#محبوبم
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پیریافته است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #امامزاده_ابراهیم است
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #چشمه_درویشعلئ
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
روخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
🌷🌺🌷
#باور_کن_مرا👌
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پیریافته است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #امامزاده_ابراهیم است
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #چشمه_درویشعلئ
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
روخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
🌷🌺🌷
#باور_کن_مرا👌
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#دلنوشته👌
#سلام_همولایتئ
صبح شروع می شود.
و #پیریافته سلام مئ کند
#امزاده_ابراهیم می خندد
#پنجره_ها چشم می گشایند.
وتمام #کندوله بوی آسمان مئ گیرد
#سلام،
برشماباغبانانئ که شانه هایتان هنوز بوی نماز صبح و مناجات می دهد!
#سلام_بر
#کوچه_باغهائ های سحرخیزِ #بانیان؛
#سلام _بر
ابرهای نیمه خواب؛ گل های در اشتیاق باران؛
#سلام بر
دست های رها در نسیم خوش #دشتان!
#سلام،
ائ نسیم رها در هوای جاری کوهستانها! #سلام،
ائ دست هایی که طعم زحمت وصداقت می دهید!
برمی خیزم و خواب را گره می زنم به لبخند تازه #صبح. نفسم، #عطر_شوق و صبح می گیرد.
#دهانم پر است از واژه ها و کلماتی سرشار از امید،
در هنگامه تلاش ها و تکاپوها، آغاز هر روز، بوی طراوت می دهد؛ بویی شبیه نان تازه ای که مادربزرگ می پخت و عطر آن، دست به دست از مشام ها و مذاق ها می گذشت.
فقط کافی است که ما خودمان را برای شروعی دیگر، خوب آماده کنیم.
#صبح، بوی مطبوع زندگی می دهد؛ بوی دست های گرم #پدر و بوسه های مهربانانه #مادر.
#صبح، بوی سرود #درخت_ها و زلالی #چشمه_سارها را می دهد.
#سلام_همولایتی!
صبح با کوله باری از لبخند و تلاش آمده است. برخیز تا تلاش ها و تکاپوها، بر شانه هایت تکیه کنند.
برخیز تا رگ های وجودت، پر شود از #عشق_خداوندی.
برخیز و #استکان_صبح را از روی میز صبحانه سر بکش؛ با #دو_حبه_توکل و #شوق_خدمت، آن گاه است که دست هایت شروعی دوباره را #وضو می گیرند و #چشم_هایت، لبخند #خداوندی را بوسه باران می کند.
تو می توانی دستی از #اراده و #تلاش برآوری.
تو #صبح را از زلالی #لبخند_خورشید، سر می کشی و با کوله باری از توکل و امید، آغاز می کنی خدمت به مردم را.
#خورشید، از #پنجره اتاق برایت دست تکان می دهد و #خنده_هایت را #بوسه باران می کند.
#ک_الف_یاس👍
۱۳۹۸/۱۱/۳پنجشنبه🌷
#ک_الف_یاس
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#سلام_همولایتئ
صبح شروع می شود.
و #پیریافته سلام مئ کند
#امزاده_ابراهیم می خندد
#پنجره_ها چشم می گشایند.
وتمام #کندوله بوی آسمان مئ گیرد
#سلام،
برشماباغبانانئ که شانه هایتان هنوز بوی نماز صبح و مناجات می دهد!
#سلام_بر
#کوچه_باغهائ های سحرخیزِ #بانیان؛
#سلام _بر
ابرهای نیمه خواب؛ گل های در اشتیاق باران؛
#سلام بر
دست های رها در نسیم خوش #دشتان!
#سلام،
ائ نسیم رها در هوای جاری کوهستانها! #سلام،
ائ دست هایی که طعم زحمت وصداقت می دهید!
برمی خیزم و خواب را گره می زنم به لبخند تازه #صبح. نفسم، #عطر_شوق و صبح می گیرد.
