نوشتن از انیو موریکونهی بزرگ به این راحتیها نیست. او با معروفترین فیلمسازان و موسیقیدانهای زمان خود همکاری کرد و آثاری به وجود آورد که تبدیل به علامت مشخصه و برند مخصوص او شد. حتی برشمردن تعداد آهنگهایی که برای فیلمهای مختلف تاریخ سینما ساخته، زمان زیادی میبرد. آنقدر دستش پر بود که گاهی هر سال برای بیش از دهیازده فیلم موسیقی میساخت. نام او اعتبار بود و توجه مخاطب را حتی در برخی مواقع بیش از اسم بازیگرها و کارگردانها جلب میکرد. بیجهت نیست که تاکنون هفتاد میلیون نسخه از آثار او در سراسر جهان فروخته شده است. او رگ خواب مخاطب را میشناخت و در عین حال میدانست مقتضیات هر فیلم چیست و چهگونه باید به آن نزدیک شود. وقتی در ترانهی تیتراژ آغازین «دو قاطر برای خواهرسارا» (دان سیگل) با تهمایهای کمیک، از صدای عرعر الاغ در ترکیب با سازها استفاده کرد، مخاطب از همان لحظهی بالا آمدن اسمها فهمید با چه فیلمی روبهروست. اصلا چهطور میشود تم اصلی «خوب، بد، زشت» (سرجو لئونه) را فراموش کرد؟ بدون این تم، که تبدیل به نماد فیلمهای وسترن شد، فیلم باشکوه لئونه چیزی کم داشت.
موریکونه نهتنها برای فیلمهای زیادی ملودی و آهنگ ساخت، بلکه با نگاهی به تنوع ژانری آن فیلمها متوجه خواهیم شد او چه تسلطی روی ژانرهای مختلف داشت و چهگونه میتوانست با نتهایی که روی کاغذ مینویسد و با سازهایی که برمیگزیند، حالوهوای هر فیلم را به بیننده القا کند. از جالوها و وسترنهای ایتالیایی تا درامهای آمریکایی، ملودی و آهنگ ساخت تا نشان بدهد که ذهن پربارش چه نتهای بیهمتایی را در خود جای داده است.
انیو موریکونه، استاد مسلم موسیقی، با کولهباری از خاطره و تجربه و تحسین و جایزه، تا لحظهی آخر زندگیاش (نودویک سالگی) ذهن فعالی داشت. او بیشک و بدون حرفوحدیث، بزرگترین آهنگساز تاریخ سینماست که شاید نمونهاش به این زودیها دیگر متولد نشود.
ویدئو: سال 2007، ونیز، اجرای قطعه Ecstasy of Gold از آلبوم «خوب، بد، زشت»
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#انیو_موریکونه #کوئنتین_تارانتینو #هشت_نفرت_انگیز #روزی_روزگاری_در_غرب #روزی_روزگاری_در_آمریکا #سینما_پارادیزو #تسخیرناپذیران #مالنا #خوب_بد_زشت #فیلم #سریال #سینما #سینمای_جهان #موسیقی #موسیقی_فیلم #آهنگساز #موزیک
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#EnnioMorricone #QuentinTarantino #TheHatefulEight #composer #cinema #music #film
@filmemrooz_official
موریکونه نهتنها برای فیلمهای زیادی ملودی و آهنگ ساخت، بلکه با نگاهی به تنوع ژانری آن فیلمها متوجه خواهیم شد او چه تسلطی روی ژانرهای مختلف داشت و چهگونه میتوانست با نتهایی که روی کاغذ مینویسد و با سازهایی که برمیگزیند، حالوهوای هر فیلم را به بیننده القا کند. از جالوها و وسترنهای ایتالیایی تا درامهای آمریکایی، ملودی و آهنگ ساخت تا نشان بدهد که ذهن پربارش چه نتهای بیهمتایی را در خود جای داده است.
