کنج اهل دل/استاد کاظم محمّدی
328 subscribers
11.7K photos
1.62K videos
62 files
2.1K links
بی چراغ جام در خلوت نمی‌یارم نشست
زان که کنج اهل دل باید که نورانی بود

حافظ
Download Telegram
پس از بایزید و جنید، کسان بسیاری به راه این دو رفته و برخی «سکری» و برخی دیگر «صحوی» قلمداد شدند و با توجه به اندیشه ها و حالات مشایخ خود هر یک دلایلی برای اثبات خود و نفی آن دیگری به کار گرفته اند و تا زمان های طولانی این چالش دوام داشته و در نوشته های هر کدام نیز راه پیدا کرده است. خوارزمی در جواهر الاسرار، کاشانی در مصباح الهدایه، هجویری در کشف المحجوب، کلاباذی در کتاب تعرف و ابن عربی در الفتوحات المکیّه هرکدام به نوعی از این بابت سخن گفته اند و ضمن تعریف، دلایل هرکدام را نقل کرده اند. #بایزید_بسطامی_سیاح_بحر_تجرید
نکته ای که هست این که این فنا تا کجا باید تحقق یابد؟ آیا اگر کسی به فنا راه یافت این ره یافت تا کجا خواهد بود؟ آیا این قدر هست که بداند فانی است؟ اگر چنین است این فنا به اوج کمال خود نرسیده است چرا که تا سالک طریق متوجّه ی فنای خود است این دانش و معرفت به فنای خود دلالت به بقای صفات بشری دارد و تا از این حدّ معرفت و از این صفت بشری به بقای صفات بشری خارج نگردد مشکل بتوان در طریق فنا، او را کامل دانست. هرگاه سالک به این نوع اخیر از فنا راه یابد مقدمه ی رسیدن به بقای الله را برای خود فراهم ساخته است. زیرا در آن حالت هیچ صفتی که به عنوان صفت بشری باشد وجود ندارد بنابراین، این فنایِ از خود به بقای حق خواهد انجامید. #بایزید_بسطامی_سیاح_بحر_تجرید
مسئله فنا، بدین سهولت تمام نمی شود، همان طور که به سهولت نیز آغاز نمی گردد. مبنای اولیه ی فنا «معرفت» است. معرفتی دوسویه، که در یک سوی آن «انسان» و در دیگر سو «الله» حضور دارد. اشارت شریفه ی «من عرف نفسه فقد عرف ربه» همین خواهد بود که: معرفت نفس به شناخت رب منجر خواهد شد. #بایزید_بسطامی_سیاح_بحر_تجرید
آن گاه که آدمی خویشتن را به عنوان مخلوق و خداوند را به عنوان خالق قادر لایزالی تلقّی کند این حدّ از معرفت آدمی را به کرنش در برابر آن ذات اقدس می کشاند و به رابطه ی عابد و معبودی راه می یابد، ولی در این بین گاه شوق و لذتّی به آدمی دست می دهد، که به وسیله ی آن به منزل «وجد» منتقل می گردد.
این هیجان و شور بدان جا می رسد که به آن ذات مقدس لایزالی محبت و عشق بورزد و رابطه ای بسان عاشق و معشوق به دست آورد. در این عشق با از دست دادن خودی ها و نشاندن اوصاف محبوب در قلب، نوعی سکر پدید می آید و غلیان و جوششِ سکر آدمی را از خود بی خود می گرداند و این بی خودی که گاه در یک لحظه و گاه در زمان بلندتر صورت می پذیرد همان چیزی است که از آن به عنوان «فنا» یاد می شود.
#بایزید_بسطامی_سیاح_بحر_تجرید
این فنا البته که توابعی هم دارد، یکی از آن توابع کشف حقایق است، زیرا که سالک در حالت فنا و بی خودی در فضایی ناشناخته سیر می کند. فضایی که حد و حصری برای آن متصوّر نیست. فضایی که متعلّق به عوالم امر است، بدیهی است که در این حال کشف حقایق به وفور صورت می گیرد. گذشته ازکشف حقایق، ظهور و بروز شطحیات نیز از توابع مستقیم و ضروری فناست. #بایزید_بسطامی_سیاح_بحر_تجرید
