Forwarded from محسن یارمحمدی
#یادداشت_روز
#میوه_های_مدیریت_آقایان
#زرنگ_پروری
۱- همسرم مبلغی پول پس انداز کرده بود تا پس از عید اتومبیلی بخرد.
به بهار که رسیدیم ارزش پول پس انداز شده ی او نصف شده بود.
یعنی دسترنج ما که در اثر #کار حاصل شده بود و در بانکهای جمهوری اسلامی به امانت گذاشته شده بود بیش از نیمی از ارزشش را از دست داده بود.
به عبارت دیگر مجموعه ی #حاکمیت نتواسته بود از حاصل عمر شهروندانش پاسداری کند. کاری که نخستین وظیفه ی قدرتمندانی است که ملت #قدرتشان را بدیشان تفویض کرده اند.
به چند هفته نیمی از محصول زحمت ما به قول قرآن #هباءمنثورا شد گویا ما کافرانیم و تاوان سیئه یا سیئاتی را میدهیم...
۲- این حرفها را برای کسی میگفتم که درآمد :
خب شما #زرنگ نیستی دراین روزگار آدم باید زرنگ باشد. اگر شما در اسفند ماه پولت را میدادی طلا یا دلار الان نه تنها قدرت دارایی ات کم نشده بود که بیشتر هم شده بود...
۳- نشستم و فکر کردم :
شگفتا محصول چند دهه مدیریت آقایان شده است #زرنگ_پروری
به چه معنا؟!
الف) باید همه ی ذهنت را تیز کنی و بوبکشی که ببینی سمت و سوی جامعه و.. چیست، باد از کجا میوزد و..بعد زودتر بروی و پرچمت را آن طرف علم کنی تا بادی بوزد به پرچمت..
کسی که در این وادی غرق است هرگز دغدغه ی #دین نخواهد داشت چون دنیا مطمح نظر اوست و چنان غرق در کشف جریانهای مالی است که حالی برای معنویت در وجودش نخواهد ماند و نتیجتا جامعه ای داریم #معاش_اندیش که شب و روز همه غرق در رصد امور مادی است.. وما یکی از چند کشور دارای حکومت دینی در صدر #دنیااندیشان قرار میگیریم و مصداق تمام آیاتی میشویم که #یحبون الحیاة الدنیا..
ب) همه مثل دسته ی اول شامه ی تیز ندارند مثلا نمیدانند #ترامپ_ملعون قرار است چه کند.
اما برخی یکماه قبل دقیقا در جریان امور هستند اینان #واصلانند. هرچه دارند و ندارند(؟!) میدهند دلار، سکه، اتومبیل و انواع ثبت سفارشها(چندین میلیارد دلار) و انبار میکنند در جاهای امن...
اینان #زرنگهای_گنده اند درحالیکه دسته ی اول #خرده_زرنگهای جامعه اند..
پ) بعد ما میمانیم اکثریت #مستضعف جامعه ( درمعنای قرآنی اش) از آن رو که بیشتر در پی #دینیم و به #حاکمیتی_مدعی_دین اعتماد کرده ایم
ازآن رو که #زرنگ نیستیم
وشاید به همین دلیل است که ما نقشی در #ضعف خویش داریم
چون #مستضَعَف یم و در واقع #طلب_شده تا #ضعیف بمانیم.
در تعریف قرآن ما #فاعل #ضعف نیستیم عده ای طلب کرده اند تا ما #مفعول #ضعف شویم..
الحمدلله اولا و آخرا...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#میوه_های_مدیریت_آقایان
#زرنگ_پروری
۱- همسرم مبلغی پول پس انداز کرده بود تا پس از عید اتومبیلی بخرد.
به بهار که رسیدیم ارزش پول پس انداز شده ی او نصف شده بود.
یعنی دسترنج ما که در اثر #کار حاصل شده بود و در بانکهای جمهوری اسلامی به امانت گذاشته شده بود بیش از نیمی از ارزشش را از دست داده بود.
به عبارت دیگر مجموعه ی #حاکمیت نتواسته بود از حاصل عمر شهروندانش پاسداری کند. کاری که نخستین وظیفه ی قدرتمندانی است که ملت #قدرتشان را بدیشان تفویض کرده اند.
به چند هفته نیمی از محصول زحمت ما به قول قرآن #هباءمنثورا شد گویا ما کافرانیم و تاوان سیئه یا سیئاتی را میدهیم...
