🔴دموکراتیزاسیون(دموکراسیسازی) بدیل دو استراتژی انقلاب و اصلاح
▪️ جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی – 7
🔷 سعید مدنی
@iranfardamag
▪️در اوایل دهۀ 1990 بسیاری از ناظران نظامهای کمونیستی دیروز تصور میکردند تخریب ساختارهای مستحکم و متمرکز این کشورها بهسرعت راه را برای جنبشهای اجتماعیای هموار میکند که پیریزی جامعۀ مدنی دموکراتیک را تسهیل خواهند کرد. بسیاری از تحلیلگران این وضعیت را در قیاس با انتظار دگرگونی حاصل از فعالیتهای اقتصادی بازار فهم میکردند. اما در بیشتر اتحاد شوروی سابق نه جنبش اجتماعی ایجاد شد و نه گذار به بازار جریان یافت (Nelson,Tilly and Walker, 1998).
🔸در قزاقستان، برای مثال، نه امسال جنبش اجتماعی رخ داده، نه سال گذشته رخ داده بود، و نه سال آینده رخ خواهد داد. بههرحال اخیراً کشمکشهای بسیاری در قزاقستان بهوقوع پیوسته است، ... اقتصاد قزاقستان اخیراً باوجود منابع قابلملاحظۀ نفت و اورانیوم رونق پیدا کرده است. درنتیجۀ این کارآمدی و اهمیت استراتژیک کشور در منطقه، ریاست سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) به قزاقستان اعطا شد. اما بهرغم ارتقای مسئولیت بینالمللی کشور، چالش برای دستیابی به یک نظام دموکراتیکتر در کشور بالا است و کسانی که با رژیم مبارزه میکنند مکرراً دستگیر و زندانی میشوند.
▪️به گفتۀ ناظران بینالمللی، دموکراسی هنوز به قزاقستان نرسیده است. بنابر گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر، دولت در سال 2011 رسانهها را خفه کرد، دسترسی به سایتها را مسدود کرد، و فعالان سیاسی مخالف را بازداشت کرد و تحت پیگرد قرار داد. در همین سال وزارت امور خارجۀ ایالات متحده مشکلات حقوق بشر قزاقستان را به قرار زیر گزارش کرد:
🔸محدودیتهای شدید حقوق شهروندان برای تغییر حکومتشان، برخورد نظامی منجر به مرگ، شکنجۀ بازداشتشدگان و زندانیان و دیگر آزارها، شرایط ناسالم زندانها، بازداشتهای خودسرانه و توقیف، فقدان نظام قضایی مستقل، محدودیتهای آزادی بیان، انتشار اخبار، و تشکیل اجتماعات و انجمنها، فساد فراگیر بهویژه در نیروهای اجرایی و نظام قضایی، ممانعت از عضوگیری احزاب سیاسی، ایجاد محدودیت برای فعالیت سازمانهای غیردولتی (NGOs)، تبعیض و خشونت علیه زنان، قاچاق انسان، تبعیض اجتماعی علیه باهمباشان، همجنسگرایان، دوجنسیتیها و افراد مبتلا به اچآیوی/ ایدز.در چنین بستری، هیچ چیزی شبیه جنبش اجتماعی در قزاقستان رخ نداده است و به همین ترتیب از سال 1989 در کشورهای اتحاد شوروی سابق هیچ تحرک و جنبش اجتماعی دیده نشده است.
▪️در جمهوری جداشدۀ بلاروس، در طول دهۀ 1990 بهنظر میرسید جنبش اجتماعی به شکلی متفاوت جریان دارد. الکساندر لوکاشنکو در انتخابات ریاست جمهوری 1994 بهعنوان یک مبارز ضدفساد برگزیده شد. اما بهسرعت پس از آنکه موقعیتش را تحکیم کرد، سانسور را برقرار، اتحادیهها را سرکوب، و انتخابات را محدود کرد و قوۀ مقننه را زیر نظر گرفت. بهاینترتیب دستاوردهای دموکراتیک وضعیت پیشین را معکوس کرد (Mihalisko,1997; Titarenko et al, 2001). طولی نکشید که رهبران اپوزیسیون و روزنامهنگاران خود را در خطر بازداشتهای خودسرانه، شکنجه، ربوده شدن و قتل دیدند (Human Rights Watch, 2000: 249-53; Karatnycky, 2000: 76-78). لوکاشنکو با وجود تخلفات گسترده بار دیگر در انتخابات دسامبر 2010 به ریاستجمهوری رسید. دهها هزار نفر در اعتراض به نتیجۀ انتخابات در مینسک گرد آمدند. پلیس ضدشورش بهطرز وحشیانهای تظاهرکنندگان را مورد ضرب و شتم قرار داد و بیش از 600 نفر ازجمله رهبران 7 حزب از 9 حزب مخالف دستگیر شدند. صدها نفر محکوم به زندان شدند و 19 نفر ازجمله 5 نفر از 7 نفر رهبران احزاب اپوزیسیون به سازماندهی جمعیت معترض متهم شدند، اتهامی که تا 15 سال زندان داشت (همان).
🔸در سال 2011، در پی دو بحران دموکراسی و اقتصادی، تعداد معترضان افزایش یافت و اگرچه بخشی از معترضان که در شبکههای اجتماعی سازماندهی شده بودند بازداشت نشدند، جلسات و گردهماییها غیرقانونی باقی ماند. همچنان که سال 2011 به پایان میرسید، نه در مناطق مرکزی اتحاد شوروی سابق (روس و بلاروس) و نه در محدودۀ آسیای مرکزی (قزاقستان و کشورهای همسایۀ آن) جنبشهای اجتماعی کامیاب نبودند.
▪️درحقیقت، از پایان سال 2011 ، بیشتر مردم دنیا به جنبش اجتماعی بهعنوان راهی برای بیان مطالبات خود دسترسی نداشتهاند. باوجود تیانآنمن و انواع دستاوردهای مبارزات عمومی برای بهدست آوردن بیشترین نتیجۀ آشکار، یکچهارم جمعیت جهان در چین در اوایل قرن بیستویکم به جنبش اجتماعی متوسل نمیشوند (Bernestein and Lu, 2002). وقتی دموکراسی تضعیف میشود، جنبش اجتماعی بیپشتوانه میگردد.....
متن کامل:
https://bit.ly/43A54jz
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#دمکراتیزاسیون
#دمکراسی_و_جنبشهای_اجتماعی
▪️ جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی – 7
🔷 سعید مدنی
@iranfardamag
▪️در اوایل دهۀ 1990 بسیاری از ناظران نظامهای کمونیستی دیروز تصور میکردند تخریب ساختارهای مستحکم و متمرکز این کشورها بهسرعت راه را برای جنبشهای اجتماعیای هموار میکند که پیریزی جامعۀ مدنی دموکراتیک را تسهیل خواهند کرد. بسیاری از تحلیلگران این وضعیت را در قیاس با انتظار دگرگونی حاصل از فعالیتهای اقتصادی بازار فهم میکردند. اما در بیشتر اتحاد شوروی سابق نه جنبش اجتماعی ایجاد شد و نه گذار به بازار جریان یافت (Nelson,Tilly and Walker, 1998).
🔸در قزاقستان، برای مثال، نه امسال جنبش اجتماعی رخ داده، نه سال گذشته رخ داده بود، و نه سال آینده رخ خواهد داد. بههرحال اخیراً کشمکشهای بسیاری در قزاقستان بهوقوع پیوسته است، ... اقتصاد قزاقستان اخیراً باوجود منابع قابلملاحظۀ نفت و اورانیوم رونق پیدا کرده است. درنتیجۀ این کارآمدی و اهمیت استراتژیک کشور در منطقه، ریاست سازمان امنیت و همکاری اروپا (OSCE) به قزاقستان اعطا شد. اما بهرغم ارتقای مسئولیت بینالمللی کشور، چالش برای دستیابی به یک نظام دموکراتیکتر در کشور بالا است و کسانی که با رژیم مبارزه میکنند مکرراً دستگیر و زندانی میشوند.
▪️به گفتۀ ناظران بینالمللی، دموکراسی هنوز به قزاقستان نرسیده است. بنابر گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر، دولت در سال 2011 رسانهها را خفه کرد، دسترسی به سایتها را مسدود کرد، و فعالان سیاسی مخالف را بازداشت کرد و تحت پیگرد قرار داد. در همین سال وزارت امور خارجۀ ایالات متحده مشکلات حقوق بشر قزاقستان را به قرار زیر گزارش کرد:
🔸محدودیتهای شدید حقوق شهروندان برای تغییر حکومتشان، برخورد نظامی منجر به مرگ، شکنجۀ بازداشتشدگان و زندانیان و دیگر آزارها، شرایط ناسالم زندانها، بازداشتهای خودسرانه و توقیف، فقدان نظام قضایی مستقل، محدودیتهای آزادی بیان، انتشار اخبار، و تشکیل اجتماعات و انجمنها، فساد فراگیر بهویژه در نیروهای اجرایی و نظام قضایی، ممانعت از عضوگیری احزاب سیاسی، ایجاد محدودیت برای فعالیت سازمانهای غیردولتی (NGOs)، تبعیض و خشونت علیه زنان، قاچاق انسان، تبعیض اجتماعی علیه باهمباشان، همجنسگرایان، دوجنسیتیها و افراد مبتلا به اچآیوی/ ایدز.در چنین بستری، هیچ چیزی شبیه جنبش اجتماعی در قزاقستان رخ نداده است و به همین ترتیب از سال 1989 در کشورهای اتحاد شوروی سابق هیچ تحرک و جنبش اجتماعی دیده نشده است.