از مسائل بسيار مهّم در جهان تصوّف و عرفان «محبّت» و «عشق» است. همان‌كه به قول «حافظ» شيرين سخن:‌ (آسان نمود اوّل ولي افتاد مشكل‌ها) عشق هم بسان بسياري ديگر از مقولات عرفاني زماني به‌دست مي‌آيد كه همراه با «معرفت» باشد. #بایزید بسطامی
در حالي‌كه آدمي از خود و از هواي نفس تهي است كه: (با دو قبله در ره توحيد نتوان رفت راست / يا رضاي دوست بايد يا هوان خويشتن) از اين رو انسان سالك بايد دو كار را هم‌زمان به انجام برساند، يكي اكتساب «معرفت» و ديگري نفي «خودي». #بایزید بسطامی
هرگاه دايره‌ي معرفت وسيع‌تر و شناخت آدمي از محبوب و معشوق بهتر و بيش‌تر و دقيق‌تر باشد، بديهي است كه عشق وسعت بيشتري خواهد گرفت، و حقيقت خود را بيش از پيش نمودار خواهدساخت. #بایزید بسطامی
هرگاه كه «دل» خالي از غير شد جاي‌گاه محبوب خواهد بود. چه، تا زماني كه غير حضور دارد از حضور محبوب خبري نيست، و هرگاه كه دل صافي و خالي گشت، حضرت محبوب در آن جاي‌گه كه مختصّ اوست خواهد نشست. #بایزید بسطامی
نظریه ی فنای بایزید بر مدار مشربی است که داشته، یعنی «سکر». در برابر این سکر برخی به مانند جنید بغدادی که تقریباً معاصر با بایزید بسطامی است به «صحو » به معنای هشیاری قائل هستند و این مسئله صحو و سکر از مسائل مهم و البته اختلافی عارفان و صوفیان جهان اسلام است و طبیعی است که این اختلاف با رویکرد به هر کدام از این دو وجود داشته باشد. #بایزید_بسطامی_سیاح_بحر_تجرید
پس از بایزید و جنید، کسان بسیاری به راه این دو رفته و برخی «سکری» و برخی دیگر «صحوی» قلمداد شدند و با توجه به اندیشه ها و حالات مشایخ خود هر یک دلایلی برای اثبات خود و نفی آن دیگری به کار گرفته اند و تا زمان های طولانی این چالش دوام داشته و در نوشته های هر کدام نیز راه پیدا کرده است. خوارزمی در جواهر الاسرار، کاشانی در مصباح الهدایه، هجویری در کشف المحجوب، کلاباذی در کتاب تعرف و ابن عربی در الفتوحات المکیّه هرکدام به نوعی از این بابت سخن گفته اند و ضمن تعریف، دلایل هرکدام را نقل کرده اند. #بایزید_بسطامی_سیاح_بحر_تجرید
نکته ای که هست این که این فنا تا کجا باید تحقق یابد؟ آیا اگر کسی به فنا راه یافت این ره یافت تا کجا خواهد بود؟ آیا این قدر هست که بداند فانی است؟ اگر چنین است این فنا به اوج کمال خود نرسیده است چرا که تا سالک طریق متوجّه ی فنای خود است این دانش و معرفت به فنای خود دلالت به بقای صفات بشری دارد و تا از این حدّ معرفت و از این صفت بشری به بقای صفات بشری خارج نگردد مشکل بتوان در طریق فنا، او را کامل دانست. هرگاه سالک به این نوع اخیر از فنا راه یابد مقدمه ی رسیدن به بقای الله را برای خود فراهم ساخته است. زیرا در آن حالت هیچ صفتی که به عنوان صفت بشری باشد وجود ندارد بنابراین، این فنایِ از خود به بقای حق خواهد انجامید. #بایزید_بسطامی_سیاح_بحر_تجرید
Forwarded from M. ghanbari
#حکایات_و_روایات_بایزید_بسطامی


نقل است که بزرگی گفت :
شیخ را به خواب دیدم ، گفتم : مرا وصیّتی کن.

