نقد دین اسلام
595 subscribers
16K photos
10.1K videos
1.5K files
9.44K links
هیچ امر مقدسی وجود ندارد. همه چیز و همه کس قابل نقد هستند.
Download Telegram
Forwarded from نقدى بر اسلام
کتاب‌سوزی مسلمانان، خیانتی غیر قابل جبران به تاریخ بشریت

#قسمت_پنجم

یکی از تعصب‌های اسلام‌گرایان از همان صدر اسلام این بود که آنان هر چیزی را نفی می‌کردند و از بین‌می‌بردند و می‌گفتند که تنها کتاب قرآن ما را کفایت می‌کند.
پیامبر اسلام در بستر مرگ گفت: یک قلم و کاغذی برایم بیاورید که چیزی را برای شما بنویسم که شما گمراه نشوید؛ اما اصحاب و یاران او از این درخواست امتناع ورزیدند و گفتند: بیماری بر محمد غلبه کرده است و هذیان می‌گوید؛ در این هنگام عمر بن خطاب گفت: کتاب الله قرآن ما را کفایت می‌کند.
با این تفکر وقتی به کشورهای دیگر حمله کردند به صورت وحشیانه تمام کتب و تمدن آنان را نابود کردند.

جرجی زیدان یکی از برجسته‌ترین اسلام‌شناسان مشهور جهان در این مورد می‌نویسد:
"سوزانیدن کتابخانه اسکندریه و غیره: خاندان بطلمیوس در قرن سوم پیش از اسلام در اسکندریه کتابخانه‌ای تاسیس کردند و بسیاری از کتب علمی دنیای متمدن آن روز را در آن‌جا جمع کردند. از زمان رومیان تا فتح اسلامی حوادث بسیاری برای این کتابخانه روی داد و در نتیجه آتش‌سوزی و غارت کتابهای آن از بین رفت. تاریخ‌نویسان عرب و غیر عرب در مورد چگونگی نابودی این کتابخانه‌ها اختلاف دارند، بعضی می‌گویند عمروعاص به دستور عمر بن خطاب آن را سوزانید و اقوال و اسناد عرب به این گفته استدلال می‌کنند...ما نیز چندین سال پیش که کتاب تاریخ نوین مصر را نوشتیم با مورخین اخیر هم عقیده بودیم، ولی در نتیجه مطالعات بیشتر در تاریخ و تمدن اسلام نظر دسته اول{کتابسوزی توسط اعراب مسلمان} را مرجح(معتبر و ترجیح) دانستیم و دلایل ما برای عقیده اخیر بقراری است که ذیلاً برای کشف حقیقت می‌نگاریم".
#منبع: کتاب تاریخ تمدن اسلام، نوشته جرجی زیدان، ترجمه علی جواهر کلام، جلد یک صفحه ۴۳۶ و ۴۳۸ انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۷۲

~همان‌طور که خودتان مشاهده کردید، اعراب اسلام‌گرا با هجوم به مصر، کتابخانه‌ بزرگ اسکندریه را با حکم عمر بن خطاب به آتش کشیدند و چیزی از میراث علمی آنان باقی نگذاشتند؛ جای بسی تاسف است که هنوز عده‌ای دنباله‌رو دین کتابخانه‌سوز هستند.
https://t.me/naghde_eslamm/32272
Forwarded from نقدى بر اسلام
کتاب‌سوزی مسلمانان، خیانتی غیر قابل جبران به تاریخ بشریت

#قسمت_ششم

یکی از تعصب‌های اسلام‌گرایان از همان صدر اسلام این بود که آنان هر چیزی را نفی می‌کردند و از بین‌می‌بردند و می‌گفتند که تنها کتاب قرآن ما را کفایت می‌کند.
پیامبر اسلام در بستر مرگ گفت: یک قلم و کاغذی برایم بیاورید که چیزی را برای شما بنویسم که شما گمراه نشوید؛ اما اصحاب و یاران او از این درخواست امتناع ورزیدند و گفتند: بیماری بر محمد غلبه کرده است و هذیان می‌گوید؛ در این هنگام عمر بن خطاب گفت: کتاب الله قرآن ما را کفایت می‌کند.
با این تفکر وقتی به کشورهای دیگر حمله کردند به صورت وحشیانه تمام کتب و تمدن آنان را نابود کردند.

عبدالله مستوفی مورخ مشهور ایرانی و از رجال برجسته و فرهیخته در دوران قاجاریه می‌نویسد:
#متن: ...اما شیعه‌های اهل ایران از راه دیگر هم حق دارند با عمر بد باشند زیرا عمر کشور ما را خراب کرد و بعد از مسلمان شدن ایرانی‌ها باز هم تا توانست ریشه ملیت ما را کند و هر جا از معارف و فرهنگ ما اثری دید، با جمله "حسبنا کتاب الله" نابود کرد. من از این حیث قطع نظر از تشیع بین این مرد و اسکندر و چنگیز فرقی نمی‌بینم، حتی عمر را مخرب فرهنگ عمومی دنیا می‌دانم زیرا با همان جمله بی پیر حسبنا کتاب الله، کتابخانه اسکندریه را هم سوزانده و هزار سال معارف و فرهنگ عمومی را عقب انداخته است.
#منبع: کتاب شرح زندگانی من، نوشته عبدالله مستوفی، جلد ۱ صفحه ۳۲۳ انتشارات زوار

~همان‌طور که خودتان مشاهده کردید، اعراب اسلام‌گرا با هجوم به مصر، کتابخانه‌ بزرگ اسکندریه را با حکم عمر بن خطاب به آتش کشیدند و چیزی از میراث علمی آنان باقی نگذاشتند؛ همین‌طور کتابخانه های ایران را تخریب کردند؛ جای بسی تاسف است که هنوز عده‌ای دنباله‌رو دین کتابخانه‌سوز هستند.
https://t.me/naghde_eslamm/32272
Forwarded from نقدى بر اسلام
کتاب‌سوزی مسلمانان، خیانتی غیر قابل جبران به تاریخ بشریت

#قسمت_هفتم

دکتر ذبیح‌الله صفا، مورخ و استاد برجسته ادبیات فارسی در مورد فرهنگ کتابخانه‌سوزی اسلام‌گرایان می‌نویسد:

#متن: از مطالعه در تواریخ و کتب چنین نتیجه میشود که عرب در صدر اسلام و قسمت بزرگی از دور بنی امیه مطلقاً توجهی بعلوم عقلیه نداشته و کتاب الله و سنت رسول را برای سعادت
دارین کافی میدانسته و بمسائل دیگر نمی‌پرداخته است.
نقل قول حاجی خلیفه در این مورد کافی بنظر میرسد که گفته است:
عرب در صدر اسلام به هیچ‌یک از علوم مگر بزبان خود و معرفت احکام اسلام و فن طب که بر اثر حاجت عموم نزد برخی از افراد آن قوم موجود بود بچیز دیگر توجه نداشت و این عدم توجه از باب حفظ قواعد اسلام و در برداشتن عقاید مسلمین پیش از رسوخ و استواری بنیان ایمان، از خللی بود که نتیجه نفوذ علوم اوائل است تا آنجا که روایت میکنند مسلمانان آنچه کتاب در فتوحات بلاد یافتند سوختند و همچنين نظر در تورات و انجیل هم ممنوع بود تا اتحاد و اجتماع كلمه در فهم و عمل كتاب الله و سنت رسول حاصل شود و این حال تا آخر عصر تابعین دوام داشت و از آن پس اختلاف آراء وانتشار مذاهب رواج یافت و توجه بتدوین بمیان آمد...بدین سبب می‌بینیم عرب هر گاه هنگام فتوحات خود بکتبی دست می‌یافت بسوختن و نابود کردن آنها مبادرت میورزید. هنگامی که عمرو بن العاص مصر را فتح کرد و بر ذخائر علمی اسکندریه دست یافت بفرمان عمر آنها را سوخت و در ایران نیز فاتحان عرب از نظایر این اعمال خودداری نکردند و سعد بن ابی وقاص بفرمان خلیفه، خزانه‌های کتب ایران را از میان برد...
#منبع: کتاب تاریخ ادبیات در ایران، نوشته دکتر ذبیح‌الله صفا، جلد ۱ صفحه ۸۷ و ۸۸، انتشارات فردوس
~همان‌طور که خودتان مشاهده کردید، اعراب اسلام‌گرا با هجوم به مصر، کتابخانه‌ بزرگ اسکندریه را با حکم عمر بن خطاب به آتش کشیدند و همین‌طور تمام کتابخانه‌های ایران را نیز سوزاندند؛ جای بسی تاسف است که هنوز عده‌ای دنباله‌رو دین کتابخانه‌سوز هستند.
https://t.me/naghde_eslamm/32272
Forwarded from نقدى بر اسلام
کتاب‌سوزی مسلمانان، خیانتی غیر قابل جبران به تاریخ بشریت