▪️در جمهوری جداشدۀ بلاروس، در طول دهۀ 1990 بهنظر میرسید جنبش اجتماعی به شکلی متفاوت جریان دارد. الکساندر لوکاشنکو در انتخابات ریاست جمهوری 1994 بهعنوان یک مبارز ضدفساد برگزیده شد. اما بهسرعت پس از آنکه موقعیتش را تحکیم کرد، سانسور را برقرار، اتحادیهها را سرکوب، و انتخابات را محدود کرد و قوۀ مقننه را زیر نظر گرفت. بهاینترتیب دستاوردهای دموکراتیک وضعیت پیشین را معکوس کرد (Mihalisko,1997; Titarenko et al, 2001). طولی نکشید که رهبران اپوزیسیون و روزنامهنگاران خود را در خطر بازداشتهای خودسرانه، شکنجه، ربوده شدن و قتل دیدند (Human Rights Watch, 2000: 249-53; Karatnycky, 2000: 76-78). لوکاشنکو با وجود تخلفات گسترده بار دیگر در انتخابات دسامبر 2010 به ریاستجمهوری رسید. دهها هزار نفر در اعتراض به نتیجۀ انتخابات در مینسک گرد آمدند. پلیس ضدشورش بهطرز وحشیانهای تظاهرکنندگان را مورد ضرب و شتم قرار داد و بیش از 600 نفر ازجمله رهبران 7 حزب از 9 حزب مخالف دستگیر شدند. صدها نفر محکوم به زندان شدند و 19 نفر ازجمله 5 نفر از 7 نفر رهبران احزاب اپوزیسیون به سازماندهی جمعیت معترض متهم شدند، اتهامی که تا 15 سال زندان داشت (همان).
🔸در سال 2011، در پی دو بحران دموکراسی و اقتصادی، تعداد معترضان افزایش یافت و اگرچه بخشی از معترضان که در شبکههای اجتماعی سازماندهی شده بودند بازداشت نشدند، جلسات و گردهماییها غیرقانونی باقی ماند. همچنان که سال 2011 به پایان میرسید، نه در مناطق مرکزی اتحاد شوروی سابق (روس و بلاروس) و نه در محدودۀ آسیای مرکزی (قزاقستان و کشورهای همسایۀ آن) جنبشهای اجتماعی کامیاب نبودند.
▪️درحقیقت، از پایان سال 2011 ، بیشتر مردم دنیا به جنبش اجتماعی بهعنوان راهی برای بیان مطالبات خود دسترسی نداشتهاند. باوجود تیانآنمن و انواع دستاوردهای مبارزات عمومی برای بهدست آوردن بیشترین نتیجۀ آشکار، یکچهارم جمعیت جهان در چین در اوایل قرن بیستویکم به جنبش اجتماعی متوسل نمیشوند (Bernestein and Lu, 2002). وقتی دموکراسی تضعیف میشود، جنبش اجتماعی بیپشتوانه میگردد.....
متن کامل:
https://bit.ly/43A54jz
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#دمکراتیزاسیون
#دمکراسی_و_جنبشهای_اجتماعی
Telegraph
🔴دموکراتیزاسیون(دموکراسیسازی) بدیل دو استراتژی انقلاب و اصلاح
🔷 سعید مدنی @iranfardamag در اوایل دهۀ 1990 بسیاری از ناظران نظامهای کمونیستی دیروز تصور میکردند تخریب ساختارهای مستحکم و متمرکز این کشورها بهسرعت راه را برای جنبشهای اجتماعیای هموار میکند که پیریزی جامعۀ مدنی دموکراتیک را تسهیل خواهند کرد. بسیاری…
🔴 جامعه مدنی در ایران -1
▪️ جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی – 8
🔷 سعید مدنی
@iranfardamag
🔸نیروهای مؤثر در تغییر اجتماعی و جهت آن عمدتاً در سه نقطه متمرکزند: نظام سیاسی، نظام بینالملل و جامعۀ مدنی.
✅ جامعۀ مدنی
🔹فعالان و نیروهای سیاسی و اجتماعی حامل و مدافع تغییر نیز سهم مؤثری در پیشبرد و جهتدهی تغییر دارند. جامعۀ مدنى نوع ایدهآل یک ساختار اجتماعى است که تمام اجزاى آن مبتنى بر قانون و قاعده است. شکاف بین دو لایۀ حکومت و ملت با نهادهاى مدنى پر مىشود تا اقتدار و آزادى بیحدومرز نشود و بتوان بدون دگرگونى ویرانگر بنیاد جامعه به بهبود و اصلاح ساختارها اندیشید. چنین جامعهاى بر دو رکن اصلى «حق» و «مردم» استوار است و برای برقرارى نظم در قالب مجموعه قوانینى که حقوق شهروندی نامیده میشود تلاش میکند. سازمانهای جامعۀ مدنی، درواقع، گروههای خودسامان و خودنظام بخش برخوردار از هویت مستقل از نظام مستقر هستند که ممکن است درون هر نهاد اجتماعی یا سیاسی مفروضی وجود داشته باشند. اغلب نظرات درزمینۀ گذار دموکراتیک بر سر نقش جامعۀ مدنی در قبل و پس از گذار و در دوران تثبیت گذار توافق دارند. برخی نظریهپردازان معتقدند پس از گذار از یک دولت اقتدارگرا به دولتی دموکراتیک است که شاهد برآمدن جامعۀ مدنی توانمند هستیم. اما گروهی دیگر از منظر جامعهشناختی و فرهنگی استدلال میکنند که جامعۀ مدنی قبل از گذار دموکراتیک رشد میکند و درحقیقت یکی از عوامل گذار است (اسپوزيتو و همکاران،1392).
🔸بسیاری از منتقدان در تحلیل رخدادهای پس از خرداد 1376 و جنبش اصلاحطلبی به ضعف اصلاحطلبان در بسیج اجتماعی و اساساً کمتوجهی یا بیتوجهی به جامعۀ مدنی اشاره دارند. از این دیدگاه اصلاحطلبان، با تمرکز بر نیروی خود در دو قوۀ مجریه و مقننه، جامعۀ مدنی را ازیاد بردند و اصلاحات را از یک جنبش اجتماعی فراگیر و دموکراسیخواه به جریانی رفرمیستی در نظام قدرت تقلیل دادند. همین امر موجب شد تا بهجای جامعۀ مدنی بهعنوان یک کلیت مدافع تغییر، تنها بخشی از آن یعنی نیروهای سیاسی خاص مشارکت فعال در تغییر داشته باشند.
🔹اگر جامعۀ مدنی فراتر از احزاب اصلاحطلب و اساساً سازمانهای رسمی سیاسی محسوب شود ــ که چنین هم هست ــ نقش و جایگاه دیگر سازمانهای جامعۀ مدنی در تصمیمسازی و تصمیمگیری چه خواهد بود؟
🔸از زاویهای دیگر، مسئلۀ پیش روی حامیان و حاملان تغییر در شرایط کنونی نسبت میان امر سیاسی و امر اجتماعی آن هم در جامعۀ آشفتهای مثل ایران است که از خصوصیترین امور تا هر مسئله و سوژۀ دیگر رنگ سیاسی دارد. هگل جدايي دولت و جامعه در جامعۀ توسعهيافتۀ مدرن را امري اساسي و غيرقابلانكار ميداند. او با تفكيك ساختاري دولت و جامعه، كليۀ فعاليتهاي سياسي را به دولت يا به عبارت بهتر قواي سهگانۀ اجرايي، قانونگذاري و قضائيه واگذار ميكند و فعاليتهاي اجتماعي را به جامعه ميسپرد.
🔹گرامشي نیز در نظريات خود ميان دو سطح عمدۀ جامعۀ سياسي و جامعۀ مدني تفاوت قایل ميشود. به نظر وی، جامعۀ سياسي (دولت) سرچشمۀ استيلا ازطريق نهادهاي دولتي مانند ارتش، پليس و دستگاههاي ديوانسالار است كه نقششان در روابط سياسي و اجتماعي، سلطۀ مستقيم است؛ درحاليكه جامعۀ مدني سرچشمۀ هژموني محسوب ميشود. مفهوم هژموني در انديشۀ آنتونيو گرامشي نقش محوري دارد زيرا هدفش اين است كه ماهيت قدرت در جامعۀ مدرن را بازتعريف کند و برای مبارزهاي كه در سطوح ايدئولوژيك، سياسي و فرهنگي اتفاق ميافتد اهميت بيشتري قایل شود.
🔸توجه به عامل خودانگيختگي عمل در تحليل گرامشي به معنای توجه به قدرت گرفتن نيروهاي مختلف است كه به هژموني قدرت برتر، توانايي خاصي براي مقابله با ديگر گروهها ميدهد (پوراحمدي، 1383). جامعۀ مدني ميتواند با تعیین جهت تغییر به بازتوليد قدرت هژموني کمک کند يا در خدمت جبهۀ مخالف هژموني قرار گيرد. به عقيدۀ گرامشي اگر جامعۀ سياسي (ارتش، قوۀ قضائيه و مقننه) توان منضبط كردن جسم جامعه را داشته باشد، جامعۀ مدني (نهادهاي مدني، سازمان هاي ديني، نظام آموزشي و خانواده) در امور روزمره در درجۀ اول «ذهن»را منضبط ميكند (هالوب، 1374). ازنظر گرامشی اگر رابطۀ دولت و جامعۀ مدني عميق باشد و جامعۀ مدني به بازتوليد قدرت آن كمك كند، دولت ديگر اهميت چنداني نخواهد داشت و آنچه اهميت مييابد جامعۀ مدني است (گرامشي، 1383). بنابر نظر بشیریه (1382) جامعۀ مدنی عرصۀ قدرت اجتماعی است درحالیکه دولت عرصۀ قدرت سیاسی آمرانه است.....