گفت : مردمان در دریایی بی نهایت اند ،
دوری از ایشان ، کشتی است .

جهد کن تا در این کشتی نشینی
و تنِ مسکین را از دریا برَهانی.

#آتش_نهفته
#بایزید_بسطامی
#استاد_دکتر_کاظم_محمدی

@kelidesobh
@maktoobaat
@dinoerfan
Forwarded from Deleted Account

#موضوع_نوشتار
{ #جذبه و #سعی }
#حضرت_علامه_دکتر_کاظم_محمدی
در کتاب گرانسنگ و تحقیقی
#مکتب_عرفانی_تبریز
در صفحات ۱۱۸و۱۱۹
می نویسند :



واژهٔ #مجذوب به کسی گفته می شود که عنایت های خاصّ حق وی را در بر گرفته باشد و در کمند خدائی به هر طرف که میل حق است حرکت نماید.

و طریقت و سلوک قهراً بدون این نکته کاملاً بی معناست. چرا که آغاز #سلوک_راستین و ادامه یافتن سلوک و هم به کمال رسیدن و #مقصد و #مقصود را ادراک نمودن جز با عنایت حق شدنی نخواهد بود و این همان چیزی است که ما به آن #جذبه اطلاق می کنیم.

و #مجذوب به منزلهٔ ((ربوده)) است که البتّه این #مجذوب از آن کس که به قصد و همّت خویش می خواهد راهی را طی نماید زودتر می رسد. سالکی که((می رود)) با سالکی که((می برندش))
و یا بُرده و ربوده می شود کاملاً متفاوت است. این دو بدون شک شأن و منزلت و سلوکشان جدای از هم است و لذا درک و فهمشان نسبت به #عرفان و #توحید نیز از یکدیگر متفاوت می شود.

آن کس که در #جاذبه_ربوبی است هماره در نظر عارفان بر کسی که به اراده و تدبیر خویش گام می نهد ترجیح دارد. و مشایخ #مکتب_تبریز بیش تر از این نوع #مجذوب به شمار می آیند، این است که #شوریدگی در آنان محسوس است و چنان که خود از این جذبات الهی مست شده‌اند در روابطشان نیز مستی زائی می کنند و چنان که دگرگون شدهٔ خداوندند در دیگران نیز همین دگرگونی را به سهولت ايجاد می کنند.

و این خراب کردن بزرگترین هنر ایشان است. و تا کسی نتواند خراب کند یافتن دفینه هائی که در کُنه وجود نهفته است هرگز یافت نمی شود. در این که آنان سازندهٔ کاملی باشند شاید نتوان به دقّت و به تمامی آن را موافق دانست ولی در مقدّمات کار که می توانند آدمی را #خراب و #شوریده و #مست سازند استادانی بی نظیر اند.

#بایزید نیز خود از این افراد است این است که ایشان را خوب می شناسد و آنان را به مرید خود هم توصیه می کند، چه می داند که #عرفان و #تصوف چیزی جز این واردات که از سرِ #شوریدگی عاید می شود نیست، ما بقی ((قیل)) و ((قالی)) است که نه تنها شاید اسباب نجات نباشد بلکه ای بسا خود مانع سلوک و فهم و کمال آدمی هم باشد.

در صورت صحّت این روایت باید گفت که #عرفان_تبریز چونان عرفان عملیِ سلطان العارفین #بایزید_بسطامی کاملاً عملی بوده و از قیل و قال اهل مدرسه به تمامی جداست.



