هرچه تلاش می کنم
رخت سیاه راازتن #شعر درآورم
وصدای غربت راازگوش #پیریافته
وتنهایی راازقلب #امامزاده_ابراهیم
تا #کندوله رابه رنگ #شادی بنویسم
نمی توانم
#بانیان سرخ می شود
#دشتان زخمی می شود
#کوه_زران ورم می کند
و #من و #شعرهایم درگوری دسته جمعی
درمزارستان #دامنه_پیریافته
دفن می شویم
هرچه این کوهستانهارا
به رنگ #احساس نقش می زنم
هرچه درحوالئ #چشمه_درویشعلئ می گردم
هرچه میان #تاکستانها قدمی کشم
دستم نمی رسدبه #نازپرئ
کاش #کندوله راهرگز ندیده بودم....
🌷🌺🌷
منم آن شیخ سیه روز که درآخرعمر
لائ موهائ تو گم کرد خداوندش را
#باور_کن_مرا👌👍
دعوتید به یه حال #خوب🧚♂♥️
متنــــــــــهای که بهتون آرامش میده🧚♀
دااااغ ترین عاشقـ❣ـانہ های بی تڪرار
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
رخت سیاه راازتن #شعر درآورم
وصدای غربت راازگوش #پیریافته
وتنهایی راازقلب #امامزاده_ابراهیم
تا #کندوله رابه رنگ #شادی بنویسم
نمی توانم
#بانیان سرخ می شود
#دشتان زخمی می شود
#کوه_زران ورم می کند
و #من و #شعرهایم درگوری دسته جمعی
درمزارستان #دامنه_پیریافته
دفن می شویم
هرچه این کوهستانهارا
به رنگ #احساس نقش می زنم
هرچه درحوالئ #چشمه_درویشعلئ می گردم
هرچه میان #تاکستانها قدمی کشم
دستم نمی رسدبه #نازپرئ
کاش #کندوله راهرگز ندیده بودم....
🌷🌺🌷
منم آن شیخ سیه روز که درآخرعمر
لائ موهائ تو گم کرد خداوندش را
#باور_کن_مرا👌👍
دعوتید به یه حال #خوب🧚♂♥️
متنــــــــــهای که بهتون آرامش میده🧚♀
دااااغ ترین عاشقـ❣ـانہ های بی تڪرار
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
🌸🌼🌸
🌼💘
🌸
💚《کنوله》💚
🌸کنوله هوات،بی مثل ومانند
🌸دایم یارت بو،،لطف خداوند
🌺پریانت عزیز نور دیده ئ مِن
🌺شریف ئابادت برگزیده ئ مِن
🌷ئاو هانه گانت، ئاو زه مزه مه ن
🌷باخت جلوه ده ر روح آده مه ن
🌼دل حیران باخان،رنگاوه ره نگت
🌼کوچه ئ پیچ پیچ وتاریکو تنگت
🌺قلا ئ مروان و،عهد باستانت
🌺یانه ئ نوساز و،،نیمه ویرانت
🌸ژن وپیاوت،،،،،،،چه نئ کناچان
🌸دایمه ن ذکر،،،،،،،خداوندماچان
🌼سردارت لایق،جور الماسخانه ن
🌼شاعر رزم و،،،... ،،،بزم خوبانه ن
🌺کنوله نازار،،،وه یک ئیشاره ت
🌺عقل کرملا....،،،،بردنت غاره ت
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)❤️
🍃🌸🍃
#شعر_صدای_اندوه_شاعر_است
#بانوئ_من
در #کندوله
#تنها #مانده بودم
با #کفشهایی که دیگرتوان #سفرنداشت!
#صدایم به گوش #پیریافته نمئ رسید....
پیش ازاین بارهابه #خوابم آمده بودئ!
#تصویر_مبهم تورابارهادر #انتهائ_آیینه
دیده بودم
بارهادرکوچه #باغهای_بانیان
به توبرخوردکرده بودم
بارهاتورادرانعکاس
#آب_چشمه_درویشعلی
گریسته بودم
در #آواز_پرندگان نامت را
#شنیده بودم
وسالهای سال در دامنه #کوه_زران
چون #عارفان_معتکف
#پیکر_خوشتراش_اندام
تورا #عبادت کرده بودم
#بانوی_من
تو #نشانی_من بودئ
ومن #نشانئ_تو
اما من #سراغت رانمئ دانستم......
ومن #نشانی_ام راگمکرده بودم.........
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
🌼💘
🌸
💚《کنوله》💚
🌸کنوله هوات،بی مثل ومانند
🌸دایم یارت بو،،لطف خداوند
🌺پریانت عزیز نور دیده ئ مِن
🌺شریف ئابادت برگزیده ئ مِن
🌷ئاو هانه گانت، ئاو زه مزه مه ن
🌷باخت جلوه ده ر روح آده مه ن
🌼دل حیران باخان،رنگاوه ره نگت
🌼کوچه ئ پیچ پیچ وتاریکو تنگت
🌺قلا ئ مروان و،عهد باستانت
🌺یانه ئ نوساز و،،نیمه ویرانت
🌸ژن وپیاوت،،،،،،،چه نئ کناچان
🌸دایمه ن ذکر،،،،،،،خداوندماچان
🌼سردارت لایق،جور الماسخانه ن
🌼شاعر رزم و،،،... ،،،بزم خوبانه ن
🌺کنوله نازار،،،وه یک ئیشاره ت
🌺عقل کرملا....،،،،بردنت غاره ت
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)❤️
🍃🌸🍃
#شعر_صدای_اندوه_شاعر_است
#بانوئ_من
در #کندوله
#تنها #مانده بودم
با #کفشهایی که دیگرتوان #سفرنداشت!
#صدایم به گوش #پیریافته نمئ رسید....
پیش ازاین بارهابه #خوابم آمده بودئ!
#تصویر_مبهم تورابارهادر #انتهائ_آیینه
دیده بودم
بارهادرکوچه #باغهای_بانیان
به توبرخوردکرده بودم
بارهاتورادرانعکاس
#آب_چشمه_درویشعلی
گریسته بودم
در #آواز_پرندگان نامت را
#شنیده بودم
وسالهای سال در دامنه #کوه_زران
چون #عارفان_معتکف
#پیکر_خوشتراش_اندام
تورا #عبادت کرده بودم
#بانوی_من
تو #نشانی_من بودئ
ومن #نشانئ_تو
اما من #سراغت رانمئ دانستم......
ومن #نشانی_ام راگمکرده بودم.........
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#نازپرئ
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
(اینهاشعرنیست که میگویم پاره های قلبم است که برصفحات سفیدکاغذمی پاشم،وآن راتقدیم به سرزمینی میکنم که آفتاب مهرش درآسمان دلم هرگزغروب نمی کندیعنی عشق اول وآخرم کندوله)
(ک،الف،یاس)
،،کندوله+من،،
کندوله یعنی امیددل امیدواران،،
کندوله یعنی خورشیدتمام روزگاران
کندوله یعنی شوروعشق زندگی،
کندوله یعنی طاعت وصبروبندگی
کندوله یعنی تقسیم عشق ومحبت
منهای کینه هاوغصه هاوهرکدورت
کندوله یعنی دل من،ضرب درصداقت
مساوی با حاصل جمع رفاقت،،
کندوله یعنی صدهاسلام وآشنایی
من و پیریافته و آن شورخدایی
کندوله یعنی زادگاه ومهدشهیدان،
شهیدان غرقه درخون وآن عزیزان
کندوله یعنی آن مرقدنیم ساخته
من وپیریافته واین مردم دلباخته
کندوله یعنی میوه های باغ پریان
من وشریف آبادو زران درخشان،
کندوله یعنی بانیان ودشت دشتان
آن دره های سبزوشاجوی خروشان
کندوله یعنی آب چشمه درویشعلی،،
من ومیرزاالماسخان وسلطان پیرولی
کندوله یعنی خاطرات نیک تاتام،،
رویگریهاو روسفیدیهای روح بابام،،
کندوله یعنی من واین ناله های آتشینم
خاطرات تلخ و تلخ و گاهی شیرینم
کندوله یعنی من و داغهای بی بدیل ،
یادگار دوست خوبم مرحوم کاخلیل
کندوله یعنی من واین دل ویرانهءمن
روح سرگردان واین دل دیوانهءمن،،
کندوله یعنی لحظه های سخت انتظار
آن همه بدبختی وآن غصه های بیشمار
کندوله یعنی عشق من وباغ نیرومر
داغهای بیشمارمن،من خاک بر سر،،
کندوله یعنی خاطرات عشق دلبر،،
سرنوشت تلخ ونافرجام دوکبوتر،،،
کندوله یعنی اشکهای من وروزجدایی
آن همه تحقیروتوهین وبی وفایی،،،،
کندوله یعنی همین مردم،مردم بینام
قهرمانان قصه های واقعی مثل تاتام
کندوله یعنی اوج دلبستگیهای کرملا
تا بینهایت،،،بینهایت،،،تاکهکشانها،،،،
🔶کرم اله امیری
بعدازرفتن تو
نقشه #شریف_آباد عوض شد
نقشهى کندوله و #کوه_ها، #باغها، #رودهایش
و هرچه مئ گردم
گلسرخئ در #دشت_دشتان نمانده است
پيدا نمىکنم راه #خانه را
قطره آبی هم نیست در #قنات_چشمه_حافظ
بعدرفتنت
انگارهزارسال است
که #پیریافته دورخودش مئ چرخد
و سنگینی کوه #زران روی سرمن
احساس مىكنم
#بانیان خشکیده شاخه هایش
سایه سارئ نیست دیگر،
بلبلان خاموش
جزصدای بادنیست
تونیستئ و
رخت بربسته زین چمن #آبادئ
ویرانم چون #کندوله
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
(ک،الف،یاس)
،،کندوله+من،،
کندوله یعنی امیددل امیدواران،،
کندوله یعنی خورشیدتمام روزگاران
کندوله یعنی شوروعشق زندگی،
کندوله یعنی طاعت وصبروبندگی