متن کامل:
https://bit.ly/44dcM3F
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#جامعهی_مدنی_و_تغییرات_اجتماعی
https://t.me/iranfardamag
▪️ جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی – 8
🔷 سعید مدنی
@iranfardamag
🔸نیروهای مؤثر در تغییر اجتماعی و جهت آن عمدتاً در سه نقطه متمرکزند: نظام سیاسی، نظام بینالملل و جامعۀ مدنی.
✅ جامعۀ مدنی
🔹فعالان و نیروهای سیاسی و اجتماعی حامل و مدافع تغییر نیز سهم مؤثری در پیشبرد و جهتدهی تغییر دارند. جامعۀ مدنى نوع ایدهآل یک ساختار اجتماعى است که تمام اجزاى آن مبتنى بر قانون و قاعده است. شکاف بین دو لایۀ حکومت و ملت با نهادهاى مدنى پر مىشود تا اقتدار و آزادى بیحدومرز نشود و بتوان بدون دگرگونى ویرانگر بنیاد جامعه به بهبود و اصلاح ساختارها اندیشید. چنین جامعهاى بر دو رکن اصلى «حق» و «مردم» استوار است و برای برقرارى نظم در قالب مجموعه قوانینى که حقوق شهروندی نامیده میشود تلاش میکند. سازمانهای جامعۀ مدنی، درواقع، گروههای خودسامان و خودنظام بخش برخوردار از هویت مستقل از نظام مستقر هستند که ممکن است درون هر نهاد اجتماعی یا سیاسی مفروضی وجود داشته باشند. اغلب نظرات درزمینۀ گذار دموکراتیک بر سر نقش جامعۀ مدنی در قبل و پس از گذار و در دوران تثبیت گذار توافق دارند. برخی نظریهپردازان معتقدند پس از گذار از یک دولت اقتدارگرا به دولتی دموکراتیک است که شاهد برآمدن جامعۀ مدنی توانمند هستیم. اما گروهی دیگر از منظر جامعهشناختی و فرهنگی استدلال میکنند که جامعۀ مدنی قبل از گذار دموکراتیک رشد میکند و درحقیقت یکی از عوامل گذار است (اسپوزيتو و همکاران،1392).
🔸بسیاری از منتقدان در تحلیل رخدادهای پس از خرداد 1376 و جنبش اصلاحطلبی به ضعف اصلاحطلبان در بسیج اجتماعی و اساساً کمتوجهی یا بیتوجهی به جامعۀ مدنی اشاره دارند. از این دیدگاه اصلاحطلبان، با تمرکز بر نیروی خود در دو قوۀ مجریه و مقننه، جامعۀ مدنی را ازیاد بردند و اصلاحات را از یک جنبش اجتماعی فراگیر و دموکراسیخواه به جریانی رفرمیستی در نظام قدرت تقلیل دادند. همین امر موجب شد تا بهجای جامعۀ مدنی بهعنوان یک کلیت مدافع تغییر، تنها بخشی از آن یعنی نیروهای سیاسی خاص مشارکت فعال در تغییر داشته باشند.
🔹اگر جامعۀ مدنی فراتر از احزاب اصلاحطلب و اساساً سازمانهای رسمی سیاسی محسوب شود ــ که چنین هم هست ــ نقش و جایگاه دیگر سازمانهای جامعۀ مدنی در تصمیمسازی و تصمیمگیری چه خواهد بود؟
🔸از زاویهای دیگر، مسئلۀ پیش روی حامیان و حاملان تغییر در شرایط کنونی نسبت میان امر سیاسی و امر اجتماعی آن هم در جامعۀ آشفتهای مثل ایران است که از خصوصیترین امور تا هر مسئله و سوژۀ دیگر رنگ سیاسی دارد. هگل جدايي دولت و جامعه در جامعۀ توسعهيافتۀ مدرن را امري اساسي و غيرقابلانكار ميداند. او با تفكيك ساختاري دولت و جامعه، كليۀ فعاليتهاي سياسي را به دولت يا به عبارت بهتر قواي سهگانۀ اجرايي، قانونگذاري و قضائيه واگذار ميكند و فعاليتهاي اجتماعي را به جامعه ميسپرد.
🔹گرامشي نیز در نظريات خود ميان دو سطح عمدۀ جامعۀ سياسي و جامعۀ مدني تفاوت قایل ميشود. به نظر وی، جامعۀ سياسي (دولت) سرچشمۀ استيلا ازطريق نهادهاي دولتي مانند ارتش، پليس و دستگاههاي ديوانسالار است كه نقششان در روابط سياسي و اجتماعي، سلطۀ مستقيم است؛ درحاليكه جامعۀ مدني سرچشمۀ هژموني محسوب ميشود. مفهوم هژموني در انديشۀ آنتونيو گرامشي نقش محوري دارد زيرا هدفش اين است كه ماهيت قدرت در جامعۀ مدرن را بازتعريف کند و برای مبارزهاي كه در سطوح ايدئولوژيك، سياسي و فرهنگي اتفاق ميافتد اهميت بيشتري قایل شود.
🔸توجه به عامل خودانگيختگي عمل در تحليل گرامشي به معنای توجه به قدرت گرفتن نيروهاي مختلف است كه به هژموني قدرت برتر، توانايي خاصي براي مقابله با ديگر گروهها ميدهد (پوراحمدي، 1383). جامعۀ مدني ميتواند با تعیین جهت تغییر به بازتوليد قدرت هژموني کمک کند يا در خدمت جبهۀ مخالف هژموني قرار گيرد. به عقيدۀ گرامشي اگر جامعۀ سياسي (ارتش، قوۀ قضائيه و مقننه) توان منضبط كردن جسم جامعه را داشته باشد، جامعۀ مدني (نهادهاي مدني، سازمان هاي ديني، نظام آموزشي و خانواده) در امور روزمره در درجۀ اول «ذهن»را منضبط ميكند (هالوب، 1374). ازنظر گرامشی اگر رابطۀ دولت و جامعۀ مدني عميق باشد و جامعۀ مدني به بازتوليد قدرت آن كمك كند، دولت ديگر اهميت چنداني نخواهد داشت و آنچه اهميت مييابد جامعۀ مدني است (گرامشي، 1383). بنابر نظر بشیریه (1382) جامعۀ مدنی عرصۀ قدرت اجتماعی است درحالیکه دولت عرصۀ قدرت سیاسی آمرانه است.....
متن کامل:
https://bit.ly/44dcM3F
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#جامعهی_مدنی_و_تغییرات_اجتماعی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 جامعه مدنی در ایران -1
🔷 سعید مدنی @iranfardamag نیروهای مؤثر در تغییر اجتماعی و جهت آن عمدتاً در سه نقطه متمرکزند: نظام سیاسی، نظام بینالملل و جامعۀ مدنی. ✅ جامعۀ مدنی فعالان و نیروهای سیاسی و اجتماعی حامل و مدافع تغییر نیز سهم مؤثری در پیشبرد و جهتدهی تغییر دارند. جامعۀ…
🔴 سرمایۀ اجتماعی: چسب سازمان جنبشها
▪️ جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی – 9
🔷 سعید مدنی
@iranfardamag
🔸در تعاریف اولیه، سرمایۀ اجتماعی برابر بود با «حسن نیت، رفاقت، همدردی و تبادلات اجتماعی در بین افراد و خانوادهها، داراییهایی معنوی که در زندگی روزانۀ مردم بسیار مهم و بنیان واحد اجتماعی هستند». بعدها از این اصطلاح برای تأکید بر اهمیت شبکههای مردمی در شهرها استفاده کردند و سرمایۀ اجتماعی را «شبکههای اجتماعی فشردهای» میدانستند که در محدودههای قدیمی شهری، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیتپذیری بیشتری درمورد حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات مرتبط با بهبود کیفیت زندگی از خود نشان میدهند. به نظر پیر بوردیو، سرمایۀ اجتماعی «مجموع منابع بالفعل و یا بالقوهای را دربرمیگیرد که به مالکیت یک شبکۀ پایدار متصل است».
▪️با نظریهپردازیهای بعدی دربارۀ سرمایۀ اجتماعی، این مفهوم گسترش بیشتری یافت. ازجمله چنین تعریف شد: مجموعهای از منابع، ساختارها و نظامات اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکههایی که میتوانند کارایی جامعه را ازطریق تسهیل فعالیت هماهنگ بهبود بخشند.
🔸سرمایۀ اجتماعی بهمثابه علقهها، تعلقات و گرههایی است که بافت اجتماعی را استحکام میبخشد. برخی تصور میکنند این تعلقات را باید تنها در راهپیماییها و تظاهرات خیابانی جستوجو کرد. اگرچه در کنشهای جمعی میتوان ارزشها و روابط جدید را بهفراوانی یافت، درعینحال پیوندها در هنگام بروز و شکلگیری جنبشهای اجتماعی خصوصاً جنبشهای اجتماعی جدید فراتر میرود و بهتدریج آثار آن در همۀ جوانب زندگی آشکار میشود. درست به همین دلیل این جنبشها را «جنبشهای سبک زندگی» نامیدهاند.
▪️از دیگر تعاریف رایج سرمایۀ اجتماعی میتوان به تعریف پورتس اشاره کرد. وی بیان میدارد اجماع روزافزونی برای پذیرش این نکته وجود دارد که سرمایۀ اجتماعی به قابلیت کنشگران برای حفظ منافع خود ازطریق عضویت در شبکههای اجتماعی و یا سایر ساختارهای اجتماعی اشاره میکند. بهعبارتدیگر، سرمایۀ اجتماعی «توانایی کنشگران است برای تأمین منافع که ناشی از عضویت آنها در شبکههای اجتماعی و دیگر ساختارهای اجتماعی است».