#علامه_دکتر_کاظم_محمدی
#انتشارت_نجم_کبری
#تصوف #عارف #صوفی #کبرویه
#نویسنده #فلسفه #وحدت_وجود
#پروفسور_دکتر_کاظم_محمدی
#به_زیر_چتر_تصوف #طریقت
#نجم_کبری #مولانا #علامه_محمدی
#مفاخر_ایران #عرفان_اسلامی
#عرفان_ایرانی #فرهنگ #اندیشه
#مولوی_شناسی #شعر_عرفانی
#دکتر_کاظم_محمدی #کتاب_خوب
و گفت: محبت آن است که بسیار خود را اندک شمری و اندک حق بسیار دانی.
#بایزید_بسطامی_سیاح_بحر_تجرید
#دکتر_کاظم_محمدی
@konje_ahle_del
Forwarded from M. ghanbari
🍃۸۸🍃



#علاءالدوله نیز درست به سان #مولانا
به (( فنا )) می اندیشد و این فنا با مقدّمه ی عشق متحقّق می شود که عشق ، چیزی جز از خود خالی شدن نیست و (( نی )) در اندیشه ی مولانا رمزی از این عشق و عاشقِ از خود رسته است و فانی در معشوقِ صاحب جمال و کمال .

#علاءالدوله نیز هم چون مولانا مرگ را راه فنا
می شمرد و فنا را راه وصال و رسیدن .
نه تنها علاء الدّوله بلکه سایر مشایخ کبروی
با عنایت به مرگ و موت اختیاری و تجرییّاتی که
در خلوت از فنا کسب می کنند ، با مولانا هماهنگ اند و
در مجموع با سلطان العارفین #بایزید_بسطامی هم سو شده اند.



#علاءالدوله_سمنانی ( پیرِ عارفان ) 📚
استاد #دکتر_کاظم_محمدی 🖊


@konje_ahle_del
Forwarded from M. ghanbari
۹۸


آیات و روایات چنان که گفتیم به‌ خوبی ماهیّت #سکینه را برای ما معلوم می‌کند ولی در این رساله بنای تحقیق همه جانبه را در این خصوص نداریم بلکه فقط می‌خواستیم اشاره‌ای به آراء شیخ اشراق در این‌ باره داشته‌ باشیم. امّا به هر جهت سکینه چنان که در آیات آمده از نوع رحمت و موهبت است که به طور نزولی بر سالکِ شایسته و بایسته نازل می‌شود.
دیگر این‌که محل نزول سکینه طبق آیات قرآنی #قلب است و بدیهی است که باید این قلب صاف و خالص و یکدست شده باشد تا قابلیّت دریافت سکینه را پیدا نماید. و سه دیگر این که سکینه از برای #مؤمنین خواهد بود و لذا پیوستگیِ ذاتی بین #سکینه و #ایمان وجود دارد.
این سکینه که اسباب آرامش خاطر اهل ایمان را فراهم می‌آورد چنان که #سهروردی اشارت داده‌ است سبب بروز کراماتی هم برای سالکان خواهد بود. تا جائی که گوش سالک، مستعد و قابل دریافت پیام‌ها و اخبار غیبی می‌گردد و #سالک و یا #عارف بدان واسطه می‌تواند بر ضمایر دیگران اشراف یافته و از درون آنان آگاه و مطلع باشد.
بر این اساس حال عارفانی چون #بایزید_بسطامی و #ابوسعید_ابوالخیر ( متوفی به سال ۴۴۰ ه_ق ) که از این بابت گزارشات زیادی داشته‌اند نیز معلوم می‌شود.
زیرا در حکایات ایشان به راز دانی و ضمیر خوانیِ آنان با صراحت تمام اشاره شده و آنان را در این کار بسیار ماهر و مسلّط می‌دانسته‌اند.
نه تنها این دو بزرگ بلکه بیش‌تر اولیاء الهی که فراستی معنوی و گوش و هوشی الهی داشته‌اند به خوبی می‌توانستند از این مرحله بگذرند. و این برای آنان کاری ابتدائی و بسیار ساده بوده است امّا از نکات مهم در زندگی و سلوک ایشان رازپوشی و حفظ اسرار است و در این باره به صفت ستّاریت حضرت حق تکیه داشته‌اند.


#سهروردی_دانای_حکمت_باستان 📚
استاد #کاظم_محمدی 🖊

@konje_ahle_del