وجود من کیمیائی است که بر مس ریختن حاجت نیست.
پیش مس برابر می افتد همه زر می شود.
کمال کیمیا چنین باید.
مقالات_شمس
پیش مس برابر می افتد همه زر می شود.
کمال کیمیا چنین باید.
مقالات_شمس
هر کس که عشق را تعریف کند آن را نشناخته
وکسی که از جام آن جرعه ای نچشیده باشد آن را نشناخته
و کسی که گوید من از آن جام سیراب شدم آن را نشناخته
که عشق سرابی است که کسی را سیراب نکند...
محی_الدین_ابن_عربی
عشق را صد ناز و استکبار هست
عشق با صد ناز می آید به دست
مثنوی/ مولانا
وکسی که از جام آن جرعه ای نچشیده باشد آن را نشناخته
و کسی که گوید من از آن جام سیراب شدم آن را نشناخته
که عشق سرابی است که کسی را سیراب نکند...
محی_الدین_ابن_عربی
عشق را صد ناز و استکبار هست
عشق با صد ناز می آید به دست
مثنوی/ مولانا
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
غصه های دیگران رو تقسیم کنید.
دکتر الهی قمشه ای
دکتر الهی قمشه ای
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
یا هو
از دست دوست ،چه عسل و چه زهر ،
هر چه رسد نیکوست...
اما آنکه فرق میگذارد ،
عاشق عسل بُوَد نه عاشق دوست .
#عین_القضات_همدانی
از دست دوست ،چه عسل و چه زهر ،
هر چه رسد نیکوست...
اما آنکه فرق میگذارد ،
عاشق عسل بُوَد نه عاشق دوست .
#عین_القضات_همدانی
به راستی با اینکه او با چشم نمیبیند
در حقیقت میبیند
زیرا بصیر، بصیرتش لایزال است
و این بصیرت یک امر ثانوی غیر از
خودِ او نیست.
با اینکه با قوهی شامه بو نمیکند
در حقیقت بو میکند
زیرا شامه یک امر ثانوی غیر از
خود او نیست.....
به راستی با اینکه او نمیداند
در حقیقت میداند
زیرا دانایی یک داننده منقطع نمیشود
و آن دانایی یک امر ثانوی غیر از
خود او نیست.
#اوپانیشادها
در حقیقت میبیند
زیرا بصیر، بصیرتش لایزال است
و این بصیرت یک امر ثانوی غیر از
خودِ او نیست.
با اینکه با قوهی شامه بو نمیکند
در حقیقت بو میکند
زیرا شامه یک امر ثانوی غیر از
خود او نیست.....
به راستی با اینکه او نمیداند
در حقیقت میداند
زیرا دانایی یک داننده منقطع نمیشود
و آن دانایی یک امر ثانوی غیر از
خود او نیست.
#اوپانیشادها
حق،عظیم نزدیک است به تو !
اگر چه به اثر می بینی
الّا ذاتش را نمی توانی دیدن.
مثلا کسی که در حمّام رفت،گرم شد.
هر جا که در حمام می گردد
آتش با اوست
و از تاثیر تابِ آتش گرمی می یابد.
الّا آتش را نمی بیند.
چون بیرون آید و آتش را معیّن ببیند
و بداند که از آتش گرم می شوند،
بداند که آن تابِ حمام نیز از آتش بود.
#فیه_ما_فیه
#حضرت_مولانا
اگر چه به اثر می بینی
الّا ذاتش را نمی توانی دیدن.
مثلا کسی که در حمّام رفت،گرم شد.
هر جا که در حمام می گردد
آتش با اوست
و از تاثیر تابِ آتش گرمی می یابد.
الّا آتش را نمی بیند.
چون بیرون آید و آتش را معیّن ببیند
و بداند که از آتش گرم می شوند،
بداند که آن تابِ حمام نیز از آتش بود.
