کانال فال مارال
16.9K subscribers
30.6K photos
3.99K videos
268 files
23.3K links
انجام انواع فالهای تاروت .قهوه .شمع .پاسور .......
تضمینی با بیش از ۳۰ سال سابقه درخشان و رضایت کلیه کاربران.انجام استخاره .تعبیر خواب طلایی
۰۹۳۶ ۰۱۱ ۰۳۷۶
۰۹۹۰ ۱۶۹ ۱۴۴۰
ID:marala5
t.me/fal_maral
Download Telegram
Forwarded from فال مارال
❤️ #نسیم_هدایت

💌 #قسمت_سی_و_دوم

😭یالله فقط نیم ساعت وقت هست تا #جدایی چیکار کنم #آرزو میکردم که #قلبم از سینه ام در بیاد و دیگه نبینم که داره میره...
😔یه لحظه به ذهنم خورد که یک چیزی ازش به #خاطره بزارم گفتم مصطفی میشه ازت #فیلم بگیرم گفت برای خودت سختش نکن ، نمیتونی تحمل کنی ازش خواهش کردم قبول کرد یه گوشی داشت که دست دوم بود 30 تومن داده بود هر چند #گوشی کهنه ای بود اما میتونستیم باهاش کار کنیم...
گوشیو رو حالت #دوربین گذاشتم هیچ صدایی جز صدای گریه من توی خونه نبود ، #سلام کرد و من #گریه میکردم گفتم چه وصیتی به #برادران و #خواهرانت داری ؟ گفت ازشون میخوام که #نماز بخونن #تقوا داشته باشن از #الله بترسن ... من با میل خودم بلند شدم و میرم در بین حرفهاش چشمش همش به من بود میگفت گریه نکن دیگه خواهش میکنم بسه دیگه #بخند اما من #خنده هام رو #گم کرده بودم، نمیتونستم بخندم گفتم خوب چه حرفی و وصیتی برای محدثه داری گفت باید به پدرش #افتخار کنه...
گفت بخند دیگه اما من بیشتر و بیشتر گریه میکردم دیگه نتونست حرف بزنه گفتم صبر کن برم محدثه رو بیارم باهاش خداحافظی کنی رفتم محدثه رو آوردم بغلش کرد و زود به زود روی قلبش میگذاشت
😭ساکش رو دستش گرفت از پله ها پایین رفت و برای آخرین بار خداحافظی کرد دنبالش با گریه رفتم گفت نیا محدثه رو هم گذاشت زمین محدثه هم گریه کرد تا آخر کوچه که رفت من چشم به دنبالش بودم و گریه میکردم و اون هم زود به زود سرش رو بر میگردوند و #نگاهم میکرد و #اشاره میکرد برو تو اما من نمیتونستم #چشم ازش بردارم ...
در آخر کوچه ایستاد و اشاره کرد برو تو اما نرفتم و می ایستاد و نگاهم کرد و رفت دیگه ندیدمش...
😭همینکه رفت منم رفتم تو خونه زار زار گریه کردم باورم نمیشد برای آخرین بار حتی بغلش نکردم ای کاش برای آخرین بار دستهاش رو #لمس میکردم اما گریه امانم رو بریده بود...
