🎋"لطایف #قرآنی"🎋
اصطلاحی در علوم قرآنی است تحت عنوان "جَری" که به معنای #جاری شدن و جریان داشتن است. این اشاره بدان دارد که مفاهیم آیات و کلمات #خداوند، مختص یک زمان و مکان نبوده بلکه در همه ی زمانها و مکانها جریان داشته و دارای حیات و تاثیرگذاری اند. این کتاب، جاری است، ماجراهایش جریان دارد. نه قصه ی #موسی و #فرعون قدیمی شده، نه حکایت #نمرود، نه عشق #زلیخا، و نه سلوک #موسی با #خضر، و ... در تفسیر العیاشی، حدیثی از #امام _باقر(ع) آمده که ایشان فرمودند: "اگر قرار باشد آیه ای که در باره ی قومی نازل شد، با #مرگ آن مردمان بمیرد، بنابراین از قرآن دگر چیزی باقی نمی ماند. اما چنین نیست. قرآن تا آسمانها و #زمین پابرجاست همچنان جریان خواهد داشت و برای هر قومی که آن را تلاوت کند، آیه ای است که آنها مصداق آن آیه از خیر یا شر هستند!" در حدیثی دیگر ایشان در باره "#ظَهر" و "#بَطن" قرآن فرمودند: "ظَهر قرآن، آنانند که قرآن در باره ی آنها نازل شده و بَطن قرآن، کسانی اند که اعمالی مانند اعمال آنها دارند!" در روایت دیگری از امام #صادق(ع) آمده که فرمودند: " اِنَّ فِی القُرآنِ ما مَضَی و ما یَحدُث و ما هُوَ کائِن ... (در قرآن اموری است که واقع شده، اموری است که در جریان است و اموری است که در آینده واقع خواهد شد. و چه بسا یک اسم دارای وجوه بی شماری باشد که جز جانشینان #پیامبر ص، کسی بدان آگاه نیست!). در روایت دیگری از امام کاظم(ع) در کافی آمده که فرمودند: "قرآن را ظاهری و باطنی است. اما آنچه را که خداوند در قرآن حرام کرده، ظاهر است و باطن آن، رهبران ستم اند! و همه ی آنچه را خداوند در کتابش حلال کرده، ظاهر است و باطن آن، رهبران حق اند!" دقت کن، نکته فقط این نیست که ماجراها تکرار می شوند؛ اعجاب برانگیزتر آنکه آیات و کلمات قرآن اشاره به وجود زنده دارند! زنده به معنای وجودی زنده، نه به عنوان یک تشبیه یا استعاره ادبی صرف!
بدان، آنها که اهل #قرآن اند، "اهل الذکر" اند، آگاهی های زمان خود را با چنین نگاهی از آن استخراج می کنند!
___________
@drhadiansarii
اصطلاحی در علوم قرآنی است تحت عنوان "جَری" که به معنای #جاری شدن و جریان داشتن است. این اشاره بدان دارد که مفاهیم آیات و کلمات #خداوند، مختص یک زمان و مکان نبوده بلکه در همه ی زمانها و مکانها جریان داشته و دارای حیات و تاثیرگذاری اند. این کتاب، جاری است، ماجراهایش جریان دارد. نه قصه ی #موسی و #فرعون قدیمی شده، نه حکایت #نمرود، نه عشق #زلیخا، و نه سلوک #موسی با #خضر، و ... در تفسیر العیاشی، حدیثی از #امام _باقر(ع) آمده که ایشان فرمودند: "اگر قرار باشد آیه ای که در باره ی قومی نازل شد، با #مرگ آن مردمان بمیرد، بنابراین از قرآن دگر چیزی باقی نمی ماند. اما چنین نیست. قرآن تا آسمانها و #زمین پابرجاست همچنان جریان خواهد داشت و برای هر قومی که آن را تلاوت کند، آیه ای است که آنها مصداق آن آیه از خیر یا شر هستند!" در حدیثی دیگر ایشان در باره "#ظَهر" و "#بَطن" قرآن فرمودند: "ظَهر قرآن، آنانند که قرآن در باره ی آنها نازل شده و بَطن قرآن، کسانی اند که اعمالی مانند اعمال آنها دارند!" در روایت دیگری از امام #صادق(ع) آمده که فرمودند: " اِنَّ فِی القُرآنِ ما مَضَی و ما یَحدُث و ما هُوَ کائِن ... (در قرآن اموری است که واقع شده، اموری است که در جریان است و اموری است که در آینده واقع خواهد شد. و چه بسا یک اسم دارای وجوه بی شماری باشد که جز جانشینان #پیامبر ص، کسی بدان آگاه نیست!). در روایت دیگری از امام کاظم(ع) در کافی آمده که فرمودند: "قرآن را ظاهری و باطنی است. اما آنچه را که خداوند در قرآن حرام کرده، ظاهر است و باطن آن، رهبران ستم اند! و همه ی آنچه را خداوند در کتابش حلال کرده، ظاهر است و باطن آن، رهبران حق اند!" دقت کن، نکته فقط این نیست که ماجراها تکرار می شوند؛ اعجاب برانگیزتر آنکه آیات و کلمات قرآن اشاره به وجود زنده دارند! زنده به معنای وجودی زنده، نه به عنوان یک تشبیه یا استعاره ادبی صرف!
بدان، آنها که اهل #قرآن اند، "اهل الذکر" اند، آگاهی های زمان خود را با چنین نگاهی از آن استخراج می کنند!
___________
@drhadiansarii
مزار پدر شهيدم ... #شهيد آية الله حاج شيخ احمد #انصارى
نيمه شبى در ارديبهشت سال ٥٩ شمسى ، خانه #مرحوم شهيد آية الله انصارى به محاصره در آمده وسپس ايشان را مستقيما به #بغداد بردند.
اين آخرين ديدار ما از پدر هفتاد ساله بود كه در آن هنگام به علت سرماخوردگى در #تب مى سوخت.
خانواده وفرزندان ، ديده از ديدگان #پدر برنداشته واو كه مى دانست اين آخرين ديدارش با فرزندان وخانواده است ، پس از پوشيدن #قبا و#عبا وقرار دادن #عمامه خويش ، ديده از فرزندانش برنمى داشت.
خانواده بياد دارد كه آخرين جمله شهيد ، اين بود كه شما را به حضرت ، سپرده وسعى كنيد در اولين فرصت ، خاك #عراق را ترك كنيد ودست از اقامت در آن برداريد!!
پدر پيش از خروج از درب خانه مجددا روى خويش را بازگردانيد ودر ميان بهت وناراحتى وديدگان اشكبار #فرزندان وخانواده ، آخرين نگاه دنيايي خود را به همه كرده وبا نگاهش از همه #خدا حافظى كرد.
او #رفت كه #رفت ...و#رفت!!
ديگر سالها از حضور ويا شهادت #پدر ، هيچ آگاهى نداشتيم ! امًا اميد هنوز در دل ،به حيات پدر ،در تك تك افراد خانواده وجود داشت واين انتظار نزديك به ربع #قرن به طول انجاميد تا اينكه #صدام ورژيم #سفاك او سقوط كرده وما وصدها خانواده شهيد ديگر ، با زندانهاى خالى از زندانى در بغداد روبرو گرديديم!!
متاسفانه با پرونده هزاران #شهيد ديگر در مركزى در بغداد روبرو گرديديم.
امكان دسترسى به هيچ برگه ويا پرونده وجز اينهايي نبود كه نشانگر زمان #شهادت ونيز مكان #دفن پدر شهيدمان باشد.
با دنيايي از ناراحتى اين مكان را ترك كرده وبه حرم #امامين _همامين #كاظمين ع ، پناه آورده ومن وأخوى ، حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ #محمد رضا #انصارى
در آنجا لحظاتى را با ريختن #اشك در كنار مولا ، خود راسبك كرده وبه #نجف اشرف باز گشتيم.
شبانه خدمت آية الله العظمى #سيستانى رسيده وبا ايشان به درد دل نشستيم ودر اين هنگام بود كه پس از دلدارى وتسليت گفتن ، فرمودند
< #مرگ براى همه است ، ليكن براى #آية الله انصارى ،مرگ در رختخواب وجز اينها بسيار كم بود!!
او بايد به درجه #رفيع شهادت مى رسيد و...
من توصيه مى كنم كه بگزاريد #مزارش نيز #گمنام بماند كه اجر او وشما صد چندان مى گردد!! >
در حاليكه #اشك از ديدگانمان سرازير بود ، فرموده ايشان را با دل وجان پذيرفته واز آن هنگام ديگر به دنبال #مزار ايشان نرفته وجستجو نكرديم !!
هم اكنون مزار و#مرقد و#تربت اين شهيد را به اندازه سرتاسر عراق و#اعتاب مقدسه اين سرزمين بشمار آورده
واز اين رو است كه با گام نهادن در سرزمين عراق ، پس از تقدس خاكش به خون وپيكر مقدس امام #حسين ع ويارانش وسپس چهار امام ديگر در #كاظمين و#سامراء ، بوى تربت ومزار پدر شهيدم را از آن استشمام مى نمايم !!