🔸تأکید بر مفهوم «شبکه» بهعنوان مسئلهای کلیدی در تعریف سرمایۀ اجتماعی در تعاریف دیگر نیز مشاهده میشود. در مقابل رویکرد شبکهای به سرمایۀ اجتماعی، برخی دیگر از صاحبنظران با وارد کردن مفاهیم کلیدی دیگری همچون «هنجار» و «اعتماد» سعی کردند تعریفی جامعتر ارائه دهند. در این دسته از تعاریف، سرمایۀ اجتماعی شامل مؤلفههای شبکه¬های روابط اجتماعی، هنجارهای اعتماد و رابطۀ متقابل است. این مؤلفهها در پیوند با یکدیگر جامعۀ مدنی را حفظ می¬کنند و افراد را قادر می-سازند برای منافع متقابل تلاش کنند.
▪️باوجود تعاریف متفاوت از مفهوم سرمایۀ اجتماعی، برخی نتیجهگیریها دربارۀ محدوده و معنای آن امکانپذیر است. میتوان نقاط اشتراک برخی از تعاریف را در سه مؤلفه خلاصه کرد:
1️⃣بیشتر پژوهشگران توافق دارند که شبکههای اجتماعی و هنجارهای اجتماعی، عناصر کلیدی سرمایۀ اجتماعی هستند. در این زمینه باید مجدداً تأکید کرد که جنبشهای اجتماعی نیز متکی به شبکهای از روابط و ارزشهای پذیرفتهشده هستند و ازاینجهت سرمایۀ اجتماعی درون آنها بسیار غنی است.
2️⃣اکثر صاحبنظران بر «اعتماد» بهعنوان عنصر پایۀ سرمایۀ اجتماعی و یا شاخصی دقیق برای سنجش میزان سرمایۀ اجتماعی در اجتماع تأکید کردهاند. جنبشهای اجتماعی نهتنها از منبع غنی اعتماد و اطمینان در سطوح مختلف جنبش برخوردارند، بلکه از آن فراتر خود تولیدکنندۀ اعتماد هستند و حوزههای جدیدی در این زمینه ایجاد میکنند.
3️⃣ بسیاری از محققان سرمایۀ اجتماعی را منبعی میدانند که افراد میتوانند برای دستیابی به هدفهای خاص خود از آن استفاده کنند. گفته شده درحالیکه سرمایۀ اقتصادی در حسابهای بانکی افراد و سرمایۀ انسانی در درون سر آنان است، سرمایۀ اجتماعی ذاتاً در ساختار ارتباطات آنهاست. برای داشتن سرمایۀ اجتماعی، فرد باید با دیگران مربوط باشد و این دیگراناند، و نه خود او، که منبع واقعی نفع وی هستند. جنبشهای اجتماعی سرشار از روابطی هستند که به افراد اطمینان و امنیت میدهند....
متن کامل:
https://bit.ly/432k5d2
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#جنبشهای_اجتماعی_و_سرمایهی_اجتماعی
https://t.me/iranfardamag
▪️ جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی – 9
🔷 سعید مدنی
@iranfardamag
🔸در تعاریف اولیه، سرمایۀ اجتماعی برابر بود با «حسن نیت، رفاقت، همدردی و تبادلات اجتماعی در بین افراد و خانوادهها، داراییهایی معنوی که در زندگی روزانۀ مردم بسیار مهم و بنیان واحد اجتماعی هستند». بعدها از این اصطلاح برای تأکید بر اهمیت شبکههای مردمی در شهرها استفاده کردند و سرمایۀ اجتماعی را «شبکههای اجتماعی فشردهای» میدانستند که در محدودههای قدیمی شهری، در مقایسه با عوامل نهادهای رسمی مانند پلیس و نیروهای انتظامی، مسئولیتپذیری بیشتری درمورد حفظ نظافت، عدم وجود جرم و جنایت خیابانی و دیگر تصمیمات مرتبط با بهبود کیفیت زندگی از خود نشان میدهند. به نظر پیر بوردیو، سرمایۀ اجتماعی «مجموع منابع بالفعل و یا بالقوهای را دربرمیگیرد که به مالکیت یک شبکۀ پایدار متصل است».
▪️با نظریهپردازیهای بعدی دربارۀ سرمایۀ اجتماعی، این مفهوم گسترش بیشتری یافت. ازجمله چنین تعریف شد: مجموعهای از منابع، ساختارها و نظامات اجتماعی نظیر اعتماد، هنجارها و شبکههایی که میتوانند کارایی جامعه را ازطریق تسهیل فعالیت هماهنگ بهبود بخشند.
🔸سرمایۀ اجتماعی بهمثابه علقهها، تعلقات و گرههایی است که بافت اجتماعی را استحکام میبخشد. برخی تصور میکنند این تعلقات را باید تنها در راهپیماییها و تظاهرات خیابانی جستوجو کرد. اگرچه در کنشهای جمعی میتوان ارزشها و روابط جدید را بهفراوانی یافت، درعینحال پیوندها در هنگام بروز و شکلگیری جنبشهای اجتماعی خصوصاً جنبشهای اجتماعی جدید فراتر میرود و بهتدریج آثار آن در همۀ جوانب زندگی آشکار میشود. درست به همین دلیل این جنبشها را «جنبشهای سبک زندگی» نامیدهاند.
▪️از دیگر تعاریف رایج سرمایۀ اجتماعی میتوان به تعریف پورتس اشاره کرد. وی بیان میدارد اجماع روزافزونی برای پذیرش این نکته وجود دارد که سرمایۀ اجتماعی به قابلیت کنشگران برای حفظ منافع خود ازطریق عضویت در شبکههای اجتماعی و یا سایر ساختارهای اجتماعی اشاره میکند. بهعبارتدیگر، سرمایۀ اجتماعی «توانایی کنشگران است برای تأمین منافع که ناشی از عضویت آنها در شبکههای اجتماعی و دیگر ساختارهای اجتماعی است».
🔸تأکید بر مفهوم «شبکه» بهعنوان مسئلهای کلیدی در تعریف سرمایۀ اجتماعی در تعاریف دیگر نیز مشاهده میشود. در مقابل رویکرد شبکهای به سرمایۀ اجتماعی، برخی دیگر از صاحبنظران با وارد کردن مفاهیم کلیدی دیگری همچون «هنجار» و «اعتماد» سعی کردند تعریفی جامعتر ارائه دهند. در این دسته از تعاریف، سرمایۀ اجتماعی شامل مؤلفههای شبکه¬های روابط اجتماعی، هنجارهای اعتماد و رابطۀ متقابل است. این مؤلفهها در پیوند با یکدیگر جامعۀ مدنی را حفظ می¬کنند و افراد را قادر می-سازند برای منافع متقابل تلاش کنند.
▪️باوجود تعاریف متفاوت از مفهوم سرمایۀ اجتماعی، برخی نتیجهگیریها دربارۀ محدوده و معنای آن امکانپذیر است. میتوان نقاط اشتراک برخی از تعاریف را در سه مؤلفه خلاصه کرد:
1️⃣بیشتر پژوهشگران توافق دارند که شبکههای اجتماعی و هنجارهای اجتماعی، عناصر کلیدی سرمایۀ اجتماعی هستند. در این زمینه باید مجدداً تأکید کرد که جنبشهای اجتماعی نیز متکی به شبکهای از روابط و ارزشهای پذیرفتهشده هستند و ازاینجهت سرمایۀ اجتماعی درون آنها بسیار غنی است.
2️⃣اکثر صاحبنظران بر «اعتماد» بهعنوان عنصر پایۀ سرمایۀ اجتماعی و یا شاخصی دقیق برای سنجش میزان سرمایۀ اجتماعی در اجتماع تأکید کردهاند. جنبشهای اجتماعی نهتنها از منبع غنی اعتماد و اطمینان در سطوح مختلف جنبش برخوردارند، بلکه از آن فراتر خود تولیدکنندۀ اعتماد هستند و حوزههای جدیدی در این زمینه ایجاد میکنند.
3️⃣ بسیاری از محققان سرمایۀ اجتماعی را منبعی میدانند که افراد میتوانند برای دستیابی به هدفهای خاص خود از آن استفاده کنند. گفته شده درحالیکه سرمایۀ اقتصادی در حسابهای بانکی افراد و سرمایۀ انسانی در درون سر آنان است، سرمایۀ اجتماعی ذاتاً در ساختار ارتباطات آنهاست. برای داشتن سرمایۀ اجتماعی، فرد باید با دیگران مربوط باشد و این دیگراناند، و نه خود او، که منبع واقعی نفع وی هستند. جنبشهای اجتماعی سرشار از روابطی هستند که به افراد اطمینان و امنیت میدهند....
متن کامل:
https://bit.ly/432k5d2
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#جنبشهای_اجتماعی_و_سرمایهی_اجتماعی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 سرمایۀ اجتماعی: چسب سازمان جنبشها
🔷 سعید مدنی @iranfardamag در تعاریف اولیه، سرمایۀ اجتماعی برابر بود با «حسن نیت، رفاقت، همدردی و تبادلات اجتماعی در بین افراد و خانوادهها، داراییهایی معنوی که در زندگی روزانۀ مردم بسیار مهم و بنیان واحد اجتماعی هستند». بعدها از این اصطلاح برای تأکید…
🔴اعدام و اقتدار
🔷 سعید مدنی
▪️ بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
🔸در زمان و زمانه ای که هر روز 400 تا 1000 نفر به دلیل سیاست های غلط، مدیریت ضعیف ، فساد و ناکارآمدی جان میبازند و روزانه هزار خانواده را داغدار میکنند، مرگ روح الله زم چه حساسیتی را ممکن است برانگیزاند. حتما بعدها در نگارش وقایع این روز ها نامی از تک تک جان باختن بیماران مبتلا به کرونا نمیبرند اما از روح الله زم یاد خواهند کرد، نه به این دلیل که او چنین کرد و چنان نکرد، نه به این دلیل که او خدمت کرد یا خیانت، نه به این دلیل که او صادقانه اعتراف کرد یا فریب وعده های زندانبان را خورد ، نه به این دلیل که او از حقوق قانونی اش برای داشتن وکیل و امثال آن برخوردار بود یا نبود و شاید نه به این دلیل که او واقعا مجرم بود یا قربانی، بلکه به این دلیل که او در زمان و زمانه ای که خاک مرگ بر سر جامعه ریخته شده بود و هر روز هزاران نفر در بیمارستانها به سادگی میمردند، "اعدام" شد.
