مدیریار | Modiryar
835 subscribers
4.83K photos
671 videos
3 files
4.3K links
پایگاه جامع مدیریت
www.modiryar.com
مدیرمسئول
@mahdiyarahmadi
رئیس هیئت‌مدیره
@AhmadNiroomand
• اینستاگرام
https://www.instagram.com/modiryar_com
• ایتا
https://eitaa.com/modiryar
• گپ
https://gap.im/modiryar
احرازارشاد
http://t.me/itdmcbot?start=modiryar
Download Telegram
مدیریت تولید

#مدیریت_تولید شامل مدیریت مواد و کنترل موجودی فیزیکی، رعایت مشخصات طراحی، استفاده‏ بهینه از منابع انسانی و منابع مالی به منظور اجرا و انطباق با استراتژی تولید سازمان و جلب رضایت کاربران نهایی با ارائه‌ محصولاتی با کیفیت است.

مدیریت تولید، مدیریت فرآیند تبدیل مواد اولیه به محصولات نهایی است. این بخش، بخشی جدایی ناپذیر از #مدیریت کلی کسب و کار است که شامل برنامه‎ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل فرآیندهای مرتبط با تولید محصولات یا خدمات است.

🔴 مدیر تولید کیست؟

#مدیریتِ_فرآیندهای_تولید در راستای تحقق اهداف سازمانی، بعهده‎ مدیر تولید است.

نقش #مدیر_تولید، هماهنگی تمام جنبه‌های کلیدی مرتبط با تولید است که با عنوان ۶Ms نیز شناخته می شوند.

لحاظ کردن هر یک از این جنبه‌ها در #فرایند_تولید به سازمان کمک می‎کند تا بتواند نیاز مصرف‎ کنندگان را بهتر برآورده کند.

🔴 جنبه های کلیدی مدیریت تولید:

این موارد عبارتند از:

1⃣ روش ها و فرایندهای تولید
2⃣ ماشین آلات و تجهیزات
3⃣ منابع مالی و دارایی ها
4⃣ مواد اولیه
5⃣ نیروی انسانی
6⃣ بازارها



#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
مسیر شغلی کارشناس به مدیر #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
مسیر شغلی کارشناس به مدیر

#کارشناسی شاخصه هایی دارد که لزوماً برای مدیران خوب نیست، و بالعکس. مثال این دو درست مثل پزشک و جراح است. پزشک تحقیق و بررسی می کند، شاید حتی ملاحظات خانوادگی و شخصی بیمار را هم می سنجد تا او را احیاناً برای قطع یک عضو فاسد شده به جراح معرفی کند. اما جراح وقتی قانع شد دیگر فقط به قطع آن عضو فکر میکند و لاغیر.

#کارشناس تمام جوانب را می بیند و می سنجد با گزینه های مختلف و ریز مواجه میشود، گزارشی مفصل تهیه می کند، اما مدیر در چند دقیقه آن را میبیند و تصمیم می گیرد که فعلاً در مورد آن کار نکند، یا حتی یکی از گزینه های مردود، نظرش را جلب می کند.

گاهی مدیر باید یک فرد را اخراج کند، یا باید تقلیل نیرو بدهد، و مدیر در این فاز اگر خیلی احساسی عمل کند، ممکن است سازمان را نابود کند و عده بیشتری صدمه ببینند. این کاری است که هر کارشناسی نمیتواند انجام دهد، این نتوانستن خودش یک نقطه قوت بزرگ است برای کارشناس، که میتواند ضعف بزرگی باشد برای یک مدیر.

اینکه #مدیر گزینه ها را نادیده می گیرد، اینکه مدیر گزینه های مردود را دوباره مطرح میکند، این ها از قدرت او نیست، از نیازمندی اوست، او باید در مواجهه با مشکلات خیلی زوایای بیشتری را ببیند. شاید این ژست های مدیریتی است که کارشناسان را علاقمند میکند که حتما باید مدیر شوند.

انتصاب یک کارشناس خوب به سمت #مدیریتی، بزرگترین خیانت به او و سازمان است. در عین حال کند کردن فرایند مدیر شدن یک کارشناس که شاخصه های لازم را داشته باشد هم خوب نیست.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیر پروژه و ضرورت تعامل با ذینعفان

نقش اصلی در #اجرای_پروژه بر عهده مدیران پروژه است. وظیفه اصلی مدیر پروژه ایجاد یکپارچگی در پروژه است. او باید بتواند میان بخش های مختلف پروژه تعادل ایجاد کند تا پروژه به اهداف از پیش تعریف شده دست پیدا کند.

