#گذار_سیاوش_از_آتش
#یادداشت_روز
برای برخی ازجوان ها ونوجوانان (و البته بزرگسال های) ایران_زمین، ابراز و اظهار این حجم عمیق از احساسات و شور و شوق و شعور و.. در مرگ #استاد حیرت آور است .
دانسته های ایشان ( اگر در بطن حکایت نبوده باشند) بنا به تجربه ی زیسته و اطلاعاتی است که غالبا نظام مسلط محیطی به ایشان تحمیل کرده است. بنابراین میگویند:
خب بابا، هنرمند بزرگ، اصلا موسیقی دانی کمنظیر ، یک آواز خوان بوده دیگه، گیرم آدم باحال اینکه نمیشه!حالا مگه چه کار کرده؟چی اختراع کرده مگه؟
و همه ی این پرسشها بیان بسیاری چیزهاست مثلا غلبه یافتن #کالا_خدایی در ذهن نسلهای بعد یا گفتمان مسلط شدن #شیئ_وارگی بر جان و دل مردم ( مگه چی اختراع کرده؟!) و البته ایشان حق دارند اینگونه بپرسند چون نه نظام آموزشی و فرهنگی رسمی خواسته کاری بکند در جهت معرفی و ارج نهادن چنین انسانهایی(حاکمیت ) و نه نظام غیر رسمی ( خانواده ها و اقوام و...)..
برای معرفی #شجریان که حالا او =آثارش شده بشخصه میتوانم دهها صفحه بنویسم اما این چند سطر را پیش درآمدی میکنم برای آشنایی نسل جوانتر با #سیاوش_روزگار_ما و انشاالله بشود که بیشتر بشود
آیینه ی آثار #شجریان بهترین معرف اوست.
دهه ی پنجاه خوش_باشی غرق در دردهای وجودی #خیام است.
شوخی و شنگی توام با اضطرابی وجودی، از آن #همه_چیز_خوب_است هایی که #تو_باور_مکن . کسی میداند یاری و فراغتی و طرف چمنی، همراه کتابی و پیاله ای و مشک ختنی.. اما دل بی قرارش می گوید تا سبزه ی خاک ما...
طرب_تلخ آن دهه در اغلب آثار استاد چشیدنی است که ناگهان همه ی چشمها ز حیرت آن صبح نابجای خیره و حیران میشوند و.. یکی دو سالی ( و برای بسیاری سالهایی )باید بگذرد که بدانند #خورشیدشان کجاست؟
محمد: آخه بابا مگه میشه نمیگذارند کاست منتشر بشه
علی: خب آخه طرف خونده شهریاران بود و کوی مهربانان این دیار ..
ناصر: نماینده های مجلسم گفتند این داره برا شاه معدوم میخونه
محمد: آخه بابا شعر از حافظ هست ها چه ربطی داره به ششصد سال بعد
علی : خب قبول کن محمد دیگه #شجریان در انتخاب شعرها رندی کرده ..
و من دوازده سیزده ساله این گفتگوهای بزرگترها را میشنیدم و در آن میان حواسم به این بود که #حکم_دل است و #پیک را می توانم ببرم..
نسل من از همان ده وازده سالگی دل و جان سپرده ی کارهای #استاد شد.
او متفاوت بود، عالی میخواند ،در همه چی دقت داشت و.. با شه پر صدای او بود که ما نشستیم بر بال هنر مشکاتیان هاو علیزاده ها. پایورها و شهنازها، لطفی ها وموسوی و بهاری و اسماعیلی و بعدا پیرنیاکان و عندلیبی ها و.. و بسیاری از ما حافظ و مولانا و سعدی و عطار و عراقی و بعدا مشیری و نیما و اخوان و .. را با این صدا یافتیم و در آفتاب مهرشان گداختیم.
باری گفتم به شتاب مینویسم و آهستگی میطلبد در باره ی #استاد و آثارش سخن گفتن .
