Forwarded from اتچ بات
#نیازستان_نکته
#بافت_موقعیت
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را بر پوست کشیده ی شب میکشم
#چراغهای_رابطه تاریکند
#چراغهای_رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است.
#فروغ
بارها گفته اند برای درک یک متن باید در #بافت_موقعیت آن متن قرار گرفت. که موضوعی بسیار مهم و پیچیده است. یکی از اجزای این بافت موقعیت زیست_محیط ِ گیتیک و مینویی( مادی، معنایی) گوینده ی سخن است.
مثلا درباره شعر بالای فروغ و #چراغهای_رابطه، اگر کسی اتفاق وقوع یافته در سپهر ارتباطی عاشقان دهه ی شصت و پیش از آن را نداند لطف بی نهایت شعر درک نخواهد شد.
و آن اینکه شب هنگام که عاشقان قصد خبر گرفتن از محبوب داشتند در اتاقشان میایستادند و چراغ اتاق را پس از چند بار روشن خاموش کردن، روشن نگه میداشتند اگر محبوب نیز چنین میکرد و چراغ اتاق را روشن نگه میداشت، رابطه و پیوند برقرار بود و #عشق جاری..
آری اگر چراغی روشن نمیشد، شعر فرغ متولد می شد...
شگفت تر این است که این #کهن_الگویی رفتاری عاشقانه مبنی بر حضور عنصر نور و بیان پیوند عاشق و معشوق امروزه در اصطلاح on_line# هنوز زنده است و اگر چراغ خط شما روشن باشد دوستان میفهمند امکان ارتباط برقرار است..
و البته این را همه ی کارشناسان ارشد و دکتران (؟!) فرهنگستان زبان فارسی نفهمیدند وگرنه به جای on line ترکیب بد ترکیب و.... #بر_خط را پیشنهاد نمیدادند.
@niyazestanbarani
#بافت_موقعیت
دلم گرفته است
دلم گرفته است
به ایوان می روم و انگشتانم را بر پوست کشیده ی شب میکشم
#چراغهای_رابطه تاریکند
#چراغهای_رابطه تاریکند
کسی مرا به آفتاب معرفی نخواهد کرد
کسی مرا به میهمانی گنجشکها نخواهد برد
پرواز را به خاطر بسپار
پرنده مردنی است.
#فروغ
بارها گفته اند برای درک یک متن باید در #بافت_موقعیت آن متن قرار گرفت. که موضوعی بسیار مهم و پیچیده است. یکی از اجزای این بافت موقعیت زیست_محیط ِ گیتیک و مینویی( مادی، معنایی) گوینده ی سخن است.
مثلا درباره شعر بالای فروغ و #چراغهای_رابطه، اگر کسی اتفاق وقوع یافته در سپهر ارتباطی عاشقان دهه ی شصت و پیش از آن را نداند لطف بی نهایت شعر درک نخواهد شد.
و آن اینکه شب هنگام که عاشقان قصد خبر گرفتن از محبوب داشتند در اتاقشان میایستادند و چراغ اتاق را پس از چند بار روشن خاموش کردن، روشن نگه میداشتند اگر محبوب نیز چنین میکرد و چراغ اتاق را روشن نگه میداشت، رابطه و پیوند برقرار بود و #عشق جاری..
آری اگر چراغی روشن نمیشد، شعر فرغ متولد می شد...
شگفت تر این است که این #کهن_الگویی رفتاری عاشقانه مبنی بر حضور عنصر نور و بیان پیوند عاشق و معشوق امروزه در اصطلاح on_line# هنوز زنده است و اگر چراغ خط شما روشن باشد دوستان میفهمند امکان ارتباط برقرار است..
و البته این را همه ی کارشناسان ارشد و دکتران (؟!) فرهنگستان زبان فارسی نفهمیدند وگرنه به جای on line ترکیب بد ترکیب و.... #بر_خط را پیشنهاد نمیدادند.
@niyazestanbarani
Telegram
attach 📎
#خدا_با_ما_سخن_می گوید
#یادداشت_روز ۱-جهان ۲-ایران
مشخص است باید بافت و سرچشمه ی این گفتار را هنگام خواندن مشخص کرد گرچه در عنوانش کمی گویاست.