با این حال #مدیر_پروژه خیلی اوقات متهم اصلی پروژه نیز هست. نقش مهم دیگر مدیر پروژه تعامل با ذی نفعان و مدیریت ارتباطات پروژه است. در واقع ۹۰ درصد مباحث مدیریت پروژه در حوزه تعاملات و ارتباطات صحیح در پروژه شکل می گیرد.

#عکس_نگار
#مدیریت_پروژه
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریت ریسک در مدیریت پروژه

#مدیریت_ریسک_در_پروژه (Project Risk Management) فرآیند شناسایی، تجزیه و تحلیل و پاسخ‌گویی به هر خطری است که در طول چرخه پروژه ایجاد می‌شود. این مدیریت به پروژه کمک می‌کند تا در مسیر درست باقی بماند و بتواند به اهداف خود دست یابد.

#فرایند_مدیریت_ریسک یک نکته مهم در فرایند توسعه پروژه است و برای موفقیت پروژه بسیار حیاتی است. بیشتر افراد تمایل دارند همه ریسک‌های موجود را زیر فرش را جارو كنند و گویی که هیچ اتفاقی نیفتاده، روند توسعه را شروع كنند.

اما بعدا به آن‌ها ثابت می‌شود که این بزرگترین اشتباه آنها است. یک #مدیر_پروژه خوب هرگز خطرات را نادیده نمی‌گیرد، مهم نیست که تأثیر آن‌ها تا چه حد جزئی باشد. هر ریسکی باید در اسرع وقت و به درستی تحلیل و بررسی شود.

#مدیریت_پروژه
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
به بازخوردهای چه کسی اهمیت بدهید؟ #آدام_گرانت #پایگاه_جامع_مدیریار www.moddiryar.com @modiryar
به بازخوردهای چه کسی اهمیت بدهید؟
#آدام_گرانت

کارکنان باید از نحوه #عملکرد خود، انتظارات شرکت، اهداف و زمینه‌های پیشرفت آن آگاهی کامل داشته باشند. این امکان فراهم نخواهد شد مگر اینکه مدیر اقدام به ارائه بازخورد به روش‌هایی مناسب کند.

بنابراین برخلاف باور عموم، ارائه بازخوردهای سازنده نه تنها منجر به اینجاد کدورت نخواهد شد بلکه اثرات مثبت بسیاری دارد. وجود یک فرهنگ غنی از بازخورد در یک شرکت، جایی‎ که افراد به راحتی از همکاران و مدیران خود #بازخورد دریافت می ‎کنند، واقعاً می‎تواند روند کار را متحول کند.

آیا به‎ عنوان یک #کارمند، آخرین باری که شخصی در محل کار در مورد عملکرد شما بازخورد داد را به خاطر می‌آورید؟ اگر مجبور هستید بیش از چند ثانیه در مورد آن فکر کنید، احتمالاً مدت ها قبل بوده است.

البته جای تعجب نیست زیرا طبق #مطالعات صورت‌گرفته، در اغلب شرکت‎ ها فقط یکبار در سال آن هم در طی بررسی‎ ها یا ارزیابی‎ های سالانه بازخوردهای لازم ارائه می‌شوند.

به‌عنوان یک #مدیر باید بدانید که اگرچه دریافت بازخورد برای کارکنان دلهره‌آور است اما اگر می‎خواهید تیمی باانگیزه و با عملکرد بالا داشته باشید باید به ‎صورت منظم انواع بازخوردهای خود را ارائه دهید.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
منشور پروژه

منشور پروژه (انگلیسی: Project charter ) به سندی اطلاق می‌شود که آغازگر یا حامی پروژه صادر می‌کند و بر پایهٔ آن پروژه رسمیت می‌یابد و انتظار ذی نفعان را برآورده می‌کند. بر اساس منشور پروژه، #مدیر_پروژه اختیار پیدا می‌کند تا منابع موجود را برای فعالیت‌های پروژه تخصیص داده و به کار گیرد.

ریسک ها
نمودار پروژه
بودجه اصلی
هدف از پروژه
محدوده ی زمان
معیارهای موفقیت
مایلاستون های اصلی
مبنای تصمیم گیری های کلان پروژه
تهیه منشور توسط طرفین قراردادها
شناسایی اسپانسر ذینفعان و میزان تعهد آن ها


#PROJECT_CHARTER

#منشور_پروژه
#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
🐒 نظریه مدیریت میمون ها #Monkey_Management_Theory #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
🐒 نظریه مدیریت میمون ها

آیا تا به حال به شرکتی وارد شده‌اید که #مدیر_مجموعه در حال دوندگی برای انجام وظایف باشد در حالی که کارمند بیکار است؟! شاید به نظر عجیب برسد اما مجموعه‌های زیادی با این سیستم در حال فعالیت هستند که مدیر چندین برابر کارمندان کار می‌کند!