🔹حکم اعدام نهتنها یک سیاست جنایی خاص یا موضوع حقوق بشری، بلکه یک مسئله مهم سیاسی بنیادین است. این حکم بازتاب رابطه بنیادین بین افراد و نظام حکمرانی است. صدور و اجرای حکم اعدام همسو با نظر آنانی است که قدرتی مطلقالعنان و انحصاری ازجمله حقگرفتن زندگی شهروندان را طالب اند. به این ترتیب حکم اعدام قربانی بزرگتر از محکوم به مرگ و خانواده اش یعنی یک ملت دارد. روی دیگر سکه اعدام آن است که حق حکمران برای کشتن مقدم بر حق شهروندان برای زندگی است. این حق که گروهی سر همنوع خود را میبرند از کجا بر میخیزد؟ قطعا این حق مبنای حاکمیت مردم و قانون نیست. قانون نماینده اراده عامّه است که از مجموع ارادههای افراد پدید آمده، از این رو باید پرسید: چه کسی به افراد دیگر حق داده است که حیات کسی را از وی باز گیرند؟ بزرگی گفته اگر بشر حق خودکشی ندارد، چگونه میتواند معطی این حق به هرمرجع دیگری باشد؟ و از همین رو، هیچ حقی مجازات مرگ را تجویز نمیکند.
🔸تسلط حق نظام برای مجازات اعدام هم علت و هم نتیجه مجموعه سیاسی و اجتماعی فراگیرتری است که بسیاری آفات را به دنبال دارد. آیا محتمل نیست نظامی با مجوز کشتن، زمانی و جایی برای فرستادن شهروندان به جنگهایی فراتر از دفاع از خود یا استفاده از قدرت افراطی یا اعمال شکنجه به بهانه تهدید امنیت ملی اقدام کند. آیا نظامی با مجوز کشتن، نظامی خطرناک نیست؟ میتوانیم فراتر از این بگوییم آیا شهروندان در نظام حامی و مجری مجازات مرگ ، قربانیان این نظام نمی شوند؟
🔹نظامهای مجازاتکننده مرگ بسیار خطاکار و خطرناکاند، زیرا اغلب خشن، محاسبهگر و برنامهریزیشده هستند. پیام صدور مجوز کشتن به هر نظامی آن است که کشتار همیشه خطا نیست. چه زمان و چه کسی و به چه دلیل اختیار کشتن را به نظامها داده است؟ حتی اگر محکومان سزاوار سلب حیات باشند که اغلب نیستند ، نباید آنها را کشت، زیرا مجازات باید خاستگاه حیات باشد و نه خاتمه حیات.
🔸در سال 2001 و در میانهگذار به دمکراسی، دولت شیلی قانون لغو حکم اعدام را به تصویب رساند. تا آن زمان 126 سال بود که حکم اعدام برای جرایم غیرسیاسی به کار برده میشد. مجازات حبس ابد نیز حداقل برای 40 سال صادر میشد. این موضوع در جشن عمومی که برای نشان دادن تعهد کامل به زندگی و حق حیات همه زندانیان برگزار شده بود اعلام شد. بی تردید روزی تاریخی بود که در آن گزینه طرفداری از زندگی، گزینه طرفداری از مرگ را شکست داد. به گفته یکی از فعالان حقوق بشر شیلی: «حق حیات و حفاظت از آن، حق بنیادین موجودات انسانی است. بدون حیات، موجودی وجود ندارد و بنابراین بدون آن همه حقوق ذاتی انسانی مردم نقض می شود.
🔹اگرچه حکم اعدام نقض جدی اصول بنیادین اعلامیه جهانی حقوق بشر از جمله اصل سوم است که مطابق آن " هرکس حق حیات، آزادی و امنیت فردی دارد" ، این حکم در برخی کشورها هنوز به کار گرفته میشود. خوشبختانه آگاهی فزاینده درباره مصونیت حق حیات، مشارکت رسانههای جمعی در انتشار خبر محکومیت اعدام در شبکه های اجتماعی،خبررسانی گسترده در این زمینه و ارتباطات منطقه ای و بین کشوری موجب شناخت بیشتر این حقایق و محکومیت گسترده حکم اعدام شده است. اگر جهانی سازی یک اثر مثبت داشته باشد، دقیقاً همین امکان دسترسی و انتشار اطلاعات و رساندن اخبار به دولتها، جامعه بین الملل و جامعه مدنی است.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/3npHEYA
#اعدام_بس
#علیه_اعدام
#سعید_مدنی
#اعلامیه_جهانی_حقوق_بشر
لینک مطلب در ایران فردا:
https://t.me/iranfardamag/3808
https://t.me/iranfardamag
🔷 سعید مدنی
▪️ بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
🔸در زمان و زمانه ای که هر روز 400 تا 1000 نفر به دلیل سیاست های غلط، مدیریت ضعیف ، فساد و ناکارآمدی جان میبازند و روزانه هزار خانواده را داغدار میکنند، مرگ روح الله زم چه حساسیتی را ممکن است برانگیزاند. حتما بعدها در نگارش وقایع این روز ها نامی از تک تک جان باختن بیماران مبتلا به کرونا نمیبرند اما از روح الله زم یاد خواهند کرد، نه به این دلیل که او چنین کرد و چنان نکرد، نه به این دلیل که او خدمت کرد یا خیانت، نه به این دلیل که او صادقانه اعتراف کرد یا فریب وعده های زندانبان را خورد ، نه به این دلیل که او از حقوق قانونی اش برای داشتن وکیل و امثال آن برخوردار بود یا نبود و شاید نه به این دلیل که او واقعا مجرم بود یا قربانی، بلکه به این دلیل که او در زمان و زمانه ای که خاک مرگ بر سر جامعه ریخته شده بود و هر روز هزاران نفر در بیمارستانها به سادگی میمردند، "اعدام" شد.
🔹حکم اعدام نهتنها یک سیاست جنایی خاص یا موضوع حقوق بشری، بلکه یک مسئله مهم سیاسی بنیادین است. این حکم بازتاب رابطه بنیادین بین افراد و نظام حکمرانی است. صدور و اجرای حکم اعدام همسو با نظر آنانی است که قدرتی مطلقالعنان و انحصاری ازجمله حقگرفتن زندگی شهروندان را طالب اند. به این ترتیب حکم اعدام قربانی بزرگتر از محکوم به مرگ و خانواده اش یعنی یک ملت دارد. روی دیگر سکه اعدام آن است که حق حکمران برای کشتن مقدم بر حق شهروندان برای زندگی است. این حق که گروهی سر همنوع خود را میبرند از کجا بر میخیزد؟ قطعا این حق مبنای حاکمیت مردم و قانون نیست. قانون نماینده اراده عامّه است که از مجموع ارادههای افراد پدید آمده، از این رو باید پرسید: چه کسی به افراد دیگر حق داده است که حیات کسی را از وی باز گیرند؟ بزرگی گفته اگر بشر حق خودکشی ندارد، چگونه میتواند معطی این حق به هرمرجع دیگری باشد؟ و از همین رو، هیچ حقی مجازات مرگ را تجویز نمیکند.
🔸تسلط حق نظام برای مجازات اعدام هم علت و هم نتیجه مجموعه سیاسی و اجتماعی فراگیرتری است که بسیاری آفات را به دنبال دارد. آیا محتمل نیست نظامی با مجوز کشتن، زمانی و جایی برای فرستادن شهروندان به جنگهایی فراتر از دفاع از خود یا استفاده از قدرت افراطی یا اعمال شکنجه به بهانه تهدید امنیت ملی اقدام کند. آیا نظامی با مجوز کشتن، نظامی خطرناک نیست؟ میتوانیم فراتر از این بگوییم آیا شهروندان در نظام حامی و مجری مجازات مرگ ، قربانیان این نظام نمی شوند؟
🔹نظامهای مجازاتکننده مرگ بسیار خطاکار و خطرناکاند، زیرا اغلب خشن، محاسبهگر و برنامهریزیشده هستند. پیام صدور مجوز کشتن به هر نظامی آن است که کشتار همیشه خطا نیست. چه زمان و چه کسی و به چه دلیل اختیار کشتن را به نظامها داده است؟ حتی اگر محکومان سزاوار سلب حیات باشند که اغلب نیستند ، نباید آنها را کشت، زیرا مجازات باید خاستگاه حیات باشد و نه خاتمه حیات.
🔸در سال 2001 و در میانهگذار به دمکراسی، دولت شیلی قانون لغو حکم اعدام را به تصویب رساند. تا آن زمان 126 سال بود که حکم اعدام برای جرایم غیرسیاسی به کار برده میشد. مجازات حبس ابد نیز حداقل برای 40 سال صادر میشد. این موضوع در جشن عمومی که برای نشان دادن تعهد کامل به زندگی و حق حیات همه زندانیان برگزار شده بود اعلام شد. بی تردید روزی تاریخی بود که در آن گزینه طرفداری از زندگی، گزینه طرفداری از مرگ را شکست داد. به گفته یکی از فعالان حقوق بشر شیلی: «حق حیات و حفاظت از آن، حق بنیادین موجودات انسانی است. بدون حیات، موجودی وجود ندارد و بنابراین بدون آن همه حقوق ذاتی انسانی مردم نقض می شود.