والسلام عليه #يوم ولد ويوم #استشهد ويوم #يبعث حيًا
😭😭😭😭
………………………………
@drhadiansarii
نيمه شبى در ارديبهشت سال ٥٩ شمسى ، خانه #مرحوم شهيد آية الله انصارى به محاصره در آمده وسپس ايشان را مستقيما به #بغداد بردند.
اين آخرين ديدار ما از پدر هفتاد ساله بود كه در آن هنگام به علت سرماخوردگى در #تب مى سوخت.
خانواده وفرزندان ، ديده از ديدگان #پدر برنداشته واو كه مى دانست اين آخرين ديدارش با فرزندان وخانواده است ، پس از پوشيدن #قبا و#عبا وقرار دادن #عمامه خويش ، ديده از فرزندانش برنمى داشت.
خانواده بياد دارد كه آخرين جمله شهيد ، اين بود كه شما را به حضرت ، سپرده وسعى كنيد در اولين فرصت ، خاك #عراق را ترك كنيد ودست از اقامت در آن برداريد!!
پدر پيش از خروج از درب خانه مجددا روى خويش را بازگردانيد ودر ميان بهت وناراحتى وديدگان اشكبار #فرزندان وخانواده ، آخرين نگاه دنيايي خود را به همه كرده وبا نگاهش از همه #خدا حافظى كرد.
او #رفت كه #رفت ...و#رفت!!
ديگر سالها از حضور ويا شهادت #پدر ، هيچ آگاهى نداشتيم ! امًا اميد هنوز در دل ،به حيات پدر ،در تك تك افراد خانواده وجود داشت واين انتظار نزديك به ربع #قرن به طول انجاميد تا اينكه #صدام ورژيم #سفاك او سقوط كرده وما وصدها خانواده شهيد ديگر ، با زندانهاى خالى از زندانى در بغداد روبرو گرديديم!!
متاسفانه با پرونده هزاران #شهيد ديگر در مركزى در بغداد روبرو گرديديم.
امكان دسترسى به هيچ برگه ويا پرونده وجز اينهايي نبود كه نشانگر زمان #شهادت ونيز مكان #دفن پدر شهيدمان باشد.
با دنيايي از ناراحتى اين مكان را ترك كرده وبه حرم #امامين _همامين #كاظمين ع ، پناه آورده ومن وأخوى ، حجة الاسلام والمسلمين حاج شيخ #محمد رضا #انصارى
در آنجا لحظاتى را با ريختن #اشك در كنار مولا ، خود راسبك كرده وبه #نجف اشرف باز گشتيم.
شبانه خدمت آية الله العظمى #سيستانى رسيده وبا ايشان به درد دل نشستيم ودر اين هنگام بود كه پس از دلدارى وتسليت گفتن ، فرمودند
< #مرگ براى همه است ، ليكن براى #آية الله انصارى ،مرگ در رختخواب وجز اينها بسيار كم بود!!
او بايد به درجه #رفيع شهادت مى رسيد و...
من توصيه مى كنم كه بگزاريد #مزارش نيز #گمنام بماند كه اجر او وشما صد چندان مى گردد!! >
در حاليكه #اشك از ديدگانمان سرازير بود ، فرموده ايشان را با دل وجان پذيرفته واز آن هنگام ديگر به دنبال #مزار ايشان نرفته وجستجو نكرديم !!
هم اكنون مزار و#مرقد و#تربت اين شهيد را به اندازه سرتاسر عراق و#اعتاب مقدسه اين سرزمين بشمار آورده
واز اين رو است كه با گام نهادن در سرزمين عراق ، پس از تقدس خاكش به خون وپيكر مقدس امام #حسين ع ويارانش وسپس چهار امام ديگر در #كاظمين و#سامراء ، بوى تربت ومزار پدر شهيدم را از آن استشمام مى نمايم !!
والسلام عليه #يوم ولد ويوم #استشهد ويوم #يبعث حيًا
😭😭😭😭
………………………………
@drhadiansarii
خاندانى #خدمتگزار 🔴
به بهانه در گذشت دكتر محمد #خلخالى در #نجف أشرف🔹
بخش پنجم 🔹🔹🔹🔹🔹
خانه وجایگاهش به گونه ای بود که مرحوم آیة الله سید محمد #محقق داماد ونیز دو سفر مرحوم آیة الله العظمی حاج سید احمد #خوانساری ، در هنگام تشرف به نجف بر وی وارد شدند.
اعتماد وجایگاه این مرد بدانجا رسیده بود که تمام #دربهای طلای اعتاب مقدسه #عراق ، ونیز #فرشها و#لوسترها ، که از سوی نیکوکاران ایرانی وجز اینها به اعتاب مقدسه عراق تقدیم می گردید ، از راه حاج شیخ نصر الله خلخالی بود ونام او بر تمامی موارد اشاره شده دیده می شد.
آگاهان بیاد دارند که در دوران محاصره اقتصادی عراق از سوی #إمریکا وشرایط سخت ورنج آوری که برای #ملت عراق بوجود آمده بود وامریکا ، صدور نفت در برابر غذا را فقط برای کشور وملت عراق ، آزاد گزارده بود ، این آیة الله العظمی #سیستانی بود که با قرار دادن ملیونها دینار عراقی در اختیار دکتر محمد خلخالی ، هزینه #دارو ودرمان تنگدستان در #نجف و#کربلا ودیگر شهرهای مورد نیاز را فراهم ساخت که دکتر خلخالی با در اختیار قرار دادن هزینه های درمان وویزیت #پزشکان به پزشکان وداروخانه ها ، که همه بصورت مخفیانه وپنهانی صورت می گرفت ، بار مهمی را از دوش مردم ستم کشیده عراق برداشت که در آن هنگام این اقدامات ، در رژیم #بعث عراق بسیار متهورانه بشمار آمده وهرلحظه خود را در چند قدمی #مرگ می دید، لیکن اخلاص در خدمت وفداکاری وحسً خدمتگزاری موجود در این خاندان ، توانست خدمات گسترده خاندان خلخالی که سلولهای تمامی آنان از مرحوم حاج شیخ نصر الله خلخالی ودو یادگارش مرحوم حاج #علی خلخالی ودکتر #محمد خلخالی ، سرشار از خدمت وگسترده دلی بود ، همه به نتیجه رسیده واکنون پس از گذشت بیش از هشت دهه خدمت این خاندان به حوزه شیعه و#میراث ماندگار آن ، تمامی #مدارس و#حسینیه ها وموقوفات وخانه های شخصی افراد که بنام مرحوم حاج شیخ نصر الله بوده وپس از درگذشت او در سال ۱۳۹۸ هجری در #دمشق ، همه ارث به دو یادگارش رسیده بود ، بدون هیچگونه تصرفی وبصورت کمال وتمام ، به صاحبانش بازپس داده شد ، که گفتنی است در این راستا چه مبالغی به عنوان مالیات ، این خانواده از اندوخته های مالی خویش پرداخت کرده تا اینکه اموال عمومی وخصوصی را به صاحبان ومتولیان آن باز گردانند.
این خاندان با عملکرد زیبا وشرعی وقانونی خود به گونه ای گردیده بودند که سخن آنان ، نزد بزرگان ومراجع ورموز #شیعه ، موثق ومورد تایید قرار داشت.
حاج شیخ نصر الله خلخالی با هجرت به #سوریه ، نیز در آنجا آرام نگرفت وبا خریدن تمام املاک وخانه ها وفروشگاههای پیرامون حرم مطهر حضرت #رقیه ع ، دست به #توسعه حرم زده که اکنون با حرم وبارگاه گسترده ای ، زائران حضرتش روبرو می گردند.
همچنین او با کمک نیکوکاران ایرانی ، دست به توسعه حرم مطهر حضرت #زینب ع در زینبیه زد وبارگاهی گسترده را برای این #بزرگ بانوی کربلا و#حماسه آفرین وپیام آور رخداد #کربلا به جهانیان ، بوجود آورد.
سرانجام در بیست ونهم ربیع الاول سال ۱۳۹۸ هجری ، این بزرگ مرد ،با کتابی #قطور از خدمات ارزنده به حوزه وشیعیان ومیراث #شیعه ، آسوده خاطر جان به جان آفرین تسلیم نمود وغریبانه پیکرش را به #صحن وسرای مقتدایش ، #امیر المومنین ع آورده ودر حجره کنار مقبره مرحوم آیة الله العظمی سید ابو الحسن #اصفهانی ، بخاک سپردند.