نباید کسی از #ماجرا خبردار میشد
پس من باید خون سرد بودم اما چه طوری...؟
😔شب خونه خواهرم #دعوت بودیم تازه 1 ماه بود که #عروسی کرده بود دامادمون اومد دنبالم گفتم بهشون برای #سفر رفته و فقط من میام مادرمم همراهش اومده بود چون نمیشد من با دامادمون برم چون #نامحرم بود رسیدم خونه خواهرم...
مادرم چون جلو نشسته بود صورتم رو ندید رفتم تو مادرم هم برگشت خونه خودشون ، خواهرم همینکه صورتم رو دید گفت چی شده؟ گفتم هیچی گفت بخدا یک چیزی شده که کوچیک هم نیست خیلی بزرگه در دو کلمه سرهمش آوردم...
😞مصطفی برای همیشه رفت...
خشکش زد باورش نمیشد گفت برو بابا... حوصله نداشتم تو جیهش کنم فیلمش رو بهش نشون دادم زار زار گریه کرد
#مهمونی رو زهرمار کردم براشون خواهرم انقد گریه کرد چشماش کاملا خون شده بود اون شب نتونستیم #شام بخوریم گفتم منو ببرید خونه خودم گفتن تنهایی نمیشه اینجا بمون اما نتونستن قانعم کنن منو برگردندند خونه محدثه رو خوابوندم و رفتم...
😔مثل عادت همیشگی جا انداختم اصلا یادم نبود که مصطفی نیست همینکه یادم افتاد #دلم ریخت جمعش کردم رفتم دمپایی های مصطفی رو آوردم و زیر سرم گذاشتم تا اذان صبح فقط یک ریز گریه کردم حتی یک ثانیه هم نخوابیدم #قرآن روشن کرده بودم...
فرداش محدثه نوبت #دکتر داشت مونده بودم الان تنهایی چطوری برم؟ باید میرفتم به همین خاطر کسی رو پیدا نکردم که بیاد باهام خودم تنهایی رفتم بعدش برگشتم خونه یک هفته تمام من اصلا نخوابیدم فقط روی دمپایی های مصطفی دراز میکشیدم...
📞بعد از یک هفته روز #جمعه زنگ زد بهم گوشی خودش رو نبرده بود به همون خط زنگ زد گفت صحیح و سالمم
خیلی خوشحال شدم از خوشحالی #اشک_شوق میریختم انقد جیغ زدم که مادر شوهرم فهمید و اومد بالا گفت چیه؟ گفتم مصطفی زنگ زده گفت بگو کی بر میگردی؟
😔این سوال خیلی #سخت بود منم چون میخواستم که نفهمه من از ماجرا خبر دارم ازش سوال کردم گفت ای کلک کسی پیشته ؟ گفتم بله دیگه گفتم مامانت میگه کی بر میگردی؟ گفت گوشی رو بده دست مادرم...
😔با مادرش حرف زد یهو مادر شوهر عصبانی شد منم ادا در آوردم گفتم چی شد ؟
😔گفت میگه دیگه بر نمیگردم منم گریه ام گرفت این دیگه ادا نبود این #آه درونم بود....

