#حضرت_مولانا
رندان خرابات
بخوردند و برفتند
ماییم که جاوید
بخوردیم و نشستیم
وقت است که خوبان
همه در رقص درآیند
انگشت زنان گشته
که از پرده بجستیم
رندان خرابات
بخوردند و برفتند
ماییم که جاوید
بخوردیم و نشستیم
وقت است که خوبان
همه در رقص درآیند
انگشت زنان گشته
که از پرده بجستیم
اسفندگان - سپندارمذگان
هما ارژنگی
جشن #اسفندگان
روز بزرگداشت بانوی ایرانی
سراینده و گوینده:
#هما_ارژنگی
جشن اسفندی است و روزی خوش
کهن آیین شاد ایرانی
خاک در جنبش و زمین در جوش
جشن بانوی راد ایرانی
سال نو در کمین سال کهن
گاه جشن و زمان بیداریست
سبز پوشان خاک در راهند
زندگی در تن زمین جاریست
میستاییم و پاس میداریم
این کهن مام نرمخوی زمین
خاستگاه تمام آدمیان
ایرتن گاهوار مهر آیین
به جز آیین پاسداری خاک
سخن از روز زن بباید گفت
زان فروتن نماد زایش و مهر
شمع هر انجمن بباید گفت
خاک پر بار و بانوی دانا
از سپندارمذ نشان دارد
مزدگیران فرا رسید و کنون
بر زنان شادی ارمغان آرد
زن نیکو به هر سرای که هست
شادی افزا و مجلس افروز است
آن وفا پیشۀ نکو کردار
همچو خورشید تیرگی سوز است
با همه لطف و نازکیهایش
بار هستی به شانهها دارد
هر شرنگی به کام او ریزد
بهر آن چاره و دوا دارد
خاک و زن در جهان کجرفتار
تکیهگاه سپند انسانند
باد تا در پناه ایزد پاک
شاد زیوند و شادمان مانند
روز بزرگداشت بانوی ایرانی
سراینده و گوینده:
#هما_ارژنگی
جشن اسفندی است و روزی خوش
کهن آیین شاد ایرانی
خاک در جنبش و زمین در جوش
جشن بانوی راد ایرانی
سال نو در کمین سال کهن
گاه جشن و زمان بیداریست
سبز پوشان خاک در راهند
زندگی در تن زمین جاریست
میستاییم و پاس میداریم
این کهن مام نرمخوی زمین
خاستگاه تمام آدمیان
ایرتن گاهوار مهر آیین
به جز آیین پاسداری خاک
سخن از روز زن بباید گفت
زان فروتن نماد زایش و مهر
شمع هر انجمن بباید گفت
خاک پر بار و بانوی دانا
از سپندارمذ نشان دارد
مزدگیران فرا رسید و کنون
بر زنان شادی ارمغان آرد
زن نیکو به هر سرای که هست
شادی افزا و مجلس افروز است
آن وفا پیشۀ نکو کردار
همچو خورشید تیرگی سوز است
با همه لطف و نازکیهایش
بار هستی به شانهها دارد
هر شرنگی به کام او ریزد
بهر آن چاره و دوا دارد
خاک و زن در جهان کجرفتار
تکیهگاه سپند انسانند
باد تا در پناه ایزد پاک
شاد زیوند و شادمان مانند
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن
بنده باید بودن و در بیع جانان آمدن
عشقبازان را برای سر بریدن سنت است
بر سر نطع ملامت پایکوبان آمدن
نیم شب پنهان به کوی دوست گم نامان
شوند
شهرهنامان را مسلم نیست پنهان آمدن
#خاقانی
بنده باید بودن و در بیع جانان آمدن
عشقبازان را برای سر بریدن سنت است
بر سر نطع ملامت پایکوبان آمدن
نیم شب پنهان به کوی دوست گم نامان
شوند
شهرهنامان را مسلم نیست پنهان آمدن
#خاقانی
سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم
که من نسیم حیات از پیاله میجویم
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
مرید خرقه دردی کشان خوش خویم
شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست
کشید در خم چوگان خویش چون گویم
گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید
کدام در بزنم چاره از کجا جویم
مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی
چنان که پرورشم میدهند میرویم
تو خانقاه و خرابات در میانه مبین
خدا گواه که هر جا که هست با اویم
غبار راه طلب کیمیای بهروزیست
غلام دولت آن خاک عنبرین بویم
ز شوق نرگس مست بلندبالایی
چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم
بیار می که به فتوی حافظ از دل پاک
غبار زرق به فیض قدح فروشویم
#حافظ
که من نسیم حیات از پیاله میجویم
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
مرید خرقه دردی کشان خوش خویم
شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست
کشید در خم چوگان خویش چون گویم
گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید
کدام در بزنم چاره از کجا جویم
مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی
چنان که پرورشم میدهند میرویم
تو خانقاه و خرابات در میانه مبین
خدا گواه که هر جا که هست با اویم
غبار راه طلب کیمیای بهروزیست
غلام دولت آن خاک عنبرین بویم
ز شوق نرگس مست بلندبالایی
چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم
بیار می که به فتوی حافظ از دل پاک
غبار زرق به فیض قدح فروشویم
#حافظ
ِ
#الـهی
در ذات بینظیری
و در صفات بیمانندی،
گناهکاران را آمرزگاری
و ایشانرا رازداری،
زیبا صنع و شیرین گفتاری
عالم اسراری
و معیوبان را خریداری،
درمانده را دستگیر
و بیچاره را دستیاری.
