کانال فال مارال
16.9K subscribers
30.6K photos
3.99K videos
268 files
23.3K links
انجام انواع فالهای تاروت .قهوه .شمع .پاسور .......
تضمینی با بیش از ۳۰ سال سابقه درخشان و رضایت کلیه کاربران.انجام استخاره .تعبیر خواب طلایی
۰۹۳۶ ۰۱۱ ۰۳۷۶
۰۹۹۰ ۱۶۹ ۱۴۴۰
ID:marala5
t.me/fal_maral
Download Telegram
Forwarded from فال مارال
#داستان_واقعی با عنوان
#دختری_که_از_پنجره_ها_میترسد

قسمت ششم

متاسفم که قصه مون آخرش نرسیدن بود...
#عشقم برایم دعا کن گرد و:غبار #میدان_جهاد #گناهانم را #پاک کند... من یقین دارم مظلومیت چشمانت نزد #الله #معجزه میکند...
اولین و اخرین قرارمون #جنة_الفردوس در کنار #رسول الله باذن الله...

نفس هایم داشت مرا خفه میکرد... شوکه شده بودم ... #گریه هایم داشت مرا میخورد... یعنی این اخرین باری بود که دیدمش؟... #آسمان بر سرم فرو ریخت... خدایم پاک و منزهی و تمام ستایش ها از آن توست ... او را در حالیکه از فرط نوشیدن َمر تصادف کرد...

از #مرگ حتمی نجات دادی... #هدایتش نمودی و پایبند #مسجدش ساختی... و حالا هم می اید تاجانش را به تو بفروشد...
#عشقم رفت تا #غیرتش را دودستی بر'صورت کثیف کافرانی بکوبد که به صاحت ناموس خواهران مسلمانش تعرض کرده بودند...

#مرد من رفت تا از #عزت #دین #خدا دفاع کند...
اوتمام #عاشقانه هایمان را در کوله پشتی اش ریخت و رفت تا از #ناموس دختران #خالدبن_ولید دفاع کند...
رفت تا اینکه #دشمن نگوید #امت_محمد خواب است ...
😭رفت تا ثابت کند نوه #صلاح‌الدین بودن #لیاقت میخواهد...

یک ماه از ان شب گذشت و من هنوز میان کوچه پس کوچه های ان شب قدم میزدم... #گریه میکردم... #فریاد میکشیدم... از #عمق جان #دعا میکردم...و #اشک هایم را در چشمانم #غرق میکردم...
دوباره به اصرار مرکرر من از ان خانه... از ان #کوچه...از آن #محله ...ا

ز آن #شهر رفتیم...
اینبار دورتر... و'حالا در این #غربت اتاقم نه #پنجره دارد و نه حتی روزنه ای...
😔بعداز او دیگر #دستانم #جرئت نکرد هیچ پرده ای را کنار بزند... #پاهایم با من به جلوی هیچ پنجره ای نیامد... #چشمهایم به منظره پشت هیچ #پنجره ای خیره نشد...

و از آن پس میان مردمان این شهر #شایعه شد...که این #دختر #دیوانه_شاعر #چادری از #پنجره_ها_میترسد...

ممنون ازچشمای مهربونتون لطفا برای #هدایت کل #خانواده‌ام مخصوصا #پدرم #دعا کنید اجرتون با خدای رحمٰن....

🔮 پایان

@fal_maral
Forwarded from فال مارال
#داستان_واقعی با عنوان
#دختری_که_از_پنجره_ها_میترسد

قسمت ششم

متاسفم که قصه مون آخرش نرسیدن بود...
#عشقم برایم دعا کن گرد و:غبار #میدان_جهاد #گناهانم را #پاک کند... من یقین دارم مظلومیت چشمانت نزد #الله #معجزه میکند...
اولین و اخرین قرارمون #جنة_الفردوس در کنار #رسول الله باذن الله...

نفس هایم داشت مرا خفه میکرد... شوکه شده بودم ... #گریه هایم داشت مرا میخورد... یعنی این اخرین باری بود که دیدمش؟... #آسمان بر سرم فرو ریخت... خدایم پاک و منزهی و تمام ستایش ها از آن توست ... او را در حالیکه از فرط نوشیدن َمر تصادف کرد...

از #مرگ حتمی نجات دادی... #هدایتش نمودی و پایبند #مسجدش ساختی... و حالا هم می اید تاجانش را به تو بفروشد...
#عشقم رفت تا #غیرتش را دودستی بر'صورت کثیف کافرانی بکوبد که به صاحت ناموس خواهران مسلمانش تعرض کرده بودند...

