گرتا گاربو: «کسی نیست که منو بخواد، من آشپزی بلد نیستم!»
«زندگی بسیار زیبا خواهد بود اگر بدانیم با آن چه کنیم.»
«هر کس یک لبخند مستمر بر لب دارد در حال پنهان کردن سختی هایی است و این وحشتناک است.»
نقل قول معروفش در گراند هتل (1932): «من هر گز نگفتم می‌خواهم تنها باشم، فقط گفتم می‌خواهم تنها بمانم. یک دنیا تفاوت بین این دوتاست.»
«داستان زندگی من، در مورد ورودی‌های پشت ساختمان، درهای فرعی، آسانسورهای مخفی و راه‌های ورود و خروج دیگری است که برای فرار از آزار مردم از آنها رفت‌وآمد می‌کنم.»
«ای کاش به طور ماوراطبیعی قوی بودم تا می توانستم هر چیزی که اشتباه است را اصلاح کنم.»
«من نمی خواهم یک اغواگر احمق باشم و نمی توانم هیچ معنایی در لباس پوشیدن تنها برای اغواکردن مردها در عکس ها بببینم.»
(در مورد هالیوود): «اینجا حوصله‌سربر است، به طور باورنکردنی حوصله‌سربر است، آ‌ن‌قدر که نمی‌توانید این حقیقت را باور کنید.کاش کسانی که خواب هالیوود را می‌بینند می‌دانستند که در آنجا همه چیز چقدر سخت است.»
«شادی‌ها و غم‌هایتان. شما هرگز نمی‌توانید چیزی از این‌ها بگویید چرا که با گفتنش درونتان را ارزان می‌فروشید.»
«اگر دوست دارید روی صفحه نمایش بمیرید (همیشه روی پرده سینما باشید) باید قوی و سالم بمانید.»
«من مثل یک راهبه زندگی می‌کنم؛ با یک مسواک، یک صابون و یک ظرف کِرِم.»
(در مورد آمریکا): «تلخ است که فکر می‌کنم بهترین سال‌های زندگی‌ام در این کشور غیرقانونی ناپدید شد.»
«برای خوشبخت‌بودن فرقی نداره مجرد باشی یا متاهل.»
«هر کدام از ما یک‌بار زندگی می‌کنیم و اگر بخواهیم صادق باشیم همین یک بار کافی‌ست.»


#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #ستارگان_کلاسیک
#گرتا_گاربو #گرتاگاربو #گراند_هتل #ماتاهاری #عشق #ملکه_کریستیانا #آنا_کارنینا #اغواگر #زن_دو_چهره #نینوچکا #بازیگر #کلاسیک #هالیوود #فیلم #فیلم_کلاسیک #سریال #سینما #سیمای_جهان
#filmemrooz #filmemroozmagazine
#Hollywood #ClassicalHollywoodcinema #GretaGarbo #cinema #actor #actress #film


@filmemrooz_official

اگر بشود عشق را به شکل مصنوعی و موقت ایجاد کرد، احتمالا خیلی‌ها حاضرند هر قیمتی را بپردازند تا آن را دوباره یا برای اولین بار تجربه کنند. جایی از فیلم «زوئی» (دریک دورمس، 2018)، دارویی به نام بنیسول به بازار می‌آید که به‌واسطۀ ترکیباتی مثل سروتونین، می‌تواند حس «عاشق‌شدن برای نخستین بار» را به شکلی موقت ایجاد کند. این محصول سود سرشاری نصیب شرکت سازنده می‌کند چون همه می‌خواهند دوباره آن ساعت‌های دیوانه‌وار و پرهیجان را تجربه کنند، چه جوان‌های بی‌تجربه و غریبه، چه زوج‌های میانسال که عموما آن عشق پرشور نخستین را با عادتی پرملال جایگزین کرده‌اند.
البته ایدۀ اصلی فیلم، ساخت و تکامل روبات‌هایی است که با شبیه‌سازی احساسات، برای ایجاد روابط شبه‌انسانی طراحی شده‌اند. شاید اگر نویسنده به جای تمرکز بر این ایدۀ نسبتا تکراری، به ایدۀ بکرتر داروی بنسیول می‌پرداخت (یا آن اتاق که احساسات را به شکل نور و رنگ روی دیوارها نمایش می‌داد)، «زوئی» فیلم دیدنی‌تری می‌شد.


