Soheyl English | انگلیسی کاربردی با سهیل سام
26.1K subscribers
1K photos
555 videos
13 files
720 links
👇 اینجا 👇
🎯 حرفه ای و با کیفیت آموزش میبینی
🎯 انگلیسی رو کاربردی یاد میگیری
🎯 روی مکالمات روزمره مسلط میشی

💎دوره ها و آموزش های رایگان کانال رو از دست نده💎

سایت ما 👇

www.Soheylenglish.com

آی دی پشتیبانی و ثبت نام دوره ها 👇

@Soheylsam_admin1
Download Telegram
#collocation
#No_14
#attention

🟢 کالوکیشن های کاربردی و خوشگل لغت «attention »👇

👉 pay attention to something/somebody

✓ به کسی/چیزی توجه کردن

She tried to pay attention to what he was saying.

سعی کرد به چیزی که داشت می گفت توجه کنه.

👉 hold/keep sb’s attention

✓ توجه کسی رو جلب کردن

This game is fun and is sure to keep the attention of any young student.

این بازی سرگرم کنندس و مطمئناً توجه هر دانش آموز جوانی رو به خودش جلب می کنه.


👉 have somebody's attention

✓ یعنی توجه کسی به شما باشه.

Can I have your attention, please?

میشه لطفاً توجه کنید؟


👉 meticulous attention

✓ توجه خیلی دقیق و وسواسی

His paintings are so realistic. He pays meticulous attention to detail.

نقاشی هاش بسیار واقع گرایانه هستن. اون خیلی دقیق به جزئیات توجه می کنه.

👉 close attention.

✓ توجه دقیق و نزدیک

They listened to the speech with close attention.

اونا با دقت به سخنرانی گوش دادن.
#idiom
#collocation
#No_22

👉 run in the family

➡️ if something such as a quality, disease, or skill runs in the family, many people in that family have it.

✓ وقتی چیزایی مثل بیماری، مهارت، و یا حتی خصوصیات ظاهری و فیزیکی توی یه خانواده ای ارثی باشه.

Heart disease runs in the family.

بیماری قلبی توی خانواده، ارثیه.
#collocation
#No_15
#story

🟢 کالوکیشن های کاربردی و خوشگل لغت «story» به معنی «داستان، روایت، حکایت»👇

👉 believe a story

✓ باور کردن داستان یا حکایت

The police didn't believe her story.

پلیس داستانش(گزارشش) رو باور نکرد.

👉 make a story up

✓ داستان ساختن/روایت ساختگی از خود در آوردن

I didn't make the story up. I've told you the whole thing is true.

من داستان رو از خودم نساختم(ساختگی نیست). بهت گفته ام که همه چی حقیقته.

👉 a complicated story

✓ یه داستان پیچیده

It's a long and complicated story and I don't have time to go into it all just now.

این یه داستان طولانی و پیچیده س و من الان وقت ندارم به همه اون بپردازم.

👉 moral of a story

✓ بخش اخلاقی یه داستان


The main lesson or moral of the story is that crime doesn't pay.

درس اصلی یا اخلاقی داستان اینه که جنایت هزینه ای نداره.

👉 a true story

✓ داستان واقعی/حقیقی

That TV series about a doctor working in Africa in the 1920's is based on a true story.

اون سریال تلویزیونی درباره یه دکتر که در دهه 1920 در آفریقا کار می کرد بر اساس یک داستان واقعیه.
#collocation
#No_16
#mistake

🟢 کالوکیشن های رایج و خوشگل لغت «mistake» به معنی «اشتباه»👇

👉 make a mistake

✓ اشتباه کردن / دچار اشتباه شدن

I'm not blaming you - we all make mistakes.

من سرزنشت نمی کنم، هممون اشتباه می کنیم.

👉 realize your mistake

✓ متوجه اشتباه خود شدن

She realized her mistake too late.

خیییلی دیر متوجه اشتباهش شد.

👉 admit your mistake

✓ اشتباه خود را پذیرفتن/ به اشتباه خود اقرار کردن

It is better to admit your mistake and apologize.

بهتره که به اشتباهت اقرار کنی و عذرخواهی کنی.

👉 learn from your mistakes

✓ از اشتباهات خود درس گرفتن

I’m sure he will learn from his mistakes.

مطمئنم اون از اشتباهاتش درس می گیره.

👉 a bad/terrible/dreadful etc mistake

✓ یه اشتباه بد/بسیار بد/وحشتناک

It would be a terrible mistake to marry him.

ازدواج با اون اشتباه بسیار بدی خواهد بود.
#idiom
#collocation
#No_27

👉 go according to plan

➡️ happen in the way that was arranged.

✓ طبق برنامه پیش رفتن

The journey went according to plan.

مسافرت طبق برنامه پیش رفت.

I hope everything goes according to plan.