او برای ما در عین حال که #مقصد شد #راه نیز شد در عین حال که #مأمن بود #پل نیز شد و این اوج هنرمندی یک انسان تواند بود.
به سیاست تهی مغزان تاخت نه با #شعار و #شور که با #شعر و #شعور و مهمتر از همه با #کار و کار و کار ...
این روزها بنشینید و آن ده کار دهه ی شصت را ببینید که از نظر من #قلل کارهای استادند .
تقریبا همه شان ( با وجود تک توک لغزشها) بی نظیرند و البته من بلند ترین این چکادها را #بیداد و #دستان و #آستان_جانان می دانم ..
بیداد شگفت به سال ۱۳۶۱ شکل گرفت و آستان جانان سال بعد از آن و... اما در کنار همه ی ویژگی های ماورایی و هنری و فنی در کارهای استاد انتخاب اشعار هم اغلب قیامتی است.
بیداد به سبب یاری اندر کس نمی بینیم حافظ معطل میشد اما شجریان از سعدی میخواند:
جماعتی که نظر را حرام می دانند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
بیت حذف میشد و شجریان فریاد میزد:
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون ننالیم ازین قصه و چون نخروشیم؟!
و در عین تمام تلاشها و کارها #دردوجودی انسان را می نالید که:
جهان پیر است و بی بنیاد
ازین فرهاد کش فریاد ای فریاد ای فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
و...
گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان
هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است..
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_روز
برای برخی ازجوان ها ونوجوانان (و البته بزرگسال های) ایران_زمین، ابراز و اظهار این حجم عمیق از احساسات و شور و شوق و شعور و.. در مرگ #استاد حیرت آور است .
دانسته های ایشان ( اگر در بطن حکایت نبوده باشند) بنا به تجربه ی زیسته و اطلاعاتی است که غالبا نظام مسلط محیطی به ایشان تحمیل کرده است. بنابراین میگویند:
خب بابا، هنرمند بزرگ، اصلا موسیقی دانی کمنظیر ، یک آواز خوان بوده دیگه، گیرم آدم باحال اینکه نمیشه!حالا مگه چه کار کرده؟چی اختراع کرده مگه؟
و همه ی این پرسشها بیان بسیاری چیزهاست مثلا غلبه یافتن #کالا_خدایی در ذهن نسلهای بعد یا گفتمان مسلط شدن #شیئ_وارگی بر جان و دل مردم ( مگه چی اختراع کرده؟!) و البته ایشان حق دارند اینگونه بپرسند چون نه نظام آموزشی و فرهنگی رسمی خواسته کاری بکند در جهت معرفی و ارج نهادن چنین انسانهایی(حاکمیت ) و نه نظام غیر رسمی ( خانواده ها و اقوام و...)..
برای معرفی #شجریان که حالا او =آثارش شده بشخصه میتوانم دهها صفحه بنویسم اما این چند سطر را پیش درآمدی میکنم برای آشنایی نسل جوانتر با #سیاوش_روزگار_ما و انشاالله بشود که بیشتر بشود
آیینه ی آثار #شجریان بهترین معرف اوست.
دهه ی پنجاه خوش_باشی غرق در دردهای وجودی #خیام است.
شوخی و شنگی توام با اضطرابی وجودی، از آن #همه_چیز_خوب_است هایی که #تو_باور_مکن . کسی میداند یاری و فراغتی و طرف چمنی، همراه کتابی و پیاله ای و مشک ختنی.. اما دل بی قرارش می گوید تا سبزه ی خاک ما...
طرب_تلخ آن دهه در اغلب آثار استاد چشیدنی است که ناگهان همه ی چشمها ز حیرت آن صبح نابجای خیره و حیران میشوند و.. یکی دو سالی ( و برای بسیاری سالهایی )باید بگذرد که بدانند #خورشیدشان کجاست؟
محمد: آخه بابا مگه میشه نمیگذارند کاست منتشر بشه
علی: خب آخه طرف خونده شهریاران بود و کوی مهربانان این دیار ..