#مرد من رفت تا از #عزت #دین #خدا دفاع کند...
اوتمام #عاشقانه هایمان را در کوله پشتی اش ریخت و رفت تا از #ناموس دختران #خالدبن_ولید دفاع کند...
رفت تا اینکه #دشمن نگوید #امت_محمد خواب است ...
😭رفت تا ثابت کند نوه #صلاح‌الدین بودن #لیاقت میخواهد...

یک ماه از ان شب گذشت و من هنوز میان کوچه پس کوچه های ان شب قدم میزدم... #گریه میکردم... #فریاد میکشیدم... از #عمق جان #دعا میکردم...و #اشک هایم را در چشمانم #غرق میکردم...
دوباره به اصرار مرکرر من از ان خانه... از ان #کوچه...از آن #محله ...ا

ز آن #شهر رفتیم...
اینبار دورتر... و'حالا در این #غربت اتاقم نه #پنجره دارد و نه حتی روزنه ای...
😔بعداز او دیگر #دستانم #جرئت نکرد هیچ پرده ای را کنار بزند... #پاهایم با من به جلوی هیچ پنجره ای نیامد... #چشمهایم به منظره پشت هیچ #پنجره ای خیره نشد...

و از آن پس میان مردمان این شهر #شایعه شد...که این #دختر #دیوانه_شاعر #چادری از #پنجره_ها_میترسد...

ممنون ازچشمای مهربونتون لطفا برای #هدایت کل #خانواده‌ام مخصوصا #پدرم #دعا کنید اجرتون با خدای رحمٰن....

🔮 پایان

@fal_maral
❤️ #نسیم_هدایت

💌 #قسمت_سی_و_پنجم

😔تلفن رو قطع کرد و رفت خیلی رفتم تو فکر یکشنبه زنگ زدم دوشنبه زنگ زدم اما گفتن هنوز هیچ کس از عملیات برنگشته،بعدا خودش بهتون زنگ میزنه،چهارشنبه شد و زنگ نزد اون روز خیلی کسل بودم خواب بدی دیدم ولی اصلا یادم نبود چی بود یک هفته بود که تلفن خونمون خود به خود قطع شده بود
اومدن که #مشکل رو رفع کنن ساعت 10:30صبح بود که تلفن خونمون خوب شد اما صداش بد میومد کسی هم زنگ میزد اصلا متوجه نمیشدیم چی میگفت
یه دفعه تلفن زنگ خورد
📞مادرم برداشت اصلا متوجه نشد که کیه منو صدا زد و گفت که همش میگه مصطفی،منم نمیدونم کیه نمیدونم چی میگه
😞همینکه من حرف زدم قطع کردن
#دلم ریخت گفتم برای مصطفی اتفاقی افتاده مادرم گفت نه بابا خدا نکنه اصلا شاید خود مصطفی باشه چون صدا بد بود من متوجه نشدم
😔امامن حرف مادرم رو #باور نداشتم براش یه اتفاقی افتاده ومن نمیدونم چیه،هر چقدر از گوشی خودم زنگ زدم جواب ندادن حالم خیلی #بد بود
اصلا نفهمیدم چطوری خودم رو آماده کردم فقط دودیدم بیرون و با خودم یه مقدار #پول با خودم بردم نمیدونم چقدر از یه مغازه شارژ خریدم و حتی نمیدونم بهش چقدر دادم و دویدم خودم رو رسوندم خونه ساریه دوستم تنها جایی که به ذهنم رسید گفتم چون شماره اون رو ندارن جواب میدن،رفتم خونشون سلام نکردم و فقط گفتم گوشیت رو بده نمیتونستم شارژ رو وارد گوشیش کنم دستام میلرزید
ساریه هم نگران شد گفت چیه گفتم فقط اینو وارد کن شارژ بشه زنگ بزنم، #شارژ را وارد گوشی کرد و با هر ترس و لرزی بود زنگ زدم جواب دادن سلام نکردم گفتم مصطفی کجاست؟گفت تو کی هستی؟گفتم زنشم،گفت ما نباید با شما حرف بزنیم،گفتم کس دیگه نیست بهم بگید گفتش این خواسته مصطفی بوده به شما نگیم داد زدم گفتم بگو...
😔اونم شروع کرد به حرف زدن این کار رو کردیم و اون کار رو کردیم و کجا رفتیم هر چند اصلا متوجه نشدم چی میگه،گفتم مصطفی کجاست؟
گفت که هیچ کس از #عملیات بر نگشته و مصطفی* #شهید شده*
😭نمیدونم چی شد #افتادم زمین یادم نمیاد ساریه بعدها بهم گفت #سجده #شکرانه کردی امامن هیچی یادم نیست فقط یادم هست گفتم