#قسمت_هشتم

مرتضی راوندی، مورخ مشهور ایرانی در مورد فتوحات اسلام‌گرایان و جنایات‌شان می‌نویسد:

#متن: اعراب در تیسفون غنایم فراوان به دست آوردند...شهر تیسفون ویران، سوخته و غارت شد و دیگر در هیچ عهدی احیاء نگشت. بخشی از ساکنان شهر که نتوانسته بودند فرار کنند، کشته شدند و بخشی به اسیری و بردگی برده شدند.
سطح فرهنگ و تربیت سپاهیان عرب و حتى سرداران بزرگ ایشان، به قدری نازل بود که از درک ارزش اشیائی که با چنان هنرمندی و چیره دستی ساخته شده بود، عاجز بودند و طبق سوره مربوطه غنایم را تقسیم کردند...اندک اندک مردم ایران فهمیدند که حمله اعراب دستبرد ساده‌ای به منظور غارت نبود بلکه جدی‌تر از آن است...یکی از آثار شوم و بسیار زیان‌بخش حمله اعراب به ایران، محو آثار علمی و ادبی این مرز و بوم بود. اعراب جاهل کلیه كتب علمی و ادبی را، به عنوان آثار و یادگارهای کفر و زندقه، از بين بردند. سعد وقاص پس از تسخير فارس و فتح مداین و دست یافتن به کتابخانه‌ها و منابع فرهنگی ایران، از عمر[بن خطاب]، خلیفه وقت، کسب تکلیف نمود، و وى نوشت: ...کتابها را در آب بریزید زیرا اگر در آنها راهنمایی باشد با هدایت خدا از آن بی‌نیازیم و اگر متضمن گمراهی است، وجود آنها لازم نیست، کتاب خدا برای ما کافی است. پس از وصول این دستور، سعد وقاص و دیگران، حاصلِ صدها سال مطالعه و تحقیق ملل شرق نزديک را به دست آب و آتش سپردند. و به گفته استاد همایی: «همان کاری را که قبل از اسلام اسکندر با کتابخانه استخر، و عمرو عاص به امر عمر، با کتابخانه اسکندریه و فرنگیها بعد از فتح طرابلس شام با کتابخانه مسلمين و هلاكو با دارالعلم بغداد کردند، سعد بن ابی وقاص با کتابخانه عجم کرد.»
#منبع:کتاب تاریخ اجتماعی ایران، نوشته مرتضی راوندی، جلد ۲ صفحه ۵۰
~همان‌طور که خودتان مشاهده کردید، اعراب اسلام‌گرا با هجوم به مصر، کتابخانه‌ بزرگ اسکندریه را با حکم عمر بن خطاب به آتش کشیدند و همین‌طور تمام کتابخانه‌های ایران را نیز سوزاندند؛ جای بسی تاسف است که هنوز عده‌ای دنباله‌رو دین کتابخانه‌سوز هستند.
https://t.me/naghde_eslamm/32272
Forwarded from نقدى بر اسلام
کتاب‌سوزی مسلمانان، خیانتی غیر قابل جبران به تاریخ بشریت

#قسمت_نهم

در قسمت‌های قبل اسناد فراوانی را در خصوص کتابخانهِ‌سوزی مسلمین آوردیم و شما مشاهده کردید که دین اسلام اسلام مشکل ریشه‌ای با فرهنگ تدبر و کتابخوانی و اندیشیدن داشت که متاسفانه این فرهنگ مخرب، اثرش تا امروز نیز نزد مسلمین حفظ شده است. استاد دکتر محمد معین یکی از برجسته‌ترین محققان ایرانی در کتاب خویش می‌نویسد:
#متن: صدمات و مشقاتی که مردم ایران از تازیان دیدند صفحات تاریخ را پر کرده است. بزرگترین آنها ضربت‌های معنوی بود که بر فرهنگ ایران وارد آمد. سرجان ملکم در تاریخ ایران خودنویسد: پیروان پیغمبر عربی از پایداری و لجاجی که ایرانیان در دفاع ملک و مذهب خویش نمودند چنان در خشم بودند که چون دست یافتند هر چیز را که موجب تقویت ملت دانستند عرضه تخریب و هلاک ساختند، شهرها با خاک یكسان و آتشکده‌ها با آتش سوخته شد، و موبدان را که مأمور مواظبت امور و مباشرت خدمات معبدها و هيكل‌ها بودند از دم تیغ گذراندند و کتب فضلای ملت اعم از آنکه در مطلق علوم نوشته شده بود یا در تاریخ و مسائل مذهبی، با کسانی که این‌گونه کتابها در تصرف ایشان بود در معرض تلف آوردند، عرب متعصب بجز قرآن در آن ایام نه کتابی می‌دانست و نه می‌خواست که بداند، موبدان را مجوس و ساحر می‌دانستند و کتب ایشان را کتب سحر می‌نامیدند. از حال کتب یونان و روم میتوان قیاس کرد که کتب مملکتی مثل ایران چقدر از آن طوفان باقی خواهد ماند.»...عبدالرحمن بن خلدون در فصل معنون به العلوم العقلية و اصنافها، گوید: وقتی‌که کشور ایران (بدست عرب)فتح شد کتب بسیاری در آن سرزمین بدست تازیان افتاد. سعد بن ابی وقاص (سردار عرب)بعمر بن الخطاب در خصوص آن کتب، نامه نوشت و در ترجمه کردن آنها برای مسلمانان رخصت خواست، عمر بدو نوشت که آن کتب را در آب افکند چه اگر آنچه در آنهاست رهنمائی است خداوند ما را براهنما تر از آن هدایت کرده است، و اگر گمراهی است خدا ما را از شر آن محفوظ داشته. بنابرین آن کتابها را در آب یا در آتش افکندند و علوم ایرانیان که در آن کتب مدون بود از میان رفت و بدست ما نرسید.».
#منبع: کتاب مزدیسنا و تاثیر آن در ادبیات فارسی، نوشته دکتر محمد معین، صفحات ۹ و ۱۰

~همان‌طور که خودتان مشاهده کردید، اعراب اسلام‌گرا با هجوم به ایران، کتاب‌ها و کتابخانه‌های ایران را با حکم عمر بن خطاب به آتش کشیدند و نشان دادند، دینی که با کتابخانه‌سوزی و کتاب‌سوزی بیاید، با کتاب‌خوانی، ترویج کتابخانه و تدبر نابود خواهد شد. جای بسی تاسف است که هنوز عده‌ای دنباله‌رو دین کتابخانه‌سوز هستند که علت آن عدم تحقیق، کتابخوانی و تدبر است.
https://t.me/naghde_eslamm/32272
Forwarded from نقدى بر اسلام
کتاب‌سوزی مسلمانان، خیانتی غیر قابل جبران به تاریخ بشریت