انیو موریکونه، استاد مسلم موسیقی، با کولهباری از خاطره و تجربه و تحسین و جایزه، تا لحظهی آخر زندگیاش (نودویک سالگی) ذهن فعالی داشت. او بیشک و بدون حرفوحدیث، بزرگترین آهنگساز تاریخ سینماست که شاید نمونهاش به این زودیها دیگر متولد نشود.
ویدئو: سال 2007، ونیز، اجرای قطعه Ecstasy of Gold از آلبوم «خوب، بد، زشت»
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#انیو_موریکونه #کوئنتین_تارانتینو #هشت_نفرت_انگیز #روزی_روزگاری_در_غرب #روزی_روزگاری_در_آمریکا #سینما_پارادیزو #تسخیرناپذیران #مالنا #خوب_بد_زشت #فیلم #سریال #سینما #سینمای_جهان #موسیقی #موسیقی_فیلم #آهنگساز #موزیک
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#EnnioMorricone #QuentinTarantino #TheHatefulEight #composer #cinema #music #film
@filmemrooz_official
هوشنگ راستی🖋فیلم«گلوله جروبحث نمیکند» (مایک پرکینز، 1964) متعلق به دورۀ قبل از لئونه و شبیه وسترنهای آمریکایی است. بازی راد کامرون و موسیقی انیو موریکونه که یکی از کارهای خوب او قبل از دورۀ لئونه است و با ارکستر نواخته شده از امتیازهای فیلم است. «گلوله جروبحث نمیکند» وسترنی معمولی اما سرگرمکننده است.
برادران کلانتن (هورست فرانک و آنجل آراندا) تصمیم میگیرند در روز ازدواج کلانتر پت گارت (راد کامرون) که همۀ اهالی شهر در کلیسا جمع شدهاند به بانک دستبرد بزنند. گارت به تعقیب آنها میپردازد. در بین راه بیلی (هورست فرانک) اسبِ گارت را با تیر میزنند. آگنس (ویوی باخ) یک دختر جوان و برادر کوچکش به او کمک میکنند. پت گارت به مکزیک میرود و این دو را دستگیر میکند. اما مشکل، برگرداندن آنها و پولهاست... *
* متن کامل معرفی این فیلم، به همراه شش فیلم دیگر («در میان لاشخورها»، «آخرین نبرد آپاچی»، «عقاب سیاه سانتافه»، «بوفالوبیل قهرمان غرب»، «حملۀ سوارهنظام»، «جادۀ قلعۀ آلامو») را با عنوان «وسترن اسپاگتی3)در صفحات 136 تا 137 هفتمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
Music: Lonesome Billy by Ennio Morricone, Vocal by Peter Tevis
#وسترن #وسترن_اسپاگتی #فیلم_وسترن #تاریخ_سینما #انیو_موریکونه
#BulletsDontArgue #Western #SpaghettiWestern #RodCameron
#EnnioMorricone #PeterTevis
@filmemrooz_official
برادران کلانتن (هورست فرانک و آنجل آراندا) تصمیم میگیرند در روز ازدواج کلانتر پت گارت (راد کامرون) که همۀ اهالی شهر در کلیسا جمع شدهاند به بانک دستبرد بزنند. گارت به تعقیب آنها میپردازد. در بین راه بیلی (هورست فرانک) اسبِ گارت را با تیر میزنند. آگنس (ویوی باخ) یک دختر جوان و برادر کوچکش به او کمک میکنند. پت گارت به مکزیک میرود و این دو را دستگیر میکند. اما مشکل، برگرداندن آنها و پولهاست... *
