معرفی عارفان
1.12K subscribers
32.8K photos
11.8K videos
3.18K files
2.7K links
چه گفتم در وفا افزا جفا و جور افزودی
جفا کن جور کن جانا،غلط گفتم خطا کردم

فیض
Download Telegram
هـــو
آمد خیال خوش که من
از گلشن یار آمدم
در چشم مست من نگر
کز کوی خمار آمدم

سرمایه مستی منم
هم دایه هستی منم
بالا منم پستی منم
چون چرخ دوار آمدم



مولانــــا
سخن_بزرگان


تاریخ همه ی ما را در بر می گیرد

اینکه فقط به فکر خوشبختی خود باشیم ،
براستی مایه ی شرمساری و کوچکی است.

آلبر_کامو
هوای جنون
علیرضا قربانی
عشق به علیرضا قربانی عشق به همه ی خوبیهاست.
غوغای عشقبازان
@Avayemehrega
🎵غوغای عشقبازان
استاد شجریان


ذوقی چنان ندارد بی دوست زندگانی
دودم به سر برآمد زین آتش نهانی

ای بر در سرایت غوغای عشقبازان
همچون بر آب شیرین آشوب کاروانی

تو فارغی و عشقت بازیچه می‌نماید
تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی

شهر آن توست و شاهی فرمای هر چه خواهی
گر بی عمل ببخشی ور بی‌گنه برانی

#سعدی
چون به اصل اصل در پیوسته بی‌تو جان توست
پس تویی بی‌تو که از تو آن تویی پنهان توست

این تویی جزوی به نفس و آن تویی کلی به دل
لیک تو نه این نه آنی بلکه هر دو آن توست

تو درین و تو در آن تو کی رسی هرگز به تو
زانکه اصل تو برون از نفس توست و جان توست

#شیخ_عطار_نیشابوری
عید بر عاشقان مبارک باد


باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم‌

از نگاه مولوی عید ملاقات با خود واقعی است، عید تازه شدن درون است .
مولانا به پیروی از یار خود شمس تبریزی، اعتقاد دارد که ایام می آید تا ما مبارک باشیم
نه آنکه ما در اختیار روزها باشیم .عید امری خارج از ما نیست

شمس می گفت :این ایام مختار
همچون آن بتان می‌گویند:
ای بی‌خبران از خویشتن
که به ما تبرّک می‌جویید
ما خود در آرزوی آنیم که شما در ما نگرید

پس آن عید مبارک است که جان ،فرخندگی یابد .
آنچنان که مولانا فرمود :
عارفان هر دمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند

یعنی عارف ،هر لحظه از جهان، برگی می خواند و هیچ گاه جهان برای او کهنه نمی شود
او هر لحظه در حال نو به نو خواندن جهان است و ملال برای او حاصل نمی شود .بر خلاف آدمیان تنگ حوصله که خوشی هایشان موقتی است و چون عنکبوت از سر بی مایگی، دور شکار پیله می تنند و‌برای فردا کهنه می کنند
عاشق اما، هر لحظه پر از تازگی و مبارکی است.
عید هرکس
آن مهی باشد که او قربان اوست

بخشی از کتاب "من به جهان چه می کنم‌ "
منصورحلاج را که می بردند پای چوبه دار،
به خواهرش گفتند بیاید برای وداع ،
او هم آمد اما بدون سربند!

مردها همه بانگش زدند که پس حجابت کو؟
و پاسخ داد:
من جز منصور مرد دیگری نمی بینم!
چو مبصر در نظر نزدیک گردد
بصر از ادراک او تاریک گردد
شیخ_محمود_شبستری

"...نزدیک ترین چیز به حدقه چشم‌ ، پلک باطنی چشم ماست. با این حال ما هیچ وقت نمی توانیم پلک باطنی یا درونی خودمان را ببینیم؟ جنابعالی تا امروز درون چشم خودتان را دیده اید؟ فکر می کنید چرا ما درون چشم خودمان را نمی بینیم؟ چون بیش از اندازه به چشم یا بصر ما نزدیک است. در مجموع دو چیز را نمی توان دید: دورترین و نزدیکترین چیز و آنچه می بینیم، حد وسط این دو است.دورترین چیز به ما عدم است. به همین جهت عدم را نمی بینیم. نزدیک ترین چیز به ما هم هستی یا وجود است. هیچ کس نمی تواند ادعا کند که هستی را دیده است...."
ابراهیمی دینانی، رازِ راز، ص۱۶۶

طراح مازیار علی یاری، چهارمین نمایشگاه اسماءالحسنی
عید بر عاشقان مبارک باد


باز آمدم چون عید نو تا قفل زندان بشکنم‌

از نگاه مولوی عید ملاقات با خود واقعی است، عید تازه شدن درون است .
مولانا به پیروی از یار خود شمس تبریزی، اعتقاد دارد که ایام می آید تا ما مبارک باشیم
نه آنکه ما در اختیار روزها باشیم .عید امری خارج از ما نیست

شمس می گفت :این ایام مختار
همچون آن بتان می‌گویند:
ای بی‌خبران از خویشتن
که به ما تبرّک می‌جویید
ما خود در آرزوی آنیم که شما در ما نگرید

پس آن عید مبارک است که جان ،فرخندگی یابد .
آنچنان که مولانا فرمود :
عارفان هر دمی دو عید کنند
عنکبوتان مگس قدید کنند

یعنی عارف ،هر لحظه از جهان، برگی می خواند و هیچ گاه جهان برای او کهنه نمی شود
او هر لحظه در حال نو به نو خواندن جهان است و ملال برای او حاصل نمی شود .بر خلاف آدمیان تنگ حوصله که خوشی هایشان موقتی است و چون عنکبوت از سر بی مایگی، دور شکار پیله می تنند و‌برای فردا کهنه می کنند
عاشق اما، هر لحظه پر از تازگی و مبارکی است.
عید هرکس
آن مهی باشد که او قربان اوست

بخشی از کتاب "من به جهان چه می کنم‌ "
حاجی در روز عید قربان تا قربانی را ذبح نکند حجش مقبول نمی‌شود.
و این ذبح حیوان سمبلی برای ذبح حیوانیّت و نفسانیّت انسان است. چون انسان حیوانی است ناطق و عاقل که با رسیدن به آگاهی و معرفت از حیوانیّت فاصله می‌گیرد.
انسان چنانچه به معرفت نرسد در حیوانیّت باقی خواهد ماند.