۱-فرهنگ معرفتی شرق بویژه ایران، جهان را بازتاب اعمال و افکار ما میداند.در این فرهنگ انسان جان جهان است و این جان هرچه کند، بیندیشد، تخیل کند و.. تجسد و تجسم میابد.
این جهان کوه است و فعل ما صدا
در واقع جهان_با_انسان و انسان_در_جهان در کنار سازوکار ونظام مستحکم وجودی وذاتی خود،پیوندی عمیق با هم دارند.پلک زدن و تاثیر در گردش سیارات مثالی بوده که بارها شنیده ایم.
حال سخن این است جهان همان معامله ای را با انسان ( درمعنای کلی اش) میکند که انسان با جهان.. شیره ی زمین را مکیدن،نابود کردن و محصورکردن گونه های زیستی و فکری موجود در جهان و انسان، توسعه ها و انباشت های سرطان وار در جاهای مختلف و حوزه های مختلف جهان و انسان، دسته بندی و طبقاتی کردن فرعون وار و جمشید وار گوش ندادن به نفس به شماره افتاده ی زمین. مصرف گرایی تباه و..همه انسان را رسانده به آتش استرالیا، ویروس شرق آسیا، اوضاع خونین هند، وضع ایران، حمام خون خاور میانه و..
حالا به دروازه های اروپا و آمریکا هم رسیده اصل داستان..هرچه کنی به خود کنی اسمش را کارما یا هرچه میخواهید بگذارید.
۲- نگاهی بیندازید به ادبیات رسانه های حاکمیتی و بعد به تبعش اکثریت مردم که متاثر از این ادبیات اند.
براساس همان ناراستی های خرد و کلان بشر و پلیدیهای دانسته یا نادانسته ی انسان یک بحران جهانی ایجاد شده #کروناکویید۱۹ این بی مبالاتی ها را اضافه کنید به غفلتهای عمدی صاحب قدرتان ایران (یکیش هواپیمایی ماهان) حالا و طبیعتا بحران در جامعه ی طوفان زده توان میگیرد..و آشوب میشود و داستان.
رسانه های رنگارنگ با نیات پلید یا قشنگ شروع میکنند به تبیین،توضیح، تهییج، تکثیر، تدمیر ( ویران کردن) تخدیر و..ملت،اما دقت کنید به واژگان حضرات؛ خط مقدم، جبهه، سرداران، قهرمانان، شکست، سرکوب، پیروزی، تفرقه، خاین،حماسه آفرینی،ایثار و.. کلا جنگ است دیگر..و عقل جنگ، عقل زندگی نیست عقل کشتن است.
حالا چرا این نگاه در جامعه ی ما سالهاست ترویج میشود؟ ( والبته جوامعی مثل ما) چون نگاه ذاتی حاکمیت مطلق اساسا قایل به جنگ است چرا؟ چون خود را حق علی الاطلاق میداند و مقدار حق بودن باقی کائنات ( نه فقط انسانها) را او تعیین میکند فرمولش هم مشخص است التزام و فرمان بری از من
خب این #بافت-موقعیت میشود جنگ و مقطع حساس کنونی.
بعد واژگان حوزه ی جنگ راه می یابد به تمام حوزه های بشری.. این را بگویم که این مساله نخست عام است یعنی انسان ذاتا اسیر این نبرد است و کلمات حوزه ی جنگ را به تمان ارکان زندگی برده است فوتبال مدافع و مهاجم دارد تنیس حمله و دفاع دارد و..اما وقتی این اندیشه میشود پارادایم یک حاکمیت ایدئولوژیک داستان متفاوت میشود.
این است که قبل و بعد از نبردهای خونین الکلاسیکو و..با سوت داور بازیکنان میروند در آغوش هم و ماچ و بوسه و نبرد متوقف میشود در همان بافت امادر ایران نبرد ادامه می یابد تا خانه و صفحات مجازی و رختخواب بازیکنان و طرفداران آنها.
آری جهان را عرصه ی جنگهای بی پایان و بدون صلح دیدن و نهایتش را محو و نابودی طرف مقابل خواستن درد انسان جهانی و اکنون درد مضاعف انسان ایرانی است.