مشکلاتی که این دسته از مدیران با آن دست به گریبان‌اند، مانند میمون‌های بازیگوش از سر و کول آن‌ها بالا می‌روند. در چنین سازمان‌هایی در پایان روز که همه #کارمندان به خانه می‌روند، مدیر همچنان در حال دست و پنجه نرم کردن با مشکلات میمون‌ صفت است!

🐒منظور از نظریه مدیریت میمون چیست؟

تصور کنید که شما به عنوان یک مدیر پشت میز خود نشسته‌اید و #کارمندتان به اتاق شما مراجعه می‌کند. دلیل مراجعه او، بیان مشکلی که در روند انجام وظایف برایش پیش آمده، است. مدیرانی که به داشتن میمون‌های زیاد علاقمندند، حل مشکل کارمند را به عهده گرفته و بدین ترتیب مشکل از شانه کارمند به مدیر منتقل می‌شود.

حال تصور کنید که این اتفاق چندین بار در روز برای یک #مدیر رخ دهد! بدون شک در پایان روز مدیر می‌ماند و حجم زیادی از کارهای انجام نشده کارمندانش که برای انجام آن‌ها داوطلب شده است! مدیری که مشکلات کارمندانش را به عهده می‌گیرد، نه تنها به مرور زمان زیر بار فشار کاری له می‌شود، بلکه به صورت ناخواسته جلوی پیشرفت کارکنان خود را نیز می‌گیرد.

از آنجایی که این کار مدیران در جهت رسیدن #سازمان به اهدافش نیست، خیلی زود به دلیل عدم توانایی در انجام وظایف به عنوان مدیر نالایق و غیر حرفه‌ای شناخته شده و از کار برکنار خواهد شد!

🐒 تاریخچه نظریه مدیریت میمون

برای اولین بار در سال ۱۹۷۴ و در #دانشگاه_هاروارد بود که نظریه مدیریت میمون مطرح شد. در آن زمان #ویلیام_آنکن و #دونالد_واس، مقاله‌ای با عنوان (چه کسی میمون دارد؟) را به رشته تحریر درآوردند. آن‌ها در این مقاله از سازمانی صحبت کردند که پرسنلش کارها و مشکلاتشان را مانند میمون به دوش مدیر می‌اندازند. آن‌ها در نوشته خود به راهکارهایی اشاره کردند که مدیر بتواند خود را از شر میمون‌ها خلاص کند.

(درمدت زمانی که به تو کمک می‌کنم، مشکل تو مشکل من نیست. اگر مشکل تو ازآن من شود، آن‌گاه تو مشکلی نخواهی داشت. بنابراین من نمی‌توانم به کسی که مشکل ندارد کمک کنم! تو این امکان را داری که در زمان‌های مشخص درمورد مشکل خود با من گفتگو کنی. سپس با #همفکری یکدیگر قدم بعدی را مشخص کرده و مسئولیت آن را تعیین خواهیم کرد.)

در عبارتی که در بالا آوردیم، به خوبی #مدیریت_میمون شرح داده شده است. درواقع در این عبارات قصد دارد بیان کند که مدیر خوب کسی است که بتواند به کارمندانش کمک کند تا خودشان مسائلشان را حل کنند، نه اینکه بار مشکلات آن‌ها را به دوش بکشند!

#Monkey_Management_Theory

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
سندروم دیکتاتوری مدیران #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
سندروم دیکتاتوری مدیران

#سندرم_رئیس_دیکتاتور اغلب بر مدیران جوانی تأثیر می گذارد که تازه شروع به کار کرده اند و به دنبال اثبات ارزش خود هستند. نگرش سمی آن ها می تواند بر روحیه تیم تأثیر منفی بگذارد، بین آن ها درگیری ایجاد کند و افراد را به سمت ترک سازمان سوق دهد. این هیتلرهای کوچک چه کسانی هستند و چرا اینگونه رفتار می کنند؟ هر رئیس دیکتاتور، ویژگی ها و روش های خاص خود را دارد که تیم آن ها را عصبانی می کند:

آن ها مستبد هستند و وسواس زیادی برای کنترل امور دارند

یک مدیر جوان #دیکتاتور نیاز به اعتماد اطرافیان دارد، که پس از آن اغلب می تواند مدیریت کارهای خود را بر عهده بگیرد. آن ها باید به جلسه های کاری مربوطه دعوت شوند و همه تصمیمات آن ها تأیید شود اما نمی دانند که به مرور زمان تبدیل به یک مانع و خار در چشم تیم خود می شوند.