✍🏼 #ادامه_دارد...

@fal_maral
❤️ #نسیم_هدایت

💌 #قسمت_سی_و_ششم

😔پدرم هنوز نرسیده بود خونه سرکار بود خارج از شهر کار میکرد وقتی رسید خونه اولین کاری که کرد صدام زد سرش رو آورد جلو و با گریه گفت بهت #تبریک میگم دخترم #شهادت مصطفی مبارکش باشه...
😔خیلی تنها بودم و #غمگین دوست داشتم پدرم رو بغل کنم اما روم نشد حتی نتونستم در جوابش یک #کلمه هم بگم...
😞سرم رو پایین انداختم همه از وضعیت بدم زدن زیر گریه من داشتم 18 سالگی رو تموم میکردم در #اوج بچگی بودم...
😭تا حالا محدثه رو نیاورده بودن پیشم ، وقتی آوردنش دنیا رو سرم خراب شد یا الله تازه 2 سالشه و #یتیم شد...
😭یا الله اصلا نفهمید #پدر یعنی چی
خودم رو نگرفتم سر محدثه رو گذاشتم روی سینه ام و تا تونستم گریه کردم #دردهام هزار برابر شد #دختر عزیزم در اوج بچگی با سختی روبه رو شد پدرم گفت شب بریم پیش مادر مصطفی رفتیم پاهام باهام نمیومد نمیتونستم راه برم...
😔رسیدیم به خونه #خاطراتم همینکه در رو باز کردن چشمم به در اتاق خودمون افتاد نفسم ته کشید و بالا نمیومد مادرم پشتم رو گرفت و گفت برو تو نمیدونست یکی باید دستم رو بگیره باهر #بدبختی رفتم تو حیاط و مادر مصطفی که #مادر خودم بود رو بغل کردم...
😔اما هولم داد عقب باورم نمیشد این رو فقط خودم متوجه شدم اصلا سابقه نداشت این رفتارها رو انجام بده و این مهمتر که #داغ من بیشتر از مادرش بود چون در اوج بچگی خودم یک بچه #یتیم داشتم رفتیم داخل...
😭با این کار مادر مصطفی گریه ام هزار برابر شد #دلم شکست یکی حالم رو باید #درک میکرد که نکرد همه گریه کردن اما گریه من از #جنس دیگه ای بود محدثه رو بغل کردم...
😔هیچ کس بغلش نکرد خودم از ته دل به محدثه #تسلیت گفتم الان فقط همدیگه رو داریم عزیزم...
مادر مصطفی گفت که ما هیچ #مراسمی نداریم حتی خونه نیستم میرم خونه پسر بزرگم ، بعدها فهمیدم مراسم داشتن و من رو راه ندادن خیلی #ناراحت شدم
یک کلمه هم نتونستم بگم تا آخر #سکوت کردم
بر گشتیم خونه خودمون توی ماشین مادرم گفت بسه دیگه مصطفی #شهید شده دیگه نباید گریه کنی وقتی کسی در راه خدا میره #جهاد دیگه اینا رو نداره و نباید گریه کنی ، اما در دلم گفتم مادر من #عزا دارم یکی بغلم کنه یکی دستم رو بگیره...
😔نمیتونم راه برم همه فکر میکردن اگه کسی شهید بشه دیگه باز مانده هاش نباید گریه کنن در حالی که این درد بزرگ تر از همه دردها بود چون در بین همه #غریبی...
رسیدیم خونه مهمون داشتیم همه تا من رو دیدن زدن زیر گریه اما من به خاطر وصیت مصطفی پیش هیچ کدوم گریه نکردم ولی جوابشون رو حتی نمیتونستم بدم یک گوشه ساکت نشستم و محدثه رو بغل کردم...
آخر شب دامادمون به خواهرم گفت میخوام بهش #تسلیت بگم خواهرم بهم اطلاع داد گفتم نمیتونم چادر سرم کنم همون پشت پرده حرف بزنه ، اومد و شروع کرد به حرف زدن یادمه قشنگترین #تبریک و #تسلیت رو اون بهم گفت هرچند بازم نتونستم حرف بزنم...
😔 #مراسم تموم شد ساریه برام خبر آورد که خانواده مصطفی میخوان حضانت محدثه رو بگیرن تکون عجیبی خوردم دلم #ریخت ، نه به خاطر خودم بلکه به خاطر محدثه چون هنوز #عزادار بودم این سخته که هر دو هم #پدر و هم #مادر رو از دست بده...
☝️🏼#قسم خوردم تمام تلاشم رو انجام بدم خیلی #دعا میکردم و این خیلی تاثیر گذار بود ، مراسم مصطفی تموم شد اما عزای دلم هیچ وقت تموم نشد...
😔 #تهمت ها نسبت به من شروع شد هیچ وقت جرات نداشتم هیچ کجا برم حتی خونه بهترین دوستم ساریه چون بهم تهمت زدن که میخوام #شوهر ساریه رو از دستش در بیارم...
همه جور حرفی شنیدم این ناراحت کننده بود چون من احتیاج به همدردی داشتم...
📞چند روز بعد از مراسم یکی بهم زنگ زد و گفت که دوست مصطفی است چند تا از #خاطرات مصطفی رو برام تعریف کرد و در بینشون فقط مصطفی زن و بچه داشت...
بهشون گفته بود #همسر من #افتخار من است و مثل هر زنی نیست از محدثه گفته بود خیلی ازش تعریف کرد...
😔گفت ما یادمون نبود که مصطفی #وصیت_نامه اش رو در جیبش گذاشته همون وجوری دفنش کردیم و وصیت نامه رو در نیاوردیم...
😭من فقط گریه میکردم گفت گاهی اوقات مصطفی از ما دور میشد و توی تنهایی گریه میکرد اما ما همه متوجه میشدیم،همیشه صدای قاری قرآن #خالد_رمیح رو که گوش میکرد گریه میکرد
😔اون برادر نمیدونست که ما هر دو با این #قاری قرآن خاطره داریم...اون برادر خداحافظی کرد و قطع کرد...