#دهانم پر است از واژه ها و کلماتی سرشار از امید،
در هنگامه تلاش ها و تکاپوها، آغاز هر روز، بوی طراوت می دهد؛ بویی شبیه نان تازه ای که مادربزرگ می پخت و عطر آن، دست به دست از مشام ها و مذاق ها می گذشت.
فقط کافی است که ما خودمان را برای شروعی دیگر، خوب آماده کنیم.
#صبح، بوی مطبوع زندگی می دهد؛ بوی دست های گرم #پدر و بوسه های مهربانانه #مادر.
#صبح، بوی سرود #درخت_ها و زلالی #چشمه_سارها را می دهد.
#سلام_همولایتی!
صبح با کوله باری از لبخند و تلاش آمده است. برخیز تا تلاش ها و تکاپوها، بر شانه هایت تکیه کنند.
برخیز تا رگ های وجودت، پر شود از #عشق_خداوندی.
برخیز و #استکان_صبح را از روی میز صبحانه سر بکش؛ با #دو_حبه_توکل و #شوق_خدمت، آن گاه است که دست هایت شروعی دوباره را #وضو می گیرند و #چشم_هایت، لبخند #خداوندی را بوسه باران می کند.
تو می توانی دستی از #اراده و #تلاش برآوری.
تو #صبح را از زلالی #لبخند_خورشید، سر می کشی و با کوله باری از توکل و امید، آغاز می کنی خدمت به مردم را.
#خورشید، از #پنجره اتاق برایت دست تکان می دهد و #خنده_هایت را #بوسه باران می کند.
#ک_الف_یاس👍
۱۳۹۸/۱۱/۳پنجشنبه🌷
#ک_الف_یاس
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#سلام_همولایتئ
صبح شروع می شود.
و #پیریافته سلام مئ کند
#امزاده_ابراهیم می خندد
#پنجره_ها چشم می گشایند.
وتمام #کندوله بوی آسمان مئ گیرد
#سلام،
برشماباغبانانئ که شانه هایتان هنوز بوی نماز صبح و مناجات می دهد!
#سلام_بر
#کوچه_باغهائ های سحرخیزِ #بانیان؛
#سلام _بر
ابرهای نیمه خواب؛ گل های در اشتیاق باران؛
#سلام بر
دست های رها در نسیم خوش #دشتان!
#سلام،
ائ نسیم رها در هوای جاری کوهستانها! #سلام،
ائ دست هایی که طعم زحمت وصداقت می دهید!
برمی خیزم و خواب را گره می زنم به لبخند تازه #صبح. نفسم، #عطر_شوق و صبح می گیرد.
#دهانم پر است از واژه ها و کلماتی سرشار از امید،
در هنگامه تلاش ها و تکاپوها، آغاز هر روز، بوی طراوت می دهد؛ بویی شبیه نان تازه ای که مادربزرگ می پخت و عطر آن، دست به دست از مشام ها و مذاق ها می گذشت.
فقط کافی است که ما خودمان را برای شروعی دیگر، خوب آماده کنیم.
#صبح، بوی مطبوع زندگی می دهد؛ بوی دست های گرم #پدر و بوسه های مهربانانه #مادر.
#صبح، بوی سرود #درخت_ها و زلالی #چشمه_سارها را می دهد.
#سلام_همولایتی!
صبح با کوله باری از لبخند و تلاش آمده است. برخیز تا تلاش ها و تکاپوها، بر شانه هایت تکیه کنند.
برخیز تا رگ های وجودت، پر شود از #عشق_خداوندی.
برخیز و #استکان_صبح را از روی میز صبحانه سر بکش؛ با #دو_حبه_توکل و #شوق_خدمت، آن گاه است که دست هایت شروعی دوباره را #وضو می گیرند و #چشم_هایت، لبخند #خداوندی را بوسه باران می کند.
تو می توانی دستی از #اراده و #تلاش برآوری.