۲- این حرفها را برای کسی میگفتم که درآمد :
خب شما #زرنگ نیستی دراین روزگار آدم باید زرنگ باشد. اگر شما در اسفند ماه پولت را میدادی طلا یا دلار الان نه تنها قدرت دارایی ات کم نشده بود که بیشتر هم شده بود...
۳- نشستم و فکر کردم :
شگفتا محصول چند دهه مدیریت آقایان شده است #زرنگ_پروری
به چه معنا؟!
الف) باید همه ی ذهنت را تیز کنی و بوبکشی که ببینی سمت و سوی جامعه و.. چیست، باد از کجا میوزد و..بعد زودتر بروی و پرچمت را آن طرف علم کنی تا بادی بوزد به پرچمت..
کسی که در این وادی غرق است هرگز دغدغه ی #دین نخواهد داشت چون دنیا مطمح نظر اوست و چنان غرق در کشف جریانهای مالی است که حالی برای معنویت در وجودش نخواهد ماند و نتیجتا جامعه ای داریم #معاش_اندیش که شب و روز همه غرق در رصد امور مادی است.. وما یکی از چند کشور دارای حکومت دینی در صدر #دنیااندیشان قرار میگیریم و مصداق تمام آیاتی میشویم که #یحبون الحیاة الدنیا..
ب) همه مثل دسته ی اول شامه ی تیز ندارند مثلا نمیدانند #ترامپ_ملعون قرار است چه کند.
اما برخی یکماه قبل دقیقا در جریان امور هستند اینان #واصلانند. هرچه دارند و ندارند(؟!) میدهند دلار، سکه، اتومبیل و انواع ثبت سفارشها(چندین میلیارد دلار) و انبار میکنند در جاهای امن...
اینان #زرنگهای_گنده اند درحالیکه دسته ی اول #خرده_زرنگهای جامعه اند..
پ) بعد ما میمانیم اکثریت #مستضعف جامعه ( درمعنای قرآنی اش) از آن رو که بیشتر در پی #دینیم و به #حاکمیتی_مدعی_دین اعتماد کرده ایم
ازآن رو که #زرنگ نیستیم
وشاید به همین دلیل است که ما نقشی در #ضعف خویش داریم
چون #مستضَعَف یم و در واقع #طلب_شده تا #ضعیف بمانیم.
در تعریف قرآن ما #فاعل #ضعف نیستیم عده ای طلب کرده اند تا ما #مفعول #ضعف شویم..
الحمدلله اولا و آخرا...
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Forwarded from اتچ بات
#دوشنبه_های_سینما
#یادستان
پنج، شش ساله بودم که عموی عزیزم دست مرا میگرفت و به سینما میبرد.
کاری که تمام زندگی مرا رنگ دیگری زد.
همانطور که در همین سن و سال پدرم مرا به کتابخانه ای محلی با چهل پنجاه تا کتاب برد و کل زندگی ام رنگ دیگری شد.
در اولی یادم هست بسیاری وقتها به جای نگریستن به #پرده_ی_سینما به رقص نورهای رنگارنگی خیره میشده که در فضا غوطه میخورد تا بر پرده ی سفید بیفتد و در کتابها، گاه گیج بازی دو #نارنگ سیاه و سفید میشدم و می افتادم به خلسه ای نشئه آور که زنده بودن را معنا میکرد..
حالا بیش از چهل سال از آن روزها میگذرد ومن بسیار #فیلمها دیده ام و بسیار #کتابها خوانده ام و حالم خوش است..
سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم
که من نسیم حیات از پیاله می جویم...
و چرا اینها را برای #تو به اشتراک میگذارم؟چون فقط #حال_خوشت برایم مهم است و ایمان دارم ریشه ی بسیاری از #حال_خوش دراین دو تاست..
بگذارید گریزی بزنم به اوضاع ایام که به کام نیست.
همه ی ما اگر منصف باشیم مقصران ریز و درشت این اوضاع را میشناسیم از خودمان بشمارید تا بر منصب نشستگانی که جز درد بر درد این مردم نیفزوده اند و همه ی دشمنان خارجی..
خب اصل مطلب چیست؟!
عزیزان، همه ی آنان که در پی استضعاف ما هستند تا #مستضعف شویم چه چیزهایی را دشمن میدارند؟
از چها بدشان میاید؟
چه چیزهایی را عقب میزنند ومروّج چه هستند؟
خیلی ساده است تمام انسان ستیزان از #آگاهی در هراسند. از نور در هراسند و سینما و کتاب ازجنس نور اند از آگاهی اند..
بهترین راه برای مبارزه با #جهل، افروختن چراغ دانایی است و برترین سلاح جنگ با تاریکی، نور است..