😭 #انا_لله_و_انا_الیه_راجعون

😔💔با #شهید شدن مصطفی من هم مردم، #جان دادم بلند شدم فقط قفسه سینه ام رو فشار میدادم و #گریه میکردم برام #آب آوردن اما نرفت پایین،چون مرده بودم..
😔یاد خواب دیشبم افتادم خواب دیدم که پله های خونه پدرم کاملا خونی بود یک #خون خیلی #قرمز ،من داشتم می شستم و به مادرم گفتم مادر زود باش الان #مهمان داریم،حالم خیلی بد شد
😔رفتم توی #کوچه ها برای خودم راه میرفتم و گاه اوقات مینشستم و سرم رو بین دستام میگرفتم وگریه میکردم
#دیوانه شدم #یاالله من یک #جواهر رو از دست دادم مصطفی رو از دست دادم،داشتم با خودم میگفتم شاید #دروغ باشه الان زنگ میزنم که یهو صدای ساریه رو شنیدم توی این مدت که مثل دیوانه راه میرفتم اون هم اومده بود
😔گفت #دروغ نیست تو از #مجاهد دروغ شنیدی؟مطمئن باش دروغ نیست بلند شدم و بازم راه افتادم خیلی راه رفتم نمیدونم تا کجا اما هر چند دقیقه یکبار می نشیتم و گریه میکردم
😔مصطفی قبل از #شهادتش یه پارچه برام گرفته بود و برام فرستاده بود
منم داده بودم خیاطی وقتی راه میرفتم چشمم خورد به اون لباس گفتم به ساریه برو برام بیارش رفت آورد بغلش کردم و گریه کردم مردم که من رو میدیدن #تعجب میکردن که این #دختر دیوانه شده
😔چند نفر از خواهران رو دیدم اما #سلام نکردم اصلا یادم نبود من فقط گریه میکردم،به یه #شیرینی فروشی رسیدم یاد #وصیت مصطفی شدم که وقتی #شهید شدم شیرینی پخش کنید
گفتم ساریه توروخدا شیرینی بخر
اونم رفت #شیرینی گرفت ساریه گفت باید برگردیم خونه
😞به خودم اومدم که من #دخترم رو جا گذاشتم باید برم خونه،رفتم خونه مادر ساریه بهشون خبر داده بود همه اومدن جلو وبغلم کردن نمیدونم کی به کی بود فقط اینو میدونستم که گفتم شیرینی پخش میکنم شیرینی بخورید
گفتن تو بد حالی ما پخش میکنیم اما گفتم والله خودم شیرینی #عروسی مصطفی رو با 72تا #حوری را پخش میکنم همه شیرینی رو باز کردم گفتم خودم اول میخورم اشکهام ریخت روی شیرینی
😭این تلخ ترین شیرینی عمرم بود همه زار میزدن اما من در درون گریه میکردم
قلبم پاره شده بود تکه های #قلبم برای هیچ کس #جمع نمیشد به همه تعارف کردم و گفتم باید بخورید روز عروسی مصطفی است،توی دلم گفتم روز مرگ من بود،بارون خفیفی گرفت مردم دسته دسته اومدن پیشم و من فقط سرم پایین بود یاد حرف مصطفی افتادم که وصیت کرده بود وقتی #شهید شدم گریه نکنی،چون تو نمیدونی دوست و دشمنت کیه نمیخوام به خاطر گریه هات خوشحال بشن
باهر بدبختی بود خودم روجمع کردم و دیگه گریه نکردم در درونم ریختم هر کسی میومد پیشم فقط یک خنده کم پر از درد و غم و اندوه تحویلش میدادم حتی نمیتونستم حرف بزنم

✍🏼 #ادامه دارد
@fal_maral
برگرداندن #مطلوب

اگر شخصی از خانواده یا همسر و .. شما را ترک کرده و خواهان عشق و محبت او هستید، بعد از نماز صبح این دعا را هفت بار بخوان ،

شک نیست که آن شخص #دیوانه تو شده و بر #میگردد .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿۱﴾ یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَدًا ﴿۲﴾ وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ﴿۳﴾ وَأَنَّهُ کَانَ یَقُولُ سَفِیهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا ﴿۴﴾ وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا ﴿۵﴾وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ﴿۶﴾ وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا کَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن یَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا ﴿۷﴾وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِیدًا وَشُهُبًا ﴿۸﴾ وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا ﴿۹﴾ و باسماء العظیم الانس و دعوت الجبروت و بحق آدم نورک الانس و بحق الجن والانس و الی هذه الاسماء و بحق حم عسق و بحق اسماء الله تعالی و بحق خاتم سلیمان ابن داود و بحق کهیعص انه ولی و اله آدم سیده والسلطان بن داود و بحق کهیعص انه ولی آله آدم و آله سده والسلطان آدم یا ذا الجلال والاکرام ای نور نورک انس آدم و بحق مصطفی و بحق زبور انس آدم و بحق انجیل انس آدم و بحق تورات انس آدم و بحق النبی انس آدم و بحق یونس انس آدم العظیم و بحق ابراهیم انس آدم و بحق جبرئیل انس آدم یا الله یا الله یا الله یا رحمن یا رحمن یا رحیم یا رحیم یا غفار یا شکور یا حلیم یا سلطان یا سبحان یا ماجد یا واحد یا قاهر یا قادر یا حنان یا منان یا دیان یا غفران و ما انزل الله من السماء من ماءٍ فاحیا بقدرة الله تعالی و عزت الله تعالی یا ذالجلال والاکرام . اللهم سخرلی قلب فلان بنت فلانه العجل العجل العجل الساعة الساعة الساعة الوحاً الواحاً الواحاً ***