اما نتیجه چه بوده؟بهرمندی عده ای قلیل و انباشت بیشتر ثروت و قدرت در دست گروههایی اندک ( چه در جهان چه ایران) و به مسلخ بردن میلیون ها فکر و خیال و آرزو و..انسان..چون وقتی شما داستانها را ببرید به بافت جنگ کلا جهان را عوض کرده اید. در چنین شرایطی که غیرعادی است کارها هم طبیعتا غیر عادی است.شما وقتی مقابل دشمن باشی هرکار جز جنگیدن با دشمن خیانت است. نباید از خطای فاحش فرمانده بگویی چون دشمن سوء استفاده میکند، نباید نقد کنی چون تفرفه می اندازی، نباید بنالی از درد چون دلهره میشود، نباید از منطق صلح بگویی چون خود را ظریف و شکننده و ضعیف نشان داده ای، نباید از گفتکو بگویی چون..
میبینی در پس بکار بردن ده بیست واژه چه جهانی از آشوبها خفته است؟
راستش را بخواهید بارها ازمن پرسیده اند یعنی شنا اعتقادی به #حق و #باطل و ستیز ذاتی موجود در #هستی ندارید؟ ومن گفته ام دارم اما اینجا ما فقط اشتراک لفظ داریم نه معنای مورد نظرمن آن است که حضرات میگویند نه راهکار و زندگی من آن است و نه نتیجه ی نهایی..
اگر در مکتب معرفتی ایران از مهرپرستی مغان تا شمس-پرستی مولانا و بعد از آن نگاه کنیم این ستیز هست اما اساس این ستیز ذاتی مبتنی بر حذف نیست بویژه در جهان بیرون.. در جهان بیرون مبتنی بر ایجاد تعادل است و راهکارش گسترش دانایی،آگاهی، دوستی و خیر است در شیوه های مختلف از درختکاری تا کشاورزی و نیازردن حیوانات و..بویژه پندار و گفتار و کردار نیک..و در جهان درون مبتنی بر محدود کردن قدرت فرعون و جمشید درون است تا فعال لما یشاء نشود👇👇👇
#یادداشت_روز ۱-جهان ۲-ایران
مشخص است باید بافت و سرچشمه ی این گفتار را هنگام خواندن مشخص کرد گرچه در عنوانش کمی گویاست.
۱-فرهنگ معرفتی شرق بویژه ایران، جهان را بازتاب اعمال و افکار ما میداند.در این فرهنگ انسان جان جهان است و این جان هرچه کند، بیندیشد، تخیل کند و.. تجسد و تجسم میابد.
این جهان کوه است و فعل ما صدا
در واقع جهان_با_انسان و انسان_در_جهان در کنار سازوکار ونظام مستحکم وجودی وذاتی خود،پیوندی عمیق با هم دارند.پلک زدن و تاثیر در گردش سیارات مثالی بوده که بارها شنیده ایم.
حال سخن این است جهان همان معامله ای را با انسان ( درمعنای کلی اش) میکند که انسان با جهان.. شیره ی زمین را مکیدن،نابود کردن و محصورکردن گونه های زیستی و فکری موجود در جهان و انسان، توسعه ها و انباشت های سرطان وار در جاهای مختلف و حوزه های مختلف جهان و انسان، دسته بندی و طبقاتی کردن فرعون وار و جمشید وار گوش ندادن به نفس به شماره افتاده ی زمین. مصرف گرایی تباه و..همه انسان را رسانده به آتش استرالیا، ویروس شرق آسیا، اوضاع خونین هند، وضع ایران، حمام خون خاور میانه و..
حالا به دروازه های اروپا و آمریکا هم رسیده اصل داستان..هرچه کنی به خود کنی اسمش را کارما یا هرچه میخواهید بگذارید.
۲- نگاهی بیندازید به ادبیات رسانه های حاکمیتی و بعد به تبعش اکثریت مردم که متاثر از این ادبیات اند.
براساس همان ناراستی های خرد و کلان بشر و پلیدیهای دانسته یا نادانسته ی انسان یک بحران جهانی ایجاد شده #کروناکویید۱۹ این بی مبالاتی ها را اضافه کنید به غفلتهای عمدی صاحب قدرتان ایران (یکیش هواپیمایی ماهان) حالا و طبیعتا بحران در جامعه ی طوفان زده توان میگیرد..و آشوب میشود و داستان.
