میتوانید بخشهایی از ماهنامه ایران فردا را در صفحه اینستگرام این نشریه دنبال کنید:
https://www.instagram.com/p/BOnfTqFAe-8/
@iranfardamag
https://www.instagram.com/p/BOnfTqFAe-8/
@iranfardamag
Instagram
.
دو سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۱۲ در تبریز، زمانی که دست قزاقان روس و عملهی #استبداد به #ستارخان نمیرسید، برادرزادههایش را به دار کشیدند و #میرزاآقابالاخان را وارونه بر دار و یوسف حکمآباد را سلاخی کردند و گروهگروه #اجتماعیون #مشروطهخواه…
دو سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول، در سال ۱۹۱۲ در تبریز، زمانی که دست قزاقان روس و عملهی #استبداد به #ستارخان نمیرسید، برادرزادههایش را به دار کشیدند و #میرزاآقابالاخان را وارونه بر دار و یوسف حکمآباد را سلاخی کردند و گروهگروه #اجتماعیون #مشروطهخواه…
تا زمانی که زندگی کاسترو هنوز الهامبخش مردمی باشد که میخواهند جهان را به جای بهتری برای زیستن تبدیل کنند، این اتفاق باید به جای تقلید از روشِ او با کشف مدلهای جایگزینِ بیشتر محقق شود. هدف اصلی باید دستیابی به یک سوسیالیسم دموکراتیک باشد و نه فقط تمایز از مدل منسوخ شدهی اتحاد شوروی؛ هدف باید نشان دادن امکان سوسیالیسمی باشد که کاسترو زمانی میخواست آن را محقق کند اما همچنین از سوسیالیسمی که در کوبا ایجاد کرد، متفاوت بود.
برگرفته از یادداشت «فیدل، بیرون از توهمات»؛ نوشته پاتریک ایبر؛ ترجمه آریاناز گلرخ؛ منتشر شده در شماره ۲۷ ماهنامه ایران فردا
@iranfardamag
https://www.instagram.com/p/BPs1riMg0kx/
برگرفته از یادداشت «فیدل، بیرون از توهمات»؛ نوشته پاتریک ایبر؛ ترجمه آریاناز گلرخ؛ منتشر شده در شماره ۲۷ ماهنامه ایران فردا
@iranfardamag
https://www.instagram.com/p/BPs1riMg0kx/
Instagram
.
تا زمانی که زندگی #کاسترو هنوز الهامبخش مردمی باشد که میخواهند جهان را به جای بهتری برای زیستن تبدیل کنند، این اتفاق باید به جای تقلید از روشِ او با کشف مدلهای جایگزینِ بیشتر محقق شود. هدف اصلی باید دستیابی به یک #سوسیالیسم #دموکراتیک باشد و نه فقط تمایز…
تا زمانی که زندگی #کاسترو هنوز الهامبخش مردمی باشد که میخواهند جهان را به جای بهتری برای زیستن تبدیل کنند، این اتفاق باید به جای تقلید از روشِ او با کشف مدلهای جایگزینِ بیشتر محقق شود. هدف اصلی باید دستیابی به یک #سوسیالیسم #دموکراتیک باشد و نه فقط تمایز…
⭕️ مصدق، رهبر ماندگار الگوبخش
🔻 کمال اطهاری
@iranfardamag
🔹مقایسههای اقتصادی ضعیف و مجزا شده از تاریخ دولت دکتر مصدق با روحانی، پاسخ مستقیم ندارد.
🔸مصدق یک رهبر ماندگار الگو بخش برای نهاد سازی توسعه در چارچوب دموکراتیک بوده و هست. از آنجا که به واسطه کودتای 28 مرداد مصدق موفق نشد وظایفی را که نهضت ملی بر عهده اش قرار داده بود(دموکراسی و استقلال) به انجام برساند و بطور کامل محقق کند ، مردم رژیم پس از کودتا و شاه را غیر قانونی دانسته و با انقلابی که نام اسلامی به خود گرفت رژیم کودتا را بر انداختند.
🔹اکنون آن انقلاب درست به دلیل پیروی نکردن از الگوی مصدق شکست خورده و حاکمیت آن سراشیبی زوالی را میپیماید که به فروپاشی خواهد انجامید.
🔸با مصدق، شوروی و بطور کلی چپ آن زمان ایران همراه ، متفق و متحد نبود، اما امروز روسیه از همه لحاظ پشتیبان ایران است. در آن زمان چینی با قدرت اقتصادی و نظامی جهانی کنونی وجود نداشت و اروپا از لحاظ اقتصادی خنثی و پشتیبان سیاسی اش نبود و... مخالفان مصدق شعبان بی مخ ها و ارتش با پول آمریکا و کیف انگلیسی بودند و در مقابل موافقانش تمام طبقات اصلی جامعه بودند.
🔹امروز هرچند روحانی با تقابل جدی پوپولیست ها روبرو است، اما دلیل اصلی افول او آن است که با درآمد چند صد میلیارد دلاری، نهتنها الگویی برای توسعه ندارد، که تیم اقتصادی اش از لحاظ نظری ضد اقتصاد توسعه است، و نتوانسته حداقل ثبات را در اقتصاد حتی قیمت مواد خوراکی فراهم کند.
🔸مردم به روحانی به عنوان آخرین فرصت و گزینه ممکن رای داده اند. اگر تا به حال طبقه متوسط (که عنصر اصلی انقلابات دموکراتیک است) علیه روحانی و کل نظام شورش نکرده اند، به دلیل شرایط پرآشوب منطقه، و عدم اطمینان از نتیجه بوده است. روحانی زوال حاکمیت را تداوم بخشیده، و درست در نقطه مقابل مصدق که الگویی فکری اخلاقی به مردم بخشید - که تاکنون حداقل نزد طبقه متوسط باقی است- ، باعث شده که فرودست ترین مردم به پوپولیسم شعبان بی مخ ها و نظامی ها روی آورند و شقاق اجتماعی رخ دهد.
🔹بهتر است تاریخ خوانده های داخل حاکمیت، سر از برف کف زدن های چند بوروکرات و بورژوازی رانتی (بخصوص مستغلات) در حزب خود در آورند؛ و به جای تقلید از تحلیلهای نموداری اقتصادی پوپولیست ها برای مقایسه ناروای روحانی با مصدق، کوشش خود را مصروف درک قواعد تاریخ سازی کنند، که شرط اول آن تشکیل یک بلوک تاریخی از طبقات و اقشار اصلی جامعه با یک برنامه جایگزین جامع است.
🔸حال اگر این روشنفکران رسمی که تاکنون با وجود برخورداری از رانت و بودجه های کلان پژوهشی نتوانسته اند یک برنامه توسعه حداقلی را تدوین کنند، بازهم با احساس کاذب خودداناپنداری به تکرار چند تحلیل توخالی در ضدیت با مصدق و چپ اکتفا کنند، نخواهند توانست در تدوین یک برنامه توسعه جایگزین هم مشارکت کنند. در نتیجه تنها به تداوم زوالی که خواسته و ناخواسته خود از عوامل آن بوده اند یاری خواهند کرد.
#پوپولیستها
#دکتر_مصدق
#کمال_اطهاری
#برنامهی_توسعه
#چپ_در_ایران
#الگوی_اقتصادی_موفق
https://bit.ly/3n9ONLX
https://t.me/iranfardamag
🔻 کمال اطهاری
@iranfardamag
🔹مقایسههای اقتصادی ضعیف و مجزا شده از تاریخ دولت دکتر مصدق با روحانی، پاسخ مستقیم ندارد.
🔸مصدق یک رهبر ماندگار الگو بخش برای نهاد سازی توسعه در چارچوب دموکراتیک بوده و هست. از آنجا که به واسطه کودتای 28 مرداد مصدق موفق نشد وظایفی را که نهضت ملی بر عهده اش قرار داده بود(دموکراسی و استقلال) به انجام برساند و بطور کامل محقق کند ، مردم رژیم پس از کودتا و شاه را غیر قانونی دانسته و با انقلابی که نام اسلامی به خود گرفت رژیم کودتا را بر انداختند.