تو #صبح را از زلالی #لبخند_خورشید، سر می کشی و با کوله باری از توکل و امید، آغاز می کنی خدمت به مردم را.
#خورشید، از #پنجره اتاق برایت دست تکان می دهد و #خنده_هایت را #بوسه باران می کند.
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
صبح شروع می شود.
و #پیریافته سلام مئ کند
#امزاده_ابراهیم می خندد
#پنجره_ها چشم می گشایند.
وتمام #کندوله بوی آسمان مئ گیرد
#سلام،
برشماباغبانانئ که شانه هایتان هنوز بوی نماز صبح و مناجات می دهد!
#سلام_بر
#کوچه_باغهائ های سحرخیزِ #بانیان؛
#سلام _بر
ابرهای نیمه خواب؛ گل های در اشتیاق باران؛
#سلام بر
دست های رها در نسیم خوش #دشتان!
#سلام،
ائ نسیم رها در هوای جاری کوهستانها! #سلام،
ائ دست هایی که طعم زحمت وصداقت می دهید!
برمی خیزم و خواب را گره می زنم به لبخند تازه #صبح. نفسم، #عطر_شوق و صبح می گیرد.
#دهانم پر است از واژه ها و کلماتی سرشار از امید،
در هنگامه تلاش ها و تکاپوها، آغاز هر روز، بوی طراوت می دهد؛ بویی شبیه نان تازه ای که مادربزرگ می پخت و عطر آن، دست به دست از مشام ها و مذاق ها می گذشت.
فقط کافی است که ما خودمان را برای شروعی دیگر، خوب آماده کنیم.
#صبح، بوی مطبوع زندگی می دهد؛ بوی دست های گرم #پدر و بوسه های مهربانانه #مادر.
#صبح، بوی سرود #درخت_ها و زلالی #چشمه_سارها را می دهد.
#سلام_همولایتی!
صبح با کوله باری از لبخند و تلاش آمده است. برخیز تا تلاش ها و تکاپوها، بر شانه هایت تکیه کنند.
برخیز تا رگ های وجودت، پر شود از #عشق_خداوندی.
برخیز و #استکان_صبح را از روی میز صبحانه سر بکش؛ با #دو_حبه_توکل و #شوق_خدمت، آن گاه است که دست هایت شروعی دوباره را #وضو می گیرند و #چشم_هایت، لبخند #خداوندی را بوسه باران می کند.
تو می توانی دستی از #اراده و #تلاش برآوری.
تو #صبح را از زلالی #لبخند_خورشید، سر می کشی و با کوله باری از توکل و امید، آغاز می کنی خدمت به مردم را.
#خورشید، از #پنجره اتاق برایت دست تکان می دهد و #خنده_هایت را #بوسه باران می کند.
🍃🌺🍃
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#محبوبم
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پیریافته است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #امامزاده_ابراهیم است
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #چشمه_درویشعلئ
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
روخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
🍃🌺🍃
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پیریافته است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #امامزاده_ابراهیم است
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #چشمه_درویشعلئ
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
روخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
🍃🌺🍃
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام
#باور_کن_مرا
#دلنوشته_های_دل_خسته_ام❤️
#کانال_فرهیختگان_و_ادبدوستان👌
#شعرها_و_دلنوشته_های🌷
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس 👍
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)💚
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#محبوبم
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پیریافته است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #امامزاده_ابراهیم است
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #چشمه_درویشعلئ