#قسمت_دهم

در قسمت‌های قبل اسناد فراوانی را در خصوص کتابخانهِ‌سوزی مسلمین آوردیم و شما مشاهده کردید که دین اسلام اسلام مشکل ریشه‌ای با فرهنگ تدبر و کتابخوانی و اندیشیدن داشت که متاسفانه این فرهنگ مخرب، اثرش تا امروز نیز نزد مسلمین حفظ شده است. قاضی احمد بن محمد غفاری کاشانی در کتاب خویش می‌نویسد:

#متن: یکی از مردم سلف که بشرف صحت قول مشرفست در تاریخ آورده که چون عمروعاص در سال ۲۰ هجری شهر اسکندریه را فتح نمود...یحیی نزد وی آمد و شد نموده چون او را حکیمی فاضل یافت در تعظیم او افزوده دقیقه از مراعات جانب او فوت نمی‌کرد...‌بنابراین عمروعاص چندان هزار کتاب بر حمام های اسکندریه قسمت کرده مدت شش ماه می‌سوختند.‌‌..
#منبع: کتاب تاریخ نگارستان، نوشته قاضی کاشانی، صفحه ۲۰۷
~همان‌طور که خودتان مشاهده کردید، اعراب اسلام‌گرا با هجوم به مصر، کتاب‌خانه بزرگ اسکندریه را به آتش کشیدند و نشان دادند، دینی که با کتابخانه‌سوزی و کتاب‌سوزی بیاید، با کتاب‌خوانی، ترویج کتابخانه و تدبر نابود خواهد شد. جای بسی تاسف است که هنوز عده‌ای دنباله‌رو دین کتابخانه‌سوز هستند که علت آن عدم تحقیق، کتابخوانی و تدبر است.
https://t.me/naghde_eslamm/32272
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ اسماء الله الحسني، صفاتى براى الله يا نام بتهاى عرب ؟

#قسمت_سوم

براى فهم اين موضوع به برخى ازين نامها و عبارات اشاره كرده و ميگويند كه اعراب نام اللات را از الله و مناة را از منان و العزی را از نام العزیز اقتباس کرده اند.
اين مطلب را شوکانی در #كتاب_فتح_القدیر جلد ٢ صفحه ٣٠٥ و ابن کثیر در تفسیر معروف خود در جلد ٣ صفحه ٥١٦ به آن اشاره كرده اند.
#ابن_كثير در تفسيرش چنين آورده اند؛
وَقَالَ قَتَادَةُ: (يُلْحِدُونَ) يُشْرِكُونَ.
یعنی الحاد در اسماء الله به معنی شریک کردن اسماء غیر الله با الله و ارتکاب شرک است.
بعنوان مثال اگر بگویید دون الله هایی نظیر العزیز یا المنان بت هایی هستند که شریک الله می باشند چنانچه خود مفسرین هم این را گفته اند که این اسامی نام های بت های اعراب بوده است.
این فرضیه درست تر می تواند باشد که #محمّد بایستی از اسامی دون الله ها که بنا به نظر اغلب مفسرین اسامی بت های عرب بوده استفاده ابزاری کرده و آنان را فقط به الله اختصاص داده است.
#قرطبی در تفسیر خود در جلد ١٦ صفحه ١٨٣ به اين امر تصریح دارد که منظور دون الله همان بت ها بوده اند و در تفسیر خود ميگويد:
منظور دون الله،
وَهِيَ الْأَوْثَانُ یعنی بت ها هستند.
این عبارت مفسران واقعا مضحک است که بت پرستان، عرب نام بت های خود را از #اسماء_الحسنی گرفته باشند زیرا آنان در اصل این نام های اللات و العزی و المناة را شریک خدا می دانسته و مفسرین هم خود خوب می دانند که حداقل سه نام الله و المنان و العزیز در واقع شریک خدا یا همان بت ها بوده اند و از طرفی دیگر مفسرين مسلمان معتقدند كه مشرکین با مفهوم توحید و اسماء الحسنی آشنایی نداشته اند که بخواهند چنین کاری بکنند بلکه این محمّد بوده است.
محمد در قرآن ميگويد:
اسامی رحمان و رحیم و منان و العزیز و غیرهم نام هایی هستند که شما فقط آن ها اسم گذاری کرده اید به عنوان مثال در سوره یوسف آیه ٤٠ و سوره اعراف آیه ٧١ اينگونه آمده است که نام بت ها را خود بت پرستان برای خود انتخاب کرده اند بعنوان دون الله و آن آیه چنین است:
ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِهِ إِلاَّ أَسْماءً سَمَّيْتُمُوها أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ بِها مِنْ سُلْطانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ (٤٠) يوسف
#ترجمه:اين معبودهايى كه غير از خدا مى‏پرستيد، چيزى جز اسمهايى كه شما و پدرانتان آنها را خدا ناميده‏ايد، نيست خداوند هيچ دليلى بر آن نازل نكرده حكم تنها از آن خداست فرمان داده كه غير از او را نپرستيد! اين است آيين پابرجا ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.

ادامه دارد.....

https://t.me/naghde_eslamm/33111
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
◾️ خشم شدید #فاطمه_زهرا از ازدواج مجدد #امام_علی

در #كتاب_علل_الشرايع نوشته بزرگترين عالم #شيعى روايتى نقل شده كه در آن از تمايل #امام_على به تجديد فراش و آوردن #هوو بر سر #فاطمه و نگرانى و عصبانيت فاطمه، است. كه فاطمه با شنيدن اين خبر خانه را ترك كرده و به خانه #محمد ميرود. در زير اصل روايت و ترجمه آن همراه با اسكن از كتب مربوطه را خدمت شما ارائه ميكنيم.

#متن_عربى روايت:
حدثنا علي بن احمد قال: حدثنا أبو العباس احمد بن محمد بن يحيى عن عمرو ابن أبى المقدام وزياد بن عبد الله قالا: أتى رجل أبا عبد الله " ع " فقال له: يرحمك الله هل تشيع الجنازة بنار ويمشي معها بمجمرة أو قنديل أوغير ذلك مما يضاء به؟ قال فتغير لون أبى عبد الله " ع " من ذلك واستوى جالسا ثم قال: انه جاء شقي من الاشقياء إلى فاطمة بنت رسول الله (ص) فقال لها: أما علمت ان عليا قد خطب بنت أبى جهل فقالت: حقاما تقول؟ فقال: حقا ما أقول ثلاث مرات فدخلها من الغيرة مالاتملك نفسها وذلك ان الله تبارك وتعالى كتب على النساء غيرة وكتب على الرجال جهادا وجعل للمحتسبة الصابرة منهن من الاجر ما جعل للمرابط المهاجر في سبيل الله، قال: فاشتد غم فاطمة من ذلك وبقيت متفكرة هي حتى أمست وجاء الليل حملت الحسن على عاتقها الايمن والحسين على عاتقها الايسر وأخذت بيد أم كلثوم اليسرى بيدها اليمنى ثم تحولت إلى حجرة أبيها فجاء علي فدخل حجرته فلم ير فاطمة فاشتد لذلك غمه وعظم عليه ولم يعلم القصة ماهي فاستحى ان يدعوها من منزل أبيها فخرج إلى المسجد يصلي فيه ما شاء الله ثم جمع شيئا من كثيب المسجد واتكى عليه، فلما رأى النبي صلى الله عليه وآله ما بفاطمة من الحزن أفاض عليها من الماء ثم لبس ثوبه ودخل المسجد فلم يزل يصلي بين راكع وساجد و كلما صلى ركعتين دعاالله ان يذهب ما بفاطمة من الحزن والغم وذلك انه خرج من عندها وهى تتقلب وتتنفس الصعداء فلما رآها النبي صلى الله عليه وآله انها لا 