😔از اون روز تا به حال 8 سال میگذرد اما #یاد و خاطره مصطفی همیشه در بین برادران #زنده بوده و هست...
😔الان محدثه 10 سال داره و هنوز در کنار خودم #زندگی میکنه گاهی اوقات دلش برای #پدرش تنگ میشه و گریه میکنه و #آرزو میکنه که اون هم #شهید بشه...

🔴پـــــایاטּ....
@fal_maral
‌‎‌‌‌‎‌‌
❤️ #نسیم_هدایت

💌 #قسمت_سی_و_دوم

😭یالله فقط نیم ساعت وقت هست تا #جدایی چیکار کنم #آرزو میکردم که #قلبم از سینه ام در بیاد و دیگه نبینم که داره میره...
😔یه لحظه به ذهنم خورد که یک چیزی ازش به #خاطره بزارم گفتم مصطفی میشه ازت #فیلم بگیرم گفت برای خودت سختش نکن ، نمیتونی تحمل کنی ازش خواهش کردم قبول کرد یه گوشی داشت که دست دوم بود 30 تومن داده بود هر چند #گوشی کهنه ای بود اما میتونستیم باهاش کار کنیم...
گوشیو رو حالت #دوربین گذاشتم هیچ صدایی جز صدای گریه من توی خونه نبود ، #سلام کرد و من #گریه میکردم گفتم چه وصیتی به #برادران و #خواهرانت داری ؟ گفت ازشون میخوام که #نماز بخونن #تقوا داشته باشن از #الله بترسن ... من با میل خودم بلند شدم و میرم در بین حرفهاش چشمش همش به من بود میگفت گریه نکن دیگه خواهش میکنم بسه دیگه #بخند اما من #خنده هام رو #گم کرده بودم، نمیتونستم بخندم گفتم خوب چه حرفی و وصیتی برای محدثه داری گفت باید به پدرش #افتخار کنه...
گفت بخند دیگه اما من بیشتر و بیشتر گریه میکردم دیگه نتونست حرف بزنه گفتم صبر کن برم محدثه رو بیارم باهاش خداحافظی کنی رفتم محدثه رو آوردم بغلش کرد و زود به زود روی قلبش میگذاشت
😭ساکش رو دستش گرفت از پله ها پایین رفت و برای آخرین بار خداحافظی کرد دنبالش با گریه رفتم گفت نیا محدثه رو هم گذاشت زمین محدثه هم گریه کرد تا آخر کوچه که رفت من چشم به دنبالش بودم و گریه میکردم و اون هم زود به زود سرش رو بر میگردوند و #نگاهم میکرد و #اشاره میکرد برو تو اما من نمیتونستم #چشم ازش بردارم ...
در آخر کوچه ایستاد و اشاره کرد برو تو اما نرفتم و می ایستاد و نگاهم کرد و رفت دیگه ندیدمش...
😭همینکه رفت منم رفتم تو خونه زار زار گریه کردم باورم نمیشد برای آخرین بار حتی بغلش نکردم ای کاش برای آخرین بار دستهاش رو #لمس میکردم اما گریه امانم رو بریده بود...
نباید کسی از #ماجرا خبردار میشد
پس من باید خون سرد بودم اما چه طوری...؟
😔شب خونه خواهرم #دعوت بودیم تازه 1 ماه بود که #عروسی کرده بود دامادمون اومد دنبالم گفتم بهشون برای #سفر رفته و فقط من میام مادرمم همراهش اومده بود چون نمیشد من با دامادمون برم چون #نامحرم بود رسیدم خونه خواهرم...
مادرم چون جلو نشسته بود صورتم رو ندید رفتم تو مادرم هم برگشت خونه خودشون ، خواهرم همینکه صورتم رو دید گفت چی شده؟ گفتم هیچی گفت بخدا یک چیزی شده که کوچیک هم نیست خیلی بزرگه در دو کلمه سرهمش آوردم...
😞مصطفی برای همیشه رفت...
خشکش زد باورش نمیشد گفت برو بابا... حوصله نداشتم تو جیهش کنم فیلمش رو بهش نشون دادم زار زار گریه کرد
#مهمونی رو زهرمار کردم براشون خواهرم انقد گریه کرد چشماش کاملا خون شده بود اون شب نتونستیم #شام بخوریم گفتم منو ببرید خونه خودم گفتن تنهایی نمیشه اینجا بمون اما نتونستن قانعم کنن منو برگردندند خونه محدثه رو خوابوندم و رفتم...
😔مثل عادت همیشگی جا انداختم اصلا یادم نبود که مصطفی نیست همینکه یادم افتاد #دلم ریخت جمعش کردم رفتم دمپایی های مصطفی رو آوردم و زیر سرم گذاشتم تا اذان صبح فقط یک ریز گریه کردم حتی یک ثانیه هم نخوابیدم #قرآن روشن کرده بودم...
فرداش محدثه نوبت #دکتر داشت مونده بودم الان تنهایی چطوری برم؟ باید میرفتم به همین خاطر کسی رو پیدا نکردم که بیاد باهام خودم تنهایی رفتم بعدش برگشتم خونه یک هفته تمام من اصلا نخوابیدم فقط روی دمپایی های مصطفی دراز میکشیدم...
📞بعد از یک هفته روز #جمعه زنگ زد بهم گوشی خودش رو نبرده بود به همون خط زنگ زد گفت صحیح و سالمم
خیلی خوشحال شدم از خوشحالی #اشک_شوق میریختم انقد جیغ زدم که مادر شوهرم فهمید و اومد بالا گفت چیه؟ گفتم مصطفی زنگ زده گفت بگو کی بر میگردی؟
😔این سوال خیلی #سخت بود منم چون میخواستم که نفهمه من از ماجرا خبر دارم ازش سوال کردم گفت ای کلک کسی پیشته ؟ گفتم بله دیگه گفتم مامانت میگه کی بر میگردی؟ گفت گوشی رو بده دست مادرم...
😔با مادرش حرف زد یهو مادر شوهر عصبانی شد منم ادا در آوردم گفتم چی شد ؟
😔گفت میگه دیگه بر نمیگردم منم گریه ام گرفت این دیگه ادا نبود این #آه درونم بود....

✍🏼 #ادامه_دارد...