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
روخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پیریافته است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #امامزاده_ابراهیم است
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #چشمه_درویشعلئ
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
روخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
#محبوبم
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پیریافته است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #امامزاده_ابراهیم است
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #چشمه_درویشعلئ
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
روخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پیریافته است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #امامزاده_ابراهیم است
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #چشمه_درویشعلئ
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
روخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
🍃🌺🍃
💙》شعری بسیارزیباوماندگار《💙
❤️《دروصف یار و دیار》❤️
🌷نازارنازپه رئ شه که ر نوشه که م
💚گولبوئ گول ئه ندام.گولفروشه که م
🌷ته مام که نوله و.باخ وئه شجارش
💚قه لای مه روان و..گردین ئاثارش
🌷ژشوعله روخت.درخشان که ردی
💚به رق نوبه هار.په ریشان که ردئ
🌷په ریانم یه کسه ر.په رگوهه ر که ردی
💚باخ وباخاتش...مونه وه ر که ردئ
🌷پیرافته جه نورسه بز و ره خشانه ن
💚گومه ومه رقدش..گرد درخشانه ن
🌷به ره دیاتم.....فارغ ژه غم بئ
💚ده شت ده شتانم.سه بزوخرم بئ
🌷زران زه رپوش.سه رئه فکه نده ته ن
💚هانه گان جوشائ.نوش خه نده ته ن
🌷جه شه ریف ئاباد..تا مله هانه
💚په ئ ئامات نازار.. مه یران به هانه
🌷په ریان په روانه ئ ...ماه روخسارت
💚که نوله شه یدائ.گوفت وکردارت
🌷سه راوسه رچشمه ی.بانیان جوشان
💚کوه زه ران دیبای.طه لائئ پوشان
🌷نیرومه ر جه نو...دل مه کاوونو
💚په ئ وه صل بالات.ته ون مه تاونو
🌷که نوله له جائ من.عذرخوائی که ر
💚خاصته رجه جاران..په ذیرائی که ر
🌷شازاده ئ په ریان..مه و مه پاره
💚جلوه ت جلوه ده ر..مانگ وستاره
🌷نازار نازپه ری...شائ چه م سیاوان
💚صه دحه یف فه ریادم. وه لات نه یاوان
🌷شیوه ئ چه وانت.قه تل وقه تاله ن
💚عه شقت وه عوشاق.دایم به طاله ن
🌷شیوه ئ شیرینت.جه رگم شکاوان
💚نیم نیگای نازت.کوشته م بی تاوان
🌷جه مینت نازار.تابان چون شه مه ن
💚نورصه دخورشید.وه چه مت جه مه ن
🌷بی وفاییه گه ت..باروون وه قه له م
💚مه بو گوش بده ئ.وه ناله ی که ره م
🌷چون من باوه فایی.نیه وه عاله م
💚بیوفائ چون تو.کاره ش هه رسته م
🌷که سی هه ن په رسو.داد وهاوارم
💚که رو ئارام و..........بده و قه رارم
🌷عمرو جوانیم.......لوان بَ فه نا
💚هاواربی وفا....هانام صه دهانا
🌷عشقت عه زیزم..ئاب حه یاته ن
💚کرملا بئ تو...غه رق ظولماته ن
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)👌👌
#چشمهایت،
دو #گوجه_ئ سبز
#پرفروغ و #درخشان!
#لبهایت،
شکوفه های #انار،
#سرخ و زیبا !
مانند انگورهای #دشت_دشتان
#مست_مست!
تا تو،
در شعرهای من، #جاری می شوی!
#هزار_سلسله_ی_تاریخئ
درمن به زبان #مادرئ، به زبان #هورامئ سخن می گویند!
به زبان #شریف_آباد و #پریان
به زبان #پیریافته #امامزاده_ابراهیم،
به زبان #بانیان و #دشتان ،
به زبان #گلها و #تاکها
به زبان #زران و #چشمه_سارها
تو، روح #کندوله_ای
که در #شعرهای من #پرسه مئ زنئ
وجان ما را #تازه می کنی!