@fal_maral
پیامبر اکرم(ص)در فضائل این دعا فرمودند:
1.هرکس خدارا به این اسماء بخواند خدا #دعایش را #مستجاب می کند.
2.هرگاه بر ورق آهن بخوانند به اذن خدا گداخته وذوب شود.
3.به خدائی که مرا پیغمبری فرستاد اگر مردی را #گرسنگی وتشنگی رسد بعد از آنکه این دعا رابخواند،گرسنگی وتشنگی او #ساکن شود.
4.اگر این دعا بر#کوهی که میان او وآن محل که قصد دارد برود بخواند،هرآینه آن کوه سوراخ شود وآن کس از آنجا #بگذرد.
5.اگر نزد #دیوانه ای بخوانند #بهبود یابد.
6.اگر زنی #زائیدن بر اودشوار شده باشد وآنرا بخواند# زایمان_آسان گردد.
7.اگر درشهری بخوانند که آن شهر در #آتش می سوزد ومنزل اودرمیان آن شهر باشد منزل اواز آتش #درامان خواهد ماند.
8.اگرکسی چهل شب جمعه بخواند خدای تعالی #گناهان اورا #بیامرزد اگرچه با مادرش گناه کند.
9.اگراورا #غمی باشد خداوند غمش را در دنیا واخرت با #رحمتش برطرف سازد.
10.اگر نزد پادشاه #ظالم رود قبل از ملاقات بخواند خداوند تعالی،آن پادشاه را #مطیع اوسازد.

آن دعا این است:

«اَللَّهُمَّ انّی أسئَلُکَ یا مَنِ احتَجَبَ بِشُعاعِ نُورِهِ عَن نَواظِرِ خَلقِهِ،یا مَن تَسَربَلَ بِالجَلالِ وَ الکِبریاء وَ اشتَهَرَ بِالتَّجَبُّرِ فی قُدسِهِ،یا مَن تَعالی بِالجلالِ وَ الکِبریاء فی تَفَرُّدِ مَجدِهِ،یا مَنِ انقادَتِ الاُمُورُ بِاَزِمَّتِها طَوعاً لِاَمرِهِ،یا مَن قامَتِ السَّمواتُ وَالاَرضُونَ مُجیباتٌ لِدَعوَتِهِ،یا مَن زَیَّنَ السَّماءَ بِالنُّجُومِ الطّالِعَةِ وَ جَعَلَها هادِیَةً لِخَلقِهِ،یا مَن اَنارَ القَمَرَ المُنیرَ فی سَوادِ اللَّیلِ المُظلِمِ بِلُطفِهِ،یا مَن اَنارَ الشَّمسَ المَنیرَةِ وَ جَعَلَها مَعاشا لِخَلقِهِ، وَجَعَلَها مُفَرِّقَةً بَینَ اللَّلِ وَ النَّهار لِعَظَمَتِهِ،یا مَنِ استَوجَبَ الشُّکرَ بِنَشرِ سَحائِبِ نِعَمِهِ أسئَلُکَ بِمَعاقِدِ العِزِّ مِن عَرشِکَ وَ مُنتَهَی الرَّحمَةِ مِن کِتابِکَ وَ بِکُلِّ اِسمٍ هُوَ لَکَ سَمَّیتَ بِهِ نَفسَکَ اَو استَأثَرتَ بِهِ فی عِلمِ الغَیبِ عِندَکَ وَ بِکُلِّ اِسمٍ هُوَ لَکَ انزَلتَهُ فی کِتابِکَ اَو اَثبَتَّهُ فی قُلُوبِ الصّافّینِ الحافّینِ حَولَ عَرشِکَ فَتَراجَعَتِ القُلُوبُ اِلَی الصُّدورِ عَنِ البَیانِ بِاِخلاصِ الوَحدانِیَّةِ وَ تَحَقُّقِ الفَردانِیَّةِ مُقِرَّةً لَکَ بِالعُبودِیَِةِ وَ اِنَّکَ اَنتَ اللهُ اَنتَ اللهُ اَنتَ اللهُ لا اِلهَ اِلّا اَنتَ لا الهَ الا اَنتَ وَ اَسئَلُکَ بِالاَسماءِ الَّتی تَجَلَّیتَ بِها لِلکَلیمِ عَلَی الجَبَلِ العَظیمِ فَلَمّا بَدا شُعاعَ نُورِ الحُجبِ مِن بَهاءِ العَظَمَةِ خَرَّتِ الجِبالُ مُتَدَکدِکَةً لِعَظَمَتِکَ وَ جِلالِکَ وَُ هَیبَتِکَ وَ خَوفاً مِن سَطوَتِکَ راهِبَةً مِنکَ،فَلا اِلهَ اِلّا اَنتَ فَلا الهَ اِلّا اَنتَ وَ اَسئَلُکَ بِالاسمِ الَّذی فَتَقتَ بِهِ رَتقُ عَظیمِ جُفُونِ عُیُونِ النّاظِرینَ الَّذی بِهِ تَدبیرُ حِکمَتِکَ وَ شَواهِدُ حُجَجِ اَنبیائِکَ یَعرِفُونَکَ بِفِطَنِ القُلُوب وَ اَنتَ فی غَوامِضِ مَسِرّاتِ سَرائِرِ الغُیُوبِ اَسئَلُکَ بِعِزَّةِ ذلِکَ الاسمِ اَن تُصَلَّیَ عِلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحُمُّدٍ وَ اَن تَصرِفَ عَنّی وَعَن اَهلِ حُزانَتی وَ جَمیع المؤمِنین وَالمؤمناتِ جَمیع الآفاتِ وَ العاهاتِ وَالاعراضِ وَالامراضِ وَ الخَطایا وَالذَّنُوبِ وَ الشَّکِّ وَالشِّرکِ وَالکُفرِ وَالشِّقاقِ وَالنِّفاقِ وَالضَّلالَةِ وَ الجَهلِ وَ المَقتِ وَالغَضَبِ وَالعُسرِ وَالضیقِ وَفَسادِ الضَّمیرِ وَحُلُولِ النِّقمَةِ وَ شِماتَةِ الأعداءِ وَ غَلَبَةِ الرِّجالِ انَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ لَطیفٌ لِما تَشاءُ وَصَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ یا اَرحَمَ الرّاحمین وَلا حَولَ وَلا قُوَّةَ اِلّا بِاللهِ العَلِیِّ العَظیم.»

📚روح و ریحان

@fal_maral
❤️ #نسیم_هدایت

💌 #قسمت_سی_و_پنجم

😔تلفن رو قطع کرد و رفت خیلی رفتم تو فکر یکشنبه زنگ زدم دوشنبه زنگ زدم اما گفتن هنوز هیچ کس از عملیات برنگشته،بعدا خودش بهتون زنگ میزنه،چهارشنبه شد و زنگ نزد اون روز خیلی کسل بودم خواب بدی دیدم ولی اصلا یادم نبود چی بود یک هفته بود که تلفن خونمون خود به خود قطع شده بود
اومدن که #مشکل رو رفع کنن ساعت 10:30صبح بود که تلفن خونمون خوب شد اما صداش بد میومد کسی هم زنگ میزد اصلا متوجه نمیشدیم چی میگفت
یه دفعه تلفن زنگ خورد
📞مادرم برداشت اصلا متوجه نشد که کیه منو صدا زد و گفت که همش میگه مصطفی،منم نمیدونم کیه نمیدونم چی میگه
😞همینکه من حرف زدم قطع کردن
#دلم ریخت گفتم برای مصطفی اتفاقی افتاده مادرم گفت نه بابا خدا نکنه اصلا شاید خود مصطفی باشه چون صدا بد بود من متوجه نشدم
😔امامن حرف مادرم رو #باور نداشتم براش یه اتفاقی افتاده ومن نمیدونم چیه،هر چقدر از گوشی خودم زنگ زدم جواب ندادن حالم خیلی #بد بود
اصلا نفهمیدم چطوری خودم رو آماده کردم فقط دودیدم بیرون و با خودم یه مقدار #پول با خودم بردم نمیدونم چقدر از یه مغازه شارژ خریدم و حتی نمیدونم بهش چقدر دادم و دویدم خودم رو رسوندم خونه ساریه دوستم تنها جایی که به ذهنم رسید گفتم چون شماره اون رو ندارن جواب میدن،رفتم خونشون سلام نکردم و فقط گفتم گوشیت رو بده نمیتونستم شارژ رو وارد گوشیش کنم دستام میلرزید
ساریه هم نگران شد گفت چیه گفتم فقط اینو وارد کن شارژ بشه زنگ بزنم، #شارژ را وارد گوشی کرد و با هر ترس و لرزی بود زنگ زدم جواب دادن سلام نکردم گفتم مصطفی کجاست؟گفت تو کی هستی؟گفتم زنشم،گفت ما نباید با شما حرف بزنیم،گفتم کس دیگه نیست بهم بگید گفتش این خواسته مصطفی بوده به شما نگیم داد زدم گفتم بگو...
😔اونم شروع کرد به حرف زدن این کار رو کردیم و اون کار رو کردیم و کجا رفتیم هر چند اصلا متوجه نشدم چی میگه،گفتم مصطفی کجاست؟
گفت که هیچ کس از #عملیات بر نگشته و مصطفی* #شهید شده*
😭نمیدونم چی شد #افتادم زمین یادم نمیاد ساریه بعدها بهم گفت #سجده #شکرانه کردی امامن هیچی یادم نیست فقط یادم هست گفتم