آن ها اشتباهات یا انتقادات را نمی پذیرند

هر اشتباه و هر خطایی از جانب #کارمندان، هرچقدر هم کوچک باشد، برای این مدیران به عنوان یک شکست تلقی می شود. علاوه بر این، هرگونه بازخورد از طرف همکاران به آن ها مانند حمله مستقیم و زیر سوال بردن مهارت های آن ها به نظر می رسد.

مدیرانی که به شیوه دیکتاتوری عمل می کنند گوش شنوا ندارند

آن ها از ترس اینکه پاسخ سوالات اعضای تیم خود را ندانند، نظرات #مستبدانه خودشان را اعلام می کنند و جایی برای نظرات اعضای تیم خود نمی گذارند. این امر باعث می شود آن ها بدون بررسی سایر گزینه های پیشنهادی تصمیمات یک جانبه بگیرند.

آن ها نوآوری و ابتکارات را رد می کنند

در همه حال، پاسخ آن ها “نه” یا “بیایید دربار آن فکر کنیم” است. این مدیران در انجام کارهایی که همیشه توسط آن ها و طبق اصول آن ها انجام میشده ، احساس راحتی می کنند.

🔴 چرا افراد تبدیل به مدیران دیکتاتور می شوند و چگونه می توانید از آن ها دوری کنید؟

#رئیس_ دیکتاتور اساساً افراد وحشتناکی نیستند که تنها هدفشان در زندگی سرکوب کردن همکارانشان باشد. مشکل اصلی اغلب ترکیبی از بی تجربگی، استرس، خودخواهی و سایر نواقص است که انسان را بسیار پیچیده می کند. در اینجا سه ​​راه حل وجود دارد که می توان از آن ها استفاده کرد و زورگویی را به حداقل رساند:

1⃣ مدیران نباید رسالت اصلی خود را فراموش کنند

#مدیر شدن یک انتقالی ساده از آخرین موقعیتی که داشتید نیست. بهترین بودن در موقعیت کارمندی می تواند این توهم را ایجاد کند که در موقعیت جدید نیز بهترین خواهید بود، اما همیشه اینطورنیست.

مدیر شدن به این معنی است که باید مهارت های جدیدی را کسب کنید و دوره های آموزشی برای توسعه مهارت و #یادگیری نحوه نظارت بر تیم را بگذرانید.

2⃣ مدیران نباید بیش از حد تحت فشارعملکرد اعضای تیم قرار بگیرند

#مدیران_جوان نیاز به اثبات ارزش خود و ارائه نتایج را احساس می کنند که این می تواند ناامید کننده باشد زیرا آن ها نه تنها بر اساس عملکرد خود بلکه در مورد عملکرد تیم نیز مورد قضاوت قرار می گیرند. راه حل اصلی در اینجا یادگیری نحوه مدیریت استرس است.

این بسیار شخصی است و بستگی به سازمان و سلسله_مراتب آن دارد. وقتی مقامات مافوق فشار زیادی وارد می کنند، باید با آن ها صحبت کنید و آزادی بیشتری بخواهید تا باری که بر دوش شما و تیم شما تحمیل می شود را از بین ببرید. در چنین شرایطی علم بیزینس کوچینگ به کمک شما می آید که بتوانید مشکلات اصلی را جستجو و درمان کنید.

3⃣ مدیران باید بپذیرند که هرکس به شیوه ی منحصر به فرد خود عمل می کند

سال ها طول می کشد تا برخی #مدیران بفهمند که همکاران آن ها احمق نیستند، بلکه آن ها به سادگی متفاوت فکر می کنند و عملکردشان متفاوت است. هر فرد منابع الهام بخش و اهداف خود را دارد که واکنش ها و روش های مختلف کار یا تعامل را ایجاد می کند.