@fal_maral
✵━━┅═🌸🌸═┅━━✵
.
❤️ #نسیم_هدایت

💌 #قسمت_سی_و_ششم

😔پدرم هنوز نرسیده بود خونه سرکار بود خارج از شهر کار میکرد وقتی رسید خونه اولین کاری که کرد صدام زد سرش رو آورد جلو و با گریه گفت بهت #تبریک میگم دخترم #شهادت مصطفی مبارکش باشه...
😔خیلی تنها بودم و #غمگین دوست داشتم پدرم رو بغل کنم اما روم نشد حتی نتونستم در جوابش یک #کلمه هم بگم...
😞سرم رو پایین انداختم همه از وضعیت بدم زدن زیر گریه من داشتم 18 سالگی رو تموم میکردم در #اوج بچگی بودم...
😭تا حالا محدثه رو نیاورده بودن پیشم ، وقتی آوردنش دنیا رو سرم خراب شد یا الله تازه 2 سالشه و #یتیم شد...
😭یا الله اصلا نفهمید #پدر یعنی چی
خودم رو نگرفتم سر محدثه رو گذاشتم روی سینه ام و تا تونستم گریه کردم #دردهام هزار برابر شد #دختر عزیزم در اوج بچگی با سختی روبه رو شد پدرم گفت شب بریم پیش مادر مصطفی رفتیم پاهام باهام نمیومد نمیتونستم راه برم...
😔رسیدیم به خونه #خاطراتم همینکه در رو باز کردن چشمم به در اتاق خودمون افتاد نفسم ته کشید و بالا نمیومد مادرم پشتم رو گرفت و گفت برو تو نمیدونست یکی باید دستم رو بگیره باهر #بدبختی رفتم تو حیاط و مادر مصطفی که #مادر خودم بود رو بغل کردم...
😔اما هولم داد عقب باورم نمیشد این رو فقط خودم متوجه شدم اصلا سابقه نداشت این رفتارها رو انجام بده و این مهمتر که #داغ من بیشتر از مادرش بود چون در اوج بچگی خودم یک بچه #یتیم داشتم رفتیم داخل...
😭با این کار مادر مصطفی گریه ام هزار برابر شد #دلم شکست یکی حالم رو باید #درک میکرد که نکرد همه گریه کردن اما گریه من از #جنس دیگه ای بود محدثه رو بغل کردم...
😔هیچ کس بغلش نکرد خودم از ته دل به محدثه #تسلیت گفتم الان فقط همدیگه رو داریم عزیزم...
مادر مصطفی گفت که ما هیچ #مراسمی نداریم حتی خونه نیستم میرم خونه پسر بزرگم ، بعدها فهمیدم مراسم داشتن و من رو راه ندادن خیلی #ناراحت شدم
یک کلمه هم نتونستم بگم تا آخر #سکوت کردم
بر گشتیم خونه خودمون توی ماشین مادرم گفت بسه دیگه مصطفی #شهید شده دیگه نباید گریه کنی وقتی کسی در راه خدا میره #جهاد دیگه اینا رو نداره و نباید گریه کنی ، اما در دلم گفتم مادر من #عزا دارم یکی بغلم کنه یکی دستم رو بگیره...
😔نمیتونم راه برم همه فکر میکردن اگه کسی شهید بشه دیگه باز مانده هاش نباید گریه کنن در حالی که این درد بزرگ تر از همه دردها بود چون در بین همه #غریبی...
رسیدیم خونه مهمون داشتیم همه تا من رو دیدن زدن زیر گریه اما من به خاطر وصیت مصطفی پیش هیچ کدوم گریه نکردم ولی جوابشون رو حتی نمیتونستم بدم یک گوشه ساکت نشستم و محدثه رو بغل کردم...
آخر شب دامادمون به خواهرم گفت میخوام بهش #تسلیت بگم خواهرم بهم اطلاع داد گفتم نمیتونم چادر سرم کنم همون پشت پرده حرف بزنه ، اومد و شروع کرد به حرف زدن یادمه قشنگترین #تبریک و #تسلیت رو اون بهم گفت هرچند بازم نتونستم حرف بزنم...
😔 #مراسم تموم شد ساریه برام خبر آورد که خانواده مصطفی میخوان حضانت محدثه رو بگیرن تکون عجیبی خوردم دلم #ریخت ، نه به خاطر خودم بلکه به خاطر محدثه چون هنوز #عزادار بودم این سخته که هر دو هم #پدر و هم #مادر رو از دست بده...
☝️🏼#قسم خوردم تمام تلاشم رو انجام بدم خیلی #دعا میکردم و این خیلی تاثیر گذار بود ، مراسم مصطفی تموم شد اما عزای دلم هیچ وقت تموم نشد...
😔 #تهمت ها نسبت به من شروع شد هیچ وقت جرات نداشتم هیچ کجا برم حتی خونه بهترین دوستم ساریه چون بهم تهمت زدن که میخوام #شوهر ساریه رو از دستش در بیارم...
همه جور حرفی شنیدم این ناراحت کننده بود چون من احتیاج به همدردی داشتم...
📞چند روز بعد از مراسم یکی بهم زنگ زد و گفت که دوست مصطفی است چند تا از #خاطرات مصطفی رو برام تعریف کرد و در بینشون فقط مصطفی زن و بچه داشت...
بهشون گفته بود #همسر من #افتخار من است و مثل هر زنی نیست از محدثه گفته بود خیلی ازش تعریف کرد...
😔گفت ما یادمون نبود که مصطفی #وصیت_نامه اش رو در جیبش گذاشته همون وجوری دفنش کردیم و وصیت نامه رو در نیاوردیم...
😭من فقط گریه میکردم گفت گاهی اوقات مصطفی از ما دور میشد و توی تنهایی گریه میکرد اما ما همه متوجه میشدیم،همیشه صدای قاری قرآن #خالد_رمیح رو که گوش میکرد گریه میکرد
😔اون برادر نمیدونست که ما هر دو با این #قاری قرآن خاطره داریم...اون برادر خداحافظی کرد و قطع کرد...

