معرفی عارفان
1.01K subscribers
32.2K photos
11.6K videos
3.16K files
2.64K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
گاهی چو ملایکم سر بندگیست
گه چون حیوان به خواب و خور زندگیست

گاهم چو بهایم سر درندگیست
سبحان الله این چه پراکندگیست

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۴۱
چون حاصل عمر تو فریبی و دمیست
زو داد مکن گرت به هر دم ستمیست

مغرور مشو بخود که اصل من و تو
گردی و شراری و نسیمی و نمیست

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۴۲
کبریست درین وهم که پنهانی نیست
برداشتن سرم به آسانی نیست

ایمانش هزار دفعه تلقین کردم
این کافر را سر مسلمانی نیست

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۵۵
دایم نه لوای عشرت افراشتنیست
پیوسته نه تخم خرمی کاشتنیست

این داشتنیها همه بگذاشتنیست
جز روشنی رو که نگه داشتنیست

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۵۶
 تا پای تو رنجه گشت و با درد بساخت
مسکین دل رنجور من از درد گداخت

گویا که ز روز گار دردی دارد
این درد که در پای تو خود را انداخت

#ابوسعید__ابوالخیر
از بیمِ رقیب طوفِ کوی‌ات نکنم
وز طعنه ی خلق جستجویت نکنم

لب بستم و از پای نشستم اما
این نتوانم که آرزویت نکنم

#ابوسعید_ابوالخیر
این شاهکار است...!

به ابوسعید ابوالخیر گفتند:
فلانی قادر است پرواز کند،

گفت:
این که مهم نیست،
مگس هم میپرد.

گفتند:
فلانی را چه میگویی؟!
روی آب راه میرود!

گفت:
اهمیتی ندارد،
تکه ای چوب نیز همین کار را میکند.

گفتند:
پس از نظر تو شاهکار چیست؟

گفت:
اینکه در میان مردم زندگی کنی ولی ...
هیچگاه به کسی زخم زبان نزنی،
دروغ نگویی،
کلک نزنی،
سو استفاده نکنی و ...
مرنج و مرنجانی.

این شاهکار است...!

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن

#حافظ

#ابوسعید_ابوالخیر
آنرا که حلال زادگی عادت و خوست
عیب همه مردمان به چشمش نیکوست

معیوب همه عیب کسان می‌نگرد
از کوزه همان برون تراود که دروست

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۱۵
پاکی و منزهی و بی همتایی
کس را نرسد ملک بدین زیبایی

خلقان همه خفته‌اند و درها بسته
یا رب تو در لطف بما بگشایی

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۷۱۵
از واقعه‌ای ترا خبر خواهم کرد
و آنرا به دو حرف مختصر خواهم کرد

با عشق تو در خاک نهان خواهم شد
با مهر تو سر ز خاک بر خواهم کرد

#ابوسعید_ابوالخیر
کی حال فتاده هرزه گردی داند
بی‌درد کجا لذت دردی داند

نامرد به چیزی نخرد مردان را
مردی باید که قدر مردی داند

#ابوسعید_ابوالخیر
کامل ز یکی هنر ده و صد بیند
ناقص همه جا معایب خود بیند

خلق آینهٔ چشم و دل یکدگرند
در آینه نیک نیک و بد بد بیند

#ابوسعید_ابوالخیر
ایزد که جهان به قبضهٔ قدرت اوست
دادست ترا دو چیز کان هر دو نکوست

هم سیرت آنکه دوست داری کس را
هم صورت آنکه کس ترا دارد دوست

#ابوسعید_ابوالخیر
روزی شیخ #ابوسعید ابوالخیر با یاران خود از کنار آسیابی می گذشت. ناگهان ایستاد و بدون اینکه حرفی به یارانش بزند ساعتی به صدای گردش سنگ های آسیاب و کار کردن آن گوش کرد. پس از آن رو به اطرافیانش کرد و گفت:
"می شنوید؟ می دانید که این آسیاب چه میگوید؟"
اطرافیانش که چیزی جز صدای کار کردن آسیاب نمی شنیدند با تعجب گفتند نه ما چیز خاصی نمیشنویم.
ابو سعید گفت:
"این آسیاب می گوید که من از شما بهترم. زیرا درشت می سِتانم و نَرم باز می دهم".
تا ظن نبری کز آن جهان می‌ترسم
وز مردن و از کندن جان می‌ترسم

چون مرگ حقست من چرا ترسم ازو
من خویش پرستم و از آن می‌ترسم

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۴۵۱
گفتار دراز مختصر باید کرد
وز یار بدآموز حذر باید کرد

در راه نگار کشته باید گشتن
و آنگاه نگار را خبر باید کرد

#ابوسعید_ابوالخیر
نسیما جانب بستان گذر کن
بگو آن نازنین شمشاد ما را

به تشریف قدوم خود زمانی
مشرف کن خراب آباد ما را


#ابوسعید_ابوالخیر
یا رب ز گناه زشت خود منفعلم
وز قول بد و فعل بد خود خجلم

فیضی به دلم ز عالم قدس رسان
تا محو شود خیال باطل ز دلم

#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۴۵۴
.


اول رخ خود به ما نبایست نمود
تا آتش ما جای دگر گردد دود

اکنون که نمودی و ربودی دل ما
ناچار #تـــو را دلبر ما باید بود...!

#ابوسعید_ابوالخیر
یادِ تو ، شب و روز ،، قرینِ دلِ ماست ،

سودایِ دلت ، گوشه‌نشینِ دلِ ماست ،





از حلقهٔ بندگی‌ت ،، بیرون نرود ،

تا نقشِ حیات ،، در نگینِ دلِ ماست ،





#ابوسعید_ابوالخیر


سلام
صبح بخیر