طبیعی ترین راه حل این است که به کمک یک #بیزینس_کوچ حرفه ای به دنبال نحوه عملکرد هر فرد باشید و سپس بهترین سازش را بین نحوه عملکرد همه ی اعضا پیدا کنید. رفتار دیکتاتوری یک مدیر مستبد و زورگو باید تا زمانی که به اعضای سازمان آسیب نرسیده، جدی گرفته شود، زیرا آن ها می توانند تأثیر زیادی بر روحیه و خروجی تیم داشته باشند.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
وقت استعفا رسیده است
#دکتر_مهدی_یاراحمدی_خراسانی

حتماً شما با نیت خیر این #مسئولیت را پذیرفته اید، انشالله هدفی جز خدمت به مردم و کشور را نداشته اید، به احتمال زیاد جنابعالی مدیری صادق و خادمی امین هستید، ما شک نداریم شما آن چه در توان داشته اید برای پیشبرد امور در طبق اخلاق قرار داده اید، ما قبول داریم در زمان پذیرش مسئولیت اطمینان داشتید از عهده آن بر می آیید و... اما اکنون که در این مسئولیت توفیق لازم را نداشته اید، حالا که دریافته اید اداره این کار در توان و صلاحیت شما نیست، یا الان که خودتان می بینید افکار و برنامه هایتان نتیجه ی لازم برای توسعه و پیشرفت سیستم را نداشته است، یا حالا که مخالفت با تداوم مسئولیت شما به اندازه ای رسیده که کار به اصطلاح قفل شده و ممکن است به منافع عمومی و روند پیشرفت امور آسیبی وارد کند پس حتماً وقت استعفای شما فرا رسیده است.

آقای #مدیر باور کنید گاهی با رفتن شما خیلی از امور درست می شود و کارها سامان می یابد. این تصمیم هم نشانه تقوای کاری است که در چنین شرایطی فرد مسئولیت را به مدیری شایسته تر واگذار نماید و هم خبر از تعهد و مسئولیت پذیری می دهد. البته در آن چه ذکر شد قطعاً منظور جا خالی دادن و فرار کردن از چالش ها نیست که آن معنای دیگری دارد بلکه مقصود زمانی است که در عمل مشاهده می شود رفتن فردی از یک جایگاه مدیریتی از ماندنش اثرات و ثمرات بهتری برای مردم و کشور دارد. برخی چنان دو دستی به یک پست می چسبند و برای ماندگاری خویش همه چیز حتی منافع عمومی را قربانی می کنند که گویی اگر آن ها نباشند همه چیز از هم می پاشد و امور مختل می شود. همان اندازه که جا خالی دادن و میدان تلاش و خدمت را رها کردن ناپسند است ماندگاری در مسئولیتی که برای جامعه و کشور هزینه و زیان دارد گناهی نابخشودنی است.

#مدیریت قواعد و چهارچوب های خودش را دارد. وقتی اقتضائات حضور فردی در یک جایگاه تصمیم گیری فراهم نیست بهترین تصمیم واگذاری آن به فردی مناسب است. امری که فرهنگ آن در میان مدیران کشور ما جانیفتاده است و بسیاری فکر می کنند حتی به قیمت مبارزه کردن و آسیب رساندن به منافع عمومی و به هر طریق ممکن باید دوران مدیریت آن ها تداوم داشته باشد. اگر باور داشته باشیم جایگاه های مدیریتی «امانت» است که باید ضمن اهتمام لازم در امانت داری و حفظ شئونی که دارد در موقع لازم به اهل شایسته ی آن واگذار گردد و همچنین در صورتی که به مصالح عمومی و اهمیت و قداست بیت المال آگاه باشیم هرگز برای منافع و خواسته های شخصی خود به منافع جمعی آسیب نمی رسانیم.

گاهی عده ای از #مدیران در حالی که می دانند شرایط سیستم به گونه ای است که با ماندن آن ها در پست، چهارچوب های کاری به هم می ریزد و منافع زیادی به مردم و سیستم تحمیل می شود با «لجاجت» و منفعت طلبی شخصی بر حفظ جایگاه خود اصرار می ورزند و بدین ترتیب توانی که باید صرف پیشبرد امور و توسعه فعالیت ها گردد برای اختلافات داخلی و کش و قوس های مدیریتی هزینه می شود. در مواقع ضرور یک استعفای محترمانه و به هنگام می تواند هم مانعی برای اختلال در امور باشد و هم از مخدوش شدن چهره ی مدیر جلوگیری کند و همچنین بعد از مدتی وی را آماده مناصب جدیدی نماید که مطابق توانایی ها و شرایط اوست. در فرایندهای مدیریتی این مهم به عنوان یک واقعیت وجود دارد که باید محترم شمرده شود و در زمان لازم با تصمیم های مدبرانه به پیشرفت جامعه کمک کرد.

🔺منبع: #هفته_نامه_نخست،
🔻پنجشنبه ۳۰ فروردین ماه ۱۴۰۳، شماره ۱۰۰۶

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
استراتژی انگیزشی برای مدیران #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
استراتژی انگیزشی برای مدیران

به عنوان #رهبر_تیم، قدرت زیادی برای رفع انسداد و حمایت از اعضای تیم خود دارید. کارهایی را در نظر بگیرید که باعث ایجاد انگیزه در شما برای انجام عالی کارتان می شود، و همان کارها را تمرین کنید ، یا این پنج استراتژی را امتحان کنید.