کندوله یعنی تقسیم عشق ومحبت
منهای کینه هاوغصه هاوهرکدورت
کندوله یعنی دل من،ضرب درصداقت
مساوی با حاصل جمع رفاقت،،
کندوله یعنی صدهاسلام وآشنایی
من و پیریافته و آن شورخدایی
کندوله یعنی زادگاه ومهدشهیدان،
شهیدان غرقه درخون وآن عزیزان
کندوله یعنی آن مرقدنیم ساخته
من وپیریافته واین مردم دلباخته
کندوله یعنی میوه های باغ پریان
من وشریف آبادو زران درخشان،
کندوله یعنی بانیان ودشت دشتان
آن دره های سبزوشاجوی خروشان
کندوله یعنی آب چشمه درویشعلی،،
من ومیرزاالماسخان وسلطان پیرولی
کندوله یعنی خاطرات نیک تاتام،،
رویگریهاو روسفیدیهای روح بابام،،
کندوله یعنی من واین ناله های آتشینم
خاطرات تلخ و تلخ و گاهی شیرینم
کندوله یعنی من و داغهای بی بدیل ،
یادگار دوست خوبم مرحوم کاخلیل
کندوله یعنی من واین دل ویرانهءمن
روح سرگردان واین دل دیوانهءمن،،
کندوله یعنی لحظه های سخت انتظار
آن همه بدبختی وآن غصه های بیشمار
کندوله یعنی عشق من وباغ نیرومر
داغهای بیشمارمن،من خاک بر سر،،
کندوله یعنی خاطرات عشق دلبر،،
سرنوشت تلخ ونافرجام دوکبوتر،،،
کندوله یعنی اشکهای من وروزجدایی
آن همه تحقیروتوهین وبی وفایی،،،،
کندوله یعنی همین مردم،مردم بینام
قهرمانان قصه های واقعی مثل تاتام
کندوله یعنی اوج دلبستگیهای کرملا
تا بینهایت،،،بینهایت،،،تاکهکشانها،،،،
🔶کرم اله امیری
بعدازرفتن تو
نقشه #شریف_آباد عوض شد
نقشهى کندوله و #کوه_ها، #باغها، #رودهایش
و هرچه مئ گردم
گلسرخئ در #دشت_دشتان نمانده است
پيدا نمىکنم راه #خانه را
قطره آبی هم نیست در #قنات_چشمه_حافظ
بعدرفتنت
انگارهزارسال است
که #پیریافته دورخودش مئ چرخد
و سنگینی کوه #زران روی سرمن
احساس مىكنم
#بانیان خشکیده شاخه هایش
سایه سارئ نیست دیگر،
بلبلان خاموش
جزصدای بادنیست
تونیستئ و
رخت بربسته زین چمن #آبادئ
ویرانم چون #کندوله
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
#محبوبم
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پرستوها است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #توست
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #پیرافته
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
رودخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
متبرک بانام تو
ک الف یاس
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پرستوها است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #توست
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #پیرافته
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
رودخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
متبرک بانام تو
ک الف یاس
🍃🌸🍃
🌼🍃
🍃
❤️کنوله❤️
🥀🌻《ئه ئ سرزمینم》🌻🥀
🌷کنوله ئ نازار.ئه ئ سرزه مینم
💚مایه ئ نیشات و...پاکئ ئایینم
🌷پیرافته ت عزیز.نوردودیده م
💚مایهءسربرزئ قامت خمیده م
🌷ژه ن وپیاوت...گران سنگه نئ
💚کوروکناچیت شوخ وشنگه نئ
🌷باخت پربه ر.وخاکت زرباره ن
💚نظر کرده ئ..... پروه ردگاره ن
🌷وینه ئ پریانت.وه جیهان نیه ن
💚ساراوکش وکوش..گل ئارا بیه ن
🌷بانیان سرسوز.وش رنگ و بوه ن
💚دشتان حسرتمند..دیدارئ توه ن
🌷لولا پیچ ورده ن.چون زلف یاران
💚پیچیان وه داران........دره چناران
🌷هانافر ئاوش.......شفا و مرحمه ن
💚زولالترجه ئاو.چشمه ئ زمزمه ن
🌷دل شتابشه ن چون هرده جاران
💚پئ عزم گردش...سیران کوه زران
🌷بوئ عطروعبیر..........گولان به ریز
💚معطرکرده ن........باخان سرکاریز
🌷بائ شمال وه جخت.وه بانیانه و
💚شوروسته ن وه سرپیر وجوانه و
🌷کنوله وپریان...روتبه ش برتره ن
💚وه جمع خاسان.ساحیب هنره ن
🌷شعرکرملا.......ئه رچئ گوهره ن
💚کنوله وش و......پریان وشتره ن
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)
به تو نگاه کردم...
به جزئیات کوهستانهایت...
به قدکشیدن تاکهادرباغ #بانیان
به صدای مرموز بادهای پیچیده
در #کوه_زران...
به نفس های #پیریافته...
که #کندوله را مه آلود کرده بود...
به قطرههای باران ...
که برسطح لغزان
#برگها میلغزیدند...
و در #رود_شاجو گم میشدند...
آرزو کردم...
کاش #گلئ در #دشت_دشتان
زاده شده بودم...
اما نه...
من " #مسحور_زیباییهای_تو " زاده شدم...
نوزده...
هجده...
هفده...
نه دیگر نمیتوانستم...
دلم را جمع کردم...
نزدیک شدم...
و در گوش #امامزاده_ابراهیم فریاد زدم ...
میتوانم #دلباخته باشم؟
مئ توانم #عاشق باشم؟
و ناگهان #نازپرئ به مهرنگاهم کرد...
همین برایم کافی بود...
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
احساسئ ترین متن هائ کوتاه وبلند به فارسی وکردی وهورامئ ودلنوشته هائ زیباوبکر
#اینها.....
#شعر_نیست_که_مئ_گویم...
#پاره_هائ_قلبم_است_که_بروی
#صفحات_سفید_کاغذ_مئ_پاشم....
#به_عشق_تو....
#به_عشق_کندوله....
#و_به_عشق_نازپرئ........
#شعرئ_سرودم........
#کاغذم_آتش_گرفت.......
#ک_الف_یاس
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
🌼🍃
🍃
❤️کنوله❤️
🥀🌻《ئه ئ سرزمینم》🌻🥀
🌷کنوله ئ نازار.ئه ئ سرزه مینم
💚مایه ئ نیشات و...پاکئ ئایینم
🌷پیرافته ت عزیز.نوردودیده م
💚مایهءسربرزئ قامت خمیده م
🌷ژه ن وپیاوت...گران سنگه نئ
💚کوروکناچیت شوخ وشنگه نئ
🌷باخت پربه ر.وخاکت زرباره ن
💚نظر کرده ئ..... پروه ردگاره ن
🌷وینه ئ پریانت.وه جیهان نیه ن
💚ساراوکش وکوش..گل ئارا بیه ن
🌷بانیان سرسوز.وش رنگ و بوه ن
💚دشتان حسرتمند..دیدارئ توه ن
🌷لولا پیچ ورده ن.چون زلف یاران
💚پیچیان وه داران........دره چناران
🌷هانافر ئاوش.......شفا و مرحمه ن
💚زولالترجه ئاو.چشمه ئ زمزمه ن
🌷دل شتابشه ن چون هرده جاران
💚پئ عزم گردش...سیران کوه زران
🌷بوئ عطروعبیر..........گولان به ریز
💚معطرکرده ن........باخان سرکاریز
🌷بائ شمال وه جخت.وه بانیانه و
💚شوروسته ن وه سرپیر وجوانه و
🌷کنوله وپریان...روتبه ش برتره ن
💚وه جمع خاسان.ساحیب هنره ن
🌷شعرکرملا.......ئه رچئ گوهره ن
💚کنوله وش و......پریان وشتره ن
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)
به تو نگاه کردم...
به جزئیات کوهستانهایت...
به قدکشیدن تاکهادرباغ #بانیان
به صدای مرموز بادهای پیچیده
در #کوه_زران...
به نفس های #پیریافته...
که #کندوله را مه آلود کرده بود...
به قطرههای باران ...
که برسطح لغزان
#برگها میلغزیدند...
و در #رود_شاجو گم میشدند...
آرزو کردم...
کاش #گلئ در #دشت_دشتان
زاده شده بودم...
اما نه...
من " #مسحور_زیباییهای_تو " زاده شدم...
نوزده...
هجده...
هفده...
نه دیگر نمیتوانستم...
دلم را جمع کردم...
نزدیک شدم...
و در گوش #امامزاده_ابراهیم فریاد زدم ...
میتوانم #دلباخته باشم؟
مئ توانم #عاشق باشم؟
و ناگهان #نازپرئ به مهرنگاهم کرد...
همین برایم کافی بود...
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
احساسئ ترین متن هائ کوتاه وبلند به فارسی وکردی وهورامئ ودلنوشته هائ زیباوبکر
#اینها.....
#شعر_نیست_که_مئ_گویم...
#پاره_هائ_قلبم_است_که_بروی
#صفحات_سفید_کاغذ_مئ_پاشم....