* متن کامل معرفی این فیلم، به همراه شش فیلم دیگر («در میان لاشخورها»، «آخرین نبرد آپاچی»، «عقاب سیاه سانتافه»، «بوفالوبیل قهرمان غرب»، «حملۀ سوارهنظام»، «جادۀ قلعۀ آلامو») را با عنوان «وسترن اسپاگتی3)در صفحات 136 تا 137 هفتمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
Music: Lonesome Billy by Ennio Morricone, Vocal by Peter Tevis
#وسترن #وسترن_اسپاگتی #فیلم_وسترن #تاریخ_سینما #انیو_موریکونه
#BulletsDontArgue #Western #SpaghettiWestern #RodCameron
#EnnioMorricone #PeterTevis
@filmemrooz_official
مانند تابلویی از کاراواجّو
دامون قنبرزاده🖋واقعیت این است که هیچوقت به خودم زحمت نداده بودم بچرخم و ببینم کدام فیلمهای مهم دنیا اسکار گرفتهاند یا نگرفتهاند. سلسلهپستهای «اسکارهای گرفتهنشده» که هر هفته برای صفحهی اینستاگرام مجله مینویسم، چیزی شبیه به توفیق اجباریست. وقتی دوستان اعلام کردند این هفته نوبت شاهکار سرجو لئونه، «روزی روزگاری در آمریکا» است، واقعا باورم نمیشد اسکار نگرفته باشد! بعد متوجه شدم نهتنها اسکار نگرفته، بلکه اصلا نامزد دریافت اسکار هم نشده و کلا نادیده گرفته شده است. شاید یکی از دلایلش این بوده که وقتی فیلم میخواسته در آمریکا اکران شود، بیش از چهل دقیقه ممیزی به آن خورده، که همین امر موجب شده لئونه کلا با سینمای آمریکا قهر کند. چند سال بعد هم که سکتهی قلبی میکند و ما را با فیلمهایش تنها میگذارد.
«روزی روزگاری در آمریکا» قاعدتا باید در پنجاهوهفتمین دورهی جوایز اسکار شرکت میکرد. دورهای که سال 1985 برگزار شد. دورهای که شاهکارهایی مانند «آمادئوس» (میلوش فورمن)، «گذرگاهی به هند» (دیوید لین) و چند فیلم دیگر شرکت کرده بودند که در میان آنها، فیلم بینظیر فورمن، اکثر اسکارها را درو کرد. فیلم لئونه نهتنها چیزی از این شاهکارها کم نداشت، بلکه زیاد هم داشت؛ فیلمی که به تابلوهای نقاشی رامبراند یا کاراواجو شبیه بود، با تمام شکوه و جبروتی که از آنها انتظار داریم. هنوز هم جزئیات حیرتانگیز آخرین فیلم لئونه، با تلفیقی از عشق و رفاقت و گذر زمان و تأثیر آن بر احساسات انسانها، 250 دقیقه چنان ما را در خودش غرق میکند که گذر زمان را حس نمیکنیم. اصلا خاصیت همهی فیلمهای لئونه این است که اگر ساعتهای طولانی هم ادامه داشته باشند، از تماشایشان خسته نمیشویم.
بیتوجهی مطلق به «روزی روزگاری در آمریکا» سند دیگری از سلیقهای بودن، غیرقطعی بودن و نهچندان جدی بودن جشنوارهها و مراسم اهدای جایزههاست. اسکار در یکی از مهمترین مقاطع تاریخی خودش، با نادیده گرفتن این فیلم، باز هم نشان میدهد که نمیتواند چندان جدی باشد.