از آن پس نیز در دوسال پیش دیگر یادگار خدمتگزارش ، مرحوم حاج #علی خلخالی پس از خدمات فراوان ودر شرایط سخت ، جان به جان آفرین تسلیم نمود ، وامروز نیز بیست وپنجم آبان ماه ۱۳۹۷ ، برابر با روز #شهادت امام حسن عسکری ع یعنی هشتم ربیع الاول سال ۱۴۴۰ هجری ، دکتر محمد خلخالی ، پس از تحمًل یک دوره بیماری #سرطان ، در نجف چشم از جهان فرو بست.
یادگار سوم این خاندان خدمتگزار ، دکتر #حسین خلخالی استاد دانشگاه دمشق در رشته #اقتصاد می باشد که هم اکنون عهده دار و#حافظ ونگهدارنده میراث پدر گردیده وهمچون آن بزرگان ، به رسالت دراختیار وی قرار داده شده اش عمل می نماید.
یاد وخاطره آن #ستارگان خدمتگزار ، گرامی باد
_____________
@drhadiansarii
به بهانه در گذشت دكتر محمد #خلخالى در #نجف أشرف🔹
بخش پنجم 🔹🔹🔹🔹🔹
خانه وجایگاهش به گونه ای بود که مرحوم آیة الله سید محمد #محقق داماد ونیز دو سفر مرحوم آیة الله العظمی حاج سید احمد #خوانساری ، در هنگام تشرف به نجف بر وی وارد شدند.
اعتماد وجایگاه این مرد بدانجا رسیده بود که تمام #دربهای طلای اعتاب مقدسه #عراق ، ونیز #فرشها و#لوسترها ، که از سوی نیکوکاران ایرانی وجز اینها به اعتاب مقدسه عراق تقدیم می گردید ، از راه حاج شیخ نصر الله خلخالی بود ونام او بر تمامی موارد اشاره شده دیده می شد.
آگاهان بیاد دارند که در دوران محاصره اقتصادی عراق از سوی #إمریکا وشرایط سخت ورنج آوری که برای #ملت عراق بوجود آمده بود وامریکا ، صدور نفت در برابر غذا را فقط برای کشور وملت عراق ، آزاد گزارده بود ، این آیة الله العظمی #سیستانی بود که با قرار دادن ملیونها دینار عراقی در اختیار دکتر محمد خلخالی ، هزینه #دارو ودرمان تنگدستان در #نجف و#کربلا ودیگر شهرهای مورد نیاز را فراهم ساخت که دکتر خلخالی با در اختیار قرار دادن هزینه های درمان وویزیت #پزشکان به پزشکان وداروخانه ها ، که همه بصورت مخفیانه وپنهانی صورت می گرفت ، بار مهمی را از دوش مردم ستم کشیده عراق برداشت که در آن هنگام این اقدامات ، در رژیم #بعث عراق بسیار متهورانه بشمار آمده وهرلحظه خود را در چند قدمی #مرگ می دید، لیکن اخلاص در خدمت وفداکاری وحسً خدمتگزاری موجود در این خاندان ، توانست خدمات گسترده خاندان خلخالی که سلولهای تمامی آنان از مرحوم حاج شیخ نصر الله خلخالی ودو یادگارش مرحوم حاج #علی خلخالی ودکتر #محمد خلخالی ، سرشار از خدمت وگسترده دلی بود ، همه به نتیجه رسیده واکنون پس از گذشت بیش از هشت دهه خدمت این خاندان به حوزه شیعه و#میراث ماندگار آن ، تمامی #مدارس و#حسینیه ها وموقوفات وخانه های شخصی افراد که بنام مرحوم حاج شیخ نصر الله بوده وپس از درگذشت او در سال ۱۳۹۸ هجری در #دمشق ، همه ارث به دو یادگارش رسیده بود ، بدون هیچگونه تصرفی وبصورت کمال وتمام ، به صاحبانش بازپس داده شد ، که گفتنی است در این راستا چه مبالغی به عنوان مالیات ، این خانواده از اندوخته های مالی خویش پرداخت کرده تا اینکه اموال عمومی وخصوصی را به صاحبان ومتولیان آن باز گردانند.
این خاندان با عملکرد زیبا وشرعی وقانونی خود به گونه ای گردیده بودند که سخن آنان ، نزد بزرگان ومراجع ورموز #شیعه ، موثق ومورد تایید قرار داشت.
حاج شیخ نصر الله خلخالی با هجرت به #سوریه ، نیز در آنجا آرام نگرفت وبا خریدن تمام املاک وخانه ها وفروشگاههای پیرامون حرم مطهر حضرت #رقیه ع ، دست به #توسعه حرم زده که اکنون با حرم وبارگاه گسترده ای ، زائران حضرتش روبرو می گردند.
همچنین او با کمک نیکوکاران ایرانی ، دست به توسعه حرم مطهر حضرت #زینب ع در زینبیه زد وبارگاهی گسترده را برای این #بزرگ بانوی کربلا و#حماسه آفرین وپیام آور رخداد #کربلا به جهانیان ، بوجود آورد.
سرانجام در بیست ونهم ربیع الاول سال ۱۳۹۸ هجری ، این بزرگ مرد ،با کتابی #قطور از خدمات ارزنده به حوزه وشیعیان ومیراث #شیعه ، آسوده خاطر جان به جان آفرین تسلیم نمود وغریبانه پیکرش را به #صحن وسرای مقتدایش ، #امیر المومنین ع آورده ودر حجره کنار مقبره مرحوم آیة الله العظمی سید ابو الحسن #اصفهانی ، بخاک سپردند.
از آن پس نیز در دوسال پیش دیگر یادگار خدمتگزارش ، مرحوم حاج #علی خلخالی پس از خدمات فراوان ودر شرایط سخت ، جان به جان آفرین تسلیم نمود ، وامروز نیز بیست وپنجم آبان ماه ۱۳۹۷ ، برابر با روز #شهادت امام حسن عسکری ع یعنی هشتم ربیع الاول سال ۱۴۴۰ هجری ، دکتر محمد خلخالی ، پس از تحمًل یک دوره بیماری #سرطان ، در نجف چشم از جهان فرو بست.
یادگار سوم این خاندان خدمتگزار ، دکتر #حسین خلخالی استاد دانشگاه دمشق در رشته #اقتصاد می باشد که هم اکنون عهده دار و#حافظ ونگهدارنده میراث پدر گردیده وهمچون آن بزرگان ، به رسالت دراختیار وی قرار داده شده اش عمل می نماید.
یاد وخاطره آن #ستارگان خدمتگزار ، گرامی باد
_____________
@drhadiansarii
« #عشق يعني #حسين ... » . . . بنگر يقين حسين را ، كه حقيقت آن دوري #قلب او از دنياست و اين صفت در او آشكار است . هنگامي كه از مدينه بيرون آمد و به زمين #كربلا رسيد ، براي برادرش محمد #حنفيه و ساير خاندانش از بني هاشم ، نامه اي نوشت با اين مفهوم : " اين نوشته ايست از حسين بن علي به سوي برادرش محمد بن علي و كساني از #بني هاشم كه نزد اويند ، اما بعد پس گويا دنيا هيچ نبوده و آخرت هميشه بوده است ". آيا اين ، چيزي جز دل بريدن از دنيا و دل بستن به آخرت است ؟
امام #سجاد (عليه السلام) مي فرمايد كه هرچه كار بر حسين شديد تر مي شد ، رخساره اش مي درخشيد و اطمينانش بيشتر ميگشت ، تا اينكه بعضي از دشمنان به بعضي ديگر گفتند : " حسين را ببينيد كه چگونه از #مرگ باك ندارد ". . .
ببين دعا وتلاوت #قرآن حسين را ، چنانكه براي آن ، شب #عاشورا از دشمن مهلت گرفت و در آن شب به خاطر تلاوت و مناجات و عبادتش ، 30 نفر از لشگر دشمن هدايت يافتند و به جانب آن حضرت شتافتند و فيض شهادت بردند . از آن هنگام كه حسين مقابل دشمنان ايستاد تا وقتي كه سر مباركش را بر نيزه كردند ، پيوسته به تلاوت #قرآن و ذكر خدا مشغول بود ، حتي در آن هنگام كه كامش از شدت تشنگي خشكيده بود . اين حسين است كه صبح عاشورا اينگونه با خدايش مناجات مي كند : "خدايا ، تو در هر غم و اندوهي پناهگاه من و در هر پيشامد ناگواري مايه اميد من هستي . هر حادثه تلخي پيش آيد ، تو سلاح و پناه مني . چه اندوههاي كمر شكني بر من فرود آمده كه ( در آنها) دلها ناتوان و راه چاره مسدود مي شود و دوستان دوري مي جويند و دشمنان زبان به شماتت مي گشايند ، در چنين مواقعي شكايت به تو آوردم و تو اين غمها را بر طرف ساختي . . . "
و نگاه كن صبر حسين را ، بر خاك گرم كربلا افتاده ، تمام اعضايش از صدمه تيره و نيزه و شمشير مجروح و پاره پاره ، سرش شكافته ، پيشانيش شكسته ، سينه اش از #تير سوراخ سوراخ ، تيري زير گلويش را خسته ، تير ديگر پهلويش را شكافته ، زبانش از خشكي به كام چسبيده ، جگرش از تشنگي تفتيده ، لبهايش از عطش خشك شده ، قلبش از براي #اصحاب كشته شده اش و خانواده بدون كس و ياورش به درد آمده ، دستش از ضربت دشمن قطع گشته ، نيزه به پهلويش جاي گرفته ، سر و رويش از خون گلگون شده ، صداي استغاثه خانواده و كودكانش از يكطرف و شماتت و ملامت دشمنان از طرف ديگر و كشته هاي اصحابش هم از سوئي ديگر ، با وجود همه اينها آهي نكشيد و قطره اشكي از روي مذلت نريخت و همي مي گفت : " صبرا علي قضائك ، لا معبود سواك ، يا غياث المستغيثين " ، "( اي پروردگار من ) ، بر قضاي تو شكيبايم ،
____________
@drhadiansarii
امام #سجاد (عليه السلام) مي فرمايد كه هرچه كار بر حسين شديد تر مي شد ، رخساره اش مي درخشيد و اطمينانش بيشتر ميگشت ، تا اينكه بعضي از دشمنان به بعضي ديگر گفتند : " حسين را ببينيد كه چگونه از #مرگ باك ندارد ". . .
