ماهنامهٔ سینمایی فیلم امروز
10.9K subscribers
7.97K photos
4K videos
20 files
1.75K links
Download Telegram
راهنمای فیلم: گریه کن ماچو
Cry Macho (2021)
مردانگی را رها کن!
مسیری بسیار طولانی برای ساخت آخرین فیلم کلینت ایستود طی شده است؛ «گریه کن ماچو» بر اساس رمانی با همین نام، نوشتهٔ ریچارد نَش در ۱۹۷۵ ساخته شده. نش که سال ۲۰۰۰ درگذشته، نمایش‌نامه‌نویس برادوِی بوده. او اوایل دههٔ ۱۹۷۰ ابتدا طرح این داستان را به‌صورت فیلم‌نامه به کمپانی فاکس قرن بیستم می‌دهد که رد می‌شود. سپس با تنظیم و بازنویسی به‌شکل رمان در ۱۹۷۵ منتشرش می‌کند و با موفقیت کتاب، این‌بار همان فیلم‌نامهٔ ردشده را، به‌گفتهٔ خودش بدون تغییر حتی یک کلمه، به فاکس و چندین استودیوی فیلم‌سازی دیگر می‌فروشد! از ۱۹۹۸ تا اکتبر ۲۰۲۰، اولین و آخرین بازیگر پیشنهادی و نهایی هم کلینت ایستود بوده، اما خودش به‌دلیل درگیری در پروژه‌های دیگر فیلم‌سازی، ابتدا رابرت میچام و سپس آرلوند شوارتزنگر را پیشنهاد می‌دهد. ولی با بازیگر دومی در ۲۰۱۱ به مشکل می‌خوردند؛ برملا شدن این‌که شوارتزنگر با یکی از کارکنان خانه‌اش رابطه داشته و از او یک فرزند پسر هم دارد، باعث لغو کار شد! به‌هرحال، کلینت ایستود نودساله در نقش اول و کارگردان «گریه کن ماچو» (محصول کمپانی برادران وارنر) ظاهر شده، و البته نظرهای صفر و صد هم دربارهٔ بازی‌اش مطرح است. داستان فیلم روایت رابطهٔ یک قهرمان سابق سوارکاری و پسر نوجوان رییس اوست. در طول فیلم سوارکار مأموریت دارد پسر را از مکزیک به آمریکا پیشِ پدر بازگرداند و سعی می‌کند با تعریف تجربه‌هایش برای نوجوان پرشر و شور، او را به عقل و منطق هدایت کند. این فیلم نئو وسترن از ۲۶ شهریور در آمریکا اکران شده، که بیش‌تر صحنه‌پردازی و موسیقی متن آن مورد توجه منتقدان و تماشاگران قرار گرفته است.

#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #راهنمای_فیلم
#گریه_کن_مرد #گریه_کن_ماچو #کلینت_ایستوود
#درام #وسترن #نئووسترن #فیلم #سینما #سینمای_جهان #فیلم_روز
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#crymacho #clinteastwood #neowesterndramafilm #drama #western #neowestern #dwightyoakam #film

@filmemrooz_official
پیش از شلیک، خشاب را کنترل کنید
شاید گلوله‌ای در آن پنهان شده باشد
خبر شلیک ناخواستۀ الک بالدوین سر صحنه فیلم تازه‌اش که یک وسترن به نام «زنگار» است و منجر به مرگ هالینا هاچینز فیلم‌بردار (عکس دوم) و زخمی شدن کارگردانش جوئل سوزا (عکس سوم) شد، بار دیگر خاطره تلخ حادثه مشابهی برای‌مان زنده شد؛ خاطره تلخ زمانی که زنده‌یاد علی سجادی‌حسینی در ۲۶ مهر ۱۳۷۳ هنگام کارگردانی فیلم «خط آتش» با گلوله یکی از بازیگران فیلم، مغزش پریشان شد. گلوله‌ای که قرار نبود در خشاب باشد اما بر اثر اهمال، موضوع کنترل نشده بود. همین دو ماه پیش هم سعید پورصمیمی خاطره‌ای از سر صحنه «ناخدا خورشید» گفت که در شماره چهارم مجله چاپ شد (ویدئوی دو روز پیش را همین‌جا ببینید). آن ماجرا هم می‌توانست به یک فاجعه ختم شود اما با سماجت مسئولانۀ ناصر تقوایی به خیر گذشت. این سال‌ها فیلم‌هایی که سلاحی در آن‌ها به کار می‌رود، کم نیستند. لطفا مسئولان امر، خشاب‌های را دقیق کنترل کنند. حتی بیش از یک بار. شاید گلوله‌ای در آن پنهان شده باشد