#ک_الف_یاس
💙》شعری بسیارزیباوماندگار《💙
❤️《دروصف یار و دیار》❤️
🌷نازارنازپه رئ شه که ر نوشه که م
💚گولبوئ گول ئه ندام.گولفروشه که م
🌷ته مام که نوله و.باخ وئه شجارش
💚قه لای مه روان و..گردین ئاثارش
🌷ژشوعله روخت.درخشان که ردی
💚به رق نوبه هار.په ریشان که ردئ
🌷په ریانم یه کسه ر.په رگوهه ر که ردی
💚باخ وباخاتش...مونه وه ر که ردئ
🌷پیرافته جه نورسه بز و ره خشانه ن
💚گومه ومه رقدش..گرد درخشانه ن
🌷به ره دیاتم.....فارغ ژه غم بئ
💚ده شت ده شتانم.سه بزوخرم بئ
🌷زران زه رپوش.سه رئه فکه نده ته ن
💚هانه گان جوشائ.نوش خه نده ته ن
🌷جه شه ریف ئاباد..تا مله هانه
💚په ئ ئامات نازار.. مه یران به هانه
🌷په ریان په روانه ئ ...ماه روخسارت
💚که نوله شه یدائ.گوفت وکردارت
🌷سه راوسه رچشمه ی.بانیان جوشان
💚کوه زه ران دیبای.طه لائئ پوشان
🌷نیرومه ر جه نو...دل مه کاوونو
💚په ئ وه صل بالات.ته ون مه تاونو
🌷که نوله له جائ من.عذرخوائی که ر
💚خاصته رجه جاران..په ذیرائی که ر
🌷شازاده ئ په ریان..مه و مه پاره
💚جلوه ت جلوه ده ر..مانگ وستاره
🌷نازار نازپه ری...شائ چه م سیاوان
💚صه دحه یف فه ریادم. وه لات نه یاوان
🌷شیوه ئ چه وانت.قه تل وقه تاله ن
💚عه شقت وه عوشاق.دایم به طاله ن
🌷شیوه ئ شیرینت.جه رگم شکاوان
💚نیم نیگای نازت.کوشته م بی تاوان
🌷جه مینت نازار.تابان چون شه مه ن
💚نورصه دخورشید.وه چه مت جه مه ن
🌷بی وفاییه گه ت..باروون وه قه له م
💚مه بو گوش بده ئ.وه ناله ی که ره م
🌷چون من باوه فایی.نیه وه عاله م
💚بیوفائ چون تو.کاره ش هه رسته م
🌷که سی هه ن په رسو.داد وهاوارم
💚که رو ئارام و..........بده و قه رارم
🌷عمرو جوانیم.......لوان بَ فه نا
💚هاواربی وفا....هانام صه دهانا
🌷عشقت عه زیزم..ئاب حه یاته ن
💚کرملا بئ تو...غه رق ظولماته ن
✍کرم اله امیری(ک الف یاس)👌👌
#چشمهایت،
دو #گوجه_ئ سبز
#پرفروغ و #درخشان!
#لبهایت،
شکوفه های #انار،
#سرخ و زیبا !
مانند انگورهای #دشت_دشتان
#مست_مست!
تا تو،
در شعرهای من، #جاری می شوی!
#هزار_سلسله_ی_تاریخئ
درمن به زبان #مادرئ، به زبان #هورامئ سخن می گویند!
به زبان #شریف_آباد و #پریان
به زبان #پیریافته #امامزاده_ابراهیم،
به زبان #بانیان و #دشتان ،
به زبان #گلها و #تاکها
به زبان #زران و #چشمه_سارها
تو، روح #کندوله_ای
که در #شعرهای من #پرسه مئ زنئ
وجان ما را #تازه می کنی!
#ک_الف_یاس
Forwarded from کوچه باغهای شعرِ(کندوله) (@ک الف یاس امیری)
#دلنوشته👌
#سلام_همولایتئ
صبح شروع می شود.
و #پیریافته سلام مئ کند
#امزاده_ابراهیم می خندد
#پنجره_ها چشم می گشایند.
وتمام #کندوله بوی آسمان مئ گیرد
#سلام،
برشماباغبانانئ که شانه هایتان هنوز بوی نماز صبح و مناجات می دهد!