ببين دعا وتلاوت #قرآن حسين را ، چنانكه براي آن ، شب #عاشورا از دشمن مهلت گرفت و در آن شب به خاطر تلاوت و مناجات و عبادتش ، 30 نفر از لشگر دشمن هدايت يافتند و به جانب آن حضرت شتافتند و فيض شهادت بردند . از آن هنگام كه حسين مقابل دشمنان ايستاد تا وقتي كه سر مباركش را بر نيزه كردند ، پيوسته به تلاوت #قرآن و ذكر خدا مشغول بود ، حتي در آن هنگام كه كامش از شدت تشنگي خشكيده بود . اين حسين است كه صبح عاشورا اينگونه با خدايش مناجات مي كند : "خدايا ، تو در هر غم و اندوهي پناهگاه من و در هر پيشامد ناگواري مايه اميد من هستي . هر حادثه تلخي پيش آيد ، تو سلاح و پناه مني . چه اندوههاي كمر شكني بر من فرود آمده كه ( در آنها) دلها ناتوان و راه چاره مسدود مي شود و دوستان دوري مي جويند و دشمنان زبان به شماتت مي گشايند ، در چنين مواقعي شكايت به تو آوردم و تو اين غمها را بر طرف ساختي . . . "
و نگاه كن صبر حسين را ، بر خاك گرم كربلا افتاده ، تمام اعضايش از صدمه تيره و نيزه و شمشير مجروح و پاره پاره ، سرش شكافته ، پيشانيش شكسته ، سينه اش از #تير سوراخ سوراخ ، تيري زير گلويش را خسته ، تير ديگر پهلويش را شكافته ، زبانش از خشكي به كام چسبيده ، جگرش از تشنگي تفتيده ، لبهايش از عطش خشك شده ، قلبش از براي #اصحاب كشته شده اش و خانواده بدون كس و ياورش به درد آمده ، دستش از ضربت دشمن قطع گشته ، نيزه به پهلويش جاي گرفته ، سر و رويش از خون گلگون شده ، صداي استغاثه خانواده و كودكانش از يكطرف و شماتت و ملامت دشمنان از طرف ديگر و كشته هاي اصحابش هم از سوئي ديگر ، با وجود همه اينها آهي نكشيد و قطره اشكي از روي مذلت نريخت و همي مي گفت : " صبرا علي قضائك ، لا معبود سواك ، يا غياث المستغيثين " ، "( اي پروردگار من ) ، بر قضاي تو شكيبايم ،
____________
@drhadiansarii
بعد از #جنگ آمریکا با #کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد #ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در #جهان را مورد مطالعه قرار میداد:
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک #زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.
این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.
#آب و #غذا و امکانات به وفور یافت میشد.
در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول #شکنجه استفاده نمیشد، اما...
اما بیشترین آمار #مرگ زندانیان
در این #اردوگاه گزارش شده بود.
عجیب اینکه زندانیان به #مرگ طبیعی میمردند.
با این که حتی امکانات فرار وجود داشت اما زندانیان #فرار نمیکردند.
بسیاری از آنها #شب میخوابیدند و #صبح دیگر بیدار نمیشدند.
آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند،
و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
در این اردوگاه، فقط #نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های #مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد.
هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.
هر کس که #جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، #سیگار جایزه میگرفت.
اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد.
در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.
با جاسوسی، #عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی #پست می یافتند.
با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک #شکنجه، شکنجه #خاموش نامیده میشود.
نتيجه :
اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنويم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نيستيم و اگر همگي در فکر زدن #پنبه همدیگر هستيم،
به سندرم «#شکنجه _خاموش» مبتلا شده ايم.
این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم ...
#دلار گران شده ...
#طلا گران شده ...
#کار نیست ...
#مدرسه ای آتش گرفت ...
#زورگیری در ملاءعام...
این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست!
شما چطور فکر میکنید؟ ...
ما ایرانیها دزدیم! ...
ما #ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است.
ما ایرانیها هیچی نیستیم!
ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم!
ما هیچ پیشرفتی نکردیم!
ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!
ما ایرانیها آدمِ حسابی نداریم!
ما ایرانیها هر عیبی که یک #انسان میتواند داشته باشد داریم!
توی همین محیيط هاى مجازی چقدر با دلیل و بی دلیل به خودمان بد میگوییم و لذت میبریم.
به خودمان #فحش میدهیم و کیف می کنیم و میخندیم.
#اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و همه با هم کل ایران را !
بزرگان #علمی، #هنری، #ادبی و #دینی کشور خودمان را وسیله خنده و تفریح کرده ایم و هیچکس هم نباید فکر کند اینها نقشه است.
این همان #جنگ _نرم است.
این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟
این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون #دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند، شما چطور؟
این روزها همه شبیه زندانیان #جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند٬ شما چطور؟
بیاییم از خواندن و شنیدن اخبار منفی فاصله بگیریم و تا میتوانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، احترام بگذاریم و در هرشرایطی شاد زندگی کنیم.
_____________
@drhadiansarii
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از همه استانداردهای بین المللی برخوردار بود. این زندان همه امکاناتی که باید یک #زندان طبق قوانین بین المللی برای رفاه زندانیان داشته باشد را دارا بود.
این زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود و حتی امکان فرار نیز تا حدی وجود داشت.
#آب و #غذا و امکانات به وفور یافت میشد.
در آن از هیچیک از تکنیکهای متداول #شکنجه استفاده نمیشد، اما...
اما بیشترین آمار #مرگ زندانیان
در این #اردوگاه گزارش شده بود.
عجیب اینکه زندانیان به #مرگ طبیعی میمردند.
با این که حتی امکانات فرار وجود داشت اما زندانیان #فرار نمیکردند.
بسیاری از آنها #شب میخوابیدند و #صبح دیگر بیدار نمیشدند.
آنهایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خودشان و نسبت به هموطنان خودشان که مافوق آنها بودند رعایت نمیکردند،
و در عوض عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی میریختند.
دلیل این رویداد، سالها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد:
در این اردوگاه، فقط #نامه هایی که حاوی خبرهای بد بود را به دست زندانیان میرساندند و نامه های #مثبت و امیدبخش تحویل نمیشد.
هر روز از زندانیان میخواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خودخیانت کرده اند، یا میتوانستند خدمتی بکنند و نکردند را تعریف کنند.
هر کس که #جاسوسی سایر زندانیان را میکرد، #سیگار جایزه میگرفت.
اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود و معلوم شده بود خلافی کرده هیچ نوع تنبیهی نمیشد.
در این شرایط همه به جاسوسی برای دریافت جایزه (که خطری هم برای دوستانشان نداشت) عادت کرده بودند.
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است، چرا که با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین میرفت.
با جاسوسی، #عزت نفس زندانیان تخریب میشد و خود را انسانی #پست می یافتند.
با تعریف خیانتها، اعتبار آنها نزد همگروهی ها از بین میرفت.
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک #شکنجه، شکنجه #خاموش نامیده میشود.
نتيجه :
اگر این روزها فقط خبرهای بد میشنويم، اگر هیچکدام به فکر عزت نفس مان نيستيم و اگر همگي در فکر زدن #پنبه همدیگر هستيم،
به سندرم «#شکنجه _خاموش» مبتلا شده ايم.
این روزها همه خبرهای بد را فقط به گوشمان میرسانند و ما هم استقبال میکنیم ...
#دلار گران شده ...
#طلا گران شده ...
#کار نیست ...
#مدرسه ای آتش گرفت ...
#زورگیری در ملاءعام...
این روزها هیچ کس به فکر عزت نفس ما نیست!
شما چطور فکر میکنید؟ ...