🔹اکنون آن انقلاب درست به دلیل پیروی نکردن از الگوی مصدق شکست خورده و حاکمیت آن سراشیبی زوالی را میپیماید که به فروپاشی خواهد انجامید.
🔸با مصدق، شوروی و بطور کلی چپ آن زمان ایران همراه ، متفق و متحد نبود، اما امروز روسیه از همه لحاظ پشتیبان ایران است. در آن زمان چینی با قدرت اقتصادی و نظامی جهانی کنونی وجود نداشت و اروپا از لحاظ اقتصادی خنثی و پشتیبان سیاسی اش نبود و... مخالفان مصدق شعبان بی مخ ها و ارتش با پول آمریکا و کیف انگلیسی بودند و در مقابل موافقانش تمام طبقات اصلی جامعه بودند.
🔹امروز هرچند روحانی با تقابل جدی پوپولیست ها روبرو است، اما دلیل اصلی افول او آن است که با درآمد چند صد میلیارد دلاری، نهتنها الگویی برای توسعه ندارد، که تیم اقتصادی اش از لحاظ نظری ضد اقتصاد توسعه است، و نتوانسته حداقل ثبات را در اقتصاد حتی قیمت مواد خوراکی فراهم کند.
🔸مردم به روحانی به عنوان آخرین فرصت و گزینه ممکن رای داده اند. اگر تا به حال طبقه متوسط (که عنصر اصلی انقلابات دموکراتیک است) علیه روحانی و کل نظام شورش نکرده اند، به دلیل شرایط پرآشوب منطقه، و عدم اطمینان از نتیجه بوده است. روحانی زوال حاکمیت را تداوم بخشیده، و درست در نقطه مقابل مصدق که الگویی فکری اخلاقی به مردم بخشید - که تاکنون حداقل نزد طبقه متوسط باقی است- ، باعث شده که فرودست ترین مردم به پوپولیسم شعبان بی مخ ها و نظامی ها روی آورند و شقاق اجتماعی رخ دهد.
🔹بهتر است تاریخ خوانده های داخل حاکمیت، سر از برف کف زدن های چند بوروکرات و بورژوازی رانتی (بخصوص مستغلات) در حزب خود در آورند؛ و به جای تقلید از تحلیلهای نموداری اقتصادی پوپولیست ها برای مقایسه ناروای روحانی با مصدق، کوشش خود را مصروف درک قواعد تاریخ سازی کنند، که شرط اول آن تشکیل یک بلوک تاریخی از طبقات و اقشار اصلی جامعه با یک برنامه جایگزین جامع است.
🔸حال اگر این روشنفکران رسمی که تاکنون با وجود برخورداری از رانت و بودجه های کلان پژوهشی نتوانسته اند یک برنامه توسعه حداقلی را تدوین کنند، بازهم با احساس کاذب خودداناپنداری به تکرار چند تحلیل توخالی در ضدیت با مصدق و چپ اکتفا کنند، نخواهند توانست در تدوین یک برنامه توسعه جایگزین هم مشارکت کنند. در نتیجه تنها به تداوم زوالی که خواسته و ناخواسته خود از عوامل آن بوده اند یاری خواهند کرد.
#پوپولیستها
#دکتر_مصدق
#کمال_اطهاری
#برنامهی_توسعه
#چپ_در_ایران
#الگوی_اقتصادی_موفق
https://bit.ly/3n9ONLX
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
⭕️ مصدق، رهبر ماندگار الگوبخش
🔻 کمال اطهاری @iranfardamag 🔹مقایسههای اقتصادی ضعیف و مجزا شده از تاریخ دولت دکتر…
🔴 ترومای توهم در گونهبندی اصلاحات!
🔷 محمد کریمی
@iranfardamag
🔺 مقاله گونهبندی اصلاحات محمدرضا جلاییپور نشان از فهم همچنان نارسای اصلاحطلبان از مفهوم اصلاح ساختار دارد. جلایی پور نیک میداند که اصلاحطلبی کلاسیک گرفتار در بنبستی است که امکان برونرفت از آن مقدور نیست. بنابراین میکوشد تا با تقسیمبندیهای تخیلی از یک سو اصلاح ساختار را غیرممکن جلوه دهد و از سوی دیگر با بزک کردن اصلاحطلبی نهادی بر طبق همان تقسیمبندی موهمی آن را به جای اصلاحطلبی بروکراتمحور بنشاند و همان رویههای همیشگی اصلاحطلبان را با نام جدید بر جامعه تحمیل نماید.
🔺 او در حالی تلاش میکند تا دغدغهی عدالت به عنوان مهمترین مسئله جامعه را به نام اصلاحطلبی نهادی ضرب کند که ابایی از انکار واقعیات نیز ندارد و میکوشد تا با استفاده از مفاهیم ارزشی، اصلاحطلبان نهادی را دآدخواه معرفی کند که با منظومه سیاسیتی نزدیک به سوسیال دمکراسی پایگاه اجتماعی هدف خود را طبقه متوسط و فرودست قرار دادهاند و در عین حال با ارائه تصویری مخدوش از اصلاح ساختار با این همان کردن افرادی که قرابت فکری- سیاسی با یکدیگر ندارند اصلاح ساختار را جزیی از جریان اصلاحات نشان دهد.
🔺 فهم نارسای جلاییپور از اصلاح ساختار در همین نقطه عیان میگردد که او اصلاح ساختار را جزیی از جریان اصلاحات قلمداد میکند در حالی که اولا اصلاح مفهوم واحدی ندارد و ثانیا اصلاح ساختار یک استراتژی مبتنی بر تحولات بنیادین از طریق جنبشهای اجتماعی است. اما فاجعه دروغ که تمام اعتبار مقاله جلاییپور را زیر سوال میبرد آنجایی شکل میگیرد که او برای عدالتخواه جلوه دادن نیروهای مور د علاقهاش افراد متعلق به جریان چپ مذهبی را لیبرال خطاب میکند.
🔺 در گونهبندی موهمی او، کیوان صمیمی و سعید مدنی جز نیروهایی معرفی میشوند که منظومه سیاستیشان به لییرال دمکراسی نزدیکتر است. تقسیمبندی اینچنینی حتی در میان افرادی از جامعه که در زندگی روزمرهشان به صورت گذرا وضعیت سیاسی در کشور را دنبال میکنند نیز فاقد اعتبار است چرا که تنها یک جستجوی ساده نشان میدهد که سعید مدنی مهمترین پژوهشهایش را در زمینه فقر و نابرابریهای اجتماعی انجام داده و از معدود پژوهشگرانی است که بسیاری از پژوهشهایش شامل طردشدگان جامعه همچون روسپیان و معتادان و برای نجات آنان به سرانجام رسانده است. جستجوی سادهتر اما همگان را به این واقعیت روشن میرساند که جرم کیوان صمیمی در نگاه حاکمان چیست که باید 70 سالگیاش را نیز در زندان سپری کند. کیوان صمیمی به دلیل حضور در تجمع روز کارگر در اول ماه می به عنوان مهمترین نماد در جنبش کارگری جهان و همراهی با کارگرانی که در مقابل مجلس شورای اسلامی دست به اعتراض زده بودند در زندان است. اخلاقی نیست که برای اثبات ادعای خود، جریان چپ مذهبی در ایران را که حتی در زمانه بزک کردن نئولیبرالیسم با دروغ لیبرال دمکراسی بر آرمانهای عدالتطلبانه و سوسیالیستی خود پافشاری کرده است، لیبرال خطاب کنیم.