🔹اگرچه حکم اعدام نقض جدی اصول بنیادین اعلامیه جهانی حقوق بشر از جمله اصل سوم است که مطابق آن " هرکس حق حیات، آزادی و امنیت فردی دارد" ، این حکم در برخی کشورها هنوز به کار گرفته میشود. خوشبختانه آگاهی فزاینده درباره مصونیت حق حیات، مشارکت رسانههای جمعی در انتشار خبر محکومیت اعدام در شبکه های اجتماعی،خبررسانی گسترده در این زمینه و ارتباطات منطقه ای و بین کشوری موجب شناخت بیشتر این حقایق و محکومیت گسترده حکم اعدام شده است. اگر جهانی سازی یک اثر مثبت داشته باشد، دقیقاً همین امکان دسترسی و انتشار اطلاعات و رساندن اخبار به دولتها، جامعه بین الملل و جامعه مدنی است.
ادامه در لینک زیر :
https://bit.ly/3npHEYA
#اعدام_بس
#علیه_اعدام
#سعید_مدنی
#اعلامیه_جهانی_حقوق_بشر
لینک مطلب در ایران فردا:
https://t.me/iranfardamag/3808
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔻 اعدام و اقتدار
🔻 سعید مدنی @iranfardamag 🔸در زمان و زمانه ای که هر روز 400 تا 1000 نفر به دلیل سیاست های غلط، مدیریت ضعیف ، فساد و ناکارآمدی جان میبازند و روزانه هزار خانواده را داغدار میکنند، مرگ روح الله زم چه حساسیتی را ممکن است برانگیزاند. حتما بعدها در نگارش…
🔴 سازمان جنبش و شبکهها
▪️جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی–10
🔷 سعید مدنی
@iranfardamag
🔻جنبشهای اجتماعی بهویژه جنبشهای اجتماعی جدید غالباً از «ساختار شبکهای» برخوردارند که توانایی و قدرت آن متأثر از عواملی چون اندازه، تراکم یا چگالی، و پیچیدگی شبکههاست. قدرت و میزان اثرگذاری هر شبکه موکول به انباشت منابع در درون آن است. درواقع، بدون وجود منابع در درون شبکه، پیوندهای موجود در آن نمیتوانند شبکه را کارآمد سازند. منابع درون شبکه میتواند سرمایه قلمداد شود. از این دیدگاه، شبكه چنین تعریف میشود: الگویی از پیوندهای ارتباطی معین میان مجموعهای از افراد یا كنشگران اجتماعی که بر منابع تجسمیافتۀ درون شبكه متمركز است.
🔹پیوندهای نیرومند درون هر شبکه ازجمله خانوادهها و دیگر جماعات حس هویت و تعلق را ایجاد میکند و افزایش میدهد. اما پیوندهای افقی در درون شبکهها وگروههای اجتماعی بدون پیوندهای بینگروهی، از قبیل پیوندهایی که شکافهای گوناگون اجتماعی مبتنی بر دین، طبقه، قومیت، جنسیت و شئون و موقعیتهای اجتماعی ـ اقتصادی را درمینوردند، ممکن است تمامی انرژی یک یا چند شبکۀ اجتماعی را هدر دهند. جنبشهای اجتماعی چسب بین این شبکهها میشوند و انرژی حیرتانگیزی را از این طریق پدید میآورند.
🔻شبکهها اغلب فعالاند و نه منفعل. زمانی که شبکه در متن یک جنبش اجتماعی فعال میشود، برپایۀ عقلانیت جمعی به موجودی خلاق بدل میشود که بهسادگی نمیتوان آن را مهار کرد. گفته شده وقتی شبکهها به سویی هجوم میآورند بهنظر میرسد نیروهای بیشماری از تمام جهتها به نقطهای خاص یورش میبرند و سپس در محیط محو میشوند.
🔹با وجود فصل مشترکهای بسیاری که در تعاریف شبکهها مطرح شده، آنها را میتوان به لحاظ ویژگیهای متنوعشان به چندین دسته تقسیم کرد. شبکهها برحسب نوع به دو گروه رسمی و غیررسمی؛ برحسب اندازه به محدود و گسترده؛ برحسب ابعاد به خانوادگی، منطقهای، ملی و جهانی؛ و برحسب ساختار به باز و بسته، انبوه و پراکنده، همگن و ناهمگن تقسیم میشوند. هر فرد ممکن است خودآگاه یا ناخودآگاه در چند شبکه عضویت داشته باشد و در جنبشهای اجتماعی همه یا بخشی از آنها را به سود جنبش فعال کند. حضور خودآگاه یا ناخودآگاه در شبکهها به واسطۀ آن است که جنبشهای اجتماعی به جنبشهای سبک زندگی شهرت یافتهاند، یعنی در جریان زندگی روزمره و بهعنوان بخش مهمی از انتخابهای روزانۀ افراد روش زندگی آنان را تحت تأثیر قرار میدهند و آنها را هضم میکنند.
🔻جنبشهای اجتماعی موجب برانگیخته شدن حساسیتهای شدید در میان گروه بزرگی از افراد جامعه میشوند و درنتیجه احتمال پیوستن آنان به یك جنبش اعتراضی بدون پیوندهای سازمانی و حزبی را افزایش میدهند. شبكههای مبتنی بر مشاركت فردی برپایۀ تجربیات مشترك پیشین شكل میگیرند و همین امر سبب میشود تا صورتهای جدیدی از مشاركت ابداع شود. شکل گرفتن اشکال جدید مشارکت بههیچوجه به معنای منتفی شدن كاركرد احزاب و سازمانهای سیاسی یا کاهش ارزش فعالیت این سازمانها نیست. برعكس قطعاً كسانی كه با شبكههای حزبی و سازمانی پیوند میخورند با سرعت بیشتری میتوانند نقش خود را در جنبش ایفا كنند. اما واقعیت این است كه اكثریت قابلتوجه جامعه هرگز وارد احزاب و سازمانهای سیاسی نمیشوند و اغلب مشاركت فردی را ترجیح میدهند. جنبشهای اجتماعی نهتنها نمیتوانند قدرت این بخش بزرگ جامعه را نادیده بگیرند، بلكه برعكس بستر مناسب را برای مشاركت همۀ آنها در سرنوشت جامعه فراهم میكنند.....
متن کامل:
https://cutt.ly/HwowbuFz
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#سازمان_جنبش
#شبکههای_اجتماعی
https://t.me/iranfardamag
▪️جنبشهای اجتماعی به روایت سعید مدنی–10
🔷 سعید مدنی
@iranfardamag
🔻جنبشهای اجتماعی بهویژه جنبشهای اجتماعی جدید غالباً از «ساختار شبکهای» برخوردارند که توانایی و قدرت آن متأثر از عواملی چون اندازه، تراکم یا چگالی، و پیچیدگی شبکههاست. قدرت و میزان اثرگذاری هر شبکه موکول به انباشت منابع در درون آن است. درواقع، بدون وجود منابع در درون شبکه، پیوندهای موجود در آن نمیتوانند شبکه را کارآمد سازند. منابع درون شبکه میتواند سرمایه قلمداد شود. از این دیدگاه، شبكه چنین تعریف میشود: الگویی از پیوندهای ارتباطی معین میان مجموعهای از افراد یا كنشگران اجتماعی که بر منابع تجسمیافتۀ درون شبكه متمركز است.
🔹پیوندهای نیرومند درون هر شبکه ازجمله خانوادهها و دیگر جماعات حس هویت و تعلق را ایجاد میکند و افزایش میدهد. اما پیوندهای افقی در درون شبکهها وگروههای اجتماعی بدون پیوندهای بینگروهی، از قبیل پیوندهایی که شکافهای گوناگون اجتماعی مبتنی بر دین، طبقه، قومیت، جنسیت و شئون و موقعیتهای اجتماعی ـ اقتصادی را درمینوردند، ممکن است تمامی انرژی یک یا چند شبکۀ اجتماعی را هدر دهند. جنبشهای اجتماعی چسب بین این شبکهها میشوند و انرژی حیرتانگیزی را از این طریق پدید میآورند.
🔻شبکهها اغلب فعالاند و نه منفعل. زمانی که شبکه در متن یک جنبش اجتماعی فعال میشود، برپایۀ عقلانیت جمعی به موجودی خلاق بدل میشود که بهسادگی نمیتوان آن را مهار کرد. گفته شده وقتی شبکهها به سویی هجوم میآورند بهنظر میرسد نیروهای بیشماری از تمام جهتها به نقطهای خاص یورش میبرند و سپس در محیط محو میشوند.
🔹با وجود فصل مشترکهای بسیاری که در تعاریف شبکهها مطرح شده، آنها را میتوان به لحاظ ویژگیهای متنوعشان به چندین دسته تقسیم کرد. شبکهها برحسب نوع به دو گروه رسمی و غیررسمی؛ برحسب اندازه به محدود و گسترده؛ برحسب ابعاد به خانوادگی، منطقهای، ملی و جهانی؛ و برحسب ساختار به باز و بسته، انبوه و پراکنده، همگن و ناهمگن تقسیم میشوند. هر فرد ممکن است خودآگاه یا ناخودآگاه در چند شبکه عضویت داشته باشد و در جنبشهای اجتماعی همه یا بخشی از آنها را به سود جنبش فعال کند. حضور خودآگاه یا ناخودآگاه در شبکهها به واسطۀ آن است که جنبشهای اجتماعی به جنبشهای سبک زندگی شهرت یافتهاند، یعنی در جریان زندگی روزمره و بهعنوان بخش مهمی از انتخابهای روزانۀ افراد روش زندگی آنان را تحت تأثیر قرار میدهند و آنها را هضم میکنند.