ناصر: نماینده های مجلسم گفتند این داره برا شاه معدوم میخونه
محمد: آخه بابا شعر از حافظ هست ها چه ربطی داره به ششصد سال بعد
علی : خب قبول کن محمد دیگه #شجریان در انتخاب شعرها رندی کرده ..
و من دوازده سیزده ساله این گفتگوهای بزرگترها را میشنیدم و در آن میان حواسم به این بود که #حکم_دل است و #پیک را می توانم ببرم..
نسل من از همان ده وازده سالگی دل و جان سپرده ی کارهای #استاد شد.
او متفاوت بود، عالی میخواند ،در همه چی دقت داشت و.. با شه پر صدای او بود که ما نشستیم بر بال هنر مشکاتیان هاو علیزاده ها. پایورها و شهنازها، لطفی ها وموسوی و بهاری و اسماعیلی و بعدا پیرنیاکان و عندلیبی ها و.. و بسیاری از ما حافظ و مولانا و سعدی و عطار و عراقی و بعدا مشیری و نیما و اخوان و .. را با این صدا یافتیم و در آفتاب مهرشان گداختیم.
باری گفتم به شتاب مینویسم و آهستگی میطلبد در باره ی #استاد و آثارش سخن گفتن .
او برای ما در عین حال که #مقصد شد #راه نیز شد در عین حال که #مأمن بود #پل نیز شد و این اوج هنرمندی یک انسان تواند بود.
به سیاست تهی مغزان تاخت نه با #شعار و #شور که با #شعر و #شعور و مهمتر از همه با #کار و کار و کار ...
این روزها بنشینید و آن ده کار دهه ی شصت را ببینید که از نظر من #قلل کارهای استادند .
تقریبا همه شان ( با وجود تک توک لغزشها) بی نظیرند و البته من بلند ترین این چکادها را #بیداد و #دستان و #آستان_جانان می دانم ..
بیداد شگفت به سال ۱۳۶۱ شکل گرفت و آستان جانان سال بعد از آن و... اما در کنار همه ی ویژگی های ماورایی و هنری و فنی در کارهای استاد انتخاب اشعار هم اغلب قیامتی است.
بیداد به سبب یاری اندر کس نمی بینیم حافظ معطل میشد اما شجریان از سعدی میخواند:
جماعتی که نظر را حرام می دانند
نظر حرام بکردند و خون خلق حلال
بیت حذف میشد و شجریان فریاد میزد:
ارغنون ساز فلک رهزن اهل هنر است
چون ننالیم ازین قصه و چون نخروشیم؟!
و در عین تمام تلاشها و کارها #دردوجودی انسان را می نالید که:
جهان پیر است و بی بنیاد
ازین فرهاد کش فریاد ای فریاد ای فریاد
که کرد افسون و نیرنگش ملول از جان شیرینم
و...
گمان مبر که به پایان رسیده کار مغان
هزار باده ی ناخورده در رگ تاک است..
#محسن_یارمحمدی
#جستجوگر_تاریخ_و_فرهنگ_ایران
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#یادداشت_همیشه
حکایت من و #استاد..
فکر میکنم طی این شش هفت روز میانه ی مهر ماه، آنقدر که دوستان و عزیزانم نگران حالم بودند وتسلیت گفتند در مرگپدرم تسلیت نگفتند و نگران نبودند و بنا بر این میتوانم چنان پرشور و شعار بنویسم و پر سوز و گداز بنگارم که حسابی #هیجان زده شوید و..
اما برای کسی که در مکتب #ایران برآمده و رشد کرده و آموزگارانش فردوسی و ناصرخسرو و سهروردی و عطار و سعدی و مولانا و حافظ بوده اند و زرین کوب ها و شفیعی ها و پورنامداریان ها و... #شجریان ها...ضمن محفوظیت #شعار و #هیجان اصل بر چیز دیگر است.