🔺 معروف است زمانی که احمدینژاد با انکار هولوکاست اسراییل را از انزوای جهانی به در آورد و در موقعیت مظلومیت قرار داد فیدل کاسترو در مصاحبهای گفته بود «به این بچه بگویید تاریخ بخواند تا بداند که هولوکاست واقعیت تاریخی است». شاید بتوان برای روشن شدن واقعیات تاریخی چنین پیشنهادی را نیز به اصلاحطلبان داد تا کمی به عقب برگردند و حداقل بخشی از تجربه زیسته خود را مرور کنند تا ببینند، چگونه جریان اصلاحطلبی – چه آنانی که جلاییپور بروکرات محور مینامد و چه آنانی که اصلاحطلب نهادی خطاب میکند- از اواسط دهه هفتاد تا اواخر دهه 90 با انگ «تاریخ مصرف گذشته» با جریانات چپ مواجهه میکردند تا اقتصادشان در بازار آزاد رونقی بیابد. او در این مقاله میکوشد تا با جابهجایی مفاهیم بدیهی، حداقل خود و بخشی از جریان اصلاحطلب را عدالتخواه معرفی کند که میتوانند برای حل مشکلات وسیع اقتصادی و معیشتی جامعه کارآمد باشند. اما بیشک آنانی که بر سفره رانت بزرگ شدهاند نمیتوانند از رانت چشم بپوشند و مدافع عدالت باشند.
🔺گرایش چپ و عدالتخواهانه را باید در میان نیروهایی جستجو کرد که در میانه اعتراضات دیماه 96 و جنبش خونین آبان در کنار طبقه مستضعف جامعه قرار گرفتهاند نه در جنب قدرت. جلاییپور و سایر اصلاحطلبان پس از دیماه 96، همراستا با حاکمیت با هراسافکنی در طبقه متوسط از جنبشهای اجتماعی، بیش از 4 سال است که به منکوب کردن، نفی و رد جنبشهای اجتماعی میپردازند.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/39OFQ6I
#سعید_مدنی
#کیوان_صمیمی
#چپ_عدالتخواه
#اصلاح_ساختار
#گونهبندی_اصلاحات
#محمدرضا_جلائیپور
https://t.me/iranfardamag
🔷 محمد کریمی
@iranfardamag
🔺 مقاله گونهبندی اصلاحات محمدرضا جلاییپور نشان از فهم همچنان نارسای اصلاحطلبان از مفهوم اصلاح ساختار دارد. جلایی پور نیک میداند که اصلاحطلبی کلاسیک گرفتار در بنبستی است که امکان برونرفت از آن مقدور نیست. بنابراین میکوشد تا با تقسیمبندیهای تخیلی از یک سو اصلاح ساختار را غیرممکن جلوه دهد و از سوی دیگر با بزک کردن اصلاحطلبی نهادی بر طبق همان تقسیمبندی موهمی آن را به جای اصلاحطلبی بروکراتمحور بنشاند و همان رویههای همیشگی اصلاحطلبان را با نام جدید بر جامعه تحمیل نماید.
🔺 او در حالی تلاش میکند تا دغدغهی عدالت به عنوان مهمترین مسئله جامعه را به نام اصلاحطلبی نهادی ضرب کند که ابایی از انکار واقعیات نیز ندارد و میکوشد تا با استفاده از مفاهیم ارزشی، اصلاحطلبان نهادی را دآدخواه معرفی کند که با منظومه سیاسیتی نزدیک به سوسیال دمکراسی پایگاه اجتماعی هدف خود را طبقه متوسط و فرودست قرار دادهاند و در عین حال با ارائه تصویری مخدوش از اصلاح ساختار با این همان کردن افرادی که قرابت فکری- سیاسی با یکدیگر ندارند اصلاح ساختار را جزیی از جریان اصلاحات نشان دهد.
🔺 فهم نارسای جلاییپور از اصلاح ساختار در همین نقطه عیان میگردد که او اصلاح ساختار را جزیی از جریان اصلاحات قلمداد میکند در حالی که اولا اصلاح مفهوم واحدی ندارد و ثانیا اصلاح ساختار یک استراتژی مبتنی بر تحولات بنیادین از طریق جنبشهای اجتماعی است. اما فاجعه دروغ که تمام اعتبار مقاله جلاییپور را زیر سوال میبرد آنجایی شکل میگیرد که او برای عدالتخواه جلوه دادن نیروهای مور د علاقهاش افراد متعلق به جریان چپ مذهبی را لیبرال خطاب میکند.
🔺 در گونهبندی موهمی او، کیوان صمیمی و سعید مدنی جز نیروهایی معرفی میشوند که منظومه سیاستیشان به لییرال دمکراسی نزدیکتر است. تقسیمبندی اینچنینی حتی در میان افرادی از جامعه که در زندگی روزمرهشان به صورت گذرا وضعیت سیاسی در کشور را دنبال میکنند نیز فاقد اعتبار است چرا که تنها یک جستجوی ساده نشان میدهد که سعید مدنی مهمترین پژوهشهایش را در زمینه فقر و نابرابریهای اجتماعی انجام داده و از معدود پژوهشگرانی است که بسیاری از پژوهشهایش شامل طردشدگان جامعه همچون روسپیان و معتادان و برای نجات آنان به سرانجام رسانده است. جستجوی سادهتر اما همگان را به این واقعیت روشن میرساند که جرم کیوان صمیمی در نگاه حاکمان چیست که باید 70 سالگیاش را نیز در زندان سپری کند. کیوان صمیمی به دلیل حضور در تجمع روز کارگر در اول ماه می به عنوان مهمترین نماد در جنبش کارگری جهان و همراهی با کارگرانی که در مقابل مجلس شورای اسلامی دست به اعتراض زده بودند در زندان است. اخلاقی نیست که برای اثبات ادعای خود، جریان چپ مذهبی در ایران را که حتی در زمانه بزک کردن نئولیبرالیسم با دروغ لیبرال دمکراسی بر آرمانهای عدالتطلبانه و سوسیالیستی خود پافشاری کرده است، لیبرال خطاب کنیم.
🔺 معروف است زمانی که احمدینژاد با انکار هولوکاست اسراییل را از انزوای جهانی به در آورد و در موقعیت مظلومیت قرار داد فیدل کاسترو در مصاحبهای گفته بود «به این بچه بگویید تاریخ بخواند تا بداند که هولوکاست واقعیت تاریخی است». شاید بتوان برای روشن شدن واقعیات تاریخی چنین پیشنهادی را نیز به اصلاحطلبان داد تا کمی به عقب برگردند و حداقل بخشی از تجربه زیسته خود را مرور کنند تا ببینند، چگونه جریان اصلاحطلبی – چه آنانی که جلاییپور بروکرات محور مینامد و چه آنانی که اصلاحطلب نهادی خطاب میکند- از اواسط دهه هفتاد تا اواخر دهه 90 با انگ «تاریخ مصرف گذشته» با جریانات چپ مواجهه میکردند تا اقتصادشان در بازار آزاد رونقی بیابد. او در این مقاله میکوشد تا با جابهجایی مفاهیم بدیهی، حداقل خود و بخشی از جریان اصلاحطلب را عدالتخواه معرفی کند که میتوانند برای حل مشکلات وسیع اقتصادی و معیشتی جامعه کارآمد باشند. اما بیشک آنانی که بر سفره رانت بزرگ شدهاند نمیتوانند از رانت چشم بپوشند و مدافع عدالت باشند.
🔺گرایش چپ و عدالتخواهانه را باید در میان نیروهایی جستجو کرد که در میانه اعتراضات دیماه 96 و جنبش خونین آبان در کنار طبقه مستضعف جامعه قرار گرفتهاند نه در جنب قدرت. جلاییپور و سایر اصلاحطلبان پس از دیماه 96، همراستا با حاکمیت با هراسافکنی در طبقه متوسط از جنبشهای اجتماعی، بیش از 4 سال است که به منکوب کردن، نفی و رد جنبشهای اجتماعی میپردازند.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/39OFQ6I
#سعید_مدنی
#کیوان_صمیمی
#چپ_عدالتخواه
#اصلاح_ساختار
#گونهبندی_اصلاحات
#محمدرضا_جلائیپور
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 ترومای توهم در گونهبندی اصلاحات!