🔻جنبشهای اجتماعی موجب برانگیخته شدن حساسیتهای شدید در میان گروه بزرگی از افراد جامعه میشوند و درنتیجه احتمال پیوستن آنان به یك جنبش اعتراضی بدون پیوندهای سازمانی و حزبی را افزایش میدهند. شبكههای مبتنی بر مشاركت فردی برپایۀ تجربیات مشترك پیشین شكل میگیرند و همین امر سبب میشود تا صورتهای جدیدی از مشاركت ابداع شود. شکل گرفتن اشکال جدید مشارکت بههیچوجه به معنای منتفی شدن كاركرد احزاب و سازمانهای سیاسی یا کاهش ارزش فعالیت این سازمانها نیست. برعكس قطعاً كسانی كه با شبكههای حزبی و سازمانی پیوند میخورند با سرعت بیشتری میتوانند نقش خود را در جنبش ایفا كنند. اما واقعیت این است كه اكثریت قابلتوجه جامعه هرگز وارد احزاب و سازمانهای سیاسی نمیشوند و اغلب مشاركت فردی را ترجیح میدهند. جنبشهای اجتماعی نهتنها نمیتوانند قدرت این بخش بزرگ جامعه را نادیده بگیرند، بلكه برعكس بستر مناسب را برای مشاركت همۀ آنها در سرنوشت جامعه فراهم میكنند.....
متن کامل:
https://cutt.ly/HwowbuFz
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#سازمان_جنبش
#شبکههای_اجتماعی
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴 سازمان جنبش و شبکهها
🔷 سعید مدنی @iranfardamag جنبشهای اجتماعی بهویژه جنبشهای اجتماعی جدید غالباً از «ساختار شبکهای» برخوردارند که توانایی و قدرت آن متأثر از عواملی چون اندازه، تراکم یا چگالی، و پیچیدگی شبکههاست. قدرت و میزان اثرگذاری هر شبکه موکول به انباشت منابع در…
🔴صدای یک جنبش
▪️به مناسبت ۱۷ مهر سالگشت درگذشتِ
خداوندگار موسیقی
" استاد محمدرضا شجریان "
🔷سعید مدنی
✅ بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
🔸سهم و نقش استاد آواز ایران، محمدرضا شجریان، در فرهنگ و جامعه ایران محدود به زمانِ مشخصی نیست، اما شاید در هیچ دورهای همچون دو مقطع انقلاب ۱۳۵۷ و اعتراضات سال ۱۳۸۸ شاهد عمق پیوند او با خواست و ارادۀ مردم و اثرگذاریاش بر روند تحولات جامعه ایران نبودیم.
🔹فرهنگ حامل حقیقتی است و از طریق موسیقی به زیبایی عرضه میشود، بر باورهای ما دربارۀ جهان و بر احساساتمان نسبت به آنچه پسندیده و ممکن میدانیم اثر میگذارد. موسیقی بر حافظۀ جمعی و سنتهای یک جامعه اثر میگذارد و حسی مشترک نسبت به جهان ایجاد یا بیان میکند. وقتی نوای بیداد شجریان طنین انداخت که «شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار/ مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد» مگر غیر از این است که روح ناراضی ملتی را فریاد زد و بر دلها نشاند؟
🔸با این اوصاف، پیوند هنرمندان به ویژه اهل موسیقی با جنبشهای اجتماعی موجب ارتقای نقش آنان در تحولات اجتماعی میشود. یکی از جدیترین و پایدارترین دستاورد جنبشهای اجتماعی آثار فرهنگی آنهاست. در جریان جنبشها همیشه روشهای جدید تفکر و احساسات تازهای نسبت به جهان عرضه میشود. جنبشهای زیستمحیطی احترام به طبیعت و نیاز انسانها به آن را ترویج میکنند و جنبشهای دمکراتیک خشونت پرهیزی و صلح را آموزش میدهند. بنا بر این حتی کسانی که با چشمانداز یک جنبش همراه نیستند، ارزشها و نگرشهایشان در مواجهه با جنبشها دگرگون و عمیقتر میشود. آیا هیچ خطابه یا مقاله و متنی بود که در مقایسه با طنین صدای شجریان که خواند «تفنگت را زمین بگذار» در انعکاس صلح و خشونتپرهیزی برای ایرانیان مؤثرتر باشد؟
🔹موسیقی در انتقال بیننسلی پیامها و آرمانهای جنبشهای اجتماعی و انباشت آنها برای جنبشهای آینده نیز اثرگذار است. جنبشها با موسیقی شناخت سیاسی خلق میکنند تا معترضان آینده از آنها بهرهبرداری کنند و موسیقی و هنر در جنبشها پیوندهایی پایدار پدید میآورند که تلاشها و جنبشهای آینده را شعلهور میکند.
🔸جنبشها از طریق موسیقی صدای وجدان مردم میشوند و به آنها کمک میکنند تا درکشان از ارزشها و الهاماتی روشنتر شود که در زندگی روزمره فرصتی برای فکر کردن دربارۀ آنها ندارند. جنبشها به مدد هنر و موسیقی با روشهای مهیج مردم را درگیر سیاست به مثابۀ زندگی میکنند و محمدرضا شجریان هربار «مرغ سحر» خواند، چنین کرد.
#سعید_مدنی
#محمدرضا_شجریان
#جنبشهای_اجتماعی
https://cutt.ly/hwmaMOKN
🔺لینک مطلب در ایران فردا :
https://t.me/iranfardamag/1901
https://t.me/iranfardamag
▪️به مناسبت ۱۷ مهر سالگشت درگذشتِ
خداوندگار موسیقی
" استاد محمدرضا شجریان "
🔷سعید مدنی
✅ بازنشر از ایران فردا
@iranfardamag
🔸سهم و نقش استاد آواز ایران، محمدرضا شجریان، در فرهنگ و جامعه ایران محدود به زمانِ مشخصی نیست، اما شاید در هیچ دورهای همچون دو مقطع انقلاب ۱۳۵۷ و اعتراضات سال ۱۳۸۸ شاهد عمق پیوند او با خواست و ارادۀ مردم و اثرگذاریاش بر روند تحولات جامعه ایران نبودیم.
🔹فرهنگ حامل حقیقتی است و از طریق موسیقی به زیبایی عرضه میشود، بر باورهای ما دربارۀ جهان و بر احساساتمان نسبت به آنچه پسندیده و ممکن میدانیم اثر میگذارد. موسیقی بر حافظۀ جمعی و سنتهای یک جامعه اثر میگذارد و حسی مشترک نسبت به جهان ایجاد یا بیان میکند. وقتی نوای بیداد شجریان طنین انداخت که «شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار/ مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد» مگر غیر از این است که روح ناراضی ملتی را فریاد زد و بر دلها نشاند؟
🔸با این اوصاف، پیوند هنرمندان به ویژه اهل موسیقی با جنبشهای اجتماعی موجب ارتقای نقش آنان در تحولات اجتماعی میشود. یکی از جدیترین و پایدارترین دستاورد جنبشهای اجتماعی آثار فرهنگی آنهاست. در جریان جنبشها همیشه روشهای جدید تفکر و احساسات تازهای نسبت به جهان عرضه میشود. جنبشهای زیستمحیطی احترام به طبیعت و نیاز انسانها به آن را ترویج میکنند و جنبشهای دمکراتیک خشونت پرهیزی و صلح را آموزش میدهند. بنا بر این حتی کسانی که با چشمانداز یک جنبش همراه نیستند، ارزشها و نگرشهایشان در مواجهه با جنبشها دگرگون و عمیقتر میشود. آیا هیچ خطابه یا مقاله و متنی بود که در مقایسه با طنین صدای شجریان که خواند «تفنگت را زمین بگذار» در انعکاس صلح و خشونتپرهیزی برای ایرانیان مؤثرتر باشد؟
🔹موسیقی در انتقال بیننسلی پیامها و آرمانهای جنبشهای اجتماعی و انباشت آنها برای جنبشهای آینده نیز اثرگذار است. جنبشها با موسیقی شناخت سیاسی خلق میکنند تا معترضان آینده از آنها بهرهبرداری کنند و موسیقی و هنر در جنبشها پیوندهایی پایدار پدید میآورند که تلاشها و جنبشهای آینده را شعلهور میکند.
🔸جنبشها از طریق موسیقی صدای وجدان مردم میشوند و به آنها کمک میکنند تا درکشان از ارزشها و الهاماتی روشنتر شود که در زندگی روزمره فرصتی برای فکر کردن دربارۀ آنها ندارند. جنبشها به مدد هنر و موسیقی با روشهای مهیج مردم را درگیر سیاست به مثابۀ زندگی میکنند و محمدرضا شجریان هربار «مرغ سحر» خواند، چنین کرد.
