معرفی عارفان
1.26K subscribers
34.2K photos
12.4K videos
3.22K files
2.77K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
بختی دارم چو چشم خسرو همه خواب
چشمی دارم چو لعل شیرین همه آب

جسمی دارم چو جان مجنون همه درد
جانی دارم چو زلف لیلی همه تاب


#خاقانی
تا در دل من صورت آن رشک پریست
دلشاد چو من در همهٔ عالم کیست

والله که به جز شاد نمیدانم زیست
غم میشنوم ولی نمیدانم چیست

مولانای جان

رباعی شماره ۳۶۲
‏تنهات یافتم. هر یکی به چیزی مشغول و بِدان خُوشدل و خُرسند؛ بعضی روحی بودند، به روح خود مشغول بودند. بعضی به عقل خود؛ بعضی به نفس خود؛ تو را بی‌کس یافتم.
همه یاران رفتند به سوی مطلوبان خود. تنهات رها کردند‌.
من یارِ بی‌یارانم !

#شمس_تبریزی
گفته بودی همه زرقند و فریبند و فسوس
سعدی آن نیست ولیکن چو تو فرمایی هست

#سعدی_جانم
اصلاحیه

شعر ارسالی از مولوی نمیباشد


باطن و ظاهرم تویی، من نه منم، نه من منم
غایب و حاضرم تویی، من نه منم، نه من منم
خلق  نمود و  بود  تو،   من  عدم و  وجود  تو
عین مظاهرم تویی، من نه منم،  نه  من  منم
سایه و روشنم تویی، گل تو و گلشنم   تویی
منظر و ناظرم تویی، من نه منم، نه  من  منم
#نیستی #از تو #هست شد،#عالمی #از تو #مست #شد
#باده و #ساغرم #تویی، #من نه #منم، نه  #من  #منم
قهر   منی   و   الفتم،   نو ر   منی   و   ظلمتم
مومن و کافرم تویی، من نه منم، نه من منم
در   سر  من هوای تو،  خلوت  دل سرای تو
شاهد و ساغرم تویی، من نه منم، نه من منم
ای تو سروربخش من، مهری و #نوربخش من
 آیت   با هرم تویی،   من   نه منم، نه من  منم


جعلی
این شعر از مولانا نیست

شاعر دکتر جواد نوربخش
هر که در دیده عشاق شود مردمکی
آن نظر زود سوی گوهر انسان کشدش

کافر زلف وی آن را که ز راهش ببرد
کفر آید بر او جانب ایمان کشدش

شمس تبریز مرا عشق تو سرمست کند
هر کی او باده کشد باده بدین سان کشدش


#مولانای_جان
ستایش #استاد شجریان از زبان #هوشنگ-ابتهاج..(سایه) در پیر پرنیان‌اندیش (ص ۵۸۳):

عبور از شجریان خیلی سخته واقعاً... باید امکانات عجیب و غریب صدای اونو، شیرینی و وسعت صدای اونو داشته باشی... از یه طرف قُدّی و سرکشی شجریانو هم داشته باشی که جایی که خیال می‌کردی دیگه نمی‌تونه بخونه، او می‌خوند، درنمی‌رفت؛ گاهی بهش می‌گفتم:
«آقا! نمی‌شه، حنجره‌تو اذیت نکن...»
ولی شجریان می‌خوند، می‌خوند، می‌خوند تا بالأخره موفق می‌شد! (لبخند)
صدای شجریان یه چیز استثنائیه... یه تصادف عجیب و غریب طبیعته؛ جنس صدا، وسعت صدا، قدرت صدا، زلالی صدا، شیرینی صدا... هر کدوم از این‌ها رو یه خواننده داره...
بعد اون عطش یادگیری که از هر کی می‌تونسته یاد گرفته، هوش، نبوغ... خیلی آدم عجیبیه.
زندگی سالم داشته (با تأکید قاطعی این جمله را می‌گوید.)؛ نه تریاکی بوده، نه مشروب می‌خورده، نه سیگار می‌کشه؛ هنوز هم همین‌طوره...
یه استثناست واقعاً... شجریان حتی از کسانی که می‌گه از آوازشون خوشم نمی‌آد هم بی‌شک چیزای زیادی یادگرفته، نفیاًواثباتاً...
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
بازخوانی تصنیف «باد صبا» توسط
بانو #آساره_شکارچی