#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز
#الک_بالدوین #وسترن #فیلم_وسترن #تیراندازی #شلیک #حادثه #حادثه_سرصحنه #پشت_صحنه #اسحله #هالینا_هاچینز #جوئل_سوزا #فیلم #سریال #سینما #هالیوود #سینمای_جهان #ناصر_تقوایی #ناخدا_خورشید #خط_آتش #علی_سجادی_حسینی
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#AlecBaldwin #Rust #JoelSouza #Western #Westernfilm #HalynaHutchins


@filmemrooz_official
هوشنگ راستی🖋فیلم«گلوله جروبحث نمی‌کند» (مایک پرکینز، 1964) متعلق به دورۀ قبل از لئونه و شبیه وسترن‌های آمریکایی است. بازی راد کامرون و موسیقی انیو موریکونه که یکی از کارهای خوب او قبل از دورۀ لئونه است و با ارکستر نواخته شده از امتیازهای فیلم است. «گلوله جروبحث نمی‌کند» وسترنی معمولی اما سرگرم‌کننده است.
برادران کلانتن (هورست فرانک و آنجل آراندا) تصمیم می‌گیرند در روز ازدواج کلانتر پت گارت (راد کامرون) که همۀ اهالی شهر در کلیسا جمع شده‌اند به بانک دستبرد بزنند. گارت به تعقیب آن‌ها می‌پردازد. در بین راه بیلی (هورست فرانک) اسبِ گارت را با تیر می‌زنند. آگنس (وی‌وی باخ) یک دختر جوان و برادر کوچکش به او کمک می‌کنند. پت گارت به مکزیک می‌رود و این دو را دستگیر می‌کند. اما مشکل، برگرداندن آن‌ها و پول‌هاست... *

* متن کامل معرفی این فیلم، به همراه شش فیلم دیگر («در میان لاشخورها»، «آخرین نبرد آپاچی»، «عقاب سیاه سانتافه»، «بوفالوبیل قهرمان غرب»، «حملۀ سواره‌نظام»، «جادۀ قلعۀ آلامو») را با عنوان «وسترن اسپاگتی3)در صفحات 136 تا 137 هفتمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.

Music: Lonesome Billy by Ennio Morricone, Vocal by Peter Tevis


#وسترن #وسترن_اسپاگتی #فیلم_وسترن #تاریخ_سینما #انیو_موریکونه
#BulletsDontArgue #Western #SpaghettiWestern #RodCameron
#EnnioMorricone #PeterTevis



@filmemrooz_official
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
جک پالانس و شنای یک‌دست روی سن اسکار

سی‌ام مارس 1992، سالن دوروتی چندلر پاویون، لس‌آنجلس؛ در شبی که «سکوت بره‌ها» جوایز اصلی را درو کرد، جک پالانس برای دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد روی سن رفت و کاری غیرمعمول انجام داد. او که 73ساله بود برای نشان دادن آمادگی جسمانی‌اش با شنا رفتن روی یک دست، تعجب و تحسین همه را برانگیخت.
جک پالانس کهنه‌سرباز جنگ جهانی دوم و بوکسور نیمه‌حرفه‌ای که در دهۀ پنجاه وارد سینما شد، به دلیل چهرۀ سرسخت و صدای خاصش، در نقش بدمن‌های خشن سینمای وسترن جا افتاد. او که عمری در نقش‌های منفی ظاهر شده بود در سال 1992 برای ایفای نقش کمدی در «شیادان شهر» (ران آندروود، 1991) برندۀ تنها جایزه اسکار زندگی‌اش اسکار شد.