رسانه های رنگارنگ با نیات پلید یا قشنگ شروع میکنند به تبیین،توضیح، تهییج، تکثیر، تدمیر ( ویران کردن) تخدیر و..ملت،اما دقت کنید به واژگان حضرات؛ خط مقدم، جبهه، سرداران، قهرمانان، شکست، سرکوب، پیروزی، تفرقه، خاین،حماسه آفرینی،ایثار و.. کلا جنگ است دیگر..و عقل جنگ، عقل زندگی نیست عقل کشتن است.
حالا چرا این نگاه در جامعه ی ما سالهاست ترویج میشود؟ ( والبته جوامعی مثل ما) چون نگاه ذاتی حاکمیت مطلق اساسا قایل به جنگ است چرا؟ چون خود را حق علی الاطلاق میداند و مقدار حق بودن باقی کائنات ( نه فقط انسانها) را او تعیین میکند فرمولش هم مشخص است التزام و فرمان بری از من
خب این #بافت-موقعیت میشود جنگ و مقطع حساس کنونی.
بعد واژگان حوزه ی جنگ راه می یابد به تمام حوزه های بشری.. این را بگویم که این مساله نخست عام است یعنی انسان ذاتا اسیر این نبرد است و کلمات حوزه ی جنگ را به تمان ارکان زندگی برده است فوتبال مدافع و مهاجم دارد تنیس حمله و دفاع دارد و..اما وقتی این اندیشه میشود پارادایم یک حاکمیت ایدئولوژیک داستان متفاوت میشود.
این است که قبل و بعد از نبردهای خونین الکلاسیکو و..با سوت داور بازیکنان میروند در آغوش هم و ماچ و بوسه و نبرد متوقف میشود در همان بافت امادر ایران نبرد ادامه می یابد تا خانه و صفحات مجازی و رختخواب بازیکنان و طرفداران آنها.
آری جهان را عرصه ی جنگهای بی پایان و بدون صلح دیدن و نهایتش را محو و نابودی طرف مقابل خواستن درد انسان جهانی و اکنون درد مضاعف انسان ایرانی است.
اما نتیجه چه بوده؟بهرمندی عده ای قلیل و انباشت بیشتر ثروت و قدرت در دست گروههایی اندک ( چه در جهان چه ایران) و به مسلخ بردن میلیون ها فکر و خیال و آرزو و..انسان..چون وقتی شما داستانها را ببرید به بافت جنگ کلا جهان را عوض کرده اید. در چنین شرایطی که غیرعادی است کارها هم طبیعتا غیر عادی است.شما وقتی مقابل دشمن باشی هرکار جز جنگیدن با دشمن خیانت است. نباید از خطای فاحش فرمانده بگویی چون دشمن سوء استفاده میکند، نباید نقد کنی چون تفرفه می اندازی، نباید بنالی از درد چون دلهره میشود، نباید از منطق صلح بگویی چون خود را ظریف و شکننده و ضعیف نشان داده ای، نباید از گفتکو بگویی چون..
میبینی در پس بکار بردن ده بیست واژه چه جهانی از آشوبها خفته است؟
راستش را بخواهید بارها ازمن پرسیده اند یعنی شنا اعتقادی به #حق و #باطل و ستیز ذاتی موجود در #هستی ندارید؟ ومن گفته ام دارم اما اینجا ما فقط اشتراک لفظ داریم نه معنای مورد نظرمن آن است که حضرات میگویند نه راهکار و زندگی من آن است و نه نتیجه ی نهایی..
اگر در مکتب معرفتی ایران از مهرپرستی مغان تا شمس-پرستی مولانا و بعد از آن نگاه کنیم این ستیز هست اما اساس این ستیز ذاتی مبتنی بر حذف نیست بویژه در جهان بیرون.. در جهان بیرون مبتنی بر ایجاد تعادل است و راهکارش گسترش دانایی،آگاهی، دوستی و خیر است در شیوه های مختلف از درختکاری تا کشاورزی و نیازردن حیوانات و..بویژه پندار و گفتار و کردار نیک..و در جهان درون مبتنی بر محدود کردن قدرت فرعون و جمشید درون است تا فعال لما یشاء نشود👇👇👇
#ننگستان
گفت شخصی خوب ورد آورده ای
لیک سوراخ دعا گم کرده ای ....