#به_عشق_تو....
#به_عشق_کندوله....
#و_به_عشق_نازپرئ........
#شعرئ_سرودم........
#کاغذم_آتش_گرفت.......
#ک_الف_یاس
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
#نازپرئ
نگاه کن
چگونه #زیباییِ تو
آرامشِ #کندوله را #تهدید میکند!
ما
اُمّتانِ #گیسوی تو بودیم #اولوالعزم
آنگاه که #معجزهای طلب کردیم،
#برقع از روی برگرفتی
و روی از جانبِ #این_قوم
چون به #عذابمان اراده کردی،
#شش_روزِ دیگر را
به کارِِ #خلقتِ تو بود #خداوند
آنگاه که در #لحظهای_کائنات را پدید آورد
#کوزه_بر_دوش
در #چشمه_درویشعلئ
پا برسرِ #کوه_زران نهادی و دَحوالارض #فی_کندوله اتفاق افتاد
زآن پس
گاهی #شراب شدی در #بزم_میزاالماسخان
گاه #شمشیری_آغشته_به_خون
دردستان #پیرولئ_سلطان
و گاه
حِرزی که #بادیه_نشینان بر #گردن آویختند
تورا #طبیبِ_جهانگردی
از #معابدِ دور به سرزمینِ من آورد
پس طعمِ #انگور و #ریواس را شناختند
در دامنههای #دره_ئ_بانیان
امیرزادگانی در #پریان و #شریف_آباد
آنگاه که #کندوله را ترک گفتی،
بر قلههای #زران و دامنه های #پیریافته
#هزار_میخانه بنا شد،
و ثُلثِ مردان #کندوله
به #میخانهها شدند و بازنگشتند
بیتو #قمار ازسکه افتاد
تنها #گاهی_شبها
مردانی سرِ #بازگشتِ تو #شرط_بندی کردند
و #سحرگاه
آنچه #میباختند
#جانشان بوده
نگاه کن!
چگونه #زیباییِ تو آرامش #کندوله را
#تهدید میکند!
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
نگاه کن
چگونه #زیباییِ تو
آرامشِ #کندوله را #تهدید میکند!
ما
اُمّتانِ #گیسوی تو بودیم #اولوالعزم
آنگاه که #معجزهای طلب کردیم،
#برقع از روی برگرفتی
و روی از جانبِ #این_قوم
چون به #عذابمان اراده کردی،
#شش_روزِ دیگر را
به کارِِ #خلقتِ تو بود #خداوند
آنگاه که در #لحظهای_کائنات را پدید آورد
#کوزه_بر_دوش
در #چشمه_درویشعلئ
پا برسرِ #کوه_زران نهادی و دَحوالارض #فی_کندوله اتفاق افتاد
زآن پس
گاهی #شراب شدی در #بزم_میزاالماسخان
گاه #شمشیری_آغشته_به_خون
دردستان #پیرولئ_سلطان
و گاه
حِرزی که #بادیه_نشینان بر #گردن آویختند
تورا #طبیبِ_جهانگردی
از #معابدِ دور به سرزمینِ من آورد
پس طعمِ #انگور و #ریواس را شناختند
در دامنههای #دره_ئ_بانیان
امیرزادگانی در #پریان و #شریف_آباد
آنگاه که #کندوله را ترک گفتی،
بر قلههای #زران و دامنه های #پیریافته
#هزار_میخانه بنا شد،
و ثُلثِ مردان #کندوله
به #میخانهها شدند و بازنگشتند
بیتو #قمار ازسکه افتاد
تنها #گاهی_شبها
مردانی سرِ #بازگشتِ تو #شرط_بندی کردند
و #سحرگاه
آنچه #میباختند
#جانشان بوده
نگاه کن!
چگونه #زیباییِ تو آرامش #کندوله را
#تهدید میکند!
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
این کانال معجونی ست از فلسفه گرم، شعر با همه خواص ارگانیکش و کمی هم خودم با همه حشو و زوایدم. ایستگاه بیخیالی محضی ست در رنج های مان. راه تازه گفتگوست بی آنکه ببینیم و بگوییم و بشنویم...عشق از راه دور.
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#محبوبم
جمعه ها
دست خیالت را میگیرم
در هوای دل انگیز اول صبح
پا به پای طلوع عاشقانه ی آفتاب
می زنم به #کوهستانهای_سرسبز_کندوله
میزنم به جاده های پر پیچ و خم #پیریافته
می پیچم به کوچه باغهای دل انگیز #بانیان
میدوم به سوئ تاکستانهائ زیبائ #پریان
بردامنه های تند #کوه_زران چرخ می زنم
دست هایم را محکم میگیری تا صعود تا #قله_کوه_زران
که برسیم به بلندترین نقطه ی این #آبادئ
به آبی ترین #هوا
به پاک ترین #نفس ...
می روم با تو به جاده های رویایی #دشتان
به برگریزان خزان و نم نم باران ...
تا عمود خورشید
تا غم انگیز غروب
من تمام #جمعه_هایم را با تو قدم میزنم
#جمعه را گذاشته اند برای #تفریح
برای فکر کردن به #تو ...
🌷🌺🌷
دلتنگم وباهیچکسم میل سخن نیست😔
#باور_کن_مرا👌👍
دعوتید به یه حال #خوب🧚♂♥️
متنــــــــــهای که بهتون آرامش میده🧚♀
دااااغ ترین عاشقـ❣ـانہ های بی تڪرار
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس✋
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
جمعه ها
دست خیالت را میگیرم
در هوای دل انگیز اول صبح
پا به پای طلوع عاشقانه ی آفتاب
می زنم به #کوهستانهای_سرسبز_کندوله
میزنم به جاده های پر پیچ و خم #پیریافته
می پیچم به کوچه باغهای دل انگیز #بانیان
میدوم به سوئ تاکستانهائ زیبائ #پریان
بردامنه های تند #کوه_زران چرخ می زنم
دست هایم را محکم میگیری تا صعود تا #قله_کوه_زران
که برسیم به بلندترین نقطه ی این #آبادئ
به آبی ترین #هوا
به پاک ترین #نفس ...
می روم با تو به جاده های رویایی #دشتان
به برگریزان خزان و نم نم باران ...
تا عمود خورشید
تا غم انگیز غروب
من تمام #جمعه_هایم را با تو قدم میزنم
#جمعه را گذاشته اند برای #تفریح
برای فکر کردن به #تو ...
🌷🌺🌷
دلتنگم وباهیچکسم میل سخن نیست😔
#باور_کن_مرا👌👍
دعوتید به یه حال #خوب🧚♂♥️
متنــــــــــهای که بهتون آرامش میده🧚♀
دااااغ ترین عاشقـ❣ـانہ های بی تڪرار
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس✋
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#شعر_صدای_دلتنگئ_شاعر_است
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه راترک کردموبر #جاده_های_متروک گام نهادم #آواره_ئ
#بندرگاههائ_ناشناخته ودورشدم #تصویرترادرنگاه #دختران_بندری
در #امواج_خروشان وانعکاس #نور_درخشان #فانوسهائ_دریایئ جستجوکردم
#رد_چهره_ئ تورادرتابلوهای نقاشی #ونگوگ وپیکره های #داوینچئ مشاهده کردم #پژواک صدای تورا در #سوناتهای شورانگیز #موتزارت شنیدم در #معابد_باستانئ #روم و #یونان #زانوزدم و #عریانئ_اندام_خوشتراش تورا پائ #الهه_های-اساطیری به #عبادت نشستم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه راترک کردموبر #جاده_های_متروک گام نهادم #آواره_ئ
#بندرگاههائ_ناشناخته ودورشدم #تصویرترادرنگاه #دختران_بندری
در #امواج_خروشان وانعکاس #نور_درخشان #فانوسهائ_دریایئ جستجوکردم
#رد_چهره_ئ تورادرتابلوهای نقاشی #ونگوگ وپیکره های #داوینچئ مشاهده کردم #پژواک صدای تورا در #سوناتهای شورانگیز #موتزارت شنیدم در #معابد_باستانئ #روم و #یونان #زانوزدم و #عریانئ_اندام_خوشتراش تورا پائ #الهه_های-اساطیری به #عبادت نشستم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
داستان كوتاه
کنار یکی از قبرها ایستاده بودم. جمعیت زیادی حاضر بود. پیر و جوان، غریب و آشنا. بعضی ها رو دو یا سه بار بیشتر در زندگی ندیده بودیم اما حس دوستی صمیمانه ای که بین ما برقرار بود، امروز اونها رو هم به اینجا کشونده بود. آسمون آفتابی بود و نسیم ملایمی می وزید. با خودم فکر کردم، چه روز خوبیه برای خاکسپاری.
با دوستان احوالپرسی می کردم و لبخند می زدم. نامزدم کت و دامن تیره ای پوشیده وروسری سیاهی هم سرش بود. چشمهاش پر از اشک بود و گاهی نمی تونست جلوی خودش رو بگیره. بعضی از دوستانش رو که در آغوش می گرفت، اشکهاش جاری می شد. جمعیت زیاد بود و نمی شد نزدیکش برم و آرومش کنم. یک بار که فرصتی پیدا کردم، کنارش رفتم، دستش رو توی دستم گرفتم، نگاهش کردم و گفتم امروز هم می گذره، از قدیم گفتن خاک سرده، نگران هیچ چیز نباش، من کنارت هستم. لبخندی روی صورتش نشست، نفس عمیقی کشید و رفت تا خوشامد بگه به دوستانی که از راه رسیده بودن تا در مراسم تدفین نامزدناکامش شریک غم او باشن.