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #اسکار #روزی_روزگاری_در_آمریکا #سرجو_لئونه #انیو_موریکونه #رابرت_دنیرو #جیمز_وودز #الیزابت_مک_گاورن
#OnceUponaTimeinAmerica #SergioLeone #EnnioMorricone #RobertDeNiro #JamesWoods #ElizabethMcGovern
@filmemrooz_official
دامون قنبرزاده🖋واقعیت این است که هیچوقت به خودم زحمت نداده بودم بچرخم و ببینم کدام فیلمهای مهم دنیا اسکار گرفتهاند یا نگرفتهاند. سلسلهپستهای «اسکارهای گرفتهنشده» که هر هفته برای صفحهی اینستاگرام مجله مینویسم، چیزی شبیه به توفیق اجباریست. وقتی دوستان اعلام کردند این هفته نوبت شاهکار سرجو لئونه، «روزی روزگاری در آمریکا» است، واقعا باورم نمیشد اسکار نگرفته باشد! بعد متوجه شدم نهتنها اسکار نگرفته، بلکه اصلا نامزد دریافت اسکار هم نشده و کلا نادیده گرفته شده است. شاید یکی از دلایلش این بوده که وقتی فیلم میخواسته در آمریکا اکران شود، بیش از چهل دقیقه ممیزی به آن خورده، که همین امر موجب شده لئونه کلا با سینمای آمریکا قهر کند. چند سال بعد هم که سکتهی قلبی میکند و ما را با فیلمهایش تنها میگذارد.
«روزی روزگاری در آمریکا» قاعدتا باید در پنجاهوهفتمین دورهی جوایز اسکار شرکت میکرد. دورهای که سال 1985 برگزار شد. دورهای که شاهکارهایی مانند «آمادئوس» (میلوش فورمن)، «گذرگاهی به هند» (دیوید لین) و چند فیلم دیگر شرکت کرده بودند که در میان آنها، فیلم بینظیر فورمن، اکثر اسکارها را درو کرد. فیلم لئونه نهتنها چیزی از این شاهکارها کم نداشت، بلکه زیاد هم داشت؛ فیلمی که به تابلوهای نقاشی رامبراند یا کاراواجو شبیه بود، با تمام شکوه و جبروتی که از آنها انتظار داریم. هنوز هم جزئیات حیرتانگیز آخرین فیلم لئونه، با تلفیقی از عشق و رفاقت و گذر زمان و تأثیر آن بر احساسات انسانها، 250 دقیقه چنان ما را در خودش غرق میکند که گذر زمان را حس نمیکنیم. اصلا خاصیت همهی فیلمهای لئونه این است که اگر ساعتهای طولانی هم ادامه داشته باشند، از تماشایشان خسته نمیشویم.
بیتوجهی مطلق به «روزی روزگاری در آمریکا» سند دیگری از سلیقهای بودن، غیرقطعی بودن و نهچندان جدی بودن جشنوارهها و مراسم اهدای جایزههاست. اسکار در یکی از مهمترین مقاطع تاریخی خودش، با نادیده گرفتن این فیلم، باز هم نشان میدهد که نمیتواند چندان جدی باشد.
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #اسکار #روزی_روزگاری_در_آمریکا #سرجو_لئونه #انیو_موریکونه #رابرت_دنیرو #جیمز_وودز #الیزابت_مک_گاورن
#OnceUponaTimeinAmerica #SergioLeone #EnnioMorricone #RobertDeNiro #JamesWoods #ElizabethMcGovern
@filmemrooz_official
سکانس محبوب: سینما پارادیزو
هوشنگ گلمکانی🖋عشق بازیافته از موضوعهای مورد علاقهام است و در «سینما پارادیزو»ی تورناتوره جلوهای بارز دارد؛ چه در عشق به سینما و چه عشق خاکسترشدۀ سالواتوره به النا که در سفر اجباری سالواتوره به زادگاهش برای شرکت در تشییع جنازه آلفردو بار دیگر شعله میکشد. سکانس محبوبم با همین محور عشق بازیافته، جاییست که سالواتوره میانسال در یک کافۀ آن شهر سیسیلی، کنار بار ایستاده که ناگهان النا آرام و لبخندزنان با موهای مواج از پس دیواری در برابرش ظاهر میشود. عینا مثل نمایی که سالواتوره در زمان نوجوانی با دوربین هشت میلیمتریاش گرفته بود و بارها این نما را تماشا و با آن راز و نیاز میکرد، از جمله در همین سفرش. البته دختر جوانی که این بار سالواتوره میبیند دختر النا است که بسیار شبیه مادرش است و این شباهت، بهخصوص نمای ظاهر شدن او در تصویر که عین همان فیلم هشت میلیمتری قدیمی است، حالتی همچون «دژا-وو» به این صحنه میبخشد و انگار که زمان به عقب برگشته است، اما هنگامی که با بهت سالواتوره لیوانی که در دست دارد از دستش رها میشود و بر زمین میافتد، گذشت بیرحم زمان، واقعیتش را به رخ میکشد.