#فیه_ما_فیه
#حضرت_مولانا
حال عالم سر بسر پرسیدم از فرزانهای
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانهای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای
#ابوسعید_ابوالخیر
گفت: یا خاکیست یا بادیست یا افسانهای
گفتمش، آن کس که او اندر طلب پویان بود؟
گفت: یا کوریست یا کریست یا دیوانهای
گفتمش: احوال عمر ما چه باشد عمر چیست؟
گفت: یا برقیست یا شمعیست یا پروانهای
#ابوسعید_ابوالخیر
#فعالیت_هنری_استادهوشنگ_ظریف
#هوشنگ_ظریف در ۱۶ آذر سال ۱۳۱۷ در تهران زاده شد. او پس از پایان دورهٔ ابتدایی در هنرستان موسیقی ملی، با مدیرت روحالله خالقی، نامنویسی کرد و از آموزشهای هنرمندانی نظیر: موسی معروفی، علیاکبر شهنازی، روحالله خالقی، جواد معروفی و حسین تهرانی بهرهمند شد. پس از پایان تحصیل در سال ۱۳۳۷ به عنوان هنرآموز سرود و موسیقی، به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد. پس از آن به تدریس در سازمان پیشاهنگی ایران پرداخت و همکاری خود را نیز به عنوان هنرآموز موسیقی نابینایان، با سازمان خدمات اجتماعی کشور، آغاز نمود. او به عنوان نوازنده و تکنواز در گروهها و ارکسترهای گوناگونی مانند: ارکستر موسیقی ملی، ارکستر صبا و… به اجرای موسیقی پرداخت. هوشنگ ظریف به دعوت حسین دهلوی، از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۹ به مدت ۱۷ سال به تدریس تار در هنرستان موسیقی پرداخت.
هوشنگ ظریف سالها به عنوان تکنواز تار، در ارکسترهای سازمان ملی، وابسته به وزارت فرهنگ و هنر، در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران به اجرای موسیقی مشغول بود. او اجراهای بسیاری با گروه پایور، به سرپرستی فرامرز پایور و با خوانندگان سرشناسی نظیر نادر گلچین، عبدالوهاب شهیدی و محمدرضا شجریان داشت و به همراه این گروه، کنسرتهای بسیاری در کشورهای اروپایی و آسیایی به اجرا گذاشت.
هوشنگ ظریف همراه با ارکسترهای موسیقی وابسته به وزارت فرهنگ و هنر، برای ۲۰ سال، برنامههای موسیقی ایرانی در حافظیه شیراز و سایر شهرهای ایران و کشورهایی نظیر: آمریکا، شوروی، کانادا، ژاپن، فرانسه، انگلیس، آلمان غربی، ایتالیا، مصر، تونس، مراکش، الجزایر، هند، پاکستان، ترکیه و همهٔ کشورهای اروپای شرقی برگزار کرد.
هوشنگ ظریف همچنین در سال ۱۹۷۳ با هدف اجرای برنامههای آموزشی موسیقی سنتی ایرانی، در بخش موسیقی شماری از دانشگاههای آمریکا، به سراسر این کشور سفر کرد. او در سال ۱۹۷۵ در جشنواره موسیقی «شانکار لعل» هند شرکت کرد و در بیست و یکمین جشنواره جهانی موسیقی که در همان سال، در فرانسه بر پا شده بود حضور یافت.
هوشنگ ظریف با اجرای کنسرتهای موسیقی ایرانی در وین پایتخت اتریش، موجب شناساندن بیش از پیش موسیقی ایرانی به این مرکز موسیقی اروپا شد. وی در سال ۱۹۸۵ با هدف گسترش موسیقی سنتی ایران، در جشنواره اینسبورگ شرکت کرد.
هوشنگ ظریف علاوه بر نواختن ساز تار، با نواختن سهتار و تنبک نیز آشنایی کامل داشت او همچنین در تدوین روش نوازندگی تنبک با حسین تهرانی همکاری نمود که حاصل آن در کتابی تحت عنوان «آموزش تنبک» به چاپ رسید. از دیگر فعالیتهای او، تصحیح ردیفهای آوازی محمود کریمی، آوازخوان سرشناس ایرانی بود که با عنوان کتاب «ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران» منتشر شدهاست. او دارای مدرک درجه یک هنری بود و شش سال پیاپی، عضو هیئت مدیره خانه موسیقی ایران و چهار دوره، رئیس هیئت مدیره کانون نوازندگان سازهای ایرانی در خانه موسیقی بود.