ما در این سالها چند سالن سینما افتتاح کرده ایم و چندتا را تعطیل؟!
تولد چند ناشر و کتاب فروشی را جشن گرفته ایم و مجلس ترحیم چندتایشان را؟!
منصف باشیم عزیزان تا سر هر کوچه و خیابان این مملکت #چراغ_سینما و #کتاب #روشن نشود ما همین خواهیم بود..
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
#یادستان
پنج، شش ساله بودم که عموی عزیزم دست مرا میگرفت و به سینما میبرد.
کاری که تمام زندگی مرا رنگ دیگری زد.
همانطور که در همین سن و سال پدرم مرا به کتابخانه ای محلی با چهل پنجاه تا کتاب برد و کل زندگی ام رنگ دیگری شد.
در اولی یادم هست بسیاری وقتها به جای نگریستن به #پرده_ی_سینما به رقص نورهای رنگارنگی خیره میشده که در فضا غوطه میخورد تا بر پرده ی سفید بیفتد و در کتابها، گاه گیج بازی دو #نارنگ سیاه و سفید میشدم و می افتادم به خلسه ای نشئه آور که زنده بودن را معنا میکرد..
حالا بیش از چهل سال از آن روزها میگذرد ومن بسیار #فیلمها دیده ام و بسیار #کتابها خوانده ام و حالم خوش است..
سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم
که من نسیم حیات از پیاله می جویم...
و چرا اینها را برای #تو به اشتراک میگذارم؟چون فقط #حال_خوشت برایم مهم است و ایمان دارم ریشه ی بسیاری از #حال_خوش دراین دو تاست..
بگذارید گریزی بزنم به اوضاع ایام که به کام نیست.
همه ی ما اگر منصف باشیم مقصران ریز و درشت این اوضاع را میشناسیم از خودمان بشمارید تا بر منصب نشستگانی که جز درد بر درد این مردم نیفزوده اند و همه ی دشمنان خارجی..
خب اصل مطلب چیست؟!
عزیزان، همه ی آنان که در پی استضعاف ما هستند تا #مستضعف شویم چه چیزهایی را دشمن میدارند؟
از چها بدشان میاید؟
چه چیزهایی را عقب میزنند ومروّج چه هستند؟
خیلی ساده است تمام انسان ستیزان از #آگاهی در هراسند. از نور در هراسند و سینما و کتاب ازجنس نور اند از آگاهی اند..
بهترین راه برای مبارزه با #جهل، افروختن چراغ دانایی است و برترین سلاح جنگ با تاریکی، نور است..
ما در این سالها چند سالن سینما افتتاح کرده ایم و چندتا را تعطیل؟!
تولد چند ناشر و کتاب فروشی را جشن گرفته ایم و مجلس ترحیم چندتایشان را؟!
منصف باشیم عزیزان تا سر هر کوچه و خیابان این مملکت #چراغ_سینما و #کتاب #روشن نشود ما همین خواهیم بود..
@Niyazestanbarani
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
Telegram
attach 📎
#یادداشتهای_پریشانی
#ما_مردم_مستضعف
شب و روز خیالی احوال مردمم دم به دم
می اندیشم به روزگار مردم ، به حال و احوال خودمان. و به #وضع_بغرنجی که اسیرش شده ایم که اسیرمان کرده اند و گفتارها و رفتارهای این مردم #مستضعف..
خشم سراپای وجودم را فرا می گیرد؛
آخر این چه مردمانند که اکثریت مطلقشان معترض اکثریت عملکردهای حاکمانند و از داشتن چنین حاکمانی، سرشکسته و پشیمانند اما در نهان و آشکار ایشان را گوش به فرمانند.
مثلا کجا؟
شکی نیست که اکثریت مردم بویژه دارندگان تحصیلات دانشگاهی از نظام آموزشی و پرورشی حاکم شاکی اند و هزار نقد و نق و .. دارند. سیستمی که جهان را به دو اردوی سیاهی و روشنی تقسیم کرده و طبعا روشنی و روشنان را هرآنچه و هرآنکه می داند که با ماست و سیاهی و تباهی هرآنچه و هرآنکه با ما نیست چنان سیف قاطع دارند که بی طرفی را هم نمیپذیرند یا با مایی یا بر ما... و در چنین بستری مشغول پرورش #سرباز اند
دقت دارید؟
سرسپرده به سربازی نه دل سپرده به عشقبازی به جای آنکه صدر و ذیل سیستم آموزشی مبتنی باشد بر مهر ومودت استوار است بر قهر و قدرت. به جای ترویج قانونگرایی و مسئولیت پذیری مروج هرج و مرج است و درگیری. عظمت ها را حقیر می شمرد و حقارت ها عظیم. فرع را اصل جا می زند و اصل را فرع و...