😔از اون روز تا به حال 8 سال میگذرد اما #یاد و خاطره مصطفی همیشه در بین برادران #زنده بوده و هست...
😔الان محدثه 10 سال داره و هنوز در کنار خودم #زندگی میکنه گاهی اوقات دلش برای #پدرش تنگ میشه و گریه میکنه و #آرزو میکنه که اون هم #شهید بشه...

🔴پـــــایاטּ....

@fal_maral
┉┅━❀💐📖💐❀━┅┉
‌‎‌‌‌‎‌‌
فال #آرزو

چهار‌شنبه 9 مهرماه 99

•┄┅🐝 متولد فروردین ┅┄•
این فال نشانه ی غلبه بر خود بینی است نوید دهنده روزهای خوب در رسیدن به آرزوها است.

•┄┅🐝 متولد اردیبهشت ┅┄•
صحبت تلفنی با شخصی که مورد نفرت یا انفجار شماست و در واقع شخصی است که شما قبلا با او مشکلی داشته اید یا اصولا به دلایل خاص صحبت نمودن با این شخص خوشایند شما نیست.

•┄┅🐝 متولد خرداد ┅┄•
این فال به احساس موفقیت از یک موضوع عشقی اشاره دارد، شادی و موفقیتی که از شخص مورد علاقه به شما می رسد. همچنین مورد مهر و عطوفت شخصی قرار می گیرید که دوستش دارید و سبب علاقه بیش از پیش شما نسبت به او می گردد.

•┄┅🐝 متولد تیر ┅┄•
این فال نشانه ی پدر و برادری مهربان است که شما را در انجام کاری یاری می دهند. و همچنین نشانه تغییرات مهم در زندگی است.

•┄┅🐝 متولد مرداد ┅┄•
این فال به خوشحالی و لذتهای احساسی از طرف جنس مخالف ( اگر صاحب این فال خانم باشد، از طرف یک آقا خوشحالی های مورد نظر را دارد و بالعکس) اشاره دارد.

•┄┅🐝 متولد شهریور ┅┄•
این فال نشانه ی شراکتی ناموفق است. به زودی اتفاق خوشایندی به وقوع می پیوندد.

•┄┅🐝 متولد مهر ┅┄•
این فال نشانه ی شغلی هدف دار و آموزشی است. تعبیر شدن خواب در بیداری.

•┄┅🐝 متولد آبان ┅┄•
این فال نشان دهنده دوستی جدید و باوفا است نگران نباشید که به زودی دوست مهربان و با وفای خود را می یابید.

•┄┅🐝 متولد آذر ┅┄•
این فال نشانه ی پیشرفت و ارث و میراث است. تجمل، زیبایی در انتظار شماست.

•┄┅🐝 متولد دی ┅┄•
این فال نشانه ی وجود دشمنی پلید و چاپلوس است. بی رحمی و بی وفایی، خیانت و دزدی.

•┄┅🐝 متولد بهمن ┅┄•
این فال نشان دهنده این است که خطری ناگهانی از طرف حسودان، خطر ناگهانی شما را تهدید می کند.

•┄┅🐝 متولد اسفند ┅┄•
این فال نشان دهنده این است که ملاقات کننده ای خواهید داشت اگر دور از دست باشد : اختلاف با دوستان و نزدیکان است.

@fal_maral
Forwarded from فال مارال
🎋 فال #آرزو🎋
📆 پنجشنبه 1 مهر 1400

💞متولد #فروردین💞

🎋این فال نشان می دهد که مورد تعریف و تمجید و ستایش اطرافیان قرار می گیرید. از کارهای شما قدردانی به عمل می آید که این موضوع باعث خشنودی شما خواهد شد.

💞متولد #اردیبهشت💞

🎋گریه کردن به دلیل دلگرفتگی، یا حالت هایی از روی افسردگی. گریه توام با تاثر و افسوس از موضوعی که عامل ناراحتی شما شده است.