😭 #انا_لله_و_انا_الیه_راجعون

😔💔با #شهید شدن مصطفی من هم مردم، #جان دادم بلند شدم فقط قفسه سینه ام رو فشار میدادم و #گریه میکردم برام #آب آوردن اما نرفت پایین،چون مرده بودم..
😔یاد خواب دیشبم افتادم خواب دیدم که پله های خونه پدرم کاملا خونی بود یک #خون خیلی #قرمز ،من داشتم می شستم و به مادرم گفتم مادر زود باش الان #مهمان داریم،حالم خیلی بد شد
😔رفتم توی #کوچه ها برای خودم راه میرفتم و گاه اوقات مینشستم و سرم رو بین دستام میگرفتم وگریه میکردم
#دیوانه شدم #یاالله من یک #جواهر رو از دست دادم مصطفی رو از دست دادم،داشتم با خودم میگفتم شاید #دروغ باشه الان زنگ میزنم که یهو صدای ساریه رو شنیدم توی این مدت که مثل دیوانه راه میرفتم اون هم اومده بود
😔گفت #دروغ نیست تو از #مجاهد دروغ شنیدی؟مطمئن باش دروغ نیست بلند شدم و بازم راه افتادم خیلی راه رفتم نمیدونم تا کجا اما هر چند دقیقه یکبار می نشیتم و گریه میکردم
😔مصطفی قبل از #شهادتش یه پارچه برام گرفته بود و برام فرستاده بود
منم داده بودم خیاطی وقتی راه میرفتم چشمم خورد به اون لباس گفتم به ساریه برو برام بیارش رفت آورد بغلش کردم و گریه کردم مردم که من رو میدیدن #تعجب میکردن که این #دختر دیوانه شده
😔چند نفر از خواهران رو دیدم اما #سلام نکردم اصلا یادم نبود من فقط گریه میکردم،به یه #شیرینی فروشی رسیدم یاد #وصیت مصطفی شدم که وقتی #شهید شدم شیرینی پخش کنید
گفتم ساریه توروخدا شیرینی بخر
اونم رفت #شیرینی گرفت ساریه گفت باید برگردیم خونه
😞به خودم اومدم که من #دخترم رو جا گذاشتم باید برم خونه،رفتم خونه مادر ساریه بهشون خبر داده بود همه اومدن جلو وبغلم کردن نمیدونم کی به کی بود فقط اینو میدونستم که گفتم شیرینی پخش میکنم شیرینی بخورید
گفتن تو بد حالی ما پخش میکنیم اما گفتم والله خودم شیرینی #عروسی مصطفی رو با 72تا #حوری را پخش میکنم همه شیرینی رو باز کردم گفتم خودم اول میخورم اشکهام ریخت روی شیرینی
😭این تلخ ترین شیرینی عمرم بود همه زار میزدن اما من در درون گریه میکردم
قلبم پاره شده بود تکه های #قلبم برای هیچ کس #جمع نمیشد به همه تعارف کردم و گفتم باید بخورید روز عروسی مصطفی است،توی دلم گفتم روز مرگ من بود،بارون خفیفی گرفت مردم دسته دسته اومدن پیشم و من فقط سرم پایین بود یاد حرف مصطفی افتادم که وصیت کرده بود وقتی #شهید شدم گریه نکنی،چون تو نمیدونی دوست و دشمنت کیه نمیخوام به خاطر گریه هات خوشحال بشن
باهر بدبختی بود خودم روجمع کردم و دیگه گریه نکردم در درونم ریختم هر کسی میومد پیشم فقط یک خنده کم پر از درد و غم و اندوه تحویلش میدادم حتی نمیتونستم حرف بزنم