#ترجمه:
راوى ميگويد: شخصى نزد فاطمه زهرا دختر پیامبر آمد و به او گفت آیا می دانی #علی از #دختر_ابوجهل خواستگاری کرده ؟ فاطمه پرسيد : آيا اين حقیقت دارد ؟ آن مرد گفته اش را ٣ بار تكرار كرد و گفت : آنچه را که می گویم حقیقت است. 
#فاطمه از روى حسادت چنان عصبانى شده بود كه كنترلش را از دست داد...
او از این خبر بسيار اندوهگين و غمگين بود تا هنگام شب فرا رسيد. او شبانه #حسن را در شانه راست و #حسین را در شانه چپ و دست چپ #ام_کلثوم را با دست راستش گرفت و به اتاق پیامبر رفت پس از آن علی آمد و وارد اتاق فاطمه شد و او را نيافت، على از این بابت به شدت ناراحت شد و برایش گران آمد چون از حقیقت داستان بى خبر بود و از اینکه بخواهد فاطمه را از خانه پدرش صدا بزند خجالت می کشید پس براى خواندن نماز به مسجد رفت، در انجا از وسايل مسجد چيزى يافت و بر آن تكيه داد.

چون #پیامبر ناراحتی #فاطمه را دید کمی به او آب داد و سپس لباسش را پوشید و وارد مسجد شد و شروع به دعا خواندن كرد و هرگاه دو ركعت نماز ميخواند در بين آنها از خدا ميخواست كه غصه فاطمه را كم كند زيرا زمانى كه او را در خانه ترك كرده بود او بشدت نگران و منقلب بود و به سختى نفس ميكشيد...

نكته: #شيخ_صدوق كه معروف است به سانسور روايت و تحريف روايت در اينجا و در ابتداى روايت نتوانسته خشم خود را مخفى كند و با 'شقي' ناميدن راوى خواسته است بگويد كسى كه خبر را به فاطمه داده انسان ظالمى بوده و از ديد اين ملاى شيعه، نبايد به فاطمه خبر داده ميشد و اينكار باعث دردگيرى بين على و فاطمه شده است.

نتيجه گيرى ازين روايت: ازين روايت و روايات مشابه اين مشخص ميشود كه رابطه زناشويى على و فاطمه آن رابطه روءيايى كه آخوندها براى ما تعريف كرده اند نبوده و مهمتر از همه ادعاى اينكه على و فاطمه معصوم بوده اند و علم غيب داشته اند و و .... همه و همه خرافات و جهلى است كه در ذهن ما فرو كرده اند براى تسلط هرچه بيشتر بر افكار مردم.

#منبع:
 علل الشرائع نویسنده : الشيخ الصدوق از علماى بزرگ تشيع ج ١ ص ١٨٥

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://t.me/naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بزرگترين_خيانت_اسلام به تاريخ بشريت

در اين مستند زيبا، #دن_گيبسون مورخ و باشتانشناس اثبات ميكند كه مسلمانان تمامى كتابهاى موجود در كتابخانه هاى بزرگ قرون وسطى مانند #كتابخانه_تيسفون در ايران
و #كتابخانه_اسكندريه در مصر را سوزانده و فقط كتاب قرآن را به جاى آنها گذاشته اند.

اين خيانت بزرگ كسانى است كه به جاى عقل و شعور فقط تعصب را پيشه كرده و به جاى هزاران كتاب مفيد يك #كتاب_بيهوده و بى سر و ته را جاى آن گذاشته اند.
قابل توجه اسلامگرايان كه ادعا ميكنند قبل از اسلام در ايران هيچ دانشمند نامدارى وجود ندارد.
بله وقتى اجداد متعصب شما تمام كتابخانه ها را سوزاندند مسلما هيچ كتابى از هيچ دانشمندى به جاى نمانده است.
اين خيانتى است كه #محمد و اعوان و انصار نادانش به بشريت كرده و هنوز هم ميكنند.
لينك يوتيوب:
https://youtu.be/ojv2Ha2dQw0

@naghde_eslamm
www.eslam.nu
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️ چه كسانى قرآن را نوشته و هدفشان چه بوده است؟

#قسمت_بيست_و_هشتم(آخر)

در اغلب موارد و در سوره های بلند قرآن، متن اشاراتی دارد به متن دیگری که مفصل تر است و آنرا تاویل میکند.
به همین خاطر در اکثر موارد کلمه "اذ"یا ذکر کن آمده است. گاها نویسنده در میان تاویل خود از متن الحاقی، #محمد را خطاب قرار می دهد. وی لا به لای تاویل با استنتاج از آن، به مسائل محمد پل می زند و توضیح می دهد که به مشرکین چه بگوید و چه کارهایی را باید انجام دهد؛
سپس در ادامه به جمع بندی داستان ها پرداخته و یا به تاویل خود ادامه می دهد(به همین دلیل قصص انبیا کوتاه و عاری از جزئیاتی هستند که در تورات می توان دید). از همین رو گاه الله به صورت سوم شخص مفرد ظاهر می شود و گاه به صورت اول شخص جمع. در جاهایی که به صورت اول شخص جمع ظاهر می شود در واقع تاویل یا تکراری است از متن الحاقی.
دلیل تمامی ابهامات، تغییر ضمایر و پراکندگی متن در این نهفته است که متن نامه ها همواره به متن دیگری خارج از آن اشاره دارند و معنا و منظور اصلی نویسنده تنها با حضور متن ارجاعی قابل درک است.
برای مثال در #سوره_قلم می خوانیم:
فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ
نَادَىٰ وَهُوَ مَكْظُومٌ ﴿٤٨﴾
#ترجمه: پس در [امتثال] حکم پروردگارت شکیبایی ورز و مانند همدم ماهی[=یونس] مباش آنگاه که اندوه زده ندا در داد》
-لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ
مَذْمُومٌ ﴿٤٩﴾
#ترجمه: اگر لطفی از جانب پروردگارش تدارک[حال] او نمی کرد قطعا نکوهش شده بر زمین خشک انداخته می شد.
-فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿٥٠﴾
#ترجمه: پس پروردگارش وی را برگزید و از شایستگانش گردانید》
ظاهرا این آیات اشاره به داستان #یونس دارند اما پیشتر در این سوره هیچ اشاره ای به داستان یونس نشده است بلکه داستان کاملا متفاوتی نقل می شود درباره باغداران که ان شاء الله نگفتند و باغشان آفت زد. پس داستان یونس باید در جای دیگری نقل شده باشد و نویسنده به آن ارجاع میدهد.
همچنین در سوره ۱۴ می خوانیم:
-أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ
طَيِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِي السَّمَاءِ﴿۲۴﴾
#ترجمه: آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیبه (و گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن (در زمین) ثابت و شاخه آن در آسمان است؟!
چرا باید عبارت(الم ترا = آیا ندیدی) به کار رفته باشد؟
در هیچ کجای این متن اشاره ای به این مثل مشاهده نمی شود. مشخص است که نویسنده توجه محمد را به قسمتی از داخل متنی دیگر جلب میکند.
اینرا نیز باید در نظر داشت که نظم و ترتیب آیات می تواند کاملا تصادفی یا اشتباهی باشد برای مثال در #سوره_نمل آیه ۳۰ ، متن ناگهان نقل قولی را از #سلیمان با عبارت بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می کند اما این نقل قول مشخص و واضح نیست. همچنین دقت کنید به آیات پراکنده #سوره_بقره که برخی مکی و برخی مدنی هستند. به نظر می رسد که گرد آورندگان قرآن، آیات نا مشخص و متفرقه را در یکجا و در سوره بقره جمع کرده اند و آن را تبديل به يك سوره كرده و بدليل بزرگى نام آنرا بقره نهاده اند زيرا اعراب هر چيز بزرگى را به گاو تشبيه ميكردند.
در مقاله اى كه بزودى خدمتتان ارائه خواهم داد، به #كتاب_فرقان خواهم پرداخت و اينكه اين كتاب چه هست و اكنون در كجا استفاده ميشود.

