Forwarded from چیستایثربی کانال رسمی
.
آواز عاشقانهي دختر ديوانه
سيلويا پلات
برگردان: مليحه بهارلو
چشمهايم را ميبندم و همهي جهان ميميرد ؛
پلكهايم را ميگشايم و همه چيز دوباره زاده ميشود.
/فكر ميكنم كه تو را در ذهنام ساختهام... /
ستارهها، آبي و سرخ، براي رقص بيرون ميروند،
و سياهي مطلق در درون ميتازد:
چشمهايم را ميبندم و تمام جهان ميميرد.
خواب ديدهام كه در خواب افسونم كردي
و آواز ماه غمگين را خواندي، و مرا ديوانهوار بوسيدي.
/فكر ميكنم كه تو را در ذهنام ساختهام. /....
خدا از آسمان برميگردد، آتش جهنم محو ميشود:
فرشتهها و شيطان بيرون ميروند:
چشمهايم را ميبندم و تمام جهان ميميرد.
تصور ميكنم تو از راهي كه گفتي، باز ميگردي،
اما من پير ميشوم و نامت را فراموش ميكنم.
( فكر ميكنم كه تو را در ذهنام ساختهام. )
بايد به جاي تو عاشق مرغ توفان ميشدم؛
بهر حال هنگام بهار، آنها دوباره برميگردند و آواز ميخوانند.
چشمهايم را ميبندم و همهي جهان ميميرد.
(فكر ميكنم كه تو را در ذهنام ساختهام. )
"Mad Girl's Love Song"
I shut my eyes and all the world drops dead
I lift my lids and all is born again
( I think I made you up inside my head)
The stars go waltzing out in blue and red
And arbitrary blackness gallops in
I shut my eyes and all the world drops dead
I dreamed that you bewitched me into bed
And sung me moon – struck, kissed me quite insane
( I think I made you up inside my head)
God topples from the sky, hell's fires fade
Exit seraphim and Satan's men
I shut my eyes and all the world drops dead
I fancied you'd return the way you said
But I grow old I forget your name
( I think I made you up inside my head)
I should have loved a thunderbird instead
At least when spring comes they roar back again
I shut my eyes and all the world drops dead
( I think I made you up
#شعر_جهان
#چیستایثربی
#ملیحه_بهارلو
#سیلویا_پلات
#شاعری_که_کسی_او_را_نفهمید
inside my head)
Sylvia Plath
@chista_yasrebi
آواز عاشقانهي دختر ديوانه
سيلويا پلات
برگردان: مليحه بهارلو
چشمهايم را ميبندم و همهي جهان ميميرد ؛
پلكهايم را ميگشايم و همه چيز دوباره زاده ميشود.
/فكر ميكنم كه تو را در ذهنام ساختهام... /
ستارهها، آبي و سرخ، براي رقص بيرون ميروند،
و سياهي مطلق در درون ميتازد:
چشمهايم را ميبندم و تمام جهان ميميرد.
خواب ديدهام كه در خواب افسونم كردي
و آواز ماه غمگين را خواندي، و مرا ديوانهوار بوسيدي.
/فكر ميكنم كه تو را در ذهنام ساختهام. /....
خدا از آسمان برميگردد، آتش جهنم محو ميشود:
فرشتهها و شيطان بيرون ميروند:
چشمهايم را ميبندم و تمام جهان ميميرد.
تصور ميكنم تو از راهي كه گفتي، باز ميگردي،
اما من پير ميشوم و نامت را فراموش ميكنم.
( فكر ميكنم كه تو را در ذهنام ساختهام. )
بايد به جاي تو عاشق مرغ توفان ميشدم؛
بهر حال هنگام بهار، آنها دوباره برميگردند و آواز ميخوانند.
چشمهايم را ميبندم و همهي جهان ميميرد.
