می‌داشت کاش حوصلهٔ یک نگاه دور

شوقی که می‌برد به تماشای او مرا

#صائب_تبریزی

«مضی الزمان و
قلبی یقول إنک آتی»

«زمان گذشت و دلم ꯁ
می‌گوید که تو می‌آیی»


#حضرت_سعدی

نوای کاروان امشب زند آتش به جانم...



#خنیا

گر نثار قدم یار گرامی نکنم
گوهر جان به چه کار دگرم باز آید

#حافظ

گویی از صحبتِ ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گَردش نرسیدیم و برفت

#حافظ

گل اگر خار نداشت
دل اگر بی غم بود
اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی،
عشق،
اسارت،
قهر و آشتی،
همه بی معنا بود

#فریدون_مشیری

مفهوم می ،شراب وباده در اشعار خیام

#خیام
#دکتر_قمشه ای

«قافله عمر»
#علیرضا_قربانی
آهنگ #علی_قمصری
شعر #خیام

چه شود گر ز ملاقات دوایی سازی

خسته‌ای را که دل و دیده
به دست تو سپرد

#مولانای_جان

#محسن_چاوشی
"نگار من ڪجایی "

به والله ڪه جانانمـ تویی تو
بسلطان عرب جانم تویی تو

نمیدونم ڪه چونم یا که چندم
همی دونم ڪه درمانم تویی تو

#باباطاهر

محمدرضاشجریان
تو کافر دل

غلام چشم آن ترکم
که در خواب خوش مستی
نگارین گلشنش روی است
و مشکین سایبان ابرو ..

هوا آرام
شب خاموش
راهِ آسمان‌ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی می‌کند پرواز
رَوَد آنجا که می‌بافند کولی‌های جادو،
گیسوی شب را ...

تنم را از شرابِ شعر چشمان تو خواهم سوخت
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند ...

فریدون‌مشیری

از داشتن چشم اما ندیدن زیبایـے،
از داشتن گوش اما نشنیدن موسیقـے،
ازداشتن عقل اما آگاه نشدن از حقیقت،
و از داشتن قلبـے که هرگز نتپیده و نسوخته
خیلی باید ترسید!

کورویاناکی

َ
ای زندگی تن و توانم همه تو
جانی و دلی ای دل و جانم همه تو

تو هستی من شدی از آنی همه من
من نیست شدم در تو از آنم همه تو

_مولانا

در راه عشق گر برود جانِ ما چه باک

ای دل تو آن عزیزتر از جان نگاه دار

_هوشنگ_ابتهاج

دکتر عبدالکریم سروش

گُزیده هایی از بهترین های مثنوی
از کتاب لُب لُباب
اثر: ملاحسین کاشفی



ای درویش اگر کسی به دیده عقل در نگرد...

#شاه_نعمت_الله_ولی

درویش و گدا مرتبهٔ جان چه کند
می می نوشد مدام او نان چه کند

یاری که محب حضرت جانان است
ای یار عزیز من بگو جان چه کند

یا رب مکن از لطف پریشان ما را
هر چند که هست جرم و عصیان ما را

ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم
محتاج بغیر خود مگردان ما را


ابوسعید_ابوالخیر

َ
گر تو سری قدم شوم، ور تو کفی عَلَم شوم
ور بروی عدم شوم، "بی‌تو به سر نمی‌شود"

خوابِ مرا ببسته‌ای، نقشِ مرا بشسته‌ای
وز همه‌ام گسسته‌ای، "بی‌تو به سر نمی‌شود"

گر تو نباشی یارِ من، گشت خراب کارِ من
مونس و غمگسارِ من، "بی‌تو به سر نمی‌شود"

بی تو نه زندگی خوشم، بی‌تو نه مردگی خوشم
سر ز غمِ تو چون کشم؟ "بی‌تو به سر نمی‌شود"

_مولانا

_از سفر اومده بود

_ستار


زیباترین چیز درباره‌ی عشق،
این است که
نه عقلی دارد و نه خِرَدی
زیباترین چیز درباره‌ ی عشق
این است که
روی آب راه می‌رود
و غرق نمی‌شود!

_ نزار قبانی

#مناجات_خواجه_عبدالله_انصاری

منم بنده ی عاصيم رضای تو کجاست
تاريک دلم نور و ضيای تو کُجاست

ما را تو بهشت اگر به طاعــــت بخشی
آن بيع بود لـُطف و عطای تو کجاست