🔷 محمد کریمی @iranfardamag 🔺 مقاله گونهبندی اصلاحات محمدرضا جلاییپور نشان از فهم همچنان نارسای اصلاحطلبان از مفهوم اصلاح ساختار دارد. جلایی پور نیک میداند که اصلاحطلبی کلاسیک گرفتار در بنبستی است که امکان برونرفت از آن مقدور نیست. بنابراین میکوشد…
🔴 حسن حنفی در یک نگاه (۱۹۳۵– ۲۱ اکتبر ۲۰۲۱)
❇️حسن حنفی متفکر چپ اسلامی در جهان عرب درگذشت
@iranfardamag
🔹 حسن حنفی در سال ۱۹۳۵ در قاهره و در یک خانوده هنری متولد شد او در جوانی به آموختن ساز ویولن پرداخت، سازی که تا پایان عمرنوای نواختن ان قطع نشد.
🔺 حنفی پس از اتمام تحصیل در رشته فلسفه در سال ۱۹۵۴ به عنوان استاد دانشگاه مشغول به کار شد و سپس برای ادامه تحصیل عازم سوربن فرانسه گردید. در سال ۱۹۶۶ میلادی با ارائه تز"روش های تفسیر" دکترای فلسفه دریافت نمود و به مصر بازگشت و به تدریس در دانشگاه ادامه داد.
🔹 در سال ۱۹۶۹ به فرانسه و بلژیک و مابین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۷ به آمریکا و ژاپن و همچنین کشورهای خلیج و مراکش و آلمان به عنوان استاد مهمان دعوت شد. هرچند که در گذشته به عنوان یک محقق علمی شناخته شده بود، اما بعد از جنگهای اعراب و اسرائیل در سال 1967 با طرح موضوعاتی در حوزههای ایدئولوژی و سیاست از چهرههای برجستهٔ اسلام متجددانه و نماینده و سخنگوی چپ اسلامی در کشورهای عربی نام گرفت. تا جایی که تفسیر حنفی از اسلام را سوسیالیستی دانسته و معتقدند او همچنین تفسیری از اسلام را ترویج میدهد که حامی گسترش اخلاقی جهانی است.
🔺 اسامی تعدادی از کتابهای حنفی که برخی به زبان فرانسوی و برخی نیز به زبان انگلیسی می باشد، به شرح زیر است :
🔹 میراث عربی، عقیده و انقلاب ، دین و انقلاب در مصر ، معضلات و بحرانهای عصر معاصر ، مسائلی چند درباره فلسفه ، درس های اسلامی ، طرح موضوعاتی درباره اسلام ، آغاز و سرچشمه علوم اسلامی ، اصول فقه و روشهای تفسیر و پیریزی اصول فقه جدید، تفسیر پدیده ها ، گفتگوی دینی و انقلاب.
🔺 همچنین از نصرحامد ابوزید ، علی مبروک و کریم السید به عنوان شاگردان برجسته وی یاد می شود.
#ایران_فردا
#حسن_حنفی
#چپ_اسلامی
https://bit.ly/3C77TL5
https://t.me/iranfardamag
❇️حسن حنفی متفکر چپ اسلامی در جهان عرب درگذشت
@iranfardamag
🔹 حسن حنفی در سال ۱۹۳۵ در قاهره و در یک خانوده هنری متولد شد او در جوانی به آموختن ساز ویولن پرداخت، سازی که تا پایان عمرنوای نواختن ان قطع نشد.
🔺 حنفی پس از اتمام تحصیل در رشته فلسفه در سال ۱۹۵۴ به عنوان استاد دانشگاه مشغول به کار شد و سپس برای ادامه تحصیل عازم سوربن فرانسه گردید. در سال ۱۹۶۶ میلادی با ارائه تز"روش های تفسیر" دکترای فلسفه دریافت نمود و به مصر بازگشت و به تدریس در دانشگاه ادامه داد.
🔹 در سال ۱۹۶۹ به فرانسه و بلژیک و مابین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۷ به آمریکا و ژاپن و همچنین کشورهای خلیج و مراکش و آلمان به عنوان استاد مهمان دعوت شد. هرچند که در گذشته به عنوان یک محقق علمی شناخته شده بود، اما بعد از جنگهای اعراب و اسرائیل در سال 1967 با طرح موضوعاتی در حوزههای ایدئولوژی و سیاست از چهرههای برجستهٔ اسلام متجددانه و نماینده و سخنگوی چپ اسلامی در کشورهای عربی نام گرفت. تا جایی که تفسیر حنفی از اسلام را سوسیالیستی دانسته و معتقدند او همچنین تفسیری از اسلام را ترویج میدهد که حامی گسترش اخلاقی جهانی است.
🔺 اسامی تعدادی از کتابهای حنفی که برخی به زبان فرانسوی و برخی نیز به زبان انگلیسی می باشد، به شرح زیر است :
🔹 میراث عربی، عقیده و انقلاب ، دین و انقلاب در مصر ، معضلات و بحرانهای عصر معاصر ، مسائلی چند درباره فلسفه ، درس های اسلامی ، طرح موضوعاتی درباره اسلام ، آغاز و سرچشمه علوم اسلامی ، اصول فقه و روشهای تفسیر و پیریزی اصول فقه جدید، تفسیر پدیده ها ، گفتگوی دینی و انقلاب.
🔺 همچنین از نصرحامد ابوزید ، علی مبروک و کریم السید به عنوان شاگردان برجسته وی یاد می شود.
#ایران_فردا
#حسن_حنفی
#چپ_اسلامی
https://bit.ly/3C77TL5
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 حسن حنفی در یک نگاه (۱۹۳۵– ۲۱ اکتبر ۲۰۲۱)
🔹 حسن حنفی در سال ۱۹۳۵ در قاهره و در یک خانوده هنری متولد شد او در جوانی به آموختن ساز ویولن پرداخت، سازی که تا پایان عمرنوای نواختن ان قطع نشد. 🔺 حنفی پس از اتمام تحصیل در رشته فلسفه در سال ۱۹۵۴ به عنوان استاد دانشگاه مشغول به کار شد و سپس برای ادامه…
🔴 شیلی : میان بیم و امید
🔷 محمد رضائی
@iranfardamag
1️⃣ هنگامی که در سال 1988 آگوستو پینوشه دیکتاتور و رئیسجمهور خودخوانده شیلی، که طی کودتایی با دخالت مستقیم امریکائیها حکومت مردمی و منتخب آلنده را سرنگون کرده و خود زمام امور را در دست گرفته بود، بالاجبار تن به همهپرسی داد تا مردم شیلی تعیین کنند که با ادامه به اصطلاح ریاستجمهوری او موافقند یا «نه» و مردم شیلی به او نه گفتند، بسیاری در شیلی و تمامی دنیا گمان میکردند که با رفتن پینوشه مشکلات شیلی و مردمش یکی پس از دیگری حل میشود و راه آینده شیلی راهی هموار به سوی دموکراسی و برابری خواهد بود. بیش از بیست سال طول کشید تا مردم شیلی به این نتیجه برسند که با رفتن افراد و در حالی که ساختارهای تولید و بازتولید نابرابری و تبعیض و ستم همچنان قدرتمندانه حضور دارند و عمل میکنند راهی به سوی زندگی بهتر وجود ندارد.
🔺 اینگونه بود که در جنبش سراسری سال 2019 مردم شیلی یک صدا تغییر ساختارها را فریاد زدند و با ممارست و فداکاری و پافشاری بر آن، این خواسته را به خواستهای عمومی تبدیل کردند و سرانجام دولت مستقر که از سرکوب طرفی نبسته بود به این خواسته تن داد. نماد این تغییر ساختار، تغییر قانون اساسی پینوشه نوشته بود آن هم نه توسط مجلس موجود که خود بخشی از ساختار و ابزاری برای بازتولید ستم و تبعیض است بلکه از طریق مجلسی منتخب مردم. انتخاب گابریل بوریچ رئیسجمهور ترقیخواه و چپگرای شیلی نقطه عطفی در مبارزات چند ساله اخیر و خصوصاً جنبش سال 2019 شیلی است.انتخاب بوریچ «نه»ی مجددی است که مردم این بار نه به فرد که به ساختار حکمرانی در شیلی دادند.