(فكر ميكنم كه تو را در ذهنام ساختهام. )
"Mad Girl's Love Song"
I shut my eyes and all the world drops dead
I lift my lids and all is born again
( I think I made you up inside my head)
The stars go waltzing out in blue and red
And arbitrary blackness gallops in
I shut my eyes and all the world drops dead
I dreamed that you bewitched me into bed
And sung me moon – struck, kissed me quite insane
( I think I made you up inside my head)
God topples from the sky, hell's fires fade
Exit seraphim and Satan's men
I shut my eyes and all the world drops dead
I fancied you'd return the way you said
But I grow old I forget your name
( I think I made you up inside my head)
I should have loved a thunderbird instead
At least when spring comes they roar back again
I shut my eyes and all the world drops dead
( I think I made you up
#شعر_جهان
#چیستایثربی
#ملیحه_بهارلو
#سیلویا_پلات
#شاعری_که_کسی_او_را_نفهمید
inside my head)
Sylvia Plath
@chista_yasrebi
Forwarded from Deleted Account
#ادبیات #گزیده_کتاب
امروز صبح دو تا از دندانهای عقل سمت چپم را کشیدم. ساعت ۹ صبح به مطب دندانپزشک رفتم. درحالیکه شدیداً احساس میکردم مرگ همین حالا بهسراغم میآید، سریع و دزدکی به اطراف اتاق نگاه کردم تا وسایل معمول شکنجه، مثل چرخ دندان یا ماسک گاز را ببینم و بعد فوری روی صندلی جا گرفتم. هیچکدام از آن وسایل آنجا نبود. دکتر پیشبندی را دور گردنم سنجاق زد. خودم را آماده میکردم که بیهوشم کند و موهای سرم سیخسیخ شود و دستگاهی را در دهانم بگذارد. اما نه. همهی کاری که کرد این بود که پرسید: «گاز یا نووکائین؟» (گاز یا نووکائین. هه. هه! مادام، دلتون میخواد وسایل شکنجهی ما رو ببینید؟ مرگ با آتش یا آب، گلوله یا طناب دار، همهچیز برای جلب رضایت مشتری فراهم است!) با قاطعیت گفتم: «گاز.»
کتاب:خاطرات #سیلویا_پلات
ترجمه: #مهسا_ملکمرزبان
امروز صبح دو تا از دندانهای عقل سمت چپم را کشیدم. ساعت ۹ صبح به مطب دندانپزشک رفتم. درحالیکه شدیداً احساس میکردم مرگ همین حالا بهسراغم میآید، سریع و دزدکی به اطراف اتاق نگاه کردم تا وسایل معمول شکنجه، مثل چرخ دندان یا ماسک گاز را ببینم و بعد فوری روی صندلی جا گرفتم. هیچکدام از آن وسایل آنجا نبود. دکتر پیشبندی را دور گردنم سنجاق زد. خودم را آماده میکردم که بیهوشم کند و موهای سرم سیخسیخ شود و دستگاهی را در دهانم بگذارد. اما نه. همهی کاری که کرد این بود که پرسید: «گاز یا نووکائین؟» (گاز یا نووکائین. هه. هه! مادام، دلتون میخواد وسایل شکنجهی ما رو ببینید؟ مرگ با آتش یا آب، گلوله یا طناب دار، همهچیز برای جلب رضایت مشتری فراهم است!) با قاطعیت گفتم: «گاز.»
کتاب:خاطرات #سیلویا_پلات
ترجمه: #مهسا_ملکمرزبان
Forwarded from Deleted Account
نمیخواهی فقط یک بار آن هم به شکلی زندگی کنی که در یک جملهی کلی بتوانند بگویند: «او یه دختر ... بود» و نهایتاً در ۲۵ کلمه یا کمتر و بیشتر تو را شرح بدهند. میخواهی هر قدر میتوانی زندگی کنی... تو ثروتمندی... چون هجدهسالهای، هنوز حساسی، هنوز به خودت ایمان نداری، کمی گستاخ حرف میزنی و اندکی معقول تا خطاهایت را بپوشانی. پس نمیتوان تو را به احساساتی بودن، سانتیمانتالبازی یا رفتارها و تدابیر زنانه متهم کرد.
#خاطرات_سیلویا_پلات
#سیلویا_پلات 🇺🇸
سالروزِ درگذشت سیلویا پلات...
#خاطرات_سیلویا_پلات
#سیلویا_پلات 🇺🇸
سالروزِ درگذشت سیلویا پلات...
گاهی اوقات باید بپذیریم که بعضی از آدمها فقط میتوانند در قلبمان بمانند، نه در زندگیهایمان...!