ویک #شعر_سپید
بعدازرفتن تو
نقشه #کندوله عوض شد
نقشهى #کوه_ها، #باغها، #رودهایش نیز
و هرچه مئ گردم
گلسرخئ در #دشت_دشتان نمانده است
پيدا نمىکنم راه #خانه را
قطره آبی هم نیست در #چشمه_درویشعلئ
بعدرفتنت
انگارهزارسال است
که #پیریافته درورخودش مئ چرخد
و سنگینی کوه #زران روی سرمن
احساس مىكنم
#بانیان خشکیده شاخه هایش
سایه سارئ نیست دیگر،
بلبلان خاموش
جزصدای بادنیست
تونیستئ و
رخت بربسته زین چمن #آبادئ
ویرانم چون #کندوله
زخمئ از #عمق_استخوانهایم مئ گذرد
كندوله ای كه نيست
كندوله ای كه هست را
از پا درمىآورد ...
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
کنار یکی از قبرها ایستاده بودم. جمعیت زیادی حاضر بود. پیر و جوان، غریب و آشنا. بعضی ها رو دو یا سه بار بیشتر در زندگی ندیده بودیم اما حس دوستی صمیمانه ای که بین ما برقرار بود، امروز اونها رو هم به اینجا کشونده بود. آسمون آفتابی بود و نسیم ملایمی می وزید. با خودم فکر کردم، چه روز خوبیه برای خاکسپاری.
با دوستان احوالپرسی می کردم و لبخند می زدم. نامزدم کت و دامن تیره ای پوشیده وروسری سیاهی هم سرش بود. چشمهاش پر از اشک بود و گاهی نمی تونست جلوی خودش رو بگیره. بعضی از دوستانش رو که در آغوش می گرفت، اشکهاش جاری می شد. جمعیت زیاد بود و نمی شد نزدیکش برم و آرومش کنم. یک بار که فرصتی پیدا کردم، کنارش رفتم، دستش رو توی دستم گرفتم، نگاهش کردم و گفتم امروز هم می گذره، از قدیم گفتن خاک سرده، نگران هیچ چیز نباش، من کنارت هستم. لبخندی روی صورتش نشست، نفس عمیقی کشید و رفت تا خوشامد بگه به دوستانی که از راه رسیده بودن تا در مراسم تدفین نامزدناکامش شریک غم او باشن.
ویک #شعر_سپید
بعدازرفتن تو
نقشه #کندوله عوض شد
نقشهى #کوه_ها، #باغها، #رودهایش نیز
و هرچه مئ گردم
گلسرخئ در #دشت_دشتان نمانده است
پيدا نمىکنم راه #خانه را
قطره آبی هم نیست در #چشمه_درویشعلئ
بعدرفتنت
انگارهزارسال است
که #پیریافته درورخودش مئ چرخد
و سنگینی کوه #زران روی سرمن
احساس مىكنم
#بانیان خشکیده شاخه هایش
سایه سارئ نیست دیگر،
بلبلان خاموش
جزصدای بادنیست
تونیستئ و
رخت بربسته زین چمن #آبادئ
ویرانم چون #کندوله
زخمئ از #عمق_استخوانهایم مئ گذرد
كندوله ای كه نيست
كندوله ای كه هست را
از پا درمىآورد ...
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
❤️کندوله اوج عاشقی ❤️
🌹نقل وحدیث حکایت سنجان
🌿سینه بَ سینه ،بَ ایمه یاوان
🌹اپسه مزانان ب عهدی باستان
🌿کنوله بین ،،،عشرتگی شاهان
🌹نازک خیالان پاسه شان واتن
🌿میوه کنوله،،،،هدیهء بهشتن
🌹هوای کنوله و باخان پریان
🌿ماچی بهشتن،ب دُوری جهان
🌹زران زرافشان فرش عرشیان
🌿آوازه پریان وه جهان پیچان
🌹پیرافته نازار ، قبله عاشقان
🌿شفادهنده ،،، دل مشتاقان
🌹زٙهره دلیران ، ، ،، دره بانیان
🌿پر گل وسوسن دره درخشان
🌹دره عثمانم ، ، ، ،آرام گیانم
🌿دره گل نیشان ،گل شاهانم
🌹تمام میرومر ،باخانش یکسر
🌿وشی دینور ،،،،،بهشتی خاور
🌹هانه هانفظ،،حوضی کوثرن
🌿آوش گوارا باخش پربره ن
🌹شهدشکر ریز، ،،،باخان ورکاریز
🌿جم نمای جمشیدتمام سرکاریز
🌹هانه جوشانم هانهء هانه چیا
🌿پاتوق یارانم ،، ،هانهء با صفا
🌹هانه دوشالی،،، هانه دلبران
🌿سرهانه گوره،پاتوق عاشقان
🌹نقل ونباتم ، ،،،،،،،،،،بره دیاتم
🌿عطروعنبرش پبشکش سوغاتم
🌹هانه جانگیرم ، شکر پنیرم
🌿مرادوپیرم وه عشقش گیرم
🌹منزلگای شادم،،شریف آبادم
🌿عشق وبنیادم، ریشه اژدادم
🌹تمام کنوله وکوچه پس کوچیش
🌿تمام باخان و داران حلوچیش
🌹وز وانگوریش،،باخانِ دویرش
🌿وَهام وانجیر ساوان سوریش
🌹هدیه الهی ،، تُحفه بهشتن
🌿میوه الهی،،،،،،هدیه بهشتن
🌹باده م ب ساقی عمرت بوباقی
🌿کنوله وپریان،،،،، اوج عاشقی
🌹پیرافته عشقم،میرومر شعرم
🌿کنوله و پریان میخانه ودیرم
🌹وه دشت دشتان رقصان وزارم
🌿ودل پریشان،،،،،چیو زلف یارم
🌹وه شون گلرخان،،چیمه بانیان
🌿افتان وخیزان رقصان وچرخان
🌹هرروژهفته،،،دل ها پیرافته
🌿دل وپیرافته وه یک آمیخته
🌹یاربی دینم ،،وه بان هانافر
🌿چَو وَلیم قرطان کردمه کافر
🌹آرامم بری ،،،،،،،وه باخ نیرومر
🌿جوره گی مجنون کردم دَروَ دَر
🌹وه ناو کوچه گی هانه دوشالی
🌿یی لحظه چوم،،، کفته جمالی
🌹هوش وه کلم بردآو قدوقامت
🌿رشیاده گیانم ،،،،،،آگر قیامت
🌹ساقی عاشقی بردش سقامم
🌿رُتبه رسواییش کردن مقامم
🌹ار الطفات کَوًیار،ب،نیم نگاش
🌿کنوله وپریان ،،برشنو،بَ پاش
🌹کرملا شیتن ،،،،،شیدای کنوله ن
🌿دیوانه وعاشق رسوای سمایله ن
🌹فقط پیرافته،،شعر وشعارم
🌿فقط پیرافته،،،،عزیز نگارم
🌹تنیا کنوله،،، بود و نبودم
🌿تنیا یاره گم دنیاومقصودم
🌹گیژاوه عشقش کردن نابودم
🌿کافر وه دینو کرده ن یهودم
🌹تمام بانیان ،،سراسردشتان
🌿پیرافته وزران ،باخان پریان
🌹ب شعرکرملا،،،،،بین گلواران
🌿بیَن گل نیشان بیَن زرفشان
🌹ب شعرکرملادشتان مرقصو
🌿زران مَلَرزو پیرافته ماچو:
🌹تبارک الله ،،،،،.،،جل جلالُ
🌿تبارک الله ،،،،،،،کلٍ واجمعُ
✍کرم اله امیری(ک،الف،یاس)
🍃🌺🍃
#کندوله_جان
دست هایم را باز کن
باید که #پرواز کنم
وسعت سبز #کوهستانهایت را
مئ خواهم دلم را
به دست جاذبه #تاکستانهایت بسپارم.
باید که آلودگی هایم
را با زلال #چشمه_سارانت تطهیر کنم.
نمئ دانئ
درونم چه غوغائی ست؛
چه محشری بی مانند،
ناگهانی، وصف نشدنی،برپاست
کسی در من
تو را می خواند؛ اما نه
کسانی در من از تو سخن می گویند،
تمام ذرات وجودم
با برگ برگ #درختانت
باقطره قطره آب #چشمه_سارانت
گفتگودارند.
می خواهم خود را به غفلت بسپارم،
ولی توان از تو بریدن ندارم.
#پیریافته_ات، سجاده راز است
و #امزاده_ابراهیم_ات آیینه نیاز؛
#کوه_زران به تواقتداکرده و
#شریف_آباد قامت عشق بسته،
موج هائ خروشان #شاجوئ
به سجده می روند،
ذره ذره خاک #پریان
درخت به درخت #باغ_عثماندره
سر به رکوع تو دارند
تا من مبادا مبادا که غافل از تو شوم!
تمام کوچه ها
تمام خانه ها،تمام پنجره ها
از یاد تو پر شده اند؛
تامبادامن از شکوه نامت فاصله بگیرم.
خود را در حضور تو می بینم
دست های نیازم را
به سمت #دره_چناران می گیرم، چشمان التماسم رابه سوئ #دره_آسیاب
شاید به دامن بلند #کوه_زرانت برسم
نگاه کن چه ساده
از خویش خالی می شوم و از تو لبریز
آخرمن از تو چه بگویم؛
از تو که سرشار از #میوه_هائ_بهشتئ،
توکه طراوت هوائ پاک #بهارانئ
#کندوله_جان
تو را می خوانم،
پاسخم ده که بی تو هیچم هیچ!!!
