#خدا_با_ما_سخن_می گوید
#یادداشت_روز ۱-جهان ۲-ایران
مشخص است باید بافت و سرچشمه ی این گفتار را هنگام خواندن مشخص کرد گرچه در عنوانش کمی گویاست.
۱-فرهنگ معرفتی شرق بویژه ایران، جهان را بازتاب اعمال و افکار ما میداند.در این فرهنگ انسان جان جهان است و این جان هرچه کند، بیندیشد، تخیل کند و.. تجسد و تجسم میابد.
این جهان کوه است و فعل ما صدا
در واقع جهان_با_انسان و انسان_در_جهان در کنار سازوکار ونظام مستحکم وجودی وذاتی خود،پیوندی عمیق با هم دارند.پلک زدن و تاثیر در گردش سیارات مثالی بوده که بارها شنیده ایم.
حال سخن این است جهان همان معامله ای را با انسان ( درمعنای کلی اش) میکند که انسان با جهان.. شیره ی زمین را مکیدن،نابود کردن و محصورکردن گونه های زیستی و فکری موجود در جهان و انسان، توسعه ها و انباشت های سرطان وار در جاهای مختلف و حوزه های مختلف جهان و انسان، دسته بندی و طبقاتی کردن فرعون وار و جمشید وار گوش ندادن به نفس به شماره افتاده ی زمین. مصرف گرایی تباه و..همه انسان را رسانده به آتش استرالیا، ویروس شرق آسیا، اوضاع خونین هند، وضع ایران، حمام خون خاور میانه و..
حالا به دروازه های اروپا و آمریکا هم رسیده اصل داستان..هرچه کنی به خود کنی اسمش را کارما یا هرچه میخواهید بگذارید.
۲- نگاهی بیندازید به ادبیات رسانه های حاکمیتی و بعد به تبعش اکثریت مردم که متاثر از این ادبیات اند.
براساس همان ناراستی های خرد و کلان بشر و پلیدیهای دانسته یا نادانسته ی انسان یک بحران جهانی ایجاد شده #کروناکویید۱۹ این بی مبالاتی ها را اضافه کنید به غفلتهای عمدی صاحب قدرتان ایران (یکیش هواپیمایی ماهان) حالا و طبیعتا بحران در جامعه ی طوفان زده توان میگیرد..و آشوب میشود و داستان.
رسانه های رنگارنگ با نیات پلید یا قشنگ شروع میکنند به تبیین،توضیح، تهییج، تکثیر، تدمیر ( ویران کردن) تخدیر و..ملت،اما دقت کنید به واژگان حضرات؛ خط مقدم، جبهه، سرداران، قهرمانان، شکست، سرکوب، پیروزی، تفرقه، خاین،حماسه آفرینی،ایثار و.. کلا جنگ است دیگر..و عقل جنگ، عقل زندگی نیست عقل کشتن است.
حالا چرا این نگاه در جامعه ی ما سالهاست ترویج میشود؟ ( والبته جوامعی مثل ما) چون نگاه ذاتی حاکمیت مطلق اساسا قایل به جنگ است چرا؟ چون خود را حق علی الاطلاق میداند و مقدار حق بودن باقی کائنات ( نه فقط انسانها) را او تعیین میکند فرمولش هم مشخص است التزام و فرمان بری از من
خب این #بافت-موقعیت میشود جنگ و مقطع حساس کنونی.
بعد واژگان حوزه ی جنگ راه می یابد به تمام حوزه های بشری.. این را بگویم که این مساله نخست عام است یعنی انسان ذاتا اسیر این نبرد است و کلمات حوزه ی جنگ را به تمان ارکان زندگی برده است فوتبال مدافع و مهاجم دارد تنیس حمله و دفاع دارد و..اما وقتی این اندیشه میشود پارادایم یک حاکمیت ایدئولوژیک داستان متفاوت میشود.
این است که قبل و بعد از نبردهای خونین الکلاسیکو و..با سوت داور بازیکنان میروند در آغوش هم و ماچ و بوسه و نبرد متوقف میشود در همان بافت امادر ایران نبرد ادامه می یابد تا خانه و صفحات مجازی و رختخواب بازیکنان و طرفداران آنها.
آری جهان را عرصه ی جنگهای بی پایان و بدون صلح دیدن و نهایتش را محو و نابودی طرف مقابل خواستن درد انسان جهانی و اکنون درد مضاعف انسان ایرانی است.