#زوئی #اوان_مک_گرگور #لئا_سیدو #کریستینا_آگیلرا #عشق #سروتونین #علمی_تخیلی #فیلم_عاشقانه
#Zoe #DrakeDoremus #EwanMcGregor #LéaSeydoux

@filmemrooz_official

هومن جعفرى🖋از اولین روزى که در «دانى دارکو» دیدیمش تا امروز، زمانه چقدر ما را پیر کرده و او را نه. در ده سال گذشته که او با هر فیلمش یک قدم به قله موفقیت نزدیک مى‌شد، ما چقدر در زندگى پستى و بلندى دیدیم. روزگار چقدر با ما نامهربان بوده و با او مهربان!
«جیک گیلنهال»، مردى که صاحب یکی از شوخ‌ترین چشم‌هاى دنیاست و به خاطر بازى در فیلم «شاهزاده ایرانى» (عکس اول)، در دل خیلى از فیلم‌بین‌هاى هموطن، جایگاه خاصى دارد، امروز چهل‌و‌یک‌ساله مى‌شود.
فهرست فیلم‌هاى باشکوه و بازى‌هاى به‌یادماندنى‌اش، طولانى است. بعد از دیده شدن در «دانى دارکو»، با «دختر خوب» به چشم آمد. سپس درام آخرالزمانى «روز بعد از فردا» را بازى کرد و در سال 2005 در فیلم جنجالى «کوهستان بروکبک» آنگ لى، با هیث لجر همبازى شد و یکى از شاه‌نقش‌هاى کارنامه‌اش را به نمایش گذاشت. نقشى که برایش نامزدى اسکار را به همراه داشت.
درخشش او در این نقش، چراغ سبزى به هالیوود بود تا از او در نقش‌هاى محورى دیگر استفاده کند. «زودیاک»، «برادران»، «شاهزاده پارسى»، «عشق و داروهاى دیگر»، «کد مبدأ»، «دشمن» و «چپ‌دست» تنها بخشى از تجربه‌هاى موفق او پس از حضور در «کوهستان بروکبک» هستند.
در سال‌هاى اخیر با چند نقش درجه یک، جایگاه خود را بیش از پیش محکم کرده است. در «زندانیان»، بازى چشم‌نواز او در کنار هیو جکمن و پل دانو کمک کرد تا یک درام پلیسى جذاب را شاهد باشیم. در«خزنده شب» نقش فیلمبردارى را بازى کرد که در خیابان‌ها وبزرگراه‌ها به دنبال تصویربردارى از تصادف‌ها و قتل‌هاست تا با فروش آن به شبکه‌هاى خبرى، پولى به جیب بزند. بازى‌اش در آخرین قسمت اسپایدرمن، بار دیگر فرصتى بود که نشان دهد در ایفاى نقش‌هاى منفى هم تبحر دارد.
من البته همچنان تصویر او را در«عشق و داروهاى دیگر» (عکس آخر) در کنار آن هاتاوى دوست‌داشتنى بیش از هر نقش دیگرش در یاد نگه داشته‌ام. مردى که وقتى خوشحال است از عمق چشم‌هایش مى‌خندد. تولدت مبارک شاهزاده پارسى.
@hoomanjafari2019

#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #جیک_گیلنهال #جیک_جیلنهال #شاهزاده_ایرانی #دانی_دارکو #زودیاک #اسپایدرمن #عشق_و_داروهای_دیگر
#JakeGyllenhaal #LoveandOtherDrugs #DonnieDarko #Zodiac #SourceCode #BrokebackMountain #PrinceofPersia


@filmemrooz_official

سکانس محبوب: سینما پارادیزو
هوشنگ گلمکانی🖋عشق بازیافته از موضوع‌های مورد علاقه‌ام است و در «سینما پارادیزو»ی تورناتوره جلوه‌ای بارز دارد؛ چه در عشق به سینما و چه عشق خاکسترشدۀ سالواتوره به النا که در سفر اجباری سالواتوره به زادگاهش برای شرکت در تشییع جنازه آلفردو بار دیگر شعله می‌کشد. سکانس محبوبم با همین محور عشق بازیافته، جایی‌ست که سالواتوره میان‌سال در یک کافۀ آن شهر سیسیلی، کنار بار ایستاده که ناگهان النا آرام و لبخندزنان با موهای مواج از پس دیواری در برابرش ظاهر می‌شود. عینا مثل نمایی که سالواتوره در زمان نوجوانی‌ با دوربین هشت میلی‌متری‌اش گرفته بود و بارها این نما را تماشا و با آن راز و نیاز می‌کرد، از جمله در همین سفرش. البته دختر جوانی که این بار سالواتوره می‌بیند دختر النا است که بسیار شبیه مادرش است و این شباهت، به‌خصوص نمای ظاهر شدن او در تصویر که عین همان فیلم هشت میلیمتری قدیمی است، حالتی همچون «دژا-وو» به این صحنه می‌بخشد و انگار که زمان به عقب برگشته است، اما هنگامی که با بهت سالواتوره لیوانی که در دست دارد از دستش رها می‌شود و بر زمین می‌افتد، گذشت بی‌رحم زمان، واقعیتش را به رخ می‌کشد.