2️⃣ در جریان انتخابات ریاست جمهوری، گابریل بوریچ که خود برآمده از جنبش دانشجویی شیلی و اعتراضات این جنبش خصوصاً بر علیه کیفیت نظام آموزشی و مصایب ناشی از خصوصیسازی آن است، به نمادی برای پیگیری مطالبات برابریطلبانه و مترقی اقشار و طبقات مختلف شیلی تبدیل شد. اقشار و طبقاتی که در چهل سال اخیر یعنی از زمان کودتای 1973 تا کنون با اعمال سیاستهای نئولیبرال هر روز بیشتر از قبل در تنگناهای اقتصادی و اجتماعی منتج از اجرای این سیاستها گرفتار شده بودند و علیرغم رشد چشمگیر اقتصادی شیلی در این چهل سال آنچه از این رشد عاید آنها شد بود گسترش فقر بود و نابرابری بیشتر. وضعیت کنونی اقتصادی و اجتماعی شیلی که درگیر انواع نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و رشد ناامنی و قدرتگیری باندهای جنایتکار مواد مخدر و ... شده است فرجام اجرای سیاستهای نئولیبرال را به وضوح نشان میدهد و طبیعی است که این بار اکثریت مردم شیلی با هدف قرار دادن این سیاستها خواهان تغییر اساسی آنها باشند و این مطالبه خود را در این سخنان بوریچ اظهار کنند که «اگر شیلی مهد تولد نئولیبرالیسم بود باید گورستان آن نیز باشد».
3️⃣ انتخاب گابریل بوریچ به ریاستجمهوری تحولی فیالبداهه و یک باره نبود. دیرپایی سنت انتخابات دموکراتیک در شیلی (به معنای مصطلح کلمه) که چند سالی با دیکتاتوری پینوشه قطع شده بود، جنبشهای اجتماعی برابریطلبانه در تمام سالهای کودتا و حتی پس از آن در زمان قدرتگیری چپها یا راستهای میانه در شیلی، توسط اقشار مختلف مردم از کارگران و بازنشستگان گرفته تا دانشجویان و دانشآموزان و زنان و قومیتها و ... زمینههای لازم برای تغییر اساسی در شیلی را فراهم آورده بود. درسگیری فعالین این جنبشها و مردم درگیر در آنها و ریشهیابی علل شکست این جنبشها در «گفتگوهای بین مردمی» که سابقه طولانی در شیلی دارد سرانجام همه آنها را در یک نقطه یعنی تغییر قانون اساسی که پینوشه و حامیان او در سال 1980 نوشته بودند به هم پیوند داد و به این نتیجه رساند که تنها با همافزایی قدرت خود در یک جنبش فراگیر و با خواستهای یکسان و مداومت و مقاومت بر این خواسته است که میتوانند از این تنگناها نجات بیابند و در کنار سایر اقشار و طبقات به مطالبات صنفی و بخشی خود نیز دست بیابند......
#چپ
#شیلی
#پینوشه
#نئولیبرالیسم
#گابریل_بوریچ
#انتخابات_شیلی
#جنبش_دانشجویی_شیلی
https://bit.ly/34b1phU
https://t.me/iranfardamag
🔷 محمد رضائی
@iranfardamag
1️⃣ هنگامی که در سال 1988 آگوستو پینوشه دیکتاتور و رئیسجمهور خودخوانده شیلی، که طی کودتایی با دخالت مستقیم امریکائیها حکومت مردمی و منتخب آلنده را سرنگون کرده و خود زمام امور را در دست گرفته بود، بالاجبار تن به همهپرسی داد تا مردم شیلی تعیین کنند که با ادامه به اصطلاح ریاستجمهوری او موافقند یا «نه» و مردم شیلی به او نه گفتند، بسیاری در شیلی و تمامی دنیا گمان میکردند که با رفتن پینوشه مشکلات شیلی و مردمش یکی پس از دیگری حل میشود و راه آینده شیلی راهی هموار به سوی دموکراسی و برابری خواهد بود. بیش از بیست سال طول کشید تا مردم شیلی به این نتیجه برسند که با رفتن افراد و در حالی که ساختارهای تولید و بازتولید نابرابری و تبعیض و ستم همچنان قدرتمندانه حضور دارند و عمل میکنند راهی به سوی زندگی بهتر وجود ندارد.
🔺 اینگونه بود که در جنبش سراسری سال 2019 مردم شیلی یک صدا تغییر ساختارها را فریاد زدند و با ممارست و فداکاری و پافشاری بر آن، این خواسته را به خواستهای عمومی تبدیل کردند و سرانجام دولت مستقر که از سرکوب طرفی نبسته بود به این خواسته تن داد. نماد این تغییر ساختار، تغییر قانون اساسی پینوشه نوشته بود آن هم نه توسط مجلس موجود که خود بخشی از ساختار و ابزاری برای بازتولید ستم و تبعیض است بلکه از طریق مجلسی منتخب مردم. انتخاب گابریل بوریچ رئیسجمهور ترقیخواه و چپگرای شیلی نقطه عطفی در مبارزات چند ساله اخیر و خصوصاً جنبش سال 2019 شیلی است.انتخاب بوریچ «نه»ی مجددی است که مردم این بار نه به فرد که به ساختار حکمرانی در شیلی دادند.
2️⃣ در جریان انتخابات ریاست جمهوری، گابریل بوریچ که خود برآمده از جنبش دانشجویی شیلی و اعتراضات این جنبش خصوصاً بر علیه کیفیت نظام آموزشی و مصایب ناشی از خصوصیسازی آن است، به نمادی برای پیگیری مطالبات برابریطلبانه و مترقی اقشار و طبقات مختلف شیلی تبدیل شد. اقشار و طبقاتی که در چهل سال اخیر یعنی از زمان کودتای 1973 تا کنون با اعمال سیاستهای نئولیبرال هر روز بیشتر از قبل در تنگناهای اقتصادی و اجتماعی منتج از اجرای این سیاستها گرفتار شده بودند و علیرغم رشد چشمگیر اقتصادی شیلی در این چهل سال آنچه از این رشد عاید آنها شد بود گسترش فقر بود و نابرابری بیشتر. وضعیت کنونی اقتصادی و اجتماعی شیلی که درگیر انواع نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی و رشد ناامنی و قدرتگیری باندهای جنایتکار مواد مخدر و ... شده است فرجام اجرای سیاستهای نئولیبرال را به وضوح نشان میدهد و طبیعی است که این بار اکثریت مردم شیلی با هدف قرار دادن این سیاستها خواهان تغییر اساسی آنها باشند و این مطالبه خود را در این سخنان بوریچ اظهار کنند که «اگر شیلی مهد تولد نئولیبرالیسم بود باید گورستان آن نیز باشد».
3️⃣ انتخاب گابریل بوریچ به ریاستجمهوری تحولی فیالبداهه و یک باره نبود. دیرپایی سنت انتخابات دموکراتیک در شیلی (به معنای مصطلح کلمه) که چند سالی با دیکتاتوری پینوشه قطع شده بود، جنبشهای اجتماعی برابریطلبانه در تمام سالهای کودتا و حتی پس از آن در زمان قدرتگیری چپها یا راستهای میانه در شیلی، توسط اقشار مختلف مردم از کارگران و بازنشستگان گرفته تا دانشجویان و دانشآموزان و زنان و قومیتها و ... زمینههای لازم برای تغییر اساسی در شیلی را فراهم آورده بود. درسگیری فعالین این جنبشها و مردم درگیر در آنها و ریشهیابی علل شکست این جنبشها در «گفتگوهای بین مردمی» که سابقه طولانی در شیلی دارد سرانجام همه آنها را در یک نقطه یعنی تغییر قانون اساسی که پینوشه و حامیان او در سال 1980 نوشته بودند به هم پیوند داد و به این نتیجه رساند که تنها با همافزایی قدرت خود در یک جنبش فراگیر و با خواستهای یکسان و مداومت و مقاومت بر این خواسته است که میتوانند از این تنگناها نجات بیابند و در کنار سایر اقشار و طبقات به مطالبات صنفی و بخشی خود نیز دست بیابند......