💞متولد #خرداد💞

🎋این فال نشانه ی عشق و میل زیاد است که با وقار به پیش می رود. در اثر یک اقدام متهورانه و یا ابتکار مشهور می شوید.

💞متولد #تیر💞

🎋این فال بر جدایی و فاصله های عاطفی با فرد یا افرادی از دوستان، بستگان، یا اعضای خانواده به علت مشاجره یا دخالتهای نابجا و بی مورد آنان در امور شخصی و زندگی شما دلالت دارد.

💞متولد #مرداد💞

🎋دشمنان مراقب شما هستند، اخبار جالب و شنیدنی می شنوید. بدبینی را کنار بگذارید تا کمتر در فکر اخبار غیر منتظره باشید.

💞متولد #شهریور 💞

🎋زیبایی و کمروئی در فال خود همسری با وفا و محبوب دارید. اگر مجرد هستید منجر به ازدواج می شود.

💞متولد #مهر💞

🎋این فال احتمال بروز یک ناراحتی یا بیماری مختصر است. از اتفاقات غیر منتظره و مشکلات زیاد نهراسید و صبور باشید.

💞متولد #آبان💞

🎋این فال به خبری از شخصی که شما را دوست دارد و شما نیز به او علاقه داشته و عشق می ورزید دلالت دارد. همچنین این فال نشان می دهد که یک تلفن عالی که در ارتباط با احساسات قلبی شما است، دارید.

💞متولد #آذر💞

🎋این فال نشانه ی غلبه بر خود بینی است نوید دهنده روزهای خوب در رسیدن به آرزوها است.

💞متولد #دی💞

🎋خوش شانسی و بخت و اقبال نیکویی در انتظار شماست هرچند که شاید با سختی به دست آید.

💞متولد #بهمن💞

🎋این فال نشان دهنده عاشقی واقعی است. در این فال خوشحالی پیش بینی شده، خبرهای خوبی در راه است.

💞متولد #اسفند💞

🎋 این فال نشان دهنده اختلال در کار است. برنامه ریزی در کارهای خود را دقیق انجام دهید منتظر خبر باشید.

@fal_maral
Forwarded from فال مارال
🐚فال #آرزو🍥 روز سه شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰

🍥 متولد #فروردین🍥

🐚 این فال نشان دهنده این است که به کارهایی که دوست دارید می رسید از تصمیم گیری عجولانه بپرهیزید.

🍥 متولد #اردیبهشت 🍥

🐚 این فال نشان دهنده عدم حضور یا غیبت یکی از اعضای خانواده، برای مدت کوتاه یا مدت بلند به دلیل رفتن به یک سفر، میهمانی یا جهت انجام کار یا ماموریتی خاص است.

🍥متولد #خرداد🍥

🐚 این فال نشانه ی شراکتی نا موفق است. به زودی اتفاق خوشایندی به وقوع می پیوندد.

🍥 متولد #تیر🍥

🐚 این فال نشانه ی رسیدن به آینده ای روشن مالی و اقتصادی است در یک ازدواج و یا معامله بازرگانی استفاده مالی زیادی نصیبتان می شود.

🍥متولد #مرداد🍥

🐚آماده باشید تا با مشکلات دست و پنجه نرم کنید. و نشانه ی علامت و مقصد و مقصودی پیروزمندانه است.

🍥متولد #شهریور🍥

🐚موانع و مشکلات را پشت سر می گذارید و به آرامش می رسید. وضع کار و حرفه تان رو به رونق می گذارد و به رفاه دست می یابید.

🍥متولد #مهر🍥

🐚 این فال نشانه ی شغلی هدف دار و آموزشی است. تعبیر شدن خواب در بیداری.

🍥 متولد #آبان 🍥

🐚 این فال نشان دهنده عاشقی واقعی است. در این فال خوشحالی پیش بینی شده، خبرهای خوبی در راه است.

🍥متولد #آذر 🍥

🐚 این فال از ظهور عشقی جدید و هیجان انگیز در زندگیتان خبر می دهد، ولی زود گذر هست و خودتان نیز متوجه ش خواهید.

🍥 متولد #دی🍥

🐚 این فال نشانه ی موفقیت ، خوشبختی است و عادت با منابع مالی فراوان. به زودی در آینده نزدیک در آمد شما زیاد خواهد شد.

🍥متولد #بهمن🍥

🐚 این فال به شما توصیه می کند کاری را بدون فکر انجام ندهید چرا که این فال از مشکلات و گرفتاری ها خبر می دهد.

🍥متولد #اسفند🍥

🐚زندگی در ناز و نعمت شما را سخت تن پرور بار آورده است. و نشانه ی همسری بی خیال و لجباز است.
@fal_maral
Forwarded from فال مارال
🔮 فال #آرزو
📆 پنجشنبه 20 آبان 1400

🎋 متولد #فروردین🎋

این فال نشان دهنده این است که ملاقات کننده ای خواهید داشت اگر دور از دست باشد : اختلاف با دوستان و نزدیکان است.