ما ایرانیها دزدیم! ...
ما #ایرانیها همه کارهایمان اشتباه است.
ما ایرانیها هیچی نیستیم!
ما ایرانی ها از زیر کار درمیرویم!
ما هیچ پیشرفتی نکردیم!
ما ایرانیها هیچ هنری نداریم!
ما ایرانیها آدمِ حسابی نداریم!
ما ایرانیها هر عیبی که یک #انسان میتواند داشته باشد داریم!
توی همین محیيط هاى مجازی چقدر با دلیل و بی دلیل به خودمان بد میگوییم و لذت میبریم.
به خودمان #فحش میدهیم و کیف می کنیم و میخندیم.
#اقوام مختلف ایرانی را مسخره می کنیم و همه با هم کل ایران را !
بزرگان #علمی، #هنری، #ادبی و #دینی کشور خودمان را وسیله خنده و تفریح کرده ایم و هیچکس هم نباید فکر کند اینها نقشه است.
این همان #جنگ _نرم است.
این روزها همه در فکر زیرآب زدن بقیه هستند، شما چطور؟
این روزها همه احساس می کنند در زندانی بدون #دیوار دوران بی پایان محکومیت خود را می گذرانند، شما چطور؟
این روزها همه شبیه زندانیان #جنگ آمریکا و کره منتظر مرگ خاموش هستند٬ شما چطور؟
بیاییم از خواندن و شنیدن اخبار منفی فاصله بگیریم و تا میتوانیم به خود و اطرافیانمان امید بدهیم، احترام بگذاریم و در هرشرایطی شاد زندگی کنیم.
_____________
@drhadiansarii
در مسجد #کوفه ، پس از زیارت قبر مطهر سفیر #سید الشهداء ع یعنی حضرت #مسلم بن #عقیل بن ابی طالب علیهم السلام ، به زیارت میزبان ویار حضرتش ، جناب #هانی بن #عروه مشرف شدم.
هانی بن عروة بن غران مرادی (شهادت در ۸ ذیحجه ۶۰ق)، از بزرگان کوفه و یاران خاص امام #علی(ع)بشمار می آمد. هانی بن عروه از #شیعیان مخلص امام علی(ع)و از اصحاب آن حضرت از طایفهٔ #بنی مراد، از قبیلهٔ #مَذحِج، بزرگ عشیره و زعیم بنی مراد، و نزد مردم کوفه، از جایگاه واعتباری ویژه برخوردار بود.وی در جنگ #جمل و #صفّین حضور داشت. هانی از ارکان قیام #حُجْر بن عَدی در برابر زیاد بن ابیه، و از مخالفان بیعت با #یزید به شمار میرفت. خانهٔ او از زمان ورود #عبیدالله بن زیاد به کوفه مرکز فعالیتهای سیاسی و نظامی بود، وی نقش مهمی در قیام مسلم بن عقیل داشت. در هشتم ذیحجهٔ سال۶۰ق، پس از شهادت مسلم بن عقیل، و به دستور عبیدالله بن زیاد، سر از بدنش جدا کردند. خبر شهادت او در میانهٔ راه کوفه، در منزلگاه زرود به #امام حسین(ع) رسید. امام بر #مرگ او گریست و آیهٔ استرجاع را خواند و برایش درخواست رحمت کرد. هانی را در کنار #دارالامارهٔ کوفه به خاک سپردند.
………………………………
@drhadiansarii
هانی بن عروة بن غران مرادی (شهادت در ۸ ذیحجه ۶۰ق)، از بزرگان کوفه و یاران خاص امام #علی(ع)بشمار می آمد. هانی بن عروه از #شیعیان مخلص امام علی(ع)و از اصحاب آن حضرت از طایفهٔ #بنی مراد، از قبیلهٔ #مَذحِج، بزرگ عشیره و زعیم بنی مراد، و نزد مردم کوفه، از جایگاه واعتباری ویژه برخوردار بود.وی در جنگ #جمل و #صفّین حضور داشت. هانی از ارکان قیام #حُجْر بن عَدی در برابر زیاد بن ابیه، و از مخالفان بیعت با #یزید به شمار میرفت. خانهٔ او از زمان ورود #عبیدالله بن زیاد به کوفه مرکز فعالیتهای سیاسی و نظامی بود، وی نقش مهمی در قیام مسلم بن عقیل داشت. در هشتم ذیحجهٔ سال۶۰ق، پس از شهادت مسلم بن عقیل، و به دستور عبیدالله بن زیاد، سر از بدنش جدا کردند. خبر شهادت او در میانهٔ راه کوفه، در منزلگاه زرود به #امام حسین(ع) رسید. امام بر #مرگ او گریست و آیهٔ استرجاع را خواند و برایش درخواست رحمت کرد. هانی را در کنار #دارالامارهٔ کوفه به خاک سپردند.
………………………………
@drhadiansarii
سخنى با #عزيزان وهم وطنان شرافتمندم
نوع تلقی برخی از عزيزان ما در این گونه موارد حسًاس ، کماهمیت انگاشتن توصیههای #پزشکی، بهداشتی و حتی مسلمات عقلی به بهانه شفابخش یا منزه بودن فضاهای مرتبط با #اهل بیت (ع) است. اخیرا دوستی تعریف میکرد در یکی از مجالس #عزای حضرت زهرا (س) به کسی که با دستهای بدون دستکش #کفشهای عزاداران را مرتب کرده بود و با همان دست بدون شستشو به ریختن چای پرداخت، تذکر داده بود که باید قبل از دست زدن به استکانها، دستهای خود را بشوید، آن فرد در پاسخ گفته بود به برکت حضرت زهرا ، هیچ کس ، هیچ مشکلی پیدا نمیکند، همین تماس دست با این کفشها و آن چه به خودش میگیرد خودش مایه برکت است، آن فرد بیاعتنا به این تذکر به کار خود ادامه داده بود. این عزیزان بین دو مفهوم خلط کردهاند؛ این که #معصومان (ع) این توان را دارند که اگر اراده کنند میتوانند موالیان خود را از هر گزندی دور بدارند، یک بحث است و این که آنها همواره و در هر شرایطی برای همه کس چنین میکنند بحث دیگری است. این دو را نباید یکی انگاشت، اگر چنین بود که بدون رعایت #بهداشت و اصول ایمنی از عنایات اهل بیت (ع) بهرهمند باشیم، نباید هیچ گاه هیچ یک از پیروان معصومان و از جمله خود آنها هیچ آسیبی میدیدند؛ ولی تاریخ گواه است که چنین نیست و شواهد مختلفی از مسموم شدن آنان، #شیعیان آنها، شیوع وبا و #مرگ و میر گسترده در شهرهای #شیعهنشین در طول تاریخ در دست است. رعایت اصول ایمنی و بهداشتی و قوانین برای دور ماندن از انواع گزندها چه در صحنه نبرد و چه در غیر آن یک امر بدیهی عقلی است که شرع مقدس هم بر آن پای فشرده است و جز در مواردی که انسان میتواند یا باید برای مصلحتی بزرگتر به خود آسیب برساند، روا نیست از رعایت دستورهای پزشکی و ایمنی چشم بپوشد. جای تأسف است که در یکی دو دهه اخیر این گونه تلقیهای سست و این گونه رفتارها رواج بیشتری یافته است، تا جایی که چندی پیش هم در همین فضا، شاهد انتشار فیلم خجالتآور به #آتش کشیدن نماد #دانش پزشکی از سوی کسانی بودیم که خود را به دین منسوب میدارند.
بزرگان دینی ما و به ویژه مراجع بزرگوار میتوانند نقشآفرینی بسیار مؤثرتری داشته باشند.
#مراجع تقلید و بزرگان دینی ما میتوانند نقش بسیار مؤثری در توجیه و راهنمایی مردم و کاهش آلام روحی آنها داشته باشند.
اکنون مراجع بزرگوار ما به کمک مشاوران اجتماعی و رسانهای خود ـ اگر چنین مشاورانی داشته باشند ـ فرصت بسیار خوبی برای بازخوانی و بازطراحی رابطه #متولیان امور دینی با اقشار مختلف مردم و اصلاح ذهنیتهای ناصواب یافتهاند. مراجع بزرگوار ما میتوانند در این #فرصت مناسب آفات و آسیبهای بسیاری از کژاندیشیها و ظاهرگراییهای #خطرناک دینی را برای مردم تبیین کنند و جایگاه و اعتبار یافتههای بشری در #فرهنگ دینی را به مردم بنمایانند، آنها میتوانند جایگاه واقعی رفتارهایی مانند #قربانی کردن، #نذر کردن، خواندن برخی ادعیه و #زیارتنامهها را برای مقابله با بلایای طبیعی و بشری و عدم تنافی آنها با اقدامات خردمندانه بشری روشن کنند.