✍ #کرم_اله_امیری
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
🌹نقل وحدیث حکایت سنجان
🌿سینه بَ سینه ،بَ ایمه یاوان
🌹اپسه مزانان ب عهدی باستان
🌿کنوله بین ،،،عشرتگی شاهان
🌹نازک خیالان پاسه شان واتن
🌿میوه کنوله،،،،هدیهء بهشتن
🌹هوای کنوله و باخان پریان
🌿ماچی بهشتن،ب دُوری جهان
🌹زران زرافشان فرش عرشیان
🌿آوازه پریان وه جهان پیچان
🌹پیرافته نازار ، قبله عاشقان
🌿شفادهنده ،،، دل مشتاقان
🌹زٙهره دلیران ، ، ،، دره بانیان
🌿پر گل وسوسن دره درخشان
🌹دره عثمانم ، ، ، ،آرام گیانم
🌿دره گل نیشان ،گل شاهانم
🌹تمام میرومر ،باخانش یکسر
🌿وشی دینور ،،،،،بهشتی خاور
🌹هانه هانفظ،،حوضی کوثرن
🌿آوش گوارا باخش پربره ن
🌹شهدشکر ریز، ،،،باخان ورکاریز
🌿جم نمای جمشیدتمام سرکاریز
🌹هانه جوشانم هانهء هانه چیا
🌿پاتوق یارانم ،، ،هانهء با صفا
🌹هانه دوشالی،،، هانه دلبران
🌿سرهانه گوره،پاتوق عاشقان
🌹نقل ونباتم ، ،،،،،،،،،،بره دیاتم
🌿عطروعنبرش پبشکش سوغاتم
🌹هانه جانگیرم ، شکر پنیرم
🌿مرادوپیرم وه عشقش گیرم
🌹منزلگای شادم،،شریف آبادم
🌿عشق وبنیادم، ریشه اژدادم
🌹تمام کنوله وکوچه پس کوچیش
🌿تمام باخان و داران حلوچیش
🌹وز وانگوریش،،باخانِ دویرش
🌿وَهام وانجیر ساوان سوریش
🌹هدیه الهی ،، تُحفه بهشتن
🌿میوه الهی،،،،،،هدیه بهشتن
🌹باده م ب ساقی عمرت بوباقی
🌿کنوله وپریان،،،،، اوج عاشقی
🌹پیرافته عشقم،میرومر شعرم
🌿کنوله و پریان میخانه ودیرم
🌹وه دشت دشتان رقصان وزارم
🌿ودل پریشان،،،،،چیو زلف یارم
🌹وه شون گلرخان،،چیمه بانیان
🌿افتان وخیزان رقصان وچرخان
🌹هرروژهفته،،،دل ها پیرافته
🌿دل وپیرافته وه یک آمیخته
🌹یاربی دینم ،،وه بان هانافر
🌿چَو وَلیم قرطان کردمه کافر
🌹آرامم بری ،،،،،،،وه باخ نیرومر
🌿جوره گی مجنون کردم دَروَ دَر
🌹وه ناو کوچه گی هانه دوشالی
🌿یی لحظه چوم،،، کفته جمالی
🌹هوش وه کلم بردآو قدوقامت
🌿رشیاده گیانم ،،،،،،آگر قیامت
🌹ساقی عاشقی بردش سقامم
🌿رُتبه رسواییش کردن مقامم
🌹ار الطفات کَوًیار،ب،نیم نگاش
🌿کنوله وپریان ،،برشنو،بَ پاش
🌹کرملا شیتن ،،،،،شیدای کنوله ن
🌿دیوانه وعاشق رسوای سمایله ن
🌹فقط پیرافته،،شعر وشعارم
🌿فقط پیرافته،،،،عزیز نگارم
🌹تنیا کنوله،،، بود و نبودم
🌿تنیا یاره گم دنیاومقصودم
🌹گیژاوه عشقش کردن نابودم
🌿کافر وه دینو کرده ن یهودم
🌹تمام بانیان ،،سراسردشتان
🌿پیرافته وزران ،باخان پریان
🌹ب شعرکرملا،،،،،بین گلواران
🌿بیَن گل نیشان بیَن زرفشان
🌹ب شعرکرملادشتان مرقصو
🌿زران مَلَرزو پیرافته ماچو:
🌹تبارک الله ،،،،،.،،جل جلالُ
🌿تبارک الله ،،،،،،،کلٍ واجمعُ
✍کرم اله امیری(ک،الف،یاس)
🍃🌺🍃
#کندوله_جان
دست هایم را باز کن
باید که #پرواز کنم
وسعت سبز #کوهستانهایت را
مئ خواهم دلم را
به دست جاذبه #تاکستانهایت بسپارم.
باید که آلودگی هایم
را با زلال #چشمه_سارانت تطهیر کنم.
نمئ دانئ
درونم چه غوغائی ست؛
چه محشری بی مانند،
ناگهانی، وصف نشدنی،برپاست
کسی در من
تو را می خواند؛ اما نه
کسانی در من از تو سخن می گویند،
تمام ذرات وجودم
با برگ برگ #درختانت
باقطره قطره آب #چشمه_سارانت
گفتگودارند.
می خواهم خود را به غفلت بسپارم،
ولی توان از تو بریدن ندارم.
#پیریافته_ات، سجاده راز است
و #امزاده_ابراهیم_ات آیینه نیاز؛
#کوه_زران به تواقتداکرده و
#شریف_آباد قامت عشق بسته،
موج هائ خروشان #شاجوئ
به سجده می روند،
ذره ذره خاک #پریان
درخت به درخت #باغ_عثماندره
سر به رکوع تو دارند
تا من مبادا مبادا که غافل از تو شوم!
تمام کوچه ها
تمام خانه ها،تمام پنجره ها
از یاد تو پر شده اند؛
تامبادامن از شکوه نامت فاصله بگیرم.
خود را در حضور تو می بینم
دست های نیازم را
به سمت #دره_چناران می گیرم، چشمان التماسم رابه سوئ #دره_آسیاب
شاید به دامن بلند #کوه_زرانت برسم
نگاه کن چه ساده
از خویش خالی می شوم و از تو لبریز
آخرمن از تو چه بگویم؛
از تو که سرشار از #میوه_هائ_بهشتئ،
توکه طراوت هوائ پاک #بهارانئ
#کندوله_جان
تو را می خوانم،
پاسخم ده که بی تو هیچم هیچ!!!
✍ #کرم_اله_امیری
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
#شعر_صدای_دلتنگئ_شاعر_است
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه راترک کردموبر #جاده_های_متروک گام نهادم #آواره_ئ
#بندرگاههائ_ناشناخته ودورشدم #تصویرترادرنگاه #دختران_بندری
در #امواج_خروشان وانعکاس #نور_درخشان #فانوسهائ_دریایئ جستجوکردم
#رد_چهره_ئ تورادرتابلوهای نقاشی #ونگوگ وپیکره های #داوینچئ مشاهده کردم #پژواک صدای تورا در #سوناتهای شورانگیز #موتزارت شنیدم در #معابد_باستانئ #روم و #یونان #زانوزدم و #عریانئ_اندام_خوشتراش تورا پائ #الهه_های-اساطیری به #عبادت نشستم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه راترک کردموبر #جاده_های_متروک گام نهادم #آواره_ئ
#بندرگاههائ_ناشناخته ودورشدم #تصویرترادرنگاه #دختران_بندری
در #امواج_خروشان وانعکاس #نور_درخشان #فانوسهائ_دریایئ جستجوکردم
#رد_چهره_ئ تورادرتابلوهای نقاشی #ونگوگ وپیکره های #داوینچئ مشاهده کردم #پژواک صدای تورا در #سوناتهای شورانگیز #موتزارت شنیدم در #معابد_باستانئ #روم و #یونان #زانوزدم و #عریانئ_اندام_خوشتراش تورا پائ #الهه_های-اساطیری به #عبادت نشستم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#شعر_صدای_دلتنگئ_شاعر_است
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه ام راترک کردم
وبر #جاده_های_متروک و #ناشناخته
گام نهادم و #آواره_ئ #کوه و #بیابانها شدم
#تصویرترا درنگاه #دختران_غریبه
در #ابرهای_درهم آسمان ودرقطرات
#باران_جستجو کردم
و #رد_چهره_ئ تورادر تابلوهای نقاشی #ونگوگ
و #پژواک صدای تورا در #سوناتهای
شورانگیز #موتزارت شنیدم
و #عریانی_اندام_خوشتراش تورا درمجسمه های اساطیرئ #داوینچی
و در #الهه_هائ باستانئ #روم و #یونان
مشاهده کردم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#نازپرئ
#بانوئ_من
مرا #ببخش
ک بی اجازه ی تو #شاعر شدم
ک بی اجازه ی تو #عاشقت شدم
و بی اجازه ی تو
#دلم_برای_تو_تنگ می شود.
#بانوئ_من
تومثل #هیچ_کس نبودئ
#نگاهت، #لبخندت،و #چشمان_دلفریبت!
تو #قشنگترین_بودئ در #نگاه_من.....