#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #جک_پالانس #اسکار #سکوت_بره_ها #وسترن #نقش_منفی
#JackPalance #CitySlickers #Oscar

@filmemrooz_official
هوشنگ راستی🖋...تاریخ وسترن اسپاگتی در واقع به دو بخش قبل و بعد از لئونه تقسیم می‌شود. تا قبل از فیلم «یک مشت دلار» (در ایران: «به‌خاطر یک مشت دلار») بیش‌تر وسترن‌های اسپاگتی دنباله‌رو وسترن‌های آمریکایی بودند اما نگاه نیهیلیستی این فیلم آن را از بقیۀ فیلم‌های دیگر جدا می‌کند. اگر در فیلم‌های دیگر آدم‌های خوب در مقابل آدم‌های بد قرار می‌گرفتند و به خاطر آرمان یا کار خیری مبارزه می‌کردند در این فیلم مرزی بین آدم‌های خوب و بد وجود ندارد. کسی به خاطر آرمان یا کار خیری مبارزه نمی‌کند. انگیزۀ اصلی همۀ آدم‌ها پول یا انتقام است. از آن‌جا که لئونه حق کپی‌رایت را به جا نیاورده بود و بدون اجازۀ کوروساوا فیلم «یوجیمبو»ی او را بازسازی کرده بود، نمایش این فیلم در ژاپن با اعتراض شدید کوروساوا و شکایت قانونی او روبه‌رو شد و عاقبت پانزده درصد فروش جهانی فیلم و کل فروش آن در ژاپن، تایوان و کرۀ جنوبی به کوروساوا تعلق گرفت. می‌شود گفت که در مقایسه با فروش فیلم‌های کوروساوا، این بازسازی برای او بیش‌ترین درآمد را داشت.
کلینت ایستوود با این فیلم و دو فیلم دیگری که با لئونه کار کرد («به خاطر چند دلار بیشتر» و «خوب بد زشت») یک‌شبه از یک بازیگر گم‌نام تلویزیونی تبدیل به یک ستاره شد. برای اولین بار نام انیو موریکونه و موسیقی خاصش بر سر زبان‌ها می‌افتد که نه‌تنها با موسیقی وسترن‌های آمریکایی تفاوت دارد که هیچ گونه شباهتی نیز به موسیقی وسترن‌های اسپاگتی قبلی ندارد.
این فیلم هم مثل همۀ فیلم‌های ایتالیایی در آن زمان صامت فیلم‌برداری شده بود برای نمایش در کشورهای اروپایی به زبان‌های ایتالیایی، فرانسوی، آلمانی و اسپانیایی دوبله شده بود. با موفقیت بی‌نظیر این فیلم، کمپانی یونایتد آرتیستز در ۱۹۶۷ آن را برای نمایش در آمریکا خرید و در آن سال بود که برای دوبلۀ انگلیسی فیلم، کلینت ایستوود به جای خودش حرف زد...*

*متن کامل این یادداشت بعلاوۀ معرفی پنج وسترن اسپاگتی دیگر را در صفحات 168 و 169 (نسخه مجازی) هشتمین شمارۀ فیلم امروز بخوانید.

ویدئو: «به‌خاطر یک مشت دلار» (سرجو لونه، 1964)

#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #وسترن #وسترن_اسپاگتی #فیلم_وسترن #سرجو_لئونه #بخاطر_یک_مشت_دلار #کلینت_ایستوود #انیو_موریکونه #انیوموریکونه
#AFistfulofDollars #SergioLeone #ClintEastwood #GianMariaVolontè #EnnioMorricone