پايان ....
https://t.me/naghde_eslamm/33824
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان!
https://t.me/naghde_eslamm/21463

#قسمت_دوم

روايات مربوط به نهى عزادارى در كتب #علماى_شيعه بسيار زيادند كه ما سعى كرده ايم براى طولانى نشدن مطلب، به روايات مهمتر و معتبرتر كه در كتابهاى بسيار معتبر علماى شيعه آمده اند اشاره كنيم.
دوستان توجه خاص داشته باشيد اين روايات را علماى شيعه و به نقل از ائمه نقل كرده اند، نه اهل سنت يا غير مسلمانان، اين موضوع را براى بستن دهان بهانه جويان به صورت تاكيدى نوشتم كه بهانه اى نداشته باشند.
حال ميپردازيم به روايات.
١) روايت اول از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: سهل، عن علي بن حسان، عن موسى بن بكر، عن أبي الحسن الأول (عليه السلام) قال: قال: ضرب الرجل يده على فخذه عند المصيبة إحباط لاجره.
#ترجمه : موسى بن بكر به نقل از امام كاظم ميگويد : فردى كه به هنگام مصيبت و عزا دست خود را بر رانش بزند(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى-جلد : ٣ ،صفحه : ٢٢٥
لينك صفحه كتاب
٢) روايت دوم از #كتاب_نهج_البلاغه:
#متن_عربى:
١٤٤ ـ وقَالَ عليه‌السلام يَنْزِلُ الصَّبْرُ عَلَى قَدْرِ الْمُصِيبَةِ ـ ومَنْ ضَرَبَ يَدَه عَلَى فَخِذِه عِنْدَ مُصِيبَتِه حَبِطَ عَمَلُه.
#ترجمه: در نهج البلاغه از امام اول شيعيان نقل است كسى كه به هنگام مصيبت وعزا دستش را بر ران خويش بكوبد(عزادارى كند) اجرش از ميان ميرود.
#منبع : نهج البلاغة ، سيد شريف رضى- چاپ دار الكتاب اللبناني ،صفحه ٤٩٥
٣) روايت سوم از #كتاب_معاني_الأخبار:
متن #عربى: حدثنا أحمد بن إدريس، عن سلمة بن الخطاب عن الحسين بن راشد بن يحيى ، عن علي بن إسماعيل، عن عمرو بن أبي المقدام، قالت: سمعت أبا الحسن أو أبا جعفر يقول في هذه الآية : « ولا يعصينك في معروف » قال : إن رسول الله قال لفاطمة: إذا أنا مت فلا تخمشي علي وجها، ولا ترخى علي شعرا، ولا تنادي بالويل، ولا تقيمي علي نائحة.
#ترجمه: از امام باقر شنیدم که می گفت: آيا می دانید معنای این گفتار خدا چیست که(لا یعصینک فی معروف یعنی در هیچ کار معروفی از تو نافرمانی نکنند)؟ پاسخ دادم : نه ؛ گفت : رسول خدا به فاطمه فرمود : هنگامی که من فوت كردم، گونه بر من نخراش و موی خود را پریشان نکن و فریاد واویلا نده و نوحه خوانی برایم بپا نکن(عزادارى نكن)
#منبع : معاني الأخبار، شيخ صدوق ، صفحه ٣٩٠

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️عزادارى شيعيان، مخالف رفتار ائمه و دكانى براى آخوندها و مداحان است!
https://t.me/naghde_eslamm/21463

#قسمت_سوم

٤) روايت چهارم از كتاب #من_لايحضر_الفقيه:
#متن_عربى: وقال أمير المؤمنين عليه‌السلام فيما علم أصحابه : « لا تلبسوا السواد فإنه لباس فرعون ».
#ترجمه: و از جمله مطالبى كه اميرالمؤمنين به اصحاب خويش مى آموختند يكى اين بود كه لباس سياه بر تن نكنيد كه آن جامه فرعون است.
#منبع :
من لا يحضره الفقيه، شيخ صدوق - جلد ١ ، صفحه ٢٥١
ساير #منابع اين روايت:
١). المقنع، شيخ صدوق ، صفحه ٥٤٢
٢). علل الشرائع، شيخ صدوق - جلد ٢ ، صفحه ٢٤٧
٣). خصال، شيخ صدوق، صفحه ٦١٥

٥) روايت پنجم از كتاب #وسائل_الشيعه:
#متن_عربى: ـ عن شعيب بن واقد ، عن الحسين بن زيد ، عن جعفر بن محمّد ، عن آبائه ، عن النبي ـ في حديث المناهي ـ نهى عن الرنة عند المصيبة، ونهى عن النياحة والاستماع إليها، ونهى عن تصفيق الوجه.
#ترجمه: از امام صادق از پدرانش و آنها نيز از پيامبر اسلام در حديث نهى كننده، كه ايشان از سر و صدا كردن در مصيبت و نوحه خوانى و ناله و شيون و گوش دادن به آن را نهى كرده است و همچنين ايشان نهى كرده اند از زدن به صورت خود در هنگام عزا
#منبع: وسائل الشيعة ، حر عاملى- چاپ مؤسسه آل البیت - جلد ١٧ ، صفحه ١٢٨

٦) روايت ششم از #كتاب_كافى:
#متن_عربى: عن سهل بن زياد، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر، والحسن ابن علي جميعا، عن أبي جميلة، عن جابر، عن أبي جعفر قال: قلت له: ما الجزع؟
قال: أشد الجزع الصراخ بالويل والعويل ولطم الوجه والصدر وجز الشعر من النواصي ومن أقام النواحة فقد ترك الصبر وأخذ في غير طريقه ومن صبر واسترجع وحمد الله عز وجل فقد رضي بما صنع الله ووقع أجره على الله ومن لم يفعل ذلك جرى عليه القضاء وهو ذميم وأحبط الله تعالى أجره.
#ترجمه: جابر ميگويد : به امام باقر گفتم : بى تابى و جزع چيست ؟
فرمود شديدترين جزع و بى تابى، فرياد زدن به واويلا(واويلا گفتن)، سينه زدن و به صورت خود زدن، و كندن موى سر در مصيبت است. هركس به نوحه گرى بپردازد صبر را ترك نموده و راه بى صبرى و ناشكيبائى را پيموده است. و هركس شكيبائى كند و خداى متعال را حمد و سپاس گويد به آنچه كه خداوند انجام داده راضى شده و اجر او بر خداوند لازم است، و هركس چنين نكند قضاى الهى بر او جارى شده و او مذموم و مورد نكوهش است و خداى تعالى اجر او را باطل خواهد فرمود.
#منبع : فروع كافى، شيخ كلينى- جلد ٣ ، صفحه ٢٢٢

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
Forwarded from نقدى بر اسلام
📚 معرفى كتاب

نام كتاب : تاريخ طبرى

بنا به درخواست عده زيادى از اعضاى محترم كانال نقد اسلام،
لينك #كتاب_تاريخ_طبرى نسخه ١٦ جلدى را خدمت شما عزيزان آماده كرده ايم.

كتاب تاريخ طبرى در نسخه هاى مختلف و در چاپخانه هاى مختلف از جمله نسخه ٤ جلدى، نسخه ١٠ جلدى و نسخه ١٦ جلدى به چاپ رسيده است.
به همين دليل برخى مواقع شماره صفحه و جلد آن در نسخه هاى مختلف متفاوت ميباشد.