1⃣ بین اهداف فردی و تیمی تفاوت قائل شوید

هر یک از اعضای تیم می تواند کار خود را به #اهداف مرتبط کند، اما به عنوان رهبر تیم، می توانید این کار را از طریق ایجاد انگیزه به سطح بالاتری ببرید. اعضای تیم خود را تشویق کنید تا در مورد پروژه هایی که کار آنها به انجامش کمک می کند، سؤال بپرسند. ابزارهایی را پیاده سازی کنید که به وضوح پروژه های تیم شما و اهدافی را که پشتیبانی می کنند به هم مرتبط می کند.

علاوه بر استفاده از ابزارهای ردیابی هدف مناسب، حداقل یک KPI را برای همه اعضای تیم خود تنظیم کنید تا #پیشرفت آنها را پیگیری کند. (KPI ها یا شاخص های کلیدی عملکرد، معیارهایی هستند که پیشرفت یک پروژه خاص را به سمت اهداف تعریف شده شما می سنجند.) تخصیص KPI می تواند روشن کند که چگونه کار آنها به اهداف بزرگتر تیم کمک می کند.

2⃣ تفاوت کارایی و اثربخشی را شفاف سازی کنید

کارآمدی، انجام کارها به درستی است، در حالی که #اثربخشی انجام کارِدرست است. بهترین تیم‌ها، هم کارآمد و هم مؤثر هستند، اما ایجاد تمایز بین این دو برای ایجاد انگیزه در اعضای تیم، کلیدی است.

این می تواند برای اعضای تیم #بی_انگیزه باشد که روی چیزهایی کار کنند که به نظرشان موثر نیستند. بخشی از نشان دادن موثر بودن کار آنها، اتصال آن به اهدافی است که این کار درجهت نیل به آن است . به علاوه، سعی کنید به اعضای تیم اجازه دهید تاریخ اتمام کار را بر اساس اولویت کاری خود تغییر دهند.

وقتی اعضای تیم نسبت به تاثیر کار خود در رسیدن به #اهداف بزرگتر کاملا آگاه باشند ، می توانند تصمیم بگیرند که زمان خود را در کجا صرف کنند، که در نتیجه کارایی و اثربخشی خود را به حداکثر برسانند.

3⃣ به طور مرتب قدردانی خود را نشان دهید

نشان دادن اینکه شما به سختی کار اعضای تیم خود واقف هستید، بخش مهمی از #مدیریت خوب یک تیم است. اگرچه قدردانی، یک محرک بیرونی است، اما عنصری کلیدی برای ایجاد و حفظ #انگیزه_تیم است.

اگر قبلاً این کار را نکرده اید، #قدردانی خود را در #جلسات_فردی و تیمی نشان دهید. این کار را مثلا خیلی ساده با شناسایی عضوی ازتیم برای انجام خوب کارش، و اعلام اینکه یکی دیگر از اعضای تیم از کار او تمجید کرده است باشد، یا پس از یک عملکرد چشمگیر، پاداشی کوچک برایش در نظر بگیرید.

4⃣ روی روحیه تیم سرمایه گذاری کنید

#روحیه تیم به طور مستقیم با رضایت تیم ارتباط دارد. وقتی اعضای تیم خوشحال و درگیر هستند، روحیه بالایی دارند و احتمال بیشتری دارد که با انگیزه و سازنده باشند.

از سوی دیگر، تیم هایی با #روحیه_تیمی پایین، با تعلل در کار، کاهش بهره وری و گردش مالی بیشتر مواجه می شوند.

🔴 برای افزایش روحیه تیم، این سه نکته را امتحان کنید:

با مثال #رهبری کنید و در کار تیم خود شرکت کنید تا به آنها نشان دهید که در پروژه هایی که روی آنها کار می کنند سرمایه گذاری کرده اید.

با واگذاری مسئولیت ها و دادن #آزادی به اعضای تیم برای تصمیم گیری های مهم، اعتماد خود را با تیم خود ایجاد کنید.

اعضای تیم خود را #تشویق کنید که مرخصی بگیرند و از زندگی خود در خارج از محل کار لذت ببرند - این نه تنها فرسودگی شغلی را کاهش می دهد، بلکه باعث افزایش تعامل می شود.