بنمای رهی که ره نمــاینده تویی
بگشای دری که در گشاینده تویی
زنگار غمـــان گرفت نور دل من
بزدای که زنگ دل زداینـده تویی
#خواجهعبداللهانصاری
#الـهی
در ذات بینظیری
و در صفات بیمانندی،
گناهکاران را آمرزگاری
و ایشانرا رازداری،
زیبا صنع و شیرین گفتاری
عالم اسراری
و معیوبان را خریداری،
درمانده را دستگیر
و بیچاره را دستیاری.
بنمای رهی که ره نمــاینده تویی
بگشای دری که در گشاینده تویی
زنگار غمـــان گرفت نور دل من
بزدای که زنگ دل زداینـده تویی
#خواجهعبداللهانصاری
جمله ی ذرّات عالم در نهــان
با تو می گویند روزان و شبــان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم
با شمـــا نامحـرمان ما ناخوشیـم
#حضرت_مولانا
با تو می گویند روزان و شبــان
ما سمیعیم و بصیریم و هشیم
با شمـــا نامحـرمان ما ناخوشیـم
#حضرت_مولانا
ما را با آن كس كه اتصال باشد
دم به دم با وى در سخنيم
و يگانه و متصليم
به خموشى و غيبت و در حضور!
#فیهمافیه
#مولانــــا
دم به دم با وى در سخنيم
و يگانه و متصليم
به خموشى و غيبت و در حضور!
#فیهمافیه
#مولانــــا
فریاد...هایده
@Serre_Eshgh
"فریاد"
آواز: بانو #هایده
ترانهسرا: #کریم_فکور
آهنگ و تنظیم: استاد #انوشیروان_روحانی
امیدم را مگیر از من خدایا
دل تنگ مرا مشکن خدایا...
آواز: بانو #هایده
ترانهسرا: #کریم_فکور
آهنگ و تنظیم: استاد #انوشیروان_روحانی
امیدم را مگیر از من خدایا
دل تنگ مرا مشکن خدایا...
ای مردمان ای مردمان از من نیاید مردمی
دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیدهام
دیوانه کوکب ریخته از شور من بگریخته
من با اجل آمیخته در نیستی پریدهام
#مولانای_جان
دیوانه هم نندیشد آن کاندر دل اندیشیدهام
دیوانه کوکب ریخته از شور من بگریخته
من با اجل آمیخته در نیستی پریدهام
#مولانای_جان
درخت و برگ برآید ز خاک این گوید
که خواجه هر چه بکاری تو را همان روید
تو را اگر نفسی ماند جز که عشق مکار
که چیست قیمت مردم هر آنچ میجوید
#مولانای_جان
که خواجه هر چه بکاری تو را همان روید
تو را اگر نفسی ماند جز که عشق مکار
که چیست قیمت مردم هر آنچ میجوید
#مولانای_جان
شیر با این فکر میزد خنده فاش
بر تبسم های شیر ایمن مباش
#مثنوی_معنوی
شیر در مثنوی مولانا کنایه از خداوند است. مولانا در این بیت می فرمایند که اگر بدی, خطا و گناه می کنی ولی مورد مواخذه خداوند قرار نمی گیری, بدان که این صبر خداوند, همانند لبخند روی صورت شیر است که از روی رضایت نیست بلکه در فرصت مناسب, در دام پنجه او خواهی افتاد و این همان مفهوم استدراج است.
بر تبسم های شیر ایمن مباش
#مثنوی_معنوی
شیر در مثنوی مولانا کنایه از خداوند است. مولانا در این بیت می فرمایند که اگر بدی, خطا و گناه می کنی ولی مورد مواخذه خداوند قرار نمی گیری, بدان که این صبر خداوند, همانند لبخند روی صورت شیر است که از روی رضایت نیست بلکه در فرصت مناسب, در دام پنجه او خواهی افتاد و این همان مفهوم استدراج است.
سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم
که من نسیم حیات از پیاله میجویم
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
مرید خرقه دردی کشان خوش خویم
شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست
کشید در خم چوگان خویش چون گویم
#حافظ
که من نسیم حیات از پیاله میجویم
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
مرید خرقه دردی کشان خوش خویم
شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست
کشید در خم چوگان خویش چون گویم
#حافظ
that's beautiful, Shams school girls
قشنگه، دختران مدرسه شمس
اینم یه حس خوب
حال دلتون قشنگ ❤️
حال دلتون قشنگ ❤️
سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم
که من نسیم حیات از پیاله میجویم
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
مرید خرقه دردی کشان خوش خویم
شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست
کشید در خم چوگان خویش چون گویم
گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید
کدام در بزنم چاره از کجا جویم
مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی
چنان که پرورشم میدهند میرویم
تو خانقاه و خرابات در میانه مبین
خدا گواه که هر جا که هست با اویم
غبار راه طلب کیمیای بهروزیست
غلام دولت آن خاک عنبرین بویم
ز شوق نرگس مست بلندبالایی
چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم
بیار می که به فتوی حافظ از دل پاک
غبار زرق به فیض قدح فروشویم
#حافظ
که من نسیم حیات از پیاله میجویم
عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
مرید خرقه دردی کشان خوش خویم
شدم فسانه به سرگشتگی و ابروی دوست
کشید در خم چوگان خویش چون گویم
گرم نه پیر مغان در به روی بگشاید
کدام در بزنم چاره از کجا جویم
مکن در این چمنم سرزنش به خودرویی
چنان که پرورشم میدهند میرویم
تو خانقاه و خرابات در میانه مبین
خدا گواه که هر جا که هست با اویم
غبار راه طلب کیمیای بهروزیست
غلام دولت آن خاک عنبرین بویم
ز شوق نرگس مست بلندبالایی
چو لاله با قدح افتاده بر لب جویم
بیار می که به فتوی حافظ از دل پاک
غبار زرق به فیض قدح فروشویم
#حافظ