✍🏼 #ادامه دارد

@fal_maral
┉┅━
برگرداندن #معشوق

بعد از نماز صبح این دعا را هفت بار بخوان ،

شک نیست که آن شخص #دیوانه تو شده و بر #میگردد .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿۱﴾ یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَدًا ﴿۲﴾ وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ﴿۳﴾ وَأَنَّهُ کَانَ یَقُولُ سَفِیهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا ﴿۴﴾ وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا ﴿۵﴾وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ﴿۶﴾ وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا کَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن یَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا ﴿۷﴾وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِیدًا وَشُهُبًا ﴿۸﴾ وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا ﴿۹﴾ و باسماء العظیم الانس و دعوت الجبروت و بحق آدم نورک الانس و بحق الجن والانس و الی هذه الاسماء و بحق حم عسق و بحق اسماء الله تعالی و بحق خاتم سلیمان ابن داود و بحق کهیعص انه ولی و اله آدم سیده والسلطان بن داود و بحق کهیعص انه ولی آله آدم و آله سده والسلطان آدم یا ذا الجلال والاکرام ای نور نورک انس آدم و بحق مصطفی و بحق زبور انس آدم و بحق انجیل انس آدم و بحق تورات انس آدم و بحق النبی انس آدم و بحق یونس انس آدم العظیم و بحق ابراهیم انس آدم و بحق جبرئیل انس آدم یا الله یا الله یا الله یا رحمن یا رحمن یا رحیم یا رحیم یا غفار یا شکور یا حلیم یا سلطان یا سبحان یا ماجد یا واحد یا قاهر یا قادر یا حنان یا منان یا دیان یا غفران و ما انزل الله من السماء من ماءٍ فاحیا بقدرة الله تعالی و عزت الله تعالی یا ذالجلال والاکرام . اللهم سخرلی قلب فلان بنت فلانه العجل العجل العجل الساعة الساعة الساعة الوحاً الواحاً الواحاً ***

@fal_maral
#برگرداندن_معشوق (بسیار قوی و مجرب)

طبق دستور زیر عمل کنید
بعد از نماز صبح این دعا را هفت بار بخوان ،
شک نیست که آن #شخص #دیوانه_تو_شده و بر می گردد .

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أُوحِیَ إِلَیَّ أَنَّهُ اسْتَمَعَ نَفَرٌ مِّنَ الْجِنِّ فَقَالُوا إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا ﴿۱﴾ یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَدًا ﴿۲﴾ وَأَنَّهُ تَعَالَى جَدُّ رَبِّنَا مَا اتَّخَذَ صَاحِبَةً وَلَا وَلَدًا ﴿۳﴾ وَأَنَّهُ کَانَ یَقُولُ سَفِیهُنَا عَلَى اللَّهِ شَطَطًا ﴿۴﴾ وَأَنَّا ظَنَنَّا أَن لَّن تَقُولَ الْإِنسُ وَالْجِنُّ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا ﴿۵﴾وَأَنَّهُ کَانَ رِجَالٌ مِّنَ الْإِنسِ یَعُوذُونَ بِرِجَالٍ مِّنَ الْجِنِّ فَزَادُوهُمْ رَهَقًا ﴿۶﴾ وَأَنَّهُمْ ظَنُّوا کَمَا ظَنَنتُمْ أَن لَّن یَبْعَثَ اللَّهُ أَحَدًا ﴿۷﴾وَأَنَّا لَمَسْنَا السَّمَاء فَوَجَدْنَاهَا مُلِئَتْ حَرَسًا شَدِیدًا وَشُهُبًا ﴿۸﴾ وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا ﴿۹﴾ و باسماء العظیم الانس و دعوت الجبروت و بحق آدم نورک الانس و بحق الجن والانس و الی هذه الاسماء و بحق حم عسق و بحق اسماء الله تعالی و بحق خاتم سلیمان ابن داود و بحق کهیعص انه ولی و اله آدم سیده والسلطان بن داود و بحق کهیعص انه ولی آله آدم و آله سده والسلطان آدم یا ذا الجلال والاکرام ای نور نورک انس آدم و بحق مصطفی و بحق زبور انس آدم و بحق انجیل انس آدم و بحق تورات انس آدم و بحق النبی انس آدم و بحق یونس انس آدم العظیم و بحق ابراهیم انس آدم و بحق جبرئیل انس آدم یا الله یا الله یا الله یا رحمن یا رحمن یا رحیم یا رحیم یا غفار یا شکور یا حلیم یا سلطان یا سبحان یا ماجد یا واحد یا قاهر یا قادر یا حنان یا منان یا دیان یا غفران و ما انزل الله من السماء من ماءٍ فاحیا بقدرة الله تعالی و عزت الله تعالی یا ذالجلال والاکرام .
@fal_maral
Forwarded from فال مارال
ایجاد #عشق و بی قراری در #همسر و #محبوب

اگر خواهی همسر و یا کسی را در #عشق خود #بی‌قرار گردانی باید این دعا را بخوانی بر شکر و دمیده بر آن کس بدهی تا بخورد #دیوانه و #بی‌قرار_گردد.