#فیلم_امروز #مجله_فیلم_امروز #سکانس_محبوب
#سینما_پارادیزو #جوزپه_تورناتوره #سینماپارادیزو #عشق_بازیافته #انیو_موریکونه #انیوموریکونه
#CinemaParadiso #NuovoCinemaParadiso #GiuseppeTornatore #EnnioMorricone

@filmemrooz_official

علیرضا حسن‌خانی🖋در سنین نوجوانی، برای پسر بچه‌ای برآمده از ارزش‌های جامعه‌ای مردسالار، دوست داشتن سریال «آنه در گرین‌گیبلز» (در ایران با عنوان «رؤیای سبز») همواره با یک حس پنهان شرمساری همراه بود. حتی در مدرسه هم زیاد رویمان نمی‌شد تا از این سریال یا از «داستان‌های جزیره» دیگر سریال محبوب آن روزگار که آن هم بر پایۀ داستانی از لوسی ماد مونتگومری ساخته شده بود، حرف بزنیم.
غرور مردانۀ پسر بچه‌هایی که کودکی‌شان را در سال‌های جنگ سپری کرده بودند، اجازه نمی‌داد از لطافت و ظرافت احساسات مجموعه‌هایی تا این حد دخترانه به نیکی سخن بگویند. به ویژه آن‌که در میان پسر بچه‌های تازه پشت لب سبز کرده، عضلات ستبر آرنولد، مشت‌های پولادین راکی و ضربات پای سهمگین فرانکی طرفداران بیشتری داشت تا رابطۀ آنه و گیلبرت بلایت.
تماشای «دختر آرام» کالم بایراد ناگهان من را برد به سی سال پیش و خاطرۀ تماشا و مطالعۀ «آنه در گرین گیبلز». به خودم آمدم و دیدم رقیق شده‌ام چون ابر و با یک چشم از اشک، یک چشم از خنده با قلبی سرشار از مهر و صفا دارم فیلم را تماشا می‌کنم. احساسات فیلم از «کای» دختر دوست‌داشتنی و به شدت ترحم برانگیز فیلم بر می‌خیزد و در اعماق روح و روان مخاطب می‌نشیند. کاراکترها و داستان فیلم هم با اندک جزئیاتی تغییر، همان ماجرای «آنه» است.
دخترکی که این بار به جای نوانخانه در خانواده‌ای شلوغ، بی عاطفه، تهی‌دست و رو به زوال زندگی می‌کند و ناگهان شانس به او رو می‌کند و به شکلی اتفاقی سر از خانۀ ماریلا و متیوی‌ای دیگر در می‌آورد و دل از آن‌ها می‌برد. و خودش هم دلبستۀ مهر و محبت خانوادۀ میزبان می‌شود. «دختر آرام» مثل «آنه در گرین‌گیبلز» حکایت جست‌و‌جوی محبت و قدرت نافذ آن است. ایدۀ مرکزی فیلم دربارۀ اهمیت بستگی عاطفی به جای بستگی خونی است و نشان می‌دهد خانواده جایی است که آدم در آن احساس آرامش و علاقه می‌کند نه سقفی که زیر آن با بستگان بیولوژیکت روزگار می‌گذرانی.
در این ایام تلخکامی و رنج‌های فراوان تماشای «دختر آرام» کارکرد یک تراپی مؤثر را دارد و بیننده با حالی خوش و قلبی رئوف تماشای فیلم را به پایان می‌برد.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #دختر_آرام #دختر #خانواده #عشق #تراپی #محبت
The Quiet Girl (2022)
#thequietgirl

مصطفی جلالی‌فخر🖋... ‌امانوئل موره در «خاطرات یک رابطۀ کوتاه»، به ساده‌ترین و در عین حال سرخوشانه‌ترین اثرش رسیده و نکتۀ مهم‌تر این که با وجود تفاوت‌های پرشمار این دو فیلم، همچنان سزاوار عنوان فیلم‌ساز مؤلف باقی مانده است.
او بدون آن که بکوشد خودش و دغدغه‌هایش را انکار کند، دچار گرایش به موضوع‌های وسوسه، اشتیاق، زناشویی، عشق، تعاریف اخلاقی و نوسان احساسات است و بر خلاف روحیۀ خجالتی خودش، دوست دارد آدم‌های فیلم‌هایش جور دیگری زندگی کنند و همچنان و همواره آن‌ها را در «موقعیت‌های عاطفی متناقض» قرار می‌دهد.
آدم‌هایی که قرار نیست در قالب‌های روان‌شناسی جا داده شوند. شخصیت‌های ساده، عجیب، دست‌وپاچلفتی، شلخته، بی‌پروا، شگفت‌انگیز، صریح، دوست‌داشتنی و گاه همزمان در حالی که در پیچ‌وخم‌های اخلاقی و احساسی گیر افتاده‌اند، همدردی‌برانگیزند.
اگر در فیلم قبلی، «چیزهایی که می‌گوییم، کارهایی که انجام می‌دهیم» (۲۰۲۰) کوشید با روابط کوتاه و بلند درهم‌تنیده و گاه پیچیده، نگاهی فلسفی به تمایلات عاطفی داشته باشد، در این‌جا بی‌آن که درگیر فرازونشیب‌ها و تعلیق و حتی ملودرام شود، بدون اصرار در خط‌کشی بین عاطفه و عشق و جنسیت، آدم‌هایی را برگزیده که با تناقض‌های‌شان تعریف می‌شوند و هر چه فیلم جلوتر می‌رود، مخاطب در برابر قضاوت در باره‌شان بی‌سلاح‌تر می‌شود...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این نقد را در صفحات 104و105 بیست‌وهشتمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.
Diary of a Fleeting Affair (2022)
#فیلم_امروز #فیلم #نقد_فیلم #عشق #عاطفه #زناشویی #اخلاق