و باز همین مردم به قول خودشان ثمره ی زندگیشان را میدهند به همین مجموعه ها و وقتی میگویی چرا؟!می گویند مگر چاره ای داریم؟!
در هر حوزه ای که بنگری همین وضع است. اکثریت، شاکی از حجاب اجباری اما رعایت کننده ی نیم بندش چنانکه هم حجاب را به سخره گرفته هم بی حجابی را
وضع اقتصادی و خون خواری مافیای شبه تولید کننده و دلال و هزاران هزار غرولند و فحش و ناسزا ..
وقتی میگویی:
خب نخرید نروید نکنید
بیشتر میخرند میروند میکنند و قس علی هذا
و در آن خلوات خیال و وهم می رسم به فحش دادن و سزا و ناسزا گفتن ها.. که واژه ای پررنگ میشود در ذهنم و مرا بیشتر به دلسوزی می کشاند و غمخواری و به نیروی کلمات به غمگساری و آن کلمه ی شگفت #مستضعف است.
مستضعف از ضعف است ضعیف متضاد قوی است اما مستضعف به معنای ضعیف نیست به معنای کسی است که خواسته شده ضعیف باشد.
من همچنان معتقدم واژگان قرآنی شگفت ترین واژگان جهان انسانند. مستضعف هم یکی از آنهاست. یعنی در پس این ناتوانی #خواستی و #اراده ای هست که با برنامه ریزی قصد دارد کسی و کسانی را ضعیف ببیند و ضعیف بشمرد و آن خواست اعمال شده از سوی یک #مستکبر است و اگر مستضعف اسم مفعول است ( کسی که اراده شده ضعیف دیده شود) مستکبر اسم فاعل است ( کسی که خود اراده کرده کبر را) و کبر در همان قرآن شاخصه (#تن_تراش) #فرعون است زیرا #شخص یعنی #تن و شاخص یعنی آنچه به یک مفهوم ماهیت تنانه می دهد و تبلور میدهد چیزی را تا معین و متعین شود.
آری سویه ی دیگر #استکبار #استضعاف است. داخل و خارج هم ندارد. در جهان، اقلیت بلوک شمال از هر وسیله ای استفاده می کند تا کبر بورزد و بعد محصولش میشود اکثریت بلوک جنوب که #مستضعف شده. و مگر درد جاری این سرزمین و مردمانش همین نیست؟
به اینها که فکر می کنم اوضاع بغرنج تر میشود مثل خود کلمه ی #بغرنج که از منظر علم ریشه شناسی زبان اصلا معلوم نیست چگونه ساخته شده است (بغض + رنج) بعد بغض شده بغ کردن؟! یا بغز ترکی به معنای گلو + رنج که چیزی میشود مثل غمباد؟! بیماری دق؟ این یکی چه تباری دارد؟ دقق عربی!؟ کوفتن؟
هر چه هست چیزی است که در گلو گیر میکند چیزی که اصلا نیست دیده نمی شود.
#نیست اما چنان #هست که سد خورد و خوراک میشود و دارنده اش را ذره ذره آب می کند و نهایتا فرو می بلعد
به اینها که فکر میکنم، میگویم:
اصلا می توانی به سر #مستضعفی که اسیر #غمباد است و #دق دارد و #بغ کرده است سنگی از ناسزا بباری؟ باری چه بایدم و گفت و چه بایدم کرد؟ جز به دلداری کلامی مهربان در عیان و اشکی به بیقراری در نهان؟
#محسن_بارانی ۱۲دی ماه۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ما_مردم_مستضعف
شب و روز خیالی احوال مردمم دم به دم
می اندیشم به روزگار مردم ، به حال و احوال خودمان. و به #وضع_بغرنجی که اسیرش شده ایم که اسیرمان کرده اند و گفتارها و رفتارهای این مردم #مستضعف..
خشم سراپای وجودم را فرا می گیرد؛
آخر این چه مردمانند که اکثریت مطلقشان معترض اکثریت عملکردهای حاکمانند و از داشتن چنین حاکمانی، سرشکسته و پشیمانند اما در نهان و آشکار ایشان را گوش به فرمانند.