بسم الله الرحمن الرحیم
قَالُوا نُرِیدُ أَنْ نَأْکُلَ مِنْهَا وَتَطْمَئِنَّ قُلُوبُنَا وَنَعْلَمَ أَنْ قَدْ صَدَقْتَنَا وَنَکُونَ عَلَیْهَا مِنَ الشَّاهِدِینَ، باسم فلان بنت فلان علی حب و عشق فلان بن فلان الساعه الساعه الساعه


@fal_maral
Forwarded from فال مارال
#داستان_واقعی با عنوان
#دختری_که_از_پنجره_ها_میترسد

قسمت ششم

متاسفم که قصه مون آخرش نرسیدن بود...
#عشقم برایم دعا کن گرد و:غبار #میدان_جهاد #گناهانم را #پاک کند... من یقین دارم مظلومیت چشمانت نزد #الله #معجزه میکند...
اولین و اخرین قرارمون #جنة_الفردوس در کنار #رسول الله باذن الله...

نفس هایم داشت مرا خفه میکرد... شوکه شده بودم ... #گریه هایم داشت مرا میخورد... یعنی این اخرین باری بود که دیدمش؟... #آسمان بر سرم فرو ریخت... خدایم پاک و منزهی و تمام ستایش ها از آن توست ... او را در حالیکه از فرط نوشیدن َمر تصادف کرد...

از #مرگ حتمی نجات دادی... #هدایتش نمودی و پایبند #مسجدش ساختی... و حالا هم می اید تاجانش را به تو بفروشد...
#عشقم رفت تا #غیرتش را دودستی بر'صورت کثیف کافرانی بکوبد که به صاحت ناموس خواهران مسلمانش تعرض کرده بودند...

#مرد من رفت تا از #عزت #دین #خدا دفاع کند...
اوتمام #عاشقانه هایمان را در کوله پشتی اش ریخت و رفت تا از #ناموس دختران #خالدبن_ولید دفاع کند...
رفت تا اینکه #دشمن نگوید #امت_محمد خواب است ...
😭رفت تا ثابت کند نوه #صلاح‌الدین بودن #لیاقت میخواهد...

یک ماه از ان شب گذشت و من هنوز میان کوچه پس کوچه های ان شب قدم میزدم... #گریه میکردم... #فریاد میکشیدم... از #عمق جان #دعا میکردم...و #اشک هایم را در چشمانم #غرق میکردم...
دوباره به اصرار مرکرر من از ان خانه... از ان #کوچه...از آن #محله ...ا

ز آن #شهر رفتیم...
اینبار دورتر... و'حالا در این #غربت اتاقم نه #پنجره دارد و نه حتی روزنه ای...
😔بعداز او دیگر #دستانم #جرئت نکرد هیچ پرده ای را کنار بزند... #پاهایم با من به جلوی هیچ پنجره ای نیامد... #چشمهایم به منظره پشت هیچ #پنجره ای خیره نشد...

و از آن پس میان مردمان این شهر #شایعه شد...که این #دختر #دیوانه_شاعر #چادری از #پنجره_ها_میترسد...

ممنون ازچشمای مهربونتون لطفا برای #هدایت کل #خانواده‌ام مخصوصا #پدرم #دعا کنید اجرتون با خدای رحمٰن....

🔮 پایان

@fal_maral
Forwarded from فال مارال
🔶جهت #محبت_شدید 🔶

به جهت #دیوانه کردن و بسیار خود را در #دل_محبوب جای دادن که نتواند دوریش را تحمل کند در ایام سعد و بدون قمر در عقرب و با نیت و غسل همراه با وضو آیه شریفه ٣۰ و ٣۱ سوره نمل:

🌟{بسم الله الرحمن الرحیم
إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
أَلاَّ تَعْلُوا عَلَيَّ وَ أْتُوني‏ مُسْلِمينَ}

و بعد آیه ۱۰ سوره قصص:

{وَ أَصْبَحَ فُؤادُ أُمِّ مُوسي‏ فارِغاً إِنْ کادَتْ لَتُبْدي بِهِ لَوْلا أَنْ رَبَطْنا عَلي‏ قَلْبِها لِتَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ}🌟

را با ایمان کامل به طعام و خوردنی بخواند و بدمد و به خورد محبوب دهد بی شک تأثیرش را خواهد دید.
@fal_maral