#چپ
#شیلی
#پینوشه
#نئولیبرالیسم
#گابریل_بوریچ
#انتخابات_شیلی
#جنبش_دانشجویی_شیلی
https://bit.ly/34b1phU
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 شیلی : میان بیم و امید
🔷 محمد رضائی @iranfardamag 1️⃣ هنگامی که در سال 1988 آگوستو پینوشه دیکتاتور و رئیسجمهور خودخوانده شیلی، که طی کودتایی با دخالت مستقیم امریکائیها حکومت مردمی و منتخب آلنده را سرنگون کرده و خود زمام امور را در دست گرفته بود، بالاجبار تن به همهپرسی داد…
🔴"اجرای تهاجم انقلابی در زمانی که تودهها هنوز آماده نیستند، ماجراجویی است"
▪️ مصاحبه با رینر شی، در بارهی پیروزیهای انتخاباتی اخیر چپها در امریکای لاتین
🔹مصاحبه و برگردان: البرز حبیبی
@iranfardamag
🔻رینر شی Rainer shi تحلیلگر و روزنامهنگار مارکسیست - لنینیست در حوزه جعرافیای سیاسی و اقتصاد اجتماعی، ساکن امریکاست که مسائل امریکای لاتین را از نزدیک دنبال می کند.
سلسله پیروزیهای انتخاباتی اخیر احزاب و ائتلافهای چپ در آمریکای لاتین که آخرین متحدان راستگرای ایالات متحده را در منطقه پشت سر می گذارد، گمانهزنیها و انتظارات را درباره تکرار موج صورتی /1 اوایل قرن بیست و یکم و ایجاد یک بلوک متحد چپ در منطقه مستقل از نفوذ امریکا، تشدید کرده است. آخرین حلقه این موج جدید پیروزی انتخاباتی گوستاوو پترو به عنوان اولین رئیس جمهور چپگرای تاریخ کلمبیا – اصلیترین متحد آمریکا و اسرائیل- در منطقه بود. گفتوگویی اختصاصی با رینر شی می تواند به درک و تجزیه و تحلیل این مساله، پیامدهای موج جدید و درسهای نیروهای چپ آمریکای لاتین برای نیروهای مترقی در کشورهای دیگر یاری رساند.
هرچند که برگزاری انتخابات و شرکت و نیز پیروزی در ان و روی کار آمدن چهره های چپ برای پیشبرد اهداف رادیکال و ساختی در آن ، به تنهایی کافی نیست زیرا در بلند مدّت، درصورت ناکامی منتخبان در پیشبرد اهداف و در صورت عدم تحقق وعده های مبتنی بر ایجاد تغییرات عمیق اقتصادی و اجتماعی موجب تخلیه و به هدر رفتن انرژی جنبشهای اجتماعی خواهد شد . 🔺
***
✅ برداشت شما از پیروزی پترو /2 در انتخابات کلمبیا و چشم انداز پیوستن دولت او به سازمانهایی مانند آلبا چیست؟ آیا او رئیس جمهوری به سبک بوریچ میشود یا به سبک مورالس؟
🔸 من معتقدم که او به سه دلیل اصلی به یک رئیس جمهور به سبک بوریچ تبدیل خواهد شد.
اول اینکه، احتمال بیشتری وجود دارد که او ائتلاف مترقی خود را به سمت دولتهای میانهرو در شیلی و آرژانتین متمایل کند تا دولتهای ضد امپریالیستی منطقه. اگر او به آلبا ملحق شود، اشتباه من ثابت خواهد شد، اما نگرانم که ثابت شود ادعایم درست است.
دوم اینکه، او برنامهای برای خلع سلاح جنبشهای آزادیبخش کلمبیا دارد، اما نه خلع سلاح نیروهای تحت نفوذ نازیها که ارتش این کشور را تشکیل میدهند. او قصد دارد قرارداد صلح با چریکها را تکمیل کند، اما برنامهای برای ایجاد ارتش مردمی مانند چاویستاها یا حتی ایجاد یک مدرسه نظامی ضد امپریالیستی مانند اقدامی که مورالس انجام داد، ندارد. او چپ کشور را در برابر کودتا یا هر نوع خشونت دیگری که مرتجعین در سالهای آینده انجام میدهند، آسیب پذیر میکند.
سوم اینکه، اقدامات او تا کنون نشان میدهد که دستور کار او بیشتر میانهرو است تا چپ. او یک وزیر راستگرای پیشین معادن و انرژی را به عنوان وزیر خارجه خود معرفی کرده است.
▪️ آنچه مایه تسلی است این است که حتی بوریچ نیز تاکنون با موفقیت توسط مردم شیلی تحت فشار قرار گرفته تا گامهای ملمو سی در جهت از بین بردن نئولیبرالیسم بردارد. اگر تودههای شیلی بتوانند او را تا این حد تحت کنترل قرار دهند، پترو نیز میتواند به اندازهای تحت کنترل تودههای کلمبیا قرار بگیرد که شرایط کشور را به میزان قابل توجهی بهبود بخشد.
✅آیا فکر میکنید رهبران موج صورتی جدید، مرکزگراتر و معتدلتر از رهبران موج صورتی قبلی هستند؟
🔸من معتقدم که آنها مرکزگراتر از رهبران موج صورتی قبلی هستند. همانطور که گفتم، چاویستاها در ونزوئلا ارتش خلقی ایجاد کردند و جنبش سوسیالیسم در بولیوی یک مدرسه نظامی ضد امپریالیستی ایجاد کرد. این دومی برای جلوگیری از کودتا ناکافی بود، اما حداقل تلاشی برای جلوگیری از مداخله امپریالیستی بود. ما تقریبا هیچ یک از این اقدامات تاکتیکی را از سوی رهبران موج صورتی جدید مشاهده نمیکنیم. ما همچنین در میان بسیاری از این رهبران جدیدتر، از جمله پترو، گرایشهای میانه رو میبینیم....
متن کامل :
https://bit.ly/3aczkKr
#کلمبیا
#رینر_شی
#چپ_در_امریکای_لاتین
https://t.me/iranfardamag
▪️ مصاحبه با رینر شی، در بارهی پیروزیهای انتخاباتی اخیر چپها در امریکای لاتین
🔹مصاحبه و برگردان: البرز حبیبی
@iranfardamag
🔻رینر شی Rainer shi تحلیلگر و روزنامهنگار مارکسیست - لنینیست در حوزه جعرافیای سیاسی و اقتصاد اجتماعی، ساکن امریکاست که مسائل امریکای لاتین را از نزدیک دنبال می کند.
سلسله پیروزیهای انتخاباتی اخیر احزاب و ائتلافهای چپ در آمریکای لاتین که آخرین متحدان راستگرای ایالات متحده را در منطقه پشت سر می گذارد، گمانهزنیها و انتظارات را درباره تکرار موج صورتی /1 اوایل قرن بیست و یکم و ایجاد یک بلوک متحد چپ در منطقه مستقل از نفوذ امریکا، تشدید کرده است. آخرین حلقه این موج جدید پیروزی انتخاباتی گوستاوو پترو به عنوان اولین رئیس جمهور چپگرای تاریخ کلمبیا – اصلیترین متحد آمریکا و اسرائیل- در منطقه بود. گفتوگویی اختصاصی با رینر شی می تواند به درک و تجزیه و تحلیل این مساله، پیامدهای موج جدید و درسهای نیروهای چپ آمریکای لاتین برای نیروهای مترقی در کشورهای دیگر یاری رساند.
هرچند که برگزاری انتخابات و شرکت و نیز پیروزی در ان و روی کار آمدن چهره های چپ برای پیشبرد اهداف رادیکال و ساختی در آن ، به تنهایی کافی نیست زیرا در بلند مدّت، درصورت ناکامی منتخبان در پیشبرد اهداف و در صورت عدم تحقق وعده های مبتنی بر ایجاد تغییرات عمیق اقتصادی و اجتماعی موجب تخلیه و به هدر رفتن انرژی جنبشهای اجتماعی خواهد شد . 🔺
***
✅ برداشت شما از پیروزی پترو /2 در انتخابات کلمبیا و چشم انداز پیوستن دولت او به سازمانهایی مانند آلبا چیست؟ آیا او رئیس جمهوری به سبک بوریچ میشود یا به سبک مورالس؟
🔸 من معتقدم که او به سه دلیل اصلی به یک رئیس جمهور به سبک بوریچ تبدیل خواهد شد.