سالهای #دور_دور
در #کندوله
درسه شنبه یک عصر #پاییزی
درحوالئ #چشمه_درویشعلی
به تو #سلام کردم
از اهالی #قشنگ_بوسه بودئ
#گل_مینوشتئ
روی #دلهای_خسته
روی #نقش_هر_مشک_آب
من #هنوز_عاشق_ان #مشک_آبم
#عاشق_همان
#سه_شنبه_ی بیقرارم
که مرا #شاعر کرد
دلباخته و #مجنونت شدم
#بانوئ_من
توهنوزاتفاق نیفتاده بودی #عاشقت شدم
تواتفاق افتادی ومن باز #عاشقت شدم
در #لابلائ_بی_نبضی_های_قلبم
در #کمائ_شعر_هایم ودر #بیکسئ_متروکم
ودر #سطر_سطر_لحظه_هائ_تبدارم
سرودمت!
که #حنجره_ام_همرنگ_صدائ_توشد.
آنچنان #بئ_پروا_نوشتم_ات
که گویئ #هیچ_شعرئ_اندازه_تنت نبود
هیچ #وقت....هیچ #جا....درهیچ #زمانئ!!!
#بانوئ_من
در #لابلائ_خاطراتم آنقدرپیش بردمت
آنقدرنوشتمت که #دستهایم
#بوئ_چشمهایت راگرفت.......
و #قلمم_خیس_ازنگاه توشد.......
آنقدر #محکومت کردم به ماندن #در_خیالم
که گویی #هزار_سال است تودر #منئ.چونان
که بئ تو #مرده باشم....ومن هنوز #بی_خبرم
شبئ آنقدرتوشدم..آنقدر #ترا_پوشیدم که
#هموزن_آغوشت شدم.......!!!!
گیر کرده ام #درتو..جرات من شدن ندارم!
شبئ درقاب #شعرهایم آنقدرتوشدم که
گویی تورا #آبستن_ام.......
چونان که #خون_در_رگانم نیست وتو #تکرارمن...و..من #تکرارتوشدم.
#بانوئ_من
من سرودم وسرودم وازتوسرودم
آنقدرازتوسرودم که #پیربافته خسته شد
و #امامزاده_محمد_ابراهیم طردم کرد
درختان #بانیان به من گفتند؛یاترافراموش کنم.ویااز #کندوله بروم
اما من نفرین #پیریافته وتحقیر #کندوله_ایها رابه جان خریدم وماندم
تورافراموش نکردم وسرزمینم راترک نکردم
وعشق توراجزبه #افسون_شعرآرام نکردم
#بانوی_من
عشقت به من آموخت درمرقد #پیریافته
#بئ_اشک_گریه کنم وساعتها
در #کوچه_باغهاو #گندمزاران #پشت_پریان
پرسه بزنم...کنارصخره های کوه #زران
فریادبکشم...بالحجه #گلهای_واژگون آواز
بخوانم...وطنین گامهای #مهربانت رادر
آوازشورانگیز #پرندگان ...ازصدای محزون
نئ لبکهای #چوپانان..وازارتعاش
#پرچین_باغهاحس کنم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پیراهن شعرهایم راعوض کنم
#کندوله راچونان #زنئ بشناسم
#زیبا و #قدبلند و #بئ_وفا
که هرصبح خودرا #آرایش میکند
#طلاهایش رابه خودمئ اویزد
زیباترین #جامه_هایش را به تن مئ کند
وبرسینه اش #عطرمی پاشد
تابه دیدار #معشوقه_اش بشتابد
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#پرواز رایادبگیرم
ومثل #کبوترئ گریخته از
#خواب_درختان_دشتان
تمام وسعت #کندوله_پریان_وشریف_آباد
را #پرواز کنم و آنچنان #پنهانئ_ترین
#رویاهایم را ازحنجره ئ #پیربافته
فریادبکشم تا #سینه_ام فروبریزد
#بانوئ_من
#عشقت پناه بردن به #خانه_های
#بئ_نام ، به خرابه هائ #گمنام و
#برهوت_دره_های دورافتاده رابه من آموخت.......
#عشقت مرابه خلسه ئ شروع #آفرینش_جهان_هستی
وابتدائ #خلقت_آدم
و به آغاز #زمین بردو فهمیدم چقدر
#انسان_تنهاست.....
#بانوئ_من
به #عشق_تو #خانه ام راترک کردم
وبر #جاده_های_متروک و #ناشناخته
گام نهادم و #آواره_ئ #کوه و #بیابانها شدم
#تصویرترا درنگاه #دختران_غریبه
در #ابرهای_درهم آسمان ودرقطرات
#باران_جستجو کردم
و #رد_چهره_ئ تورادر تابلوهای نقاشی #ونگوگ
و #پژواک صدای تورا در #سوناتهای
شورانگیز #موتزارت شنیدم
و #عریانی_اندام_خوشتراش تورا درمجسمه های اساطیرئ #داوینچی
و در #الهه_هائ باستانئ #روم و #یونان
مشاهده کردم....
#بانوی_من
#عشقت به من آموخت
تا #اوج_قله_ها و عمق #دره_ها و زلالی #چشمه_سارهائ جوشیده از #کوه_زران راجستجوکنم
ونرمئ #سینه_های تورادر
#صخره_های سخت و
#پرتگاه_های #خطرناک لمس کنم
#بانوئ_من
#عشقت #جنون رابه من آموخت
شبئ در #رویا دیدم که
بادسته #گلی از #باران
و #حنجره_ائ_زخمی ازدروازه های
افسانه ای #قلعه_ئ_مروان عبورکردم
با #اعجاز دل انگیز #صدایت
#طلسم #پیرزنان_جادوگر راباطل کردم
وتو #دختر_شاه_پریان_را
#ازچنگ #دیوان_بداندیش نجات دادم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
#نشانی_های تورا
درغمسروده های #تبعید_نامه_ئ
#میرزاسبزعلی
ودرمنظومه بلند #خورشیدوخاور
باکلام شورانگیز #میرزالماسخان بجویم
#بانوئ_من
#عشقت به من آموخت
فراسوئ تمام #رنجهاو #سیل_اشکهایم
هرگز #دستهایت رالمس نخواهم کرد
هرگز شانه ام به #شانه ات نمی رسد
#عشقت به من آموخت
#عشق شاد وجود ندارد
#عشقی نیست که در گرو دردی نیست
#عشقی نیست که مایه ی رنجی نیست
#عشقی نیست که نپژمراند
ای #عشق_من ، تو نیز چنینی
#عشقی نیست که سیراب از #سرشک نباشد
#عشق شاد وجود ندارد
اما این عشق از آن #من است
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
🌸🌼🌸
🌼💘
🌸
💚《کنوله》💚
🌸کنوله هه وات،بی مثل ومانه ند
🌸دایم یارت بو،،،،،،لوطف خداوند
🌺پریانت عه زیزنور دیده ئ مِن
🌺شه ریف ئابادت به رگزیده ئ مِن
🌷ئاو هانه گانت،ئاو زه مزه مه ن
🌷باخت جلوه ده ر روح ئاده مه ن
🌼دل حه یران باخان،رنگاوه ره نگت
🌼کوچه ئ پیچ پیچ وتاریکو ته نگت
🌺قه لا ئ مه روان و،عه هد باستانت
🌺یانه ئ نوساز و،،،،،،نیمه ویرانت
🌸ژن وپیاوت،،،،،،،چه نئ کناچان
🌸دایمه ن ذکر،،،،،،،خداوندماچان
🌼سردارت لایق،جور الماسخانه ن
🌼شاعر رزم و،،، ،،،به زم خوبانه ن
🌺کنوله نازار،،،،،،وه یک ئیشاره ت
🌺عه قل کرملا،،،،به ردنت غاره ت
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)❤️
🍃🌸🍃
#شعر_صدای_اندوه_شاعر_است
#بانوئ_من
در #کندوله
#تنها #مانده بودم
با #کفشهایی که دیگرتوان #سفرنداشت!
#صدایم به گوش #پیریافته نمئ رسید....
پیش ازاین بارهابه #خوابم آمده بودئ!
#تصویر_مبهم تورابارهادر #انتهائ_آیینه
دیده بودم
بارهادرکوچه #باغهای_بانیان
به توبرخوردکرده بودم
بارهاتورادرانعکاس
#آب_چشمه_درویشعلی
گریسته بودم
در #آواز_پرندگان نامت را
#شنیده بودم
وسالهای سال در دامنه #کوه_زران
چون #عارفان_معتکف
#پیکر_خوشتراش_اندام
تورا #عبادت کرده بودم
#بانوی_من
تو #نشانی_من بودئ
ومن #نشانئ_تو
اما من #سراغت رانمئ دانستم......
ومن #نشانی_ام راگمکرده بودم.........
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
🌼💘
🌸
💚《کنوله》💚
🌸کنوله هه وات،بی مثل ومانه ند
🌸دایم یارت بو،،،،،،لوطف خداوند
🌺پریانت عه زیزنور دیده ئ مِن
🌺شه ریف ئابادت به رگزیده ئ مِن
🌷ئاو هانه گانت،ئاو زه مزه مه ن
🌷باخت جلوه ده ر روح ئاده مه ن
🌼دل حه یران باخان،رنگاوه ره نگت
🌼کوچه ئ پیچ پیچ وتاریکو ته نگت
🌺قه لا ئ مه روان و،عه هد باستانت
🌺یانه ئ نوساز و،،،،،،نیمه ویرانت
🌸ژن وپیاوت،،،،،،،چه نئ کناچان
🌸دایمه ن ذکر،،،،،،،خداوندماچان
🌼سردارت لایق،جور الماسخانه ن
🌼شاعر رزم و،،، ،،،به زم خوبانه ن
🌺کنوله نازار،،،،،،وه یک ئیشاره ت
🌺عه قل کرملا،،،،به ردنت غاره ت
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)❤️
🍃🌸🍃
#شعر_صدای_اندوه_شاعر_است
#بانوئ_من
در #کندوله
#تنها #مانده بودم
با #کفشهایی که دیگرتوان #سفرنداشت!