در مقدمه این نماهنگ آمده است:
تقدیم به روح سرافراز استاد عزیزم «محمدرضا شجریان»، به پاس آموخته هایم در محضر ایشان،
زادروزتان فرخنده، استاد جان

آهنگ: #جهانگیر_مراد (حسام السلطنه)
شعر: #ملک_الشعرای_بهار
دستگاه/آواز: شوشتری
اصلاحیه

سال ها پرسیدم از خود کیستم؟
آتشم، شوقم، شرارم، چیستم؟

دیدمش امروز و دانستم" کنون..
او به جز من، من به جز او نیستم!!!
#مولانا

جعلی

این شعر از مولانا نیست
شاه_نعمت_الله_ولی

نعمت الله است دائم با خدا
نعمت از الله کی باشد جدا
در دل و دیده ندیدم جز یکی
گر چه گردیدم بسی در دو سرا
در گلستان بلبل و در انجمن پروانه باش
هرکجا دام تماشایی که بینی دانه باش

کفر و دین را پرده دار جلوه معشوق دان
گاه در بیت الحرام و گاه در بتخانه باش

خضرِ راهِ رستگاری، دل به دست آوردن است
در مذاق
کودکان شیرینی افسانه باش

تا شوی چشم و چراغ این جهان چون آفتاب
پوشش هر تنگدست و فرش هر ویرانه باش

بی محبت مگذران عمر عزیز خویش را
در بهاران عندلیب و در خزان پروانه باش

سنگ طفلان می دهد کیفیت رطل گران
نشأه سرشار می خ
واهی برو دیوانه باش

صحبت شبهای میخواران ندارد بازگو
چون ز مجلس می روی بیرون لب پیمانه باش

تا مگر #صائب چراغ کشته ات روشن شود
هر دل گرمی که یابی گرد او پروانه باش
زلفت هزار دل به یکی تار مو بِبَست
راه هزار چاره‌گر از چار سو بِبَست

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان
بگشود نافه‌ایّ و درِ آرزو ببست

شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو
ابرو نمود و جلوه‌گری کرد و رو ببست

مطرب چه پرده ساخت که در پردهٔ سماع
بر اهل وجد و حال درِ های و هو ببست

حافظ! هر آن که عشق نورزید و وصل خواست
احرامِ طوفِ کعبهٔ دل بی وضو ببست

.
یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور

ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور

گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور

دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت(نگشت)
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور

هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور

ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور

در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور

گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور

حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله می‌داند خدای حال گردان غم مخور

حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

حافظ
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
دردِ عشق و آگاهی حاصل از آن و کسب معرفت از سوی حضرت دوست هدیه ای است از خالق زیبایی ها،درد عشق را که زیباترین درد است را به هر کس ندهند تا وقتی که جمله جان بشوی تا لایق جانان شوی و دقیقا از همان جایی که زخم خورده ایم و درد کشیده ایم، جوانه ها رشد می کنند.خلاصه هم درد از اوست و هم دوا،عاشقان حقیقی پیوسته دعا میکنند که خداوندا این درد جانسوز را از ما مگیر که احوال ما با این درد خوش است.

درد خود هدیه ای از حیِّ داور
دهد بر آنکه حق را کرده باور

حضرت حافظ می فرمایند:

دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

حضرت شاه نعمت الله ولی
نیز می فرمایند:

دردمندیم و درد درمان است
خوشتر از درد دل کجا است دوا
دیوانه تر شدم

همای مستان
خنک آنکس که او را در همه عمر
یک ساعت حضور بوده است

«جنيد بغدادی»
‏او را که از خود پُر است، صدهزار پیغامبر نتوانند تُهی کردن.

#مقالات_شمس
خواهی که غریق بحر عشاق شوی؟
مشنو، منگر، مگو، میندیش، مباش!


افضل کاشانی
ما به همراه آب و باد خاک و آتش
تبعید این سیاره شده ایم

و اینجا ؛
زیباترین جا
برای تنهایی ست…

#شهرام_شیدایی