🎋متولد #اردیبهشت🎋

این فال نشانه ی شغلی هدف دار و آموزشی است. تعبیر شدن خواب در بیداری.

🎋متولد #خرداد🎋

زندگی در ناز و نعمت شما را سخت تن پرور بار آورده است. و نشانه ی همسری بی خیال و لجباز است.

🎋متولد #تیر🎋

اگر در فکر معامله ای هستید تشویش نداشته باشید و در انجام آن بکوشید که زیان نخواهید دید.

🎋متولد #مرداد🎋

نگران و ناامید نباشید ناامیدی شما را از پای در میاورد بهتر است با آن مقابله کنید همه چیز به وفق امور می باشد.

🎋متولد #شهریور🎋

این فال نشانه ایمنی است مواظب دشمنان مخفی باشید آنها خیال دارند به شما ضربه بزنند.

🎋متولد #مهر🎋

آماده باشید تا با مشکلات دست و پنجه نرم کنید. و نشانه ی علامت و مقصد و مقصودی پیروزمندانه است.

🎋متولد #آبان 🎋

این فال نشانه ی رسیدن به آینده ای روشن مالی و اقتصادی است در یک ازدواج و یا معامله بازرگانی استفاده مالی زیادی نصیبتان می شود.

🎋متولد #آذر🎋

این فال نشانه ی عشق و میل زیاد است که با وقار به پیش می رود. در اثر یک اقدام متهورانه و یا ابتکار مشهور می شوید.

🎋متولد #دی 🎋

این فال نشان می دهد که مورد تعریف و تمجید و ستایش اطرافیان قرار می گیرید. از کارهای شما قدردانی به عمل می آید که این موضوع باعث خشنودی شما خواهد شد.

🎋متولد #بهمن🎋

این فال به شما هشدار می دهد که از گرفتن تصمیمات، عجولانه بپرهیزید که عواقب بدی به همراه دارد.

🎋متولد #اسفند🎋

این فال نشان دهنده اختلال در کار است. برنامه ریزی در کارهای خود را دقیق انجام دهید منتظر خبر باشید.

@fal_maral
فال #آرزو🌼🌼


متولد فروردین🌼
خبرهای خوبی در رابطه با کار و حرفه خود دریافت خواهید کرد. در معامله ای که انجام داده اید منفعت می برید.

متولد اردیبهشت 🌼
برنامه ریزی شما ثمر می دهد و بالاخره به موفقیت می رسید. در معامله ای که سرمایه گذاری کرده بودید شانس می آورید و سود خوبی نصیبتان می شود.

متولد خرداد 🌼
احساسات و عواطفی پر شور و حرارت دارید. امیدوار باشید، به هدف خود نزدیک می شوید.

متولد تیر 🌼
وضع مالی شما رو به بهبود می رود و به پول و ثروت می رسید. که باید بسیار مراقب و هوشیار باشید در غیر اینصورت این موقعیت را از دست داده و حتی ممکن است دچار ضرر و زیان مالی شوید.

متولد مرداد🌼
از جانب دوستان خود فریب می خورید. که اسرار خود را نزد خویش نگه دارید و آنها را برای کسی بازگو نکنید چون ممکن است برعلیه شما استفاده شود.


متولد شهریور 🌼
دوستان صادق و باوفایی در اطراف خود دارید که در هر گرفتاری به شما کمک می رسانند. قدر آنان را بدانید و با آنها مهربانی کنید.

متولد مهر 🌼
بخت و اقبال به شما روی می آورد. که با اشخاص مهمی ملاقات خواهید داشت. مسافرت دلچسبی در پیش روی دارید.

متولد آبان 🌼
در کار و حرفه خود معامله سودآوری انجام می دهید و موفق می شوید. اما باید احتیاط کنید و همه جوانب مساله را بسنجید تا دچار ضرر نشوید.

متولد آذر🌼
خوش شانسی و بخت و اقبال نیکویی در انتظار شماست هرچند که شاید با سختی به دست آید.

متولد دی 🌼
با یک دوست قدیمی ملاقات غیرمنتظره ای خواهید داشت و به یاد یک عشق قدیمی می افتید. که در کار و حرفه خود نیز پیشرفت می کنید و حقوق و مزایای شما افزایش می یابد.

متولد بهمن🌼
مراقب سلامتی خود باشید با پر خوری های بیجا ممکن است در اینده دچار مشکل شوید. بداخلاقی نکنید و سختگیر نباشید. میانه رو باشید.

متولد اسفند🌼
به اندوختن علم و دانش علاقه فراوانی دارید که همه وقت خود را به مطالعه و پژوهش می گذرانید. موفقیت در انتظار شماست.


t.me/fal_maral