@filmemrooz_official
در «رود سرخ» (هوارد هاکس، 1948) صحنه‎ای هست که دانسن (جان وین) طرح داغ گاوهای گلۀ خود را روی زمین نقاشی می‌کند. او ابتدا یک D بزرگ به عنوان حرف اول نام خانوادگی خود می‌کشد و کنار آن دو خط موج‌دار به نشانۀ کناره‎های رود سرخ قرار می‎دهد. هاکس سفارش ساخت چند قلاب کمربند با این طرح را داده بود که کنار هر کدام حروف اول نام برخی از دست‎اندرکاران اصلی فیلم نقش بسته بود و هر کدام از آنان یکی از این قلاب‎ها را به نشانۀ یادگاری دریافت کردند. از جمله یکی هم به جان وین داده شد. وین قلاب کمربندی را که نشان HWH (هوارد وینچستر هاکس) را داشت، در شماری از فیلم‎های وسترن خود و از جمله «ریو براوو» استفاده کرد (عکس اول).
کمربند هاکس که متقابلا حروف اول نام جان وین در کنار آن حک شده بود، بعدها ناپدید شد. کمربند جان وین هم در سال 1981 و در حالی که به فردی متخصص ساخت و بازسازی این قلاب‏ها داده شده بود تا نسخه‏های مشابهی از آن برای اعضای خانوادۀ وین بسازد، به سرقت رفت و هرگز پیدا نشد. حدود پانزده قلاب کمربند با آن نقش ساخته شده بود و یکی از آن‎ها هم به نورمن کوک اهدا شد که مدیر تولید فیلم بود و نقش «ان سی» را کنار طرح اصلی داشت. این قلاب نیز که قرار بود به حراج گذاشته شود، به سرقت رفته است. مبلغ حراج آن قرار بود از رقم هفده‌هزار دلار آغاز شود.
قلاب کمربند وین با حروف اول نام هاکس حدود صدهزار دلار قیمت‌گذاری شده بود که اگر پای آن به حراج می‎رسید حتما به قیمت گزافی فروخته می‌شد، کمااین‌که چشم‌بندی که جان وین در جوانمرد واقعی استفاده کرده بود، بعدها به مبلغ 5.4 میلیون دلار به فروش رفت و تمام عواید آن به «مرکز سرطان جان وین» اختصاص یافت...*

*متن کامل این یادداشت (نوشتۀ راجر ایبرت و ترجمۀ رحیم قاسمیان) را در صفحات 170 و171 (نسخه مجازی) هشتمین شمارۀ فیلم امروز بخوانید.

#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #رود_سرخ #وسترن #فیلم_وسترن #جان_وین #مونتگمری_کلیفت #هاوارد_هاکس
#RedRiver #HowardHawks #JohnWayne #MontgomeryClift

@filmemrooz_official
هوشنگ راستی🖋... بین سه وسترنی که لوچو فولچی ساخت «زمان کشتار» (1966) بهترین آن‌ها و یکی از وسترن‌های اسپاگتی قابل‌توجه و دیدنی است. شهرت فولچی بیش‌تر به خاطر ساختن فیلم‌های ترسناک و سادیستی است و در این وسترن خشونت‌آمیز هم در مجموع ۴۶ نفر کشته می‌شوند! جیسن یک روانی است و صحنۀ شلاق خوردن تام از صحنه‌های سادیستی فیلم است.
«زمان کشتار» به خاطر فیلم‌نامۀ محکم، پرداخت موقرانه و سنجیدۀ فیلم‌ساز، فیلم‌برداری و کادربندی‌های چشم‌گیر، موسیقی معرکه و بازی‌های خیلی خوب آن، به‌خصوص نینو کاستل نووو در نقش جیسن نیمه‌دیوانه جزو وسترن‌های اسپاگتی بسیار خوب است.
کوئنتین تارانتینو سکانس حمله سگ‌ها به یک مرد در «جنگوی زنجیرگسسته» را از این فیلم برداشته است. «زمان کشتار» دقیقا با چنین سکانسی آغاز می‌شود که جیسن سگ‌ها را به جان یک مکزیکی می‌اندازد و سگ‌ها او را تکه‌تکه می‌کنند.
لوچو فولچی سال ۱۹۹۶ در ۶۸سالگی بر اثر دیابت درگذشت. در آلمان به خاطر محبوبیت «جنگو» و از آن‌جا که فرانکو نرو در این فیلم بازی کرده این فیلم را به عنوان یکی دیگر از فیلم‌های جنگو نمایش دادند. در بعضی از کشورها نیز آن را با نام «حیوان و وحشی» نمایش داده‌اند...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این قسمت وسترن اسپاگتی را در صفحات 116و117 بیست‌وهشتمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
Massacre Time (1966)
#فیلم_امروز #فیلم #فیلم_وسترن #وسترن #نقد_فیلم
#massacretime
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
درام وسترن «Butcher's Crossing» (گِیب پولسکی) با بازی نیکلاس کیج که براساس رمان تحسین‌شدۀ جان ویلیامز ساخته شده، داستان مرد جوانی است که به بیابان‌های کلرادو سفر می‌کند تا به تیمی از شکارچیان بوفالو بپیوندد، سفری که هم‌زمان زندگی و سلامت عقل او را به خطر می‌اندازد.
@filmemrooz_official
این فیلم ۲۸ مهر 1402 اکران می‌شود.
Butcher's Crossing (2022)