#صدایم به گوش #پیریافته نمئ رسید....
پیش ازاین بارهابه #خوابم آمده بودئ!
#تصویر_مبهم تورابارهادر #انتهائ_آیینه
دیده بودم
بارهادرکوچه #باغهای_بانیان
به توبرخوردکرده بودم
بارهاتورادرانعکاس
#آب_چشمه_درویشعلی
گریسته بودم
در #آواز_پرندگان نامت را
#شنیده بودم
وسالهای سال در دامنه #کوه_زران
چون #عارفان_معتکف
#پیکر_خوشتراش_اندام
تورا #عبادت کرده بودم
#بانوی_من
تو #نشانی_من بودئ
ومن #نشانئ_تو
اما من #سراغت رانمئ دانستم......
ومن #نشانی_ام راگمکرده بودم.........
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
🍃🌺🍃
✅محبوبم
دوستت دارم
وحضور تو در #کندوله
مثل حضور #آب و #درختان است
تو چشمه جوشان #سراب_بانیانئ
#تاکستان و #ترانهای که از
عمق کوه #زران
#دل به #دریا زده ائ!!!
#کلمات_ناتوانند از #تفسیر_تو
این روزها #حضور تو
تااطلاع ثانوئ
#کندوله رابه
یکئ ازباغهای #بهشت
تبدیل کرده است
حضورتو
غنچه هائ #سرخ_و_زخمی
#دشت_دشتان
راالتیام مئ بخشد
#پرنده ها را #بلندپروازتر
وسبد #باغهای_بانیان راپربارترمی کند
درحضورتو #غبار_ها زمینگیرمئ شوند
و #شمیم_بهاری پراکنده
#آغوش_ها، بیقرارمی شوند
و #قلب_ها_تپنده_تر
در #حضور توست
که #رویا_ها زاده میشوند
#امیدها، سرزنده میشوند
و #حسرت_ها سرافکنده
در #حضورتو
دروازه های #آسمان_گشوده مئ شود
و #پیریافته پابرشانه های صبور
#کوه_زران می گذاردو
#پرواز راتا #بیشه_هائ_دشت دور
درخویش می طپد.....
در حضورتو
#فاصله_ها می شکنند
#آب و #باغ و #کوه و #صحرا
#معنایئ جاودانه مئ یابند.....
✍کرم اله امیری _ک الف یاس
✅محبوبم
دوستت دارم
وحضور تو در #کندوله
مثل حضور #آب و #درختان است
تو چشمه جوشان #سراب_بانیانئ
#تاکستان و #ترانهای که از
عمق کوه #زران
#دل به #دریا زده ائ!!!
#کلمات_ناتوانند از #تفسیر_تو
این روزها #حضور تو
تااطلاع ثانوئ
#کندوله رابه
یکئ ازباغهای #بهشت
تبدیل کرده است
حضورتو
غنچه هائ #سرخ_و_زخمی
#دشت_دشتان
راالتیام مئ بخشد
#پرنده ها را #بلندپروازتر
وسبد #باغهای_بانیان راپربارترمی کند
درحضورتو #غبار_ها زمینگیرمئ شوند
و #شمیم_بهاری پراکنده
#آغوش_ها، بیقرارمی شوند
و #قلب_ها_تپنده_تر
در #حضور توست
که #رویا_ها زاده میشوند
#امیدها، سرزنده میشوند
و #حسرت_ها سرافکنده
در #حضورتو
دروازه های #آسمان_گشوده مئ شود
و #پیریافته پابرشانه های صبور
#کوه_زران می گذاردو
#پرواز راتا #بیشه_هائ_دشت دور
درخویش می طپد.....
در حضورتو
#فاصله_ها می شکنند
#آب و #باغ و #کوه و #صحرا
#معنایئ جاودانه مئ یابند.....
✍کرم اله امیری _ک الف یاس
نه نقاشم ؛
نه عکاس
اما صبحِ زیبای #کندوله را به تصویر می کشم
با نگارش کلمات ،وبارقص قلمم
آن لحظه که خورشید زرین
از پشت کوه های #زران سر بر می آورد
و آسان ؛ از شرق طلوع می کند ...
آن لحظه که ابری تیرهِ دل و سیاه منظر قصد مزاحمت برای #پیریافته که ناموس آسمانِ ابادیست رامی کند و آن گاه که دست باد به یقه او می رسد و خاکمالش می کند تا درس عبرتی شود برای هم پالکی هایش ...
صبح را #کندوله را #پیریافته را #کوه_زران رابه تصویر می کشم
آن گاه که می تراود شبنم روی برگهای گل یخ وجاری می شود اززلال ابهای #چشمه_درویشعلئ تابه سراب رودخانه #بانیان بریزد......
آن زمان که #زمین و #باغبان واهالی غیور #آبادئ از خواب شیرین سر بر میدارند و زندگی آغاز می شود ..
#کرم_اله_امیری_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
🌻صبحتون شیرین🌻
امروز هر طور شده دل یک نفر رو شاد کنید ؛ به هر روشی که بلد هستید و تأثیر مثبتش رو توی احوال دلتون ببینید 😍
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
نه عکاس
اما صبحِ زیبای #کندوله را به تصویر می کشم
با نگارش کلمات ،وبارقص قلمم
آن لحظه که خورشید زرین
از پشت کوه های #زران سر بر می آورد
و آسان ؛ از شرق طلوع می کند ...
آن لحظه که ابری تیرهِ دل و سیاه منظر قصد مزاحمت برای #پیریافته که ناموس آسمانِ ابادیست رامی کند و آن گاه که دست باد به یقه او می رسد و خاکمالش می کند تا درس عبرتی شود برای هم پالکی هایش ...
صبح را #کندوله را #پیریافته را #کوه_زران رابه تصویر می کشم
آن گاه که می تراود شبنم روی برگهای گل یخ وجاری می شود اززلال ابهای #چشمه_درویشعلئ تابه سراب رودخانه #بانیان بریزد......
آن زمان که #زمین و #باغبان واهالی غیور #آبادئ از خواب شیرین سر بر میدارند و زندگی آغاز می شود ..
#کرم_اله_امیری_ک_الف_یاس
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
🌻صبحتون شیرین🌻
امروز هر طور شده دل یک نفر رو شاد کنید ؛ به هر روشی که بلد هستید و تأثیر مثبتش رو توی احوال دلتون ببینید 😍
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
#محبوبم
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
موهایت #رودخانه_بانیان است
که ادامه ئ آن به #آغوش_باغها مئ ریزد
و غرورت #کوه_زران است
که ادامه ئ آن
به #ستارگان_خوشه_ئ_پروین
فخرمئ فروشد
اندام تو
خلاصه ئ تمام زیبایی هائ #کندوله است....
#لبخندکه مئ زنئ
#ژکوند دلشوره هایش رافراموش میکند
و #نغمه_ای_شیرین
بر #کنج_لبانش جاخوش می کند
#لبخندتو ازعطر #آلاله_هائ_واژگون #دشت_دشتان فرومئ ریزد......
#درختان آب ونسیم وسرسبزئ را
ازلبخندتو #وام می گیرند
#تاکستانهائ_بانیان رابایدازنوکاشت..
بامن #حرف بزن #بانوئ_من
تا #قانون بگذارم و #هنجار بشکنم
از #مرزهائ_کندوله بگذرم و
دشتئ از #سوسن و #بنفشه را
برسینه ام شکوفاکنم
#من تمام لحظه هائ ناب #عشق را
ازبرگ به برگ وازدرخت به درخت
#باغهائ_پریان بومیکشم
#بانوئ_من
حلقه ئ #دستانت راکمئ بیشتربازکن
تمام #کندوله_شریف_آباد_و_پریان
را در #بربگیر......
اجازه بده این بار #دستان_مهربانت
صدائ تپش #قلب_من باشدکه
تمام #دنیارا_در_آغوش مئ کشد
#بانوئ_من
#اشکهایت ادامه ئ دلتنگیهائ
#پیریافته است که #قطره_قطره
برمسیر #گونه_های من فرومی ریزدو
#دانه_دانه دلم را مئ لرزاند....
#اشکهائ تو
هزارترانه غمگین #جدایئ را درخود
پنهان کرده است...
#نازپرئ_بانوئ_من
در #خوابهای من پرسه بزن
به #شعرهای من لبخندبزن
در #عاشقانه_هائ من راه برو...
تورابه جائ تمام #شعرهایئ
که نسرودم #ادامه مئ دهم.......
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#کوچه_باغهائ_شعر( #کندوله)
کانالی برای عاشقان شعروادبیات فلکور
یک فنجان چای☕️
موسیقی ملایم🎶
اینترنت لاک پشتی🐢
ودلنوشته های کوچک من 📚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
آه،
#کودکی
وآن فاصلههای کوتاه.
وقتیکه من بچه بودم،
عشق زنی بود
که بوی #کندوله میداد،
عشق #پدر_بزرگ بودکه
نفسهایش آغشته به بوئ سیگاربود
#عشق اشکهای درشت
#مادر_بزرگ بودکه
از شیارگونه هایش
به رودخانه ئ #بانیان میریخت.
وقتیکه من بچه بودم،
باغهای #دشت_دشتان
بیشتر #سبز بودند،
و #پیریافته شبها
درسکوتی عارفانه آواز میخواند
وچنان مارا #دعامیکرد
که قلبهامان پراز #نور میشد
وقتیکه من بچه بودم،
آبتنی #لذت فرحبخشی
دربرکه های کوچک
#رودخانه_بانیان بود
و #شورکودکانه ازستیغ سرافراز
#کوه_زران شروع میشد
تاتخته سنگهای ضمخت
حاشیه ی باغات #عالی_دره
امتدادمیافت......