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #سکانس_محبوب
#سینما_پارادیزو #جوزپه_تورناتوره #سینماپارادیزو #عشق_بازیافته #انیو_موریکونه #انیوموریکونه
#CinemaParadiso #NuovoCinemaParadiso #GiuseppeTornatore #EnnioMorricone
@filmemrooz_official
هوشنگ گلمکانی🖋عشق بازیافته از موضوعهای مورد علاقهام است و در «سینما پارادیزو»ی تورناتوره جلوهای بارز دارد؛ چه در عشق به سینما و چه عشق خاکسترشدۀ سالواتوره به النا که در سفر اجباری سالواتوره به زادگاهش برای شرکت در تشییع جنازه آلفردو بار دیگر شعله میکشد. سکانس محبوبم با همین محور عشق بازیافته، جاییست که سالواتوره میانسال در یک کافۀ آن شهر سیسیلی، کنار بار ایستاده که ناگهان النا آرام و لبخندزنان با موهای مواج از پس دیواری در برابرش ظاهر میشود. عینا مثل نمایی که سالواتوره در زمان نوجوانی با دوربین هشت میلیمتریاش گرفته بود و بارها این نما را تماشا و با آن راز و نیاز میکرد، از جمله در همین سفرش. البته دختر جوانی که این بار سالواتوره میبیند دختر النا است که بسیار شبیه مادرش است و این شباهت، بهخصوص نمای ظاهر شدن او در تصویر که عین همان فیلم هشت میلیمتری قدیمی است، حالتی همچون «دژا-وو» به این صحنه میبخشد و انگار که زمان به عقب برگشته است، اما هنگامی که با بهت سالواتوره لیوانی که در دست دارد از دستش رها میشود و بر زمین میافتد، گذشت بیرحم زمان، واقعیتش را به رخ میکشد.
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #سکانس_محبوب
#سینما_پارادیزو #جوزپه_تورناتوره #سینماپارادیزو #عشق_بازیافته #انیو_موریکونه #انیوموریکونه
#CinemaParadiso #NuovoCinemaParadiso #GiuseppeTornatore #EnnioMorricone
@filmemrooz_official
هوشنگ راستی🖋...تاریخ وسترن اسپاگتی در واقع به دو بخش قبل و بعد از لئونه تقسیم میشود. تا قبل از فیلم «یک مشت دلار» (در ایران: «بهخاطر یک مشت دلار») بیشتر وسترنهای اسپاگتی دنبالهرو وسترنهای آمریکایی بودند اما نگاه نیهیلیستی این فیلم آن را از بقیۀ فیلمهای دیگر جدا میکند. اگر در فیلمهای دیگر آدمهای خوب در مقابل آدمهای بد قرار میگرفتند و به خاطر آرمان یا کار خیری مبارزه میکردند در این فیلم مرزی بین آدمهای خوب و بد وجود ندارد. کسی به خاطر آرمان یا کار خیری مبارزه نمیکند. انگیزۀ اصلی همۀ آدمها پول یا انتقام است. از آنجا که لئونه حق کپیرایت را به جا نیاورده بود و بدون اجازۀ کوروساوا فیلم «یوجیمبو»ی او را بازسازی کرده بود، نمایش این فیلم در ژاپن با اعتراض شدید کوروساوا و شکایت قانونی او روبهرو شد و عاقبت پانزده درصد فروش جهانی فیلم و کل فروش آن در ژاپن، تایوان و کرۀ جنوبی به کوروساوا تعلق گرفت. میشود گفت که در مقایسه با فروش فیلمهای کوروساوا، این بازسازی برای او بیشترین درآمد را داشت.