5⃣ به دنبال مسائل بزرگتر باشید

اگر اعضای تیم شما پس از اجرای چهار #استراتژی بالا هنوز انگیزه ندارند، ممکن است مشکل دیگری وجود داشته باشد.

اگر آنها در محل کار یا خانه روزهای سختی داشته باشند، ممکن است #انگیزه آنها از بین برود.

به عنوان یک #مدیر، حمایت از تیم خود را، با همدلی و درک متقابل نشان دهید. مراقب علائم کار بیش از حد یا سندرم فریبنده باشید.

#motivational_strategies

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
برنامه های تصمیم گیری مشارکتی

یک اشتباه کلی که مدیران در مرحله استقرار #مدیریت_مشارکتی مرتکب می شوند، آنست که فرض می کنند تنها کاری که باید انجام دهند آنست که کارکنان را دعوت به مشارکت کنند درست مثل مهمانی که به خانه خود دعوت می کنند. در حالیکه مساله پیچیده تر از صرفاً یک دعوت ساده است.

نکته مهم در رابطه با #تصمیم_گیری_مشارکتی آنست که مدیریت ارشد سازمان نمی تواند آنرا پیشنهاد کند و سپس تصمیمات متخذه از طریق مشارکت را به این دلیل که با تصمیم شخصی خود سازگار نمی بیند، کنار بگذارد.

این به مفهوم آن نیست که #مدیر با هر تصمیم یا پیشنهادی که توسط کارکنان ارائه می شود، موافقت کند. بلکه باید در نظر داشته باشد وقتی با پیشنهاد کارکنان مخالفت می کند، چنین مخالفتی باید در فرایند حل مساله صورت گیرد؛

نه آنکه بعنوان مرجع حکمیت ظاهر شود و تصمیمات را وتو کند. باید توجه داشت وقتی کارکنان درباره اهداف سازمانی، ارزش ها و اولویت ها دید روشنی داشته باشند و به اطالعات الزم برای تصمیم گیری دسترسی داشته باشند، کمتر محتمل است #تصمیم هایی اتخاذ کند که غیر موثر باشد.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
فرایند مدیریت برند فرهنگی #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
فرایند مدیریت برند فرهنگی

بازاریاب‌ها می‌توانند به روش‌های مختلف از مزایای حاصل از داشتن بینش #برندینگ_فرهنگی بهره‌مند شوند:

مدیریت برند اسطور‌ه‌ای:

#فرایند_مدیریت_برند_فرهنگی از دو مرحله تشکیل شده است:

1⃣ جمع‌آوری و تحلیل دانش فرهنگی
2⃣ تدوین و تنظیم راهبرد فرهنگی برای برند

🔴 مدیریت برند

#مدیر_برند / فعال فرهنگی بودن مستلزم دارا بودن استعدادی متمایز در زمینه‌ی چندکاره بودن است. توانمندی‌های مدیر برند باید شامل موارد ذیل باشد:

1⃣ فضای فکری و روش‌های کاری یک نسب‌شناس
2⃣ درک و فهم یک تاریخ‌دان فرهنگی از ایدئولوژی
3⃣ توانایی ترسیم یک جامعه‌شناس در موضع‌شناسی تعارضات اجتماعی
4⃣ تمایل و توانمندی برای انجام یک سفر ادبی به فرهنگ عامه
5⃣ داشتن حساسیت‌ها و حسگر‌های احساسی یک نویسنده

مدیر برند آگاه از مسائل فرهنگی:

هر مدیر برندی باید در مورد فعالیت‌های ضد برند هوشیار بوده و آن‌ها را به عنوان علائم هشدار دهند‌های در مورد از دست رفتن جذابیت #راهبرد_برند خود قلمداد کند.

مدیر برند شهروند-هنرمند:

در اینجا نیز فرض بر این است که شهروند-هنرمند، از طریق ارائه مواد فرهنگی متناسب (که قبلاً به طور ماهران‌های توسط برند‌های اسطور‌های انجام می‌گرفت) و عمل کردن به عنوان شهروندی مسئولیت‌پذیر از طریق به دوش کشیدن مسئولیت‌های اجتماعی سازمانی خود، با الزامات جدید فرهنگ مصرف‌کنندگان همخوانی و سازگاری دارد. مدیریت این سناریوی برند‌های آینده، در مقایسه با #مدیریت_برند، نیازمند برنامه‌ی کاری چند جانبه‌تری است.