امیدوارم همه چیز طبق برنامه پیش بره.
#idiom
#collocation
#No_28

👉 break a leg

➡️ It is used in informal English when we wish someone good luck, especially before a performance.
We usually say "Break a leg" to actors and musicians before they go on stage to perform, but it can be used as for other situations too.

وقتی بخوایم برای کسی آرزوی موفقیت کنیم, خصوصاً کسی که برای یه اجرای زنده می خواد بره رو استیج.

به معنی: موفق باشید.

البته میشه توی موقعیت های دیگه هم ازش استفاده کرد.
#collocation
#No_17
#information

🟢 کالوکیشن های کاربردی و رایج لغت «information» به معنی «اطلاعات»👇

👉 get/receive information

✓ اطلاعات کسب کردن/ دریافت اطلاعات

It is vital that people receive the information they need.

بسیار مهمه که مردم اطلاعات مورد نیازشون رو دریافت کنن.

👉 exchange information

✓ تبادل اطلاعات

The meetings provided an opportunity to exchange information.

این جلسات فرصتی برای تبادل اطلاعات فراهم کرد.

👉 the necessary information

✓ اطلاعات ضروری

They should provide you with all the necessary information.

اونا باید تمام اطلاعات لازم رو در اختیار شما قرار بدن.

👉 detailed information

✓ اطلاعات دقیق

More detailed information is available free on request.

اطلاعات دقیق تر در صورت درخواست رایگان در دسترسه.

👉 relevant information

✓ اطلاعات مرتبط

Some of the information in the article is not particularly relevant.

بعضی از اطلاعات موجود در مقاله چندان مرتبط نیستن.
#collocation
#No_18
#work

🟢 کالوکیشن های کاربردی و رایج لغت «work» به معنی «شغل/کار»👇

👉 look for work

✓ در جستجوی شغل بودن/ به دنبال کار گشتن

Young people come to town looking for work.

جوانها در جستجوی کار به شهر میان.

👉 part-time work / full-time work

✓ شغل نیمه وقت/شغل تمام وقت

In recent years part-time work has become more popular.

در سال های اخیر، شغل پاره وقت محبوبیت بیشتری پیدا کرده.

👉 be out of work

✓ بیکار بودن

He’s been out of work for two years.

اون دو سال بیکار بوده.

👉 take on work

✓کاری رو تقبل کردن/ مسئولیت کاری رو به عهده گرفتن

Make sure you don't take on too much work.

مطمئن شو که بیش‌ از اندازه کار تقبل نکنی.

👉 rewarding work

شغل ارزشمند/والا

It's been hard but rewarding work.

کار سخت اما ارزشمندی بوده.
#collocation
#No_19
#rule

🟢 کالوکیشن های رایج و خوشگل لغت «rule»

👉 break a rule

✓ قانون رو زیرپا گذاشتن

He had clearly broken the official rules.

اون به وضوح قوانین رسمی رو شکسته بود.

👉 obey/follow a rule

✓ از قانون اطاعت کردن/ پیروی کردن

She wasn’t going to obey their silly rules.

اون نمی‌خواست از قوانین احمقانه ی اونا پیروی کنه.

👉 the rule says ...

✓ قانون میگه...

The rule says that you must be standing inside the line.

قانون میگه که شما باید داخل صف بایستید.

👉 the rule prohibits/forbids someone from something

✓ این قانون فلانی رو از فلان چیز منع/ ممنوع می کنه.

The rule forbids women from becoming members of the club.

این قانون زنان رو از عضویت در باشگاه منع می کنه.

👉 rules and regulations

✓ قوانین و مقررات

It's against all rules and regulations.

این خلاف تمام قوانین و مقرراته.
#collocation
#No_20
#luck

🟢 بریم چندتا از کالوکیشن های رایج و خوشگل لغت luck به معنی «شانس،اقبال» رو یاد بگیریم و حالش رو ببریم.

👉 Bring (somebody) good/bad luck

✓ برای کسی خوش شانسی/بد شانسی آوردن

These birds are said to bring good luck.

گفته میشه که این پرنده ها خوش شانسی میارن.

👉 try one's luck

✓ شانس خود را امتحان کردن

I decided to try my luck at the roulette wheel.

تصمیم گرفتم شانسم رو روی چرخ رولت(یه نوع بازی قمار) امتحان کنم.

👉 sb’s luck holds (=they continue having good luck)

✓ یعنی شانس خوبتون مدتی ادامه پیدا کنه

Our luck held, and the weather remained fine.

شانسمون ادامه پیدا کرد و هوا همچنان خوب بود.

👉 For luck
✓ به عنوان/برای شانس

I always carry it with me, just for luck.

همیشه اونو با خودم حمل میکنم، فقط برای شانس.
👉 have more/less luck

✓ شانس بیشتر/کمتر داشتن

I hope you have more luck in the next competition.

امیدوارم توی مسابقه بعدی موفق تر باشی(شانس بیشتری برای موفقیت داشته باشی).