#سعید_مدنی
#محمدرضا_شجریان
#جنبشهای_اجتماعی
https://cutt.ly/hwmaMOKN
🔺لینک مطلب در ایران فردا :
https://t.me/iranfardamag/1901
https://t.me/iranfardamag
Telegraph
🔴صدای یک جنبش
🔷سعید مدنی ✅ بازنشر از ایران فردا @iranfardamag 🔸سهم و نقش استاد آواز ایران، محمدرضا شجریان، در فرهنگ و جامعه ایران محدود به زمانِ مشخصی نیست، اما شاید در هیچ دورهای همچون دو مقطع انقلاب ۱۳۵۷ و اعتراضات سال ۱۳۸۸ شاهد عمق پیوند او با خواست و ارادۀ مردم و…
آتش_خاموش_نگاهی_به_اعتراضات_آبان_98_سعید_مدنی_و_همکاران.pdf
27.5 MB
⭕️"آتش خاموش"؛نگاهی به اعتراضات آبان ۹۸
🔹به کوشش:سعیدمدنی و همکاران
🔻بازنشر از ایرانفردا
@iranfardamag
🔸کتاب" آتشخاموش" رویداد ابان 98 را از منظر مطالعات اجتماعی مورد بررسی قرار داده و تلاش دارد تا با بهرهگیری از مجموع دیدگاههای صاحبنظران اقتصادی، سیاسی،فرهنگی واجتماعی مستقل وقراردادن ارزیابی گزارش برمبنای میانگین آرای کارشناسان ونیزبازتاب کلیه اظهارنظرها وجمعبندیها به ارائه یک جمعبندی ملی ازاعتراضات آبان 98 دست یابد.
🔘ویژگیها
▪️بهرهگرفتن ازسه الگوی نظریهی محرومیت نسبی،جامعهی جنبشی ونقش فناوری های جدید ارتباطی برای توضیح علل وماهیت این کنش.
🔸بررسی پراکندگی،ویژگیها وشدت اعتراضات، مکانهایی که اعتراض درآن به وقوع پیوسته، تحلیل دستهبندی شعارها و تاکتیکهای معترضان براساس نوع و گستره واکنشهای اعتراضی.
▪️بررسی طبقات اجتماعی با لحاظ وجوه نابرابری وتبعیض وویژگیهای منطقهای، شکافهای سیاسی واقتصادی،حکمرانی تبعیضآمیز،ناکارآمدی مدیریتی، درفراهم آوردن زمینههای این اعتراضات.
🔹منبع:
http://bit.ly/3GcrI8x
#آبان_98
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#موسسه_رحمان
https://t.me/iranfardamag
🔹به کوشش:سعیدمدنی و همکاران
🔻بازنشر از ایرانفردا
@iranfardamag
🔸کتاب" آتشخاموش" رویداد ابان 98 را از منظر مطالعات اجتماعی مورد بررسی قرار داده و تلاش دارد تا با بهرهگیری از مجموع دیدگاههای صاحبنظران اقتصادی، سیاسی،فرهنگی واجتماعی مستقل وقراردادن ارزیابی گزارش برمبنای میانگین آرای کارشناسان ونیزبازتاب کلیه اظهارنظرها وجمعبندیها به ارائه یک جمعبندی ملی ازاعتراضات آبان 98 دست یابد.
🔘ویژگیها
▪️بهرهگرفتن ازسه الگوی نظریهی محرومیت نسبی،جامعهی جنبشی ونقش فناوری های جدید ارتباطی برای توضیح علل وماهیت این کنش.
🔸بررسی پراکندگی،ویژگیها وشدت اعتراضات، مکانهایی که اعتراض درآن به وقوع پیوسته، تحلیل دستهبندی شعارها و تاکتیکهای معترضان براساس نوع و گستره واکنشهای اعتراضی.
▪️بررسی طبقات اجتماعی با لحاظ وجوه نابرابری وتبعیض وویژگیهای منطقهای، شکافهای سیاسی واقتصادی،حکمرانی تبعیضآمیز،ناکارآمدی مدیریتی، درفراهم آوردن زمینههای این اعتراضات.
🔹منبع:
http://bit.ly/3GcrI8x
#آبان_98
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#موسسه_رحمان
https://t.me/iranfardamag
▪️ به نام خدا
@iranfardamag
▪️ جناب آقای دکتر سعید مدنی؛ برادر گرامی
▪️ درگذشت جناب آقای مهندس محمدمهدی مداح همسر سرکار خانم ژیلا مدنی را خدمت شما و خانواده های محترم مداح و مدنی تسلیت عرض می نمائیم.
▪️ برای آن درگذشته از درگاه احدیت؛ رحمت و مغفرت و برای بازماندگان آرزوی صبر و پایداری را داریم.
▪️ ایران فردا
#تسلیت
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
https://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
▪️ جناب آقای دکتر سعید مدنی؛ برادر گرامی
▪️ درگذشت جناب آقای مهندس محمدمهدی مداح همسر سرکار خانم ژیلا مدنی را خدمت شما و خانواده های محترم مداح و مدنی تسلیت عرض می نمائیم.
▪️ برای آن درگذشته از درگاه احدیت؛ رحمت و مغفرت و برای بازماندگان آرزوی صبر و پایداری را داریم.
▪️ ایران فردا
#تسلیت
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
https://t.me/iranfardamag
Telegram
ایران فردا
نشریه «ایران فردا»، ماهنامه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است که اول هر ماه، در تهران و دیگر شهرها منتشر می شود.
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
ارتباط با صفحه ی رسمی ماهنامه ایران فردا در تلگرام:
@iranfardamag
🔴جشن تولدی برای دربندان : سعید مدنی و مصطفی تاج زاده
@iranfardamag
🔸جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲ فرصتی بود تا دوستان و علاقهمندان دو تن از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی ایران دکتر سعید مدنی و دکتر مصطفی تاجزاده گرد هم آمده و سالروز تولد این دو آذرماهی را گرامی بدارند .
🔹مصطفی تاج زاده متولد اول آذر ۱۳۳۵ و سعید مدنی متولد ۱۴ آذر ۱۳۳۹ بوده که در حال حاضر هر دو در زندان بسر می برند.
🔸ایران فردا سالروز تولد این دو عزیز را تبریک گفته و آرزو دارد همه زندانیان عقیدتی و سیاسی در ایران از بند استبداد رهایی یابند.
#ایران_فردا
#جشن_تولد
#سعید_مدنی
#مصطفی_تاجزاده
http://t.me/iranfardamag
@iranfardamag
🔸جمعه ۲۴ آذر ۱۴۰۲ فرصتی بود تا دوستان و علاقهمندان دو تن از شخصیتهای سیاسی و اجتماعی ایران دکتر سعید مدنی و دکتر مصطفی تاجزاده گرد هم آمده و سالروز تولد این دو آذرماهی را گرامی بدارند .
🔹مصطفی تاج زاده متولد اول آذر ۱۳۳۵ و سعید مدنی متولد ۱۴ آذر ۱۳۳۹ بوده که در حال حاضر هر دو در زندان بسر می برند.
🔸ایران فردا سالروز تولد این دو عزیز را تبریک گفته و آرزو دارد همه زندانیان عقیدتی و سیاسی در ایران از بند استبداد رهایی یابند.
#ایران_فردا
#جشن_تولد
#سعید_مدنی
#مصطفی_تاجزاده
http://t.me/iranfardamag
🔴اعدام و اقتدار !
🔷سعید مدنی
@iranfardamag
🔸حکم اعدام نهتنها یک سیاست جنایی خاص یا موضوع حقوق بشری، بلکه یک مسئله مهم سیاسی بنیادین است. این حکم بازتاب رابطه بنیادین بین افراد و نظام حکمرانی است.
▪️صدور و اجرای حکم اعدام همسو با نظر آنانی است که قدرتی مطلقالعنان و انحصاری ازجمله حقگرفتن زندگی شهروندان را طالب اند. به این ترتیب حکم اعدام قربانی بزرگتر از محکوم به مرگ و خانواده اش یعنی یک ملت دارد.
🔸روی دیگر سکه اعدام آن است که حق حکمران برای کشتن مقدم بر حق شهروندان برای زندگی است. این حق که گروهی سر همنوع خود را میبرند از کجا بر میخیزد؟ قطعا این حق مبنای حاکمیت مردم و قانون نیست. قانون نماینده اراده عامّه است که از مجموع ارادههای افراد پدید آمده، از این رو باید پرسید: چه کسی به افراد دیگر حق داده است که حیات کسی را از وی باز گیرند؟
▪️بزرگی گفته اگر بشر حق خودکشی ندارد، چگونه میتواند معطی این حق به هرمرجع دیگری باشد؟ و از همین رو، هیچ حقی مجازات مرگ را تجویز نمیکند.
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#نه_به_اعدام
#محمد_قبادلو
https://t.me/iranfardamag/2141
🔷سعید مدنی
@iranfardamag
🔸حکم اعدام نهتنها یک سیاست جنایی خاص یا موضوع حقوق بشری، بلکه یک مسئله مهم سیاسی بنیادین است. این حکم بازتاب رابطه بنیادین بین افراد و نظام حکمرانی است.
▪️صدور و اجرای حکم اعدام همسو با نظر آنانی است که قدرتی مطلقالعنان و انحصاری ازجمله حقگرفتن زندگی شهروندان را طالب اند. به این ترتیب حکم اعدام قربانی بزرگتر از محکوم به مرگ و خانواده اش یعنی یک ملت دارد.
🔸روی دیگر سکه اعدام آن است که حق حکمران برای کشتن مقدم بر حق شهروندان برای زندگی است. این حق که گروهی سر همنوع خود را میبرند از کجا بر میخیزد؟ قطعا این حق مبنای حاکمیت مردم و قانون نیست. قانون نماینده اراده عامّه است که از مجموع ارادههای افراد پدید آمده، از این رو باید پرسید: چه کسی به افراد دیگر حق داده است که حیات کسی را از وی باز گیرند؟
▪️بزرگی گفته اگر بشر حق خودکشی ندارد، چگونه میتواند معطی این حق به هرمرجع دیگری باشد؟ و از همین رو، هیچ حقی مجازات مرگ را تجویز نمیکند.
#ایران_فردا
#سعید_مدنی
#نه_به_اعدام
#محمد_قبادلو
https://t.me/iranfardamag/2141