#فیلم_امروز #فیلم_جدید #نیکلاس_کیج #وسترن #شکار
ماهنامهٔ سینمایی فیلم امروز
دریغ‌های عاشقانۀ جان فورد نگاهی به «محبوبم کلمنتاین» @filmemrooz_official
رضا زمانى🖋«من جان فورد هستم، وسترن می‌سازم» احتمالا این معروف‌ترین نقل‌‌قول‌ تاریخ سینما از زبان یک کارگردان است. اما فورد فقط به خاطر نمایش تعقیب و گریزهای میان سرخ‌پوست‌های صحرانشین و ششلول‌بندهای سفیدپوستِ عاشق خانواده‌اش به چنین فیلم‌ساز بزرگی تبدیل نشده؛ او به راحتی می‌توانست نبض احساسات تماشاگر را در دست بگیرد و با خود به هر جا که دوست دارد، ببرد؛ نمونه‌اش همین «محبوبم کلمنتاین» اوست که بیش از آنکه یک وسترن متعارف باشد، عاشقانه‌ای اثیری است که انگار عارفی شرقی آن را ساخته است.
از همان ابتدا که جدال میان «بدویت» و «تمدن» با ورود وایات ارپ با بازی معرکه‌ی هنری فوندا به شهر، خودش را به رخ می‌کشد و تا پایان هم ادامه دارد، می‌توان کشمکش‌های عاشقانه‌ی میان شخصیت‌ها را دید. در واقع آنچه که تنش را به قاب فیلم‌ساز اضافه می‌کند نه پیرنگ انتقام‌جویانه اثر، بلکه همین شکل‌گیری تنش‌های عاشقانه جاری زیرپوست شخصیت‌ها است. از آن سو به طرز باشکوهی آنچه که آرامش را هم به قاب می‌آورد همین درگیری‌های عاشقانه است؛ نمونه سکانس بی‌بدیل قدم زدن کلمنتاین و وایات ارپ به سمت کلیسا و همراهی غمخوارانه‌ی دوربین جان فورد با آن‌ها است که هم تلاش می‌کند عشق وایات ارپ را تکریم کند و هم نمایش‌دهنده‌ی تپش قلب او و حرمت نهادنش به این احساس عاشقانه باشد (ویدئو).
دوربین فورد در این چند پلان متوالی نمایشگر ترس قهرمانش از عشق هم هست. قهرمانی که از همان ابتدا از پس هر خطری برمی‌آمد و حتی در برخورد با زنی زیبا که آشکارا خواهان اوست، حتی افتخار گوشه چشمی هم به او نمی‌دهد، حال چنان در برابر عظمت عشقش به کلمنتاین کم آورده که چون طفلی دست و پا بسته به نظر می‌رسد و این دوربین باشکوه به شکل معجزه‌آسایی همه احساسات پر از حسرت جاری در قلب مرد را به تصویر کشیده است. اما چرا حسرت؟ وایات ارپ به خوبی می‌داند که کلمنتاین خود زندگی و نمادی از تمدنی است که مقدر شده به حقیقت بپیوندد و خودش مردی است که باید در آن سوی بدویت بماند تا شاید حافظ و نگاه‌بان این تمدن در برابر بربریت کسانی چون «کلانتون‌ها» باشد.
در چنین بستری است که توالی سکانس‌های دریغ‌آلود و پر از حسرت «محبوبم کلمنتاین» از این وسترن معرکه شاهکاری می‌سازد که می‌توان آن را یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه تاریخ سینما هم دانست.
@filmemrooz_official

My Darling Clementine (1946)

#فیلم_امروز #فیلم #وسترن #عشق #عاشقانه