کلینت ایستوود با این فیلم و دو فیلم دیگری که با لئونه کار کرد («به خاطر چند دلار بیشتر» و «خوب بد زشت») یکشبه از یک بازیگر گمنام تلویزیونی تبدیل به یک ستاره شد. برای اولین بار نام انیو موریکونه و موسیقی خاصش بر سر زبانها میافتد که نهتنها با موسیقی وسترنهای آمریکایی تفاوت دارد که هیچ گونه شباهتی نیز به موسیقی وسترنهای اسپاگتی قبلی ندارد.
این فیلم هم مثل همۀ فیلمهای ایتالیایی در آن زمان صامت فیلمبرداری شده بود برای نمایش در کشورهای اروپایی به زبانهای ایتالیایی، فرانسوی، آلمانی و اسپانیایی دوبله شده بود. با موفقیت بینظیر این فیلم، کمپانی یونایتد آرتیستز در ۱۹۶۷ آن را برای نمایش در آمریکا خرید و در آن سال بود که برای دوبلۀ انگلیسی فیلم، کلینت ایستوود به جای خودش حرف زد...*
*متن کامل این یادداشت بعلاوۀ معرفی پنج وسترن اسپاگتی دیگر را در صفحات 168 و 169 (نسخه مجازی) هشتمین شمارۀ فیلم امروز بخوانید.
ویدئو: «بهخاطر یک مشت دلار» (سرجو لونه، 1964)
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #وسترن #وسترن_اسپاگتی #فیلم_وسترن #سرجو_لئونه #بخاطر_یک_مشت_دلار #کلینت_ایستوود #انیو_موریکونه #انیوموریکونه
#AFistfulofDollars #SergioLeone #ClintEastwood #GianMariaVolontè #EnnioMorricone
@filmemrooz_official
کلینت ایستوود با این فیلم و دو فیلم دیگری که با لئونه کار کرد («به خاطر چند دلار بیشتر» و «خوب بد زشت») یکشبه از یک بازیگر گمنام تلویزیونی تبدیل به یک ستاره شد. برای اولین بار نام انیو موریکونه و موسیقی خاصش بر سر زبانها میافتد که نهتنها با موسیقی وسترنهای آمریکایی تفاوت دارد که هیچ گونه شباهتی نیز به موسیقی وسترنهای اسپاگتی قبلی ندارد.
این فیلم هم مثل همۀ فیلمهای ایتالیایی در آن زمان صامت فیلمبرداری شده بود برای نمایش در کشورهای اروپایی به زبانهای ایتالیایی، فرانسوی، آلمانی و اسپانیایی دوبله شده بود. با موفقیت بینظیر این فیلم، کمپانی یونایتد آرتیستز در ۱۹۶۷ آن را برای نمایش در آمریکا خرید و در آن سال بود که برای دوبلۀ انگلیسی فیلم، کلینت ایستوود به جای خودش حرف زد...*
*متن کامل این یادداشت بعلاوۀ معرفی پنج وسترن اسپاگتی دیگر را در صفحات 168 و 169 (نسخه مجازی) هشتمین شمارۀ فیلم امروز بخوانید.
ویدئو: «بهخاطر یک مشت دلار» (سرجو لونه، 1964)
#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #وسترن #وسترن_اسپاگتی #فیلم_وسترن #سرجو_لئونه #بخاطر_یک_مشت_دلار #کلینت_ایستوود #انیو_موریکونه #انیوموریکونه
#AFistfulofDollars #SergioLeone #ClintEastwood #GianMariaVolontè #EnnioMorricone
@filmemrooz_official