برای بیان بیسوادی، جوگیری ، بی خبری، سفله گی و... مسند نشینان چهل سال اخیر دلایل بسیار است.
متاسفانه و به گمانم عمدا آمدند تا بنیان هرچه قابل تامل را براندازند و یکیش قرآن است.
اکثریت شان هیچ چیز از قرآن نمی دانند حتا ابتدایی ترین اصل حرف زدن را؛
بیان سخن به اقتضای حال
چند دهه است که این آیات باشکوه لغلغه ی زبان آقایان است بی آنکه بفهمند #بافت_موقعیت این آیات چیست.
موسی پیامبری زود خشم است سعه ی صدرش کم است اهل گریز هم هست زبانش می گیرد بویژه هنگام هیجان و... وقتی امر می رسد که اذهبا الی فرعون این نیایش را با خدایش به جای می آورد..
حال فکر کنید چه دلیلی جز جهل مرکب می تواند چنین آیاتی را در دهان اینان بیندازد.
کأنه اینان موسایی با چنان ویژگی هایی اند و مخاطبشان ( مردم ) فرعون متفرعنی است که طغیان کرده است و...
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
گفت شخصی خوب ورد آورده ای
لیک سوراخ دعا گم کرده ای ....
برای بیان بیسوادی، جوگیری ، بی خبری، سفله گی و... مسند نشینان چهل سال اخیر دلایل بسیار است.
متاسفانه و به گمانم عمدا آمدند تا بنیان هرچه قابل تامل را براندازند و یکیش قرآن است.
اکثریت شان هیچ چیز از قرآن نمی دانند حتا ابتدایی ترین اصل حرف زدن را؛
بیان سخن به اقتضای حال
چند دهه است که این آیات باشکوه لغلغه ی زبان آقایان است بی آنکه بفهمند #بافت_موقعیت این آیات چیست.
موسی پیامبری زود خشم است سعه ی صدرش کم است اهل گریز هم هست زبانش می گیرد بویژه هنگام هیجان و... وقتی امر می رسد که اذهبا الی فرعون این نیایش را با خدایش به جای می آورد..
حال فکر کنید چه دلیلی جز جهل مرکب می تواند چنین آیاتی را در دهان اینان بیندازد.
کأنه اینان موسایی با چنان ویژگی هایی اند و مخاطبشان ( مردم ) فرعون متفرعنی است که طغیان کرده است و...
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
Forwarded from نیازستان (محسن یارمحمدی)
#یادداشت_های_پریشانی
#مغالطه_ی_لفظ
نگاهی به نوشته ها و گفته های اغلب منتقدان و منکران سنتهای معرفتی ایران، نشان می دهد که ایشان در بررسی و نقد آرا و افکار گذشته گان عمدا یا سهوا اسیر اشتباهاتی مهلک شده اند که یکی از آنها _مغالطه_ی_لفظ مشترک است.
بسیاری از منتقدان سنتهای معرفتی ایران بویژه عرفان و تصوف اعتراض ها کرده اند که مثلا مولانا مخالف عقل و علم بوده است و نمونه های فراوان را با کمک کامپیوتر انتخاب کرده و ذکر می کنند که ببینید این هم نمونه.
این کار جدای از مغالطه ی ابهام دو ایراد اساسی دیگر دارد نخست اینکه چنین افرادی احاطه ی تام که هیچ احاطه ی نسبی بر #ابر_متن عرفان و #کلان_متن هایی مثل مثنوی و حافظ و.. ندارند و مثلا جایگاه آن ابیات ، در جهان منظومه ای مثنوی برایشان پدیدار نگشته است و حتا آشنایی معتنابه ای به مرامنامه ی اثر که در پیشانی مثنوی نشسته (نی_نامه) ندارند و چرایی وچگونگی پیدایش و بعدا فرم اثر ندارند.
