چه زیباست اندیشیدن به تو
در میان اخبار مرگ و پیروزی
در زندان
زمانی که از مرز چهل سالگی میگذرم...
.
چه زیباست اندیشیدن به تو!
به دستانت روی پارچه ی آبی
به موهایت نرم و ابریشم گون
چون خاک دلدادهام استانبول...
شوق دوست داشتنت
چون من دیگری در درونم...
عطر برگهای شمعدانی بر سرانگشتانم
آرامشی آفتابی
و نیاز تن
چون تاریکی ژرف و گرم
شکافته با خطوط سرخ و روشن...
.
چه زیباست اندیشیدن به تو
نوشتن در باره ی تو
به پشت خوابیدن در زندان و به خاطر آوردن تو؛
آنچه را که آن روز در آنجا گفتی
نه خود واژه هایت
بلکه عطر دنیای آن روزهایت...
.
چه زیباست اندیشیدن به تو!
باید از چوب
جعبه ای،
حلقه ای،
چیزی برایت بسازم
و سه متر ابریشم نرم برایت ببافم...
آنگاه بالا بپرم
از میله های پنجره آویزان شوم
و آنچه را که برایت مینویسم
به آبی زلال آزادی فریاد زنم...
چه زیباست اندیشیدن به تو
در میان اخبار مرگ و پیروزی
زمانی که از مرز چهل سالگی می گذرم...
.
#ناظم_حکمت
ترجمه: #احمد_پوری
#تو_را_دوست_دارم_چون_نان_و_نمک صص 55-54
https://telegram.me/dusharge
در میان اخبار مرگ و پیروزی
در زندان
زمانی که از مرز چهل سالگی میگذرم...
.
چه زیباست اندیشیدن به تو!
به دستانت روی پارچه ی آبی
به موهایت نرم و ابریشم گون
چون خاک دلدادهام استانبول...
شوق دوست داشتنت
چون من دیگری در درونم...
عطر برگهای شمعدانی بر سرانگشتانم
آرامشی آفتابی
و نیاز تن
چون تاریکی ژرف و گرم
شکافته با خطوط سرخ و روشن...
.
چه زیباست اندیشیدن به تو
نوشتن در باره ی تو
به پشت خوابیدن در زندان و به خاطر آوردن تو؛
آنچه را که آن روز در آنجا گفتی
نه خود واژه هایت
بلکه عطر دنیای آن روزهایت...
.
چه زیباست اندیشیدن به تو!
باید از چوب
جعبه ای،
حلقه ای،
چیزی برایت بسازم
و سه متر ابریشم نرم برایت ببافم...
آنگاه بالا بپرم
از میله های پنجره آویزان شوم
و آنچه را که برایت مینویسم
به آبی زلال آزادی فریاد زنم...
چه زیباست اندیشیدن به تو
در میان اخبار مرگ و پیروزی
زمانی که از مرز چهل سالگی می گذرم...
.
#ناظم_حکمت
ترجمه: #احمد_پوری
#تو_را_دوست_دارم_چون_نان_و_نمک صص 55-54
https://telegram.me/dusharge
Telegram
@dusharge || همت شهبازی
@dusharge
کانالدا کی یازیلاری کانالین لینکینی وئرمک شرطی ایله پایلاشماق اولار.
اشتراکگذاری مطالب کانال به شرط ارائه لینک آن مجاز است.
کانالدا کی یازیلاری کانالین لینکینی وئرمک شرطی ایله پایلاشماق اولار.
اشتراکگذاری مطالب کانال به شرط ارائه لینک آن مجاز است.
ترم آخر ادبیات تبریز، سر کلاس #نقد_ادبی، استاد #حسین_مهرنگ اجازه داد تا در باره شعر استاد #شهریار کنفرانس بدهم.
جلسه اول که در باره شعرهای #فارسی استاد شهریار بود ناتمام ماند. وقت که تمام شد انگار از ته دل من خبر داشت. گفتم استاد هنوز در باره شعرهای #ترکی استاد یک کلمه هم حرف نزدهام. بلافاصله فرمودند عمرمان که باقیست، هفته بعد، سر جلسه بعدی هم #سهندیه شهریار را خواندم و در بارهاش حرف زدم. باز وقت کم آوردم. تا خواستم بگویم استاد هنوز در باره #حیدربابا چیزی نگفتهام حرفم را برید که:
بابا دو جلسهی تمام صحبت کردی، حرف زدی، ما یک کلمه هم حرف نزدیم، بگذار یک کلمه هم من صحبت بکنم.
یک ربع ساعت صحبتهای پایانی استاد، شیرین و دلچسب بود و دیگر جلسه بعدی هم در کار نبود. میان صحبتهایم در باره سحر سخن و شگردهای #فرمال #سهندیه، شعر مشهور #کرم_گیبی #ناظم_حکمت را خواندم. خوشش آمده بود. آن روزها به زور مجموعه شعری از ناظم به #زبان_ترکی به دست آورده و کپی کرده بودم.
برای #استاد_مهرنگ که این روزها با بیماری ناخوانده درگیر است آرزوی تندرستی و سلامتی دارم.
همت شهبازی
https://telegram.me/dusharge
جلسه اول که در باره شعرهای #فارسی استاد شهریار بود ناتمام ماند. وقت که تمام شد انگار از ته دل من خبر داشت. گفتم استاد هنوز در باره شعرهای #ترکی استاد یک کلمه هم حرف نزدهام. بلافاصله فرمودند عمرمان که باقیست، هفته بعد، سر جلسه بعدی هم #سهندیه شهریار را خواندم و در بارهاش حرف زدم. باز وقت کم آوردم. تا خواستم بگویم استاد هنوز در باره #حیدربابا چیزی نگفتهام حرفم را برید که:
بابا دو جلسهی تمام صحبت کردی، حرف زدی، ما یک کلمه هم حرف نزدیم، بگذار یک کلمه هم من صحبت بکنم.
یک ربع ساعت صحبتهای پایانی استاد، شیرین و دلچسب بود و دیگر جلسه بعدی هم در کار نبود. میان صحبتهایم در باره سحر سخن و شگردهای #فرمال #سهندیه، شعر مشهور #کرم_گیبی #ناظم_حکمت را خواندم. خوشش آمده بود. آن روزها به زور مجموعه شعری از ناظم به #زبان_ترکی به دست آورده و کپی کرده بودم.
برای #استاد_مهرنگ که این روزها با بیماری ناخوانده درگیر است آرزوی تندرستی و سلامتی دارم.
همت شهبازی
https://telegram.me/dusharge