اگر مراجع تقلید هم وظیفه مردم را برای رعایت دقیق اصول بهداشتی به منظور مهار این #بیماری و جلوگیری از #شیوع آن به خوبی به آنان گوشزد کنند، بیتردید در زدودن غم از چهره مردم خوبمان و گرهگشایی از مشکلات آنها که بیش از همه بهای این گونه بلایا را میپردازند، سهم داشته باشند.
#هادى _انصارى
ششم اسفند ١٣٩٨
______
@drhadiansarii
نوع تلقی برخی از عزيزان ما در این گونه موارد حسًاس ، کماهمیت انگاشتن توصیههای #پزشکی، بهداشتی و حتی مسلمات عقلی به بهانه شفابخش یا منزه بودن فضاهای مرتبط با #اهل بیت (ع) است. اخیرا دوستی تعریف میکرد در یکی از مجالس #عزای حضرت زهرا (س) به کسی که با دستهای بدون دستکش #کفشهای عزاداران را مرتب کرده بود و با همان دست بدون شستشو به ریختن چای پرداخت، تذکر داده بود که باید قبل از دست زدن به استکانها، دستهای خود را بشوید، آن فرد در پاسخ گفته بود به برکت حضرت زهرا ، هیچ کس ، هیچ مشکلی پیدا نمیکند، همین تماس دست با این کفشها و آن چه به خودش میگیرد خودش مایه برکت است، آن فرد بیاعتنا به این تذکر به کار خود ادامه داده بود. این عزیزان بین دو مفهوم خلط کردهاند؛ این که #معصومان (ع) این توان را دارند که اگر اراده کنند میتوانند موالیان خود را از هر گزندی دور بدارند، یک بحث است و این که آنها همواره و در هر شرایطی برای همه کس چنین میکنند بحث دیگری است. این دو را نباید یکی انگاشت، اگر چنین بود که بدون رعایت #بهداشت و اصول ایمنی از عنایات اهل بیت (ع) بهرهمند باشیم، نباید هیچ گاه هیچ یک از پیروان معصومان و از جمله خود آنها هیچ آسیبی میدیدند؛ ولی تاریخ گواه است که چنین نیست و شواهد مختلفی از مسموم شدن آنان، #شیعیان آنها، شیوع وبا و #مرگ و میر گسترده در شهرهای #شیعهنشین در طول تاریخ در دست است. رعایت اصول ایمنی و بهداشتی و قوانین برای دور ماندن از انواع گزندها چه در صحنه نبرد و چه در غیر آن یک امر بدیهی عقلی است که شرع مقدس هم بر آن پای فشرده است و جز در مواردی که انسان میتواند یا باید برای مصلحتی بزرگتر به خود آسیب برساند، روا نیست از رعایت دستورهای پزشکی و ایمنی چشم بپوشد. جای تأسف است که در یکی دو دهه اخیر این گونه تلقیهای سست و این گونه رفتارها رواج بیشتری یافته است، تا جایی که چندی پیش هم در همین فضا، شاهد انتشار فیلم خجالتآور به #آتش کشیدن نماد #دانش پزشکی از سوی کسانی بودیم که خود را به دین منسوب میدارند.
بزرگان دینی ما و به ویژه مراجع بزرگوار میتوانند نقشآفرینی بسیار مؤثرتری داشته باشند.
#مراجع تقلید و بزرگان دینی ما میتوانند نقش بسیار مؤثری در توجیه و راهنمایی مردم و کاهش آلام روحی آنها داشته باشند.
اکنون مراجع بزرگوار ما به کمک مشاوران اجتماعی و رسانهای خود ـ اگر چنین مشاورانی داشته باشند ـ فرصت بسیار خوبی برای بازخوانی و بازطراحی رابطه #متولیان امور دینی با اقشار مختلف مردم و اصلاح ذهنیتهای ناصواب یافتهاند. مراجع بزرگوار ما میتوانند در این #فرصت مناسب آفات و آسیبهای بسیاری از کژاندیشیها و ظاهرگراییهای #خطرناک دینی را برای مردم تبیین کنند و جایگاه و اعتبار یافتههای بشری در #فرهنگ دینی را به مردم بنمایانند، آنها میتوانند جایگاه واقعی رفتارهایی مانند #قربانی کردن، #نذر کردن، خواندن برخی ادعیه و #زیارتنامهها را برای مقابله با بلایای طبیعی و بشری و عدم تنافی آنها با اقدامات خردمندانه بشری روشن کنند.
اگر مراجع تقلید هم وظیفه مردم را برای رعایت دقیق اصول بهداشتی به منظور مهار این #بیماری و جلوگیری از #شیوع آن به خوبی به آنان گوشزد کنند، بیتردید در زدودن غم از چهره مردم خوبمان و گرهگشایی از مشکلات آنها که بیش از همه بهای این گونه بلایا را میپردازند، سهم داشته باشند.
#هادى _انصارى
ششم اسفند ١٣٩٨
______
@drhadiansarii
سفر #آخرت 🔹
از سفيان بن عيينه نقل شده كه #زُهرى گفت:
در شب سردى بارانى حضرت #زين العابدين را ديدم كه بر پشت خود انبانى آرد گرفته ميرفت.
عرض كردم اين چيست؟
فرمود: #سفرى در پيش دارم كه زاد و توشه آن را به مكانى مطمئن حمل ميكنم
عرض كردم: غلام من در خدمت شما است اجازه بدهيد بردارد. ایشان قبول نكرد.
گفتم: اجازه بدهيد خودم بردارم، من شما را از بردن اين #بار گران بى نياز ميكنم.
فرمود:من خود را بى نياز نمي كنم از برداشتن چيزى كه سبب نجات من است در سفر آينده و ورود مرا به منزل آينده بى خطر ميكند ترا بخدا قسم ميدهم راه خود را بگير و مرا بخود واگذار.
راه خويش را گرفتم پس از چند روز خدمتش رسيده عرض كردم:
از آن مسافرتى كه قرار بود خبرى نيست.
فرمود آن طور كه خيال كردى نبود آن سفر #مرگ بود كه خود را آماده آن مسافرت ميكردم زيرا (استعداد للموت) آمادگى براى مرگ یکی به اين است كه از حرام خود دارى كنى و دیگری بخشیدن مال و نیکوکاریست.
📔علل الشرائع، ج1، ص: 231
………………………………………………
@drhadiansarii
از سفيان بن عيينه نقل شده كه #زُهرى گفت:
در شب سردى بارانى حضرت #زين العابدين را ديدم كه بر پشت خود انبانى آرد گرفته ميرفت.
عرض كردم اين چيست؟
فرمود: #سفرى در پيش دارم كه زاد و توشه آن را به مكانى مطمئن حمل ميكنم
عرض كردم: غلام من در خدمت شما است اجازه بدهيد بردارد. ایشان قبول نكرد.
گفتم: اجازه بدهيد خودم بردارم، من شما را از بردن اين #بار گران بى نياز ميكنم.
فرمود:من خود را بى نياز نمي كنم از برداشتن چيزى كه سبب نجات من است در سفر آينده و ورود مرا به منزل آينده بى خطر ميكند ترا بخدا قسم ميدهم راه خود را بگير و مرا بخود واگذار.
راه خويش را گرفتم پس از چند روز خدمتش رسيده عرض كردم:
از آن مسافرتى كه قرار بود خبرى نيست.
فرمود آن طور كه خيال كردى نبود آن سفر #مرگ بود كه خود را آماده آن مسافرت ميكردم زيرا (استعداد للموت) آمادگى براى مرگ یکی به اين است كه از حرام خود دارى كنى و دیگری بخشیدن مال و نیکوکاریست.
📔علل الشرائع، ج1، ص: 231
………………………………………………
@drhadiansarii
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
به مناسب اول #رجب ، سالگرد شهادت شهید #حکیم ؛
چه زيبا حقيقتى را بيان كرده اند!
و چه زيبا تشابهى!
مرگ براى همه است ، اما #مرگ در بستر براى بزرگ مردان روزگار ! اندك است!
و خوشا به حال و جايگاه شهيدان !!
روح بزرگ اين شهيدان و نيز شهيدان مظلوم #حوزه علميه #نجف أشرف در كنار رضوان الهى باد !
آمين
_________
@drhadiansarii
چه زيبا حقيقتى را بيان كرده اند!
و چه زيبا تشابهى!
مرگ براى همه است ، اما #مرگ در بستر براى بزرگ مردان روزگار ! اندك است!
و خوشا به حال و جايگاه شهيدان !!
روح بزرگ اين شهيدان و نيز شهيدان مظلوم #حوزه علميه #نجف أشرف در كنار رضوان الهى باد !
آمين
_________
@drhadiansarii
Forwarded from Hadi Ansari
کاهش جمعیت جوان؛ افسردگی جامعه را در پی دارد.
دقایقی پیش در مرکز همایش های رازی و در کنگره بین المللی قران، عترت و سلامت، با موضوع تحلیل نرخ باروری کل در ایران و کشورهای منتخب ژاپن، کره جنوبی و چین به ایراد سخن پرداختم.