🔴 منبع: کتاب هفت رویکرد به مدیریت برند: پژوهش، نظریه و کاربرد

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
نقش ها و مهارت های مدیران

یک #مدیر در سازمان به صورت مداوم در حال تغییر نقش است و در طول روز به مسائل مختلفی برمی‌خورد که باید برای آن راه حلی پیدا کند. بر مبنای برخی از مطالعات مدیریت و سازمان، نقش‌های مدیران درسه گروه عمده، دسته بندی می شود:

1⃣ مراودات
2⃣ اطلاعات
3⃣ تصمیمات

واضح است که دیگر ممکن‌ نیست‌ بدون‌ مهارت‌ و تبحر در علم، بتوان‌ وظایف‌ مهم‌ را به‌ انجام‌ رساند. لذا لازمست به مفهوم مهارت و مصادیق آن توجه جدی داشت و بدنبال کسب مهارت های لازم بود.

اصطلاح #مهارت، اشاره به توانایی هایی دارد که الزاما ذاتی نیستند بلکه قابل پرورش هستند و در نحوه انجام وظایف و اقدامات افراد دیده می شوند. منظور از مهارت، توانایی به کار بردن مؤثر دانش و تجربه فردی است. معیار اصلی سنجش مهارت، اقدام و عمل مؤثر در شرایط متغیر است.

مطالعات انجام شده در زمینه #مهارت_های_مدیران، غالبا بر سه نوع مهارت تاکید دارند:

1⃣ مهارت فنی
2⃣ مهارت انسانی
3⃣ مهارت ادراکی

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar
مدیریار | Modiryar
تفاوت مدیر پروژه و تحلیلگر کسب و کار #پایگاه_جامع_مدیریار www.modiryar.com @modiryar
تفاوت مدیر پروژه و تحلیل گر کسب و کار

نقش تحلیلگر #کسب_و_کار اغلب به اشتباه درک شده و معمولاً با نقش‌های سازمانی دیگر اشتباه گرفته می‌شود. نقش تحلیلگر کسب و کار اغلب به خاطر همپوشانی با نقش مدیر پروژه اشتباه گرفته می‌شود؛ با این حال، آن‌ها هر دو از نقش‌های حیاتی در برنامه‌ها و پروژه‌ها به حساب می‌آیند. یک عامل پیچیده‌کننده دیگر آن است که افراد زیادی که تحلیل کسب و کار انجام می‌دهند در صنایع مختلف و برخی اوقات حتی در داخل همان سازمان عناوین شغلی متفاوتی دارند.

به طور مشابه، بسیاری از سازمان‌ها موقعیت‌های تحلیل کسب و کار را ایجاد می‌کنند اما از این موقعیت به عنوان یک موقعیت «همه‌کاره» استفاده می‌کنند و از #تحلیلگران کسب و کار می‌خواهند که فعالیت‌های خارج از مسئولیت عادی خود را انجام دهند، مانند انجام وظایف اداری و اجرایی.

برای اطمینان از همکاری نقش‌ها، درک مرزهای نقش بین منابع مهم موجود در پرتفوی‌ها، برنامه‌ها و پروژه‌ها امری ضروری است. تحقیقات نشان داده است سازمان‌هایی که به سطح بالای همکاری بین مدیران پروژه و تحلیلگران کسب و کار دست می‌یابند، می‌توانند عملکرد موفقیت‌آمیزتری در پروژه‌ها داشته باشند.

این تحقیق باید به عنوان یک تشویق برای ایجاد #فرهنگ_سازمانی باشد که از همکاری بین نقش‌ها استقبال می‌کند. هنگامی که به فردی بیش از یک نقش داده می‌شود، مانند نقش دوگانه تحلیلگر کسب و کار و مدیر پروژه، این فرد مسئولیت دارد که بین اولویت‌ها، وظایف و روش‌های متفاوت و برخی اوقات رقابتی موجود در هر نقش تمایز قائل شود.

🔴 تحلیلگر کسب و کار (Business Analysis) کیست؟

#تحلیلگر_کسب_و_کار مشکلات و فرصت ها کسب و کار را شناسایی می کند و راهکارهای مختلف را بررسی و راهکار اثربخش را پیشنهاد می کند. تحلیلگر کسب و کار توانایی استخراج، مستندسازی الزامات و ارتباط موثر با ذینفعان را دارد.

🔴 مدیر پروژه کیست؟

#مدیر_پروژه مسئولیت برنامه ریزی، سازماندهی و هدایت تیم پروژه را برای تکمیل پروژه تعریف شده بر عهده دارد. مدیر پروژه باید اطمینان حاصل کند که پروژه در زمان، هزینه و کیفیت و محدوده تعریف شده به صورت موفق خاتمه می یابد.

#پایگاه_جامع_مدیریار

www.modiryar.com

@modiryar