اول اینکه، احتمال بیشتری وجود دارد که او ائتلاف مترقی خود را به سمت دولتهای میانهرو در شیلی و آرژانتین متمایل کند تا دولتهای ضد امپریالیستی منطقه. اگر او به آلبا ملحق شود، اشتباه من ثابت خواهد شد، اما نگرانم که ثابت شود ادعایم درست است.
دوم اینکه، او برنامهای برای خلع سلاح جنبشهای آزادیبخش کلمبیا دارد، اما نه خلع سلاح نیروهای تحت نفوذ نازیها که ارتش این کشور را تشکیل میدهند. او قصد دارد قرارداد صلح با چریکها را تکمیل کند، اما برنامهای برای ایجاد ارتش مردمی مانند چاویستاها یا حتی ایجاد یک مدرسه نظامی ضد امپریالیستی مانند اقدامی که مورالس انجام داد، ندارد. او چپ کشور را در برابر کودتا یا هر نوع خشونت دیگری که مرتجعین در سالهای آینده انجام میدهند، آسیب پذیر میکند.
سوم اینکه، اقدامات او تا کنون نشان میدهد که دستور کار او بیشتر میانهرو است تا چپ. او یک وزیر راستگرای پیشین معادن و انرژی را به عنوان وزیر خارجه خود معرفی کرده است.
▪️ آنچه مایه تسلی است این است که حتی بوریچ نیز تاکنون با موفقیت توسط مردم شیلی تحت فشار قرار گرفته تا گامهای ملمو سی در جهت از بین بردن نئولیبرالیسم بردارد. اگر تودههای شیلی بتوانند او را تا این حد تحت کنترل قرار دهند، پترو نیز میتواند به اندازهای تحت کنترل تودههای کلمبیا قرار بگیرد که شرایط کشور را به میزان قابل توجهی بهبود بخشد.
✅آیا فکر میکنید رهبران موج صورتی جدید، مرکزگراتر و معتدلتر از رهبران موج صورتی قبلی هستند؟
🔸من معتقدم که آنها مرکزگراتر از رهبران موج صورتی قبلی هستند. همانطور که گفتم، چاویستاها در ونزوئلا ارتش خلقی ایجاد کردند و جنبش سوسیالیسم در بولیوی یک مدرسه نظامی ضد امپریالیستی ایجاد کرد. این دومی برای جلوگیری از کودتا ناکافی بود، اما حداقل تلاشی برای جلوگیری از مداخله امپریالیستی بود. ما تقریبا هیچ یک از این اقدامات تاکتیکی را از سوی رهبران موج صورتی جدید مشاهده نمیکنیم. ما همچنین در میان بسیاری از این رهبران جدیدتر، از جمله پترو، گرایشهای میانه رو میبینیم....
متن کامل :
https://bit.ly/3aczkKr
#کلمبیا
#رینر_شی
#چپ_در_امریکای_لاتین
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴"اجرای تهاجم انقلابی در زمانی که تودهها هنوز آماده نیستند، ماجراجویی است"
🔹مصاحبه و برگردان : البرز حبیبی @iranfardamag 🔻رینر شی Rainer shi تحلیلگر و روزنامهنگار مارکسیست - لنینیست در حوزه جعرافیای سیاسی و اقتصاد اجتماعی ساکن امریکاست که مسائل امریکای لاتین را از نزدیک دنبال می کند . سلسله پیروزیهای انتخاباتی اخیر احزاب و…
🔴دربارهی چپِ مصدقی
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
▪️برگزاری مناظره میان دو استاد دانشگاه دکتر موسی غنی نژاد و دکتر مسعود درخشان در سیمای جمهوری اسلامی بحث و گفتگوهای فراوانی را مطرح ساخت. اما هنوز تبوتاب آن مصاحبه فروکش نکرده بود که مناظره دیگری میان دکتر غنی نژاد و علی علیزاده برگزار شد و بار دیگر دیدگاههای دکتر غنی نژاد درباره اقتصاد آزاد و غیره بیسرزبانها افتاد.
🔸 بحثهایی که در آن دو مناظره میان دکتر غنی نژاد و طرفهای مقابلش که یکی از آنها همچون دکتر غنی نژاد دانشآموخته و کارشناس امور اقتصادی است و علی علیزاده که همچون بسیاری از حاضران در عرصه رسانه در باره همه چیز از اقتصاد و سیاست و امور بینالملل و... صحبت می کند طبیعتاً موافقان و مخالفانی دارد.
▪️اما در این یادداشت هدف ارزیابی نظرات مطرح شده در این دو مناظره که بخش عمده آن در باره مسائل اقتصادی بود نیست. اقتصاد دانشی مستقل و مجزا است و کسانی همچون من که دانش آموخته این رشته نیستیم حق اظهارنظر و ورود در آن را نداریم. اما غرض من از نوشتن این یادداشت یادآوری یک نکته مهم به بزرگان و اهلنظری است که درباره همه چیز و همه امور خود را صاحبنظر میدانند و به خود اجازه میدهند در رسانههای جمعی درباره آن طرح نظر کنند.
🔸و ازآنجاکه جناب دکتر غنی نژاد را استادی محترم و کارشناس صاحبنظر در زمینه دیدگاههای لیبرالیستی میدانم روی سخنم در این یادداشت فقط با ایشان است.
▪️دکتر غنی نژاد در گفتگو و مناظره با دکتر درخشان بار دیگر اصطلاحی را به کار بردند که پیشازاین نیز از آن سود جسته بودند؛ "چپ مصدقی ".
🔸ایشان طرفداران دکتر مصدق را به دودسته و شاید هم بیشتر تقسیم کردهاند. ولی همواره نقدهای ایشان صرفاً متوجه دیدگاهها و عملکرد خود دکتر مصدق و نیز گروهی از طرفداران ایشان است که آنها را چپ مصدقی می نامند. ایشان هیچگاه در نوشته ها و سخنرانی های خود نه نامی از باقی هواداران مصدق که قائدتا باید آنها را راست مصدقی یا مصدقی راست بنامند به میان نیاورده و دیدگاه های آنها را نیز نقد نکرده اند.
▪️به عقیده دکتر غنی نژاد و از منظر ایشان دکتر مصدق و این چپ مصدقی از زمان ملیشدن نفت تاکنون عامل بدبختی و عقبافتادگی ایران به شمار میروند و به همین سبب عنوان مصاحبه ایشان با روزنامه شرق نیز چنین است: "تأثیر مخرب مصدق"
🔸داوری در باره هر موضوع و بهویژه افراد و موضوعاتی که در تعیین سرنوشت ملت دخیل و تأثیرگذار به طور طبیعی حق همگان است بهویژه آن که این فرد استاد دانشگاه باشد. فردی که در نظر عموم کسی است که بدون دانش و آگاهی درباره فرد یا موضوعی سخن نمی گوید و داوری نمی کند.
▪️ولی مشکل و گرفتاری من خواننده از زمانی آغاز می شود که مشاهده می کنم که به هنگام خواندن مطالب استاد با اغلاطی پرتعداد مواجه می شوم و چنین به نظر میرسد؛ چون فردی استاد اقتصاد دانشگاه است برای داوری در باره یک موضع تاریخی نیز دانش اقتصادی او کفایت میکند.
🔸درحالیکه چنین به نظر میآید که حتی یک استاد اقتصاد نیز برای قضاوت درباره یک واقعه تاریخی ویا فردی که در تاریخ معاصر ایران نقشآفرینی کرده است نیاز به آن دارد که به منابع و تحقیقات تاریخی رجوع کرده و بر اساس مستندات تاریخی بگوید و بنویسد.