سلام در این کنگره به این مسئله اشاره نمودم که چین بعد از ۳۷ سال پایبندی به سیاست تک فرزندی در سال ۲۰۱۶ این سیاست را به دو فرزندی و در سال ۲۰۲۱ به سه فرزندی تغییر داد، چرا؟ چون سیاست تک فرزندی علاه بر زیان های اقتصادی و اجتماعی ، تربیت شخصیت های متکامل و متناسب با نیازهای خانواده و جامعه را باعث نمی شود.
در کشور پیشرفته ای مانند ژاپن، رشد جمعیت منفی شده و مرگ و میر بر زاد و ولد پیشی گرفته و پیش بینی می شود با استمرار این روند از پیشرفت های فرهنگی، تمدنی و اقتصادی این کشور در ۷۰ سال آینده چیزی باقی نخواهد ماند. ژاپن امروز افسرده و سالمند است و همین چند روز پیش هم اعلام شد که اقتصادش از رده سوم به چهارم سقوط کرده است.
کره جنوبی هم نرخ باروری کل زیر ۸ دهم دارد و حدود ۱۸ درصد جمعیت اش بالای ۶۵ سال سن دارد و پیشرفت های آینده اش تحت الشعاع مسئله کاهش باروری و ازدیاد سالخوردگی جمعیت است.
خلاصه اینکه؛ برای درک بهتر موضوع باید آینده ایران را در آئینه امروز ژاپن و کره جنوبی ببینیم. با روند نرخ باروری کل ایران که نسبت به ۳۵ سال پیش ۴۰۰ درصد کاهش یافته، وضعیت جمعیتی دشواری در انتظار کشور ما هست. هزینه های سالمندی جامعه به اندازه ای زیاد است که می تواند به منزله کلید توقف پیشرفت هر کشوری باشد. باید عملکرد غلط گذشته را معکوس کنیم. متاسفانه برغم سیاست های کلی جمعیتی و وجود قانون، بودجه و پشتیبانی لازم صورت نمی گیرد و به قول معروف در همچنان بر همان پاشنه می گردد.
#نرخ_باروری_کل
#سالخوردگی
#جوانی_جمعیت
#سیاست_های_تک_فرزندی
#سیاست_کلی_جمعیت
#ایران
#چین
#ژاپن
#کره_جنوبی
#مرگ_و_میر
#زاد_و_ولد
#افسردگی_جامعه
#پیشرفت
#رشد_جمعیت
#دکتر_خلیل_علی_محمد_زاده
عصر روز چهارشنبه 25 بهمن ماه 1402
https://www.instagram.com/reel/C3VAGGOoKVV/?igsh=MWRlc3Zoc2cyNmlv
دقایقی پیش در مرکز همایش های رازی و در کنگره بین المللی قران، عترت و سلامت، با موضوع تحلیل نرخ باروری کل در ایران و کشورهای منتخب ژاپن، کره جنوبی و چین به ایراد سخن پرداختم.
سلام در این کنگره به این مسئله اشاره نمودم که چین بعد از ۳۷ سال پایبندی به سیاست تک فرزندی در سال ۲۰۱۶ این سیاست را به دو فرزندی و در سال ۲۰۲۱ به سه فرزندی تغییر داد، چرا؟ چون سیاست تک فرزندی علاه بر زیان های اقتصادی و اجتماعی ، تربیت شخصیت های متکامل و متناسب با نیازهای خانواده و جامعه را باعث نمی شود.
در کشور پیشرفته ای مانند ژاپن، رشد جمعیت منفی شده و مرگ و میر بر زاد و ولد پیشی گرفته و پیش بینی می شود با استمرار این روند از پیشرفت های فرهنگی، تمدنی و اقتصادی این کشور در ۷۰ سال آینده چیزی باقی نخواهد ماند. ژاپن امروز افسرده و سالمند است و همین چند روز پیش هم اعلام شد که اقتصادش از رده سوم به چهارم سقوط کرده است.
کره جنوبی هم نرخ باروری کل زیر ۸ دهم دارد و حدود ۱۸ درصد جمعیت اش بالای ۶۵ سال سن دارد و پیشرفت های آینده اش تحت الشعاع مسئله کاهش باروری و ازدیاد سالخوردگی جمعیت است.
خلاصه اینکه؛ برای درک بهتر موضوع باید آینده ایران را در آئینه امروز ژاپن و کره جنوبی ببینیم. با روند نرخ باروری کل ایران که نسبت به ۳۵ سال پیش ۴۰۰ درصد کاهش یافته، وضعیت جمعیتی دشواری در انتظار کشور ما هست. هزینه های سالمندی جامعه به اندازه ای زیاد است که می تواند به منزله کلید توقف پیشرفت هر کشوری باشد. باید عملکرد غلط گذشته را معکوس کنیم. متاسفانه برغم سیاست های کلی جمعیتی و وجود قانون، بودجه و پشتیبانی لازم صورت نمی گیرد و به قول معروف در همچنان بر همان پاشنه می گردد.
#نرخ_باروری_کل
#سالخوردگی
#جوانی_جمعیت
#سیاست_های_تک_فرزندی
#سیاست_کلی_جمعیت
#ایران
#چین
#ژاپن
#کره_جنوبی
#مرگ_و_میر
#زاد_و_ولد
#افسردگی_جامعه
#پیشرفت
#رشد_جمعیت
#دکتر_خلیل_علی_محمد_زاده
عصر روز چهارشنبه 25 بهمن ماه 1402
https://www.instagram.com/reel/C3VAGGOoKVV/?igsh=MWRlc3Zoc2cyNmlv
لیلی دختری زیبا از #قبیله عامریان بود و #مجنون پسری زیبا از دیار عرب . نام اصلی او قیس بود و بعد از آشنایی با لیلی او را مجنون یعنی دیوانه خواندند چرا که او دیوانه بار دور کوه #نجد که قبیله لیلی در آنجا بود طواف می کرد. قیس با لیلی در راه مکتب آشنا شد و این دو شیفته یکدیگر شدند. ابتدا عشقشان مخفی بود اما از آنجا که قصه دل را نمی توان مخفی نگاه داشت ،رسوای عالم شدند قصه دلدادگی ان دو به همه جا رسید .
پدر لیلی مردی بود مشهور و ثروتمند و چون بعضی از(( رجال امروزی!)) حاضر نبود دخترک زیبای خود را به فرد بی سر و پایی چون #قیس دهد که تنها سرمایه اش یک دل عاشق بود و بس .پدر مجنون به خواستگاری لیلی رفت اما نه تنها پدر لیلی بلکه همه قبیله عامریان با این وصلت مخالفت کردند.
مجنون چون جواب رد شنید زاری ها و گریه ها کرد ولی دست بردار نبود قبیله لیلی قصد آزار او را کردند و او گریخت .مجنون حتی شخصی به نام نوفل را به خواستگاری لیلی فرستاد اما سودی نداشت . بعدها لیلی را به مردی از قبیله #بنی اسد دادند البته بر خلاف میل لیلی، نام این مرد ابن سلام بود عروسی مفصلی بر گزار شد پدر لیلی از خوشحالی #سکه های زیادی بین حاضران تقسیم کرد در اولین شب زفاف ابن سلام سیلی محکمی از لیلی نوش جان کرد .
مردی خبر این #ازدواج را به مجنون رسانید و خود بهتر میدانید در ان موقع چه حالی به مجنون عاشق و بی دل دست داد ، غم #مرگ پدر نیز پس از چندی به آن اضافه شد . لیلی نیز دل خوشی از ابن سلام نداشت و به زور با او سر می کرد تا اینکه ابن سلام بیمار شد وپس از مدتی جان سپرد و لیلی در مرگ جان سوز او به سوگ نشست!! . این خبر را به مجنون رساندند ، مجنون دو تا پا داشت دو تای دیگر هم غرض گرفت و به دیدار لیلی شتافت شاید می خواست شریک غم لیلی پدرش باشد !
سرتان را درد نیاورم این دو مدتی در کنار هم بودند واز عشق هم بهره ها بردند ولی افسوس که دیری نپایید که چراغ عمر لیلی زیبا روی خاموش شد و مجنون تنهای تنها شد . قبر لیلی را از مجنون مخفی ساختند ولی مجنون از خدا خواست او را به لیلی برساند و گفت اینقدر می گردم واینقدر خاکها را می بویم تا بوی لیلی را حس کنم و چنین کرد تا قبر دلداده خود را یافت . مجنون بر سر قبر لیلی انچنان گریه و زاری کرد تا به او پیوست و او را در کنار لیلی دفن کردند و این دو دلداده عاشق بار دیگر در کنار هم آرمیدند .
حال من نمى دانم كه مرحوم آية الله #صدر چگونه اين داستان ليلى و مجنون را به پادرميانى حضرت نسبت داده اند!!؟؟
البته جايگاه مرحوم والا بوده ليك حقير منبعى در اين راستا بدست نياوردم.