اما نتیجه چه بوده؟بهرمندی عده ای قلیل و انباشت بیشتر ثروت و قدرت در دست گروههایی اندک ( چه در جهان چه ایران) و به مسلخ بردن میلیون ها فکر و خیال و آرزو و..انسان..چون وقتی شما داستانها را ببرید به بافت جنگ کلا جهان را عوض کرده اید. در چنین شرایطی که غیرعادی است کارها هم طبیعتا غیر عادی است.شما وقتی مقابل دشمن باشی هرکار جز جنگیدن با دشمن خیانت است. نباید از خطای فاحش فرمانده بگویی چون دشمن سوء استفاده میکند، نباید نقد کنی چون تفرفه می اندازی، نباید بنالی از درد چون دلهره میشود، نباید از منطق صلح بگویی چون خود را ظریف و شکننده و ضعیف نشان داده ای، نباید از گفتکو بگویی چون..
میبینی در پس بکار بردن ده بیست واژه چه جهانی از آشوبها خفته است؟
راستش را بخواهید بارها ازمن پرسیده اند یعنی شنا اعتقادی به #حق و #باطل و ستیز ذاتی موجود در #هستی ندارید؟ ومن گفته ام دارم اما اینجا ما فقط اشتراک لفظ داریم نه معنای مورد نظرمن آن است که حضرات میگویند نه راهکار و زندگی من آن است و نه نتیجه ی نهایی..
اگر در مکتب معرفتی ایران از مهرپرستی مغان تا شمس-پرستی مولانا و بعد از آن نگاه کنیم این ستیز هست اما اساس این ستیز ذاتی مبتنی بر حذف نیست بویژه در جهان بیرون.. در جهان بیرون مبتنی بر ایجاد تعادل است و راهکارش گسترش دانایی،آگاهی، دوستی و خیر است در شیوه های مختلف از درختکاری تا کشاورزی و نیازردن حیوانات و..بویژه پندار و گفتار و کردار نیک..و در جهان درون مبتنی بر محدود کردن قدرت فرعون و جمشید درون است تا فعال لما یشاء نشود👇👇👇
#یادداشت_روز ۱-جهان ۲-ایران
مشخص است باید بافت و سرچشمه ی این گفتار را هنگام خواندن مشخص کرد گرچه در عنوانش کمی گویاست.
۱-فرهنگ معرفتی شرق بویژه ایران، جهان را بازتاب اعمال و افکار ما میداند.در این فرهنگ انسان جان جهان است و این جان هرچه کند، بیندیشد، تخیل کند و.. تجسد و تجسم میابد.
این جهان کوه است و فعل ما صدا
در واقع جهان_با_انسان و انسان_در_جهان در کنار سازوکار ونظام مستحکم وجودی وذاتی خود،پیوندی عمیق با هم دارند.پلک زدن و تاثیر در گردش سیارات مثالی بوده که بارها شنیده ایم.
حال سخن این است جهان همان معامله ای را با انسان ( درمعنای کلی اش) میکند که انسان با جهان.. شیره ی زمین را مکیدن،نابود کردن و محصورکردن گونه های زیستی و فکری موجود در جهان و انسان، توسعه ها و انباشت های سرطان وار در جاهای مختلف و حوزه های مختلف جهان و انسان، دسته بندی و طبقاتی کردن فرعون وار و جمشید وار گوش ندادن به نفس به شماره افتاده ی زمین. مصرف گرایی تباه و..همه انسان را رسانده به آتش استرالیا، ویروس شرق آسیا، اوضاع خونین هند، وضع ایران، حمام خون خاور میانه و..
حالا به دروازه های اروپا و آمریکا هم رسیده اصل داستان..هرچه کنی به خود کنی اسمش را کارما یا هرچه میخواهید بگذارید.
۲- نگاهی بیندازید به ادبیات رسانه های حاکمیتی و بعد به تبعش اکثریت مردم که متاثر از این ادبیات اند.
براساس همان ناراستی های خرد و کلان بشر و پلیدیهای دانسته یا نادانسته ی انسان یک بحران جهانی ایجاد شده #کروناکویید۱۹ این بی مبالاتی ها را اضافه کنید به غفلتهای عمدی صاحب قدرتان ایران (یکیش هواپیمایی ماهان) حالا و طبیعتا بحران در جامعه ی طوفان زده توان میگیرد..و آشوب میشود و داستان.