مثلا کجا؟
شکی نیست که اکثریت مردم بویژه دارندگان تحصیلات دانشگاهی از نظام آموزشی و پرورشی حاکم شاکی اند و هزار نقد و نق و .. دارند. سیستمی که جهان را به دو اردوی سیاهی و روشنی تقسیم کرده و طبعا روشنی و روشنان را هرآنچه و هرآنکه می داند که با ماست و سیاهی و تباهی هرآنچه و هرآنکه با ما نیست چنان سیف قاطع دارند که بی طرفی را هم نمیپذیرند یا با مایی یا بر ما... و در چنین بستری مشغول پرورش #سرباز اند
دقت دارید؟
سرسپرده به سربازی نه دل سپرده به عشقبازی به جای آنکه صدر و ذیل سیستم آموزشی مبتنی باشد بر مهر ومودت استوار است بر قهر و قدرت. به جای ترویج قانونگرایی و مسئولیت پذیری مروج هرج و مرج است و درگیری. عظمت ها را حقیر می شمرد و حقارت ها عظیم. فرع را اصل جا می زند و اصل را فرع و...
و باز همین مردم به قول خودشان ثمره ی زندگیشان را میدهند به همین مجموعه ها و وقتی میگویی چرا؟!می گویند مگر چاره ای داریم؟!
در هر حوزه ای که بنگری همین وضع است. اکثریت، شاکی از حجاب اجباری اما رعایت کننده ی نیم بندش چنانکه هم حجاب را به سخره گرفته هم بی حجابی را
وضع اقتصادی و خون خواری مافیای شبه تولید کننده و دلال و هزاران هزار غرولند و فحش و ناسزا ..
وقتی میگویی:
خب نخرید نروید نکنید
بیشتر میخرند میروند میکنند و قس علی هذا
و در آن خلوات خیال و وهم می رسم به فحش دادن و سزا و ناسزا گفتن ها.. که واژه ای پررنگ میشود در ذهنم و مرا بیشتر به دلسوزی می کشاند و غمخواری و به نیروی کلمات به غمگساری و آن کلمه ی شگفت #مستضعف است.
مستضعف از ضعف است ضعیف متضاد قوی است اما مستضعف به معنای ضعیف نیست به معنای کسی است که خواسته شده ضعیف باشد.
من همچنان معتقدم واژگان قرآنی شگفت ترین واژگان جهان انسانند. مستضعف هم یکی از آنهاست. یعنی در پس این ناتوانی #خواستی و #اراده ای هست که با برنامه ریزی قصد دارد کسی و کسانی را ضعیف ببیند و ضعیف بشمرد و آن خواست اعمال شده از سوی یک #مستکبر است و اگر مستضعف اسم مفعول است ( کسی که اراده شده ضعیف دیده شود) مستکبر اسم فاعل است ( کسی که خود اراده کرده کبر را) و کبر در همان قرآن شاخصه (#تن_تراش) #فرعون است زیرا #شخص یعنی #تن و شاخص یعنی آنچه به یک مفهوم ماهیت تنانه می دهد و تبلور میدهد چیزی را تا معین و متعین شود.
آری سویه ی دیگر #استکبار #استضعاف است. داخل و خارج هم ندارد. در جهان، اقلیت بلوک شمال از هر وسیله ای استفاده می کند تا کبر بورزد و بعد محصولش میشود اکثریت بلوک جنوب که #مستضعف شده. و مگر درد جاری این سرزمین و مردمانش همین نیست؟
به اینها که فکر می کنم اوضاع بغرنج تر میشود مثل خود کلمه ی #بغرنج که از منظر علم ریشه شناسی زبان اصلا معلوم نیست چگونه ساخته شده است (بغض + رنج) بعد بغض شده بغ کردن؟! یا بغز ترکی به معنای گلو + رنج که چیزی میشود مثل غمباد؟! بیماری دق؟ این یکی چه تباری دارد؟ دقق عربی!؟ کوفتن؟
هر چه هست چیزی است که در گلو گیر میکند چیزی که اصلا نیست دیده نمی شود.
#نیست اما چنان #هست که سد خورد و خوراک میشود و دارنده اش را ذره ذره آب می کند و نهایتا فرو می بلعد
به اینها که فکر میکنم، میگویم:
اصلا می توانی به سر #مستضعفی که اسیر #غمباد است و #دق دارد و #بغ کرده است سنگی از ناسزا بباری؟ باری چه بایدم و گفت و چه بایدم کرد؟ جز به دلداری کلامی مهربان در عیان و اشکی به بیقراری در نهان؟
#محسن_بارانی ۱۲دی ماه۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