دیوید فینچر: «شما اجازه ندارید بدون هیچ دلیل مشخصی فیلم‌های سه‌ساعته بسازید. چطور یک کمدی‌رمانتیک سه ساعت طول می‌کشد؟ بیشتر از عمر اکثر عشق‌ها و ازدواج‌ها!»
@filmemrooz_official
آقای فینچر امروز 61ساله شد.

#فیلم_امروز #دیوید_فینچر #کارگردان #ازدواج #عشق #فیلم #سینمای_جهان
#davidfincher

رسول نظرزاده🖋...مهدی فخیم‌زاده در کتاب خاطراش از چند ماه کار در یک بیمارستان روانی در دوران سربازی‌اش در تبریز و بخش بیماران زنجیری نوشته که بعد‌ها تأثیر آن را در دو فیلم او می‌بینیم. در «میراث من جنون» شاهد یک بیمار روانی عاشق‌پیشه هستیم و در «مسافران مهتاب» شخصیتی شیرین‌عقل. در اولی، مهدی (فخیم‌زاده) دیوانه‌وار شیفتۀ گلی (فرزانه تأییدی) کارمند یک اداره است، همه‌جا او را تعقیب می‌کند و امیر، نامزد گلی، را می‌کشد. گلی در پی‌گیری غیبت نامزدش با مهدی روبه‌رو می‌شود و مورد حمله قرار می‌گیرد. مهدی دستگیر و محاکمه می‌شود اما به دلیل فقدان مدارک کافی آزاد می‌شود و دوباره به آزار گلی می‌پردازد. وکیل‌مدافع گلی، نقشه‌ای برای به دام افتادن مهدی طرح می‌کند اما مهدی، پلیس را هم می‌کشد و به تعقیب رؤیا، خواهر گلی، می‌پردازد. گلی درآخرین لحظه با مهدی روبه‌رو می‌شود و به کمک خواهرش می‌شتابد. در این فیلم مهدی علاوه بر این که مردی با آنیمای گم‌شده را به نمایش می‌گذارد، از زاویۀ دید زن شهری، به صورت نیروی پنهان - سایه - به ترس‌های ناخودآگاه او از مردان طبقۀ پایین اشاره دارد که به صورت آتش زیر خاکستر سر راه او قرار می‌گیرد. زن برای عبور از این ترس‌ها نمی‌تواند چندان روی حمایت‌های قانونی حساب کند تا این که خود به صورت فردی با فرد متجاوز روبه‌رو می‌شود و او را از پای درمی‌آورد. پدر مهدی هم در تیمارستان نگه‌داری می‌شود و آنیمای گم‌شده‌ای دارد که به صورت منفی در او باقی مانده است. وقتی عکس گلی را که مهدی در خیالش می‌خواهد با او ازدواج کند می‌بیند نقطه‌نظرهای بدبینانه‌ای دربارۀ زن‌ها می‌گوید. در صحنه‌ای دیگر هم که گلی مقتدرانه به خانۀ مهدی می‌رود تا ببیند او از زندگی‌اش چه می‌خواهد، مهدی به یک تک‌گویی جنون‌آمیز روی می‌آورد...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را در صفحات 16تا21 بیست‌ونهمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.