برای حفظ شعار، میگویم :
اگر سامیان و سواران دشت نیزه گذار، #داوود داشتند که با صدایش انسان ها و حیوان ها می مردند ما #سیاوش داریم که در صدایش انسان و حیوان زنده میشوند
هراس تاریکی از فریاد #مرگ_بر_سیاهی نیست آنچه او را پس می راند افروختن #شمعی است خدایی
همه میتوانند فریاد مرگ بر... سر دهند اما آنان که میتوانند چیزی #بسازند نیاز جامعه ی مایند
فردوسی و حافظ و..پی افکندند از نظم کاخی بلند که دست و چشم هیچ اهریمنی را توان ویران کردن یا نادیده گرفتن آن نیست و #شجریان با همان سخنان و آهنگها و آوازها کاخی ساخت که باید زمانها بگذرد تا بدانند چه شده است
باور دارم حتا خود استاد و دیگران هرقدر بدانند،هنوز نمیدانند #استاد چه کرده است و..
و اما حکایت من و #استاد
کامیاب بوده ام که از ده سالگی #ای_مه_من.. می شنیدم ودر نوجوانی پول توجیبی ام را برای خریدن #بیداد و #آستان_جانان و #دستان صرف میکردم و یکی دوسال دیگر انس من و این صدا و آنها نواهای همراه چهل ساله خواهد شد. بلوغ در راه است.
و طی این چند دهه چه چیزهای استاد شد مایه ی عظمت من نظیرش در ذهن و جان من !؟
۱- امضایش.
کدام چهره ی پرنفوذ و پرآوازه و محبوب القلوب تاریخ گذشته و حال ایران را میشناسید که امضا کند(خاک پای مردم ایران چنان همقافیه شودبا (#محمدرضا_شجریان)؟
دیده اید اکثریت هنربندان دوریالی طلبکار مردمند اما کجای زندگی و کار شجریان جز احترام به مردم می بینید!؟ چنان زیسته که گویا او بدهکار مردم است و زهی حلال زادگی که #همایون و دگر فرزندانش نیز چنین اند
۲- ما هیچوقت از او ناله نشنیدیم ، ناسزا نشنیدیم، نفرین نشنیدیم، طعنه و تمسخر ندیدیم و... اگر بود همه در #کار بود . چیزی که تک تک ما به اجرایش نیازمندیم #کار
و نگاهی به تاریخ درد صدسال اخیر و هزاران سال ایران نشان میدهد که فقط کار بوده که اهریمن تباهی و سیاهی را شکست داده و نه چیز دیگر.. از فردوسی و ابن سینا تا دهخدا و بیضایی و درودی و.. بپرسید.
۳- کار عالیست اما آنچه کار امثال شجریان را کاری تر میکند کار در شرایط مرگ است و #ایمان به کار
۴- ادب و متانت #شجریان برای من یادآور اسطوره ی انسان ایرانی است حتا به هنگامه ی رزم نیز شسته رفته ترین سخنان را میگوید و که میداند این کار چنان تاریکی را به وحشت می اندازد که حد ندارد چون وقتی برای شکست سیاهی از ابزار او بهره میگیری سیاهی بسیار خوشحال است چون تو را تداوم خویش می یابد و میخندد که: « تو نیز از خودمایی»
۵- شجریان نه تنها در عرصه عمومی( کار هنری و اجتماعی و..)پیروز شد که در اصلی ترین نبرد نیز #شاه_دژ خانواده را تباه نکرد إن فی ذلک الذکری لمن کان له قلب..
۶- شجریان نمی گفت پاک است او پاک بودن را نشان میداد چیزی که مورد بغض پلیدی است.