از این دو نقیصه بگذریم و به همان اشتراک لفظی بپردازیم که خود صاحب مثنوی در باره اش گفته :
اشتراک لفظ دایم ره زن است
اشتراک گبر و مومن در تن است
باری اگر شما در برابر درس آموخته گان معاصر از واژه ی #علم یا #معرفت سخن بگویید تصویر و تصوری از معنای #علم در ذهنشان پدید می آید که قطعا در ذهن مولانا و مخاطب هفتصد سال پیشش وجود نداشته. علم، امروزه بیشتر معنای علوم تجربی و آزمایشگاهی و قابل سنجش با سنجه های غالبا متریک و متعین است در حالیکه وقتی مولانا می گفت علم ، بیشتر صرف و نحو و بلاغت و معانی و انساب و حدیث و تفسیر و... البته کمی هم علم طب و کشت و کار و ساخت ساز بوده است.
اینکه شما ابیات حاوی واژه ی علم یا عقل یا.. را بیاوری و از آن میان ابیات مؤید نظر خویش را ردیف کنی جز گمراهی محصولی نخواهد داشت.
باری مولانا و حافظ بارها به شستن اوراق با می اشاره کرده اند اما بارها هم گفته اند:
خاتم ملک سلیمان است علم
جمله عالم صورت و جان است علم
یا؛
عقل پنهان است و ظاهر علمی
صورت ما موج و یا از وی نمی
تا چه عالم هاست در سودای عقل
تا چه با پنها ست این دریای عقل..
بر منتقدان سنن معرفتی ما واجب است تا پیش از نقد سخنان گذشتگان معنا مد نظر مولف را از آن واژگان و ترکیب ها بگویند و آن را با معنایی امروزی تمایز نهند.
و این جدای از راه یافتن به #بافت_موقعیت ، چرایی و چگونگی و احاطه بر اثری است که مورد نقد و بررسی قرار می دهند.
#دکترمحسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مغالطه_ی_لفظ
نگاهی به نوشته ها و گفته های اغلب منتقدان و منکران سنتهای معرفتی ایران، نشان می دهد که ایشان در بررسی و نقد آرا و افکار گذشته گان عمدا یا سهوا اسیر اشتباهاتی مهلک شده اند که یکی از آنها _مغالطه_ی_لفظ مشترک است.
بسیاری از منتقدان سنتهای معرفتی ایران بویژه عرفان و تصوف اعتراض ها کرده اند که مثلا مولانا مخالف عقل و علم بوده است و نمونه های فراوان را با کمک کامپیوتر انتخاب کرده و ذکر می کنند که ببینید این هم نمونه.
این کار جدای از مغالطه ی ابهام دو ایراد اساسی دیگر دارد نخست اینکه چنین افرادی احاطه ی تام که هیچ احاطه ی نسبی بر #ابر_متن عرفان و #کلان_متن هایی مثل مثنوی و حافظ و.. ندارند و مثلا جایگاه آن ابیات ، در جهان منظومه ای مثنوی برایشان پدیدار نگشته است و حتا آشنایی معتنابه ای به مرامنامه ی اثر که در پیشانی مثنوی نشسته (نی_نامه) ندارند و چرایی وچگونگی پیدایش و بعدا فرم اثر ندارند.
از این دو نقیصه بگذریم و به همان اشتراک لفظی بپردازیم که خود صاحب مثنوی در باره اش گفته :
اشتراک لفظ دایم ره زن است
اشتراک گبر و مومن در تن است
باری اگر شما در برابر درس آموخته گان معاصر از واژه ی #علم یا #معرفت سخن بگویید تصویر و تصوری از معنای #علم در ذهنشان پدید می آید که قطعا در ذهن مولانا و مخاطب هفتصد سال پیشش وجود نداشته. علم، امروزه بیشتر معنای علوم تجربی و آزمایشگاهی و قابل سنجش با سنجه های غالبا متریک و متعین است در حالیکه وقتی مولانا می گفت علم ، بیشتر صرف و نحو و بلاغت و معانی و انساب و حدیث و تفسیر و... البته کمی هم علم طب و کشت و کار و ساخت ساز بوده است.
اینکه شما ابیات حاوی واژه ی علم یا عقل یا.. را بیاوری و از آن میان ابیات مؤید نظر خویش را ردیف کنی جز گمراهی محصولی نخواهد داشت.
باری مولانا و حافظ بارها به شستن اوراق با می اشاره کرده اند اما بارها هم گفته اند:
خاتم ملک سلیمان است علم
جمله عالم صورت و جان است علم
یا؛
عقل پنهان است و ظاهر علمی
صورت ما موج و یا از وی نمی
تا چه عالم هاست در سودای عقل
تا چه با پنها ست این دریای عقل..