#فیلم_امروز #فیلم #سینمای_ایران #مهدی_فخیم_زاده #عاشق #جنون
#روانی #عشق

رضا زمانى🖋«من جان فورد هستم، وسترن می‌سازم» احتمالا این معروف‌ترین نقل‌‌قول‌ تاریخ سینما از زبان یک کارگردان است. اما فورد فقط به خاطر نمایش تعقیب و گریزهای میان سرخ‌پوست‌های صحرانشین و ششلول‌بندهای سفیدپوستِ عاشق خانواده‌اش به چنین فیلم‌ساز بزرگی تبدیل نشده؛ او به راحتی می‌توانست نبض احساسات تماشاگر را در دست بگیرد و با خود به هر جا که دوست دارد، ببرد؛ نمونه‌اش همین «محبوبم کلمنتاین» اوست که بیش از آنکه یک وسترن متعارف باشد، عاشقانه‌ای اثیری است که انگار عارفی شرقی آن را ساخته است.
از همان ابتدا که جدال میان «بدویت» و «تمدن» با ورود وایات ارپ با بازی معرکه‌ی هنری فوندا به شهر، خودش را به رخ می‌کشد و تا پایان هم ادامه دارد، می‌توان کشمکش‌های عاشقانه‌ی میان شخصیت‌ها را دید. در واقع آنچه که تنش را به قاب فیلم‌ساز اضافه می‌کند نه پیرنگ انتقام‌جویانه اثر، بلکه همین شکل‌گیری تنش‌های عاشقانه جاری زیرپوست شخصیت‌ها است. از آن سو به طرز باشکوهی آنچه که آرامش را هم به قاب می‌آورد همین درگیری‌های عاشقانه است؛ نمونه سکانس بی‌بدیل قدم زدن کلمنتاین و وایات ارپ به سمت کلیسا و همراهی غمخوارانه‌ی دوربین جان فورد با آن‌ها است که هم تلاش می‌کند عشق وایات ارپ را تکریم کند و هم نمایش‌دهنده‌ی تپش قلب او و حرمت نهادنش به این احساس عاشقانه باشد (ویدئو).
دوربین فورد در این چند پلان متوالی نمایشگر ترس قهرمانش از عشق هم هست. قهرمانی که از همان ابتدا از پس هر خطری برمی‌آمد و حتی در برخورد با زنی زیبا که آشکارا خواهان اوست، حتی افتخار گوشه چشمی هم به او نمی‌دهد، حال چنان در برابر عظمت عشقش به کلمنتاین کم آورده که چون طفلی دست و پا بسته به نظر می‌رسد و این دوربین باشکوه به شکل معجزه‌آسایی همه احساسات پر از حسرت جاری در قلب مرد را به تصویر کشیده است. اما چرا حسرت؟ وایات ارپ به خوبی می‌داند که کلمنتاین خود زندگی و نمادی از تمدنی است که مقدر شده به حقیقت بپیوندد و خودش مردی است که باید در آن سوی بدویت بماند تا شاید حافظ و نگاه‌بان این تمدن در برابر بربریت کسانی چون «کلانتون‌ها» باشد.
در چنین بستری است که توالی سکانس‌های دریغ‌آلود و پر از حسرت «محبوبم کلمنتاین» از این وسترن معرکه شاهکاری می‌سازد که می‌توان آن را یکی از بهترین فیلم‌های عاشقانه تاریخ سینما هم دانست.
@filmemrooz_official

My Darling Clementine (1946)

#فیلم_امروز #فیلم #وسترن #عشق #عاشقانه

«... کار کنید و عشق بورزید»
یادداشت علیرضا داودنژاد و پیشنهاد جایزۀ داریوش مهرجویی
@filmemrooz_official
ویدئو: از «بهای عشق» فیلم کوتاهی از وحیده محمدی‌فر

#فیلم_امروز #داریوش_مهرجویی #وحیده_محمدی‌فر #عشق #کارگردان

کانال یوتیوب فیلم امروز
youtube.com/@filmemrooz

علیرضا داودنژاد🖋فقط توی سینمای بی‌صاحبی مثل سینمای ایران ممکنه از این چیزا ببینی... عباس کیارستمی، اون نخبۀ بی‌همتا مُرد... چه‌جوری؟ قصور پزشکی... کیومرث پوراحمد، اون هنرمند نازنین و مردمی مُرد... چه‌جوری؟ حلق‌آویز با دست و پای شکسته.... داریوش مهرجویی و همسرش وحیده محمدی‌فر مُردند... چه‌جوری؟ کاردآجین با گلوهای بریده...
سینما رسما بی‌صاحب مونده و هیچ سازمان و نهادی نداره که دل‌سوز سینما و دانایی سینمایی این سرزمین باشه و ازش مواظبت کنه اما تا دلت بخواد دشمن داره؛ دشمنای دانا و دوستان نادون... ولی بذارین زبون حال مهرجویی مظلوم رو به پیر و جوون سینمای بی‌پناه ایران بگم: «...جا نزنید، نترسید، دل‌سرد نشید، درست برعکس بیش‌تر کار کنید و بیش‌تر عشق بورزید... کار کنید و با زندگی و فرهنگ و هنر و سینمای ایران عشق بورزید.از احترام به انسان، رأفت به موجودات و مسئولیت نسبت به جامعه دور نیفتید و گرمی زندگی ایرانی و باورپذیری رو به فیلم‌های سینمایی ایران بیارید...»
باید فیلم بسازیم... باید فیلم بسازیم... باید فیلم خوب بسازیم... باید فیلم خوب بسازیم و اجازه ندیم چراغی که این هنرمند یگانه در عصر جهانی صدا و تصویر برای سینمای ایران روشن کرد و سینمای ایرانی رو به زندگی ایرانی پیوند زد بی‌فروغ بشه...
تأسیس «جایزۀ داریوش مهرجویی» کم‌ترین کاریه که می‌تونیم انجام بدیم و اونو به جرگۀ جوایز برتر جهانی برسونیم. من شخصا برای تأسیس صندوق این جایزه آماده هستم تا صد میلیون تومن هدیه کنم...
سر آخر برای خانواده و فرزندان و مخصوصا مونای عزیز جان و دل و بازمانده از این دو مقتولِ مظلوم آرزوی صبر و تحمل و چاره‌سازی دارم... آیا مونا قاتل یا قاتلان پدر مادرشو می‌شناسه و شاهد مجازات اون‌ها می‌شه...؟!*
@filmemrooz_official
*از مجله «فیلم امروز» شماره 32، صفحه 25