#هوشنگ_ظریف در ۱۶ آذر سال ۱۳۱۷ در تهران زاده شد. او پس از پایان دورهٔ ابتدایی در هنرستان موسیقی ملی، با مدیرت روحالله خالقی، نامنویسی کرد و از آموزشهای هنرمندانی نظیر: موسی معروفی، علیاکبر شهنازی، روحالله خالقی، جواد معروفی و حسین تهرانی بهرهمند شد. پس از پایان تحصیل در سال ۱۳۳۷ به عنوان هنرآموز سرود و موسیقی، به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمد. پس از آن به تدریس در سازمان پیشاهنگی ایران پرداخت و همکاری خود را نیز به عنوان هنرآموز موسیقی نابینایان، با سازمان خدمات اجتماعی کشور، آغاز نمود. او به عنوان نوازنده و تکنواز در گروهها و ارکسترهای گوناگونی مانند: ارکستر موسیقی ملی، ارکستر صبا و… به اجرای موسیقی پرداخت. هوشنگ ظریف به دعوت حسین دهلوی، از سال ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۹ به مدت ۱۷ سال به تدریس تار در هنرستان موسیقی پرداخت.
هوشنگ ظریف سالها به عنوان تکنواز تار، در ارکسترهای سازمان ملی، وابسته به وزارت فرهنگ و هنر، در سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران به اجرای موسیقی مشغول بود. او اجراهای بسیاری با گروه پایور، به سرپرستی فرامرز پایور و با خوانندگان سرشناسی نظیر نادر گلچین، عبدالوهاب شهیدی و محمدرضا شجریان داشت و به همراه این گروه، کنسرتهای بسیاری در کشورهای اروپایی و آسیایی به اجرا گذاشت.
هوشنگ ظریف همراه با ارکسترهای موسیقی وابسته به وزارت فرهنگ و هنر، برای ۲۰ سال، برنامههای موسیقی ایرانی در حافظیه شیراز و سایر شهرهای ایران و کشورهایی نظیر: آمریکا، شوروی، کانادا، ژاپن، فرانسه، انگلیس، آلمان غربی، ایتالیا، مصر، تونس، مراکش، الجزایر، هند، پاکستان، ترکیه و همهٔ کشورهای اروپای شرقی برگزار کرد.
هوشنگ ظریف همچنین در سال ۱۹۷۳ با هدف اجرای برنامههای آموزشی موسیقی سنتی ایرانی، در بخش موسیقی شماری از دانشگاههای آمریکا، به سراسر این کشور سفر کرد. او در سال ۱۹۷۵ در جشنواره موسیقی «شانکار لعل» هند شرکت کرد و در بیست و یکمین جشنواره جهانی موسیقی که در همان سال، در فرانسه بر پا شده بود حضور یافت.
هوشنگ ظریف با اجرای کنسرتهای موسیقی ایرانی در وین پایتخت اتریش، موجب شناساندن بیش از پیش موسیقی ایرانی به این مرکز موسیقی اروپا شد. وی در سال ۱۹۸۵ با هدف گسترش موسیقی سنتی ایران، در جشنواره اینسبورگ شرکت کرد.
هوشنگ ظریف علاوه بر نواختن ساز تار، با نواختن سهتار و تنبک نیز آشنایی کامل داشت او همچنین در تدوین روش نوازندگی تنبک با حسین تهرانی همکاری نمود که حاصل آن در کتابی تحت عنوان «آموزش تنبک» به چاپ رسید. از دیگر فعالیتهای او، تصحیح ردیفهای آوازی محمود کریمی، آوازخوان سرشناس ایرانی بود که با عنوان کتاب «ردیف آوازی موسیقی سنتی ایران» منتشر شدهاست. او دارای مدرک درجه یک هنری بود و شش سال پیاپی، عضو هیئت مدیره خانه موسیقی ایران و چهار دوره، رئیس هیئت مدیره کانون نوازندگان سازهای ایرانی در خانه موسیقی بود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
قطعه ای از تار #استادهوشنگ_ظریف در جشن هنر توس (نیشابور ۱۳۵۵)
#پروازورقص_پرندگان
#سپیده_امید
ایران ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پرخون
خورشیدی خجسته رسید
اگر چه دلها پرخون است
شکوه شادی افزون است
سپیده ما گلگون است، وای گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
#هوشنگ_ابتهاج
#سپیده_امید
ایران ای سرای امید