#سیلویا_پلات
#سیلویا_پلات
چشمهایم را می بندم و تمام جهان مرده بر زمین میافتد
پلک میگشایم و همه چیز دوباره زاده میشود
(فکر میکنم تو را در ذهنم ساخته بودم)
ستارگان در جامههای سرخ و آبی والس میرقصند
و سیاهی مطلق به درون میتازد
چشمانم را میبندم
و تمام جهان مرده بر زمین میافتد
خواب دیدم مرا جادو کرده به رختخواب میبردی
ماهزده برایم ترانه میخواندی و دیوانهوار مرا میبوسیدی
(فکر میکنم تو را در ذهنم ساخته بودم)
خدا از آسمان میافتد، آتش جهنم رنگ میبازد
اسرافیل و شاگردان شیطان خروج میکنند
چشمهایم را میبندم و تمام جهان مرده بر زمین میافتد
فکر کردم همان گونه که گفته بودی باز میگردی
اما پیر شدم و نامت را فراموش کردم
(فکر کنم تو را در ذهنم ساخته بودم)
به جای تو باید مرغ توفان را دوست میداشتم
لااقل هنگام بهار فریاد زنان باز میگردد
چشمانم را میبندم و تمام جهان مرده بر زمین میافتد
(فکر کنم تو را در ذهنم ساخته بودم)
#سیلویا_پلات
پلک میگشایم و همه چیز دوباره زاده میشود
(فکر میکنم تو را در ذهنم ساخته بودم)
ستارگان در جامههای سرخ و آبی والس میرقصند
و سیاهی مطلق به درون میتازد
چشمانم را میبندم
و تمام جهان مرده بر زمین میافتد
خواب دیدم مرا جادو کرده به رختخواب میبردی
ماهزده برایم ترانه میخواندی و دیوانهوار مرا میبوسیدی
(فکر میکنم تو را در ذهنم ساخته بودم)
خدا از آسمان میافتد، آتش جهنم رنگ میبازد
اسرافیل و شاگردان شیطان خروج میکنند
چشمهایم را میبندم و تمام جهان مرده بر زمین میافتد
فکر کردم همان گونه که گفته بودی باز میگردی
اما پیر شدم و نامت را فراموش کردم
(فکر کنم تو را در ذهنم ساخته بودم)
به جای تو باید مرغ توفان را دوست میداشتم
لااقل هنگام بهار فریاد زنان باز میگردد
چشمانم را میبندم و تمام جهان مرده بر زمین میافتد
(فکر کنم تو را در ذهنم ساخته بودم)
#سیلویا_پلات
Forwarded from 𝓑𝓮𝓱𝓷𝓪𝔃
جمعه 26 مرداد 1397
17 اگوست 2018
◀️ سر ویدیادار سوراجپراساد نایپل یا #وی_اس_نایپل (Sir Vidiadhar Surajprasad Naipaul) زاده ۱۷ اگوست ۱۹۳۲-درگذشته ۱۱ اوت ۲۰۱۸) نویسنده هندیتبار بریتانیایی بود. وی در سال ۱۹۷۱ برنده جایزه بوکر و در سال ۲۰۰۱ برنده جایزه #نوبل ادبیات شد. در سال ۲۰۰۸ نویسندهای به نام #پاتریک_فرنچ نخستین زندگینامه معتبر نایپل را باعنوان «دنیا همین است که هست» نوشت. نایپل طی پنج دهه بیش از سی کتاب منتشر کرد. آثار او بسیار متنوع است؛ از رمانهای طنز گرفته تا سفرنامه و زندگینامه و آثار پژوهشی. «خانهای برای آقای بیسواس» که از مهمترین آثار وی بهشمار میرود توسط #نشر_نیلوفر با ترجمه #مهدی_غبرایی در ایران منتشر شده است.