▪️برای آن درباره میزان تسلط استاد گرامی درباره تاریخ ایران و ازجمله داوری ایشان درباره کودتای 28 مرداد، ماهیت رژیم پهلوی که ایشان درباره آن گاهوبیگاه سخن میگویند بیشتر آشنا شویم ضروری است تا به چند داوری ایشان دراینخصوص اشاره کنیم. در نگاه دکتر غنی نژاد مصدق فردی پوپولیست بود. برداشتی نزدیک به برداشتی که شاه و اسدالله علم مصدق را به آن متهم میکردند: "دماگوژ" (عوامفریب- مردمفریب)
🔸و نیز همچون توصیفاتی که حزب توده مصدق را به آن متصف میکرد: «عوام فریبان که آخرین تیر ترکش استعمار محسوب میشوند کسانی محسوب میشدند که همیشه سینه خود را سپر تیر بلایا و مخالفت میکنند و همیشه پرچمدار حفظ استقلال و آزادی کشورند ولی حتی یکبار هم دیده نشده است که به نفع استقلال و آزادی واقعی کشور و به نفع حقوق مردم و قانون اساسی کوچکترین اقدام مفید و مؤثری کرده باشند» (بهسوی آینده 33 مهر 1329)
▪️از نگاه دکتر غنی نژاد ملیشدن صنعت نفت و اندیشه و عملکرد دکتر مصدق تأثیر مخربی بر سرنوشت ایران برجای گذاشته است. از نگاه ایشان ملیشدن صنعت نفت به رواج شووینسم (ملتگرایی افراطی ) همچون اقدامات رضاشاه منتهی می شد (اعتماد ملی 15/1/88)......
متن کامل:
https://cutt.ly/dweU39xh
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#چپ_مصدقی
#موسی_غنینژاد
http://t.me/iranfardamag
🔷امیر طیرانی
@iranfardamag
▪️برگزاری مناظره میان دو استاد دانشگاه دکتر موسی غنی نژاد و دکتر مسعود درخشان در سیمای جمهوری اسلامی بحث و گفتگوهای فراوانی را مطرح ساخت. اما هنوز تبوتاب آن مصاحبه فروکش نکرده بود که مناظره دیگری میان دکتر غنی نژاد و علی علیزاده برگزار شد و بار دیگر دیدگاههای دکتر غنی نژاد درباره اقتصاد آزاد و غیره بیسرزبانها افتاد.
🔸 بحثهایی که در آن دو مناظره میان دکتر غنی نژاد و طرفهای مقابلش که یکی از آنها همچون دکتر غنی نژاد دانشآموخته و کارشناس امور اقتصادی است و علی علیزاده که همچون بسیاری از حاضران در عرصه رسانه در باره همه چیز از اقتصاد و سیاست و امور بینالملل و... صحبت می کند طبیعتاً موافقان و مخالفانی دارد.
▪️اما در این یادداشت هدف ارزیابی نظرات مطرح شده در این دو مناظره که بخش عمده آن در باره مسائل اقتصادی بود نیست. اقتصاد دانشی مستقل و مجزا است و کسانی همچون من که دانش آموخته این رشته نیستیم حق اظهارنظر و ورود در آن را نداریم. اما غرض من از نوشتن این یادداشت یادآوری یک نکته مهم به بزرگان و اهلنظری است که درباره همه چیز و همه امور خود را صاحبنظر میدانند و به خود اجازه میدهند در رسانههای جمعی درباره آن طرح نظر کنند.
🔸و ازآنجاکه جناب دکتر غنی نژاد را استادی محترم و کارشناس صاحبنظر در زمینه دیدگاههای لیبرالیستی میدانم روی سخنم در این یادداشت فقط با ایشان است.
▪️دکتر غنی نژاد در گفتگو و مناظره با دکتر درخشان بار دیگر اصطلاحی را به کار بردند که پیشازاین نیز از آن سود جسته بودند؛ "چپ مصدقی ".
🔸ایشان طرفداران دکتر مصدق را به دودسته و شاید هم بیشتر تقسیم کردهاند. ولی همواره نقدهای ایشان صرفاً متوجه دیدگاهها و عملکرد خود دکتر مصدق و نیز گروهی از طرفداران ایشان است که آنها را چپ مصدقی می نامند. ایشان هیچگاه در نوشته ها و سخنرانی های خود نه نامی از باقی هواداران مصدق که قائدتا باید آنها را راست مصدقی یا مصدقی راست بنامند به میان نیاورده و دیدگاه های آنها را نیز نقد نکرده اند.
▪️به عقیده دکتر غنی نژاد و از منظر ایشان دکتر مصدق و این چپ مصدقی از زمان ملیشدن نفت تاکنون عامل بدبختی و عقبافتادگی ایران به شمار میروند و به همین سبب عنوان مصاحبه ایشان با روزنامه شرق نیز چنین است: "تأثیر مخرب مصدق"
🔸داوری در باره هر موضوع و بهویژه افراد و موضوعاتی که در تعیین سرنوشت ملت دخیل و تأثیرگذار به طور طبیعی حق همگان است بهویژه آن که این فرد استاد دانشگاه باشد. فردی که در نظر عموم کسی است که بدون دانش و آگاهی درباره فرد یا موضوعی سخن نمی گوید و داوری نمی کند.
▪️ولی مشکل و گرفتاری من خواننده از زمانی آغاز می شود که مشاهده می کنم که به هنگام خواندن مطالب استاد با اغلاطی پرتعداد مواجه می شوم و چنین به نظر میرسد؛ چون فردی استاد اقتصاد دانشگاه است برای داوری در باره یک موضع تاریخی نیز دانش اقتصادی او کفایت میکند.
🔸درحالیکه چنین به نظر میآید که حتی یک استاد اقتصاد نیز برای قضاوت درباره یک واقعه تاریخی ویا فردی که در تاریخ معاصر ایران نقشآفرینی کرده است نیاز به آن دارد که به منابع و تحقیقات تاریخی رجوع کرده و بر اساس مستندات تاریخی بگوید و بنویسد.
▪️برای آن درباره میزان تسلط استاد گرامی درباره تاریخ ایران و ازجمله داوری ایشان درباره کودتای 28 مرداد، ماهیت رژیم پهلوی که ایشان درباره آن گاهوبیگاه سخن میگویند بیشتر آشنا شویم ضروری است تا به چند داوری ایشان دراینخصوص اشاره کنیم. در نگاه دکتر غنی نژاد مصدق فردی پوپولیست بود. برداشتی نزدیک به برداشتی که شاه و اسدالله علم مصدق را به آن متهم میکردند: "دماگوژ" (عوامفریب- مردمفریب)
🔸و نیز همچون توصیفاتی که حزب توده مصدق را به آن متصف میکرد: «عوام فریبان که آخرین تیر ترکش استعمار محسوب میشوند کسانی محسوب میشدند که همیشه سینه خود را سپر تیر بلایا و مخالفت میکنند و همیشه پرچمدار حفظ استقلال و آزادی کشورند ولی حتی یکبار هم دیده نشده است که به نفع استقلال و آزادی واقعی کشور و به نفع حقوق مردم و قانون اساسی کوچکترین اقدام مفید و مؤثری کرده باشند» (بهسوی آینده 33 مهر 1329)
▪️از نگاه دکتر غنی نژاد ملیشدن صنعت نفت و اندیشه و عملکرد دکتر مصدق تأثیر مخربی بر سرنوشت ایران برجای گذاشته است. از نگاه ایشان ملیشدن صنعت نفت به رواج شووینسم (ملتگرایی افراطی ) همچون اقدامات رضاشاه منتهی می شد (اعتماد ملی 15/1/88)......
متن کامل:
https://cutt.ly/dweU39xh
#ایران_فردا
#امیر_طیرانی
#چپ_مصدقی
#موسی_غنینژاد
http://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴دربارهی چپِ مصدقی
🔷امیر طیرانی @iranfardamag برگزاری مناظره میان دو استاد دانشگاه دکتر موسی غنی نژاد و دکتر مسعود درخشان در سیمای جمهوری اسلامی بحث و گفتگوهای فراوانی را مطرح ساخت. اما هنوز تبوتاب آن مصاحبه فروکش نکرده بود که مناظره دیگری میان دکتر غنی نژاد و علی علیزاده…