وقتیکه من بچه بودم،
میشد ببینی
#امامزاده_ابراهیم با #پیرپیریافته
زین سوی کندوله تاآن سوی پریان
عارفانه قدم میزنندومی خندند..
وقتیکه من بچه بودم،
#کندوله زیباتر بود.
#عثماندره سرسبزتربود
گلهائ واژگون #پریان
سرخ تربودندهمه #جانداران
وهمه #مردم #عاشق_تربودند
وقتیکه من بچه بودم،
ازلب هر #پنجره
هزار لبخندعاشقانه #شکوفامیشد
وقتیکه من بچه بودم،
این همه #مردم نبودند.
وقتیکه من بچه بودم،
غم بود،شادی بود
همه بودند.....
آه ای #کودکی
ای فاصله های #کوتاه زندگی
#کجایید......!!!! #کجا........؟؟؟؟
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#کودکی
وآن فاصلههای کوتاه.
وقتیکه من بچه بودم،
عشق زنی بود
که بوی #کندوله میداد،
عشق #پدر_بزرگ بودکه
نفسهایش آغشته به بوئ سیگاربود
#عشق اشکهای درشت
#مادر_بزرگ بودکه
از شیارگونه هایش
به رودخانه ئ #بانیان میریخت.
وقتیکه من بچه بودم،
باغهای #دشت_دشتان
بیشتر #سبز بودند،
و #پیریافته شبها
درسکوتی عارفانه آواز میخواند
وچنان مارا #دعامیکرد
که قلبهامان پراز #نور میشد
وقتیکه من بچه بودم،
آبتنی #لذت فرحبخشی
دربرکه های کوچک
#رودخانه_بانیان بود
و #شورکودکانه ازستیغ سرافراز
#کوه_زران شروع میشد
تاتخته سنگهای ضمخت
حاشیه ی باغات #عالی_دره
امتدادمیافت......
وقتیکه من بچه بودم،
میشد ببینی
#امامزاده_ابراهیم با #پیرپیریافته
زین سوی کندوله تاآن سوی پریان
عارفانه قدم میزنندومی خندند..
وقتیکه من بچه بودم،
#کندوله زیباتر بود.
#عثماندره سرسبزتربود
گلهائ واژگون #پریان
سرخ تربودندهمه #جانداران
وهمه #مردم #عاشق_تربودند
وقتیکه من بچه بودم،
ازلب هر #پنجره
هزار لبخندعاشقانه #شکوفامیشد
وقتیکه من بچه بودم،
این همه #مردم نبودند.
وقتیکه من بچه بودم،
غم بود،شادی بود
همه بودند.....
آه ای #کودکی
ای فاصله های #کوتاه زندگی
#کجایید......!!!! #کجا........؟؟؟؟
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#کندوله_جان
آغوش تو
دیگر #سرزمین ماست
با #رنگین_کمانئ از #چهار_فصلئ رویایئ
به وقت #بهار
بااین #بغض ایستاده #در_گلو
لب برلب #چشمه_درویشعلئ می نهم
#نازپرئ در #پستوئ_خیالم
بر #چهره_ئ_رنگ_پریده_ام
به #تماشا مئ نشیند
در #خوابهای_من
#تابستان_دلربایی میکند
دل میبندم به #رودخانه_بانیان
مرا میبرد
به #تاکستانهائ دور
پیش #انگورهائ_سرخ_مئ_زده
#رویاباف و #بیقرار......
در فصل #پاییز
#سحرخیزتر از پرستوهائ #کوه_زران
#مئ_آیندو #مئ_روند
#میهمانان_بئ_دعوت_ما
این #خام_خواران میوه های #نیم_خورده
وبرجائ مئ گذارند نقشئ از
#پینه_هائ دست هر #باغبان
درموسم #اسپار
درانعکاس برق #چشمان_میرابها
چه #خیال_منجمدئ
عجب #حال_پریشانئ
نمی دانم #زمستان زودتر
از #سوراخ_کفشهایم واردشد
یا #تقویم #عاشقانه_هایم
من خود میدانم #چگونه
کی و کجا به #کندوله بازگردم.
منی که #سالهاست_مردهام.
شما بروید و #سلام_خورشید را به او برسانید.
بگویید #زمستان_عجیب_سرد است.
وقت است که باز آیی!
من خود #می_دانم_چگونه، کی و کجا،
#آرام گیرم.
شما به #فکر_خورشید باشید.
#شعله_هائ نیمه جان رابه #عشق می سپارم
تا #موهای_نازپرئ
#زمستان را به #آتش_بکشد...... !!!
#ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
آغوش تو
دیگر #سرزمین ماست
با #رنگین_کمانئ از #چهار_فصلئ رویایئ
به وقت #بهار
بااین #بغض ایستاده #در_گلو
لب برلب #چشمه_درویشعلئ می نهم
#نازپرئ در #پستوئ_خیالم
بر #چهره_ئ_رنگ_پریده_ام
به #تماشا مئ نشیند
در #خوابهای_من
#تابستان_دلربایی میکند
دل میبندم به #رودخانه_بانیان
مرا میبرد
به #تاکستانهائ دور
پیش #انگورهائ_سرخ_مئ_زده
#رویاباف و #بیقرار......
در فصل #پاییز
#سحرخیزتر از پرستوهائ #کوه_زران
#مئ_آیندو #مئ_روند
#میهمانان_بئ_دعوت_ما
این #خام_خواران میوه های #نیم_خورده
وبرجائ مئ گذارند نقشئ از
#پینه_هائ دست هر #باغبان
درموسم #اسپار
درانعکاس برق #چشمان_میرابها
چه #خیال_منجمدئ
عجب #حال_پریشانئ
نمی دانم #زمستان زودتر
از #سوراخ_کفشهایم واردشد
یا #تقویم #عاشقانه_هایم
من خود میدانم #چگونه
کی و کجا به #کندوله بازگردم.
منی که #سالهاست_مردهام.
شما بروید و #سلام_خورشید را به او برسانید.
بگویید #زمستان_عجیب_سرد است.
وقت است که باز آیی!
من خود #می_دانم_چگونه، کی و کجا،
#آرام گیرم.
شما به #فکر_خورشید باشید.
#شعله_هائ نیمه جان رابه #عشق می سپارم
تا #موهای_نازپرئ
#زمستان را به #آتش_بکشد...... !!!
#ک_الف_یاس
🍃🌺🍃
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
درکانال ادبئ
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
لینک کانال👇👇👇👇
┏━━━⭐━━━┓
@k_a_yass
┗━━━⭐━━━┛
وقتی که صاعقه میزد
در #دشت_دشتان
و داغ در بغل سنگهای #کوه_زران میشکفت
ما سنگ #انگور و #آلوو #گردو را
بر سينه ميزديم.
وقتی که خواب #پیریافته آشفت
و باغ #بانیان
از وحشت هجوم خزان پژمرد
ما #اهالئ رنگ پریده ی #کندوله
با "مرگ ها و زنده باد هاي"ِ گره كرده
درمشتهايمان
در باغهای زرد توهم
بيدار خواب، پرسه میزدیم.
وقتی ستاره درآسمان #پریان میسوخت
بر بام ها به هياهو برآمديم
تا درسكوت ِ چهرۀ اندوهناك #امامزاده_ابراهیم_ع
دنبال حس گم شده امان باشيم.
اما دريغ
ما مردهايم و ديگر
ديري است #سردار_پیرولی_سلطان
در يك جزيرۀ متروك و دور دست
درقعرگور ، هي بيبهانه اشك مي ريزد
#کندوله را ببين كه غريبانه
در غتلگاه #امیر_کل ذبح شد
دير است
بسيار دير
پنجاه و چند سال
هي نق زديم و سروديم:
" اي مرگ پادشاه تمامي خواب ها
#پیرولی_سلطان
تا كي در انتظار تو در #دشت_دشتان
درباغ #احتضار
دل خوش كنیم به تلخ فريب سراب ها"
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
در #دشت_دشتان
و داغ در بغل سنگهای #کوه_زران میشکفت
ما سنگ #انگور و #آلوو #گردو را
بر سينه ميزديم.
وقتی که خواب #پیریافته آشفت
و باغ #بانیان
از وحشت هجوم خزان پژمرد
ما #اهالئ رنگ پریده ی #کندوله
با "مرگ ها و زنده باد هاي"ِ گره كرده
درمشتهايمان
در باغهای زرد توهم
بيدار خواب، پرسه میزدیم.
وقتی ستاره درآسمان #پریان میسوخت
بر بام ها به هياهو برآمديم
تا درسكوت ِ چهرۀ اندوهناك #امامزاده_ابراهیم_ع
دنبال حس گم شده امان باشيم.
اما دريغ
ما مردهايم و ديگر
ديري است #سردار_پیرولی_سلطان
در يك جزيرۀ متروك و دور دست
درقعرگور ، هي بيبهانه اشك مي ريزد
#کندوله را ببين كه غريبانه
در غتلگاه #امیر_کل ذبح شد
دير است
بسيار دير
پنجاه و چند سال
هي نق زديم و سروديم:
" اي مرگ پادشاه تمامي خواب ها
#پیرولی_سلطان
تا كي در انتظار تو در #دشت_دشتان
درباغ #احتضار
دل خوش كنیم به تلخ فريب سراب ها"
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