نگاهی به دیگر آثار ترجمه شده وی به فارسی👇:
آدمهای یک نویسنده: شیوههای نگرش و احساس/ #نشر_هرمس
خم رودخانه/ با ترجمه #مهدی_قراچه_داغی
انقلاب ایران به روایت نایپل/ با ترجمه #بهرنگ_رجبی
خیابان میگل/ با ترجمه مهدی غبرایی/ #نشر_نیماژ
مشت مالچی عارف/ با ترجمه مهدی غبرایی/ #نشر_ققنوس
◀️ #هرتا_مولر (Herta Müller) (زاده ۱۷ اگوست ۱۹۵۳) نویسنده، شاعر و مقالهنویس رومانیاییتبار آلمانی است که سال ۲۰۰۹ برنده جایزه #نوبل ادبیات شد. به خاطر عدم همکاری با سرویس امنیتی رومانی در زمان حکومت چائوشسکو بارها به مرگ تهدید شده بود. مولر در این باره گفته بود «یکی از شیوههای سرکوب و ارعاب پلیس امنیتی رومانی این بود که مرا مجبور کنند تا مدرکی را امضا کنم که نشان میداد خبرچین و همکار دستگاه امنیتی کشور هستم.»
نگاهی به آثار ترجمه شده وی به فارسی👈: زمین پست/ سرزمین گوجههای سبز/ گذرنامه/ قرار ملاقات/ گرسنگی و ابریشم/ و... آثار مولر در ایران توسط نشریات مختلف به چاپ رسیدهاند از این میان میتوان به #نشر_مروارید، #نشر_بوتیمار، #نشر_هیرمند و #نشر_مازیار اشاره کرد.
◀️ #تد_هیوز (Ted Hughes) (زادهٔ ۱۷ اوت ۱۹۳۰- درگذشتهٔ ۱۷ اکتبر ۱۹۹۸) شاعر و نویسنده بریتانیایی بود. وی همسر #سیلویا_پلات بود که چندین کتاب را مشترک نوشته بودند. هیوز از سال ۱۹۸۴ تا هنگام مرگ، مَلِکالشعرای بریتانیا بودهاست. در سال ۲۰۰۸ مجلهٔ تایمز در فهرست پنجاه نفرهی خود از بهترین نویسندگان سال ۱۹۴۵ بریتانیا، وی را در رتبهٔ چهارم قرار داد. در سال ۲۰۰۹ جایزهای با نام خود وی تأسیس شد. انجمن شعر در این باره میگوید: «این جایزه به افتخار تد هیوز، ملک الشعرا، یکی از بزرگترین شاعرهای قرن بیستم هم برای کودکان و هم بزرگسالان میباشد.» از آثار ترجمه شده وی به فارسی میتوان به «شکارچی خرگوش»، «با قوم و خویشهای من آشنا شوید»، «عاشقانههایی برای سیلویا پلات»، «کلاغ» و «جانی پنیک و انجیل رویاها» اشاره کرد.
17 اگوست 2018
◀️ سر ویدیادار سوراجپراساد نایپل یا #وی_اس_نایپل (Sir Vidiadhar Surajprasad Naipaul) زاده ۱۷ اگوست ۱۹۳۲-درگذشته ۱۱ اوت ۲۰۱۸) نویسنده هندیتبار بریتانیایی بود. وی در سال ۱۹۷۱ برنده جایزه بوکر و در سال ۲۰۰۱ برنده جایزه #نوبل ادبیات شد. در سال ۲۰۰۸ نویسندهای به نام #پاتریک_فرنچ نخستین زندگینامه معتبر نایپل را باعنوان «دنیا همین است که هست» نوشت. نایپل طی پنج دهه بیش از سی کتاب منتشر کرد. آثار او بسیار متنوع است؛ از رمانهای طنز گرفته تا سفرنامه و زندگینامه و آثار پژوهشی. «خانهای برای آقای بیسواس» که از مهمترین آثار وی بهشمار میرود توسط #نشر_نیلوفر با ترجمه #مهدی_غبرایی در ایران منتشر شده است.
نگاهی به دیگر آثار ترجمه شده وی به فارسی👇:
آدمهای یک نویسنده: شیوههای نگرش و احساس/ #نشر_هرمس
خم رودخانه/ با ترجمه #مهدی_قراچه_داغی
انقلاب ایران به روایت نایپل/ با ترجمه #بهرنگ_رجبی
خیابان میگل/ با ترجمه مهدی غبرایی/ #نشر_نیماژ
مشت مالچی عارف/ با ترجمه مهدی غبرایی/ #نشر_ققنوس
◀️ #هرتا_مولر (Herta Müller) (زاده ۱۷ اگوست ۱۹۵۳) نویسنده، شاعر و مقالهنویس رومانیاییتبار آلمانی است که سال ۲۰۰۹ برنده جایزه #نوبل ادبیات شد. به خاطر عدم همکاری با سرویس امنیتی رومانی در زمان حکومت چائوشسکو بارها به مرگ تهدید شده بود. مولر در این باره گفته بود «یکی از شیوههای سرکوب و ارعاب پلیس امنیتی رومانی این بود که مرا مجبور کنند تا مدرکی را امضا کنم که نشان میداد خبرچین و همکار دستگاه امنیتی کشور هستم.»
