش دولت ها بر این است که انسان ها به یک زندگی سرشار از ارزشمندی، خوشی و خوبی دست یابند و تا حد ممکن از بسیاری از مشکلات، مسائل و گرفتاری های دور بمانند. در این نوع سیاست مبتنی بر حکمرانی مطلوب و ایجاد ساختاری کارآمد شایستگان زمام امور را در دست می گیرند و با مدیریتی قوی و علمی زمینه های زیست با کیفیت و همراه با رفاه و شادی و امید را برای تمامی شهروندان فراهم می کنند.

در مقابل، سیاست های تلخ کامانه آن دسته از سیاست ها و برنامه هایی اَند که در نهایت به جز افزودن بر درد و رنج و گرفتاری و مسائل و مشکلات شهروندان هیچ نتیجۀ دیگری در پی نخواهد داشت. سیاست های تلخ کامانه از آن جا که بدون عقلانیت لازم، بدون استفاده از دانش های روز، بدون استفاده از نخبگان و اندیشمندان جامعه، بدون توجه به واقعیت های پیچیدۀ انسان و جامعه در جهان امروزین و بدتر از همه مبتنی بر ایدئولوژی های سخت گیرانه اجرا می شوند نتایج تلخ و دردناکی به همراه دارند. نمونه های فراوانی در قرن بیستم و حتی در قرن بیست و یکم می توان ارائه نمود که مصداق بارز سیاست های تلخ کامانه اَند. سیاست هایی که در کشورهایی چون کره شمالی، سوریه، یمن، ونزوئلا، افغانستان و برخی کشورهای مشابه اجرا می شوند همگی سیاست های تلخ کامانه اَند که کام شهروندان شان را به شدت تلخ می کنند و بر درد و رنج شان می افزایند!!

✳️این گونه به نظر می رسد که "سیاست تلخ کامانه" سیاستی آلوده به انواع ایدئولوژی هایی است که بریده از تمامی واقعیت های موجود بوده و با نوعی آرمان پردازی و رؤیا فروشی فرجام بسیار دردناک و تباهی کننده ای برای شهروندان به همراه دارد. در "سیاست تلخ کامانه" نه تنها توسعۀ کشور، صیانت از حقوق شهرو ندان، حفظ محیط زیست، حفظ منابع و منافع ملّی، حفظ سرمایه های انسانی و اجتماعی و در مجموع انسان هیچ جایگاهی ندراد، بلکه تأسف بارتر این که انسان و جامعه همگی در پای ایدئولوژی ای توهم آمیز قربانی می شوند و رو به تباهی و نابودی می روند. این نوع سیاست با ایجاد ساختاری معیوب و حکمرانی ای ناکارآمد پیامدهایی خسارت بار و تاریک و فلاکت آمیز برای شهروندان به همراه دارند.

#سیاست_شاد_کامانه
#سیاست_تلخ_کامانه
#انسان
#جامعه
#شهروندان
#شادکامی

@tajeddin_mohammadbagher