#سلام_بر
#کوچه_باغهائ های سحرخیزِ #بانیان؛
#سلام _بر
ابرهای نیمه خواب؛ گل های در اشتیاق باران؛
#سلام بر
دست های رها در نسیم خوش #دشتان!
#سلام،
ائ نسیم رها در هوای جاری کوهستانها! #سلام،
ائ دست هایی که طعم زحمت وصداقت می دهید!
برمی خیزم و خواب را گره می زنم به لبخند تازه #صبح. نفسم، #عطر_شوق و صبح می گیرد.
#دهانم پر است از واژه ها و کلماتی سرشار از امید،
در هنگامه تلاش ها و تکاپوها، آغاز هر روز، بوی طراوت می دهد؛ بویی شبیه نان تازه ای که مادربزرگ می پخت و عطر آن، دست به دست از مشام ها و مذاق ها می گذشت.
فقط کافی است که ما خودمان را برای شروعی دیگر، خوب آماده کنیم.
#صبح، بوی مطبوع زندگی می دهد؛ بوی دست های گرم #پدر و بوسه های مهربانانه #مادر.
#صبح، بوی سرود #درخت_ها و زلالی #چشمه_سارها را می دهد.
#سلام_همولایتی!
صبح با کوله باری از لبخند و تلاش آمده است. برخیز تا تلاش ها و تکاپوها، بر شانه هایت تکیه کنند.
برخیز تا رگ های وجودت، پر شود از #عشق_خداوندی.
برخیز و #استکان_صبح را از روی میز صبحانه سر بکش؛ با #دو_حبه_توکل و #شوق_خدمت، آن گاه است که دست هایت شروعی دوباره را #وضو می گیرند و #چشم_هایت، لبخند #خداوندی را بوسه باران می کند.
تو می توانی دستی از #اراده و #تلاش برآوری.
تو #صبح را از زلالی #لبخند_خورشید، سر می کشی و با کوله باری از توکل و امید، آغاز می کنی خدمت به مردم را.
#خورشید، از #پنجره اتاق برایت دست تکان می دهد و #خنده_هایت را #بوسه باران می کند.
#ک_الف_یاس👍
۱۳۹۸/۱۱/۳پنجشنبه🌷
#ک_الف_یاس
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#سلام_همولایتئ
صبح شروع می شود.
و #پیریافته سلام مئ کند
#امزاده_ابراهیم می خندد
#پنجره_ها چشم می گشایند.
وتمام #کندوله بوی آسمان مئ گیرد
#سلام،
برشماباغبانانئ که شانه هایتان هنوز بوی نماز صبح و مناجات می دهد!
#سلام_بر
#کوچه_باغهائ های سحرخیزِ #بانیان؛
#سلام _بر
ابرهای نیمه خواب؛ گل های در اشتیاق باران؛
#سلام بر
دست های رها در نسیم خوش #دشتان!
#سلام،
ائ نسیم رها در هوای جاری کوهستانها! #سلام،
ائ دست هایی که طعم زحمت وصداقت می دهید!
برمی خیزم و خواب را گره می زنم به لبخند تازه #صبح. نفسم، #عطر_شوق و صبح می گیرد.
#دهانم پر است از واژه ها و کلماتی سرشار از امید،
در هنگامه تلاش ها و تکاپوها، آغاز هر روز، بوی طراوت می دهد؛ بویی شبیه نان تازه ای که مادربزرگ می پخت و عطر آن، دست به دست از مشام ها و مذاق ها می گذشت.
فقط کافی است که ما خودمان را برای شروعی دیگر، خوب آماده کنیم.
#صبح، بوی مطبوع زندگی می دهد؛ بوی دست های گرم #پدر و بوسه های مهربانانه #مادر.
#صبح، بوی سرود #درخت_ها و زلالی #چشمه_سارها را می دهد.
#سلام_همولایتی!
صبح با کوله باری از لبخند و تلاش آمده است. برخیز تا تلاش ها و تکاپوها، بر شانه هایت تکیه کنند.