پدر لیلی مردی بود مشهور و ثروتمند و چون بعضی از(( رجال امروزی!)) حاضر نبود دخترک زیبای خود را به فرد بی سر و پایی چون #قیس دهد که تنها سرمایه اش یک دل عاشق بود و بس .پدر مجنون به خواستگاری لیلی رفت اما نه تنها پدر لیلی بلکه همه قبیله عامریان با این وصلت مخالفت کردند.
مجنون چون جواب رد شنید زاری ها و گریه ها کرد ولی دست بردار نبود قبیله لیلی قصد آزار او را کردند و او گریخت .مجنون حتی شخصی به نام نوفل را به خواستگاری لیلی فرستاد اما سودی نداشت . بعدها لیلی را به مردی از قبیله #بنی اسد دادند البته بر خلاف میل لیلی، نام این مرد ابن سلام بود عروسی مفصلی بر گزار شد پدر لیلی از خوشحالی #سکه های زیادی بین حاضران تقسیم کرد در اولین شب زفاف ابن سلام سیلی محکمی از لیلی نوش جان کرد .
مردی خبر این #ازدواج را به مجنون رسانید و خود بهتر میدانید در ان موقع چه حالی به مجنون عاشق و بی دل دست داد ، غم #مرگ پدر نیز پس از چندی به آن اضافه شد . لیلی نیز دل خوشی از ابن سلام نداشت و به زور با او سر می کرد تا اینکه ابن سلام بیمار شد وپس از مدتی جان سپرد و لیلی در مرگ جان سوز او به سوگ نشست!! . این خبر را به مجنون رساندند ، مجنون دو تا پا داشت دو تای دیگر هم غرض گرفت و به دیدار لیلی شتافت شاید می خواست شریک غم لیلی پدرش باشد !
سرتان را درد نیاورم این دو مدتی در کنار هم بودند واز عشق هم بهره ها بردند ولی افسوس که دیری نپایید که چراغ عمر لیلی زیبا روی خاموش شد و مجنون تنهای تنها شد . قبر لیلی را از مجنون مخفی ساختند ولی مجنون از خدا خواست او را به لیلی برساند و گفت اینقدر می گردم واینقدر خاکها را می بویم تا بوی لیلی را حس کنم و چنین کرد تا قبر دلداده خود را یافت . مجنون بر سر قبر لیلی انچنان گریه و زاری کرد تا به او پیوست و او را در کنار لیلی دفن کردند و این دو دلداده عاشق بار دیگر در کنار هم آرمیدند .
حال من نمى دانم كه مرحوم آية الله #صدر چگونه اين داستان ليلى و مجنون را به پادرميانى حضرت نسبت داده اند!!؟؟
البته جايگاه مرحوم والا بوده ليك حقير منبعى در اين راستا بدست نياوردم.
Forwarded from دكتر هادى انصارى
لیلی دختری زیبا از #قبیله عامریان بود و #مجنون پسری زیبا از دیار عرب . نام اصلی او قیس بود و بعد از آشنایی با لیلی او را مجنون یعنی دیوانه خواندند چرا که او دیوانه بار دور کوه #نجد که قبیله لیلی در آنجا بود طواف می کرد. قیس با لیلی در راه مکتب آشنا شد و این دو شیفته یکدیگر شدند. ابتدا عشقشان مخفی بود اما از آنجا که قصه دل را نمی توان مخفی نگاه داشت ،رسوای عالم شدند قصه دلدادگی ان دو به همه جا رسید .
پدر لیلی مردی بود مشهور و ثروتمند و چون بعضی از(( رجال امروزی!)) حاضر نبود دخترک زیبای خود را به فرد بی سر و پایی چون #قیس دهد که تنها سرمایه اش یک دل عاشق بود و بس .پدر مجنون به خواستگاری لیلی رفت اما نه تنها پدر لیلی بلکه همه قبیله عامریان با این وصلت مخالفت کردند.
مجنون چون جواب رد شنید زاری ها و گریه ها کرد ولی دست بردار نبود قبیله لیلی قصد آزار او را کردند و او گریخت .مجنون حتی شخصی به نام نوفل را به خواستگاری لیلی فرستاد اما سودی نداشت . بعدها لیلی را به مردی از قبیله #بنی اسد دادند البته بر خلاف میل لیلی، نام این مرد ابن سلام بود عروسی مفصلی بر گزار شد پدر لیلی از خوشحالی #سکه های زیادی بین حاضران تقسیم کرد در اولین شب زفاف ابن سلام سیلی محکمی از لیلی نوش جان کرد .
مردی خبر این #ازدواج را به مجنون رسانید و خود بهتر میدانید در ان موقع چه حالی به مجنون عاشق و بی دل دست داد ، غم #مرگ پدر نیز پس از چندی به آن اضافه شد . لیلی نیز دل خوشی از ابن سلام نداشت و به زور با او سر می کرد تا اینکه ابن سلام بیمار شد وپس از مدتی جان سپرد و لیلی در مرگ جان سوز او به سوگ نشست!! . این خبر را به مجنون رساندند ، مجنون دو تا پا داشت دو تای دیگر هم غرض گرفت و به دیدار لیلی شتافت شاید می خواست شریک غم لیلی پدرش باشد !
سرتان را درد نیاورم این دو مدتی در کنار هم بودند واز عشق هم بهره ها بردند ولی افسوس که دیری نپایید که چراغ عمر لیلی زیبا روی خاموش شد و مجنون تنهای تنها شد . قبر لیلی را از مجنون مخفی ساختند ولی مجنون از خدا خواست او را به لیلی برساند و گفت اینقدر می گردم واینقدر خاکها را می بویم تا بوی لیلی را حس کنم و چنین کرد تا قبر دلداده خود را یافت . مجنون بر سر قبر لیلی انچنان گریه و زاری کرد تا به او پیوست و او را در کنار لیلی دفن کردند و این دو دلداده عاشق بار دیگر در کنار هم آرمیدند .
حال من نمى دانم كه مرحوم آية الله #صدر چگونه اين داستان ليلى و مجنون را به پادرميانى حضرت نسبت داده اند!!؟؟
البته جايگاه مرحوم والا بوده ليك حقير منبعى در اين راستا بدست نياوردم.
پدر لیلی مردی بود مشهور و ثروتمند و چون بعضی از(( رجال امروزی!)) حاضر نبود دخترک زیبای خود را به فرد بی سر و پایی چون #قیس دهد که تنها سرمایه اش یک دل عاشق بود و بس .پدر مجنون به خواستگاری لیلی رفت اما نه تنها پدر لیلی بلکه همه قبیله عامریان با این وصلت مخالفت کردند.
مجنون چون جواب رد شنید زاری ها و گریه ها کرد ولی دست بردار نبود قبیله لیلی قصد آزار او را کردند و او گریخت .مجنون حتی شخصی به نام نوفل را به خواستگاری لیلی فرستاد اما سودی نداشت . بعدها لیلی را به مردی از قبیله #بنی اسد دادند البته بر خلاف میل لیلی، نام این مرد ابن سلام بود عروسی مفصلی بر گزار شد پدر لیلی از خوشحالی #سکه های زیادی بین حاضران تقسیم کرد در اولین شب زفاف ابن سلام سیلی محکمی از لیلی نوش جان کرد .
مردی خبر این #ازدواج را به مجنون رسانید و خود بهتر میدانید در ان موقع چه حالی به مجنون عاشق و بی دل دست داد ، غم #مرگ پدر نیز پس از چندی به آن اضافه شد . لیلی نیز دل خوشی از ابن سلام نداشت و به زور با او سر می کرد تا اینکه ابن سلام بیمار شد وپس از مدتی جان سپرد و لیلی در مرگ جان سوز او به سوگ نشست!! . این خبر را به مجنون رساندند ، مجنون دو تا پا داشت دو تای دیگر هم غرض گرفت و به دیدار لیلی شتافت شاید می خواست شریک غم لیلی پدرش باشد !
سرتان را درد نیاورم این دو مدتی در کنار هم بودند واز عشق هم بهره ها بردند ولی افسوس که دیری نپایید که چراغ عمر لیلی زیبا روی خاموش شد و مجنون تنهای تنها شد . قبر لیلی را از مجنون مخفی ساختند ولی مجنون از خدا خواست او را به لیلی برساند و گفت اینقدر می گردم واینقدر خاکها را می بویم تا بوی لیلی را حس کنم و چنین کرد تا قبر دلداده خود را یافت . مجنون بر سر قبر لیلی انچنان گریه و زاری کرد تا به او پیوست و او را در کنار لیلی دفن کردند و این دو دلداده عاشق بار دیگر در کنار هم آرمیدند .
حال من نمى دانم كه مرحوم آية الله #صدر چگونه اين داستان ليلى و مجنون را به پادرميانى حضرت نسبت داده اند!!؟؟
البته جايگاه مرحوم والا بوده ليك حقير منبعى در اين راستا بدست نياوردم.