نگاهی به آثار ترجمه شده وی به فارسی👈: زمین پست/ سرزمین گوجههای سبز/ گذرنامه/ قرار ملاقات/ گرسنگی و ابریشم/ و... آثار مولر در ایران توسط نشریات مختلف به چاپ رسیدهاند از این میان میتوان به #نشر_مروارید، #نشر_بوتیمار، #نشر_هیرمند و #نشر_مازیار اشاره کرد.
◀️ #تد_هیوز (Ted Hughes) (زادهٔ ۱۷ اوت ۱۹۳۰- درگذشتهٔ ۱۷ اکتبر ۱۹۹۸) شاعر و نویسنده بریتانیایی بود. وی همسر #سیلویا_پلات بود که چندین کتاب را مشترک نوشته بودند. هیوز از سال ۱۹۸۴ تا هنگام مرگ، مَلِکالشعرای بریتانیا بودهاست. در سال ۲۰۰۸ مجلهٔ تایمز در فهرست پنجاه نفرهی خود از بهترین نویسندگان سال ۱۹۴۵ بریتانیا، وی را در رتبهٔ چهارم قرار داد. در سال ۲۰۰۹ جایزهای با نام خود وی تأسیس شد. انجمن شعر در این باره میگوید: «این جایزه به افتخار تد هیوز، ملک الشعرا، یکی از بزرگترین شاعرهای قرن بیستم هم برای کودکان و هم بزرگسالان میباشد.» از آثار ترجمه شده وی به فارسی میتوان به «شکارچی خرگوش»، «با قوم و خویشهای من آشنا شوید»، «عاشقانههایی برای سیلویا پلات»، «کلاغ» و «جانی پنیک و انجیل رویاها» اشاره کرد.
🎂27 اکتبر زادروز #سیلویا_پلات
سیلویا_پلات (Sylvia Plath) (زاده ۲۷ اکتبر ۱۹۳۲ - درگذشته ۱۱ فوریه ۱۹۶۳) شاعر، نویسنده و مقالهنویس آمریکایی بود. وی همسر تد هیوز بود. سیلویا پلات پس از مرگش برای «مجموعه اشعارش» برنده جایزه پولیتزر شد. وی همچنین برای کتاب «حباب شیشه» مشهور است. این کتاب را گلی امامی به فارسی برگردان کرده. علاوه بر این اثر که کتابی شبهزندگینامه است، کتاب «خاطرات سیلویا پلات» با ترجمه مهسا ملک مرزبان توسط نشر نی منتشر شده است. از دیگر آثار ترجمه شده وی به فارسی میتوان به «جانی پنیک و انجیل رویاها» (مشترک با تد هیوز)، «در کسوت ماه» و «سرود مرغ آتش» اشاره کرد.
سیلویا_پلات (Sylvia Plath) (زاده ۲۷ اکتبر ۱۹۳۲ - درگذشته ۱۱ فوریه ۱۹۶۳) شاعر، نویسنده و مقالهنویس آمریکایی بود. وی همسر تد هیوز بود. سیلویا پلات پس از مرگش برای «مجموعه اشعارش» برنده جایزه پولیتزر شد. وی همچنین برای کتاب «حباب شیشه» مشهور است. این کتاب را گلی امامی به فارسی برگردان کرده. علاوه بر این اثر که کتابی شبهزندگینامه است، کتاب «خاطرات سیلویا پلات» با ترجمه مهسا ملک مرزبان توسط نشر نی منتشر شده است. از دیگر آثار ترجمه شده وی به فارسی میتوان به «جانی پنیک و انجیل رویاها» (مشترک با تد هیوز)، «در کسوت ماه» و «سرود مرغ آتش» اشاره کرد.