بر بامت سپیده دمید
بنگر کزین ره پرخون
خورشیدی خجسته رسید
اگر چه دلها پرخون است
شکوه شادی افزون است
سپیده ما گلگون است، وای گلگون است
که دست دشمن در خون است
ای ایران غمت مرساد
جاویدان شکوه تو باد
#هوشنگ_ابتهاج
ما رند خراباتی و معشوق پرستیم
بر ما قلمی نیست، که دیوانه و مستیم
هر چند که بر ما رقمِ نیستی افزود
در دایرۀ عشق همانیم که هستیم
باید به رهِ سیلِ فنا خانه گشادن
اوّل چو درِ دیده به روی تو ببستیم
با غصّه به همراهیِ غم، دوش به دوشیم
به فتنه به همدردی دل، دست به دستیم
صد خارِ بلا از دلِ دیوانۀ ما خاست
هر روز که بی ساقی گلچهره نشستیم
امروز نشد دامِ ره آن طرّه، فغانی
دیوانۀ آن سلسله از روز الستیم
#بابافغانی_شیرازی
بر ما قلمی نیست، که دیوانه و مستیم
هر چند که بر ما رقمِ نیستی افزود
در دایرۀ عشق همانیم که هستیم
باید به رهِ سیلِ فنا خانه گشادن
اوّل چو درِ دیده به روی تو ببستیم
با غصّه به همراهیِ غم، دوش به دوشیم
به فتنه به همدردی دل، دست به دستیم
صد خارِ بلا از دلِ دیوانۀ ما خاست
هر روز که بی ساقی گلچهره نشستیم
امروز نشد دامِ ره آن طرّه، فغانی
دیوانۀ آن سلسله از روز الستیم
#بابافغانی_شیرازی
برای زندگیمان رژیم بگیریم
رژیم کمترغصه خوردن
رژیم بی اندازه مهربان بودن
رژیم بی ریاکمک کردن
رژیم بی توقع دوست داشتن
و رژیم دوری از افکارمنفی
بیایید از همین امروز رژیم آرامش بگیریم❤️
رژیم کمترغصه خوردن
رژیم بی اندازه مهربان بودن
رژیم بی ریاکمک کردن
رژیم بی توقع دوست داشتن
و رژیم دوری از افکارمنفی
بیایید از همین امروز رژیم آرامش بگیریم❤️
از وقتی خودش را میشناخت مخالف خشونت بود.
معتقد بود علت درگیری ها و جنگ های این دنیا مسئله دین نیست. "مسئله زبان" است.
میگفت آدم ها مدام دچار سوءتفاهم میشوند و درباره یکدیگر به اشتباه قضاوت می کنند.
با ترجمه های اشتباه زندگی میکنیم.
📙 #ملت_عشق
#الیف_شافاک
نمیداند دل تنها میان جمع هم تنهاست
مراافکنده در تنگی ک نام دیگرش دریاست
تواز کی عاشقی؟این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمیدمدت هاست مدت هاست
ب جای دیدن روی تو در((خود)) خیره ایم ای عشق!
اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگرجایی ب حال خویش بایدگریه کرد اینجاست
من این تکرار را چون سیلی امواج برساحل تحمل میکنم هرچند جانکاه است و جانفرساست
در این فکرم ک در پایان این تکرار پی درپی
اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست
#فاضل_نظری
مراافکنده در تنگی ک نام دیگرش دریاست
تواز کی عاشقی؟این پرسش آیینه بود از من
خودش از گریه ام فهمیدمدت هاست مدت هاست
ب جای دیدن روی تو در((خود)) خیره ایم ای عشق!
اگر آه تو در آیینه پیدا نیست عیب از ماست
جهان بی عشق چیزی نیست جز تکرار یک تکرار
اگرجایی ب حال خویش بایدگریه کرد اینجاست
من این تکرار را چون سیلی امواج برساحل تحمل میکنم هرچند جانکاه است و جانفرساست
در این فکرم ک در پایان این تکرار پی درپی
اگر جایی برای مرگ باشد! زندگی زیباست
#فاضل_نظری
گر تو آزاد نباشی، همه دنیا قفس است...!
تا پر و بال تو و راه تماشا بسته ست،
هر کجا هست، زمین تا به ثریا قفس است...!
تا که نادان به جهان حکمروایی دارد،
همه جا در نظر مردم دانا قفس است...!
"فریدون مشیری"
تا پر و بال تو و راه تماشا بسته ست،
هر کجا هست، زمین تا به ثریا قفس است...!
تا که نادان به جهان حکمروایی دارد،
همه جا در نظر مردم دانا قفس است...!
"فریدون مشیری"