در انتهاى اين متن لينك جلد اول كتاب تاريخ طبرى را قرار داده ايم و پس از كليك كردن بر روى لينك، ميتوانيد باقى جلدها را نيز در ادامه ببينيد.
لينك جلد اول تاريخ طبرى:
https://t.me/daricheh_t/4905

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام

https://t.me/naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#بزرگترين_خيانت_اسلام به تاريخ بشريت

در اين مستند زيبا، #دن_گيبسون مورخ و باشتانشناس اثبات ميكند كه مسلمانان تمامى كتابهاى موجود در كتابخانه هاى بزرگ قرون وسطى مانند #كتابخانه_تيسفون در ايران
و #كتابخانه_اسكندريه در مصر را سوزانده و فقط كتاب قرآن را به جاى آنها گذاشته اند.

اين خيانت بزرگ كسانى است كه به جاى عقل و شعور فقط تعصب را پيشه كرده و به جاى هزاران كتاب مفيد يك #كتاب_بيهوده و بى سر و ته را جاى آن گذاشته اند.
قابل توجه اسلامگرايان كه ادعا ميكنند قبل از اسلام در ايران هيچ دانشمند نامدارى وجود ندارد.
بله وقتى اجداد متعصب شما تمام كتابخانه ها را سوزاندند مسلما هيچ كتابى از هيچ دانشمندى به جاى نمانده است.
اين خيانتى است كه #محمد و اعوان و انصار نادانش به بشريت كرده و هنوز هم ميكنند.
لينك يوتيوب:
https://youtu.be/ojv2Ha2dQw0

@naghde_eslamm
www.eslam.nu
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 سانسور روايات و اثبات بى شرافتى ملاها

در اين مقاله براى اثبات دروغگو و شياد بودن #روحانيون_مسلمان كه تنها چيزى كه در وجودشان يافت نميشود شرافت و وجدان است به سانسور و تحريف كردن روايات و كتابهاى خودشان اشاره خواهم كرد.
در معتبرترين كتاب روائى شيعيان يعنى #كتاب_كافي از شيخ كلينى روايتى هست كه پیامبر اسلام ميگويد: من و #دوازده_نفر از فرزندانم و تو اى على ميخهاى نگهدارنده زمين هستيم. با ما زمين نگه داشته شده و اگر اين دوازده نفر از فرزندانم نباشند اين زمين نابود ميشود.
#متن_عربى: ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻳﺤﻴﻰ، ﻋﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺃﺣﻤﺪ، ﻋﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ، ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺍﻟﻌﺼﻔﻮﺭﻱ، ﻋﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﺛﺎﺑﺖ، ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺍﻟﺠﺎﻭﺭﺩ، ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻗﺎﻝ : ﻗﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ : ﺇﻧﻲ👈 #ﻭﺍﺛﻨﻲ_ﻋﺸﺮ 👉ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﻭﺃﻧﺖ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺯﺭ ﺍﻷﺭﺽ ﻳﻌﻨﻲ ﺃﻭﺗﺎﺩﻫﺎ ﻭﺟﺒﺎﻟﻬﺎ، ﺑﻨﺎ ﺃﻭﺗﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻷﺭﺽ ﺃﻥ ﺗﺴﻴﺦ ﺑﺄﻫﻠﻬﺎ، ﻓﺈﺫﺍ ﺫﻫﺐ👈 #ﺍﻻﺛﻨﺎ_ﻋﺸﺮ 👉ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﻷﺭﺽ ﺑﺄﻫﻠﻬﺎ ﻭﻟﻢ ﻳﻨﻈﺮﻭﺍ.
#منبع: كتاب الكافي ج ١ ص ٥٣٤
لينك روايت:
http://ar.lib.eshia.ir/11005/1/534
اين روايت را كلينى از كتاب سليم ابن قيس هلالى كپى كرده است و اين همان كتابى است كه #افسانه_قتل_فاطمه بدست عمر را نوشته است.
بنابر اين روايت #ائمه_شيعه ١٣ نفر هستند و اين باادعاى شيعيان اماميه در تناقض ميباشد.
حال نكته جالب اينجاست كه همين روايت با همين الفاظ نزد بزركترين عالم شيعه يعنى #شيخ_طوسى در كتاب الغيبة به ناگاهسانسور شده و از ١٣ به ١٢ تغيير ميكند و مشكل شيعيان ١٢ امامى را حل ميكند.
#متن_عربى روايت كتاب الغيبة از شيخ طوسى:
ﻭﺑﻬﺬﺍ ﺍﻻﺳﻨﺎﺩ ﻋﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ، ﻋﻦ ﺃﺑﻴﻪ، ﻋﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺃﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻳﺤﻴﻰ ﻋﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﺛﺎﺑﺖ ، ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺍﻟﺠﺎﺭﻭﺩ ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ، ﻗﺎﻝ : ﻗﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ : ﺇﻧﻲ 👈 #ﻭﺃﺣﺪ_ﻋﺸﺮ 👉ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﻭﺃﻧﺖ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺯﺭ ﺍﻻﺭﺽ - ﺃﻋﻨﻲ ﺃﻭﺗﺎﺩﻫﺎ ﻭﺟﺒﺎﻟﻬﺎ - ﺑﻨﺎ ﺃﻭﺗﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻻﺭﺽ ﺃﻥ ﺗﺴﻴﺦ ﺑﺄﻫﻠﻬﺎ، ﻓﺈﺫﺍ ﺫﻫﺐ👈 #ﺍﻻحد_ﻋﺸﺮ 👉ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﻻﺭﺽ ﺑﺄﻫﻠﻬﺎ ﻭﻟﻢ ﻳﻨﻈﺮﻭﺍ
#منبع: كتاب الغيبة ص ٩٦ چاپ منشورات الفجر _ عراق نجف
همين روايت كتاب #اصول_الستة_عشر در أصل العصفري هم دو بار (أحد عشر = يازده) آمده و طوسى هم مخالف العصفري روايت كرده است و اين به وضوح اثبات ميكند كه اين شيخ شياد روايت را سانسور كرده است به همين راحتى.
#متن_عربى: ﻋﺒﺎﺩ ﻋﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺠﺎﺭﻭﺩ ﻋﻦ ﺍﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ‏ﻗﺎﻝ، ﻗﺎل رسول الله ) ﺍﻧﻲ ﻭ 👈ﺍﺣﺪ ﻋﺸﺮ ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﻭﺍﻧﺖ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺯﺭ ﺍﻻﺭﺽ ﺍﻋﻨﻲ ﺍﻭﺗﺎﺩﻫﺎ ﺟﺒﺎﻟﻬﺎ ﻭ ﻭﻗﺎﻝ ﻭﺗﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻻﺭﺽ ﺍﻥ ﺗﺴﻴﺦ ﺑﺎﻫﻠﻬﺎ ﻓﺈﺫﺍ ﺫﻫﺐ ﺍﻻﺣﺪ ﻋﺸﺮ ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﻻﺭﺽ ﺑﺎﻫﻠﻬﺎ ﻭﻟﻢ ﻳﻨﻈﺮﻭﺍ.
#منبع همراه با لينك:
الاصول الستة عشر صفحه ١٦
https://alkafeel.net/islamiclibrary/hadith/usul-16/usul-16/02.html#2
ازين دست سانسورها و تغيير دادن روايات هميشه در كتب روحانيون مسلمان وجود داشته و دارد و مخصوصا پس از به قدرت رسيدن #صفويه_خونخوار در ايران و به استخدام گرفتن شيادانى مانند مجلسى ها و نوشتن روايات فله اى، حتى به خود كتب علماى قديم خودشان ترحم نكرده و همه آنها را زير تيغ سانسور و تحريف بردند.
نمونه هاى بيشترى ازين دست سانسور كردنها را خدمتتان خواهم نوشت.