رسانه های رنگارنگ با نیات پلید یا قشنگ شروع میکنند به تبیین،توضیح، تهییج، تکثیر، تدمیر ( ویران کردن) تخدیر و..ملت،اما دقت کنید به واژگان حضرات؛ خط مقدم، جبهه، سرداران، قهرمانان، شکست، سرکوب، پیروزی، تفرقه، خاین،حماسه آفرینی،ایثار و.. کلا جنگ است دیگر..و عقل جنگ، عقل زندگی نیست عقل کشتن است.
حالا چرا این نگاه در جامعه ی ما سالهاست ترویج میشود؟ ( والبته جوامعی مثل ما) چون نگاه ذاتی حاکمیت مطلق اساسا قایل به جنگ است چرا؟ چون خود را حق علی الاطلاق میداند و مقدار حق بودن باقی کائنات ( نه فقط انسانها) را او تعیین میکند فرمولش هم مشخص است التزام و فرمان بری از من
خب این #بافت-موقعیت میشود جنگ و مقطع حساس کنونی.
بعد واژگان حوزه ی جنگ راه می یابد به تمام حوزه های بشری.. این را بگویم که این مساله نخست عام است یعنی انسان ذاتا اسیر این نبرد است و کلمات حوزه ی جنگ را به تمان ارکان زندگی برده است فوتبال مدافع و مهاجم دارد تنیس حمله و دفاع دارد و..اما وقتی این اندیشه میشود پارادایم یک حاکمیت ایدئولوژیک داستان متفاوت میشود.
این است که قبل و بعد از نبردهای خونین الکلاسیکو و..با سوت داور بازیکنان میروند در آغوش هم و ماچ و بوسه و نبرد متوقف میشود در همان بافت امادر ایران نبرد ادامه می یابد تا خانه و صفحات مجازی و رختخواب بازیکنان و طرفداران آنها.
آری جهان را عرصه ی جنگهای بی پایان و بدون صلح دیدن و نهایتش را محو و نابودی طرف مقابل خواستن درد انسان جهانی و اکنون درد مضاعف انسان ایرانی است.
اما نتیجه چه بوده؟بهرمندی عده ای قلیل و انباشت بیشتر ثروت و قدرت در دست گروههایی اندک ( چه در جهان چه ایران) و به مسلخ بردن میلیون ها فکر و خیال و آرزو و..انسان..چون وقتی شما داستانها را ببرید به بافت جنگ کلا جهان را عوض کرده اید. در چنین شرایطی که غیرعادی است کارها هم طبیعتا غیر عادی است.شما وقتی مقابل دشمن باشی هرکار جز جنگیدن با دشمن خیانت است. نباید از خطای فاحش فرمانده بگویی چون دشمن سوء استفاده میکند، نباید نقد کنی چون تفرفه می اندازی، نباید بنالی از درد چون دلهره میشود، نباید از منطق صلح بگویی چون خود را ظریف و شکننده و ضعیف نشان داده ای، نباید از گفتکو بگویی چون..
میبینی در پس بکار بردن ده بیست واژه چه جهانی از آشوبها خفته است؟
راستش را بخواهید بارها ازمن پرسیده اند یعنی شنا اعتقادی به #حق و #باطل و ستیز ذاتی موجود در #هستی ندارید؟ ومن گفته ام دارم اما اینجا ما فقط اشتراک لفظ داریم نه معنای مورد نظرمن آن است که حضرات میگویند نه راهکار و زندگی من آن است و نه نتیجه ی نهایی..
اگر در مکتب معرفتی ایران از مهرپرستی مغان تا شمس-پرستی مولانا و بعد از آن نگاه کنیم این ستیز هست اما اساس این ستیز ذاتی مبتنی بر حذف نیست بویژه در جهان بیرون.. در جهان بیرون مبتنی بر ایجاد تعادل است و راهکارش گسترش دانایی،آگاهی، دوستی و خیر است در شیوه های مختلف از درختکاری تا کشاورزی و نیازردن حیوانات و..بویژه پندار و گفتار و کردار نیک..و در جهان درون مبتنی بر محدود کردن قدرت فرعون و جمشید درون است تا فعال لما یشاء نشود👇👇👇