دکتر_ابراهیمی_دینانی
سلام :

کسی است که ذاتش از عیب و نقص و کارهایش از شر و بدی سالن باشد و چون چنین بود در عالم وجود سلامتی ای وجود ندارد جز آنکه مناسب به اوست . و در گذشته دانستی که افعال خدای متعال از شر ذاتی سالم است نه از سری که در ضمن آن خیری بزرگتر از آن حاصل است .
هر بنده ای که قلبش از ناخالصی و کینه و حسادت و بدخواهی و اعضا و جوارحش از گناهان و امور ممنوعه و صفاتش از واژگونی و دگرگونی سالم مانده باشد چنین کسی با قلب سلیم به نزد خدا میرود و او از میان بندگان سلام است . و در این وصف خویش به سلامی مطلق حق که هیچ شائبه ای در صفات او نیست (یعنی خداوند) نزدیک است. منظور من از واژگونی در صفات آن است که عقل او اسیر شهوت و غصب گشته باشد. زیرا حق عکس آن است و آن اینکه شهوتی غضبش اسیر و فرمانبر عقل او باشد.

#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
هر نور سافل نسبت به نور قاهر، محبت دارد
و چون محبـت آن شدّت و تمامیت دارد
می توان آن را عشق نامید
علت این که انوار سافل ،محب و عاشقِ نور قاهر و عالی هستند، این اسـت که انوار سافل،ضعیف و ناقص اندو هر ناقصی نسبت به کامل،طالب اسـت
خـواه مقصود از این طلب ،تکمیل خویش باشد یا التذاذ
هرکدام که باشـد ؛
محبـت را در پی دارد

#حكمة_الاشراق
#شهاب_الدين_سهروردى
مومن :

مومن کسی است که امن و امان به او نسبت داده میشود. به اینکه اسباب آن را فراهم آورده و راههای بیم و هراس را بسته باشد و آوردند سبحان است چرا که هیچ امن و امانی از آفات و امراض و امور هلاکت بار و در آخرت از عذاب و کیفر ها نیست مگر آنکه از سوی خداوند فراهم آمده یا اسبابی که تنها خدا آفریده و به استفاده از آنها رهنمون گشته است. البته این بدان معنا نیست که خدا مخوف نیست و اسباب خوف را نیافریده است؛ چنانچه مذل بودن خدا مانع معز بودن او و زمین زننده بودن او مانع بالابرنده بودن او نیست ولی توقیف و تعیین به لفظ مومن وارد شده نه مخوف.
بهره بنده از این صفات آن است که تمام آفریدگان از جانب او احساس امنیت کنند . بلکه هر خالقی برای دفع هلاکت خود در دین و دنیایش امید به پشتیبانی او داشته باشد. در حدیث است که مومن کسی است که همسایه اش از دست او ایمن باشد .

#علم_الیقین
#فیض_کاشانی
ماهاتما گاندی

تنها از طریق عشق است که می توانیم به حقیقت برسیم،
زیرا خداوند، نه تنها حقیقت است، بلکه عشق نیز هست.
در نتیجه، بدون عشق به حقیقت، هیچ تجربه ای از حقیقت وجود نخواهد داشت،
به بیانی دیگر: اگر می خواهیم روزی شاهد نفوذ حقیقت در تمامی جهان باشیم، باید به جایی برسیم که کم اهمیت ترین موجود جهان خلقت را به اندازه خود دوست بداریم و برای رسیدن به چنین جایی، نباید از هیچ یک از ابعاد زندگی بگذریم.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
نزد حکما
عالَم صغری "نهاد" ادمی است
عالَم کبری این عالَم

و نزد انبیا
عالَم صغری این است
و "عالَم کبری" ادمی است....


#جناب_شمس_تبریزی
#مقالات

پس به صورت عالَم اصغر تویی
پس به معنی عالَم اکبر تویی...


#حضرت_عشق_مولانا
آرامِ جـان خویش

زِ جانانِ خویش جـوی...


مولانا
زان می عشق کز او پخته شود هر خامی
گر چه ماه رمضان است بیاور جامی

روزها رفت که دست من مسکین نگرفت
زلف شمشادقدی ساعد سیم اندامی

#حضرت_حافظ
مـــرغ باغ ملكوتم نيــم از عالم خاك

دوسه روزی قفسی ساخته اند از بدنم

ای خوش آن روز كه پروازكنم
تا بردوست

به هوای سـر كويش پــر و بـالی بــزنم


_مولانا
‏از آمدن و رفتن ما سودی کو
وز تار وجود عمر ما پودی کو

در چنبر چرخ جان چندین پاکان
می‌سوزد و خاک می‌شود دودی کو

#خیام
چمدان بسته ام از هرچه منم دل بکنم
پیرو عقل شوم قید دلم را بزنم …

#مهدی_اخوان‌ثالث
همه جا قصّه‌ی دیوانگی مجنون است
هیچ کس را خبری نیست که لیلی چون است

عاشق_اصفهانی