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
◾️ خلق #آدم و #حوا توسط خدا، افسانه يا حقيقت؟؟

#قسمت_اول

همه شما كمابيش در مورد خلق اولين انسانها يعنى #آدم و #حوا, داستانهائى شنيده و يا خوانده ايد!
خالق اين داستان يهوديان يا همان #قوم_بنى_اسرائيل بوده و شرح آنرا در كتاب مقدسشان يعنى #تورات به تفصيل آورده اند
در اولين فصل از تورات که به آن "سِفر آفرینش" گفته ميشود به تشريح افسانه آفرينش پرداخته و در #قرآن نيز، نعل به نعل اين داستان كپى بردارى شده است.

#انسان_خردمند امروزى براحتى نميتواند افسانه هاى هزاران ساله اديان را بدون ارائه #مدارك_مستند بپذيرد، لذا براى رسيدن به حقيقت در مورد هركدام ازين افسانه ها به طرق بسیار ساده ای، و با طرح سئوالات ساده آنها را زير سئوال ميبرد.
ما هم در اين نوشتار به طرح سئوالاتى ساده و عاميانه در حد دانش و دانسته هايمان ميخواهيم #افسانه_آدم_و_حوا را زير سوال ببريم:

۱) طبق گفته ی #اديان_ابراهيمی، آدم ابوالبشر اولين پيامبر الهی بوده و فرزندانش را به سوی خدا دعوت ميکرده است.
بنابراين ادعا، از همان ابتدا بايد زبانی برای محاوره و مکالمه وجود ميداشتكه او بتواند با آنها ارتباط برقرار كند اما،
طبق يافته هاى دانشمندان ثابت شده که بشر از ابتدا مجهز به زبان محاوره نبوده است، و زبان و خط، از جمله ابداعات بشری در طول ادوار تاریخی محسوب ميشوند.
#سئوال:
آدم چگونه با فرزندانش سخن ميگفت و آنها را به سوى خدا دعوت ميكرد، وقتى كه قادر به ارتباط كلامى با آنها نبود ؟؟

۲) طبق داستان خلقت در #كتاب_مقدس، خدا از #هابيل و #قابيل درخواست کرد که برای او قربانی بياورند.
هابيل يک #گوسفند قربانی کرد و قابيل نيز با خود #گندم آورد.
معنای اين سخن آن است که:
بشر از از ابتدا دارای دامپروری و کشاورزی بوده است، در حاليکه اين سخن نيز از برخلاف يافته هاى بشر در مورد انسانهاى اوليه است، و كاملا با حقيقت در تضاد است.
کشاورزی و دامپروری نيز جزء ابداعات بشر بوده است كه در طول هزاران سال به تدریج شکل گرفته اند.

ادامه دارد ...

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from نقدى بر اسلام
💥 گفتگوى يك #آخوند و #ادمين_نقد_اسلام

#ادمين نقد: درود بر شما
آيا شما معتقديد كه يك مرد ميتواند تا ٤ همسر اختيار كند

#آخوند: سلام عليكم
بله اين اعتقاد ما نيست بلكه اين دستور قرآن است

#ادمين نقد: يعنى اين حكم شامل همه مردان مسلمان ميشود و استثنائى در كار نيست؟

#آخوند: بله اما اينطور نيست كه هر مردى برود ٤ تا زن اختيار كند بلكه شروطى دارد

#ادمين نقد: مقصود من خود اجازه قرآن است و فعلا وارد شرايط نمى شوم

#آخوند: بله، اگر فقط دانستن حكمش باشيد، بله هر مرد مسلمانى ميتواند با داشتن آن شروط تا ٤ زن اختيار كند

#ادمين نقد: پس چرا وقتى امام على قصد ازدواج مجدد داشت هم فاطمه زهراء و هم پيامبر اسلام خشمگين شدند؟

#آخوند: من تاكنون به چنين روايتى برخورد نكرده ام و فكر نميكنم كه چنين روايتى وجود داشته باشد!

#ادمين نقد: اين روايت در كتب مختلفى منجمله (علل الشرايع) آمده است و روايت نيز صحيح است ما تصوير صفحه كتاب را نيز قرار داده ايم
اين هم لينك:
https://t.me/naghde_eslamm/14076

#آخوند: ببينيد برادر مسئله امام على و بى بى فاطمه يك مسئله خاص است كه من و شما نميتوانيم به آن بپردازيم!

#ادمين نقد: ولى خود شما فرموديد كه اجازه قرآن است و استثناء نيز در كار نيست! ولى حال ميفرماييد مسئله ايشان متفاوت است! تفاوت در چه و چرا؟

#آخوند: سكوت ت ت .....

ادمين نقد: تشريف داريد؟ حاج آقا ؟؟ استاد ؟؟

#آخوند: شما متاسفانه تحت تاثير وهابيت قرار گرفته ايد! براستى كه دشمنان ائمه اطهار زنازاده هستند

#ادمين نقد: سپاس از اين منطق ادله پسند و بازهم سپاس ازين همه ادب و احترام ....

اين مكالمه تا همينجا خاتمه يافت.
نتيجه اخلاقى:
هركسى دروغهاى آخوندها را افشا كند #وهابى است و هركسى آخوند را به چالش بكشد #زنازاده ...
Forwarded from دستیار زیر نویس و هایپر لینک
💥 سانسور روايات و اثبات بى شرافتى ملاها