بر منتقدان سنن معرفتی ما واجب است تا پیش از نقد سخنان گذشتگان معنا مد نظر مولف را از آن واژگان و ترکیب ها بگویند و آن را با معنایی امروزی تمایز نهند.
و این جدای از راه یافتن به #بافت_موقعیت ، چرایی و چگونگی و احاطه بر اثری است که مورد نقد و بررسی قرار می دهند.
#دکترمحسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
⭕️⭕️یادداشت_روز
#سایه_شکاران
..مرغ بر بالا و زیر آن سایهاش
میدود بر خاک پران مرغوش
ابلهی صیاد آن سایه شود
میدود چندانکه بیمایه شود
بیخبر کان عکس آن مرغ هواست
بیخبر که اصل آن سایه کجاست
تیر اندازد به سوی سایه او
ترکشش خالی شود از جست و جو
ترکش عمرش تهی شد عمر رفت
از دویدن در شکار سایه تفت...
ابیات بالا البته از مثنوی شریف است و آن کتاب سترگ در #بافت ویژهی خود پدید آمده و در منظومهی خویش آشکار میشود اما میتوان برخی سخنان و جملات و تمثیلات کلیطور آن را در بافتی دیگر به کار برد و البته به یادداشت منظور مولانا این قرینهسازی ای که میکنم نیست.
از وقتی که به یاد دارم دیده و شنیدهام آنچه جمهوری اسلامی مینامند همیشه ادعای برپایی عدالت و طهارت و رساندن به مراتب انسانیت و ... داشته. جنابش میگوید اساسن علیه چیزی به نام ظلم و فساد قیام کرده و دنبال کرامت انسان بوده تا «کرمنا بنی آدم» را محقق کند. و بازی شگفت روزگار گویا باز تکرار شده و آن اینکه هرکس به تعنت بسیار طعنه میزند به کسی که مثلن «مستبدی فاسد هستی یا ستمگاری کائد» خودش اندک اندک به همان بلای مهیب مبتلا میشود تا درس عبرتی شود برای تاریخ و ....
از آن صبحی که روزنامهی #سلام خبر دزدی ۱۲۳میلیارد (حدود ۳۰۰میلیون دلار) تومانی را ترکاند و همهمان را گیج و مجروح کرد، حدود سی سالی میگذرد.
پیشتر هم خبر از فساد و دزدی و رانت و... میآمد و البته دستگیری و بهسزای اعمال ننگین رساندن و.. اما آن روز همهی ایران بد تکان خورد خیلی بد. الباقی ماجرا هم که ...
از آن روز تا به حال دهها فساد تباهکننده و ویرانگر آشکار شده آنچنان که آن فساد ۱۲۳ میلیاردی در برابر کوهشان کاهی است و دهها نفر به سزای اعمال ننگینشان رسیدهاند اما ذرهای از گسترش و عمق فساد کاهش نیافته و روز به روز هرچه از انواع فساد است گسترش فراتر مییابد و عمقی بیشتر.
امروز ۲۴ مهر ۱۴۰۳ ق.ق از پروندهی چای دبش حرف زده است.در حالیکه دائره المعارف بزرگ اسلامی طی ۴۰ سال کار ۲۳ جلد دارد این پرونده ۳۵۰ جلد دارد و هفتاد هزار صفحه ، فعلن ۶۳ نفر بازداشتی و...
آیا کسی هست بگوید: گیرم اینان را مثل فاضل خداداد یا سلطان بدبخت سکه یا سلطان قیر ، یا سلطان نهادههای دامی، یا سلطان دکل ، یا سلطان ...اعدام کردید، چرا ذرهای از فساد کاسته نشده و سرکنگبینتان صفرا میافزاید؟
شکی نیست آنانکه به خیال خودشان مشغول مبارزه با فساد هستند یا از هیچچیز مطلع نیستند یا همه چیز را خوب میدانند.