#فیلم_امروز #داریوش_مهرجویی #وحیده_محمدی‌_فر #عشق #کارگردان


کانال یوتیوب فیلم امروز
youtube.com/@filmemrooz

محمد شکیبی🖊خوبی‌اش این است که در این وانفسای روزگار و زندگی روزمره‌مان که حتى مظنه نداریم «دل خوش سیری چند؟» هنر و کتاب و سینما هستند که حال خوب را از ذوق و احساس هنرمندی پی‌جویی کنیم. هرچند که وادی سینما هم از عارضه کم‌تحملی و کثرت تمشیت‌های دستوری و سیاست بساز‌ و بفروشی در امان نمانده و به شدت رنجور است.
دیدن مستند «همنوایی عاشقانه» اثر همکارمان آذر مهرابی در جشنواره سینماحقیقت حسابی حالمان را جا آورد و از چنبرۀ کلافگی روزمره‌ خلاص‌مان کرد.
فیلم روایت زن و شوهری سالخورده و کشاورز است که در غیاب فرزندانشان که همگی ازدواج و مهاجرت کرده‌اند، فقط همدیگر را دارند. هر دو ازکارافتاده و حتی زمین‌گیر به‌حساب می‌آیند ولى کلی مشغله در امور کشاورزی و دامداری کوچک خودشان دارند.
این مستند یک ساعته گرچه به لحاظ داستان و شیوۀ روایت و حتی درونمایه انتقادی و تفسیرهای جامعه‌شناختی، نزدیکی و شباهتی به «داستان توکیو» (یاسوجیرو اوزو،۱۹۵۳) ندارد اما به لحاظ حس‌و حال و فضای عاطفی بین این زوج سالخورده‌، یادآور همین شاهکار تاریخ سینما است.
نکتۀ غبطه‌انگیز و شگفت‌آور این است که هرگز گلایه و شکایتی از این دو نمی‌شنویم. نه به مشکلات و کمبودهای اقتصادی و اجتماعی اشاره می‌کنند نه از فرزندانشان که دور از آنها به زندگی خودشان مشغولند و نه حتی به بیماری‌ها و مشکلات جسمانی متعدد اهمیت می‌دهند.
گفتگوهای این زوج سالخورده، طنز و بذله‌گویی ویژه‌ای دارد که شاید چندین دهه است در زندگی شهری ما دیده و شنیده نمی‌شود. نوعی اصالت و قدمت که نوستالژیک و خاطره‌انگیز است. نوع مراوده و گفتگویشان اغلب با نوعی آوازخوانی و مشاعره‌ مخلوط شده که دوبیتی‌های رایج را بین هم به سرود مبادله می‌کنند. جهانی ویژه برای خود ساخته‌اند که با وجود داشتن این‌همه مشکل و کمبود، انگار هیچ بهانه‌ای برای گلایه‌مندی وجود ندارد.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #مستند #نقد_فیلم #عشق #سالخوردگی

کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz

مجید مصطفوی🖋فیلم «عشق من غزه» (۲۰۲۰) که نمایندۀ رسمیِ فلسطین برای رقابت‌های اسکار بهترین فیلم خارجی‌زبان ۲۰۲۲ بود، داستان عیسی ماهی‌گیر شصت‌ساله‌ای است در غزه که هرگز جرأت ابراز عشقش به سیهام را نداشته است. وقتی در تور ماهی‌گیری‌اش مجسمۀ آپولو، خدای یونانیان، را می‌یابد معتقد می‌شود شاید بخت و اقبال به او روی کرده اما وقتی مقامات محلی متوجه می‌شوند چنین مجسمه‌ای در خانۀ اوست دردسرها شروع می‌شود.
«عشق من غزه» درامی جذاب است که هرگز از جنبه‌های دردسرآفرینِ زندگی در غزه فارغ نیست. چندان کندوکاوی در این قلمرو اجتماعی-سیاسیِ پیچیده نمی‌کند و داستان عاشقانۀ ساده‌تر را به درون‌مایه‌های افشاگرانه ترجیح می‌دهد. با این‌حال، نگاهی به درون فلسطینِ معاصر می‌اندازد و تا حدود زیادی متکی بر بازی‌های سلیم داو و هیام عباس (باز هم او) است که کاملاً هماهنگ با لحن فیلم، آمیزه‌ای از عناصر کمدیِ پوچ‌گرایانه و اندکی واقع‌گراییِ جادوییِ غیرقابل‌انتظار، همه‌ چیز را باورپذیر نگه می‌دارند...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را با عنوان «ماشین همدلی: هشت فیلم برای درک بهترِ رویارویی تاریخی طولانی» در صفحات 114تا117 سی‌وچهارمین شمارۀ «فیلم امروز» بخوانید.

Gaza Mon Amour (2020)

#فیلم_امروز #فیلم #غزه #نقد_فیلم #عشق

کانال یوتیوب فیلم امروز
youtube.com/@filmemrooz

شاهین شجرى‌کهن🖊هى… هى… آقا رضاى ساده‌دل، آقا رضاى بدبیار، آقا رضاى عاشق…
آخه کدوم کلاغ قارقارى سر دیفال شما بلبلى خونده که یهو خیال به سرت زد و پاشنۀ همت ورکشیدى که برى شازده خانوم رؤیاهاتو بنشونى ترک اون دوچرخه بیست‌وهشت قراضه و راهى ماه عسل بشى. می‌دونم، دل صاحب‌مرده زبون آدمیزاد سرش نمی‌شه، ولى اون دوگوله عقل موریانه‌زده رو پس خدا واسه چى چپونده توى کلۀ کدو؟
حیف اون دل دریا، حیف اون همه مهر و محبت، حیف ساتن سفیداى دم‌قیچى که دزدکى سُر دادى زیر طاقه ژرسه و تورى‌زرى که بعد به وقتش برى سراغش و واسه عروس خوشگلت لباس سرهم کنى، حیف اون رُزاى قرمز ساقه‌بلند که با اون همه زحمت سر صبر نشستى چیله‌هاى زبر و تیز دور و برشونو یکى‌یکى چیدى و انگشتاتم زخم و زیلى کردى و آخرشم هیچکى نخواستشون، حیف دستمال کشیدناى روز بارونى آقا رضا، حیف فاتحه فرستادناى قبل خواب آقا رضا، حیف قسم‌گیر کردن اهل قبور و آویزونیاى پاى ضریح امامزاده آقا رضا…
شنیده بودم که خاطرخواهى عاقبتش خاکسترنشینى و داغ و درده، ولى تو لاکردار یه جورى سوختى که خاکسترت هم به جا نموند. اون چه وضع عاشقى بود آخه نالوطى؟ مگه آدم راست‌راستکى خاطرخواه عروس فرنگى و عروسک پشت شیشه میشه؟ که هم جیگر خودت آتیش بگیره و هم هرکى از داغت خبر داره؟ این درسته؟ رسم مردونگیه؟
@filmemrooz_official
ویدئو: حمید جبلى در سکانسى از «خواب سفید»

#فیلم_امروز #خواب_سفید #عشق #عاشق #حمید_جبلی

کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz

«هیت‌من» («آدم‌کش») فیلم تازۀ ریچارد لینکلیتر، یک کمدی اکشن رمانتیک است و داستان یک استاد روانشناسی را دنبال می‌کند که در همکاری با پلیس نیواورلئان خودش را به‌عنوان یک قاتل مخفی جا می‌زند اما پس از آشنایی با یک زن بی‌پناه و در حال فرار، در شخصیت دروغینش فرو می‌رود و دست به جنایت می‌زند.
فیلم‌نامه براساس یک مقاله/داستان واقعی نوشته شده که در مجله ماهانه تگزاس در سال ۲۰۰۱ چاپ شده بود.
«هیت‌من» با بازی گلن پاول و آدریا آریونا بینندگانش در جشنوارۀ ونیز را شگفت‌زده کرد و توسط اغلب تماشاگران بهترین فیلم لینکلیتر تلقی می‌شود. این فیلم در سایت راتن‌تومیتوز هم امتیاز صددرصد را دریافت کرده است.
Hit Man (2023)
«هیت‌من» 18خرداد1403از نتفلیکس پخش می‌شود.
@filmemrooz_official
#فیلم_امروز #فیلم_جدید #اکشن #عشق #فیلم_اکشن

کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz

رسول نظرزاده🖋در فیلم «نویسنده مرده است» (شهاب حسینی) زن وارد عالم سینما شده و تبدیل به ستاره شده و مرد می‌کوشد از طریق زن به این دنیا وارد شود و زندگی هنری کوچک تئاتری خود را ارتقا بدهد. زن فاصلۀ حرفه‌ای هنری خود را با او حفظ می‌کند چون سینما به دلیل حاکمیت سود و سرمایه محل ریسک و آزمایش نیست.
مرد نویسنده می‌خواهد فاصلۀ زندگی خود با دنیای پُردرآمد سینما را کم کند و به زن پیشنهاد می‌کند نقش اصلی مرد فیلم‌نامه را نیز خودش بازی کند. از این‌جا تنش بین آن دو بالا می‌گیرد. زن برای بازیگر فیلمش به یک بازیگر چهره نیاز دارد تا فروش فیلمش را تضمین کند. مرد می‌خواهد نشان بدهد که از اول هم استعداد بازیگری داشته و بنا به شرایط، به نوشتن فیلم‌نامه و نمایش‌نامه روی آورده است. از آن‌جا که فرصتی برای نشان دادن استعداد خود ندارد حالا با زیرکی، توانایی خود را با طراحی یک موقعیت دراماتیک ذهنی، نشان دادن عاشق بودنش به زن بازیگر طی این سال‌ها، به او نشان می‌دهد و چون در عالم کار هنری همواره امکان به وجود آمدن رابطه‌های عاطفی دور از انتظار نیست اولین تک‌گویی عاشقانه و دراماتیک مرد، زن را به دام می‌اندازد و زن مغلوب می‌شود و بازی می‌خورد...
سرانجام وقتی مرد از قالب بازی بیرون می‌آید و اقرار می‌کند که اعترافات عاشقانه‌اش جز یک بازی برای اثبات توانایی‌های بازیگری‌اش نبوده، زن احساس تحقیر می‌کند و از این‌جا او نیز وارد بازی می‌شود تا با استفاده از قدرت بازیگری خود، مرد را به دام بیندازد و این گونه هر دو کم‌کم به باتلاق رقابت هنری می‌افتند...*
@filmemrooz_official
*متن کامل این مقاله را در صفحات 56و57 شمارۀ اردیبهشت «فیلم امروز» بخوانید.

#فیلم_امروز #فیلم #عشق #نقد_فیلم #شهاب_حسینی

صفحه اینستاگرام:
Instagram.com/filmemrooz.official
کانال یوتیوب فیلم امروز:
youtube.com/@filmemrooz

کیمیا کُریلی🖋سینما بخش مهمی از فرهنگ معاصر است. فیلم‌های خوب می‌توانند از واقعیت تقلید کنند یا یک جهان کاملاً تخیلی برای داستان‌سرایی خلق کنند. در بین فیلم‌هایی که برای کودکان، مخاطبان احساسی، طرف‌داران اکشن، علاقه‌مندان تاریخ، دوست‌داران داستان‌های جنایی، معما و... فیلم‌هایی هم پیدا می‌شود که می‌توانند به برخی زوج‌های متأهل کمک کنند تا با زندگی خانوادگی خود بهتر کنار بیایند.
این‌جا* یک فهرست بیست‌تایی از چنین فیلم‌هایی را مرور می‌کنیم با ذکر این نکته که معیار انتخاب‌های این فهرست، تأثیر و الهام‌بخشی فیلم‌ها بوده نه کیفیت فنی و هنری آن‌ها. بیش‌تر پیشنهادها، ملودرام‌های محبوب یا کمدی‌رمانتیک‌های ملایمی از سینمای آمریکا در دهه‌های اخیر هستند تا هم دیدن‌شان مفرح و لذت‌بخش باشد و هم پیدا کردن‌شان سریع و آسان. این فهرست یک پیشنهاد علمی یا یک فرآیند تراپی نیست، قرار است تفریح کنیم و ضمن آن کمی هم به زندگی زناشویی فکر کنیم:
1. Jerry Mcguire
2. Family Man
3. 17 again
4. The Notebook
5. Love Actually
6. Hitch
7. Just Go with It
8. Unfaithful
9. Blue Valentine
10. The Story of Us
11. 50 First Dates
12. Eternal Sunshine of the Spotless Mind
13. The Case for Christ
14. The Break-Up
15. Going the Distance
16. 500 Days of Summer
17. A Time Traveler’s Wife
18. The Vow
19. Forrest Gump
20. Up

*متن کامل این مقاله را با عنوان «بیست فیلم برای کمک به زوج ها در حل مشکلات ازدواج» در صفحات 52تا55 شمارۀ مرداد «فیلم امروز» بخوانید.

ویدئو: «دفترچۀ خاطرات» (نیک کاساویتس، 2004)
Music: Sad Cowboys and Rock and Roll by Van Andrew

#فیلم_امروز #فیلم #ازدواج #عشق #طلاق #پیشنهاد_فیلم