۷- برای امثال #استاد هنر وکار و.. #سلوک است از جنس #صیرورت قرآنی است.او در کارهایش و زندگی اش #میشد و شد
۸- آشنایی عیانی و نهانی او با ادبیات فارسی و فهم جانی سخنان حکمای ایرانی در میان بزرگان ادبیات کم نظیر است چه برسد به اهالی موسیقی
۹- از موسیقی آنقدر می دانم که نام دستگاهها را و برخی گوشه ها را و فرق آواز و تصنیف را و.. سه تاری و #مرغ_سحر را. اما همین چند جرعه دانسته از دریای موسیقی ایرانی،به من میگوید نه #دستان تکرار خواهد شد و نه #بیداد و... البته که هرگز نه سنتور #مشکاتیان را فراموش میکنم در تکمیل و تکامل صدای #استاد، نه تار بیکجه خانی و علیزاده و..را نه کمانچه ی کلهر و نی عندلیبی را ونه فرهنگ فر یا کامکارها و..را
۱۰- #شجریان در بزنگاه تاریخ معاصر در کنار مردم ایستاد و چونان اسلاف خویش(خیام و حافظ) رندانه و به هزار زبان از #مهرپرستی و #مستی گفت و تاریکی #دلاله را با #کار و تولید به سخره گرفت
۱۱- شجریان #پرکار است بسیار بسیار و با اینهمه کار ،منی عمر بر سر ادبیات فارسی و عربی نهاده ام وقتی از منظر خواندن ابیات آثارش مینگرم شاید لغزشهایش دو رقمی نشود و کیست نداند که در خواندن مثلا هزار بیت بد خواندن سه چهار بیت اصلا مشکلی نیست چه رسد به آواز خواندنش
۱۲- در روزگار سفله پروری و کم مایگی و میان مایگی شجریان باسواد و پر مایه..
۱۳- به بعدش برای بعد انشاالله
#محسن_بارانی مهر درد ۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
حکایت من و #استاد..
فکر میکنم طی این شش هفت روز میانه ی مهر ماه، آنقدر که دوستان و عزیزانم نگران حالم بودند وتسلیت گفتند در مرگپدرم تسلیت نگفتند و نگران نبودند و بنا بر این میتوانم چنان پرشور و شعار بنویسم و پر سوز و گداز بنگارم که حسابی #هیجان زده شوید و..
اما برای کسی که در مکتب #ایران برآمده و رشد کرده و آموزگارانش فردوسی و ناصرخسرو و سهروردی و عطار و سعدی و مولانا و حافظ بوده اند و زرین کوب ها و شفیعی ها و پورنامداریان ها و... #شجریان ها...ضمن محفوظیت #شعار و #هیجان اصل بر چیز دیگر است.
برای حفظ شعار، میگویم :
اگر سامیان و سواران دشت نیزه گذار، #داوود داشتند که با صدایش انسان ها و حیوان ها می مردند ما #سیاوش داریم که در صدایش انسان و حیوان زنده میشوند
هراس تاریکی از فریاد #مرگ_بر_سیاهی نیست آنچه او را پس می راند افروختن #شمعی است خدایی
همه میتوانند فریاد مرگ بر... سر دهند اما آنان که میتوانند چیزی #بسازند نیاز جامعه ی مایند
فردوسی و حافظ و..پی افکندند از نظم کاخی بلند که دست و چشم هیچ اهریمنی را توان ویران کردن یا نادیده گرفتن آن نیست و #شجریان با همان سخنان و آهنگها و آوازها کاخی ساخت که باید زمانها بگذرد تا بدانند چه شده است
باور دارم حتا خود استاد و دیگران هرقدر بدانند،هنوز نمیدانند #استاد چه کرده است و..
و اما حکایت من و #استاد
کامیاب بوده ام که از ده سالگی #ای_مه_من.. می شنیدم ودر نوجوانی پول توجیبی ام را برای خریدن #بیداد و #آستان_جانان و #دستان صرف میکردم و یکی دوسال دیگر انس من و این صدا و آنها نواهای همراه چهل ساله خواهد شد. بلوغ در راه است.
و طی این چند دهه چه چیزهای استاد شد مایه ی عظمت من نظیرش در ذهن و جان من !؟
۱- امضایش.