داستان فقط در همان حکایت مولانا نهفته است. به جای رفتن به دنبال اصل ماجرا سالهاست مشغول شکار سایهایم و محصولش چیزی جز تلف شدن تنها سرمایهی ما نیست ما طی این سالها عمر از کف دادیم . عمری که هدیهی خدا بود برای تعالی تن و جان مان در کورهی آدمسوزی فسادهای پیدرپی سوخت تا سونا و جکوزی عیش و عشرت دیگران گرم و پر رونق باشد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#سایه_شکاران
..مرغ بر بالا و زیر آن سایهاش
میدود بر خاک پران مرغوش
ابلهی صیاد آن سایه شود
میدود چندانکه بیمایه شود
بیخبر کان عکس آن مرغ هواست
بیخبر که اصل آن سایه کجاست
تیر اندازد به سوی سایه او
ترکشش خالی شود از جست و جو
ترکش عمرش تهی شد عمر رفت
از دویدن در شکار سایه تفت...
ابیات بالا البته از مثنوی شریف است و آن کتاب سترگ در #بافت ویژهی خود پدید آمده و در منظومهی خویش آشکار میشود اما میتوان برخی سخنان و جملات و تمثیلات کلیطور آن را در بافتی دیگر به کار برد و البته به یادداشت منظور مولانا این قرینهسازی ای که میکنم نیست.
از وقتی که به یاد دارم دیده و شنیدهام آنچه جمهوری اسلامی مینامند همیشه ادعای برپایی عدالت و طهارت و رساندن به مراتب انسانیت و ... داشته. جنابش میگوید اساسن علیه چیزی به نام ظلم و فساد قیام کرده و دنبال کرامت انسان بوده تا «کرمنا بنی آدم» را محقق کند. و بازی شگفت روزگار گویا باز تکرار شده و آن اینکه هرکس به تعنت بسیار طعنه میزند به کسی که مثلن «مستبدی فاسد هستی یا ستمگاری کائد» خودش اندک اندک به همان بلای مهیب مبتلا میشود تا درس عبرتی شود برای تاریخ و ....
از آن صبحی که روزنامهی #سلام خبر دزدی ۱۲۳میلیارد (حدود ۳۰۰میلیون دلار) تومانی را ترکاند و همهمان را گیج و مجروح کرد، حدود سی سالی میگذرد.
پیشتر هم خبر از فساد و دزدی و رانت و... میآمد و البته دستگیری و بهسزای اعمال ننگین رساندن و.. اما آن روز همهی ایران بد تکان خورد خیلی بد. الباقی ماجرا هم که ...
از آن روز تا به حال دهها فساد تباهکننده و ویرانگر آشکار شده آنچنان که آن فساد ۱۲۳ میلیاردی در برابر کوهشان کاهی است و دهها نفر به سزای اعمال ننگینشان رسیدهاند اما ذرهای از گسترش و عمق فساد کاهش نیافته و روز به روز هرچه از انواع فساد است گسترش فراتر مییابد و عمقی بیشتر.
امروز ۲۴ مهر ۱۴۰۳ ق.ق از پروندهی چای دبش حرف زده است.در حالیکه دائره المعارف بزرگ اسلامی طی ۴۰ سال کار ۲۳ جلد دارد این پرونده ۳۵۰ جلد دارد و هفتاد هزار صفحه ، فعلن ۶۳ نفر بازداشتی و...
آیا کسی هست بگوید: گیرم اینان را مثل فاضل خداداد یا سلطان بدبخت سکه یا سلطان قیر ، یا سلطان نهادههای دامی، یا سلطان دکل ، یا سلطان ...اعدام کردید، چرا ذرهای از فساد کاسته نشده و سرکنگبینتان صفرا میافزاید؟
شکی نیست آنانکه به خیال خودشان مشغول مبارزه با فساد هستند یا از هیچچیز مطلع نیستند یا همه چیز را خوب میدانند.
داستان فقط در همان حکایت مولانا نهفته است. به جای رفتن به دنبال اصل ماجرا سالهاست مشغول شکار سایهایم و محصولش چیزی جز تلف شدن تنها سرمایهی ما نیست ما طی این سالها عمر از کف دادیم . عمری که هدیهی خدا بود برای تعالی تن و جان مان در کورهی آدمسوزی فسادهای پیدرپی سوخت تا سونا و جکوزی عیش و عشرت دیگران گرم و پر رونق باشد...
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