در اين مقاله براى اثبات دروغگو و شياد بودن #روحانيون_مسلمان كه تنها چيزى كه در وجودشان يافت نميشود شرافت و وجدان است به سانسور و تحريف كردن روايات و كتابهاى خودشان اشاره خواهم كرد.
در معتبرترين كتاب روائى شيعيان يعنى #كتاب_كافي از شيخ كلينى روايتى هست كه پیامبر اسلام ميگويد: من و #دوازده_نفر از فرزندانم و تو اى على ميخهاى نگهدارنده زمين هستيم. با ما زمين نگه داشته شده و اگر اين دوازده نفر از فرزندانم نباشند اين زمين نابود ميشود.
#متن_عربى: ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻳﺤﻴﻰ، ﻋﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺃﺣﻤﺪ، ﻋﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺍﻟﺤﺴﻴﻦ، ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺳﻌﻴﺪ ﺍﻟﻌﺼﻔﻮﺭﻱ، ﻋﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﺛﺎﺑﺖ، ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺍﻟﺠﺎﻭﺭﺩ، ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ ﻗﺎﻝ : ﻗﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ : ﺇﻧﻲ👈 #ﻭﺍﺛﻨﻲ_ﻋﺸﺮ 👉ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﻭﺃﻧﺖ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺯﺭ ﺍﻷﺭﺽ ﻳﻌﻨﻲ ﺃﻭﺗﺎﺩﻫﺎ ﻭﺟﺒﺎﻟﻬﺎ، ﺑﻨﺎ ﺃﻭﺗﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻷﺭﺽ ﺃﻥ ﺗﺴﻴﺦ ﺑﺄﻫﻠﻬﺎ، ﻓﺈﺫﺍ ﺫﻫﺐ👈 #ﺍﻻﺛﻨﺎ_ﻋﺸﺮ 👉ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﻷﺭﺽ ﺑﺄﻫﻠﻬﺎ ﻭﻟﻢ ﻳﻨﻈﺮﻭﺍ.
#منبع: كتاب الكافي ج ١ ص ٥٣٤
لينك روايت:
http://ar.lib.eshia.ir/11005/1/534
اين روايت را كلينى از كتاب سليم ابن قيس هلالى كپى كرده است و اين همان كتابى است كه #افسانه_قتل_فاطمه بدست عمر را نوشته است.
بنابر اين روايت #ائمه_شيعه ١٣ نفر هستند و اين باادعاى شيعيان اماميه در تناقض ميباشد.
حال نكته جالب اينجاست كه همين روايت با همين الفاظ نزد بزركترين عالم شيعه يعنى #شيخ_طوسى در كتاب الغيبة به ناگاهسانسور شده و از ١٣ به ١٢ تغيير ميكند و مشكل شيعيان ١٢ امامى را حل ميكند.
#متن_عربى روايت كتاب الغيبة از شيخ طوسى:
ﻭﺑﻬﺬﺍ ﺍﻻﺳﻨﺎﺩ ﻋﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﻋﺒﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺟﻌﻔﺮ، ﻋﻦ ﺃﺑﻴﻪ، ﻋﻦ ﻣﺤﻤﺪ ﺑﻦ ﺃﺣﻤﺪ ﺑﻦ ﻳﺤﻴﻰ ﻋﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﺑﻦ ﺛﺎﺑﺖ ، ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺍﻟﺠﺎﺭﻭﺩ ﻋﻦ ﺃﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ﻋﻠﻴﻪ ﺍﻟﺴﻼﻡ، ﻗﺎﻝ : ﻗﺎﻝ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺻﻠﻰ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﻠﻴﻪ ﻭﺁﻟﻪ ﻭﺳﻠﻢ : ﺇﻧﻲ 👈 #ﻭﺃﺣﺪ_ﻋﺸﺮ 👉ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﻭﺃﻧﺖ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺯﺭ ﺍﻻﺭﺽ - ﺃﻋﻨﻲ ﺃﻭﺗﺎﺩﻫﺎ ﻭﺟﺒﺎﻟﻬﺎ - ﺑﻨﺎ ﺃﻭﺗﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻻﺭﺽ ﺃﻥ ﺗﺴﻴﺦ ﺑﺄﻫﻠﻬﺎ، ﻓﺈﺫﺍ ﺫﻫﺐ👈 #ﺍﻻحد_ﻋﺸﺮ 👉ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﻻﺭﺽ ﺑﺄﻫﻠﻬﺎ ﻭﻟﻢ ﻳﻨﻈﺮﻭﺍ
#منبع: كتاب الغيبة ص ٩٦ چاپ منشورات الفجر _ عراق نجف
همين روايت كتاب #اصول_الستة_عشر در أصل العصفري هم دو بار (أحد عشر = يازده) آمده و طوسى هم مخالف العصفري روايت كرده است و اين به وضوح اثبات ميكند كه اين شيخ شياد روايت را سانسور كرده است به همين راحتى.
#متن_عربى: ﻋﺒﺎﺩ ﻋﻦ ﻋﻤﺮﻭ ﻋﻦ ﺍﺑﻲ ﺍﻟﺠﺎﺭﻭﺩ ﻋﻦ ﺍﺑﻲ ﺟﻌﻔﺮ ‏ﻗﺎﻝ، ﻗﺎل رسول الله ) ﺍﻧﻲ ﻭ 👈ﺍﺣﺪ ﻋﺸﺮ ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﻭﺍﻧﺖ ﻳﺎ ﻋﻠﻲ ﺯﺭ ﺍﻻﺭﺽ ﺍﻋﻨﻲ ﺍﻭﺗﺎﺩﻫﺎ ﺟﺒﺎﻟﻬﺎ ﻭ ﻭﻗﺎﻝ ﻭﺗﺪ ﺍﻟﻠﻪ ﺍﻻﺭﺽ ﺍﻥ ﺗﺴﻴﺦ ﺑﺎﻫﻠﻬﺎ ﻓﺈﺫﺍ ﺫﻫﺐ ﺍﻻﺣﺪ ﻋﺸﺮ ﻣﻦ ﻭﻟﺪﻱ ﺳﺎﺧﺖ ﺍﻻﺭﺽ ﺑﺎﻫﻠﻬﺎ ﻭﻟﻢ ﻳﻨﻈﺮﻭﺍ.
#منبع همراه با لينك:
الاصول الستة عشر صفحه ١٦
https://alkafeel.net/islamiclibrary/hadith/usul-16/usul-16/02.html#2
ازين دست سانسورها و تغيير دادن روايات هميشه در كتب روحانيون مسلمان وجود داشته و دارد و مخصوصا پس از به قدرت رسيدن #صفويه_خونخوار در ايران و به استخدام گرفتن شيادانى مانند مجلسى ها و نوشتن روايات فله اى، حتى به خود كتب علماى قديم خودشان ترحم نكرده و همه آنها را زير تيغ سانسور و تحريف بردند.
نمونه هاى بيشترى ازين دست سانسور كردنها را خدمتتان خواهم نوشت.

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام
https://telegram.me/joinchat/As5Azz1Qdgei1tKR5VztMA
Forwarded from نقدى بر اسلام
▪️مذهب شيعه بوسيله جعل و سانسور و تحريف روايت در كتابهاى تاريخى بوجود آمده است(٧)
براى تودهنى زدن به يكى از اساتيد جعل و تحريف تاريخ كه ادعا ميكند، حسين بن على دشمن سرسخت معاويه بوده است روايتى را كه چندين كتاب معتبر شيعه آنرا نقل كرده اند خدمتان ارائه ميكنم كه ببينيم رابطه معاويه و حسين چطور بوده است.
▪️سانسور و تحريف(تصاوير بالا):
متن روايت: در برابر اين آرامش و حسن تفاهم بود كه امام حسين همواره از كمكهاى مالى هنگفت معاويه برخوردار مى‌شد، بطوريكه مقررى امام حسن و امام حسين، كه در زمان عمر، سالى پنج‌هزار درهم بود، معاويه آنرا به سالى يك ميليون درهم (دويست برابر، معادل ٤ هزار كيلو نقره) افزايش داد.
#منابع:
#تاريخ تمدن اسلام، ج ٤، ص ٨٨
#اخبار الطوال، ص ٢١٨(لينك)
#كتاب الخراج، يحيى بن آدم، ص ٧٥
#كتاب الخراج، قاضى ابويوسف،ص ٣٥
#الحسين، على جلال، جلد ١، صص ٦٣ و ١٠٧
#منتهى الامال، جلد ١، صص ٣٤٨،٣١٩-٣٥٠ و ٣٧٣
اين چه دشمن سرسختى است كه تمام مخارج كل زندگى اش را معاويه پرداخته است؟
▪️ادمين: آخوند به همين راحتى دست به جعل و تحريف تاريخ زده و يك تاريخ جعلى به خورد مخاطبش ميدهد.
@naghde_eslamm
Forwarded from نقدى بر اسلام
📚 معرفى كتاب

نام كتاب : تاريخ طبرى

بنا به درخواست عده زيادى از اعضاى محترم كانال نقد اسلام،
لينك #كتاب_تاريخ_طبرى نسخه ١٦ جلدى را خدمت شما عزيزان آماده كرده ايم.

كتاب تاريخ طبرى در نسخه هاى مختلف و در چاپخانه هاى مختلف از جمله نسخه ٤ جلدى، نسخه ١٠ جلدى و نسخه ١٦ جلدى به چاپ رسيده است.
به همين دليل برخى مواقع شماره صفحه و جلد آن در نسخه هاى مختلف متفاوت ميباشد.

در انتهاى اين متن لينك جلد اول كتاب تاريخ طبرى را قرار داده ايم و پس از كليك كردن بر روى لينك، ميتوانيد باقى جلدها را نيز در ادامه ببينيد.
لينك جلد اول تاريخ طبرى:
https://t.me/daricheh_t/4905

#كانال_تخصصى_نقد_اسلام

https://t.me/naghde_eslamm