کدام چهره ی پرنفوذ و پرآوازه و محبوب القلوب تاریخ گذشته و حال ایران را میشناسید که امضا کند(خاک پای مردم ایران چنان همقافیه شودبا (#محمدرضا_شجریان)؟
دیده اید اکثریت هنربندان دوریالی طلبکار مردمند اما کجای زندگی و کار شجریان جز احترام به مردم می بینید!؟ چنان زیسته که گویا او بدهکار مردم است و زهی حلال زادگی که #همایون و دگر فرزندانش نیز چنین اند
۲- ما هیچوقت از او ناله نشنیدیم ، ناسزا نشنیدیم، نفرین نشنیدیم، طعنه و تمسخر ندیدیم و... اگر بود همه در #کار بود . چیزی که تک تک ما به اجرایش نیازمندیم #کار
و نگاهی به تاریخ درد صدسال اخیر و هزاران سال ایران نشان میدهد که فقط کار بوده که اهریمن تباهی و سیاهی را شکست داده و نه چیز دیگر.. از فردوسی و ابن سینا تا دهخدا و بیضایی و درودی و.. بپرسید.
۳- کار عالیست اما آنچه کار امثال شجریان را کاری تر میکند کار در شرایط مرگ است و #ایمان به کار
۴- ادب و متانت #شجریان برای من یادآور اسطوره ی انسان ایرانی است حتا به هنگامه ی رزم نیز شسته رفته ترین سخنان را میگوید و که میداند این کار چنان تاریکی را به وحشت می اندازد که حد ندارد چون وقتی برای شکست سیاهی از ابزار او بهره میگیری سیاهی بسیار خوشحال است چون تو را تداوم خویش می یابد و میخندد که: « تو نیز از خودمایی»
۵- شجریان نه تنها در عرصه عمومی( کار هنری و اجتماعی و..)پیروز شد که در اصلی ترین نبرد نیز #شاه_دژ خانواده را تباه نکرد إن فی ذلک الذکری لمن کان له قلب..
۶- شجریان نمی گفت پاک است او پاک بودن را نشان میداد چیزی که مورد بغض پلیدی است.
۷- برای امثال #استاد هنر وکار و.. #سلوک است از جنس #صیرورت قرآنی است.او در کارهایش و زندگی اش #میشد و شد
۸- آشنایی عیانی و نهانی او با ادبیات فارسی و فهم جانی سخنان حکمای ایرانی در میان بزرگان ادبیات کم نظیر است چه برسد به اهالی موسیقی
۹- از موسیقی آنقدر می دانم که نام دستگاهها را و برخی گوشه ها را و فرق آواز و تصنیف را و.. سه تاری و #مرغ_سحر را. اما همین چند جرعه دانسته از دریای موسیقی ایرانی،به من میگوید نه #دستان تکرار خواهد شد و نه #بیداد و... البته که هرگز نه سنتور #مشکاتیان را فراموش میکنم در تکمیل و تکامل صدای #استاد، نه تار بیکجه خانی و علیزاده و..را نه کمانچه ی کلهر و نی عندلیبی را ونه فرهنگ فر یا کامکارها و..را
۱۰- #شجریان در بزنگاه تاریخ معاصر در کنار مردم ایستاد و چونان اسلاف خویش(خیام و حافظ) رندانه و به هزار زبان از #مهرپرستی و #مستی گفت و تاریکی #دلاله را با #کار و تولید به سخره گرفت
۱۱- شجریان #پرکار است بسیار بسیار و با اینهمه کار ،منی عمر بر سر ادبیات فارسی و عربی نهاده ام وقتی از منظر خواندن ابیات آثارش مینگرم شاید لغزشهایش دو رقمی نشود و کیست نداند که در خواندن مثلا هزار بیت بد خواندن سه چهار بیت اصلا مشکلی نیست چه رسد به آواز خواندنش
۱۲- در روزگار سفله پروری و کم مایگی و میان مایگی شجریان باسواد و پر مایه..
۱۳- به بعدش برای بعد انشاالله
#محسن_بارانی مهر درد ۱۳۹۹
@niyazestanbarani
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