برخیز تا رگ های وجودت، پر شود از #عشق_خداوندی.
برخیز و #استکان_صبح را از روی میز صبحانه سر بکش؛ با #دو_حبه_توکل و #شوق_خدمت، آن گاه است که دست هایت شروعی دوباره را #وضو می گیرند و #چشم_هایت، لبخند #خداوندی را بوسه باران می کند.
تو می توانی دستی از #اراده و #تلاش برآوری.
تو #صبح را از زلالی #لبخند_خورشید، سر می کشی و با کوله باری از توکل و امید، آغاز می کنی خدمت به مردم را.
#خورشید، از #پنجره اتاق برایت دست تکان می دهد و #خنده_هایت را #بوسه باران می کند.
#ک_الف_یاس👍
۱۳۹۸/۱۱/۳پنجشنبه🌷
#ک_الف_یاس
#شعرها_و_دلنوشته_های
#کرم_اله_امیرئ_ک_الف_یاس
در کانال ادبئ؛
#کوچه_باغهای_شعر (کندوله)
#لینک_کانال👇👇👇👇
┏━━━🔹🦋🔹━━━┓
@k_a_yass
┗━━━🔹🦋🔹━━━┛
💫🍃─═┅✰❣✰┅═─🍃💫
#محبوبم
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پرستوها است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #توست
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #پیرافته
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
رودخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
متبرک بانام تو
ک الف یاس
این صدای توست،
پیچیده در گستره #کوهستانهای_کندوله
این روشنان آواز #پرستوها است
که در لابه لای #درختان_بانیان می وزد.
این عطر سیال و شناور
حضور #توست
که شامه #تاکهای_پریان را
پر کرده از طراوت رویش،
وخواب را ربوده
از چشم های #پیرافته
#محبوبم
از عطر حضور توست که #گل_هائ_واژگون_دشت_دشتان
چشم گشوده اند به جلوه ات،
و #کوه_زران را حریری از یاسی های مهربانی پوشانده است.
سبحان الله از این همه زیبایی!
این #اعجاز_نفس_های_اهورایئ توست
که جاری شده است
در شریان های خاک مرده
و زندگی می بخشد
به گل، به دشت، به گیاه.و #به_من
این اعجاز #نفس_های_پاک توست
که به #رود_شاجو
اجازه خروش می دهد
و به درختان #عثماندره، فرمان قیام.
این لهجه #اهورایی توست
که #پرنده ها را #خوش_الحان کرده است
و ابرها را #مهربان و #سخاوتمند؛
دشت ها را به #میهمانی_باران دعوت کرده و #پرستوها را به #کاشانه فراخوانده است.
نسیم #عشق وزید
بر عبور و مرور شب و روز
و روز،
به #عشق تو روشن شد
تا #کندوله، را
باشکوه تر کند
تاریکی #شب_هایم را
به #نور_چشمانت #روشن کن
و روزهایم را #میهمان سایبان دستان مهربانی ات گردان.
فصل ها می گذرند.
#باغهای پیر و فرسوده،
به یک #تبسم تو، #جوان می شوند.
#درختان_مرده_ئ_دره_چناران
زنده می شوند.
رودخانه_ی راکد #بانیان می خروشد.
#محشریست؛بیاونگاه کن
#رستاخیزی دراین #آبادی
به پا شده است
در دقایق « #حضور_مباکت»،
در تکرار مرگ و تولدهای پیاپی
این #تاکستانهای_زیبا.
این بوی #عطر_تن توست
که پیچیده است درجای جای
این #کوچه_باغها!
در تحویل #سال_های_جدید_من
ودر #تقویم_های دیروزی و امروزی من، #رد_عاشقانه_های
تو هویداست
واعجاز می کند.تا دیروز،
#کندوله، تهی بود از زندگی و امروز، #باغ #کوه #دشت و #چشمه_سارها #رودخانه_ها
و #تاکستانها، گستره تولدهاست!
متبرک بانام تو
ک الف یاس